-
ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
دوستان سلام چند وقتی است که از کار کردن خسته شدم نمی خوام کار کنم اما به خاطر مشکلات زندگی بایداین کارو انجام بدهم خیلی خسته و نمی دونم چطوری باهاش کنار بیام مرخصی هم دیگه دردمو دوا نمی کنه کارم طوری هست که همش با ارباب رجوع سرو کار دارم از دست بعضی از مردم که اصلا ملاحظه ادم را نمی کن و فقط به خودشون فکر می کنن و فقط توقع دارن انگار فکر می کنن ادم نوکرشونه خسته شدم .
کار من طوری هست یعنی یه دستور العمله که باید به مردم گیر بدیم من این کارو دوست ندارم و ازش خسته شدم اما اگر نکنم خودم توبیخ میشم دلم نمیخواد بگم چی حتی روم نمیشه و میترسم بگم چون میترسم بقیه هم از من بدشون بیاد می دونم که خیلی از مردم از این کار ما ناراحتن و بدشون میاد اما چیکار کنیم دستوره دیگه کاریش نمیشه کرد نمی دونم چیکار کنم کسی هست کمکم کنه .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
میشه یکی بهم سر بزنه امیدوار جان کجایی چرا منو نمی بینی ؟
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام جان سخت عزیز
خداروشکر تاپیک قبلیت روند خوبی داشته وقتی خوندم خیلی خوشحال شدم
کارت طوری نیست که بتونی انتقالی بگیری به یه بخش دیگه که ارباب رجوع کمتر باشه؟
شرایطت الان چطوره؟ میتونی بگردی دنبال یه کار بهتر با همین درآمد که الان داری؟
حداقل تا وقتیکه یه کار بهتر پیدا نکردی سعی کن این کارتو از دست ندی.
مشکلت فقط با ارباب رجوع هاست یا از محیط کارت کلا خسته شدی؟
اگه از محیط کار خسته هستی میشه تا حدودی خودمون با تغییراتی که میدیم محیطو متنوع کنیم برای خودمون.
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام آتنا جان مرصی که بهم توجه کردی ممنونم .
نه متاسفانه انتقالی نمی تونم بگیرم چون شرایط سختی داره اولا پارتی بزرگ می خواد دومامراحل اداری خیلی طولانی داره تازه اگر هم بشه باز باید باید اول نظر رئیس اینجا مثبت باشه که چون نیرو اینجا کم هست نمی زارن کسی بره .
خودت می دونی اوضاع کار خیلی خرابه من اینجا استخدامم و به همین راحتی نمیشه یه کار دیگه پیدا کرد و من واقعا به پولش احتیاج دارم .
فعلا من تعهدی هستم و تا 3ساله دیگه اصلا نمی تونم بیرون بیام خودم هم نمی خوام چون کار دیگه ای نیست فعلا همین هم با کلی پارتی و جای پدرم رفتم
من برا این کار یه دوره 8 ماهه شبانروزی رفتم که در ان خیلی تمرینات سخت بود مثل سربازی صبحگاه و کار با اسلحه فکر کنم متوجه شده باشی که چکاره ام .
در حال حاضر این محیطی که من توش هستم از قسمتهای اجرایی دیگه خیلی بهتر چون اگر بخوام به قسمت اداریش برم گفتم پارتی مخواد که فعلا مقدور نیست .
اما چیزهایی که ازارم می ده :
چون یه مکا ن عمومی است سرو صدا خیلی زیاد الودگی صوتی بیش از حد
این سرو صداها خیلی بیشتر اذیتم می کنه انقدر که وقتی میام خونه فکر می کنم کله ام اندازه یه هندوانه شده
یکی دیگه از ناراحتی هام اینکه مردم مارو دوست ندارن به خاطر تذکری که باید بهشون بدیم یا اگه ازشون بخوایم که باید وسایلشون بازرسی بشه بهمون توهین می کنن اما چون ما مسئولیم نباید بی احترام کنیم و اونا هر چی دلشون بخواد می تونن بگن .
البته من خودم همیشه ادم هستم که اروم صحبت می کنم اما بهتر می دونی بعض ادمها هم واقعا مشکل اعصاب دارند و در روز ممکنه چند تاشون به پستمون بخوره و این منو خیلی خسته می کنه
بیشتر دنبال یه راهکار هستم که بشه ارمشمو حفظکنم چیکار کنم که بهشون فکر نکنم حتی اگر همکارهای دیگر م هم دعواشون بشه تا یه هفته اعصابم خورده که چرا این طوری شد
می دونم که نباید ادم فکر کنه و توقع داشته باشه که همه دوسش داشته باشن اما اگر نمی دونم چیکار کنم که این طرز فکرم عوض بشه
همش دو دلم و می گم اگه این تعهدم تموم شد دیگه نمی رم اما مید ونم که هر جا کار کنی مشکلات خاص خودش رو داره
پس مخوام بدونم با این قضیه چجوری کنار بیام چون برا رسیدن به همین کار خیلی زحمت کشیدم .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
جان سخت عزیزم من از اول این تاپیکتونو دیدم و اولین پستتونو همون دیشب خوندم اما نظری ندادم به دو دلیل:1.کمی درگیر مسائل شخصیم بود که تمرکز رو برام سخت کرده بود. 2.حدسی در مورد شغل شما زدم که ترسیدم راهنمایی که میکنم نشات گرفته از نحوه ی تفکر من در مورد اون نوع خاص از شغل باشه و بی طرف و منطقی نباشه.
اما امروز که فکرم کمی باز شده چند تا سوال دارم:
هدفتون از شغلتون چیه؟آیا حقیقتا به این مقدار از درآمد نیاز دارید ؟ ایا گزینه های الترنیتوی براتون برای انتخاب شغل وجود داره یا نه؟ ایا امکان نداره به قسمت دیگه ای منتقل بشین؟ آیا امکان نداره همین کارو به نحوی اجرا کنید که نه توبیخ بشید و نه فشار روحی بهتون وارد شه؟
لطفا به این سوالها جواب بدید تا در حد بضاعتم نظرمو بگم
موفق باشید:72:
پست من کمی دیر ارسال شد.پاسخ اکثر سوالاتمو به دوست دیگه مون آتنا دادین.
دوست عزیزم حالا که شرایط به این صورته چند توصیه دارم:
1.شما روش درست رو در پیش بگیری درسته که کسی دوست نداره که بهش تذکر بدن یا وسایلشو بگردن اما نحوه ی بیان شما هم موثره.در یک کلام شما خوب رفتار کنید.
2.سعی کنید وقت آزادتونو به فعالیتهای دلخواهتون بپردازید نزارید این خلا باعث تاثیر کلی روی روند زندگیتون بشه
3.متاسفانه وضعیت شغل در کشور ما خیلی بد شده اگر با دید مثبت و شکر گزارانه به فرصتی که دارید نگاه کنید تحمل مشکلاتشو براتون ساده تر میکنه
4.اینم در نظر داشته باشید که هر کاری سختی خودشو داره نمیشه فقط به سختی ها نگاه کرد بلکه نکات قوت رو هم مد نظر داشته باشید.
5.از الان برای شرایط بعد از تعهدتون تصمیم نگیرید.کمی شرایط رو تحت کنترل قرار بدید.لازم نیست نگران آینده باشید وقتی تعهدتون تموم شد میتونید با بررسی شرایط پیش اومده تصمیم درستی بگیرید.
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
مرصی امیدوار جان ببخشید که گفتم منو نمی بینی و ببخشید که من با اجازه خودم عنوانتون رو فقط خالی میگم نصفشو نمی گم .
فکر کنم چون این دو تا پستو باهم زدیم تقریبا بعضی از سئوالاتون رو در بالا جواب دادم .
اما یه توضیح دیگه هم می دم
هدفم از این کار فقط در امد در اوردن و هیچ علاقه بهش ندارم می دونی که من نقاشی خوندم و برا یه زن فکر می کنم همون تدریسهای جسته گریخته کافی بود اما باز میدونی اوضاع زندگیمو که مجبور شدم سر این کار برم که کم و کاستیهای زندگیمو که همسرم نمی تونست رو جبران کنم برا همین خیلی از خودم کار کشیدم خیلی خسته ام .
شایدهم از بس باخودم تکرار کردم خسته ام خسته شدم همش دلم می خواد یک ماه مرخصی به حقوق بگیرم البته اون هم به همی راحتی ها نیست .
چرا میشه این کارو طوری انجام داد که توبیخ هم نشد اما در دلم عملا از این کار متنفرم و فکر می کنم شخصیتم زیر سوال میره .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
شما هر چی دوست داری منو صدا کن میخوای فقط بگو امید:311:
از شوخی گذشته... بازم میگم به خودت و همسرت فرصت بده.فعلا ادامه بده تا زمان تعهدت تموم بشه.در این بین سعی کن به علائق خودت هم برسی.میدونم خسته ای البته فکر میکنم این خستگی فقط ناشی از نوع شغلت نباشه و به خاطر سایر شرایط زندگی هم هست.بزار همه چیز یواش یواش در جای درست خودش قرار بگیره بعد فرصت داری که دوباره انتخاب کنی.
با فکر باز و خیال راحت...
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
مرصی عزیزم ممنون از حرفهات واقعا لذت بردم اگر بازم مطلبی به ذهنت رسید که کمکم می کنه اروم تر بشم ممنون میشم بگی .
راست می گی به تعهدم دیگه فکر نمی کنم شاید هم دارم ناشکری می کنم .
در مورد طرز برخورد من خودم شخصا با مردم خوب برخورد می کنم اما بعضی موقعها هم پیش می اید و همکار رعایت نمی کنن و من احساس می کنم که ابروی منم رفته البته مردم هم خیلی هاشون واقعا متوجه نیستن به هر حال ممنون .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
فقط یک جمله:
از آینده نترس
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
زن امیدوار خیلی خوب برات همه مسائلو باز کرد جان سخت عزیز
شما سعی کن به جنبه های مثبت اینکار که توی شرایط مشکلت بدادت رسیده فکرکنی، شاید بعضی از کارهائیکه ما انجام میدیم تو زندگی یه توفیق اجباریه اما خوب همینم غنیمته توی شرایط وانفسای بیکاری و مشکلات زندگی!
بهترین کار اینه که دیدت را نسبت به شغلت عوض کنی، تو داری وظیفه شغلیتو انجام میدی درکمال احترام به مخاطب، نه حق کسی رو ضایع میکنی، نه به کسی بی احترامی میکنی، نه به کسی ظلم میکنی، فقط برای حفظ آرامش و رعایت قوانین قرار داده شده داری مسئولیتتو انجام میدی، اگرم همکارانت چیزایی رو رعایت نمیکنن تو نباید خودتو سرزنش کنی، گاهی وقتا مردم هم رعایت نمیکنن!
خودمونم مثلا اگه پلیس جریممون کنه ازش بدمون میاد یا شاید چهارتا فحشم بهش بدیم، دیگه نمیبینیم که اولا ما هم اشتباهی مرتکب شدیم و ثانیا اونم مجبوره توی سرما و گرما وایسه تا برگه های جریمشو تا شب پرکنه!
تواین مدتی که گفتی دوران تعهدت طول میکشه به این طرف و اون طرف،دوستان و آشنایان بسپر اگه کار مناسبی بود حتما تورو در جریان بزارن. خودتم سعی کن کارت و دغدغه هاشو فقط به همون محیط کار بسپری و وقتی که توی خونه هستی فقط آرامش داشته باش، موسیقی های مورد علاقتو گوش کن، کارهای مورد علاقتو انجام بده، نماز بخون باخدا درددل کن تا راحت و سبک بشی.
نگران نباش، در که همیشه رو یه پاشنه نمیچرخه، دوران راحت تری هم میرسه و بقول معروف پایان شب سیه سپید است :46:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
مرصی عزیزم الان خیلی اروم ترم .نباید مسائله رو انقدر بزرگ کنم .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام دوست خوبم.
اول اجازه بدین یه اعتراف کوچولو داشته باشم. راستش من به شخصه هیچ وقت از شغل شما دل خوشی نداشتم واین کارو اشتباه میدونم:163: اما... تاپیکتون باعث شد یه تلنگری بخورم و کمی وسعت دیدمو افزایش بدم. تا حالا فکر نمی کردم، همانقدر که من و اطرافیانم از این امر ناراحت میشیم، ممکنه شما هم برنجید و گاه حتی چشمی تر کنید. به خاطر این دیدگاه غلط پیشینم ازتون عذرخواهی میکنم و به خاطر این دید جدید ازتون ممنونم.
اما در مورد تغییر شغل باید بگم انجام کاری که به اون علاقه ای ندارین، جلو رشد و تعالی روح رو میگیره. همواره انسان دوست داره کاری رو انجام بده که به واسطه ی اون کار به وجود خودش معنا ببخشه. حالا وقتی شما کاری رو انجام بدین که معنای اونو درک نمی کنید و در تضاد با باور های شماست، کم کم احساسی از رنجش، بیهودگی و پریشانی رو بر شما مستولی میکنه. این در حالیه که روح ما کاملا از بیهودگی و بی معنایی گریزانه.
مخصوصا این که اشاره کردین به علاقه تون به نقاشی و هنر..... پذیرفتن این شغل سنگین برای یه روحیه ی لطیف کمی دشوار به نظر میاد.
به هر حال شما دو راه دارید.
یا شغلتون رو بپذیرید و به اون معنا بدید و متعاقبا بپذیرید که هر دستوری از مافوق برای شما لازم الاجراست.
یا اینکه تغییر مسیر بدین و شغلتون رو تغییر بدین. چون به نظر درست نمیاد که شخصی آرامش، آزادی و باورشو قربانی درآمدش کنه.
بنابراین اگر در پذیرش شغلتون موفق نبودین، بهتر که تغییر حرفه بدین.
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
من هم مثل شب بارونی شنیدن حرفهای شما برایم جالب بود. مرسی که ما را به دنیای خودتون نزدیک تر کردید.
اگر زیر چادرتون مقنعه و لباسهای خوش رنگ بپوشید، اگه موقع برخورد با مردم لبخند بزنید و اگه چهره آرومی داشته باشید خیلی موثره. من هم وقتی با افرادی در شغل شما یا مشابه اون برخورد داشتم سعی می کردم یا توی دلم خداخدا می کردم بیفتم به اونی که به نظرم مهربون تر و آروم تره.
لج بازی نکنید. گیر الکی ندید. مشکلات شخصیتون را توی کارتون دخالت ندید.
شبها که برمی گردید خونه خیلی از نظر روحی و جسمی به خودتون برسید. موسیقی، ورزش و ....
شب بارونی عزیز، با حرفتون در مورد تاثیر شغل بر تعالی روح و ... موافقم. ولی در صورتی که نیازهای اصلی آدم تامین شده باشه. درست مثل این است که شما به کسی که فقیر است بگید در برنامه غذاییش حواسش به میزان پروتیئن و ویتامینش باشه و اینکه هر روز سیب زمینی و پنیر می خوره برنامه غذایی خوبی نیست.
با این اوضاع بیکاری و تورم و مسایل اقتصادی، شما می گی تعالی روح ؟؟
به نظرم بهتره برای بهتر شدن شرایط کاریش تلاش کنه و همینطور برنامه بلند مدت واسه جابه جایی و ... اما این که شغلش را ول کنه اصلا درست نیست. به هر حال ایشون جای پدرشون وارد این ارگان شدند و تا حدودی هم از قبل با شغلشون آشنا بودند، این نیست که صد در صد مشکل داشته باشند.
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
دوست خوبم شب نم جان درسته. اما خب این دیگه بسته به عقاید، باور ها و اولویت بندی های ماست. واسه همین من هر دو راه رو پیشهاد کردم که یا شغلشون رو بپذیرند یا تغییر شغل بدن.
این که میگم مربوط به باورهاست، مثلا من خودم به شخصه، هیچ چیز رو با آرامشم عوض نخواهم کرد. چون آرامشم واسم اهمیت به سزایی داره. از این رو اگر در بدترین شرایط مالی هم باشم، ترجیح میدم آرامش داشته باشم.
البته عنوان میکنم که من خودم با رشته ام مشکل زیادی داشتم، ولی خب تکلیف خودمو مشخص کردم، رفتم اطلاعاتمو زیاد کردم و خودمو به رشته ام علاقه مند کردم و اونو پذیرفتم. اما خب موقعیت هایی هم بوده که از کاری خوشم نمی اومده، قید تمام مزیت ها رو زدم و از اون کار دست کشیدم.
بالاخره این یه دیدگاهه. هر کسی یه اولویت بندی تو زندگیش داره. وگرنه از همون اول هم مشخص بود که جز این دو راه نیست و نیازی به اشاره ی من نبود.
در حقیقت اشاره ی من به این بود که با توجه به علایق و اولویت بندی هاشون، خودشونو از دو دلی و شک و تردید نجات بدن.
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام دوستان مرصی که بهم توجه کردین خیلی خوشحالم که کسای هستن که ادمو درک کنن بنا براین می خواست یکم دیگه براتون توضیح بدم .
من واقعا نمی تونم بیکار باشم و همنطور که گفتم مشکلاتم خیلی زیاده و واقعا این شغل باب میل من نیست و ارامشمو ازم گرفته اما اگر هم ولش کنم ارامشم جور دیگه ای بهم می خوره تقریبا این و قبول دارم که خودمو با این شغل وفق بدم اما یه مثال براتون می زنم که بهتر متوجه بشین مثلا امروز چون من مسئول بازرسی وسایل هستم (البته اینم بگم که تو فرودگاه کار میکنم ) به یه خانمی گفتم که داخل چمدونتون شیشه هست توش چی گفت مثلا ابلیمو یا ترشی و چون اینها جزئ وسایل ممنوعه است نباید ببرند وقتی بهشون می گی شاکی میشن ودادو بیدا می کنن به خاطر یه شیشه ابلیمو و حتی بیشتر اوقات تهمت می زنند که مثلا برا خودشون بر می دارند این حرفهاشون واقعا ناراحتم می کنه در واقع شاید انقدر که حرفهاشون ناراحتم می کنه شغلم اذیتم نمی کنه حتی وقتی براشون هم توضیح می دیم بازم قبول نیم کنند و در اخر با توهین های بسیار می روند حالا فکر کن در روز تقریبا ده هزار نفر از اونجا رد می شن روزی 20 تا هم این مدلی بهتون بخوره دیگه ادم تحملش تموم میشه حالا این وسط مشکل حجاب هم هست که به خاطر اینکه اونجا یه مکان عمومی سر بسته است به خاطر حفظ امنیت خود مسافر مجبوریم و به ما دستو ردادن که باید محیط خیلی با حجاب باشه
در ضمن این هم بگم که ما و کلا اکثر همکارها هیچ وقت مسائل خانوادگی رو داخل نیم کنیم بیشتر اینکه مردم مارو درک نمی کنن اعصابمون خورد میشه مثلا خانمه می خواد بره مسافرت خوب بایداول وسایلشون بزاره رو دستگاه اما چون دیرش شده و دیر اومده ممکنه جا بمونه نمی خواد بزاره و ما می گیم نمی شه همین بحثهای بیهوده و رعایت نکردن در روز هزار بار اتفاق می فته مردم فکر می کنن که ما می خوایم بهشون گیر بدیم اما واقعا این طور نیست ما داریم وظیفمونو انجام می دیم . به خاطر امنیت خودشون اما اونا فقط به خودشون فکر می کنن اینکه اونا دیر رسیدن تقصیر ما ست . مثلا می گیم خانم وسایلتون رو بزارید چمدونشو میزاره باا کیفش میاد کیفشو برمی کرده میزاره با مشماش میاد انقدر در روز حرف می زنیم که واقعا ساعتهای اخر دهنمون کف می کنه حتی حال ندارم حرف بزنیم بماند سئوالهای بی موردشون فکر می کنن ما نوکرشونیم و اصلا احترام مامور دولت رو نگه نمی دارن در صورتی که اکثر شون هم خارج رفته اند جرات دارن با پلیس خارج اینطوری برخورد کنن من دلم میخوست مردم بیشتر ما رو درک می کردند و بهمون احترام می زاشتن و بهمون نمی گفتند عقده ای چون ما عقده ای نیستم فقط وظیفمون رو انجام میدیم خیلی دلم شکسته خیلی ناراحتم امروز به خاطر برخورد همون خانم خیلی گریه کردم ما چیزی بهش نگفتیم اما واقعا خدا می بخشتشون این درسته . اصلا حالم خوب نیست کاشکی می تونستم از اینجا برم حالم بده به خدا این انصاف نیست ما ها اوصولا خودمون هم خیلی خشک مذهب نیستیم اما بعضی های هم دیگه واقعا هیچی و رعایت نیم کنن این مانتوهای بی دکمه که هم مد شده دیگه همه چیشون بیرونه البته به کسی ربطی نداره اما برا یه محیط در سر پوشیده و عمومی میگن ایراد داره خوب قانون قانون دیگه اما هیچ کس اینو درک نمی کنه من واقعا درام عذاب می کشم امیدوار یا همسرم وضعش خوب شه که من دیگه سر این کارنرم یا یه کار دیگه پیدا کنم . بازم ممنون از همدردی تون .
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
جان سخت جان شايد حرفاي من به نظر خنده دار باشه چون خوب نميدونم شما مجاز هستين كه توي محيط كارتون چيكار كنين ولي خوب مثلا پيشنهاد ميدم كه مثلا روي اون دستگاهي كه بايد مردم وسايلشون رو بذارين يه كاغذ بچسبونيد و توش بزرگ بنويسين كه لطفا همه وسايلتون رو بذارين كه تاكيد بيشتري بشه تا شما مجبور نشين بيشتر تكرار كنين....
ببينيد من خودمم خيلي آدم حساسيم و درك ميكنم شما چي ميگين ، وقتي يه نفر بي دليل از من عصباني ميشه يا به خاطر كاري كه نكردم و تقصير من نيست باهام بدصحبت ميكنه اولش عصباني ميشم ولي ميرم خونه گريه ام ميگيره چون به نظرم كسي حق نداره بهم توهين كنه!!!
عزيزم به نظر من سعي كن از الفاظي مثل عزيزم يا خانومي يا اينجور الفاظ مهربانانه استفاده كني تا طرف نرم تر بشه به نظر من كه خيلي تاثير داره و اينو مطمئنم كه رفتارش بهتر خواهد بود وقتي از اين الفاظ استفاده ميكنين... مثلا بگي عزيزم ميشه لطف كني آستين هاي مانتوتو بدي پايين،آخه اينجا تو اين محيط قانونش اينه و آخرم بگي لطف ميكني.... يا مثلا اونايي كه ديرشون شده رو همون اول بهشون بگين كه اين مراحل بايد 100% انجام بشه وگرنه اجازه نميدون شما از اين در بري بيرون و هرچه زودتر اين كارو بكني خودت زودتر ميتوني بري بيرون!!! نميدونم اين درست باشه يا نه مثلا بگو اين مكان با دوربين كنترل ميشه اگه ما الان اين كارو نكنيم و شما برين بيرون هم ما توبيخ ميشيم هم ميان دوباره شمارو مجبور ميكنن كه اين كارهارو انجام بدين پس وقت خودتون تلف ميشه و از اينجور حرفا كه تا ميتونين خودتون رو تبرعه كنين...... ميدونم شايد سخت باشه گفتنش يا ناز كشيدن همه يا اينكه شايد توي محل كارتون اجازه نداشته باشين از اين الفاظ استفاده كنين ولي خوب در حد پيشنهاد بود... هرچقدر خودتون آروم تر باشين طرف مقابلتون هم طبيعتا آروم تر خواهد بود و در نهايت هم بهشون بگين كه اين وظيفه شماست و خودتون هم مجبوريد كه اين كار رو بكنين شايد طرفتون هم نرم تر بشه.... با اينجور رفتارها احتمالا اعصاب خوردي كمتري خواهيد داشت
نميدونم همه در حد پيشنهاد بود:72:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
مرصی عزیزم ازپیشنهاداتت اون برچسب که میگی بصورت تابلو هست ولی کسی توجه نمیکنه وما هم همیشه از عزیزم خانومم والفاظ خوب استفاده میکنیم به هر حال ممنون .
راستی شب بارونی عزیز سه خط اولت خیلی بهم ارامش داد . :310:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
خانمی اول که شغلتو گفتی من چیز دیگه ای تصور کردم شغل شما شغل خیلی ابرومندیه و اون بار منفی که شما تو پست اول گفتین و گفتین می ترسین ازتون متنفر شن رو نداره چرا اینطور میگین بلکه بر عکس
با این ناامنیایی که هست من خودم با اینکه بگم خیلی ظاهر مذهبی ندارم ولی از مامورای بازرسی رو که تو قسمت های مختلف هستن رو خیلی دوست دارم و ازشون ممنونم حالا این بین مامواران گمرک که پرستیژ کاری خیلی بالاتری هم دارن:46:
ازت ممنونم و بهت خدا قوت می گم دوست عزیزم
اما اینم بگم خیلی سخت نگیر شما هر جای دیگم که کار کنی با همه جور ادمی برخورد داری مثلا من خودم توی یه دانشگاه ازاد درس می دم گاهی دانشجوام جوری باهام برخورد می کنن که من خودم عمرا در تمام دوران تحصیلم با استادام اینطوری برخورد نکردم و اصلا می مونم ولی خوب زیاد اهمیت نمی دم
می گم خوب نمی دونن درست و غلطو
به قول یکی از استادامون می گفت وقتی کسی برخورد بدی می کنه شما که نباید ناراحت شین این شخصیت اونه باید برای اون فرد ناراحت شین که این شخصیتو داره
سعی کن اهمیتی به رفتار دیگران ندی:46::72:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام اسایش عزیز شما درست می گی ممنون خیلی لطف داری .
اما نمی دونم چجوری اهمیت ندم بعضی موقع ها هم کم میارم .:302:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
خوب عزیزم یه راهش اینه که همونطور که گفتم از دید بالا به اون افراد نگاه کنی و حس کنی که اون درست و غلط و رفتار صحیح رو نمی دونه و این ربطی به شما نداره
می تونی به هدف والایی که تو شغلته فکر کنی تامین امنیت جامعه
یا هدف والای خودت که معلومه براتم خیلی مهمه کمک به همسرت و شاد کردن اون و تامین زندگیت که داری خوبم از پسش بر میایی
سعی کن با این جور افراد وارد بحث نشی و فقط کاری که باید انجام بدن رو با لحن ملایم و احترامی که درخور شخصیت خودته ازشون بخوا اگر خواستن بحثو ادامه بدن شما لازم نیست وارد بحث باهاشون بشی
سخت نگیر گلم سعی کن شاد باشی شاد شاد:46:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
عزیزم ممنون از همدلی و همدردیت اره باید سعی کنم و بهشون فکر نکنم نباید سخت بگیرم امیدوارم شما هم در برخوردبا دانشجوهات موفق باشی فکر کنم کار شما هم خیلی سخت باشه چون دانشجوهای الان واقعا با قدیما فرق دارن به هر حال برا ت ارزوی موفقیت می کنم ممنون .:43:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
من اول فکر کردم شما در بازرسی فرودگاه کار می کنید.
بعد که گفتید سرو صدا زیاد است فکر کردم از ماشین های گشت ارشاد در خیابان هستید. برای همین برایم جالب بود.
به نظرمن بازرسی سپاه در فرودگاه با گشت ارشاد فرق دارد. این که شب بارونی می گه از شغل شما دل خوشی ندارد فکر کنم برای همین سوتفاهم باشد. به هر حال این بازرسی وسایل و افراد، مربوط به همه فرودگاهها و برای امنیت پرواز و به نفع خود مسافران است. فکر نمی کنم شغلی باشه که بقیه ازش دلخور باشند.
خود من هم پیش اومده که موقع این بازرسی ها غرغر کنم که حالا چرا باید فلان چیز را از ته کوله ام در بیارم و نشون بدم یا کمربندم را باز کنم یا ... معمولا غرغرهای زیرلبی بوده و علتش هم جدایی از خانواده، استرس کارهای تلنبار شده در مقصد، خستگی و ... است. شما زیاد به دل نگیر. بخاطر شغل شما نیست، به خاطر شرایط و فضای کار شماست. بعد همچین که می شینن تو هواپیما لبخندها برمی گرده به لبها. خیالشون راحته که از پرواز جا نموندن، مشکل خروج و ... نداشتن و ... یادشون می افته که اگر در مبدا از کسانی جدا شدند در مقصد کسانی هستند که منتظرشونه و ....پس همه اش مال اون ناخن گیر نیست که ته کیفت جا مونده.
این هم یه خسته نباشید به خانم بازرسی فرودگاه سایت همدردی :72::46:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
ممنونم عزیزم
یه چیز دیگم می خواستم بگم فکر کنم یه دلیل رنجیدن شما از حرف یه عده ای دید منفی که خودت نسبت به شغلت داری چون خودت بادید منفی به شغلت نگاه می کنی وقتی دیگران چیزی می گن ناراحت می شی
سعی کن اینجوری به شغلت نگاه نکنی چون واقعا هم اینجور که شما می بینی نیست و دیگران دیدی که شما گفتی رو ندارن
اگر سعی کنی ظاهر اراسته و مرتبی داشته باشی و تا حدی که شرایط شغلیت اجازه می ده به ظاهرت برسی اونم می تونه تو برخورد افراد موثر باشه.
یه سوالم داشتم مگه اگر کسی برخورد تندی با مامور دولت حین کار داشته باشه حق داره؟ حالا منظورم یه غر زدن مثل موردی که شبنم گفتن نیست چون به قول شبنم به خاطر شرایط و استرس اون فرد خوب ممکنه یه چیزی بگه
منظورم کسی هستش که توهین می کنه و برخورد خیلی تندی داره:163: مگه شما نمی تونین باهاش برخورد قانونی کنین؟ اینو واسه اطلاع خودم پرسیدم
موفق باشی خانومی:46::72:
-
RE: ایا می توانم به این کار ادامه بدهم
سلام
الان پیامتو دیدم. من به یکی از موضوع های اون انجمن پاسخ دادم واسه همین اسمم رفتم اونجا.
در مورد تو هم پروفایلت و دیدم حق عضویتت _پولی که پرداخت کردی) ثبت شده فقط فکر میکنم خودت تنظیماتت رو عوض کردی چونکه اصلا ایمیلت مخفیه و همینطور امکان ارسال پیام خصوصی نداری و به من پیغام میاد که جان سخت پیام خصوصی اش را غیر فعال کرده. یه نگاه به تنظیمات و کنترل پنل حسابت بکن.
البته من یکی از مشکلات تورو دارم اینکه نمی دونم چرا نمی تونم موضوع جدید ارسال کنم
و یه چیز دیگه چتد وقتیه تالار مشکل فنی هم پیدا کرده باید منتظر جواب مدیر همدردی باشی
خبری شد خبرت میکنم
موفق باشی