از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام
اصل موضوع رو بالا نوشتم ولی برا کسایی که میخوان کمکم کنن کامل شرح میدم...
من یه پسر 28ساله هستم که تازگی ارشدم تموم شده
من با این سنم هنوز سربازی نرفتم
هیچ کار و شغلی ندارم
همین درس رو هم,اینقدر طولانی کردم که اینهمه سال کشیده.........
الان اکثر زمانم رو توی خونه هستم
نمیدونم چرا وقتی یه کار کوچیک رو هم میخوام انجام بدم اینقدر طولانی میکنم که همچی بهم میریزه.......
دوست دارم شغل و درآمدی داشته باشم ولی نمیدونم چجوری
وقتی همسن و سالهام رو میبینم که به کجاها رسیدن و من هنوز از بابام پول میگیرم خیلی ناراحت میشم
به خودم میگم باید تغییر کنم ولی عین همیشه دوباره بعد از یه هفته میشم همون آدم قبلی
همه عمرم شاید صدها بار این مسله تحول تکرار شده ولی تا حالا به جایی نرسیدم.......
نمیدونم بی عرضه هستم,تنبل هستم یا مشکل از چیه
ولی میدونم عمرم رو حسابی تلف کردم
اما اینبار میخوام یه تغییر اساسی کنم,بنظرم دیگه این آخرین فرصتم هست
اگه اینبار نتونم دیگه شاید هیچوقت نتونم.....
اگه راهی بلد هستین کمکم کنه بگید لطفا:316:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام
به نظر من همه چیز مربوط به فکرتونه و اینکه درونتون نسبت به خودتون چه حسی دارید و خودتونو چقدر قبول دارید .
هیچوقت خودتونو با کسی مقایسه نکنید . چون شما از همه بهترید و مهمترین فرد زندگیتون باید خودتون باشید .
بعدم مهمه که تحولات قبلی که گفتید ، با چه انگیزه ای بوده که نتونستید تا آخر ادامه بدید .
" هر واقعه ابتدا به صورت رویاست ، آنگاه اتفاق می افتد " ( کارل سند برگ )
اولین کاری که باید بکنید اینه که دقیقا از زندگی تون چی می خواهید . چه آرزویی دارید و دوست دارید آینده چه شکلی باشه .
بعد باید برای رسیدن به اون آرزو (هدف) ، اهداف کوچکتر رو مشخص کنید . مرحله به مرحله . در یکسال آینده باید در چه جایگاهی باشید و برای رسیدن به اون در طول ماه ، باید چه کارهایی انجام بدید و کجا باشید و بعد هم روزانه برنامه ریزی کنید .
این باعث میشه که انگیزه تون بیشتر بشه و واقعا به چیزی که می خواهید برسید .
من تا حالا هر چی خواستم به دست آوردم ، هر چقدر که به نظر دیگران غیر ممکن به نظر میومده ، و همیشه هم از همین روش استفاده کردم .
موفق باشید .
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
تحولات قبلی هم در اثر همین مقایسه ها مثلا با دوست و اطرافیان بوده
وقتی من ارشد میخوندم همه اونها سربازی رفته بودن و کار هم میکردن و با من هم ارشد میخوندن....
البته مقایسه فقط به این قصد که مثلا میگم یه پسر 28 ساله باید به کجاها برسه در حالت نرمال.....
الان هدف من بیشتر از همه داشتن یه شغل و درآمد هست
اما نمیدونم از کجا شروع کنم
یعنی چیز بزرگی هم نمیخوام,اما نمیدونم چرا نمیتونم توی این راه ثابت قدم باشم
یا بتونم یه شغل پیدا کنم
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
تحولات قبلی هم در اثر همین مقایسه ها مثلا با دوست و اطرافیان بوده
وقتی من ارشد میخوندم همه اونها سربازی رفته بودن و کار هم میکردن و با من هم ارشد میخوندن....
البته مقایسه فقط به این قصد که مثلا میگم یه پسر 28 ساله باید به کجاها برسه در حالت نرمال.....
الان هدف من بیشتر از همه داشتن یه شغل و درآمد هست
اما نمیدونم از کجا شروع کنم
یعنی چیز بزرگی هم نمیخوام,اما نمیدونم چرا نمیتونم توی این راه ثابت قدم باشم
یا بتونم یه شغل پیدا کنم
یعنی هدف من خودش خیلی کوچیک هست
دنبال درآمد بالا هم نیستم,فقط یجوری بشه توی خونه نمونم و برم....
متاسفانه من از اون زمان دبیرستان همیشه این برنامه نوشتن رو انجام میدادم
ولی هیچوقت نشد بهش عمل کنم,حتی 1بار
همچی فقط 2-3 روز طول میکشه برام
برا کارهای معمولی خیلی خوب هستمهاا
مثلا فلان خرید باید از بازار انجام بشه
درسته اونهم همیشه با تاخیر میشه,اما یروز یهو میرم انجام میدم و برمیگردم
اما در مورد کارهای بزرگ نمیشه
احساس میکنم اصلا انگیزه ندارم براشون
همش خودم رو با چیزهای دیگه,مثل نت مشغول میکنم تا روز تموم بشه:325:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
خب واضحه این تحولات نباید پایدار باشه . چون شما در درونتون احساس خوشحالی ندارید و با مقایسه خودتون با دیگران این احساس خوب شادمانی رو از بین می برید .
نقل قول:
" هر واقعه ابتدا به صورت رویاست ، آنگاه اتفاق می افتد " ( کارل سند برگ )
اولین کاری که باید بکنید اینه که دقیقا از زندگی تون چی می خواهید . چه آرزویی دارید و دوست دارید آینده چه شکلی باشه .
اینکه دیگران چطور هستند رو بریزید دور . همه اهدافتون رو برای خودتون یادداشت کنید . یادداشت کنید که دوست دارید زندگیتون چه شکلی باشه ، در چه مدت زمانی این تغییر رو می خواهید و....
هر روز باید با انرژی به برنامه روزانه تون عمل کنید . ورزش کنید . به هیچ چیز جز اهدافتون فکر نکنید . :104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چرخ و فلک
تحولات قبلی هم در اثر همین مقایسه ها مثلا با دوست و اطرافیان بوده
برا کارهای معمولی خیلی خوب هستمهاا
مثلا فلان خرید باید از بازار انجام بشه
درسته اونهم همیشه با تاخیر میشه,اما یروز یهو میرم انجام میدم و برمیگردم
اما در مورد کارهای بزرگ نمیشه
می بینید که کارهای کوچک رو هم با تاخیر انجام میدید .
راهش فقط همینه که گفتم مرحله به مرحله و قدم به قدم . ( مطمئن باشید نتیجه میگیرید )
توی برنامه روزانه زمانی هم برای نت در نظر بگیرید و بعد از اتمام اون زمان ، به بقیه کارهاتون برسید .
چه انگیزه ای بهتر از اینکه ، واسه خودتون که مهمترین فرد زندگیتون هستید ، یه زندگی بهتر بسازید ؟
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
چرخ و فلک تو اصلا آدم بی عرضه ای نیستی!
مگه ارشد گرفتن آسونه !!!!من که توش موندم(یه ساله دارم رو پایان نامه کار می کنم هنوز بی نتیجه مونده)
اینکه نتونستی شغلی واسه خودت دست و پا کنی هم بازم نشانه بی عرضه بودن نیست
بیکاری مهم ترین معضل جامعه ماست و خیلی از جوون ها هم باهاش دست به گریبان هستن
ولی خوب تنبل هستی :311:(ببخشید رک گفتم )
منم با matin_alone موافقم
راه حل اینکه از این تنبلی رهایی پیدا کنی اینکه برنامه ریزی داشته باشی تو کارات
هروز برای فردات برنامه ریزی کن
بنویس مثلا چه کارهایی داری که باید فردا انجام شه و اونها سعی کن حتما سر موقعی که تعیین کردی انجام شه..
با خودت قرار بزار فکر کن کارمند خودتی و رییس خودت
به خودت گزارش کار بده (این واسه زرنگ شدن تو کارهای روزانه خوبه )
برای برنامه های آتی هم باید یه افق یک ساله یا مثلا 6ماه در نظر بگیری و بگی مثلا یک سال دیگه من یه شغل خوب دارم ..و ...مثلا ازدواج کردم .....و از همین امروز واسه رسیدن به اون اهداف برنامه داشته باش
و ایشالا که به برنامه ها توجه کنی و پیش بری طبق اون برنامه هات پیش بری
توقع هات را پایین بیار از اول دنبال یه کار عالی و درامد خوب نرو ،هرجا که تونستی برو ،
از استادای دانشگاهت برای پیدا کردن شغل مناسب کمک بگیر
سربازی هم نرفتی چون درس می خوندی
خوب الان که درست تموم شده برو دنبال کارهای سربازیت دیگه
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
نازنین و Matin_Alone عزیز سلام
ممنون که راهکارهای خوبی رو برام ارائه کردین
من بعد از خوندنشون امروز رو گذاشتم برا این برنامه نویسی و هدف تا دیگه انشالله از فردا شروع کنم
امیدوارم مثل دفعه ای قبل نشه......
الان هدف برا خودم تا عید اینارو در نظر گرفتم
1-چون اضافه وزن خیلی شدید پیدا کردم حتما ورزش و رژیم رو توی برنامم بذارم و تا عید 12 کیلو کم کنم
2-چون درسم رو یجا دیگه خوندم حتما برم از اون شهر مدرکم رو بگیرم
3-بعد از گرفتن مدرک برم دفترچه آماده به خدمت برا سربازی بگیرم
4-و شغل
الان هم میخوام یه سر رسید بیارم و برنامه برا فردا رو توش بنویسم....
فکر میکنم برا قدم اول اینا خوب باشه
تا ببینم در عمل چیکار میکنم.......
بعضا فکر میکنم شاید یه دلیل اینکه من اینجوری شدم اینه که توی زندگی کسی نداشتم تشویق و ترغیبم کنه به پیشرفت,یا شاید حتی یکم زور بگه و تحریکم کنه
پدر و مادرم که همیشه صبح تا عصر سرکار هستند
برادر و خواهری هم ندارم,حتی پسرعمو و دختر عمه اینا هم ندارم,توی فامیل هم تک فرزند بودم:163:
باز خوبه این سایت هست و شما خواهرهای خوب کمک و دلداری میدین بهم... :72:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
با سلام و عرض پوزش که بعد ازاین که به نتیجه رسیدین دارم نظر میدم اما برادر خوبم این طرز برنامه ریزی صحیح نیست که مثلا تا عید 12 کیلو کم کنم یا حتما برم مدرکمو بگیرم.در این روشی که شما در پیش گرفتین همیشه جایی برای تعلل میمونه چون یک بازه زمانی طولانی داره و به صورت کوچیک و مجزا مشخص نیست برای مثال باید این طوری برنامه ریزی کنید:
هدف کاهش وزن به مقدار 12 کیلو کل زمان در اختیار 3 ماه نتیجه:هر ماه باید 4 کیلو کم کرد به عبارت دیگه.....هدف:کاهش 1 کیلو وزن در هر هفته. استراتژی لازمه: باید از فلان رژیم غذایی تحت نظر فلان دکتر استفاده کنم و هر روز مثلا 45 دقیقه پیاده روی کنم.
هدف:گرفتن مدرک. من در تاریخ فلان برای گرفتن مدرکم اقدام میکنم(این تاریخ رو باید همین امروز و با بررسی کامل شرایطتون مشخص کنید و مصمم باشید که همون روز برید اون شهر )
هدف شغل: باید نوع شغل، محل کار ،درآمد مد نظرتون ، زمانی که باید این شغل رو به دست آورده باشید همه و همه ی اجزای ریز رو شناسایی کنید و در برنامه تون بیارید
در یک کلام:به جزییات توجه کنید.اهداف رو به صور ت کلی بیان نکنید.تاریخ دقیق شروع و پایان برنامه رو مشخص کنید.برنامه تون به نحوی نوشته شه که مشخص بشه در هر روز چه کاری باید انجام بدید.
موفق باشید
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چرخ و فلک
نازنین و Matin_Alone عزیز سلام
ممنون که راهکارهای خوبی رو برام ارائه کردین
من بعد از خوندنشون امروز رو گذاشتم برا این برنامه نویسی و هدف تا دیگه انشالله از فردا شروع کنم
امیدوارم مثل دفعه ای قبل نشه......
الان هدف برا خودم تا عید اینارو در نظر گرفتم
1-چون اضافه وزن خیلی شدید پیدا کردم حتما ورزش و رژیم رو توی برنامم بذارم و تا عید 12 کیلو کم کنم
2-چون درسم رو یجا دیگه خوندم حتما برم از اون شهر مدرکم رو بگیرم
3-بعد از گرفتن مدرک برم دفترچه آماده به خدمت برا سربازی بگیرم
4-و شغل
الان هم میخوام یه سر رسید بیارم و برنامه برا فردا رو توش بنویسم....
فکر میکنم برا قدم اول اینا خوب باشه
تا ببینم در عمل چیکار میکنم.......
بعضا فکر میکنم شاید یه دلیل اینکه من اینجوری شدم اینه که توی زندگی کسی نداشتم تشویق و ترغیبم کنه به پیشرفت,یا شاید حتی یکم زور بگه و تحریکم کنه
پدر و مادرم که همیشه صبح تا عصر سرکار هستند
برادر و خواهری هم ندارم,حتی پسرعمو و دختر عمه اینا هم ندارم,توی فامیل هم تک فرزند بودم:163:
باز خوبه این سایت هست و شما خواهرهای خوب کمک و دلداری میدین بهم... :72:
آخی ....آره دیگه این شرایط خیلی تاثیر می زاره چون تک فرزند بودی همیشه همه چیرو برات محیا می کردن و تو احساس نمی کردی خودتم باید یه تلاشی کنی
برنامه ای هم که ریختی خیلی خوب بود :73: ،خوب شد گفتی منم برم مدرکمو بگیرم :163:
در مورد اضافه وزن هم مطمئن باش اگر اون رو کم کنی خیلی خیلی رو روحیت تاثیر مثبت می زاره و در کل فعال تر میشی و از اینکه همش بمونی تو خونه خوشت نمی اد ....
فقط به نظرم برنامه تو ریز به ریز مشخص کن
مثلا تا عید الان 3 ماه و نیم بیشتر وقت داری
تو هر هفته مشخص کن چه قدر می خوای کم کنی و اون آخر هفته ببین همون قدری که میخواستی کم کردی ....اهداف تو خیلی بزرگ انتخاب نکن،مثلا واسه هفته اول بگو می خوام نیم کیلو
کم کنم و مثلا نیم ساعت ورزش می کنم هروز...نه اینکه یهو بگی هفته اول 5 کیلو کم میکنم و روزی 3 ساعت ورزش بعدشم که نمیشه بگی ای بابا این دفعه هم تحولی رخ نداد ..
البته این مساله کاهش وزن رو من مثال زدم فقط،منظورم اینکه تو اهدافت واقع بین باش و انتظار نداشته باش که خیلی سریع تحول چشمگیری داشته باشی و قدم قدم جلو برو.
حالا چند وقت دیگه باید بیای بگی ببینیم چی شد؟ مدرک تو گرفتی و چقدر لاغر شدی و سربازی چی شد ؟ پس به برنامه هات از همین امروز عمل کن
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
دوست گرامی،
یک زن امیدوار گرامی راست می گن! این جوری باید برنامه نوشت!
در این مدت هم، صد بار اگه به برنامتون عمل نکردین، نا امید نشین! اول کار همین طوریه، هی می گیرین و هی ول می کنین! یه مدت طول می کشه تا رو غلطک بیوفتین! اما وقتی افتادین روش، افتادین دیگه!
یه مسئله ی دیگه، رفتن در اجتماع و پیدا کردن دوسته فعاله!
تو خونه اصلا نشینین، حتی اگه کار نداشتین، برین بیرون! با دوستای دانشگاهتون در تماس باشین، کلاس های مختلف برین، جمعه ها برین کوه نوردی و.....
خلاصه که در اول کار، این ها نیازه، وقتی که راه افتادین، دیگه کم کم برنامه ریزی می کنین و وقت خالی برا این کارا ندارین!
خلاصه که بی کار نباید نشست که شیطان برای دستان بی کار، کار می تراشد!
موفق باشید.:72:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
با سلام و عرض پوزش که بعد ازاین که به نتیجه رسیدین دارم نظر میدم اما برادر خوبم این طرز برنامه ریزی صحیح نیست
خواهش میکنم,فعلا تا به نتیجه رسیدن راه زیادی در پیش هست و منم دارم چیزهای تازه از شماها یاد میگیرم,
همین نوشتن برنامه خودش یه کار تخصصی هست
شاید برا همین که وارد جزئیات نشدم همیشه توی برنامهام شکست خوردم
ولی اینبار حتما میخوام پیروز باشم و تا آخرش برم:323:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
در مورد اضافه وزن هم مطمئن باش اگر اون رو کم کنی خیلی خیلی رو روحیت تاثیر مثبت می زاره و در کل فعال تر میشی و از اینکه همش بمونی تو خونه خوشت نمی اد ....
فقط به نظرم برنامه تو ریز به ریز مشخص کن
مثلا تا عید الان 3 ماه و نیم بیشتر وقت داری
تو هر هفته مشخص کن چه قدر می خوای کم کنی و اون آخر هفته ببین همون قدری که میخواستی کم کردی ....اهداف تو خیلی بزرگ انتخاب نکن،مثلا واسه هفته اول بگو می خوام نیم کیلو
حالا چند وقت دیگه باید بیای بگی ببینیم چی شد؟ مدرک تو گرفتی و چقدر لاغر شدی و سربازی چی شد ؟ پس به برنامه هات از همین امروز عمل کن
آره,منم فکر میکنم به لاغری و ورزش برسم خیلی توی روحیم هم فرق میکنه
الان همش احساس دپرس بودن میکنم.....
امروز میشینم یه برنامه ملایم واسه خودم میریزم و دقیقتر,از جمعه تا جمعه
اتفاقا من یه عیب هم برنامهام همیشه داشته که همیشه خیلی رویایی بوده:163:
انشالله موفق میشم و میام مینویسم اینجا,شاید بعدا سرمشق برا تنبلهای دیگه شدم:311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایوب
خلاصه که بی کار نباید نشست که شیطان برای دستان بی کار، کار می تراشد!
موفق باشید.:72:
واقعا حق با شماست,خونه نشینی خیلی بد و اعصاب خورد کن هست
مخصوصا برا من که تنها هستم...
بعضی وقتها مثل دیشب با دوستام بیرون میرم و میگردم, ولی کم دیگه
ولی بعضیها وقتها ممکنه 3روز پشت سر هم از خونه بیرون نرفتم:302:
انشالله یه کار و شغلی زود بتونم پیدا کنم و سرم رو به اون گرم کنم,صبح برم عصر بیام
[/color][color=#0000CD]
در آخر اینرو هم اضافه کنم که با اینکه هنوز کاری انجام ندادم
ولی از وقتی این تاپیک رو باز کردم و حرفهاتون رو شنیدم یه حس خوبی بهم دست داده
احساس میکنم بزودی میتونم مشکلاتم رو حل کنم
از همتون ممنوونم:72:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام .. منم دقیقا مثل چرخ و فلک هستم البته نمینونه 20 سالش
از وقتی که کنکور دادم و نتونستم برم دانشگاه مورد علاقم و رفتم داشنگاه ازاد زندگیم سیاه سفید شده
دیگه به اینده امیدی ندارم . الان ترم 3 هستم و این هفته دانشگاه نرفتم. نمیدونم چرا ولی الان استرس زیادی دارم .
به اینده فکر میکنم میبینم که هیچ چیز خوشایندی برای من وجود نداره . هیچ شغلی و هیچ پولی و ...
درسام روی هم موندن و یه حس ترس تو دلم هست که نمیزاره پاشم و درس بخونم.
اگه کسایی هستن که میتونن کمکم کنن خواهشن نظراتشونو بگن
هرچقدر برنامه ریزی میکنم بیشتر از یه هفته نمیتونم باهاش پیش برم .. یه جورایی این روند از بچگی باهام بوده
هیچ کاری رو نتونستم تا اخر ببرم.
حالا گفتم بیشتر وضعیتم شبیه به چرخ و فلک هست . بقیه شرایتم رو هم بعدا میگم
help me too!
مشاوران کمک کنن لطفا
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام berserk عزیز
به همدردی خوش اومدی .
بهتره یه تاپیک جداگانه واسه خودت باز کنی . البته بعد از اینکه search کردی و موضوع مشابه مشکل خودت پیدا نکردی .
اینجوری میتونی با جزییات بیشتر مشکلتو بگی تا دوستان بهتر بتونند کمکت کنند . ( البته همین روشهایی که به چرخ و فلک پیشنهاد شد ، خیلی مفید هستند . میتونی از این روشها استفاده کنی )
موفق باشید .
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
اره این روشهارو خوندم . جالب بودن
اما میدونم که این روشها فقط 2 روز به کار من میان و دباره به اول خط میرسم
تازه اومدم اینجا یکم میچرخم بعد تاپیک خودمو باز میکنم
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام
اول از همه تو که اینهمه درس نخوندی که تازه بگی چکار کنم؟ هدف از درس خوندن مسلما داشتن شغلی توی آینده هستش ... (مگه اینکه فقط به داشتن مدرک فکر کنی)
درمورد برنامه ریزیهات ...حرفهای زن امیدوار واقعا خیلی درست بود
ببین موضوع لاغری لازم نیست خیلی بخودت فشار بیاری ...چون توی سربازی خودبخود لاغرتر هم میشی...از طرفی بخاطر مدرک بالا مدت سربازی کمتر و راحتتر میشه ....
هدفهارو با هم مقایسه کن ..شما اول از همه گفتی لاغر بشم آخرش گفتی شغل ...مثلا باید ببینی هرکدوم چقد تو زندگیت مهمتره که زودتر بهش برسی شغل یا لاغری سربازی یا مدرک مدرک یا لاغری .... بعد واسه هرکدوم تلاشت رو بکار بگیر
تو قدم اول رو برداشتی موفق میشی:104:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
چرخ و فلک گرامی.....سلام:72:
وقتی عنوان تاپیک رو خوندم با خودم گفتم یعنی صاحب این تاپیک کدوم بزرگواره که اینقدر از دست وجود نازنین و منحصر بفردش ناراحت و حتی عصبانیه...!!
اولین چیزی که از متن نوشته هاتون دستگیرم شد این بود که،شما قبل از هر چیز در مقوله اعتماد به نفس نیازمند تمرین و واکاوی هستین.کافیه فقط به عنوان تاپیک نگاه کوتاهی بندازیم: از خودم بدم میاد....!خیلی تنبل و بی عرضه ام...!
به نظرم قبل از هر برنامه ریزی،شما باید خودتون رو بیشتر دوست داشته باشین و این باور "غلط" رو که دیگران در هر حالتی از شما بهتر اند و شما اون آدم بده ی داستان هستین رو کلا از بین ببرین و در عوض به این حقیقت برسین و باورش کنید که شما خوبین....خاصین... منحصر بفردین و خیلی ها.... آره درست خوندین خیلی ها... در آرزوی شرایط شما هستن :)
برادر خوبم....چرا اینقدر نگاهتون رو روی نداشته هاتون متمرکز کردین؟ چرا در عوض به داشته هاتون فکر نمیکنید؟!به اینکه شما "فقط" 28 سال دارین وتوی اوج جوانی و شور و نشاط و انرژی هستین...به اینکه شما مدرک کارشناسی ارشد دارین و از همه مهمتر....شما سالمین....خانواده ای دارین که همیشه حمایتتون کردند....شما عشق این خانواده رو دارید...
میبینید... این همه... چیز های بزرگ گه شما نخواستین اونها رو ببینید!
شما،برای اولین قدم اعتماد به نفستون رو تقویت کنید،توی همین سایت میتونید مطالب زیادی پیدا کنید و بعدش خواهید فهمید که حتی با اضافه وزن هم میشه دوست داشتنی بود...بدون شغل هم میشه خودمون رو دوست داشته باشیم....رضایت از خود به داشتن شغل یا رفتن به سربازی،یا داشتن یا نداشتن اضافه وزن، ربطی نداره!بعدش به زودی خواهید دریافت که هیچ کس مثل شما و در شرایط عینا مشابه شما نبوده و نیست و در نتیجه مقایسه کار درستی نیست!
وقتی اومدم و دیدم نوشتین (( خودم رو دوست دارم....با وجود تمام کاستی ها.....وقتی نوشتین،نمیخوام خوب باشم،فقط میخوام بد نباشم...)) اونوقت باز هم حرف برای شما برادر خوبم خواهم داشت :):72:
منتظر نتیجه هستم .....
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
چرخ و فلک گرامی ما همچنان منتظر نتیجه ایم و دوست داریم از جریان تغییرات اخیرتون مطلع بشیم :)
:72::72:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
سلام به همه
اولا عذر میخوام که دیر جوا ب میدم
چند روز که سرم به مراسمها گرم بود
و بیشتر از اون همدردی با من لج کرده بود,یا باز نمیشد از بیخ
یا الان هم که باز میشه واسه انجام یه کار میکشه
هی ارور میده:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط berserk
اره این روشهارو خوندم . جالب بودن
اما میدونم که این روشها فقط 2 روز به کار من میان و دباره به اول خط میرسم
تازه اومدم اینجا یکم میچرخم بعد تاپیک خودمو باز میکنم
اتفاقا خیلی خوب هست که من و امثال من دور هم یجا جمع میشدیم
با هم یه گروه میشدیم و جلو میرفتیم
از راهکارها بهم میگفتیم
هرچند من یک دهه از شما پیرتر هستم و وضع و اوضاع من خیلی خطرناکتر هست
دیگه سنم داره میره بالا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط zahra52
سلام
تو قدم اول رو برداشتی موفق میشی:104:
راستش من همه اون هدفهایی که داشتم و نوشتم رو میخوام همزمان اجرا کنم و برم جلو
اولویت ندارم براشون
یعنی میبنم که توی همشون مشکل دارم و باید اصلاح کنم......
یعنی سنگ بزرگی هست همشون؟؟
راستی واسه لاغری توی سربازی همه مگن چاق بری سربازی پدرت در میاد:163:
RE: از خودم بدم میاد---خیلی تنبل و بی عرضه هستم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شیدا حاتمی
چرخ و فلک گرامی ما همچنان منتظر نتیجه ایم و دوست داریم از جریان تغییرات اخیرتون مطلع بشیم :)
:72::72:
سلام شیدا
خیلی ممنون که برام نوشتی
راستش حق با تو هست,من به همه میگم خوش بحالش!!!
یه جریان باحال اینکه من صبح که سر مزار عشقم رفته بودم
یکی از دوستان قدیمی رو دیدم,باحالیش اینجا بود که اون به من میگفت خوش بحالت که تو ارشد خوندی و من لیسانس موندم
منم بهش میگفتم خوش بحال تو که کار داری و من بدبخت شدم ارشد خوندم:163:
راس میگی من خودمو دست کم میگیرم
اما همیشه اولین فکری که به ذهنم میرسه این حرف منفی هست.......
اما در مورد اینکه به کجا رسیدم
من در مورد سربازی اقدام کردم و 1شنبه میرم دنبالش
برای رژیم هم برنامه گرفتم و تصمیم دارم از فردا شروع کنم
اما در مورد کار که مهمترین هست اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم و چجوری.........:325:
یه تصمیم دیگه هم گرفتم و به خودم قول دادم که از این به بعد هرکار به نظرم اومد که بکنم,همون لحظه بکنم
اگه نکردم خودم رو جریمه بکنم(البته نمیدونم در کل چجوری میشه,فعلا فقط یه ایده هست)
در کل اینجور بگم که فردا اولین روزه اجرا همه برنامه ها هست
ساعت کوک کردم بجای 11 ساعت 8 بیدار بشم و برم ورزش