نمایش نسخه قابل چاپ
سلام ما 5ماه عقدیم با علاقه ازذواج کردیم تا الان هم مشکله خاصی نداشتیم تا هینکه هفته قبل 1هفته قهر شدید بودیم بعد از اشتی اتفاقی اس ام اسی تو گوشیش دیدم به یک دختر که با اسم پسر ثبت بود دنیا رو سرم خراب شد 3روز بعد ازش پرسیدم چقدر بهم وفاداری گفت خیلی گفتم پس این کیه گفت مزاحم بود سرکارش گذاشتم فقط اس نه چیزه دیگه ای گفتم سرکار گذاشتن واسه مجرداسو دوا خلاصه موندم کمک میخوام چون میگه چیزی نبوده جز چنتا اس ولی من بی اعتماد شدمو می ترسم علاقش از بین رفته باشه کمک کنید زود لطفا :302:
سلام
به تالار خوش امدید
عزیزم دقیقا متن اس ام اس ها چی بود ؟ کمک میکنه
و اینکه سر چه مسئله ای باهم قهر کردید؟ به مدت یک هفته و کی واسه اشتی پا قدم شد؟
و سن خودتون و همسرتون رو هم بگید
اروم باش مطمئن باش همه چیز خوبه
همسرم 24 من 19 سالمه . دوا سره کادو بود به این قضیه ربط نداشت اون منت کشی کرد اگه اشتباه نکنم تو قهرمونم اس میداده متن اسی که من خوندم لاو نبود نوشته بود دوست پسر داری که ازش شارج میخوای مطمنم با هم بودینو ببخشید میگم رابطه هم داشتین همین
خب به نظر نمیاد مسئله خاصی باشه و همون باری که بهش گفتی بس بوده و نمی خواد هی بهش بگی و بهش نشون بدی که اگه چیز کوچیکی باشه بیخودی بزرگ بشه
دوم اینکه اصلا اعتمادت رو ختشه دار نکن و توی ظاهرت همه چیزو حفظ کن اما با چشم باز. بهش گیر نده و سعی نکن هی گوشیشو چک کنی
اینجوری اگه چیزی باشه از تو پنهان نمی مونه و معلوم میشه می دونی چرا : چونکه در استرس این نیست و پنهان کاری نمی کنه حالا شاید چیزی نباشه ها اما از ترس اینکه زنش همش چکش میکنه ممکنه چیزهای خیلی معمولی رو هم از دیدت پنهان کنه
اگر خدای نکرده چیز دیگه ای دیدی اون موقع حرف بزن که امیدوارم همه چی خوب پیش بره
موفق باشی
پریشب همه این حرفا بودو دیروزم قهر بودم اونم وقتی من باهاش قهرم با همه دوا داره یعنی میگید الان چیکار کنم اشتی شم؟ بگم ایراد نداره؟ اصلا نمی دونم از الان چی بگمو چجوری رفتار کنم بیشتر راهنمایی کنید ترو خدا . یعنی دوسم نداشته که این کارو کارده یا به قول خودش یه اشتباه بوده نه بیشتر؟؟؟؟؟؟؟
دوست خوبم سلام
به همدردی خوش اومدی:72:
عزیزم از همین الان تجسس رو کلا کنار بذار اسم این کار رو هم خیانت نذار به شوهرت برس.نذار عشقتون نسبت به هم کم بشه با این حرفها.
تقریبا شبیه به من البته با کمی تفاوت در زمینه متن اسها ... درکت میکنم
بهش گیر نده اصلا یجوری رفتار کن انگار از چشای خودتم بیشتر بهش اعتماد داری ولی حواست باشه زیرکانه مواظب کاراش باش یجوری که اصلا متوجه نشه
موفق میشی ... واسه منم دعا کنین
فرانک tasnime_elahi و زهرای عزیز از همتون ممنون داشتم می مردم دردمو به کی بگم که ابروم نرو درک کنه امیدوارم مشکله تو هم حل شه زهرا جان چون نمی دونم مشکلت چیه که کمک کنم به نظرتون علاقش کم شده ؟ این سوال که دیگه دوسم نداره خلم کرده
نه عزیزم مگه میشه دوست نداشته باشه
اینو خیلی راحت میشه فهمید می تونی بهش یه زنگ بزنی و انگار که اتفاقی نیافتاده با هم صحبت کنید
شاید الان به خودت بگی پس غرورم چیو از این حرفا که طبیعیه اما اونکه دوست پسرت نیست همسرته پس جای دوری نمیره این اشتی به نفع تو خواهد بود
بهش نزدیک شو و جوری نشون بده که بهش اعتماد داری
توی رفتار هاش هم خواهی فهمید که اونم دوست داره واسه همینم با تو ازدواج کرده
اگر هم حرفی زد بگو نیاز به جر و بحث یا دعوا نیست من به تو اعتماد دارم چون همسرمی
و از این به بعد هم محبت و علاقه ات رو بیشتر کن و بیشتر بهش نزدیک شو از اون ورم هواست بهش باشه
توکل کن به خدا
از دوستای عزیزی که تاپیک منو می خونن خواهش می کنم نظراتشونو بذارن تا کمک فکری باشه برای رفتاره درست من با همسرم ممنون. :302::163:
سلام عزیزم
ایمیلی که واست فرستادم رو خوندی؟
الان از قهر گویا بیرون اومدی و این خیلی خوبه
چطور باهم حرف زدید و برخوردش چطور بود؟ حرفاش رو هم بگو تا کمک شه به دوستان
سلام فرانک عزیز اتفاقا الان داشتم یکی از نظراتتو جای دیگه می خوندم متوجه شدم تو هم مشکله منو داری خواستم در اون موردم با هم بحرفیم .
خدارو شکر جز من که اوضاع درونم بهم ریخته فعلا همه چیز خوبه هوامو بیشتر داره پرسیدم شمارهرو پاک کردی گفت اره به خدا معلومه زیاد دوست نداره دربارش حرف بزنیم منم گیر نمی دم فعلا دارم ناز میکنم ما چون عقدیم وسطه هفته زیاد پیشه هم نیستیم هنوز همدیگرو ندیدیم ولی فعلا رابطه اس و تلفن خوبه تا دیدار ولی شبا تا دیر اس جواب می ده پیشه خودم می گم نکنه دختره دوباره اس بده می ترسم:163:
این سوال ولم نمی کنه این کارش خیانت بوده؟ به احساسه من به علاقم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تورو خداااااااااا کمک کنید من نمی تونم کنار بی ام هر چی قربون صدقم میره باور نمی کنم می گم پس چرا این کارو کرده نمی تئنم باهاش مهربون باشم :302::316:
این طور که من برداشت کردم مشکل شما فقط از چند تا اس ام اسه.بازم میگم من نمیدونم این حد رو یشه اسمشو خیانت گذاشت یا نه اما...
دوست خوبم بیا با دید باز به این موضوع نگاه کن.میخای از این مرحله عبور کنی یامیخای ازش یه گره کور بسازی که همیشه توی ذهنت باقی میمونه؟
از خیانت ترسیدی یا از دوست داشته نشدن؟از این که همسرتو از دست بدی میترسی یا از این که دیگه کسی عاشقت نباشه؟
پس قبل ازهر چیز این مفهومو توی ذهنت داشته باش:تو دوست داشتنی هستی.
حالا میریم سر بقیه موضوع:
1.با همسرت صحبت کن.نه از موضع ضعف یا اندوه.بلکه از موضع یک همسر با رفتار جرات مندانه اما توام با عشق
2.حد و مرزها و خطوط قرمز رو به طور واضح براش مشخص کن.
3.عواقب زیر پا گذاشتن این حد و مرزها رو شفاف بیان کن.
4.از اون به بعد اصل رو بر اعنماد بزار.بدون تجسس و بدون شک
5.سعی کن مهارت های برقراری ارتباط رو یاد بگیری.آداب گفتگو رو بیاموز(توی همین سایت راجع بهش زیاد صحبت شده)
6.و در نهایت یک اصل اساسی در ازدواج اینه:روی خودت سرمایه گذاری کن نه همسرت.اعتماد به نفس داشته باش و سعی کن که از موضع یک فرد بالغ رفتار کنی .
موفق باشی
با سلام،
عزیزانی که اقدام به مشاوره از طریق پیام خصوصی می کنند، به این مسئله دقت کنند:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
سلام kking بهت گفته بودم منم مشکل تورو دارم با کمی تفاوت توی موضوع اسمس .... ببین مثلا ساعت یازده شب دختره به همسرم اس داده نوشته کاری داری انقد پشت هم زنگ میزنی؟؟؟؟ ... و خیلی اسهای دیگه که جای گفتنش نیست ...5روز نامزدم نیومد پیشم حتی یک اس بهم نداد...خودم پا پیش گذاشتم ... بهش گفتم هر اشتباهی اولین بار جای جبران داره ... اینو ملکه ذهنت کن که فقط یک اسمس معمولی بوده ...
بعد حواست باشه تنهاش نذاری از محبت براش کم نذاری ... تا نخواد جای دیگه جبرانش کنه
http://www.hamdardi.net/thread-257.html اینو بخون امیدوارم کمک کنه
http://www.hamdardi.net/thread-14282-post-127214.html#pid127214 اینم خیلی مفیده