-
احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام به همه دوستان
من پسر بسیار پر انرژی و موفقی بودم مطالعات و تجربیات زیادی در روانشناسیی و .. داشتم
در دانشگاه گارگاه ازدواج رو مدیریت می کردم و همیشه در نت برای دیگران همدرد و مونس بودم.
اما الان چند ماهی هست که دچار درگیری احساسی شدم و نمی تونم تغیررات لازم برای رهایی رو ایجاد کنم.
تابستون 87 عقد کردیم، من 22 و اون 21 بود با اینکه از دوتا استان بودیم از لحاظ فرهنگی به هم نزدیک به نظر می رسیدیم، خانمم من اکتیو، مذهبی و اهل تفکر به نظر می رسید.ما یک سال عقد و شروع عاشقانه ای داشتیم. با ورودمون به زندگی محبت ها اوج میگرفت و در کنار این ها خرده مساعلی هم بود.
الان که و سال از زندگی مشترکمون گذشته احساس می کنم که قدر منو نمی دونه
داعم اقتدار منو میشکنه و این احساس رو به من میده که میخواد همه چیز رو کنترل کنه
اون بسیار خود محور هستش و همیشه می خواد تصمیمات و خواسته هاش رو مستقیما مطرح کنه همیشه تو دلم میگم اون خیلی خوبه فقط همسر داری بلد نیست
ای کاش میشد بیشتر بگم،انشالا تو پست های بعدی
بهم بگین چکنم که خانمم به حس مردیمن لطمه نزنه و قدر محبتای من رو بدونه؛من اون رو تو تصمیمات مورد مشورت قرار میدم و اونوقته که اون دیگه فقط حرف خودشو می زنه!!!
ممنون از دوستان
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
دوست عزيزم،
يه راه حل اينه :
براش وقت بيشتري بگذار...
بهش توجه بيشتري بكن...
____
پ ن:راستي بيشتر بنويس از خودت و همسرت و نوع مشكلاتتون...
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوست گرامی
شما مطلب خیلی کمی نوشتی ، خانم شما قدر چه کارهاییتون رو نمی دونه ؟ منظور از اینکه گفتی فقط حرف خودشو میزنه چیه؟
یکم کلی گفتی کمی بازش کن تا دوستان ببتونن راهکارهای مناسب رو دراختیارتون بگذارند
راستی یادم رفت خوش امد بگم :
به این تالار خوش اومدی ......
:72:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوستان عزیز
با تشکر از sci و فرانک68 /معظرت میخوام که چون ذهنم خیلی مشغول بود نتونستم مشگلم رو درست مطرح کنم.
ببینید دوستان خیلی از مساعل کوچیک هست که هی میان تو ذهنم و نمیزارن رو اصل موضوع مشکلم تمرکز کنم سعی میکنم مهمتراش رو بگم.
من یه آدم بسیار پر انرژی و منظم و قانون مدار بودم و اولین مشکلات من و خانومم سر نظم به وجود آمد بیشتر که باهم بودیم خوابش برام مسعله شد که تازه فهمیدم اونطور که اکتیو به نظر می رسید هم نیست و حتی برای خوابش هیچ برنامه ای نداره کافی برا خودش یه بهانه بیاره تا ...بعدش هم میگه من کم خونی دارم تو اصلا دلیل خواب های منو نمیفهمی.(چه هزینه های هنگفتی که برای انواع قرص ها و مکمل ها و ... دادم اما بازم همونو میگه)
مسعله بزرگ بعدیمون سر حجابش بود که قبل و بعد از ازدواج کاملا فرق کرده بود
مسعله بعدیمون سر تماس یا پیامک بود که ازش می خواستم زنگ نزنه بگه به من زنگ بزن و ...
مسعله های متفاوتی بوده و هر روزه پیش میآد البته هیچ کدوم اینا مسعله اساسی من به عنوان کسی که خودش رو تو امر خانواده و ازدواج آشنا به مساعل میبنه نیست.
همه مسعله من بر میگرده به حرف زدن های ما بحث و جدل های ما و شان و مقبولیتی که برای من قاعل نیست
البته که من این رو بگم اون بسیار با محبت هستش و اینکار ها رو ناخواسته و از روی شخصیتی که براش شکل گرفته انجام میده .اون خود محور (متکی به خود) بار اومده و در مورد همه چیز اظهار نظر میکنه(این خصیصه خوانوادگی هست).
در محیطی که من بار اومدم حوزه اظهار نظر خانم ها و آقایون به طور نسبی تفکیک شدست اما در خانواده آنها همه در مورد قیمت زمین و معامله در فلان بانک حرف میزنند وهمین ظور همه در مورد ازدواج فلانی و خرید فلانی و...
بزرگترین احساسی که من بهش نیاز دارم احساس این هست که اون به من تکیه کرده و منو بیشتر از خودش قبول داره اینکه بتونه با تمام وجودش برخی از تصمیم گیری ها رو به من بسپاره و افتخار کنه که میتونه به منطق قوی مسعود و محبتش تکیه کنه
ممنونم از همتون
من دوستش دارم چون می دونم که اون ذات مهربونی داره و با اون کلی خاطرات عاشقانه دارم.
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
با سلام.به نظر من بیشترین چیزی که خانم شما نیاز داره درک ویژه شما از ایشون و خانواده اشه.این که دائم بهش نگید:چرا زیاد میخوابی.چرا اس ام اس میدی زنگ بزن چرا... شما ایشون رو کامل بپذیرید(همینی که هست رو) و شان و مقبولیتی رو که نیاز داره بهش بدید تا بتونه بهتون تکیه کنه.
من به شخصه به عنوان تجربه شخصیم با همسرم میگم ما خانمها دوست داریم به خاطر چیزی که هستیم احساس ارزشمندی کنیم(حتی اگه اون چیز به نظر طرف مقابل چندان مقبول هم نیاد) در اون صورت احساس میکنیم طرف مقابلمون مرد رویاهامونه و با فراق بال بهش تکیه میکنیم و بیشتر از خودمون که چه عرض کنم... بیشتر از همه عالم و آدم قبولش خواهیم داشت.
موفق باشید
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
من پسر بسیار پر انرژی و موفقی بودم مطالعات و تجربیات زیادی در روانشناسیی و .. داشتم
در دانشگاه گارگاه ازدواج رو مدیریت می کردم و همیشه در نت برای دیگران همدرد و مونس بودم.
اون خیلی خوبه فقط همسر داری بلد نیست
شاید همسرت به اندازه تو توی این فضاها نبوده .ازش انتظار نداشته باش که اطلاعاتش در مورد شوهرداری به اندازه تو باشه.باید با هم کاری کنین که اطلاعات اونم بالا بره البته با صبر و حوصله زیاد
در کنار این ها خرده مساعلی هم بود.
این خرده مسائل چیا بودن؟حل شد؟کی حل کرد؟شما؟اون؟با هم؟
اون بسیار خود محور هستش و همیشه می خواد تصمیمات و خواسته هاش رو مستقیما مطرح کنه
یعنی چی؟دوست داری خواسته هاشو مستقیم نگه؟!!!!
بهم بگین چکنم که خانمم به حس مردیمن لطمه نزنه و قدر محبتای من رو بدونه
میشه لطفا بگین حس مردی و مردونگی از نظر شما چیه؟
من اون رو تو تصمیمات مورد مشورت قرار میدم و اونوقته که اون دیگه فقط حرف خودشو می زنه!!!
خوب باید حرف خودشو بزنه پس می خوای حرف کیو بزنه؟(شوخی کردم).منظورت اینه که میخواد حرف اون انجام بشه؟
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
با تشک بسیار از یک زن امیدوار و بهار66
دوست عزیزم یک زن امیدوار ممنونم از راهنمایتون کار بسیار سختی رو ازم میخوایین اونم وقتی که احساسم شکسته شده و خیلی جاها احساس کردم که اون برام ارزش قاعل نیست.اما فکر میکنم قسمتی از ماجرا همین باشه که ما به هم احترام میگزاریم ولی شاید نتونستیم براهم ارزش کافی رو قاعل بشیم.
دوست عزیزم بهار 66 ممنونم از اینکه درد دل های منو با دقت خوندین تو متن اولیه از بس فکرم مشغول بود نتونستم مسعله رو خوب بیان کنم لطف کنین متن بعدیم 4# رو بخونین بنده رو راهنمایی بفرمایین
خرده مساعل بعضی هاش حل شد با همگاری همو بعضیش با گذشت حل شد و خیلیش هم هنوز حل نشده
مستقیم گفتن خواسته ها با اینکه تصمیمات کلی بگیره و بخواد که من بدون صحبت اجرا کنم فرق داره
حس مردی یعنی
زن شوهرشو قبول داشته باشه
به منطقش اعتماد کنه و تصمیمات اساسی زندگی رو بش بسپاره
اگه زن از مردش نظر خواست بعد بدون اطلاعش عکسشو عمل نکنه
تو مکالمات روزمره براش صحبت مردش مهم باشه
لهن صحبتش یا شوهرش بایدو نباید نباشه خواهش همراه با نازو کرشمه باشه
جلود دیگران وقتی شوهرش داره حرف میزنه سعی کنه همه گوش بدن نه اینکه خودش بپره تو حرفش
و......
از لباس پوشیدن من تا خرید لوازم منزل تا.... نظر نظر ایشون هستش
ایشون همیشه میگن هرچی تو بگی آقایی ولی....(به نوعی اظهار میکنه که من تصمیم گیرم و لی سوالشو جوری می پرسه که خواسته اون بشه)
منتظر راه حل هاتونم دوستان خوبم
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
با تشک بسیار از یک زن امیدوار و بهار66
دوست عزیزم یک زن امیدوار ممنونم از راهنمایتون کار بسیار سختی رو ازم میخوایین اونم وقتی که احساسم شکسته شده و خیلی جاها احساس کردم که اون برام ارزش قاعل نیست.اما فکر میکنم قسمتی از ماجرا همین باشه که ما به هم احترام میگزاریم ولی شاید نتونستیم براهم ارزش کافی رو قاعل بشیم.
دوست عزیزم بهار 66 ممنونم از اینکه درد دل های منو با دقت خوندین تو متن اولیه از بس فکرم مشغول بود نتونستم مسعله رو خوب بیان کنم لطف کنین متن بعدیم 4# رو بخونین بنده رو راهنمایی بفرمایین
خرده مساعل بعضی هاش حل شد با همگاری همو بعضیش با گذشت حل شد و خیلیش هم هنوز حل نشده
مستقیم گفتن خواسته ها با اینکه تصمیمات کلی بگیره و بخواد که من بدون صحبت اجرا کنم فرق داره
حس مردی یعنی
زن شوهرشو قبول داشته باشه
به منطقش اعتماد کنه و تصمیمات اساسی زندگی رو بش بسپاره
اگه زن از مردش نظر خواست بعد بدون اطلاعش عکسشو عمل نکنه
تو مکالمات روزمره براش صحبت مردش مهم باشه
لهن صحبتش یا شوهرش بایدو نباید نباشه خواهش همراه با نازو کرشمه باشه
جلود دیگران وقتی شوهرش داره حرف میزنه سعی کنه همه گوش بدن نه اینکه خودش بپره تو حرفش
و......
از لباس پوشیدن من تا خرید لوازم منزل تا.... نظر نظر ایشون هستش
ایشون همیشه میگن هرچی تو بگی آقایی ولی....(به نوعی اظهار میکنه که من تصمیم گیرم و لی سوالشو جوری می پرسه که خواسته اون بشه)
منتظر راه حل هاتونم دوستان خوبم
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
ببخشید من پست جدیدتون رو ندیده بودم.ازاین پست جدید اینطور بر میاد که شما خیلی ایراد گیری و به جزئیات دقت میکنی.اصلا اینایی که گفتی در حدی نیستن که بخوای حتی به عنوان مشکل کوچیک هم مطرحش کنی.من فکر کنم اون مطالعات زیادت تو رو زیادی حساس و ایده ال گرا کرده.اما تو زندگی واقعی ادم بخاطر چیزای مهمتر خواب و زنگ زدن که بهم زنگ بزنی و مسائلی شبیه این رو نمبینه و به چشمش نمیاد که بخواد بگه .خوب در مورد هر چیزی اظهار نظر کنه.بده اطلاعاتش بالا باش؟.این اظهار نظر معنیش عدم اعتماد به تو نیست همونطور که خودت گفتی عادت خونوادگیشونه.شاید محدود کردنش تو اظهار نظر باعث بشه فکر کنه تو به حرفاش اعتماد نداری و اعتماد به نفسش ازبین بره .سعی کن دفعه های مشورت باهاشو بالا بری و اگه حرفش درسته استفاده کنی تا سود کنی.من فکر میکنم بهتره رو خودت بیشتر کار کنی.(البته این تا حدیه که خودت تعریف کردی از زندگیت)
میتونین تقسیم وظایف هم کنید.مثلا بگو مدیریت همه مسائل داخل خونه با تو مدیریت بیرون با من تصمیمات مهم هم با نظر هر دو مون
مشکل لاینحلی نیست
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
ببخشید من پست جدیدتون رو ندیده بودم.ازاین پست جدید اینطور بر میاد که شما خیلی ایراد گیری و به جزئیات دقت میکنی.اصلا اینایی که گفتی در حدی نیستن که بخوای حتی به عنوان مشکل کوچیک هم مطرحش کنی.من فکر کنم اون مطالعات زیادت تو رو زیادی حساس و ایده ال گرا کرده.اما تو زندگی واقعی ادم بخاطر چیزای مهمتر خواب و زنگ زدن که بهم زنگ بزنی و مسائلی شبیه این رو نمبینه و به چشمش نمیاد که بخواد بگه .خوب در مورد هر چیزی اظهار نظر کنه.بده اطلاعاتش بالا باش؟.این اظهار نظر معنیش عدم اعتماد به تو نیست همونطور که خودت گفتی عادت خونوادگیشونه.شاید محدود کردنش تو اظهار نظر باعث بشه فکر کنه تو به حرفاش اعتماد نداری و اعتماد به نفسش ازبین بره .سعی کن دفعه های مشورت باهاشو بالا بری و اگه حرفش درسته استفاده کنی تا سود کنی.من فکر میکنم بهتره رو خودت بیشتر کار کنی.(البته این تا حدیه که خودت تعریف کردی از زندگیت)
میتونین تقسیم وظایف هم کنید.مثلا بگو مدیریت همه مسائل داخل خونه با تو مدیریت بیرون با من تصمیمات مهم هم با نظر هر دو مون
مشکل لاینحلی نیست
سلام دوستان
بازم ممنونم بهار 66 که منو راهنمایی کردین، حق با شماست و من هم خوب می دونم که بسیاری از حرفای گفته شده بسیار جزیی هستند.اما فکر می کنم مسعله اصلی بنده رو متوجه نشدین، سعی می کنم یکم بیشتر توضیحش بدم:
بد نیست که آدم اطلاعاتش بالا باشه ؛ بده که آدم تو هر ضمینه ای حتی تو ضمینه ای که هیچ اطلاعی نداره اظهار نظر کنه (مثلا در مورد مشاوره دادن به کنکوری ها (این خیانته)).
صد در صد همینطوره که من وقتی میبینم داره تو یه موقعیت حساس بدون اطلاعات حرف میزنه مجبور می شم مداخله کنم و اون ازم ناراحت میشه اما در اکثر مواقع بعدا تو خلوت باهاش صحبت می کردم که عزیزم این حرف رو بر چه مبنایی زدی و بحث کردن الکی شروع می شد.
100 در 100 موافقم که باید اول رو خودم کار کنم چون من هم باید اصلاحات بسیاری در رفتارم انجام بدم اما یکی از مشاورینی که باش صحبت کردم میگفت بزرگترین اشتباه تو این بوده که تو بیشتر تصمیمات باش مشورت کردی و نظرش برات مهم بوده، این باعث شده که اون نا خواسته برگرده به محیط خوانوادش و جایگاه جدیدش به عنوان یه همسر رو یادش بره و نا خواسته جایگاه تو هم فراموش کرده این هست که باعث می شه اون بخواد همیشه حرف خودش بشه و در واقع اوضاع رو کنترل کنه.
بار ها و بار ها تو گفتگو هامون این تقسیم بندی ها رو انجام دادیم
تو گفتگوهای دوران عقدمون تصمیم گرفتیم که همیشه با هم مشورت کنیم و تو فلان مساعل حرف آخر رو اون بزنه و تو بیسار مساعل حرف آخر رو من بزن اما من اینطور فکر می کنم که اون همیشه حرفش رو به کرسی نشونده و از محبت و شخصیت من برای رسیدن به هدفش استفاده کرده
فقط موارد اساسی و خیلی مهم بودند که من کوتاه نیومدم و او پس از از کلی بحث و ماجرا منصرف شد.
بازم ممنونم از همه دوستان
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوست گرامی
به نظر من توانایی یک مرد اینه که بتونه زندگی اش رو مشترک بسازه این طبیعیه که بسیاری از نظرات و تصمیمات مختلف خانم شما مورد پسند شما نباشه همونطور که ممکنه واسه ایشون هم بسیاری از کارها و حرف های شما مورد قبولش نباشه.
اما پس راهش چیه :
شما باید با فن بیان عالی همه چیز رو درست کنید مثلا اگه حجابش رو دوست نداری اینطوری بگید : این لباس خیلی قشنگه اما از اون یکی بیشتر خوشم میاد و وقتی اونو می پوشی بیشتر مجذوبت میشم.
باور کنید فن بیان روی خانم ها معجزه میکنه تا پرخاشگری یا مخصوصا اینکه ببینم همسرشون می خواد زورگویی کنه در این حالت نه تنها به حرف شما گوش نمی ده بلکه ممکنه لجبازی هم به وسط بیاد.
البته نا گفته نماند بعضی از مسائلی که عنوان کردی خیلییییییییی جزئی و شما باید بدونید که رابطه عاشقانه خود را با اینجور مسائل زیر سوال نبرید
بهترین کار اینه که فقط خواهش کنید تا در مورد هر مسئله با شما مشورت کنند اما اینرو هم بدونید که گاهی اوقات شما حتی فرصت شنیدن حرفای همسر خود را ممکنه پیدا نکنید پس باید به تصمیماتش اعتماد کنید و اعتماد اصل مهمیه که شما بهش نیاز دارید
اگر به خواسته شما توجهی نشد اگر مسئله خیلی بزرگی بود می تونید با منطق واسش توضیح بدید که دلیل این خواهش شما چی بوده و اگر دیدی تصمیم او اشتباه بوده نیازس به سرزنش و جدال نیست می تونید با حرف زدن همه چیز رو پیش ببرید و اورا متوجه اشتباهش کنید نه اینکه مقصر
باور کنید زندگی اینطوری اگه جلو بره همسر شما نه تنها شما رو یه مرد واقعی می بینه بلکه دیگه جز شما و تصمیماتون توی زندگی نمی تونه به کس دیگه ای اعتماد کنه
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک68
سلام دوست گرامی
به نظر من توانایی یک مرد اینه که بتونه زندگی اش رو مشترک بسازه این طبیعیه که بسیاری از نظرات و تصمیمات مختلف خانم شما مورد پسند شما نباشه همونطور که ممکنه واسه ایشون هم بسیاری از کارها و حرف های شما مورد قبولش نباشه.
اما پس راهش چیه :
شما باید با فن بیان عالی همه چیز رو درست کنید مثلا اگه حجابش رو دوست نداری اینطوری بگید : این لباس خیلی قشنگه اما از اون یکی بیشتر خوشم میاد و وقتی اونو می پوشی بیشتر مجذوبت میشم.
باور کنید فن بیان روی خانم ها معجزه میکنه تا پرخاشگری یا مخصوصا اینکه ببینم همسرشون می خواد زورگویی کنه در این حالت نه تنها به حرف شما گوش نمی ده بلکه ممکنه لجبازی هم به وسط بیاد.
البته نا گفته نماند بعضی از مسائلی که عنوان کردی خیلییییییییی جزئی و شما باید بدونید که رابطه عاشقانه خود را با اینجور مسائل زیر سوال نبرید
بهترین کار اینه که فقط خواهش کنید تا در مورد هر مسئله با شما مشورت کنند اما اینرو هم بدونید که گاهی اوقات شما حتی فرصت شنیدن حرفای همسر خود را ممکنه پیدا نکنید پس باید به تصمیماتش اعتماد کنید و اعتماد اصل مهمیه که شما بهش نیاز دارید
اگر به خواسته شما توجهی نشد اگر مسئله خیلی بزرگی بود می تونید با منطق واسش توضیح بدید که دلیل این خواهش شما چی بوده و اگر دیدی تصمیم او اشتباه بوده نیازس به سرزنش و جدال نیست می تونید با حرف زدن همه چیز رو پیش ببرید و اورا متوجه اشتباهش کنید نه اینکه مقصر
باور کنید زندگی اینطوری اگه جلو بره همسر شما نه تنها شما رو یه مرد واقعی می بینه بلکه دیگه جز شما و تصمیماتون توی زندگی نمی تونه به کس دیگه ای اعتماد کنه
سلام دوست عزیز فرانک68
ممنوم از راهنمایاتون و فرمایشاتتون.تمام سعیم رو میکنم تا در ارتباطات آینده از فن بیان بیشتر استفاده کنم و حساب کتاب بیشتری تو گفتگو ها داشته باشم .حق با شماست چون من یک پسر فوق العاده صادق و اکثرا رک هستم اما در مورد خانم ها رک بودن جواب نمی ده :) :D
اما
من تو خیلی از ضمینه ها به ایشون اعتماد کامل دارم و فقط نظرم رو به عنوان مشورت می گم و می گذارم تصمیم آخر رو ایشون بگیره .این نشونه اعتمادی هست که بهش دارم و ارزشی که باش قاعلم.
اما خانمم خیلی جاها برای من ارزش قاعل نمی شه
من اونقدر آدم عاشق مسلکی هستم که کافیه اون فقط نحوه صحبتش با من رو به جای باید نباید به خواهش با محبت تبدیل کنه بجای اینکه دلیل های بی خود بیاره بگه "به خاطره دل من" اونوقت من براش هر کاری می کنم.
من تو خیلی از مساعل کوچیک و بزرگ گذاشتم که نظرش اجرا بشه و حتی بعد از اینکه نتیجه رو مشاهده کرده باز هم به اشتباهش پی نبرده .من فکر میکردم مطرح کردنش اشتباه باشه ولی حتی چند باری که مطرح شد به جای قبول اشتباهی که رخ داده شروع کرده به بحث و توجیه های بی اساس.
یه چیز جزیی بگم براتون که ما در بعضی خردیدهایی دوتاییمون خیلی خوب و عالی هستیم ولی بعضی دیگر به خاطرات تلخ تبدیل می شن.تو مهمونی ها هم همینطور.
شاید مشگل من از دید خیلی هاتون مشگل کوچیکی به نظر بیاد چون بیشتر دوستان عزیزی که برام نظر دادند خانم بودند اما اگه مردی اینجا بود حس اقتدار شکسته شده من رو بیشتر درک میکرد.
میدونین من بعد از ازدواجم در مواقع خاص به کارهایی که حتی تو مجردیم طرفشون نرفته بودم جذب می شدم،به سمت دیدن عکس های مستهجن، فیلمهای س.س و .... خدارو شکر که همیشه تونستم خودم رو کنترل کنم و از این چیزا خودم رو جدا کنم اما باید زندگیم رو اصلاح کنم تا رابطه عاطفیم با خانومم از این پایین بالا ها رها بشه .
ممنونم از دوستانی که لطف می کنن و منو راهنمایی می کنن.
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
آقاي masoudoo خواهش مي كنم ادامه بديد بگيد كه چي مي شه كه شما ناراحت مي شيد و اقتدارتون مي شكنه؟
بگيد اگه همسرتون چي كار كنه شما ناراحت مي شيد؟
يا اينكه از اون توقع داريد خواسته ها و تصميماتش را چطور به شما بگه تا مردانگي و اقتدارتون زير سوال نره.
من گاهي به صورت خيلي خفيف مشكلاتي را كه شما مطرح كرديد را با شوهرم دارم. همسر من هم گاهي به من مي گه تو مي خواي حرف حرف خودت باشه ( البته اجازه اين كار را هم به من مي ده) ولي وقتي اين حرف ها را بهم مي زنه خيلي احساس بدي بهم دست مي ده چون واقعا قصدم اين نيست و شايد برداشت شوهرم از حرف ها و رفتار من اينه.
خيلي دوست دارم بيشتر از احساسات و رفتار شما و همسرتون بدونم. خواهش مي كنم.
شايد بتونيم تو اين زمينه خيلي به هم كمك كنيم.
راستش من اينقدر همسرم را دوست دارم كه اصلا دوست ندارم تو اين زمينه ها ناراحتش كنم ولي ناخواسته اين كار را مي كنم و خودم هم نمي فهمم.
خواهش مي كنم كمكم كنيد. در مورد رفتار خانمتون، احساساتتون و اينكه دوست دارين رفتار خانمتون چطوري باشه برايم توضيح بديد. خواهش مي كنم .:316::316:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
من اونقدر آدم عاشق مسلکی هستم که کافیه اون فقط نحوه صحبتش با من رو به جای باید نباید به خواهش با محبت تبدیل کنه بجای اینکه دلیل های بی خود بیاره بگه "به خاطره دل من" اونوقت من براش هر کاری می کنم.
بهتره وقتی از کلمه باید استفاده کرد بهش با لحن محبت انگیزی بگین اول بگو بخاطر دل من .... شاید این حرف از نظر شما مسخره باشه اما وقتی خانمتون رو مجبور ( اجبار بدون اینکه بفهمه این اجباره فکر کنه از روی محبته) اگر ایشون رو مجبور کنید از این کلمات استفاده کنه براش عادت میشه که دیگه از باید و نباید استفاده نکنه شما می تونید او را در دستان خودتون بگیرید به همین راحتی می دونید چرا میگم اینطوری باهاش حرف بزنه چون هیچ وقت با این نوع حرف زدن بحثی ایجاد نمیشه که بخواد به دلخری منجر بشه
شما الان در دوران عقد هستید درسته ؟؟؟ پس می تونید پایه های زندگیتون رو درست پایه گذاری کنید
و
من تو خیلی از مساعل کوچیک و بزرگ گذاشتم که نظرش اجرا بشه و حتی بعد از اینکه نتیجه رو مشاهده کرده باز هم به اشتباهش پی نبرده .من فکر میکردم مطرح کردنش اشتباه باشه ولی حتی چند باری که مطرح شد به جای قبول اشتباهی که رخ داده شروع کرده به بحث و توجیه های بی اساس.
یه چیز جزیی بگم براتون که ما در بعضی خردیدهایی دوتاییمون خیلی خوب و عالی هستیم ولی بعضی دیگر به خاطرات تلخ تبدیل می شن.تو مهمونی ها هم همینطور.
[/quote]
مطمئنا شما وقتیکه میبینید اون داره توجیه میکنه اشتباهشو یه دلیل میاری اونم یه دلیل شما یه چیز میگین اونم یه چیز واسه دفاع از خودش بهترین کار اینه که به مرور ازش بخواه که هر کاری رو که می خواد انجام بده هر مرحله ای ازش رو که می خواد شروع کنه یه مشورت از شما بگیره بهش بگو این خواسته بخاطر اینه که با هم زندگیمون رو زیبا بسازیم
دعوتش کن به مشورت کردن اگه دیدی رعایت نکرد خودت ازش بپرس بگو عزیزم چه فکری داری واسه فلان چیز مثلا
اینطوری عادتش میدی خیلی زمان بره اما نتیجه سازه تا اخرش
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
مثه اینکه من یه پله ازتاپیکتون همش عقبم.ماشاا... تند تند پست میذارین من نمیرسم.اگه میشه واضح بگین مشکل اصلیتون اینه که حس میکنید خانومتون بهتون اعتماد نداره یا اینکه از عواقب تصمیم های نا اگاهانه اش میترسید؟یا هر دو؟
مامان من دقیقا مثه خانوم شماست و تو هر موضوعی حتی اونی که سر در نمیاره اظهار نظر میکنه.رفتاری که باهاش داشتیم رو میگم شاید به دردتون بخوره.همونطور که گفتم مامانم تو هر چیزی نظر میداد مثل فروش خونه قیمت زمین و...که هیچ اطلاعی هم ازش نداشت.پدرم هم دقیقا حس شما رو پیدا کرده بود و تو تصمیماتش معطل میموند.من که دیدم اینجوریه به پدرم گفتم خودش اون کاری که فکر میکنه درسته (اون موقع بحث راجب خونه بود) رو انجام بده و به حرفای مادرم توجه نکنه.پدرم اینکارو کرد.وقتی خواست به مامانم بگه چیکار کرده همه مون جمع شدیم دور مامانم و شروع کردیم به تعریف و تمجید از کار پدرم که چه قدر خوب شد اینکارو کردیم و اگه به حرف مادرم عمل میکردیم ضرر میکردیم و با یه شیرینی و محبت زبونی از ناراحتی مامانم کم کردیم.اما در عوضش تو چیزای دیگه از مامانم نظر میخواستیم و تشویقش میکردیم که چه قدر اطلاعاتش بالاست.چند مرتبه این کار تکرار شد و خود به خود مامانم فهمید نظرات غیر کارشناسی که میده خریدار نداره اما ناراحت نمیشد چون میدید تو مسائل دیگه ازش نظر میخواهیم.
شاید روش من درست نباشه اما شما نظر اشتباه همسرت رو بشنو ولی انجام نده.باهاشم بحث نکن که چرا نظر میدی.خیلی خونسرد به حرفاش گوش کن اما کار خودتو بکن(البته تو مسائلی که نظر زنت درست نیست) همزمان محبتتو بهش بیشتر کن تا دلخوریشو فراموش کنه اگه گله کرد باز باهاش بحث نکن و از در محبت وارد شو بگو تو انقد عزیزی که من این کارا رو فقط واسه تو دارم انجام میدم که تو راحت باشی هرکاری که میکنم برای توئه. یه شاخه گل یا کادوی کوچیک هم گره گشاست.دوباره برای تصمیم بعدی همین روند رو تکرار کن کم کم خودش تو مسائلی که سررشته نداره خودشو میکشه کنار.در عین حال تشویقش کن تو مسائلی که سررشته داره خودشو بالا بکشه.مثلا بگو افتخار میکنم زنم اطلاعات اشپزیش انقد بالاست که همه ازش سوال میپرسن.اینجوری به سمتی میره که بیشتر تشویق میشه.با سیاست رفتار کردن فقط مخصوص زنها نیست برای مردها هم هست
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوست گرامی
به نظر من بهتره که منشا اصلی این رفتار همسرت رو پیدا کنی چون اگه به او توجه نشان ندهی بدتر می شود
البته این رفتار او نشان دهنده یکسری کمبود هاست که جلب توجه می کنه بهرحال به دنبال یکسری رابطه ها باش مثلا رابطه خانواده ات با او یا رابطه خانواده اش با او یا رابطه دوستانش با او یا رابطه خودت با او البته نه از نظر خودت و چیزهایی که خودت می بینی بلکه از نظر و دید او نسبت به این رابطه ها :305:
شاید افرادی در اطراف او هستند که او احساس کرده که آنها او را قبول ندارندو ایشان سعی در قبولاندن خودش با آنها شده و کم کم روی رفتارش تاثیر گذاشته:303:
در ضمن شماهم از ایراد گرفتن ها و گیردادنهایت به او کم کن و اجازه بده همونطور هست در خانه خودش زندگی کند و شما هم او را همانطور که هست دوستش بدار و کمتر ایرادبگیر:305: و به او ابراز علاقه کن حتی با زن چون زنان به علاقه لفظی هم نیاز دارند
و اگه می خواهی این مشکلات او را حل کنی بهتر است با او دردودل کنی و اجازه بدهی او هم با شما دردودل کند و از چیزهایی که رنج می برد با شما صحبت کند و حتی اگر در مورد خانواده تو هم نظری داد با ملایمت رفتار کن و فقط اجازه بده که خودش را تخیله کند
بعد از اینکه منشا آن را پیدا کردی می توانی او را راحتر راهنمایی کنی
چون ما زنها احتیاج داریم که همسرمان ما را خیلی درک کند:43:
در ضمن از اینکه به تاپیک من هم سرزدی و نظرت رو گفتی ازت ممنونم حقیقتش من با همسرم هیچ مشکلی ندارم و او مرا خیلی درک می کند حتی در زندگی به جز نقش همسر برایم نقش یک روانشناس را هم اجرا می کن و من همیشه از راهنماییهای او استفاده می کنم پس با همسرت می تونی مثل یک دوست هم باشی نه همیشه مثل یک شوهر که همیشه مراقب رفتار او است و فکر می کند که باید او به زنش اجازه یکسری کارها را بدهد شما باید در تمام موارد با هم یکی باشید و از تفکرات همدیگر با خبر:82:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
یه دنیا ممنونم از همتون واقعا وقت نظراتتون رو میبینم دلگرم می شم امیدوارم بتونم براتون جبران کنم
من تصمیم گرفتم که خودم و زنگیم رو تغییر بدم و به بهترین زندگی ها برسم؛امروز عصر صحبت های دکتر حبشی تو جشن ازدواج دانشجویی دوسال پیش مشهد رو رو دوباره گوش کردم. خیلی از نقص های خودم رو بش فکر کردم و تغیراتی که باید به خودم بدم.
سلام دوست عزیز ليلا موفق ای کاش شما هم این فیلم رو داشته باشین که ببینین البته من سعی میکنم صحبتهاش رو به صورت فایل دربیارم و برای استفاده شما دوست عزیز و دیگر دوستان بزارم اون یه مثال مهم میزنه و میگه اقتار برای مرد حکم اسکلت در بدن رو داره اگه اسکلتش نباشه ... کلی در مورد ویژگی های ذاتی زن و مرد صحبت میکنن و بع از آن تفصیر های درست وغلط از اقتدار رو بیان میکنن و در آخر هم یک جدول از رفتار های اقتدار شکن خانم ها رو بیان می کنند.من تصمیم گرفتم ظرفیت خودم رو بالا ببرم و حتی اگه اون رفتار های اقتدار شکنانه داشته باشه من اون رو با تمام محبتم تو خودم حل کنم و سعی کنم اول خودم اونی باشم که باید باشم.
حتما ما می تونیم کمک زیادی به هم بکنیم و ممنونم از لطفتون.
سلام دوست عزیز فرانک 68 راه خوبی پیشنهاد دادین من باید تمام سعییم رو بکنم که اول خودم رو قوی و باظرفیت کنم و اون موقع شاید بشه آروم آروم خیلی چیزا رو تغییر داد راستی عزی ما مرداد 87 عقدمون بود و مرداد 88 عروسیمون
سعی میکنم همیشه ازش بخوام که تند تند با هام مشورت کنه وخودم جوای تصمیماتش خواهم شد بازم ممنون
سلام دوست عزیز بهار 66 همین که به فکر من هستین نشان از روح بلند و لطفتون داره، خیلی ممنونم از راهنمایی تجربی که داشتی فکر میکنم خیلی جاها به دردم می خوره و کمک میکنه تا خانمم بیشتر قدر ارزش های خودش رو بدونه و تو حوزه های یی که باید بتونه خوب تصمیم بگیره موفقتر از قبل باشه و لی من این تاپیک رو باز کردم به خاطر احساسی که باعث شکستگی من شده بود این که همسرم برام ارزش قاعل نیست و قدر منو نمی دونه. ممنون میشم اگه تو این ضمینه هم منو راهنمایی کنین البته دوستان دیگه هم راهنما های خوبی برام بودند
سلام دوست عزیزم 861010100 بسیار بسیار ممنونم از صحبتاتون راستش من یه کمکی از روانشناسی سر در میارم و بیشتر شخصیت فعلی خانمم در کنار محیط خانوادگی به دوستان دو سال اول دانشگاهش بر میگرده که داعم سعی میکرده به احساس خودش قلبه کنه و خودش رو بالا و خوب جلوه بده این باعث شده که حتی اگه اشتباهی کرده سرش بحث کنه و اینکه یک سری افکار فمنیستی شدید پیدا کرده
در ضمن شماهم از ایراد گرفتن ها و گیردادنهایت به او کم کن و اجازه بده همونطور هست در خانه خودش زندگی کند و شما هم او را همانطور که هست دوستش بدار و کمتر ایرادبگیر
سعی میکنم حتمی اینو اجری کنم چون تصمیم گرفتم یک مرد محکم و امن باشم برای گرمتر شدن زندگیم.
انشالا باز هم مینویسم الان یکم عجله ای هسیش
از همتون ممنونم
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
خواهش مي كنم خلاصه اي از مطالب دكتر حبشي را برام بذارين.:316::316::316:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام لیلا موفق
چشم با اینکه وقت زیادی میبره اما سعی میکنم صحبت هاشون رو تایپ کنم، اما ای کاش می شد خود DVD رو پیدا میکردن و با لحن خودشون مشاهده می کردین واقعا من ایشون رو قبول دارم.
در مورد اینکه چه رفتاری از همسرم منو ناراحت میکنه و اگه چطوری خواسته ها و تصمیماتشون رو مطرح کنن به اقتدار من ضربه وارد نمیشه چند تا مورد رو مثال میزنم.
ما قراره بریم مهمونی خونه خاله من، بنده یک شلوار و پیراهن پوشیدم و خانمم هم پس از نیم ساعت آماده رفتن میشن همین که ایشون میان از اتاق میان بیرون و بنده رو میبینن که دم در منتظرم اولین چیزی که میگن اینه که: "تو دوباره این لباسو پوشیدی، بوذو بوذو عوضش کن تا بریم".من هم که می بینم خیلی دیر شده می گم:"خواهش میکنم بیا بریم، دیر شده، همین خوبه". اونوقت یهو خانمم میگه:"اگه اینو بپوشی همه میگن وای چرا خانومش اصلن بش نمیرسه" یا در یه مورد گفت:"خوب اگه می خوایی با این لباسی بیایی من نمیام".
حالا رفتار یه زن با سیاست و آشنا به شوهر داری که اقتار مردش هم براش مهمه چیکار میکنه؟؟
وقتی می بینن که همسرشون لباسی پوشیده که در شان مجلس نیست می گه:"عزیزم ببخشید من یکم دیر اومدم راستی چقدر خوشتیپ شدی،مسعووود(همراه با صدای ملایم و لطیف)اون لباس آبیت رو میپوشی خیلی دلم تنگ شده تو اون ببینمت".فرض کنیم که باز هم به علت عجله قصد عوض کردن نداشته باشه یا بهانه ای بیاره مثلابگه :"لباس آبیه رو که یک شنبه باش رفتیم خونه فلانی،بدو دیر شده" واینجاست که بازم هزاران راه هست برای اینکه بدون شکستن مرد خانم به خواستش برسه.مثلا میتونه بگه:"آخه این لباسی که من پوشیدم و لباس آبیت خیلی به هم می اند، دوست دارم همه ببینن که ما خوشبختیم و به هم می آیم.
خانمم در مورد اینکه یکی از پسرای اقوامشون به درد یکی از دخترای اقوام ما می خوره با هام صحبت کرد و گفت:"به نظر من اینا خیلی به هم میان، دوتاشونم که توشرایط ازدواج هستند بیا ما به هم معرفیشون کنیم".من گفتم عزیزم درسته که احساس شما این هستش امامن بیشتر از شما خانم فلانی رو میشناسم و تا اون حدی هم که اقای فامیل شما رو میشناسم به درد هم نمیخورند، و اگر هم اقدام کنیم جواب نه میشنوند. از این ماجرا ماه ها گذشته بود که اومد پیشم گفت من اقای فلانی پیشنهاد دادم و گفته که برم از طرفش ببینم اجازه آشنایی رو میده یا نه
اون لحظه کلا تو خودم شکستم که ببین همسرت چقدر مغرور ه که میاد تو یه ضمینه ازت نظر می خواد وبعد کوچکترین ارزشی برا نظرت قاعل نیست اما خودم روکنترل کردم و با آرامش گفتگو رو ادامه دادم که عزیزم من میدونم این کار به ضرر آقای فلانی هستش چون مطمعنا نه میشنوه و... یه هو دادش رفت به هوا و شروع کرد سر من داد زدن که برو با این خونوادت فکر کردین کی هستین اصلا من دیگه اسم این دختر هم نمیارم فکردی اون یکی داماداشون چیکارن و..... من واقعا سردر گم شده بودم چون واقعا من داشتم در کمال آرامش حرف می زدم و بنابر شناختی که از اون خانم و شرایط داشتم حرف می زدم اما اون فکر میکرد که من دارم با قصد کوچیک کردن خانواده اون این حرفا رو میزنم.
یکی از مهمترین بخشهای اقتدار یه مرد اینه که به منطق و استواری کلامش اعتماد داشته باشن و برای حرفش ارزش قاعل بشن.
مثال دیگه ای که الان می خوام بگم خیلی زیاد پیش میاد و وقتی از همه مهمتره که تو جمع خانواده زن باشین.
همه دور هم نشستن دارن چایی می خورن و گه گاه کسی یه حرفی میزنه و بقیه اون حرف رو ادامه میدن، تو این جور مواقع خانمم من فقط براش مهمه که نظر و صحبتش رو بیان کنه اصلا براش مهم نیست که من هم به عنوان همسرش نظر و صحبتم رو بگم. چند وقت پیش که چندتا گروه از خانوادش مهمان ما بودند بعد از شام همه نشسته بودند دوره هم گپ میزدن و من مجبور بودم بچشون رو نگه دارم(اون موقع احساس کردم اصلا همسرم برام ارزش قاعل نیست) یا حتی یادم میاد لحپاتی که تو خونه پدر خانمم من در حال صحبت بودم همه در حال گوش کردن تنها کسی که گوش نمی کرد خانمم بود و بعضی موقع ها یهو می پرید وسط حرفم و حرف خودش رو می زد.
ابن که گفتم خیلی زیاد واقعا خیلی زیاد پیش میاد حتی تو گفتگوهای تو خانه یه ماجرایی پیش میاد بهش میگم عزیزم من که بهت گفته بودم،میگه من نشنیدم.
اما در باب اینکه مردی به همسرش بگه: میخوای حرف حرف خودت باشه
مثالش فراوونه تو زندگی ما من قبلا طراحی دکور و کمی دکوراسیون داخلی کار کردم، همه عالم صلیقه منو قبول دارن الا خانمم و ما هروقت اومدیم خونه جدید حد اقل یه بحث رو سر دکوراسیون داشتیم من بیشتر به استفاده مفید از فضا فکر می کنم و خانمم به چیزای دیگه
مثال دیگش اجاره کردن خونه هستش که من بیشتر به محله، نوع خونه، متراژ و چیزهای عمقی فکر می کنم و خانمم به با کلاسیش
مثال دیگش خرید لوازم منزل هست که رفتیم هواپز بخریم بعد از اینکه همه موارد رو سنجیدیم داشتیم رو سه مورد صحبت میکردیم به جای اینکه جنس و امکاناتش رو ببینه شروع کرد به تحلیل های عجیب غریب مثلا :این یکی گارانتیش واقعی تره ؛ اینیکی چینی اصله و اون یکی چینی نا اصل و.... خلاصش من که تهشو در آورم این بود که اون کاری به جنس و اینا نداره بیشتر صاحب مغازه براش مهمه چون اونی که همه چیز داشت تو مغازه یه آدم سیبیلو و یکم تاریک بود خوشش نمیومد.و ما رفتیم مغازه ای که دوست داشت خرید کردیم
حالا این سه تا مثال رو زدم که چی بگم بگم خواهر عزیزم و همه دوستان گلم بدونید که اختلاف نظر و اختلاف دیدگاه عادیه فقط نهوه صحبت کردنه که می تونه در کنار اینکه شما رو به خواسته هاتون می رسونه به همسرتون هم دلگرمی و استواری رو در زندگیتون بده.
مهمترین چیز در شوهر داری اینه که همیشه با ملایمت و ناز و کرشمه زنانه برخورد کنین نیاز نیست سعی کنین دلیل های منطقی بیارین چون اینطوری همسرتون هم منطقی دلیلاتون رو رد میکنه و اونوقت شما به خاطر رسیدن به هدفتون مجبور می شین صداتون رو بالا ببرین یا... و با این کار مردتون رو میشکنین حتی اگه اون کار رو مطابق میل شما انجام بده اما روحش رنجیده و تو دلش داره از شما فاصله میگیره
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام
من این پست آخرتونو اینطور نتیجه گیری کردم:
تو زندگیه مشترک هر دو طرف باید عقاید و نظراشون به شرط احترام به عقاید و نظرات طرف مقابل و پذیرش اون که منتهی میشه به داشتن رفتار جراتمند
با توجه به صحبت های شما همسر شما نظرشو میگه و احترامی به نظر شما نمی ذاره و می خواد همونی بشه که خودش می خواد در واقع رفتارش از نوع پرخاشگرانه است
من چند شب پیش به صورت کامل سه رفتار جراتمندانه و پرخاشگرانه و منفعلانه رو برای همسرم توضیح دادم و بیشتر قضیه رو بردم به محل کارمون که باید اونجا جراتمند رفتار کنیم تا بهش بر نخوره که دارم ازش انتقاد می کنم
همسر شما هم باید یاد بگیره که جراتمند رفتار کنه
نا با رفتار پرخاشگرانه اش آسیبی به جایگاه شما تو زندگیتون نرسونه
حالا به نظر من خودتون با سیاست و قلقی که از همسرتون سراغ دارید طوری که بهش بر نخوره براش یکم مسائلو توضیح بدید و شفاف کنید
راستی چرا سخنرانی دکتر حبشی رو باهم ندیدید؟
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوست عزیز masoudoo خوبی :shy:
من اون قسمتی از مطالب تو که نوشتی بودی اگه یه مرد جواب می داد و... باعث شد که بیام
می دونی این حستو تقریبا درک می کنم به اضافه اینکه خدا هم تو قرآن این حس مردا رو گفته
الرجال قوامون علی النساء
مردا ها زندگی زن ها رو قوام میدن (تو این مضامین )
خانوم های خوبه تالار این روحیه مردو زیاد نمی دونن اما ما بهتر می فهمیم
صحبتهای خوب خانوم فرانک68 درسته سعی کن انجام بدی من ام از شون تشکر می کنم
ببین دوست عزیز خانوم شما خوبه فقط دوست داره همون محوره باشه تو مسائل مختلف
اما باید با صبرت تغییرات مثبت درست کنی مثلا روی یه خصوصیت منفی طی زمان خوب کار کنی تا بشه مثبت بعد بری سراغ خصوصیت منفی دیگه
بعضی چیزا ام از مزاجه ، ببین انسان تو چهار حالت مزاجی هستش از بعضی از مطالبی که گفتی مزاج خانوم شما به سودای یا بلغمی می خوره که موجب بعضی از این رفتار ها میشه (توضیح بیشتر برای بعد )
اگه تونستی برو ترنجبین بگیر که برای انسان حالت تعادل تو روحیه و اخلاق داره (دلیل شو بگم طولانی میشه)
در کل باید به نرمی مشکلات خودت چون به لطف خدا از عهدش بر میایی
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
آقاي مسعود نمي دونين چه لطف بزرگي كردين كه اين مطالب را نوشتين. خواهش مي كنم باز هم بنويسين. :316::316: :316:
من هم براتون مي نويسم و خواهش مي كنم شما لطف كنين بهم نظر كارشناسي بدين كه يك مرد از چي ناراحت مي شه و اگه چه جوري بگيم ناراحت نمي شه.:316::316::316:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام دوست عزیز اقلیما جان ممنونم از صحبت های قشنگت، من خودم امروز صبح با اصطلاحات جراتمند و پرخاشگر مواجه شدم و فکر می کنم تو ضمینه هایی اشتباه کردم که حالا باید خودم رو اصلاح کنم چون یادم میاد بعضی موقع ها که از خانمم این حرف رو شنیدم که تو از بالا نگاه میکنی.
ممنونم میشم اگه توضیحات کاملی درو مورد سه رفتار جراتمندانه و پرخاشگرانه و منفعلانه به من هم بدین یا اگه طولانی هست لینک بدین مطالعه کنم.
ما ظهر که از دانشگاه دوتایی داشتیم می آمدیم دم در آپارتمان به خانمم گفتم می خوام بعد از نهار حبشی ببینم،ناهار که خوردیم می خواستیم یکم استراحت کنیم گفت بیا ادامه سریال فلان رو ببینیم من گفتم بیا امروز حبشی ببینییییم یادم نیست دقیق چیگفت اما یه چیزی تو مایه های حبشی کیلویی چند یا حبشی رو بیخیال و..
ما کنار هم دراز کشیدیم و با هم سریال دیدیم (البته من قیر از سریال دیدن کارهای دیگه هم میکردم)بعد از سریال با هم رابطه داشتیم و ایشون خوابیدند اونوقت من سخرنی دکتر حبشی رو که تکرار همون حرفایی بود که مشهد خودمون حظوری شنیده بودیم رو تماشا کردم.
راستش یکی از بزرکترین ویژگی های خانم من این هستش که همیشه وانمود میکنه اوضاع خوبه که نیاز نباشه تغییری تو خودش صورت بده.اون سالها با عفونت داعمی سر کرده بود و خدارو شکر بعد از عقدمون به خاطر مشکلاتی که پیش می اومد و خواهش های من پی گیرش شد و خیلی زود برای همیشه برطرف شد با کمی سرکه
همیشه من باید بخوام تا رو رابطمون کار کنیم اون هیچوقت نمیاد اول صحبت رو شروع کنه، همیشه من هستم که باید وقت مشاوره برامون بگیرم و کتاب بخرم و..کتاب بخونم.
سلام برنبا جان ممنونم عزیز،یک بار هم از خانمم کلمه سودایی رو شندیم ترنجبین چی هست چطوری باید استفاده کنم.
سلامه دوباره لیلا موفق، دوست عزیزم من تاپیک های شما رو در حد توانم خوندم و مطمعنم آقا مهدی شما مرد خوبیه و دوستتون داره، فقز شما باید به حرفاش و فکراش احترام بگزارین و بهش اعتبار بدین تنها کاری که لازم هست تا زندگی شما و همسر مهربونتون مهدی به بهشت تبدیل بشه این هست که همونقدر که همیشه دوستش داشتین دوستش داشته باشین و تو صحبت کردن ها لحن وکلماتتون رو دقت کنین.
ممنونم از همه دوستان که با نظراتشون منو راهنمایی میکنن، باور کنین تو همین دو روز کلی تغییر کردم و دارم بهتر می شم
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
راجع به رفتار جراتمندانه لینک خواسته بودی http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
راستی خواستم بگم منم اکثرا سر لباس پوشیدن با همسرم بحث می کنیم.:302:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
ممنونم دوست خوبم رایحه عشق
دوست عزیز احتمالا شما هم در آغاز زندگیتون اشتباهتی در مورد نحوه گفتگو در مورد لباس همسرتون داشتین که اکثر اوقات هنوز هم بحث دارین، شما باید با لطافت و ظرافت و خواهش صحبت کنین نه دستور و باید نباید همینطور همسرتون در برابر شما چون با اینکه حقوق همسری ایجاب مبکنه اون در پوشیدن لباس سلیقه شما رو هم مد نظر قرار بده اما به حر حال یک مسعله شخصیه و نباید کسی باید نباید کنه فقط میتونه پیشنهاد بده و یا خواهش کنه.
من هیچ وقت یادم نمیره:من یه لباس ارغوانی دارم که خیلی دوستش داشتم چون تو خیلی از موفقیت هام و لحظه های شاد زندگیم همراهم بوده خیلی از مواقع دوران آشناییم رو با اون و بودم، خواستگاری اون تنم بود و....
یه شب که داشتیم میرفتیم مهمونی من اونو از چوبلباسی برداشتم بپوشم که خانمم خیلیخیلی بد بهم توپید بازم که داری این لباس فلان رو بر میداری و.....
همه چیز داشت دروه سرم تاب می خورد فقط سعی کردم خودم رو کنترل کنم و چیزی نگم پیش خودم گفتم خوب حق داره قبلا اینو زیاد تنم دیده دیگه دوست نداره بپوشمش اما آیا حق داشت چنین برخردی کنه این برخوردش هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه امیدوارم شما ازاین جور برخوردها نکرده باشین یا اگه داشتین حد اقل الان دیگه به نحوه صحبتتون دقت کنین
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام خوبی
ترنجبین دارویه که با خوردن اون کبد رو صاف میکنه عفونتهای داخلی بدن رو از بین میبره، در کل انسان رو از هر چهار حالت به تعادل می رسونه
باعث نشاط عدم کم خونی پوست شاداب خونه تمییز و در کل بسیار بسیار مفید هست کامبوجا ام این جوریه
ترنجبین شیرینه برای بچه تا پیر مرد عالیه برای آرامش خیلی خوبه
حالا برات یه پیغام زدم نگاه کن:shy:
میگم صندوقت پر خالی کردی بهم بگو
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
ممنونم دوست عزیز برنابا جان
سلام به همه دوستان عزیز:310::310:
امروز صبح یکی از بهترین صبح های زندگی مشترک من هستش :323:
دیشب لینکی که دوست عزیز رایحه عشق گذاشتند رو با خانمم با هم مطالعه کردیم و گمی درموردش صحبت کردیم.صحبتهای دوستمون Sci برای یکی از دوستان رو هم که در مورد اعتبار دهی و بی اعتبار سازی بود به هم خوندیم و هردومون به رفتار های غلطی که تو گفتگوهای گذشته داشتیم اعتراف کردیم و سعی داریم از این به بعد بیشتر به رفتار و گفتارمون دقت کنیم تا جراتمند رفتار کنیم نه پرخاشگر.
در مورد اینکه خاننم هیچ وقت برای گفتگو و حل مسعله ای پا جلو نمی زاره هم صحبت کردیم و اون کاملا قبول داشت که اشتباهه البته دلیلش از نظر ایشون این بود که گفتند من از اینکه دعوا بشه می ترسم پس ترجیه می دم انگار کنم که مسعله ای نیست.
براموم دعا کنین و بازم من رو راهنمایی کنین چون این تازه اول راهه :203::203::203::72:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام آقا مسعود.من پریماه هستم.حدود 4ماهه که زندگی مشترکمونو شروع کردیم البته قبلش 5 ماه عقد بودیم.همسرم خیلی خیلی مهربون و آرومه.بندرت عصبانی میشه...اما من یخورده حساسم و زود ناراحت میشم و ناراحتیمو بروز میدم.در کل خداروشکر زندگی خیلی خیلی خوبی داریم.باهاش دوستم و خیلی راحتم...معمولا در اکثر مواقع رفتار جراتمندانه و گاهی وقتا مثل لباس پوشیدن همسرم رفتار پرخاشگرانه دارم.که البته چند روزیه شروع کردم به اصلاح خودم.همسرم روی محبت و ابراز علاقه و .... خیلی زود واکنش نشون میده...که فکر کنم واسه همه ی آقایون صادقه..
آقا مسعود چند موردی که من بخاطرش زود از کوره در رفتم یا میرم و همسرم ناراحت میشه اما زود آرومم میکنه:
1- وقتی مستقل شدیم و خونه ای که الان هستیمو رهن کردیم متوجه شدیم لوله زیر ظرفشویی چکه میکنه ....چند بار به همسرم گفتم درستش کن..البته با خواهش و آرومی....گذشت تا چند روز بعد دیدیم آب زیادی توی کمد جمع شده..مجبور شدیم یه ظرف بذاریم که آب توی اون بریزه و کابینت خراب نشه....الان 4ماه گذشته و هردفه که اون ظرفه پر میشه (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)همسرم با آرامش میره خالیش میکنه و دورباره میزاره توی کابینت....بخدا خیلی از دستش دلخور میشم وقتی میبینم آب از ظرفه سرریز شده و از کابینت اومده بیرون...چندبار هم به آرومی باهاش حرف زدم.میگه وقتم خیلی پر هست...ولی حتما درست میکنم...... میگین چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟یبار که واقعا ناراحت شدم عصبانی شدمو یکم صدام و بلند کردم...همسرم گفت خیلی زود عصبی میشم و باید خودمو اصلاح کنم.......وای خدا
2- خانواده همسرم خیلی خوبن و مهربون اما رسم و رسوماتشون با خانواده ما خیلی فرق میکنه...مثلا در دوران عقدمون حتی یه بارنشد به مناسبت عیدو... بیان خونه مامانم اینا و به من هدیه یا عیدی بدن...(این در صورتی بود که 5ماه عقدمون همش همسرم خونه ما بود.شب و روز)یا یه زنگ بزنن ...الان هم خیلی کم به من زنگ میزنن خیلی کم...من چند روز یه بار بهشون زنگ میزنم و احوالشونو میپرسم اما دریغ از عکس العمل.... یا مثلا خانواده من خیلی خیلی به من و همسرم لطف دارن و هر وقت میریم خونه مامانم اینا به ما خیلی احترام میذارن مخصوصا احترام همسرم و معمولا یه عالمه خوراکی همرامون میکنن.یا مخصوص دعوتمون میکنن .و... اما دز موزد خانواده همسرم اینجور نیس.مثلا اگه ما بریم اونجا و دایی همسرم هم که تازه ازدواج کرده با خانمش بیان خیلی خیلی به اونا مخصوصا زندایی توجه میکنن .شبها معمولا توی آغوش همسرم بخاطر همین قضایا که میدونم شاید خیلی بی ارزش باشن گریه میکنم و همسرم آرومم میکنه و میگه من واست جبران میکنم........خیلی وقتا بخاطر همین مسائل یکم عصبانی میشم.... نمیدونم چیکار کنم؟
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام پریماه جان
ازدواجتون رو تبریک میگم و ممنونم که با من دردر دل کردین.
سپهمه ما باید سعی کنیم که همه رفتارهامون رو به رفتار های جراتمندانه تبدیل کنیم چون رفتار پرخاشگرانه متاسفانه خیلی موقع ها به احساس خودمون و طرف مقابلمون لطمه می زنه و در نا خود آگاهش می مونه.
در مورد شیر آب و چکه که گفتین یاد پارسال افتادم که ما شاهرود یک خونه ای رهن کرده بودیم که شیر آشپز خونه از زیر چکه می کرد تو کابینت و ما به علت نداشتن آچار و امکانات 9 ماهی رو که توناون خونه بودیم هی ظرف گذاشتیم و برداشتیم؛باور کنین اینقدر سرمون به درسو ....بند بود که اصلا تو اولویت 20 هم قرار نمیگرفت که بریم آچار بخریم و درستش کنیم. اما این خونه ای که امسال تو کرمان رهن کردیم و از 15 آبان توش رفتیم یکم وضعیتش فرق میکنه چون همه شیرهاش مشکل دارن و باید واشراشون عوض بشه هفته پیش واشر گرفته بودم که عوض کنم اما نتونستم چون شیرها خیلی وقت بود باز نشده بودند نمیشد بدون ابزار بازشون کرد اتفاقا همین امروز ساعت 11 بود که با خانمم رفتیم لیست مورد نیاز رو خریداری کنیم و آچار خریدم که درستشون کنم.حتم شوهر شما هم دلیلی داره که فرصت نکردند یا نتونستند رسیدگی کنند با آرامش ازشون بخوایین و مطمعن باشین که براتون انجام می دند.
خیلی از خانم های این تالار گفتگو از خانواده هی همسرشون انتقاد و گلایه دارند و البته من به همشون و خانم خودم هم حق می دم.
به حر حال فرهنگ ها می تونه خیلی متفاوت باشه و نباید انتظار زیادی داشت.سعی کنین با شوهرتون درد دل کنین ولی تو صحبت هاتون جانب انصاف رو رعایت کنین، چون وقتی شما از خونوادش خیلی بد بگین نا خواسته شوهرتون هم از شما و هم از خوانوادش فاصله میگیره و ..
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام پریماه جان
ازدواجتون رو تبریک میگم و ممنونم که با من دردر دل کردین.
سپهمه ما باید سعی کنیم که همه رفتارهامون رو به رفتار های جراتمندانه تبدیل کنیم چون رفتار پرخاشگرانه متاسفانه خیلی موقع ها به احساس خودمون و طرف مقابلمون لطمه می زنه و در نا خود آگاهش می مونه.
در مورد شیر آب و چکه که گفتین یاد پارسال افتادم که ما شاهرود یک خونه ای رهن کرده بودیم که شیر آشپز خونه از زیر چکه می کرد تو کابینت و ما به علت نداشتن آچار و امکانات 9 ماهی رو که توناون خونه بودیم هی ظرف گذاشتیم و برداشتیم؛باور کنین اینقدر سرمون به درسو ....بند بود که اصلا تو اولویت 20 هم قرار نمیگرفت که بریم آچار بخریم و درستش کنیم. اما این خونه ای که امسال تو کرمان رهن کردیم و از 15 آبان توش رفتیم یکم وضعیتش فرق میکنه چون همه شیرهاش مشکل دارن و باید واشراشون عوض بشه هفته پیش واشر گرفته بودم که عوض کنم اما نتونستم چون شیرها خیلی وقت بود باز نشده بودند نمیشد بدون ابزار بازشون کرد اتفاقا همین امروز ساعت 11 بود که با خانمم رفتیم لیست مورد نیاز رو خریداری کنیم و آچار خریدم که درستشون کنم.حتم شوهر شما هم دلیلی داره که فرصت نکردند یا نتونستند رسیدگی کنند با آرامش ازشون بخوایین و مطمعن باشین که براتون انجام می دند.
خیلی از خانم های این تالار گفتگو از خانواده هی همسرشون انتقاد و گلایه دارند و البته من به همشون و خانم خودم هم حق می دم.
به حر حال فرهنگ ها می تونه خیلی متفاوت باشه و نباید انتظار زیادی داشت.سعی کنین با شوهرتون درد دل کنین ولی تو صحبت هاتون جانب انصاف رو رعایت کنین، چون وقتی شما از خونوادش خیلی بد بگین نا خواسته شوهرتون هم از شما و هم از خوانوادش فاصله میگیره و ..
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
ممنون که وقت گذاشتین.اتفاقا دیشب که داشتم آشپزخونه رو مرتب میکردم دیدم یه صدایی میاد .درب کابینت رو که باز کردم دیدم دوباره ظرفه پر از آب شده.منم با لحن آروم گفتم: عزیزم دوباره ظرف پر شده .خواهش میکنم یفکری بردار.بهش گفتم راستش دوباره دارم عصبانی میشم اما نمیخام عصبانی بشم و با آرومی ازت میخوام درستش کنی.گفت باشه یادم بیار فردا نوارتفلون بگیرم و ابزارمو بیارم درستش کنم.امیدوارم امروز درست کنه....:323:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام به همه دوستان عزیز
دوستان و عزیزانی که دکتر حبشی رو میشناسند می دونن که ایشون فوق العاده پر تجربه در امر خانواده هستند و من چون همه عزیزان این تالار رو دوست دارم اگه بخوان DVDسخنرانیشون تو جشن ازدواج دانشجویی که حدودا کمی بیشتر از دو ساعت هست رو براش پست میکنم.
خواهشن تو این تاپیک حرفی از اینچیزا نزنید و بزارید که تاپیک بر محور بنده و روحیات خانمم باقی بمونه
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
:(:(:(:(
:302::302::302:
:316::316::316:
چرا دوستان دیگه یادی از ما نمی کنند
من بتون نیاز دارم
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام
خودتون هم دیر به دیر سر میزنید و مارو از شرایط مطلع نمی سازید..
حالا اوضاع چطور پیش میره؟ چقدر روی خودتون و خانمتون کار کردید توی این مدت؟
تعریف کنید از این چند روز
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام برادر عزیز خیلی از دیدن این تاپیک خوشحال شدم اتفاقا چند وقت پیش به همسرم می گفتم اگر اقایون هم به اندازه ما خانوما بیان اینجا شایدخیلی زودتر مشکلات هممون حل بشه همش خانوما میخوان مشکل و حل کنن درددلهای شما برام جالب بود مشکل همه ما همون رفتار جرات مندانه است که من اصلا نداشتم و همیشه وقتی سه بار به همسرم یه چیزی رو می گفتم ونمی کرد صبرم لبریزمی شد و پرخاشگر میشدم اخه من تو خانواده ای بزرگ شدم که برادرام همیشه قبل از اینکه ازشون بخوان انجام میدن تو همه مسائل زندگی من همیشه در مورد لباس به همسرم اعتراض می کردم چون اون خیلی لاغره همیشه با هم مشکل داشتیم والی ولی اصلا نمی دونستم که این میتونه انقدر یه مردو ناراحت کنه کاشکی لال میشدم انقدر همسرم و اذیت نمی کردم اما همش از روی نادونی بوده البته الان یکه ماهه که با استفاده از رفتار جرات مندانه همه مشکلات تمون حل شده خدا رو شکر اصلا از هم ناراحت نمی شیم و وقتی هم ناراحت باشیم انقدر راحت حل میشه که ادم می مونه شما راست میگید می فهمم اما مطمئن باشید که خانمتون هم مثل ما فقط نمی دونه نه چیز دیگه به قول دوستان یه جوری که ناراحت نشه بهش بگید . کاشکی این چیزهارو تو مدرسه یا تو دانشگاه بهمون یاد می دادن متاسفم .اخه این رفتار جرات مندانه مگه چی بود که تو هیچ کتابی نه تو مدرسه نه تو دانشگاه نوشته نشده بود که هفت سال زندگی ادم به تباهی بره .خیلی خوشحالم که اومدین اینجا کاشکی بقیه اقایون هم بیان و ما اینطوری راحتر می فهمیم که چجوری باید برخورد کنیم و چجوری نه .
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
در نحوه ادراک خود نسبت به مسائل تجدید نظر کنید..
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام به دوستان عزیزم فرانک 68 ، جانسخت و تابا
ممنونم از لطفتون که برای من مطلب های خوبی نوشتین
دوستان ما شنبه دوتایی رفتیم پیش مشاور و تقریبا یک ساعت اونجا صحبت کردیم یکم من صحبت کردم یکم خانمم ومشاور بیشتر گوش کرد. مشاور تنها حرفی که به ما زد این بود که باید هر کدومتون دوتا جلسه تنهایی بیایین مشاوره تا بعد بتونیم نتیجه ای بگیریم.قراره شنبه و یکشنبه این هفته بریم.
دعا کنین مشاوره خوبی باشه و بتونه من و خانمم رو در راستای تغییرات لازم راهنمایی خوبی بکنه
ذوستان عزیز باور کنین که حتی در بزرگترین اشتباهات همسرتون اگه در کنارش باشین خیلی بهتر از اینه که رو در روش وایسین و جدل کنید.
دعا کنین برامون، در روز های بعدی مفصل نتایج رو براتون بیان می کنم.
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
سلام اقا مسعود
خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم یک مرد مصمم شده که با مشاوره و تلاش های خودش زندگیش رو درست کنه و بسازه.همسرتون باید به شما افتخار کنه.من مطالیی رو که نوشتین دنبال می کردم راستش چند تا چیز به ذهنم رسید که دوست داشتم با اجازتون با شما درمیون بذارم:
نوشته بودید همیشه میدونید خانمتون خیلی خوبه ولی یک کم شوهرداری و مهارت هاش رو بلد نیست.میخواستم بگم این حالت هایی رو که گفتید کم و بیش همه دخترهای جوون و کم سن و سال تر دارن.منطورم اینه که مهارت های کلامی که چه طور یک حرفی رو به همسرشون بزنن که خوب باشه.همون طور که شما مثال خیلی جالبی درباره اون پیراهن آبی زده بودید.که چه طور میشه با عوض کردن لحن و جمله تاثیر متفاوتی گذاشت.
اما باور کنید اگر هم همسرتون اون طور که شما دوست دارید از شما چیزی رو درخواست نمیکنه به این دلیل نیست که اقتدار و رای شما براش مهم نیست.قبول کنید که همسرتون در عین حال که شما رو پذیرفته رای خاص خودش رو داره و شاید خیلی وقت ها ، در عین حال که شما مطمینید نظر شما درسته ولی نظر خانمتون صحیح باشه.مثلا :
اگر ایشون داره نطر غیر کارشناسانه (از نظر شما)به ی کنکوری میده و یا دریاره ازدواج 2 نفر صحبت میکنه
و شما خیلی ملایم به همسرتون گفتید که از نظر شما کارش درست نیست و با نطرش مخالفید
و همسرتون بعد از این هم ،باز نظر خودش رو داره
دوست خوبم این رو درک کنید هر زن و مردی حق این رو دارن که نطراتش رو بیان کنن
اگر نظر همسر شما از نطر شما درست نیست و این رو با اقتدار خودتون در تعارض دیدید،کاملا بی انصافی کردید
قبول کنید نظر شما هم نظر دین و شرع و کلام قران نیست که دیگه.
بعدشم هیج جا نیومده که شخصیت و احترام و اقتدار مرد در گرو پدیرش حرف او و تایید او هست؛اگرچه وقتی یک زن نظر مردش رو میپرسه و به اون عمل میکنه همیشه در همه مردها این احساس ایجاد میشه که همسرشون قدرشون رو میدونه و بهشون احترام میذاره؛اما:305:
برای هر مردی (و درواقع هر ادمی چه زن و چه مرد )لازمه این درک بشه که "شخصیت من نباید بر اساس تایید رایم مورد تکریم واقع بشه"چون همه انسان ها از اون جایی که خود خدا گفته تکریم شده هستند...وهیچ وقت نمیبینی که خدا بگه اگر با رای تو ؛ای انسان؛ اختلاف بود پس تو از احترام و قدر خود دور شده ای.
اما میبینیم که نفس هر کسی اون رو به این سمت سوق میده که از تایید نظرش احساس احترام داشته باشه و از مخالفت با نظرش احساس ناراحتی.
پس شما باید این رو یاداور بشی اون ایرادی که داری از خانمت میگیری یک بخش زیادیش اسلامی و خداپسندانه نیست.رو این مساله فکر کنید.:72::72::72::72::72::72:
-
RE: احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehraveh
سلام اقا مسعود
خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم یک مرد مصمم شده که با مشاوره و تلاش های خودش زندگیش رو درست کنه و بسازه.همسرتون باید به شما افتخار کنه.من مطالیی رو که نوشتین دنبال می کردم راستش چند تا چیز به ذهنم رسید که دوست داشتم با اجازتون با شما درمیون بذارم:
نوشته بودید همیشه میدونید خانمتون خیلی خوبه ولی یک کم شوهرداری و مهارت هاش رو بلد نیست.میخواستم بگم این حالت هایی رو که گفتید کم و بیش همه دخترهای جوون و کم سن و سال تر دارن.منطورم اینه که مهارت های کلامی که چه طور یک حرفی رو به همسرشون بزنن که خوب باشه.همون طور که شما مثال خیلی جالبی درباره اون پیراهن آبی زده بودید.که چه طور میشه با عوض کردن لحن و جمله تاثیر متفاوتی گذاشت.
اما باور کنید اگر هم همسرتون اون طور که شما دوست دارید از شما چیزی رو درخواست نمیکنه به این دلیل نیست که اقتدار و رای شما براش مهم نیست.قبول کنید که همسرتون در عین حال که شما رو پذیرفته رای خاص خودش رو داره و شاید خیلی وقت ها ، در عین حال که شما مطمینید نظر شما درسته ولی نظر خانمتون صحیح باشه.مثلا :
اگر ایشون داره نطر غیر کارشناسانه (از نظر شما)به ی کنکوری میده و یا دریاره ازدواج 2 نفر صحبت میکنه
و شما خیلی ملایم به همسرتون گفتید که از نظر شما کارش درست نیست و با نطرش مخالفید
و همسرتون بعد از این هم ،باز نظر خودش رو داره
دوست خوبم این رو درک کنید هر زن و مردی حق این رو دارن که نطراتش رو بیان کنن
اگر نظر همسر شما از نطر شما درست نیست و این رو با اقتدار خودتون در تعارض دیدید،کاملا بی انصافی کردید
قبول کنید نظر شما هم نظر دین و شرع و کلام قران نیست که دیگه.
بعدشم هیج جا نیومده که شخصیت و احترام و اقتدار مرد در گرو پدیرش حرف او و تایید او هست؛اگرچه وقتی یک زن نظر مردش رو میپرسه و به اون عمل میکنه همیشه در همه مردها این احساس ایجاد میشه که همسرشون قدرشون رو میدونه و بهشون احترام میذاره؛اما:305:
برای هر مردی (و درواقع هر ادمی چه زن و چه مرد )لازمه این درک بشه که "شخصیت من نباید بر اساس تایید رایم مورد تکریم واقع بشه"چون همه انسان ها از اون جایی که خود خدا گفته تکریم شده هستند...وهیچ وقت نمیبینی که خدا بگه اگر با رای تو ؛ای انسان؛ اختلاف بود پس تو از احترام و قدر خود دور شده ای.
اما میبینیم که نفس هر کسی اون رو به این سمت سوق میده که از تایید نظرش احساس احترام داشته باشه و از مخالفت با نظرش احساس ناراحتی.
پس شما باید این رو یاداور بشی اون ایرادی که داری از خانمت میگیری یک بخش زیادیش اسلامی و خداپسندانه نیست.رو این مساله فکر کنید.:72::72::72::72::72::72:
بسیار بسیار ممنونم مهراوه جان که زحمت به خودت دادی و کل مطالب قبلی رو مطالعه کردین و بنده رو از نظرات سازندتون بهره مند کردین.
من با بسیاری از صحبت هاتون موافقم؛ با اینکه هر زن و مردی حق داره که نظراتش رو بیان کنه موافقم اما اگه بخواییم جمله درستی گفته باشیم این هستش که: هر زن و مردی حق داره نظرش رو بدون بی احترامی کردن به نظر دیگران بیان کنه.
زندگی مشترک یعنی تک تک لحظه های مشترکی که در امتداد یک زندگی خانوادگی سپری می شن و مهمترین معیار سنجش خوبی یا ضعف زندگی مشترک احساسیست که از برایند همه این لحظات به دست می آید. این حق طبیعی هر یک از زوج ها هست که گاهی خواستش رو مستقیم بیان کنه، گاهی خسته باشه، گاهی بی حوصله باشه و گاهی ....امامهم این هستش که در اکثریت اوقات رفتار صحیحی با همسرش داشته باشه اون موقع هستش که رضایت وجود خواهد داشت و البته ضمینه هایی برای بیشتر کردن رضایت.
در روابط بین همسری مهم این هستش که باید ذات زن و مرد بودن رو هم دقت کنیم، قرار نیست که همیشه حرف کسی باشه یا مباحثه باشه برای رای بهتر مهم این هست که تصمیم گیری ها و صحبت ها به زندگی و همسرمون آرامش بیشتر ببخشند نه نا آرامی
تا وقتی ما مغرور و خود خواه باشیم نمیتونیم به زندگی و همسرمون آرامش بدیم
من رو صحبت های همه عزیزان تفکر می کنم و از همه دوستان ممنونم