-
روابط خواهر همسرم با همسرم
سلام دوستان عزیز
من برای بار اوله که موضوعی رو ایجاد می کنم به خاطر همین از همه دوستان تقاضا دارم که مرا یاری نمایند
حقیقتش من یک مشکل اساسی با خواهر همسرم که از ما بزرگتر است پیدا کردم و اون هم اینکه وقتی ما کنارشون هستیم چنان به برادرش ابراز محبت می کند که انگار اون شوهرشه البته در بعضی مواقع همسرش به او اعتراض می کند که چرا چنین می کنی ولی او کار خودش رو انجام میده :316:
حتی بعضی مواقع همسرم را پیش خودش می کشه و بهش جوکهای مورددار تعریف می کنه البته این را هم بگم که همسرم مرا خیلی دوست دارد و به خاطر همین حساسیت من سعی می کند به جوکهای او نخندد البته خودش هم از این رفتار خواهرش در تعجب است و این رفتار او را دوست ندارد
واین را بگویم که اوایل زندگی خیلی به مشکل برخوردیم واون هم به خاطر رفتارهای غیرعادی خواهرش بود به خاطر همین ما به او با زبان خوب اعتراض کردیم ولی کار بدتر شد و او آبرو ریزی کرد و پیش همه از من بد می گفت و از همه بدتر خیلی ببخشید با لباس زیر پیش برادرش می نشت و سعی می کرد که بقیه رو هم تحریک کنه که موفق شد و از اون روز به بعد با من بد شد :323:
اما با صبر و تحمل من وهمسرم زمان این اجازه را داد تا او از کارش خسته شود و به یکباره کاملا تغییر کند و پیش ما با حجاب کامل ظاهر شود :316:
خلاصه زمان زیادی برد تا او به حالت عادی برگردد ولی با این تفاوت که او افکار دیگران را نسبت به ما خراب کرد
وحالا مشکل من این است که او دوباره این رفتار خود را از دوباره شروع کرده و منتظر فرصتهای دیگری هم هست و حال ما نمی دانیم این بار چه کنیم :323:
لطفا مرا یاری کنید تا در مورد حدوحدود خواهر وبرادری بیشتر بدانم
دوستان ازتون خواهش می کنم به من هم جوابی بدهید چون در لحظه حساسی قرا دارم
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
چرا بازدید می کنید ولی جواب ارسال نمی کنید
هیکس نیست جوابی بده
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
آیا قبل از ازدواج هم این طور جلوی همسرت ظاهر می شد؟خواهرش مجرده؟چند سالشه؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
واکنش شمابه کارای خواهرشوهرتون به چه صورت بوده؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
ممنون از اینکه جوابم رو دادی خواهر همسرم 40سالشه و ازدواج کرده و فرزند هم داره
من این سوال رو بارها از همسرم پرسیدم که آیا او قبل هم اینگونه بوده یا نه ولی همسرم میگه هیچوقت به این شدت نبوده و با من اینگونه صحبتها رو نداشته شاید پیش من با تاپ می نشت ولی بیشتر از این نبود ولی او بعد از ازدواج ما اینگونه شده در ضمن این را هم بگویم که او یک برادر متاهل دیگر هم درد ولی پیش او هیچوقت اینگونه رفتار نمی کند و همیشه با زن او که جاری من است اینگونه شوخی می کنند و خیلی تفاوتهای دیگر که بین ما به وجود اوردند که حتی ما دوتا جاری را هم به هم حساس نمود
ولی الان دیگه نمی دونم چکار کنم
واکنش من
اوایل به روی خودم نمی آوردم و همسرم هم می گفت بهتره که توجهی نشان ندهیم تا خود به خود منحل شود ولی او به کارهایش ادامه داد و بدتر کرد تا اینکه حتی گاهگاهی خیلی ببخشید او همسرم رو لمس کرد و همسرم هم همیشه پیش او آماده باش بود که نکنه دوباره سراغش بیاد به خاطر همین همیشه می گفت که راحت نیستم تا اینکه کار بدتر شد و جکهایی رو که میگفت رو توی گوش همسرم می گفت و خیلی ببخشید جکهای زشت
و به خاطر همین مسائل من از شوهرم خواستم که یک روز از محل کارش وقتی تنها بود به او زنگ بزند و ازش بخواهد که دست از این کارهایش بردارد چون برایمان مشکل بوجود آورده ولی کار بدتر شد
آیا به نظرتون این رابطه عادیه
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
خلاصه زمان زیادی برد تا او به حالت عادی برگردد ولی با این تفاوت که او افکار دیگران را نسبت به ما خراب کرد
ميشه توضيح بدين چطور با اينكه مقصر ايشون بوده چرا ديد ديگران نسبت به شما بد شده؟
واكنش شما نسبت به اين حركت چي بوده؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
وقتی توجمع خانواده همسرت هستی طرزبرخوردت باهمسرت وخانوادش صمیمیه یارسمی؟ ادم جدی هستی یاشوخ طبع؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
واکنش من
اوایل به روی خودم نمی آوردم و همسرم هم می گفت بهتره که توجهی نشان ندهیم تا خود به خود منحل شود ولی او به کارهایش ادامه داد و بدتر کرد تا اینکه حتی گاهگاهی خیلی ببخشید او همسرم رو لمس کرد و همسرم هم همیشه پیش او آماده باش بود که نکنه دوباره سراغش بیاد به خاطر همین همیشه می گفت که راحت نیستم تا اینکه کار بدتر شد و جکهایی رو که میگفت رو توی گوش همسرم می گفت و خیلی ببخشید جکهای زشت
و به خاطر همین مسائل من از شوهرم خواستم که یک روز از محل کارش وقتی تنها بود به او زنگ بزند و ازش بخواهد که دست از این کارهایش بردارد چون برایمان مشکل بوجود آورده ولی کار بدتر شد
او هیچوقت از این رفتارهایش پیش کسی حرفی نمی زد فقط به خاطر اینکه ما بهش گفته بودیم اینکارها رو نکنه براش کینه به وجود آمده بود و توی جمع اگه حرفی می زدم با لحن تحقیر آمیزی اون رو رد می کرد و بهم می گفت تو اشتباه می کنی و دنبال کوچکترین سوژه از من بود تا پیش همه مرا نادان فرض کند و همیشه اگه توی یه کاری پیش قدم می شدم انقدر هولم می کرد که نمی تونستم کارم رو به خوبی انجام بدم و به همه می گفت و اگه گله می کردم می گفت تو چقدر بی جنبه ای من فقط ازت دارم انتقاد می کنم و تو هم باید انتقاد پذیر باشی مثلا یکبار من برای برادر کوچکش که اون موقع 8 سالش بود یک عروسک با پولیش درست کردم و اون بچه هم خیلی خوشحال شد و همه ازم تشکر کردند ولی یک روزی او توی یک جمعی جنس خارجیه اون عروسک رو که آماده بود خرید و توی جمع اورد و گفت که به این می گن عروسک نه به چیزی که اون دوخته و دل بچه رو خوش کرده و از اون رو به بعد هم برادرش دیگه اون عروسک رو به دستش نگرفت و وقتی مهمانی که توی جمع بود به او اعتراض کرد که این حرف رو نزن گفت ادم باید انتقاد پذیر باشه خلاصه بقیه هم از این رفتار او سوء استفاده کردند و خودشون رو برتر از من دونستند و من رو همیشه به تمسخر می گرفتند از هیکلم گرفته تا به راه رفتنم و خندیدنم و لباس پوشیدنم ...
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
آیا به نظرتون این رابطه عادیه
اسم رابطه روش نذار چون رابطه دو طرفه است(البته از نظر من)خدا را شكر كن كه همسرت اهميتي بهش نميده.
رفتارش عادي نيست حتي با اينكه شوهر خودش هم بهش تذكر ميده گوش نكرده. از يه زن متاهل مادر بعيده
به نظر من محلش نده حتي اگه باز كاري كرد دوباره با همسرت صحبتش رو نكن تا ايشونم حساس نشه
اين تاپيكا رو ديدي؟
رفتار همسرم با خانم برادرش
ابراز احساسات غیرعادی برادرم
انگار از اين آدما داره زياد ميشه:320:
خدايا همه مارا از شر اين افراد دور بفرما:321:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
همسرم هیچ گونه تغییری نکرده از دوران مجردی تا به الان ولی من هم باهاشون خیلی صمیمی هستم حتی بعضی اوقات مادرشون پیش من دردودل هم می کند
من هم یکبار این موضوع را به مادرش گفتم و او هم تایید کرد که کارش اشتباهه ولی نمی دونم چرا این کار رو می کنه
به خاطر همین بعضی اوقات احساس می کنم او به من حسودی می کنه و وقتی من پیش همسرم می نشینم توجه او را به خودش جلب می کنه
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
احتمالاوقتی شماازکاراش انتقادکردیدکینه به دل گرفته وخواسته یه جورباتحقیرکردن شماتلافی کرده باشه.به نظرمن وقتی اون مدلی پیش شوهرتون میگرده شماجوری وانمودکن که انگاربرات مهم نیست وقتی بی خیالی شماروببینه به تدریج ازاین کارش دست میکشه.
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
ممنونم گلنوش عزیزم
من هم مثل شما این تاپیکها رو خوندم ولی یه مدت بود که دست ازاین کاراش برداشته بود ولی دیروز که همگی با هم بودیم توی جمعی که همه نشسته بودند شوهرمن رو صدا کرد و گفت بیا گوشتون بهت یه جک بگم ولی شوهرش بهش اجازه نداد و او هم بلند اعلام کرد اگه اجازه ندی بهش بگم منم با صدای بلند تعریف می کنم ولی شوهرش بهش اخم کرد و چیزی نگفت و برگشت به شوهر خواهرش گفت تو اینو شنیدی و او هم با خنده گفت آره یک لحظه احساس بدی کردم و گفتم یعنی دوباره خواسته منو با این حرفش ضایع کنه که شما بد بین هستید
او حتی با خواهرش هم که هم سن با من هست دست به یکی می کنند مرا ضایع کنند وحتی ما وقتی به خانه خواهرش که همسن هستیم می رویم او با لباس های نا مناسب طاهر می شود که حتی برایش مهم نیست جلوی برادرش با لباس زیر بیاید و متاسفانه شوهر او کاملا بیغه و هیچی بهش نمی گه
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
همسرم هیچ گونه تغییری نکرده از دوران مجردی تا به الان ولی من هم باهاشون خیلی صمیمی هستم حتی بعضی اوقات مادرشون پیش من دردودل هم می کند
خب خدا را شكر كه همسر فهميده اي داري معلومه شما رو هم خيلي دوست داره كه تو اين بازي طرفتون رو گرفته چون مردا اينجور مواقع تعصب خاصي دارن نسبت به خونوادشون
من هم یکبار این موضوع را به مادرش گفتم و او هم تایید کرد که کارش اشتباهه ولی نمی دونم چرا این کار رو می کنه
يه بار ديگه خدا را شكر كن واسه همچين مادرشوهر مطمئن باش هر كس ديگه بود ميرفت طرف دخترش.(خانمي چطور مخ مادر شوهر رو زدي؟:311:به ما هم بگو ياد بگيريم)
به خاطر همین بعضی اوقات احساس می کنم او به من حسودی می کنه و وقتی من پیش همسرم می نشینم توجه او را به خودش جلب می کنه
ديگه مطمئن شدم بهترين راه بي محليه به هيچ كس هم حرفي نزن انقد محل نده تا از رو بره
راستي مادرشوهرتون تا حالا بهش تذكر داده؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
سلام دوست خوبم
ظاهرا خواهر شوهر شما نسبت به شما و همینطور شما نسبت به ایشان حساس شده اید ایشان در صدد است یک جوری لج شما را دربیاورد مخصوصا که شما سریعا عکس العمل نشان داده یا چهره تان برافروخته میشود و یا ...
به نظر من مدتی رابطه را محدود کنید یا بصورت جداگانه ( شما و همسرتان ) به مهمانیی بروید که خواهر شوهرتان آنجاست
احتمال زیاد هم مقداری حسادت به شما دارد شاید اندام شما و یا صمیمیت شما با همسرتان و... سبب شده دست به این کارها بزند . مقداری شوخی و ابراز احساسات شما و همسرتان در جمع بایستی کم شود
در ضمن مقداری از کلاس گداشتن و خیلی رومانتیک شدن و بیش از اندازه نظر دادن و لاف زدن و امثال اینها را هم جلوی ایشون بایستی کم کرد ؛ چراکه این کارها سبب شده یک جوری اونم تلافی کنه
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
یکی دوباری تذکر داده ولی اون می گه داداشمه دوست دارم این کارا رابکنم حتی مادرشوهرم بهش گفت که داری گناه بزرگی رو مرتکب میشی ولی اون گفت که از نظر اون گناه نیست
از اونجایی که من احترام خانواده شوهرم رو خیلی دارم مادر شوهرم منو خیلی دوست داره که به خاطر یکسری حسادت های جاری ام او دیگر پیش کسی به من ابراز محبت نمی کند و حتی با زبان بی زبانی به من گفت پیش بقیه به تو نمی تونم محبت کنم ولی اگه تنها بودیم همه اینهارو برا جبران می کنم ترس هم اینقدر:302:
خواهرشوهرم با این رفتارش حتی باعث شد که جاریم هم پیش ما راحت باشد و با تاپ و شلوارک ظاهر شود و وقتی که بهش گفتم تو باعث این حرمت شکنی شدی به من گفت تو هنوز فرق بین شلوارک رو با برمودا نمی دونی این حرف رو نزن تا اینکه توی یک جمعی که شوهر خواهرشوهرم نبود جاریم با شلوارک ظاهر شد و خواهرشوهرم به او گفت که حرمت پدرم رو نگه دار و این یک داغ دیگه ای بود که به دلم گذاشت چون تنها نا محرم به جاریم شوهر من بود نه پدر شوهرم:302:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پویا همت
ظاهرا خواهر شوهر شما نسبت به شما و همینطور شما نسبت به ایشان حساس شده اید ایشان در صدد است یک جوری لج شما را دربیاورد مخصوصا که شما سریعا عکس العمل نشان داده یا چهره تان برافروخته میشود و یا ...
سعي كنيد نسبت به رفتاراشون حساس نشيد
به نظر من مدتی رابطه را محدود کنید یا بصورت جداگانه ( شما و همسرتان ) به مهمانیی بروید که خواهر شوهرتان آنجاست
احتمال زیاد هم مقداری حسادت به شما دارد شاید اندام شما و یا صمیمیت شما با همسرتان و... سبب شده دست به این کارها بزند . مقداری شوخی و ابراز احساسات شما و همسرتان در جمع بایستی کم شود
در ضمن مقداری از کلاس گداشتن و خیلی رومانتیک شدن و بیش از اندازه نظر دادن و لاف زدن و امثال اینها را هم جلوی ایشون بایستی کم کرد ؛ چراکه این کارها سبب شده یک جوری اونم تلافی کنه
:104::104::104:
از دوست خوبمون پويا همت ممنونم اومدم همينا رو برات بنويسم كه ايشون كارمو راحت تر كردن
به قسمتاي قرمز دقت كن خانمي
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
پویا عزیز ممنون از راهنماییت
ولی من آنقدر بی شیله پیله هستم که اصلا این کارها رو زیاد انجام نمی دهم من هم به دیگر اعضا خانه نگاه می کنم و وقتی خانومها جدا می شینند من هم با انهایم و وقتی پیش شوهرانشون می نشینند من هم پیش شوهرم می نشینم نمی دانم مشکل از کجاست حقیقتش یک مدت همه چیز حل شده بود ولی او دوباره داره شروع می کنه ایا دوباره با کم محلی من بدتر میشه؟:316:
من یک چهره ی جذابی دارم که بارها و بارها از زبان دیگران شنیده ام و متانت و چهره ی آرامم همه را به خود جلب می کند به خاطر هین احساس می کنم او دوست دارد به همه بگوید که من باطنم بد است ولی خدا می داند که من ظاهر و باطنم یکی است:227:
در ضمن خوب او می توانداین شوخی ها رو با من انجام دهد همانطور که با جاریم انجام می دهد
و اینرا هم بگویم که این وسط جاریم هم مشکلات زیادی بوجود آورد
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
خواهرشوهرم با این رفتارش حتی باعث شد که جاریم هم پیش ما راحت باشد و با تاپ و شلوارک ظاهر شود
وقتی که بهش گفتم تو باعث این حرمت شکنی شدی به من گفت تو هنوز فرق بین شلوارک رو با برمودا نمی دونی این حرف رو نزن
تا اینکه توی یک جمعی که شوهر خواهرشوهرم نبود جاریم با شلوارک ظاهر شد و خواهرشوهرم به او گفت که حرمت پدرم رو نگه دار و این یک داغ دیگه ای بود که به دلم گذاشت چون تنها نا محرم به جاریم شوهر من بود نه پدر شوهرم:302:
من آخرش نفهميدم اين خواهر شوهر شما كدوم طرفيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
دوستان عزیزم از همه شما تشکر می کنم
ولی باور کنید من حساس نشدم فقط می گم فکر نکنم خواهر وبرادر اینقدر دیگه زیادی صمیمی باشند ازو اونجایی که من برادر ندارم و نمی دونم بین خواهر و برادر ها چی می گذره منو بیشتر راهنماییم کنید چون یکبار کم محلی کردیم اوضاع بدتر شد و حتی الان دیگه خواهر کوچکترش رو هم با اوضاع بدتری می بینم ایا واقعا شما هم با برادرانتان اینگونه هستید:325:
خواهر شوهرم دوست داره فقط خودشو و خواهرش جلوی ما این طوری باشند ولی موندم که چرا با اون یکی برادرش اینطوری نیست
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
عزیزم خودتوناراحت نکن .به این فکرکن که شوهرت هم میدونه که کارای اونااشتباهه وهردوتون توی یک جبهه هستید.فقط بایدیکم خودتوبزنی به بیخیالی تاروی خواهرشوهراتوکم کنی.:46:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
به نظرتون خونه خواهر شوهر کوچکم هم باید کمتر برم وفقط مواقعی برم که همه هستند و اون نتونه با لباسهای نامناسب ظاهر بشه یا نه نباید اهمیت بدم و من هم رفت و آمدم رو بیشتر کنم ولی توی این کار خیلی ضعیفم چون با دیدن این صحنه اعصابم بهم می ریزه
mahi91
ممنونم از دلداریت ولی یکم از راههای بی خیالی بهم بگید
به نظرتون وقتی جک می خواد تعریف کنه پیش شوهرم وایسم و به جکش گوش کنم و بخندم یا اینکه اونهارو تنها بزارم تا برادرش توی تنهایی خودشون به جک اون نخنده و اونو ضایع کنه یا چکار کنم
بیشتر راهنماییم کنید
از بقیه دوستان هم تقاضا دارم مرا با نظراتشان بیشتر آگاه کنند و همین طور از مدیر همدردی می خوام منتی بگذارند و من وشوهرم رو راهنمایی کنند
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
من کاملادرکت میکنم.توبایدرگ خواب خواهرشوهرتوبدست بیاری.بایدازدرصمیمیت واردشی.حتی اگه ازدیدتوکاراش اشتباه باشه یه مدت بروی خودت نیاروباهاش رابطه صمیمی برقرارکن.حتی بعضی وقتهابراش کادوهم بخروحتی تومواردی هم ازسلیقش واشپزیش تعریف کن.اون وقت خودت تغییرات خواهرشوهرتومیبینی شک نکن.:310:
حتی به جکهایی که میگه بخندودوتاجک هم توتعریف کن.خودت اثرشومیبینی.
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
مرسی از اینکه باز هم منویاری کردی
ولی من 6 سال از زندگیم گذشته و همه این کارها و کردمو امتحان کردم ولی اون کینه بدی به دل گرفته و حتی اگه توی دهنش عسل هم بزارم میگه زهره
البته ناگفته نماند او بعضی اوقات با من خوب بوده ولی توی تنهایی و توی جمع ارزشی برایم قائل نمی شه مخصوصا جلوی جاریم ضایع می کنه
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
خب ببین جاریت چیکارکرده که اوناحاضرندپیش جاریت توروخراب کنند..راستی پیش جاریت اصلاازخواهرشوهرات بدگویی نکن.چون احتمال این که بره پشت سرت حرف بزنه زیاده.
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
من نکات مثبتش رو خیلی به روش میارم کلا با همه اینطوریم و خیلی زود ابراز احساس می کنم ولی اون فکرش در مورد من منفیه
در حالی که با خواهر کوچکترش هم همین طوری هستم فقط با این تفاوت که به او تا به حال از پوشش انتقاد نکردم اونم به خاطر اینکه ترسیدم او هم مثل خواهرش با من رفتار کند به خاطر همین خواهر بزرگه میگه چرا پس به من انتقاد کرده و پیش اون چیزی نمی گه ولی باور کنید چشمم ترسیده وگرنه به او هم می گفتم که اجازه ندهد خواهرش تحریکش کند
من هیچوقت پیش جاریم چیزی نمی گم چون همه حرف هایم رو به مادرشوهرم میگم چون اون زن فهمیده ایه
من یکبار در خانه مادر شوهرم در اتاق را باز کردم و دیدم خواهرشوهر بزرگم و جاریم و برادر شوهرانم در اتاقند طوری که خواهر شوهرم داشت شلوار عوض می کرد و جاریم هم وقتی این صحنه رو دیدبلند شد و کل لباسهایش رو در آورد و به شوهرش گفت من کدوم لباس زیرم رو بپوشم بله دوستان جاریم با رفتارش و با پررویی کامل اورا دک کرده ولی من این شرایط رو ندارم چون همیشه توی جمع با شوهرمن اینگونه است اگه توی تنهایی بوده شاید من هم این کار را می کردم ولی نه او به دنبال نقاط ضعف من است و با جاریم این کارها را نمی کند
البته جاریم زیرکتر است و او همیشه میرفت و کارهای خانه اش را انجام می داد و منتظر بچه او می شد تا از مدرسه بیاید و برایش ناهار درست کند چون خواهر شوهرم شاغل بود به خاطر همین آنها با هم یکی هستند و خواهرشوهرم همیشه پیش او شرمنده است
ولی من توی شرایطی نبودم که این کارها رو بکنم وچون من وجاریم با فاصله یک هفته به این خانه آمدیم همیشه مارا مقایسه می کردند و خواهرشوهر بزرگم و جاریم چون توی یک شهر زندگی می کنند با هم ارتباط بیشتری دارند و جاریم هم راحتر این کارها را با او می کند پدرشوهرم هم دختر بزرگش را خیلی خیلی خیلی دوست دارد و به خاطر این روابط خواهرشوهر وجاریم او با جاریم هم خیلی خوب است و او را خیلی تحویل می گیرد و حتی با او خیلی شوخی می کند که من یکمی حسودیم میشه به این رابطشون که چرا پدر شوهرم با من اینگونه نیست در حالی که من هم با او شوخی می کنم ولی او مرا تحویل نمی گیرد به خاطر همین فکر می کنم رابطه من با خواهر شوهرم روی پدرشوهرم هم تاثیر بدی گذاشته و مرا تحویل نمی گیرد
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
یک مساله دیگه هم که هست اینه که خواهربزرگش حتی کم مونده بود ازدواج ما رو بهم بزنه اونم اینکه:
روز جهازبرون ما ، من با خودم یک فیلمبردار برده بودم که غریبه نبود خواهرشوهر خواهرم بود البته در منزل خودمان هم از خودمان و جشنی که بپا کرده بودیم فیلم گرفتیم و وقتی که جهاز را بردیم من او را هم با خودم برده بودم تا از چیدمان خانه مان فیلم بگیریم و بعد از آنجا رفتیم منزل پدرشوهرم چون انجا هم جشنی گرفته بودیم من به فیلم بردارم گفتم فیلم بگیرد البته با اجازه همه ولی بعد از مراسم فیلم رو گرفتم و دست خودم بود و خواهرشوهرم بهم گوشزد کرد که حواسم به فیلم باشد و از طرف دیگه هم جاریم فیلمبرداری می کرد البته برای خودش و می گفت به تو نمی دم و من هم گفتم اشکالی ندارد چون فقط من توی فیلم نیستم که بلکه همه هستند و بیشتر هم از خانواده خودش فیلم گرفته
بالاخره اون روز گذشت و دقیقا روز عروسی همسرم آمد پیشم و با ناراحتی از من خواست که فیلم رو بده به من ،گفتم منظورت چیه فیلم دست خودمه و من که سوءاستفاده نمی کنم یعنی تو به من اعتماد نداری اون گفت که خواهرم توی اون فیلم رقصیده و باید دست من باشه من هم که خیلی ناراحت شدم گفتم خواهر تو همش 10 دقیقه توی فیلم بود ولی خانواده من کلی توی این فیلم هستند و از اونجایی که اونو پرش کرده بودند یهو از کوره در رفت و دادو بیداد کرد و گفت تو عقلت نمی رسه بده من منم ناراحت شدم و گفتم پس چرا اومدی سراغم اگه بهم اعتماد نداشتی چرا خواستی با من ازدواج کنی خلاصه همه متوجه این مشکل ما شدند و از اونجایی که پدرم به رحمت خدا رفته عمویم پا در میونی کرد و گفت که فیلم رو بهش بدم و خراب نکنم برای من که این کار همسرم برام خیلی سنگین بود فیلم رو بهش دادم و گفتم بعدا از این کارت پشیمون می شی:324:
و بهش گفتم برو و فیلمی که جاریم هم گرفته رو ازش بگیر چون ما همه توی اون فیلم هستیم و اون گفت که این کارو می کنم
خلاصه مراسم عروسی شروع شد ومن از دست خواهر شوهرم ناراحت بودم یهو وسط عروسی با خنده اومد گفت پاشو با خواهرات و ما برقص و من گفتم دوست ندارم برقصم
و دوباره این براش یه عقده شد و الان هم توی هیچ مراسمی منو تحویل نمی گیره و همش با جاریم می رقصه
و خواهرش رو هم صدا می کنه پیش خودش و سه تایی باهم هستند همیشه با هم و من تنها می مونم
اخه بگید با این عقده های الکی چیکار کنم که برام معضل شده
با این کاراش اهل فامیل هم فکر می کنند من مشکل دارم که اونها به من محل نمی دن به نظرتون چی کار کنم حتی پیششون حرف هم کم میارم
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
لطفا منو در مورد خواهرشوهر کوچکم هم راهنمایی کنیید ایا درست است اوبا لباس زیر وارد شود:316::302:
خواهش می کنم دوستان دوباره نظر بدید آخه خیلی استرس دارم و خیلی تنهایم
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
ببین عزیزم مامیگیم بیخیال باش وبروت نیارولی توداری همون حرف اولتومیزنی.
ببین ازحرفات برداشتم اینه که توازکارای اوناجوری ناراحتی وواکنش نشون دادی که اونامتوجه شدندودارن روزبه روزبه کاراشون رنگ ولعاب میبخشند.ببین بالاترازسیاهی که رنگی نیست.بزارلخت مادرزادبگردند.اگه توازخودت صبرودرایت نشون بدی واخلاق چهرت بابت کارای اوناعوض نشه دست ازاین کارشون میکشند.فقط یکم خونسردباش.امیدوارم دوستانه دیگه هم بیان ونظراتشونوبگن.
موفق باشی :72:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
من یکبار در خانه مادر شوهرم در اتاق را باز کردم و دیدم خواهرشوهر بزرگم و جاریم و برادر شوهرانم در اتاقند طوری که خواهر شوهرم داشت شلوار عوض می کرد و جاریم هم وقتی این صحنه رو دیدبلند شد و کل لباسهایش رو در آورد و به شوهرش گفت من کدوم لباس زیرم رو بپوشم
اینکه خواهر شوهر شما جلوی برادرش با لباس زیر می گردد و شوهرش چیزی نمی گه و اینکه جاری شما جلوی برادرشوهرش از شوهرش در مورد لباس زیرش بپرسه و ....
مربوط به یک زندگی و خانواده عادی نیست. شما چطور این موارد را قبلا ( خواستگاری و نامزدی و ... ) بررسی نکردید و متوجه نشدید؟
الان هم دایما می گید اونها بدون لباس می گردند و من را تحقیر و ضایع می کنند. من ربط این دو تا را نمی فهمم.
احساس می کنم دومی بیشتر اذیتتون می کنه. دایم می گید من را تحویل نگرفتند ... اولی خیلی براتون مهم نیست مشروط به اینکه تحویلتون بگیرند!!
راستش اصلا نمی فهمم ...
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
سلام عزیزم وقتی همه حق را بهت می دهند و شوهرت هم بهش گفته ازکاراش بدش می آید نگرانیت چیه ؟ به نظر من نباید حساسش کنی و باهاش رابطه های طولانی مدت و رسمی برقرار کنی همسر او چه عکس العملی نشان می دهد
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
سلام عزیزم وقتی همه حق را بهت می دهند و شوهرت هم بهش گفته ازکاراش بدش می آید نگرانیت چیه ؟ به نظر من نباید حساسش کنی و باهاش رابطه های طولانی مدت و رسمی برقرار کنی همسر او چه عکس العملی نشان می دهد
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
دوستان عزیزم باز هم از همه شما تشکر می کنم به خاطر نظراتتان
حقیقتش جاری من یک فرد خیلی زیرکی است که در مقابل این رفتار آنها عکس العمل خاص خودش را انجام می دهد
ولی باور کنید دوستان من قبل از ازدواجمون در مورد همه اینها با همسرم صحبت کرده بودم و حتی با خواهران او بیرون هم رفته بودیم درست است که با یکبار دیدن کسی را نمی توان شناخت ولی خانواده همسرم خیلی متدین هستند و خیلی هم به نماز و قران اعتقاد دارند
و همسرم هم بارها گفته ما هیچوقت بینمون از این اتفاقات نیافتاده بود و نبوده هر کسی حریم خود را حفظ می کرد حقیقتش بعد از ازدواج من و برادرم این چنین شد و رفتار خواهرم به کل عوض شد
ولی جالب اینجاست که من برایم مهم نیست که انها حتی اگر لخت بگردند برایم مهم این است که چرا مرا تحریک می کنند و اگه حتی توی جمع باشیم همسرمن را صدا می زنند و طوری جلب توجه می کنند که همسرم تمام نگاهش به انها باشد
این را هم می دانم باید بی خیال باشم ولی من حتی راههای بی خیالی را از یاد برده ام آن هم به خاطر اینکه آنها مرا خیلی عصبی کرده اند که نسبت به این رفتار هایشان حتی اگر توجهی هم نکنم آنها باز هم از چهره من متوجه می شوند :316:
در ضمن اگه حرف از تحویل نگرفتن آنها زدم به خاطر اینکه خواستم اشاره کنم به یکسری دیگر از دلایل رفتار های خواهر شوهرم و تحویل نگرفتن آنها مشکل دوم من است که می خواهم اول مشکل اولم را حل کنم و بعد مشکل دومم را :160:
پس یکسری راههای بی خیالی را به من اگه می تونید آموزش بدهید تا کمی به ارامش برسم
:82:
بچه ها باور کنید آنها خانواده خوبی هستند فقط این مشکلات ما را در هم ریخته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 861010100
من یکبار در خانه مادر شوهرم در اتاق را باز کردم و دیدم خواهرشوهر بزرگم و جاریم و برادر شوهرانم در اتاقند طوری که خواهر شوهرم داشت شلوار عوض می کرد و جاریم هم وقتی این صحنه رو دیدبلند شد و کل لباسهایش رو در آورد و به شوهرش گفت من کدوم لباس زیرم رو بپوشم
[size=large]جاری من میخواست با این رفتارش به خواهرشوهرش بگه که اگه با من این کارو بکنی من بدتر می کنم ولی با عملش در حالی که من متاسفانه به این عمل خواهرشوهرم با زبانم اعتراض کردم چون من نمی تونم مثل جاریم بی حیایی کنم و انها هم احساس می کنم از بی حیایی جاریم هم کمی می ترسند:163
اینکه خواهر شوهر شما جلوی برادرش با لباس زیر می گردد و شوهرش چیزی نمی گه و اینکه جاری شما جلوی برادرشوهرش از شوهرش در مورد لباس زیرش بپرسه و ....
مربوط به یک زندگی و خانواده عادی نیست. شما چطور این موارد را قبلا ( خواستگاری و نامزدی و ... ) بررسی نکردید و متوجه نشدید؟
این اتفاقات بعد از ازدواج ما رخ داد
الان هم دایما می گید اونها بدون لباس می گردند و من را تحقیر و ضایع می کنند. من ربط این دو تا را نمی فهمم.
ربطش اینه که وقتی این کارها را می کنند به من می گن تو جنبه نداری و تو بدبین هستی و...
ولی به خدا من اصلا بی جنبه نیستم فقط رفتارشون به نظرم غیر عادی اومد و گناه من هم این بود که به زبان آوردم من هم باید مثل جاریم در این موارد صحبت نمی کردم و بی حیایی می کردم ولی متاسفانه یا خوشبختانه بی حیایی هم بلد نیستم
احساس می کنم دومی بیشتر اذیتتون می کنه. دایم می گید من را تحویل نگرفتند ... اولی خیلی براتون مهم نیست مشروط به اینکه تحویلتون بگیرند!!
حقیقتش من تلاشم بود که مشکل اولی را اول حل کنم بعد مشکل دومی چون این اتفاقات با مشکل اولی به وجود آمده مجبور شدم با هم ادغام کنم
راستش اصلا نمی فهمم ...
تشکر می کنم از اظهار نظراتت
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
انگار متأسفانه اينجو مسائل و خواهران اين چنيني خيلي زياد شده. گفتيد جاري و خواهرشوهرتان از يك شهرن. ميشه بگيد مال كدوم شهر هستن؟ اين نكته خيلي مهمه از نظر فرهنگي! آيا شما همگي تو يه شهر زندگي ميكنين يا شهراتون يكي نيست؟ اغلب چه مواقعي همو ميبينيد؟ من يه مشكلي مثل تو دارم شوهرم اهل شمال هست كه خواهري داره همسن من يعني 26 سالشه و يه بچه 2 ساله هم داره. به نظر من رفتاراي اون اصلاً خوب نيست و يه جورايي مريض گونه هست. به اين معنا كه به شوهر من ناز و عشوههاي آنچناني مياد و گرچه با لباس زير نميگرده پيشش اما با يه لباس حرير مياد كه يقهاش هم كلي بازه و كلاً همه چيزش پيداست. به نظرم كاملاً عقده اي هستش. فرق اون با خواهر شوهر شما اينه كه اون چه من باشم چه نباشم عشوشو به شوهرم مياد. وقتي به طور دقيق ريشه يابي كردم و يه بار هم از دهن شوهرم پريد، اون شوهرشو رو عاشقانه دوست نداره منظورم اينكه از قد و قوارش خوشش نمياد و برعكس عاشق قد و قواره و قيافه و رفتاروو... شوهر منه. بدبختي من اينجاست كه شوهر من مثل شوهر شما نيست ئو از خواهرش حساب ميبره و مثلاً وقتي همگي قرار ه بريم جايي مهموني شوهرم بلافاصله ميپرسه كه اون خواهرش هم مياد ؟ كلاً اعصابم داغون ميشه. اينم بگم كه اون خواهرش قد و قيافه خيلي خوبي داره ولي من اصلاً و ابداً آدم حسودي نيستم و اون اولش كه اين رفتاراش رو نديده بودم باهاش خيلي خوب بودم كه ديدم يواش يواش نه نميشه اينجوري ادامه داد. با بقبه خواهرش خيلي خوبم ولي اين يكي رفتاراش اذيتم ميكنه. اين نكته را بگم كه من 3 تا جاري دارم كه يكي همشهري خودشونه و بقيه از شهراي ديگه هستن ولي همشون با خانواده شوهرم تقريباً قطع رابطه كردن كه من دليلش رو درست و حسابي نميدونم. شوهرم هر بار يه چيز ميگه و از ارون اول ميگفت كه ازش نپرسم و حتي نميذاره يك دقيقه من با جاريم تنها باشيم و ميگه باهاشون اصلاً حرف نزن فقط با خواهرام حرف بزن. ولي يه باز از دهان خواهر شوهرم پريد كه اونا سر پوشش و رابطه همين خواهره با اونا قطع رابطه كردن. بعدش وقتي من هم بيخبر از اين موضوع سر همين مسئله با شوهرم بحثم شد اون گفت همتون حسوردي ميكنين. آخه اعتماد به نفس تا چه حد!!! 4 نفر با تحصيلات و قيافههاي مختلف همگي به يه آدم مريض حسودي كنن! ديگه خسته شدم. بگيد چي كار كنم من آخه. ميشه تاپيك جداگانه باز شه يا نه؟
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط هما11
ديگه خسته شدم. بگيد چي كار كنم من آخه. ميشه تاپيك جداگانه باز شه يا نه؟
چرا نميشه دوست عزيز اينجا هر تاپيك مختص به ايجادكننده اونه. هر كس هر مشكلي داره بايد تاپيك ايجاد كنه البته ميشه از راهنماييهاي اينجا استفاده كنيد. بريد به اين لينك و روي موضوع جديد كليك كنيد
http://www.hamdardi.net/forum-29.html
با عرض معذرت از 861010100 عزيز واسه پست انحرافيم:72:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
عزیزم میشه بگی چیه این ادمای بی فرهنگ برات جالبه که از تحویل نگرفتنت ناراحتی؟تحویل نمیگیرنت چون مثل اونا نیستی از قماش اونا نیستی.برو خدا رو شکر کن تو رو مثل خودشون نمیبینن و گرنه ادما وقتی با همن اگه هم خو نشن هم بو میشن.پس بهتره رابطه ات رو باهاشون تا میتونی کم کنی و فقط تو جمعایی که ادمای زیادی هستن باهاشون باشی اما اینجور جاها رابطت باهاشون کاملا عادی باشه.به این هم فکر کن یه روزی که بچه دار شدی فقط کافیه بچه ات یه بار همچین کار غیر نرمالی رو از عمه اش ببینه یا خواهر شوهرت واسه اینکه حرص تو رو در بیاره بخواد بچه ات رو به سمت خودشون بکشونه اون وقت دیگه چی میشه!
اگه هم تو جمعی بودین که کارشو دوباره تکرار کرد بهش نگاه کن اما نه با حس خشم با تحقیر بهش نگاه کن.یه جوری نگاه کن که نشون بده این کاراش برات مضحکه نه ناراحت کننده.گه گاه یه پوزخند بزن.وقتی جوک میگه تو هم بخند اما نه خنده همراهی بلکه خنده تاسف و تحقیر.البته یادت باشه این رفتارات با ظرافت و خونسردی و در مدت زمان طولانی همراه باشه وگرنه اونو کفری تر میکنه.بذار بفهمه کاراش جزاینکه خودشو تحقیر کنه تاثیری رو تو نداره اما متاسفانه تو تا حالا از موضع ضعف باهاش رفتار کردی واسه همین اون وقیحتر شده.
موفق باشی
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
سلام دوست عزیز
شاید تو مورد شما خانم ها بهتر بتونن مشاوره بدند اما گفتم شاید بد نباشه که نظرات بنده رو هم بدونین.
با این طور مساعلی که من متوجه شدم خواهر شوهر شما در رابطه با شما وهمسرتون برخوردهایی دارند که این میتونه به چندتا دلیل باشه
کلا ایشون آدم بی حیایی هست(همیشه اینظوریه تو خونه و حتی واسش مهم نیست بره کنار پنجره باز)
ایشون دچار عقده های عاطفی شده (که می تونه به دلیل بی میلی به همسر یا حسودی به شما باشه)
ایشون دچار مشکلات بسیار زیاد تو زندکیش شده(دنبال راهی برای تخلیه هیجانی میگرده)
احتمال خودم مورد دوم هست که اشون به بینهایت دلیل دچار یه جور مریضی روحی روانی هست و پیش نهادم به شما این هست که تا اونجایی که ممکنه ازش دوری کنین.
وقتی یک مجنون به شما لگد میزنه اگه شما آدم عاقلی باشین شما نباید بش لگد بزنین فقط باید ازش دوری کنین که دیگه لگد نخورین.
البته با لطافت و هنر زنانه و کم کم با همسرتون به ایت تصمیم مشترک برسین که بهتره کمتر باشون معاشرت داشته باشین.
براتون دعا میکنم شما هم برام دعا کنین
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
من تمام تاپیکو نتونستم بخونم،ولی یه جاهایی که گفتی جکهای بد میگه یا چه میدونم با
لباس زیر پیش شوهرت میگرده،با این تفاسیر فکر میکنم رفتارخواهر شوهرت کاملا
غیر نرماله،و یک ادم مریض و بی حیایی هستن ایشون!
شما خودت حجابت جلوی فامیلهای شوهرت چجوریه؟
شوهرت تا حالا هیچ برخوردی با این خواهرش نکرده؟
والا همچین رفتارهایی از یک ادم متدین و اهل قران بعید اندر بعیده،تو رو بخدا
برای هر کسی از لفظ متدین و اهل قران و خدا و پیغمبر یاد نکنید:305:
اگر میگی که رفتاراشو نه تو و نه همسرت نمیپسندین،که فکر کنم هر ادم بی دین و ایمانی هم از این حد وقاحت و بی حیایی که شما تعریف کردی،شرمش میشه،کاملا ارتباطتونو باهاش قطع کن،منکه
یک لحظه هم تحمل همچین ادمی رو ندارم.
خدایا به تو پناه میبرم از شر همچین ادمایی،ازین جور ادما سر راه هیشکی قرار نده:323:
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
برای اینکه بی خیالی طی کنی باید به حسابشون نیاری.بشین با خودت فکر کن چقدر اینا کوته فکرن.و چقدر عقده ای. ارزششون وجودیشون چقدر کمه.تو باید بیشتر براش دل بسوزونی.چون اون حتما مشکل داره.وقتی تو جمعید همه اینا رو بیار تو ذهنت.همیشه دعا کن خدا شفاش بده.البته هیچ کدوم از این حرفا رو به شوهرت نگو
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
از گلنوش7 هم متشکرم که هما11 را راهنمایی نمود چون واقعا من درکش کردم ولی با شرایط بدتر
-
RE: روابط خواهر همسرم با همسرم
سلامی دوباره به دوستان گرامی
من الان حدود دو هفته است که با توجه به راهنمایی های شما عزیزان تونستم مسیرم رو تا حدودی تغییر بدم و موفق تر عمل کنم :104:
حقیقتش تونستم نسبت به رفتارهاشون حساسیت نشون ندم و بیشتر مواقع هم به رفتارشون خندیدم یعنی نه بدون عکس العمل بودم که بیشتر تحریکشان کنم و نه عکس العمل زیادی نشون دادم که اونها کینه به دل بگیرند و توی این مدت سعی کردم بیشتر ببینمشون و همین رفتار رو نشون بدم که اونها هم متوجه این تغییرات بشن تا یکمی از حساسیت هاشون رو از روی من بردارند و همین طور با خواهرشوهر بزرگترم بیشتر در مورد مسایلش صحبت کردم اولش یکمی از صحبت کردن طفره می رفت تا من بیشتر صحبت کنم و از من بیشتر نقطه ضعف بگیره ولی من از خودم چیزی نمی گفتم و بیشتر ازش در مورد خودش می پرسیدم و اولش در مورد شغلش که چقدر اذیت میشه و کم کم در مورد مشکلات بین خودش و شوهرش و خانواده شوهرش صحبت کرد خلاصه تونستم به دلش نفوذ کنم و کلی باهاش همدردی کردم بعد از اون هم که دیدمش خیلی هواشو داشتم و اونهم یکمی از این کاراش دست برداشته ولی کاملا نه چون احساس می کنم به این رفتارش عادت کرده ولی اینو می دونم که اگه این رفتارم رو ادامه بدم این عادتش رو کم می که و بقیه آدمها هم که از آب گل آلود ماهی گرفتند این وسط کلی از این ماهی هاشون رو از دست می دند:311:
خلاصه دوستان عزیزم من خودم رو خیلی تغییر دادم البته با کمکهای شما دوستان و من بارها و بارها صحبت های شما رو خوندم و نتیجه گیری کردم یه چیزی رو خوب فهمیدم و اونهم این که اگه می خواهی زندگی آرومی داشته باشی با خواهرشوهرت خوب باش:311:
چون بعد از این جریانات حتی با همسرم هم کمتر بحث می کنم و کمتر مقصر می دونمش وبابت این موضوع خیلی خوشحالم ولی نا امید نمی شم و باز هم سعی می کنم چون بعد از 6 سال که بتونم با رفتار متعادلم به دل خواهرشوهرم نفوذ کنم خیلی برام ارزشمنده ولی باز هم برای موفقیت بیشتر ، می جنگم:104:
ازتون تقاضا دارم تنهام نگذارید و بازهم راهکارهای زیادی رو بدید تا موفق تر عمل کنم:43: