چرا عصبانی نشدن کار سختی ست ؟
آیا برای تو هم سخت است ؟
هیچ وقت پیش آمده که از عصبانی شدنت پشیمان شده باشی ؟
وقتی خیلی عصبانی می شوی و از کوره در می روی برای آرام کردن خودت چکار می کنی ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
چرا عصبانی نشدن کار سختی ست ؟
آیا برای تو هم سخت است ؟
هیچ وقت پیش آمده که از عصبانی شدنت پشیمان شده باشی ؟
وقتی خیلی عصبانی می شوی و از کوره در می روی برای آرام کردن خودت چکار می کنی ؟
سلام
خانم طاهر با عرض معذرت خدمتتون عرض كنم جاي سوالات رو با هم عوض كنيد خيلي بهتر ميشه :
آيا عصباني نشدن براي شما هم سخت است ؟
به چه دليل عصباني نشدن سخت است ؟
وقتي كه خيلي عصباني مي شوي و از كوره در مي روي براي آرام كردن خودت چيكار مي كني؟
هيچ وقت پيش آمده كه از عصباني شدنت پشيمان شده باشي ؟
*************************************************
پاسخها :
1- عصباني نشدن براي من هم سخت است .
2- چون انسان نسبت به برخي موضوعات حساسيت دارد و وقتي انسان ببينه كه به باورها - عقايد - ارزشها و احساسات اون داره توهين ميشه ناخو دا گاه داغ مي كنه .
3- بيشتر براي آرام كردن خودم سعي مي كنم انديشه خودم رو مثبت بكنم ، و يا به ياد خوبيهاي گذشته طرفي كه به من توهين كرده يا باعث عصبانيت من شده بيوفتم و اگه خوبي هم نداشته باشه به اين فكر مي كنم كه كاري كه اون كرده دور از انتظار نبوده و انتظاري جز اين از شخص مقابل نمي ره . بدين ترتيب از عصبانيتم كاسته ميشه .
4- بله بعد از هر بار عصباني شدن پشيماني هم به دنبال داره البته زماني اين پشيماني بيشتر ميشه كه عكس العمل نامناسبي در مورد اين عصبانيت انجام داده ام و باعث آزار شخص يا اشخاصي شده باشم .
البته دوست داشتم خيلي مفصل تر در مورد اين موضوع صحبت كنم ولي انشاءالله اگه فرصتي شد بعدا بيشتر سرتون رو دردميارم .
سلام
نگفتین وقتی خیلی عصبانی می شین و از کوره در می رین برای آرام کردن خودتون چیکار می کنین ؟
سلام
آیا عصبانی نشدن برای شما هم سخت است ؟ نه...! من خیلی کم اتفاق می افته که عصبانی بشم. کلا ً آدم آرومی هستم. ناراحت میشم ولی عصبانی نه...!
به چه دلیل عصبانی نشدن سخت است؟ به نظر من عصبانی نشدن سخت نیست. اگه قبل از هر حرفی فکر کنیم و خوب حرف ها و اعمال طرف مقابل رو تجزیه و تحلیل کنیم ، میتونیم رفتار بهتری در مقابلش داشته باشیم و بدون عصبانی شدن همه چیزو حل کنیم...
وقتی که خیلی عصبانی می شوی و از کوره در می روی برای آرام کردن خودت چیکار میکنی؟ اگه خیلی عصبانی بشم ، سالی سه یا چهار بار... اونم بستگی داره مسئله چی باشه؟ اگه مربوط به خودم باشه ، بلافاصله رابطه ام رو با طرف مقابل قطع می کنم و در اکثر موارد همین روش جواب میده !! چون تا وقتی که کسی رو می شناسم ، هر کاری که از دستم بربیاد براش انجام میدم. تا به حال توی عمرم فقط دو بار اتفاق افتاده که رابطه ام رو قطع کنم. اونم بعد از یه مدتی طرف مقابل اومد ازم عذرخواهی کرد و منم بخشیدمش..... ولی اگه مسئله مربوط به خودم نباشه و به خاطر دفاع از حق دیگران باشه ، موقع عصبانیت هر کاری از دستم برمیاد!!! ممکنه یه خسارت بدی بهش بزنم... اون دیگه بستگی به موقعیتم داره... ولی در کل خیــــلی کم اتفاق می افته عصبانی بشم. وقتی عصبانی شدم ، اگه طرف مقابلم عذرخواهی کنه بلافاصله آروم میشم... وگرنه که با یه خورده تنها بودن و فکر کردن و شاید گریه ، عصبانیتم کم میشه...
هیچوقت پیش آمده که از عصبانی شدنت پشیمان شده باشی؟ همچین چیزی یادم نمیاد! همیشه سعی میکنم واسه عصبانیتم دلیل منطقی داشته باشم. به خاطر همین یادم نمیاد به خاطر عصبانیت پشیمان شده باشم...
شاد و موفق باشید...
خود را دوست داشته باشید تا هرگز گرفتار خشمهای مخرب نخواهید شد.
خود را از شر توقعاتی که از دیگران دارید نجات دهید.
رفتارهای خشم برانگیز را بررسی کنید و راهی صحیح برای ابراز احساسات خود بیابید.
در هنگام عصبانیت سعی کنید پیش کسی بروید که برای او احترام خاصی قایل هستید و او را دوست دارید.
لحظات عصبانیت خود را با قید زمان و مکان و واقعهای که باعث عصبانیت شما شده یادداشت کنید.
از شخصی که دوستش دارید بخواهید تا هنگام عصبانیت، به شما با گفتار یا اشارههای توافق شده، هشدار دهد.
پس از بروز خشم اعلام کنید که خطا کردهاید.
یاد بگیرید که اگر چیزی را دوست ندارید. اما از آن عصبانی هم نشوید.
یاد بگیرید که هر کس حق دارد چیزی باشد که خودش انتخاب کرده.
ادای عصبانیت را در آورید.
عصبانیت خود را به تعویق اندازید.
در لحظه خشم، از افکار خود آگاهی پیدا کنید.
شوخ طبعی را در خود پرورش دهید.
زمان حال خود را با خشم و عصبانیت به هدر ندهید.
زندگی را سخت نگیرید.
خود را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست بگیرند.
یاد بگیرید تا اعمال و عقاید دیگران شما را پریشان و آشفته نسازد.
به خاطر داشته باشید که دیگران حق دارند با آن چه دلخواه شماست همراه نباشند.
به یاد داشته باشید که دیگران نمیتوانند همیشه به میل شما رفتار کنند.
اگر فکر میکنید که با بلندتر کردن صدایتان طرف مقابل ساکت میشود. بیاموزید تا احساس خود را به او نشان دهید، اما کاری نکنید که عصبانی شود.
یاد بگیرید که در برابر یأس و ناکامی به شکل تازهای از خود واکنش نشان دهید.
خشم خود را به نحوی که آثار مخرب نداشته باشد، ابراز کنید.
بیاموزید که دنیا هرگز آن طور که شما میخواهید، نخواهد بود .
از پس هرگریه آخر خندهای است
مرد آخر بین مبارک بندهای است
هرکجا آب روان، سبزه بود
هر کجا اشک روان رحمت بود
مرحمت فرموده سیّد عفو کرد
چون زجرئت توبه کرد آن روی زرد
رحم خواهی رحم کن بر اشکبار
رحم خواهی بر ضعیفان رحم آر
من فکر کنم اگر همیشه خودمان را جای طر ف مقابل قرار دهیم ،هیچو قت عصبانی نخواهیم شد
البته درمقابل انسانهای متکبر و مغرور باید با کبر و غرور ظاهر شد و حتی گاهی اوقات لازمه که عصبانی شد.
واقعا سخت چرا نمي شه راحت از مسائل گذشت و عصبي نشد من كه وقتي عصبي مي شم حالا حالاها طول مي كشه كه كوتاه بيام واز يادم بره همينجور فكر مي كنم و خودم و اذيت مي كنم البته بيچاره شوهرم اونه كه هميشه تحمل مي كنه ولي خب خيلي راه داره كه عصبيم هم نكنه
ولي تازگيها ياد گرفتم كه از حساسيت خودم كم كنم ونسبت به مسائل كم اهميت خيلي حساس نباشم . زندگي ارزش بيشتري داره پس نبايد ساده ببينيمش . من از حساسيت خودم كم مي كنم چون زندگي خودم را دوست دارم و ارزش برهم ريختگي من اصلا به از بين رفتن حتي لحظه اي شيريني زندگيم نمي ارزد
چرا عصبانی نشدن کار سختی ست ؟ چون یک عکس العمل کاملا طبیعی است برای ابراز ناراحتی ها.
آیا برای تو هم سخت است ؟ اصلا سخت نیست ، چیزی که سخته اینکه فراموش میکنم باید صبر کنم.
هیچ وقت پیش آمده که از عصبانی شدنت پشیمان شده باشی ؟ من آدم ارومی هستم فقط وقتی عصبانی میشم که براش دلیل داشته باشم اما بخدا از دلیل هم میشه گذشت .......
وقتی خیلی عصبانی می شوی و از کوره در می روی برای آرام کردن خودت چکار می کنی ؟ سکوت میکنم...
یکم شبیه صندلی داغ نبود نه ؟؟!!!!!:D
خب مطلب بسیارخوبیه....من هم بخاطراین عصبانیت دچار دودلی درانتخاب شدم.....واقعا عصبانیت درمان داره یانه؟؟؟؟
میدونید چیه...تنها مشکلی که طرف مقابلم داره.....همین عصبانیتیش هست که من واقعا میترسم.....خیلییییییییییییی� �ی دوستش دارم....ولی طاقت دیدن عصبانیتش روهم ندارم...میشه بگیددرمان داره یانه؟
با سلام برای من هم عصبانی نشدن سخته برای هم زود می زنم بیرون یعنی از محیطی که موجب عصیانیت من شده خارج می شم آره پشیمون شدم
سلام
دوست من وقتهايي تو زندگي روزمره واسه هر آدمي پيش مياد كه بر اثر شرايط روحي نا مناسب دچار عصبيت ميشوند ... يا اينكه موضوعي بر خلاف فكر و پيش بيني هاي شخص اتفاق ميفته كه هر آدمي دچار عيبانيت ميشه ... اما چه بهتره هر وقت عصباني ميشيم با خوردن آب يا استحمام يا استخر يا آدامس خودمونو از شر عصبانيت نجات بديم ... تا حالا دقت كردي هر موقع كه بزاق دهانتون كم ميشه بيشتر عصباني ميشيد ؟ با مواردي كه گفتم جبران كم بود بزاق تو دهان ميشه ...
اگه بد و بدون استفاده از ادبيات حرفو زدم شما منو به بزرگواريتون ببخشيد .
[size=medium]طاهره خانم سوال سختیه البته جوابش از خودش سخت تره عرفان خیلی رمانتیک جواب داده اما من معتقدم وقتی آدم کسی رو دوس داشته باشه به این راحتی از دستش ناراحت نمیشه میشه سعی کردمگه نه دوس دارم یادبگیرم گل وبا تیغ هاش با هم بخوام[/size]:72::72::72:
دوستان عزیز...میشه به من هم کمک کنید فکرنکنم جواب سوال منوداده باشید...
ادم بايد سعي كنه كمتر عصباني بشه كه اين كار خيلي سختيه.
من بیشتر از اینکه عصبانی بشم ناراحت می شم. اگه عصبانی می شدم بهتر بود چون زودتر حالم خوب می شد:302:
در مورد سوالها هم ،
وقتی عصبانی میشم، با صدای بلند صحبت می کنم..
نه تا حالا پشیمون نشدم
1.چون همیشه موضوعاتی هست که آدمو به شدت عصبانی می کنه.
2.وحشتناکه.
3.خیلی. ولی چه فایده کار از کار گذشته (آب رفته به جوی برنمی گرده)
4.بیشتر عصبانی میشم؛آخه هیچ راهی برای آروم کردن خودم پیدا نمی کنم،حرف های بقیه تو این شرایط بیشتر ناراحتم میکنه.
شما راه حلی دارین؟:303:
این که عصبانی بشی مهم نیست مهم اینه که جلوی عصبانیتت رو بگیری
همیشه وقتی عصبانی میشم سکوت می کنم و فکر می کنم به اینکه چطوری مشکلو حلش کنم
سلام دوستای عزیز
من زود عصبانی میشم و هم زود ناراحت :161::199:اما بستگی داره چه جوری باشه که بخوام زود آروم بشم
اگر هم ببینم حق با من بوده اصلا" پشیمون نمیشم...من فقط داغ میکنم ولی چشمامو نمیبندم...ولی مثل دوست عزیز عرفان فکر مثبت زیاد میکنم...:72::shy::72:
من دوست دارم وقتی عصبانی میشم برم بیرون یه کم راه برم(تو پارک ،یه جای سرسبز).
ولی تا با یکی حرف نزنم آروم نمیشم.
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط طاهره
قبلا خیلی سخت بود اما الان نه.
اصلا .
خیلی وقته که عصبانی نمی شم.
باور کن نمیشم.
پیروز باشید
سلام
با تشکر از طاهره و دوستان عزیزی که نظر دادند :43:
قبل ترها از بعضی ادمها واقعا عصبانی می شدم .:47:
یکی ادمهای بی مسئولیت و زیادی راحت طلب
یکی از ادمهایی که زبون تلخ و گزنده ای داشتند. معذرت می خوام یعنی حرفش مثل زهر نیش عقرب طوری به همم می ریخت که تا مدتی توی خودم می موندم .
اما کم کم متوجه شدم بیشتر این ما هستیم که برای دیگران تعریف می کنیم چگونه با ما رفتار کنند . اینکه من می تونم حد و مرز هایی را برای خودم و دیگران تعریف کنم . من فقط مسئول انجام وظایف و مسئولیت های خودم هستم . اگر کسی در انجام مسئولیت و وظیفه خودش احمال کرد من مسئولیت یا وظیفه ای در قبال او ندارم . فقط می تونم دوستانه وظایفش را یاداوری کنم و مدارا کنم و نهایتا بی تفاوت باشم .
در مورد افرادی که لحنی تلخ و گزنده دارند نیز .این را متوجه شدم اکثرا نیاز به توجه و محبت دارند . یه ضعف یا یه ناتوانی اونهار ا به این شیوه عادت داده که خواسته هاشون یا اعتراضاتشون را اینگونه مطرح می کنند .
یه ضرب المثل میگه نیش عقرب نه از روی کین است بلکه عادتش این است .
با دونستن این مطالب نه همه جا اما بیشتر تونستم وقتی با این افراد مواجه می شم خودم را جای اون بگذارم یا سعی کنم ببینم خواسته اش چیه ؟یا قبل از این موضوع چه چیزی سبب ناراحتیش شده ؟یا حداقل اینکه نسبت به محرکی که برام ایجاد کرده واکنش نشان ندهم . اما اقرار می کنم کار فوق العاده سختی هستش . چون وقتی اوضاعت رو به راهه و سرحالی راحت می تونی اینها رو به کار ببری اما در شرایط سخت یا بحرانی واقعا تمرین لازمه (.وکار حضرت فیله ).ولی شدنی ست .
یه روز خانمی را دیدم که بی خود و بیگناه سر یه بحث جدا, اقا پای خانم رو به بحث کشید و ......
اقا گفت و کفت .....
من صورت و حالات چهره ی خانم را زیر نظر داشتم .خیلی ریلکس و اروم . بعد که صحبت اقا تموم شد دیدم خانم با لحنی اروم و متین به اقا گفت ............
به خانم گفتم یک ویژگی مثبتی که داری اینه که از حرف تلخ و گزنده به هم نمی ریزی . گفت :اره !یه مادر بزرگ دارم می گه . حرفها(حرف های گزنده و ناحق) مثل باد هواست .سبک و بی ارزش . بگذار, بگذرند . به خودت نگیر ! این طوری راحتی !
حالا یک سوال :
چرا قدیما زن و شوهر ها سازش بیشتری داشتند . کمتر از هم دلگیر و عصبانی می شدن . کمتر می گفتند :تفاهم نداریم . اون اصلا من رو درک نمی کنه و کلام اول به دوم با هم مشاجره نمی کردند و خلاصه با کم و زیاد بیشتر سازگاری داشتند .
شاید یه علتش این باشه که قدیم سختی ها و رنج های ازدواج را هم ,به خوشی ها و زیبایی های ازدواج اضافه می کردند و به جوونهاشون گوش زد می کردند. اما الان دخترهای ما منتظرند که یه شاهزاده با اسب سفیدش بیا د و اونها رو به سرزمین ارامش ببره !
با این باور با کوچکترین چیزی که مطابق با ارزو و هدفشون نیست به هم می ریزندو ........:54:
یه مادری هنگام ازدواج دخترش مثل خوبی رازده بود .
گفته بود دخترم خونه ی شوهر هفت خمره داره , که اخرین خمره عسله !اگر بتونی وقتی خمره های اول را می چشی ظرفش رانشکنی و شکوه و شکایت نکنی می تونی خمره های بعدی را بچشی .
دختر این رو اویزه ی گوشش کرده بود . وقتی به سختی ها و کمبودها و ناملایمات می رسید می گفت تلخی و شوری این خمره را تحمل می کنم به امید اینکه به خمره عسل برسم .به خاطر همین عصبانی نمی شد .جزع و فزع نمی کرد . اروم و راحت مراحل را پشت سر می گذاشت .:227:
هم خیلی زود عصبانی می شم ولی زیاد پشیمون نمی شم سعی می کنم به خودم حق بدم.
وقتی عصبانی میشم سعی مس کنم با کسی که آرومم میکنه باهاش حرف بزنم یا موسیقی گوش کنم
سلام
خوش به حال ستاره؛؛؛؛؛ چقدر حرفات قشنگه ؛؛؛؛؛ یعنی دنیای از تجربه ؛؛؛؛؛
من قبلا زود عصبانی می شودم زود از دست کسی ناراحت می شودم و سریع در برابر افراد جبهه می گرفتم و جواب اونها رو می دادم . ( اما حالا که فکرش رو می کنم می بینم چقدر کارهام بچه گانه بوده و رفتارم اصلا قشنگ نبود . ) ولی از یه چیز ی خیلی خوشحالم از اینکه هر چی بزرگ تر می شم احساس می کنم آروم تر و با تجربه تر می شم نمی دونم شاید به خاطر مطالعه زیاده ,, شاید هم به دلیل اینکه عاقل تر شدم و دیگه روی تمام صحبتهای اطرافیانم فکر می کنم و بعد تصمیم می گیرم و عجولانه عمل نمی کنم . ولی در هر حال حدود یک سالی هست که احساس ارامش عجیبی می کنم سعی می کنم خودم برای خودم تصمیم بگیرم و خودم فکر کنم . و مشکلاتم رو بزرگ جلوه ندم برای خودم همه چیز رو راحت بگیرم و با آرامش خاطر مشکالتم رو حل کنم . احساس می کنم با این کار زندگی خیلی برام خوشایند تر و زیبا تر شده . از خدا ممنونم که به من صبر داده و استقامت <<<< خدایا شکرت >>>>.
سلام :72::46:
گاهی با خودم فکر می کنم تاثیرعصبانی شدن و یا عصبانی نشدن من در نتیجه ی اتفاقی که افتاده یا خواهد افتاد و بهره ای که از اون خواهم برد ، چقدر بوده و یا چقدر می تونه باشه ؟ به عبارت دیگه اگه بخوام میزان عصبانیتها و نتایج ناشی از اون رو روی یک گراف ساده نمایش بدم به وضوح می بینم که به همون نسبت که میزان و شدت عصبانیتهای من بالاتر رفته نتایج مثبت کارهام پایین تر اومده و سیر نزولی پیدا کرده ...
تصورش رو بکنید : یه نمودار با دو خط که یکی (عصبانیت) با شیب تند رو به بالا داره و یه خط دیگه (نتایج حاصل از عصبانیت) که با شیب تند میل به پایین داره و در واقع تو سرازیری افتاده ...
شاید به نظر اغراق آمیز بیاد اما واقعیت داره ...
سلام دوستان
سعی کنید عصبانی نشین اما اگر فعلا نمی تونین عصبانی نشین، دستورالعملی برای کنترل عصبانیت هست که خیلی ساده می تونین بهش اعتماد کرده و ازش استفاده کنین. چه طور؟ عرض می کنم:
وقتی عصبانی هستید و می خواین در قبال کسی که عصبانیتون کرده کاری رو انجام بدین، قبل از انجام هر کاری:
فکر کنید که نه اون موقع بلکه در هر زمانی می تونین به او پرخاش کنید، باهاش دعوا راه بندازید، دست به یقه بشین!
فکر کنین که هر وقت اراده بکنید می تونین اونو به باد کتک و تمسخر و بدترین رفتارها بگیرید. هروقتی از شبانه روز ، به راحتی مثلا با یک تلفن، یا دم خونه اش رفتن یا ...می دونین، هر وقتی می شه به یه دوست زنگ زد و اونو به باد شماتت و فحاشی گرفت، نمی شه؟ پس مطمئن باشین که اگر در زمان عصبانیت این کار رو نکنین، چیزی رو از دست نمی دین، از کسی جا نمی مونین.
اما،
اگر این کار رو کردید:
دیگه جبران دلشکستگی، دوستی از بین رفته، اعتماد قربانی شده، رفاقت نابود شده و همدلی بین شما که دنیائی می ارزه امری است محال.
پس وقتی عصبانی شدید اول مطمئن باشید که واکنش شما نه تنها الان که در هر زمان دیگری که اراده کنید قابل نمایش و ارائه و انجام هست. اما وقتی که اون رو از درونتون آشکار کردین، دیگه هیچ جور نمی تونین توجیهش کنین.
یاران!
لطفا وقتی عصبانی می شین، به بهای گزافی که پس از فروکش خشم و عصبانیتتون باید بپردازید کمی فکر کنید. همین فکر کردن قدم اول در تغییر منافع به سمت شماست. این جمله رو در خودتون پررنگ کنین. در زمان آسودگی بهش بیندیشید تا در زمان عصبانیت بتونین ازش کمک بگیرین.
قدم های دیگری هم هست که اگر عمری باقی بود عرض خواهم کرد.
پیروز باشید.
واقعا عصبانیت خیلی بده ولی انسان نمیتونه بدون نگرانی زندگی کنه عصبانیت یه چیز ذاتیه ونمی شه انسانی عصبانی نشده هر چند اون بی فکر باشه وواقعا تو زندگیش مشکل نداشته باشه بازم محاله ولی تنها راهه اینکه انسان در هر راهی خودش رو کنترل کنه و با هر چیز اروم میشه همون کار رو بکنه گریه .سکوت .و....چون هر تصمیمی در
اون مواقع از روی ناراحتی اشتباه وگاهی جبران ناپذیر است
عصباني شدن آسان است ,همه مي توانند عصباني شوند . اما عصباني شدن در برابر شخص مناسب , به ميزان مناسب , درزمان مناسب , به دليل مناسب و به روش مناسب , آسان نيست .
ارسطو
من موقعي كه عصباني ميشم عكس العملهاي مختلفي نشون ميدم . قبلا كارم اين بود كه موقع عصباني شدن گريه ميكردم . يه مدتي هم اگه از دست خواهر و برادرم عصباني ميشدم داد ميزدم . وقتي بيرون شهر ميرفتيم انقدر بالاي كوه داد ميزدم و خدا رو صدا ميزدم تا اروم شم. حالا هم فقط يه لبخند
هر چقدر تلاش کنید که :
"صبور باشید " ،
" وسعت دید داشته باشید" ،
" عمیق اندیش " بوده و
"واقع بین باشید "
و سعی کنید:
" زود قضاوت نکنید "
و قدرت:
" پذیرش حقیقت "
را در خو دبالا ببرید ،
زمینه های زود عصبای شدن و واکنشهای ناشی از عصبانیت ناخودآگاه را در خود کاهش داده بلکه از بین میبرید .
شاد و پیروز باشید.
منم عصبانی میشم بعضی وقتا و نمود بیرونیش داد زدنه.
خیلی هم پشیمون میشم و معمولا عصبانی شدن عواقب خوبی برام نداشته.
کلا از افرادی که کنترل خوبی روی اعصابشان دارن، خوشم میاد
سلام.
چه تاپیک جالبی....
منم کم عصبانی میشم و تا جایی که بتونم سعی بر درک و صبر میکنم. ولی واقعا وقتی ببینم طرف داره سواستفاده میکنه یا نمیخواد متوجه بشه یا دیگه شورش رو در میاره، عصبانیتم رو بروز میدم. البته تعداد عصبانی شدنهام داره زیاد میشه که به نظر خودم به دلیل اینه که اخیرا با ادمهایی که رفتارهای ازاردهنده دارند، بیشتر دارم برخورد میکنم.
کم پیش میاد داد بزنم. تا حالا نشده چیزی بشکنم یا رفتارهای این چنینی. مگر دیگه واقعا خیلی رفتارهای طرف مقابل ازاردهنده باشه. ولی توی ذهنم خیلی درگیرش میشم و توی ذهنم حتی دلم میخواد طرف بره زیر کامیون مغزش له بشه. ولی در عمل اقدامی که میکنم سرسنگین شدن باهاشه و تا جایی که ممکنه قطع ارتباط.
از عصبانیت بروز دادنهام چندان پیش نیومده که پشیمون بشم. چون واقعا گاهی تا بروزش نداده ام، طرف مقابل دست از رفتارش بر نداشته.
چند باری هم سر ضایع شدن حقم عصبانی شده ام که در این مواقع سعی کردم سریعا اعتراضم رو نشون بدم و حقم رو بگیرم.
گرچه دلم میخواد به جایی برسم که به جای عصبانیت و خودخوری، فقط بتونم یه لبخند تاسف آمیز به طرف بزنم و توی ذهنم شیفت دیلیتش کنم و دیگه هیچی حسابش نکنم که رفتارش بخواد برام مهم باشه.
من به ندرت عصبانی میشم قبلا که عصبی میشدم نمیتونستم حرفمو بزنم و سکوت میکردم اما جدیدا وقتی عصبی بشم پرخاش میکنم و بستگی داره که طرف مقابلم کی باشه !!
اگر خانواده م باشه که بد پرخاش میکنم اما اگر فرد غریبه باشم کمتر با پرخاش حرف میزنم .
و خیلی هم ناراحتم از این رفتارم کاش بگیم چه جوری میشه کنترل کرد
چرا عصبانی نشدن کار سختی ست ؟ چون یک احساس طبیعی انسانی هست
آیا برای تو هم سخت است؟ نه چون میتونم کنترلش کنم
هیچ وقت پیش آمده که از عصبانی شدنت پشیمان شده باشی ؟ بله
وقتی خیلی عصبانی می شوی و از کوره در می روی برای آرام کردن خودت چکار می کنی ؟ به خودم میگم آرام باش تو فقط عصبانی هستی و تا وقتی که آرام نشده ای هیچ تصمیمی نگیر و هیچ اقدامی نکن .
با سلام
عصبانی شدن ( مخصوصا زود عصبانی شدن ) به نظرم می تونه علت های مختلفی داشته باشه :
- عدم مهارت های فردی ، اجتماعی
- نگرش سخت گونانه به مسائل و روش حل مسئله و نگاه اشتباه به آن
- انتظارات از مردم ( از غیر خدا انتظار داشته باشیم ...مثلا از رئیسمون - از همکارمون - از خانواده و ...)
- کمبود یه ویتامین ( مانند b ) در بدن
- گرفتار دنیا ، آرزوها ، مقایسه ها باشیم
بزرگان دین راهکارهای زیادی گذاشتن ،،،من خودم بعضی ها شو در حد توانم امتحان کردم واقعا جواب میده ،،
یه چیزی هست که به نظرم یاید تمرین بشه و هر روز خودمون را بهتر کنیم و یاد بگیریم :
- همیشه دائم الوضو
- غم دنیا رود
- دوری از غرور و منیت ( پیش خدا خودمان را هیچی ندونیم )
- نماز خواندن
- ذکر خدا
- سکوت مغز !
- یه نشانی داشته باشیم یادمان باشه ( مثل انگشتر مذهبی )