-
گناهم اینه که جو زده شدم
سلام دوستان عزیز.ازتون راهنمائی می خوام.حالم خوب نیست ولی خوب باید زندگی کرد امیدوارم تاپیکم منتقل نشه.همون طور که قبلا گفتم من وارد خانواده ای شدم که اعتقادات خاص خودشونو دارن منم از اول اینو می دونستم.اونا مثل بقیه نیستن.خیلی ساده زندگی می کنن.تو مجالس ساده ترین لباس که خیلی ها تو خونه میپوشن رو می پوشن.اصلا اهل آرایش نیستن.و البته همیشه از تجمل گرائی مردم گله مندن.راستش خود من هم آنچنان اهل خرج اضافی نیستم و حتی بعضی حرفاشونم قبول دارم.اگه دارم جمع می بندم منظورم مادر شوهر خاله و مادر بزرگ همسرمه.البته من نمی تونم مثل اونا باشم اونا هم تا حدی کاری با من ندارن چون خودم سعی کردم یه حدودی رو رعایت کنم.حالا مشکلی که الان به وجود اومده.
من 20 سالمه و ممکنه گاهی جو زده شم.عمه من از مکه اومده بود.اینا ازینم گله دارن چرا باید حرمت خونه خدا شکسته شه و مردم هر لباسی بپوشن (لباس لختی) آرایش کنن و ..
راستش منم یه جورائی حرفشونو قبول دارم ولی می دونم چی شد که منم آرایش غلیظ کردم.باور کنید خودمم معذب بودم و حتی شب هم بد جور عذاب وجدان گرفته بودم البته لباسم کاملا پوشیده بود.هر سه شون دعوت بودن و منو اون مدلی دیدن.امشب که حرف اون مجلس بود دیدم بازم انتقاد کردن چرا اون طور لباس پوشیده بودن واقعا مردم نمی دونستن کجا هستن.اما تو حرفاشونم به آرایش اشاره کردن.آخر سر هم گفتن هر کی این مدلیه حیوونه.من فقط خودمو کنترل کردم گریه نکنم چون چیزی مستقیم به من و نگفتن نمی تونستم چیزی بگم.اما دلم شکسته منی که خودم از کارم پشیمون بودم حالا غیر مستقیم این حرفا رو شنیدم و ابن لقب به من دادن چه حالی داشته باشم خوبه؟من واقعا جو زده شدم و اصلا از وضعی که داشتم خوشحال نبودم و اگه زمان برگرده عقب اون طور ظاهر نمی شم چون اون مجلس اصلا به من نچسبید.ولی واقعا حقم بود اینجور برخورد کنن باهام.
خواهش می کنم بدون توجه به اعتقاداتون راجع به شرکت تو این مجالس بیاین و آرومم کنین الان تو دو مورد سر درگمم 1-چه طور میشه آدم جو زده می شه و خلاف اعتقادش عمل می کنه2-بد جور به من توهین کردن
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
سلام خواهرم،
مهم نیست.. بی تفاوت باشید...
خودتون رو سرزنش نکنید...
همه ما گاهی اشتباه می کنیم... این حق ماست
از اشتباهاتمون درس می گیریم...
به شکل یه تجربه بهش نگاه کنید...
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
آقای sci اصلا فکرشو نمی کردم تو این نیمه شب کسی بیاد باور می کنید با دیدن اسمتون بغضم ترکید و الان دارم آروم آروم اشک می ریزم.دیدید وقتی به یه بچه می گن گریه نکن بدتر گریش شدید می شه و حالا شما با این توصیه همین کارو کردید آقای اسکی راهی نیست که من بتونم اتفاقات و خاطرات رو بذارم یه گوشه از ذهنم و بایگانی کنم .همیشه این طورم در برخورد با مشکلات و مسائل.تو ذهنم بهش بها می دم.همسرم همش تاکید می کنه به چیز دیگه فکر کن این کارو میکنم ولی به خودم می یام میبینم بازم رفتم سر اون مسئله ناراحت کننده البته امشب بهش نگفتم چی شده هر چی اصرار کرد نگفتم.یه سوال دیگه هم منی که نمی تونم تظاهر کنم همه چی عادیه اشتباه می کنم به همسرم نمی گم چی شده؟با اینکه بد جور نگرانم می شه
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
سلام خواهرم،
مهم نیست.. بی تفاوت باشید...
خودتون رو سرزنش نکنید...
همه ما گاهی اشتباه می کنیم... این حق ماست
از اشتباهاتمون درس می گیریم...
به شکل یه تجربه بهش نگاه کنید...
:104::104::104::104:
واقعا بايد به خودت افتخار كني كه اشتباهتو قبول كردي وپشيموني تو اين دوره و زمون كمتر جووني اشتباهشو قبول ميكنه
حرف اونا رو هم به بزرگي خودت ببخش
لازم هم نيست هر حرفي رو به شوهرت بزني ميدوني كه مردا اگه كوچكترين حرفي از مادر و ... خودشون بشنون حتي اگه منطقي باشه چه عكس العملي نشون ميدن
گفتي كه ميخواي به مسائل ناراحت كننده فكر نكني خب اينم راه حل
http://www.hamdardi.net/thread-16432.html
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
ممنون گلنوش جان .به خاطر دلگرمی و معرفی تاپیک
خواستم بهت رتبه بدم نشد بنویس به حسابم:311:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ممنون گلنوش جان .به خاطر دلگرمی و معرفی تاپیک
خواستم بهت رتبه بدم نشد بنویس به حسابم:311:
چرا نشد اي بابا! دوباره تلاش كن.اينم از شانس ماست كه نشده:302: شوخي كردم همين كه تونستم كمي باعث دلگرميت بشم واسم بالاترين رتبه است
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
اصلا این کار رو نکن!
خودتون باید متوجه می شدین که اشتباه کردین که شدین، چه ربطی به مادر شوهر داره!
احتمال داره اونم خدایی نکرده، ظرفیت نداشته باشه، دیگه روش باز شده و هیچ!!! اون وقت بیا و درستش کن!
شما کاملا بی تفاوت باشین، اصلا این گار این حرفاشون رو نمی شنوین!
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
دوستان گلم من یه مشکل دیگه دارم
من واسه خودم یه اعتقاداتی دارم راستش خط فکریم با مادرم فرق می کنه.باور کنید اون از من با ذوق تره.شاید به خاطر همین هم قبول کردم وارد این خانواده شم چون از سادگیشون خوشم اومد.البته من تعادل رو یه چیزی بین مادرم و مادر شوهرم می بینم اما هیچ وقت نتونستم بهش عمل کنم یا ازین ور افتادم یا ازون ور.گاهی طبق رضایت مادر و گاهی مادر شوهرم عمل کردم.هر دفعه هم یکیشون ناراحت شده و خودمم از درون ناراحت بودم.چون به خواستم عمل نکردم من خیلی با این مشکل مواجه میشم.البته به خاطر همین اختلاف نظر بین مادر و مادر شوهرم یه جنگی در گرفت و متاسفانه الان مادرم تا دعوت نشه نمی یاد خونمون.شاید تو این تاپیک مشکلی که پیش اومدو بگم تا شما اشتباهات منو بگین البته شما باید حوصله داشته باشین چون دوست دارم جز جز بگم
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
سلام دوستان عزیز.ازتون راهنمائی می خوام.حالم خوب نیست ولی خوب باید زندگی کرد امیدوارم تاپیکم منتقل نشه.همون طور که قبلا گفتم من وارد خانواده ای شدم که اعتقادات خاص خودشونو دارن منم از اول اینو می دونستم.اونا مثل بقیه نیستن.خیلی ساده زندگی می کنن.تو مجالس ساده ترین لباس که خیلی ها تو خونه میپوشن رو می پوشن.اصلا اهل آرایش نیستن.و البته همیشه از تجمل گرائی مردم گله مندن.راستش خود من هم آنچنان اهل خرج اضافی نیستم و حتی بعضی حرفاشونم قبول دارم.اگه دارم جمع می بندم منظورم مادر شوهر خاله و مادر بزرگ همسرمه.البته من نمی تونم مثل اونا باشم اونا هم تا حدی کاری با من ندارن چون خودم سعی کردم یه حدودی رو رعایت کنم.حالا مشکلی که الان به وجود اومده.
من 20 سالمه و ممکنه گاهی جو زده شم.عمه من از مکه اومده بود.اینا ازینم گله دارن چرا باید حرمت خونه خدا شکسته شه و مردم هر لباسی بپوشن (لباس لختی) آرایش کنن و ..
راستش منم یه جورائی حرفشونو قبول دارم ولی می دونم چی شد که منم آرایش غلیظ کردم.باور کنید خودمم معذب بودم و حتی شب هم بد جور عذاب وجدان گرفته بودم البته لباسم کاملا پوشیده بود.هر سه شون دعوت بودن و منو اون مدلی دیدن.امشب که حرف اون مجلس بود دیدم بازم انتقاد کردن چرا اون طور لباس پوشیده بودن واقعا مردم نمی دونستن کجا هستن.اما تو حرفاشونم به آرایش اشاره کردن.آخر سر هم گفتن هر کی این مدلیه حیوونه.من فقط خودمو کنترل کردم گریه نکنم چون چیزی مستقیم به من و نگفتن نمی تونستم چیزی بگم.اما دلم شکسته منی که خودم از کارم پشیمون بودم حالا غیر مستقیم این حرفا رو شنیدم و ابن لقب به من دادن چه حالی داشته باشم خوبه؟من واقعا جو زده شدم و اصلا از وضعی که داشتم خوشحال نبودم و اگه زمان برگرده عقب اون طور ظاهر نمی شم چون اون مجلس اصلا به من نچسبید.ولی واقعا حقم بود اینجور برخورد کنن باهام.
خواهش می کنم بدون توجه به اعتقاداتون راجع به شرکت تو این مجالس بیاین و آرومم کنین الان تو دو مورد سر درگمم 1-چه طور میشه آدم جو زده می شه و خلاف اعتقادش عمل می کنه2-بد جور به من توهین کردن
عزيزم دين ما دين تعادله.اول اين كه اگر خود آرايي به قصد فخر فروشي يا جلب توجه نكوهيده شده.. دادن القاب ناروا هم اصلاستوده نيست!دادن لقب حيوان بسيار نازيباست!براي دعوت خوبي و خير و نهي از بدي و رفتار بد هم مراتب و در جه هايي هست كه بايدرعايت بشه!
دوم شايد منظور اون عزيزان توهين به شما نبوده اما خب..به هر كس هم بوده..چه عرض كنم قشنگ نيست ديگه!
سوم.. آدم وقتي بنا به اعتقادش عمل نمي كنه كه:
ايمانش به اون اصل و ارزش كمه يا تحت تاثير فشار جمع قرار ميگيره و خجالت ميكشه خلاف همه رفتار كنه و به قول معروف همرنگ جماعت ميشه
در ضمن عزيزم شما جوان هستين..آدم در جواني ميل به زيبايي و زيبا شدن زيادتره جانكم!
اشكالي نداره بتدريج موضع زيبايي حقيقي رو ياد ميگيري.
ايوي و دوستان هم همه راست ميگن هر رنجش كوچكي رو بخصوص در خانواده همسر باز نكن.يه گذشت كوچو.لو بعهد ها جاي گذشت ديگران رو در حق تو افزايش ميده..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
بعضي وقتا يه سكوت پرمعنا بهتر از حرفا جواب ميده. اشاره دوستانو بگير عزيزم حرمتا نشكنه بهتره.البته فعلا مگه اين كه اين رفتار قبلا هم تكرار بشه.:72:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
آره دقیقا من تحت تاثیر جماعت قرار گرفتم.اما وقتی تو جمع حاضر شدم اونائی که ساده تر ظاهر شده بودن رو دیدم گفتم ای کاش منم این طور کرده بودم یعنی از همون اول معذب بودم و پشیمون.و از اینکه خودمو گم کرده بودم پریشان حال.
امیدوارم بیشتر همراهیم کنید تا خودمو پیدا کنم.به تازگی هم ماشاالله اونقدر عروس جدید وارد طایفه شوهرم می شه و مادر شوهرم از خوبی هاشون تعریف می کنه و عمدتا من اون ویژگی رو ندارم واقع سر درگمم می گم پس من باید چه جور باشم.تازگی ها هر چی فکر می کنم ویژگی بارزی در خودم بیابم موفق نمی شم.هر کی به یه حسنی معروفه.یکی تمیزی،یکی به سادگی،یکی به زبون و.....
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آره دقیقا من تحت تاثیر جماعت قرار گرفتم.اما وقتی تو جمع حاضر شدم اونائی که ساده تر ظاهر شده بودن رو دیدم گفتم ای کاش منم این طور کرده بودم یعنی از همون اول معذب بودم و پشیمون.و از اینکه خودمو گم کرده بودم پریشان حال.
امیدوارم بیشتر همراهیم کنید تا خودمو پیدا کنم.به تازگی هم ماشاالله اونقدر عروس جدید وارد طایفه شوهرم می شه و مادر شوهرم از خوبی هاشون تعریف می کنه و عمدتا من اون ویژگی رو ندارم واقع سر درگمم می گم پس من باید چه جور باشم.تازگی ها هر چی فکر می کنم ویژگی بارزی در خودم بیابم موفق نمی شم.هر کی به یه حسنی معروفه.یکی تمیزی،یکی به سادگی،یکی به زبون و.....
عزيزم تو هم به خوبي هاي خاص خودت معروفي فقط هنوز اونا رو پيدا نكردي.ديگران مي تونن الگو هاي مناسبي برامون باشن اما نه اونقدر كه ما خودمونو عين اونا كنيم. اون وقت من مستقل ما چي ميشه. اين خوبه كه بخواي خوبي بياموزي. اما بده كه بخواي براي راضي نگاه داشتن ديگران و جلب حمايتشون خوبي رو كسب كني. شما هم يه حسن بزرگ. ميل به بهتر شدن و بهتر موندن!
در ضمن سعي مي كني عيوب خودتو ببيني و اونقدر خود پسند نيستي كه اين عيبا رو كتمان كني عزيزكم!
ميل به كامل و خوب شدن مادر تمام خوبي هاست.اينو نميبيني؟:72:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
خیلی ممنون ملاحت جان.حرفات واقعا آرام بخشه.
من واقعا تشنه راهنمائی های شما دوستان بودم شاید به خاطر همینه که الان خیلی آروم هستم.خودم باورم نمی شه به این زودی نتیجه گرفتم البته هنوز باهاتون کار دارم:311:
آخر هفته هم یکی از فامیلای همسرم که اونا هم از مکه برگشتن دعوتیم مطمئنم این مجلس بسیار بسیار تجملی تر از مجلس قبلیه چون طایفه پدر شوهرم برعکس طایفه مادر شوهرم بسیار به ظاهر اهمیت بدن.قراره بریم شهر دیگه همه منتظرن ببینن زن همسری کیه آخه تا حالا نرفتیم اونجا.و خیلی زیر ذزه بینم.مطمئنا اونجا زمینه جو زدگی بیشتره:311:
تصمیم دارم هر جور که خودم مناسب می بینم تو مجلس حاضر شم.برام دعا کنید.ازین به بعد می خوام خودم باشم.و البته رفتارهای درستو الگو قرار بدم.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
حرفاتو درك ميكنم عروس خانم چون خودم هم اين شرايط رو دارم دوست دارم بين فاميلاي شوهرم خوش ظاهر باشم.
فقط يه سوال اين مجلسي كه قراره بريد مردونه زنونه جداست؟
اگرجدا باشه من خودم آرايشي رو كه دوست دارم ميكنم ولي به حرمت خونه خدا هر لباسي رو نميپوشم ممكنه يه كت و دامن شيك بپوشم.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
من با کت و دامن موافقم.مرد و زن جدا هستن.من منظورم حد آرایشه یعنی در حد مجلس عروسی نباید باشه کاری که من کردم:163:
در ضمن از بهار و ماهی عزیز ممنون که منو شرمنده گلنوش نکردن و به جای من رتبه دادن
حالا گلنوش جان بی حساب شدیم یا هر کی باید خودش حسابشو پاک کنه:311:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
سلام عزيزم
راستش من هنوز وارد زندگي مشترك نشدم ولي نظرم رو ميگم و به همين دليل شايد خام باشه ولي به هر حال نظرمه:
به نظر من مشكلي اين وسط وجود داره اينه كه شماميخواي انگار جوري باشي كه ديگران ازت راضي باشن و چون بين دو خانواده ي متفاوت گير كردي نميدوني چيكار كني كه هردو ازت راضي باشن؟
مگه اين نيست كه تو هر كاري هم كه كني يا اين خانواده ناراحت ميشه يا اون خانواده؟ يا مادرت ناراحت ميشه كه چرا اينقدر ساده هستي و يه كمي بايد به خودت برسي !!! يا مادر شوهرت ناراحت ميشه كه چرا (به نظرش) اينقدر به خودت رسيدي....
به نظرم عزيزم خودت باش!!! همونجوري باش كه خودت و شوهرت راضي هستين و دوست دارين نه جوري كه مادر شوهرت يا مادرت دوست دارن!!!!
به نظرم شما مشكلي نخواهي داشت و نيازي نيست كل زندگيت جوري باشه كه ديگران ميخوان و چيزي كه باعث حل مشكلتون ميشه يه كلمه است و اون "رعايت" هستش... رعايت در حد اعتدال جوري كه اعتقادات خودتون خدشه دار نشه
كي گفته كه رفتارهاي مادرشوهرت درسته و ايشون به طور محض درست ميگن؟؟؟ و خداهم از ايشون راضيه؟؟؟ همين غيبت كردن ها و تهمت زدن ها خودش گناهان بزرگي هستش.... پس ايشون هم كامل نيست عزيزم
در ضمن از طرف ديگه ساده و بي آلايش بودن خوبه عزيزم ولي نه اينكه آدم مثلا توي مجلس عروسي لباس تو خونگي بپوشه.... اين يه جورايي نميدونم به نظر من بي احتراميه!! حالا لباس پوشيده خوبه ولي لباس هاي پوشيده اي هم هستن كه در خور مجالس باشن و حالا اونقدرم زرق و برق نداشته باشن كه موجب فخر فروشي بشه !!! حالا شايد مادر شوهرت خيلي به اين ساده بودن اعتقاد داشته باشه ( حالا درست يا غلط ، افراطي يا .... بلاخره اعتفاد داره ) و هرچا ميشه اصلا ناراحت نميشه كه ديگران راجع بهش چه فكري ميكنن و چون كاملا از روي اعتقادات محكمش عمل ميكنه ولي شما چي عزيزم؟ رفتارهات نشون ميده كه اونقدرها هم مثل مادر شوهرت به كارهايي كه ميكنن اعتقاد زيادي نداري
خلاصه عزيزم به نظر من كه تو سعي كن خودت باشي... و چيزي باشي كه فكر ميكني درسته نه افراط كن و نه تفريط !!! ما آدما هركاري كنيم بلاخره يه سريا هستن كه از دست ما ناراضين چون سلايق آدمها متفاوته و سلايق همه يه جور نيست كه بشه همه رو راضي نگه داشت!! پس خودت باش و جوري باش كه به نظرت درسته و جوري باش كه شوهرت هم دوست داشته باشه
به نظر من همين حد اعتدالي كه گفتي خيلي خوبه... بودن مثل مادر شوهرت كه اصلا درست نيست ( به نظر من) و بودن اونجوري كه مادرت دوست داره هم از نظر خودت درست نيست... پس جوري باش كه از نظر خودت درسته !! جوري كه از رفتن اونجوري توي عروسي يا مجالس خجالت نكشي ( از سادگي) و در عين حال عذاب وجدان نگيري ( از زيادي به خود رسيدن)
اگه مادر شوهرت اصلا اصلا آرايش دوست نداره !! و اگه مادرت خيلي آرايش دوست داره !! تو ميتوني حد اعتدال باشي مثلا ته آرايش داشته باشي... يعني مثلا هميشه درجه آرايشت يه درجه از ديگران پايين تر باشه ،مثلا جايي كه همه خيلي غليظ آرايش ميكنن تو ميتوني آرايش در حد متوسط يا كم داشته باشي كه خودت هم راضي باشي حالا ميتوني زماني كه پيش مادر شوهرت هستي يه كمي به خودت كمتر برسي يا اگه پيش مادرت ميري يه كم بيشتر به خودت برسي ( كلا يه كم بيشتر يا يه كم كمتر) تا اونا هم احساس خوبي نسبت بهت داشته باشن ولي سعي كن شخصيت و اعتقادات خودت رو داشته باشي و در هر صورت حفظ كني ولي اينكه هرجور كه اونا ميخوان باشي به نظرم حق اختيار رو ازت ميگيرن.... من اينجوري حس بردگي بهم دست ميده !! زندگي كردن هرجور كه ديگران ميخوان و دستور ميدن !!! انگار كه آدم شخصيت مستقلي نداره يا حق انتخاب نداره درصورتي كه خدا به همه انسانها حق انتخاب داده
تو در قبال مادر شوهرت مسئول نيستي و ايشون هم خدا نيست كه هرچي ميگه درست باشه و شما هم مجبور باشي جواب پس بدي
به نظر من كه حس آزاد بودن و مستقل بودن و آزادي عمل يه حس خيلي قوي و دوست داشتني هستش!! پس چرا بايد خودمونو درگير حرفاي خاله زنكي ديگران كنيم و جوري كه اونا دوست دارن رفتار كنيم شايد روزي برسه كه بعد از 10 سال بفهيميم كه يه عمر طوري بوديم فقط يك نفر دوست داشته ولي در عوض 1001 نفر (اون يك نفرش منظورم خودمونيم) دوست نداشته و نميپسنده زندگي اينجوري به نظر من يعني اسارت
من آخرين پستي كه ديدم پست ملاحت جون بود
حالا كه پستم رو ارسال كردم ديدم سه تا پست ديگه اضافه شده:311:
ولي خوب به خاطر اينكه اينهمه تايپ كردم دلم نيومد پاكش كنم:302: خوب خوبه شما درست رفتار ميكني عزيزم
همونطور باش كه خودت ميپسندي
موفق باشي:72:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
بله
خودت باش.
برا خودت معیار داشته باش. معیاری که قابل اتکا باشه.
معیاری که بتونی رفتارت رو با اون محک بزنی.
قبل از انجام هر کاری یه تامل بکن. ببین رفتارت با اون معیار مطابقت داره و بهش نزدیکه.
فقط زود نپرس که چه چیزی رو معیار قرار بدم !!
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
حنان عزیز کار خوبی کردی حرفائی که نوشته بودی رو پاک نکردی و ممنون ازین که وقت گذاشتین.:72: حرفاتونو قبول دارم.مخصوصا راجع به گناه غیبتی که می کنن.اما خوب هر کی یه عیبی داره
byby ممنونم از تذکرت هر چی می گذره چیزای جدیدتری یاد می گیرم
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آخر هفته هم یکی از فامیلای همسرم که اونا هم از مکه برگشتن دعوتیم مطمئنم این مجلس بسیار بسیار تجملی تر از مجلس قبلیه چون طایفه پدر شوهرم برعکس طایفه مادر شوهرم بسیار به ظاهر اهمیت می دن.قراره بریم شهر دیگه همه منتظرن ببینن زن همسری کیه آخه تا حالا نرفتیم اونجا.و خیلی زیر ذزه بینم.مطمئنا اونجا زمینه جو زدگی بیشتره:311:
تصمیم دارم هر جور که خودم مناسب می بینم تو مجلس حاضر شم.برام دعا کنید.ازین به بعد می خوام خودم باشم.و البته رفتارهای درستو الگو قرار بدم.
اون موقع که اینا رو نوشتم هنوز شک داشتم به حرفام عمل کنم.اما من تو این مجلس اون جور که خودم خواستم و دوست داشتم حاضر شدم.به هیچ وجه خجالت نکشیدم که ازون یکی جوونا ساده تر بودم. واقعا الان حالم خوبه.:227::310:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
این تاپیکو خیلی دوست دارم شاید تنها تاپیکیمه که به نتیجه انجامید .به خاطر همین دوست دارم مشکلاتم رو اینجا مطرح کنم.ملاحت عزیز و دیگر دوستان امیدوارم بازم بیاین و همراهی کنید.
امروز عقد دائی همسری بود.الان چند مشکل دارم.
1-جوزدگی خانواده شوهرم و مقایسه کردن که قبلا هم گفتم.در این موارد اگه مستقیما به خودم بگن چه رفتاری داشته باشم.
2-فرق گذاشتن.در این مورد دعا کنید شیطان وسوسه نکنه و تحملمو ببرم بالا.راه حل دارین بفرمائین
3-دوست دارم با این خانم رابطه خوب داشته باشم.و همش نگرانم در آینده او هم بشه سوهان روحم به جای دوست.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
امروز عقد دائی همسری بود.الان چند مشکل دارم.
1-جوزدگی خانواده شوهرم و مقایسه کردن که قبلا هم گفتم.در این موارد اگه مستقیما به خودم بگن چه رفتاری داشته باشم.
حتي اگه مقايسه كنن شما گناهشو به پاي اون فردي كه باهاش مقايسه ميشيد نذاريد اون كه بي تقصيره
2-فرق گذاشتن.در این مورد دعا کنید شیطان وسوسه نکنه و تحملمو ببرم بالا.راه حل دارین بفرمائین
اگر هم فرق گذاشتن باز به اون شخص مربوط نميشه شما رابطه خوبتونو با اون فرد داشته باشيد
3-دوست دارم با این خانم رابطه خوب داشته باشم.و همش نگرانم در آینده او هم بشه سوهان روحم به جای دوست.
منظورتون از اين خانم زندايي همسرتونه؟ چرا رابطه خوبي نداشته باشين دوتا تازه عروسيد مطمئن باش همديگه رو راحت درك ميكنيد
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
گلنوش جان منم می دونم هیچ ربطی به اون خانم نداره.فقط می خوام بگید چه کار کنم این حرفا بر نخوره و تحمل کنم.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
گلنوش جان منم می دونم هیچ ربطی به اون خانم نداره.فقط می خوام بگید چه کار کنم این حرفا بر نخوره و تحمل کنم.
من اگر طبيب بودم سر خود دوا مينمودم................
البته مدتيه سعي ميكنم خوش بين باشم و وقتي از اين رفتارا ميبينم خودمو ميزنم به بيخيالي و پيش خودم ميگم منظورش اين نبود و .....در كنارش هم يه خوبي كه بهم كرده بياد ميارم تا آروم شم
امام رضا ع فرمودن براي توجيه رفتار ديگران براي خود 70 دليل و توجيه بياور اگر نتوانستي خود را ملامت كن كه نتوانسته اي توجيه بياوري
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
1.هنوز که اتفاقی نیافتاده! از کجا میدونید مستقیما به خودتون میگن! تفسیر منفی از وقایع پیش نیامده ممنوع!
2.به خودت اعتماد به نفس داشته باش.
3.فقط سعی کن بهت خوش بگذره.
همین و بس
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
1.هنوز که اتفاقی نیافتاده! از کجا میدونید مستقیما به خودتون میگن! تفسیر منفی از وقایع پیش نیامده ممنوع!
2.به خودت اعتماد به نفس داشته باش.
3.فقط سعی کن بهت خوش بگذره.
همین و بس
می دونستم می یاین و اینو می گید و....اتفاقا همش به خودم گفتم تو داری اشتباه می کنی و اونا این برخوردو ندارن.اما همین الان که یه سر رفته بودم خونه مادر شوهرم که مادرشم اونجا بود داشتند ازین حرف میزدند که عروس زنگ زده و از زحمتهای دیروز تشکر کرده وقتی من رسیدم مادرشوهرم با خنده می گه یاد بگیر نصف تو و بعد به خندش ادامه داد منم گفتم منم زنگ می زدم یادتون رفته.که خندید و گفت شوخی کردم تو رو خدا بگید چی کار کنم..تازه اولشه:302:
به نظرتون بهتر نبود فقط باهاش بخندم و چیزی نگم تا متوجه حساسیت و نقطه ضعفم نشه.
من قصدم بهبود روابطه نه تخریب کسی.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
من اگه بودم بعدش که گفت شوخی کردم میگفتم میدونم! منم شوخی کردم و میخندیدم! ببین گلم حساسیت نشون نده.نه این که در ظاهر حساس نباشی بلکه ته دلتم حساس نباش.تظاهر به نداشتن حساسیت سخت تر از حساس بودنه.پس تظاهر نکن واقعا حساس نباش.
اصلا چه اهمیتی داره چی میگن؟ شما یه شخصیت منحصر به فردی.ایشونم همین طور.لزومیم نداره اینو به مادر همسرت ثابت کنی بلکه فقط خودت باورش داشته باش.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
من اگه بودم بعدش که گفت شوخی کردم میگفتم میدونم! منم شوخی کردم و میخندیدم!
:104::104::104:
باور كنين من اينو تجربه كردم بهترين راه حله هيچ كس هم ناراحت نميشه ولي نميدونم چرا كم ميتونم استفادش كنم:302:
ببين مادرشوهر من هميشه نصيحتم ميكنه خونسرد باش و هر كس هرچي بهت گفت فقط بخند و باهاش به شوخي حواب بده منم كه حرف گوش نكن تا يه چيزي ميشه عين كتري كه آبش جوش اومده قل ميزنم:320:
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
سلام رایحه عشق عزیز راستش من مزاحمت شدم چون ازت یه سوال داشتم که در اخر میگم مطلبتو خوندم جالب بود دو نکته به ذهنم رسید :
یکی اینکه من فکر می کنم لزومی نداره ادم خودشو به خاطره کسی تغییر بده یعنی انقدر به خودش فشار بیاره انقدر خودتو ناراحت نکن
دو اینکه من یه کتاب خودندم که می گفت تمبرهای منفی جمع نکنید اما چجوری اگر طرفتون بشناسین و بدونید که چجور ادمی اصلا دیگه از حرفهاش ناراحت نمیشید .
حالا با عرض معذرت میشه کمکم کنی من یه سوال داشتم چون اسمت رو بالا ی همه انجمنها دیدم و تو انجمن اموزش تالار و انتقادات و پیشنهادات هم رفتم اما برام پاسخ به موضوع باز نمیشه و نه موضوع جدید که بتونم مشکلمو بگم تماس با ما هم رفتم اما نمیدونم جوابشو چجوری بگیرم تو پیامهای خصوص یم هم چیزی نیست چند روز پیش 4 تومان پرداخت کردم برا عضو یک ماهه اما بازم نمی تونم تو انجمن افراد خوشبخت چیزی بنویسم پاسخ به موضوع باز نمیشه و نمی تونم ثبت نام کنم میشه لطفا کمک کنی با ز هم ببخشید اخه کارشناسان گفتن که برا این موضوعها عنوان جدید باز نکینم معذرت ممنون .
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
جان سخت عزیز این طور که معلومه مشکل شما فنی هستش.چون من هم مثل تو 4 تومان پرداخت کردم و به جز انجمن آزاد همه جا می تونم شرکت کنم.راستی طریقه ارسال پول چه طور بود.همه مراحلشو انجام دادی؟کی این کارو کردی؟چون ممکنه هنوز مدیر سر نزده باشه که اسمتو فعال کنه.اما تو انتقاد و پیشنهادها مشکلتو مطرح می کنم.
-
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
با سلام،
با اعلام خانم رایحه عشق این تاپیک هم خدا رو شکر به نتیجه رسید.
موفق باشید!