دارم خل میشم از این همه مشکل که با نامزدم پیدا کردم؟

سلام
من تقریبا یک ساله که عقد کردم ، اما خیلی مشکل دارم خدا خودش می دونه هدفم از ازدواج داشتن یه زندگی خوب و آروم با کسی که دوسش دارم بوده اما انگار هیچی اونجور که می خواستم نشد ! از اون اوایل نامزدی تا الان همش دارم حرص می خورم.
مشکل اصلیم اینه که شک کردم نامزدم داره به سمت اعتیاد می ره بخاطر وجود یه مرد ناباب که اصلا اسمشو دوست نمیشه گذاشت ، اون یارو معتاده و خلافکارم هست وقتی موضوع رو فهمیدم از نامزدم خواهش کردم که دیگه دور اون رو بخاطر زندگیش خط بکشه اما اون انکار کرد که ارتباطی وجود داره و همینطور شاکی شد اما بهم قول داد و گفت نگران نباشم من احمق هم باور کردم
چون طولی نکشید دیدم نامزدم هم حال خوشی نداره وقتی از بیرون میومد تابلو بود که چیزی مصرف کرده اونم چند بار داشتم سکته می کردم خدا می دونه چه حالی داشتم کسیکه بیشتر از خودم بهش اعتماد داشتم اینکارو کرده بود فهمیدم همه حرفاش دروغ بود کار به دعوا و حتی داشت به جدایی می رسید خیلی ترسیده بود قسم خورد دیگه چیزی نمی بینم می گفت مجبور شدم بخاطر پول خط گوشیش رو عوض کرد و حتی مدتی بهم گفت که تحت کنترل بگیرمش تا بهم ثابت شه ، منم اینکارو کردم راستش مثل قبل چیزی ندیدم ازش اما اعتماد هم بهش نداشتم همش توی ذهنم میومد که داره پنهانی و پشت سر من انجام میده انقدر بهش گیر می دادم که دعوا میشد آخه اصلا اعتماد دیگه نداشتم و دیگه نمی خواستم خر بشم
الان هم چند ماهی از این موضوع می گذره خیلی می ترسم نمی دونم چیکار کنم احساس میکنم اون اگه بخواد کاریو انجام بده میده چون احمقه اگه احمق نبود اون حماقت رو نمی کرد مخصوصا وقتیکه مدعی است که کاملا با ضرر های اعتیاد آشنایی داره و ازش می ترسه، اگه احمق نبود واقعا دور این آدم رو خط می کشید
از خدا کمک خواستم
دلم خواست اینجا هم دردو دل کنم شاید شما راهی جلو پام بذارید مخصوصا کسایی که مثل منن
وگرنه خوب میدونم هیچ کس جز خدا نمی تونه کمکم کنه
اما ترسیدم همه وجودم درگیر این موضوعه از بس که فکر کردم بریدم بهم میگن صبر کن اگه چیزی باشه رو میشه اما من فکر می کنم نامزدم خودشو جمع و جور میکنه بخاطر اینکه یه بار دستش رو شده
خیلی داغونم از آینده ام می ترسم اوایل خیلی شوکه بودم اما الان همش دارم اذیت میشم از ترس ، بین زمین و آسمون گیر کردم نمی دونم حقیقت چیه ؟ ایا بازم داره اینکارو میکنه یا نه
خیلی روش تیز شدم الان فقط گاهی بد اخلاقه و گاهی خوب ، بعضی روزا اصلا نمی خواد که همدیگرو ببینیم این جای شک واسم گذاشته که چرا؟
خواهش میکنم اگه کسی حرفی داره بهم بزنه .

سلام .ممکنه نامزد شما واقعا دست از این کارها برداشته باشه یا ممکنه نه هنوز هم ادامه میده. اما مطمینا خودش هم باید از این وضعیت خسته باشه.پس با صبر کردن مشکلت رو حل نکن چون حل نمیشه.
ین که صبر کنی مشکلی رو حل نمیکنه.
باید اون رو واقعا به طرف خودت هدایت کنی طوری که اگر هنوز داره ادامه میده بهت بگه واقعا بهت اعتماد کنه و بهت بگه.نذار ار تو بترسه.این که خانم ها گاهی خوبن گاهی بداخلاق دلیل برای شک کردن نیست.میتونی کشف حقیقت کنی اما ازت خواهش میکنم با تجسس این کار رو نکن.با همسرت همرنگ باش نه در مقابلش رهاش نکن.اون مطمینا مشکل داره رهاش نکن.نجاتش بده.:72:

سلام دوست خوبم
از اینکه به این تالار آمدی از طرف همه ؛ خوش آمد میگویم :72:
گفته ای (( دارم خل میشم از این همه مشکل که با نامزدم دارم )) و اما تاپیک شما را که خواندم کلمه (( این همه )) برام جای سوال شد :311:
البته مشکل شما را نباید دست کم گرفت اما تا این حد هم نیست که خود را ببازی :324:
فرموده ای : نامزدم !! میشه بگید چند وقته ؟ و عقد هم کرده اید ؟ از کجا اون رفیق شوهرتون را میشناسید و از کجا متوجه رابطه ایشان با همسرت شده ای ؟
انشا,الله مشکل شما حل میشه .
اما چند کار مربوط به شماست و چندتا هم مربوط به همسر شما
البته احساس میکنم آنچه شما را خیلی ناراحت کرده دروغ گفتن همسر شما به شماست
اما آنچه را شما باید انجام بدی : 1- رابطه احساسی و عاطفی را بسیار قوی کن
2- فعلا عیب همسر را فاش نکن , مگر با کسی که رازدار و مظمین باشد
3- هرگز در مقام بازجویی و مواخذه قرارش نده
4- قهر کردن و قطع رابطه فعلا به صلاح نیست
5- خودخوری نکن ؛ اعتماد به نفس داشته اش
اگر احیانا همدیگر را ملاقات کردید و از ظریقی متوجه مصرف ایشان شدی سریع عکس العمل نشان نده نفسهایت را و ضربان قلبت را بشمار ؛ جرعه ای آب خنک بخور و با هم به گفتگوی عاشقانه بپرداز ( تظاهر به عشق ) در آخر یعنی بعد از یکساعت او را متوجه کن که بعضی از کارهاش سبب آزار شما میشود :302:
یادت باشه هر وقت منکر شد سریعا یک آزمایش انجام بدی ؛ ببین غافلگیرانه :305:
اگر احیانا و خدایی ناکرده آنچه را فکر میکنی به واقعیت پیوست و شما هنوز دختر هستید سریعا رابظه را محدود و در صورت امکان قطع کن :160:
دعایت میکنم :323:

این که اقایون گاهی خوبن گاهی بداخلاق،و ارتباطش با اعتیاد و اون مطالبی که شما نوشتی.خیلی هم بیربط نیست.اگرجه تو یه خانم تغیر رفتار طبیعیه و دلیل شک کردن نیست.
این رو هم بدون تو تا وقتی میتونی همراهیش کنی و نجاتش بدی که خودش هم همراه تو باشه و نه بی اعتنا.
برای حل مساله از پدری یا برادر یا کسایی که اون ازشون حساب ببره هم استفاده کن.البته باهاش منطقی و اروم بحث کنن.

این که اقایون گاهی خوبن گاهی بداخلاق،و ارتباطش با اعتیاد و اون مطالبی که شما نوشتی.خیلی هم بیربط نیست.اگرجه تو یه خانم تغیر رفتار طبیعیه و دلیل شک کردن نیست.
این رو هم بدون تو تا وقتی میتونی همراهیش کنی و نجاتش بدی که خودش هم همراه تو باشه و نه بی اعتنا.
برای حل مساله از پدری یا برادر یا کسایی که اون ازشون حساب ببره هم استفاده کن.البته باهاش منطقی و اروم بحث کنن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پویا همت

سلام دوست خوبم
از اینکه به این تالار آمدی از طرف همه ؛ خوش آمد میگویم :72:
گفته ای (( دارم خل میشم از این همه مشکل که با نامزدم دارم )) و اما تاپیک شما را که خواندم کلمه (( این همه )) برام جای سوال شد :311:
البته مشکل شما را نباید دست کم گرفت اما تا این حد هم نیست که خود را ببازی :324:
فرموده ای : نامزدم !! میشه بگید چند وقته ؟ و عقد هم کرده اید ؟ از کجا اون رفیق شوهرتون را میشناسید و از کجا متوجه رابطه ایشان با همسرت شده ای ؟
انشا,الله مشکل شما حل میشه .
اما چند کار مربوط به شماست و چندتا هم مربوط به همسر شما
البته احساس میکنم آنچه شما را خیلی ناراحت کرده دروغ گفتن همسر شما به شماست
اما آنچه را شما باید انجام بدی : 1- رابطه احساسی و عاطفی را بسیار قوی کن
2- فعلا عیب همسر را فاش نکن , مگر با کسی که رازدار و مظمین باشد
3- هرگز در مقام بازجویی و مواخذه قرارش نده
4- قهر کردن و قطع رابطه فعلا به صلاح نیست
5- خودخوری نکن ؛ اعتماد به نفس داشته اش
اگر احیانا همدیگر را ملاقات کردید و از ظریقی متوجه مصرف ایشان شدی سریع عکس العمل نشان نده نفسهایت را و ضربان قلبت را بشمار ؛ جرعه ای آب خنک بخور و با هم به گفتگوی عاشقانه بپرداز ( تظاهر به عشق ) در آخر یعنی بعد از یکساعت او را متوجه کن که بعضی از کارهاش سبب آزار شما میشود :302:
یادت باشه هر وقت منکر شد سریعا یک آزمایش انجام بدی ؛ ببین غافلگیرانه :305:
اگر احیانا و خدایی ناکرده آنچه را فکر میکنی به واقعیت پیوست و شما هنوز دختر هستید سریعا رابظه را محدود و در صورت امکان قطع کن :160:
دعایت میکنم :323:

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ممنونم از راهنماییتون
باید بگم یک سال هست که عقد کردیم و قبل از عقد با هم دوست بودیم
توی دوستی چند بار دیدم اون یارو دم در خونه نامزدم می شست تا اون بیاد و پیداش کنه وقتی با ماشین نزدیک کوچه می شدیم تا همسرم پیاده بشه یهو تا اون عوضی رو می دید دنده عقب می گرفت و بعد از مدتی که بر میگشتیم دوباره میدیدم همون جا نشسته دوباره دنده عقب و ازش فرار می کرد
برام سوال پیش اومد که این کیه؟ در پاسخ بهم گفت که اون معتاده و سه پیچ میشه تا منو همراه خودش ببره منم ازش خوشم نمیاد اون موقع خیلی خوشحال شدم گفتم چه آدم باشعوری اما انقدر احمق بودم که از خودم نپرسیدم این آدم چرا باید همچین آدم هایی آدرس خونشو داشته باشن الان هم فکر می کنم بخاطر من بوده که ازش فرار می کرده نمی خواسته ما رو با هم ببینه به نظرم ازش می ترسیده که یه وقت دنبال من نیوفته نمی دونم.
بعدا هم دیدم همش به خط نامزدم زنگ می زنه و تا جواب نده ول نمیکنه
تا چند ماه اول عقدمون خبری از بیرون رفتن نبود اما بعدا توی یکی از اس ام اس هاش خوندم که بهش گفته بیا بیرون
بعد از اون هم دیدم که آلوده برمی گرده از اون موقع دعوا شروع شد باید بگم من اوایل همین کارو می کردم بهش محبت می کردم ظاهرو یجور دیگه نشون می دادم اما دیدم داره سو استفاده میکنه و حتی دیگه وقتی میره دیگه جواب تلفن هام رو هم نمی داد
دیگه صبرم تموم شد به خانواده اش گفتم فایده ای نکرد
همه چیز در هم شد حرمت های بینمون از بین رفت اونم شروع کرد از من بد گفتن که آبرومو جلو همه ببره
اگه گفتم این همه مشکل واقعا این همه است اون موقع فقط اصل کاریو گفتم
راستی یکی از دوستان گفته بود بهش نزدیک شو ، نمیشه اینکارو کرد چون خیلی زرنگه و یه بار توی حرفاش گفته که من جنبه یه سری چیزارو ندارم که بهم نگفته و میگه من دیگه هیچیمو بهت نمی گم الان خیلی هم حواسش هست چی از دهنش حتی بیرون میاد
به غیر از این موضوع همش دعوا می کنیم اون می گه خسته ام کردی از بس بازجوییم کردی منم می ترسم خب دیگه راهی نمونده که نرفته باشم
واقعا نمی دونم چیکار می کنه
دیگه علائم خاصی ازش ندیدم اما وقتی میگه نمی خوام امروز و فردا ببینیم همدیگرو تنم میلرزه فکر میکنم واسه اینه که نمی خواد من علائمشو ببینم
ذهنم داره از این فکرا منفجر میشه
در ضمن انقدر به جون هم می افتیم که احساس میکنم از هم فاصله گرفتیم
چیکار کنم ؟ تست اعتیاد هم زنگ زدم میگن باید تا علائمو دیدی بیاریش تا نشون بده میگم من چیز خاصی ندیدم جز بعضی وقتا که تن صداش عوض میشه و بداخلاقی که دقیقا اون موقع هاست که وقتی حرف از دیدار می زنم میگه نه
واقعا نمی دونم چیکار کنم ، می دونم صبر هم چیزیو عوض نمی کنه ، البته بگم ذاتش پسر خوبیه اما احمقه فکر میکنه هیچ خطری تهدیدش نمیکنه و فکر میکنه همیشه حواسش هست
از این می ترسم چیکار کنم؟؟؟؟؟

باسلام.شما اطلاعات کمی از همسرت به ما دادی مثل سن،تحصیلات و ایا شغل مناسبی داره یا نه؟
راهی که در پیش گرفتی یعنی بازجویی مداوم و دعوا کردن پیوسته راه به جایی نمیبره.البته اینم بگم که شما حق داری ناراحت باشی و نگران زندگی و اینده ات اما...دختر خوب اگه میخای پایه های زندگیتو از همین اول محکم بنا کنی باید روی رابطه ات کار کنی اولین قدم اینه:باهاش دعوا نکن.وقتی با همید فعلا حرفی از اعتیاد به میون نکش.یه کم رابطه اتو باهاش نزدیکتر و عاطفی تر کن.ببین گلم به فرض که ایشون هنوز مصرف کننده باشه اونوقت سوال اصلی که پیش میاد اینه شما میخای چی کار کنی؟باهاش دعوا کنی؟ازش جدا شی؟کمکش کنی(که البته کار آسونیم نیست)
اگه میخای کمکش کنی (چه مصرف کننده باشه و چه نه) فعلا باید یه کم به خودت مسلط باشی و اعتمادشو جلب کنی.

پاسخ به یک زن امیدوار ----------->> باید بگم 26 سالشه شغلش بد نیست / دیپلمه است.
من درسته خیلی دوسش دارم اما اگه اعتیادش ثابت شه ازش جدا میشم واسه همینم خیلی نیاز دارم که حقیقت رو بفهمم تا قبل اینکه به فکر عروسی باشم

فرانک عزیزم این که زن امیدوار در مورد شغل ایشون پرسیدند منظور این بوده که آیا همکاران همسرتون( به واسطه شغل و شرای خاص) ممکنه که افراد مصرف کننده ای باشند؟ یا برعکس محیط کار به گونه ای هستش که وجهه ظاهری ایشون و مرتب بودن یا ... ملاک مهمی براشون باشه؟
از طرفی داشتن زمانهای آزاد زیاد هم میتونه فکر رو به این سمت ببره که فرصت واسه اینکار زیاد دارن...
مثلا شغل های پر مشغله و سنگین وقت ازادی نمیزاره یا کارمندان اصولا راحت نمیتونن مرخصی بگیرن

نه شغلش جوری نیست که تمام وقتش رو بگیره ، فرصت واسه استراحت خیلی داره، چون فنی است و بیشتر باید بهش کار بخوره تا بره ، تا دلت بخواد آزاده اما بیرون نمی ره بگرده
یک مورد دیگه که یادم رفت بگم اصلا تعادل روحی و اخلاقی نداره یه روز دوسم داره یه روز میگه حالم ازت بهم می خوره سر هر موضوع مسخره و کوچیکی یهو عصبی میشه و بهم فحش میده و تا می تونه خوردم میکنه مثلا همین تازه گی با هم خوب بودیم تا اینکه بهش گفتم کامپیوترم فکر کنم ویندوزش پریده بالا نمی یاد
شروع کرد به بد وبیرا گفتن که حالم ازت بهم می خوره آخه مگه ویندوز می پره خودت خرابش کردی تو انقدر مطمئن حرف میزنی سر یه ویندو سر مسائل بزرگ می خوای چقدر با اطمینان حرف بزنی و حالا هم تلفن و قطع کن صداتو نشنوم و ........
واقعا فکر نمی کنم حرف بدی زده باشم ، تعادل روانی نداره این چیه که بخواد حالش ازم بهم بخوره
به نظر شما بخاط اعتیاده یا بخاطر چیــــــــــــــــه؟؟؟؟؟
خواهش میکنم بهم یه چیزی بگین خیلی داغون و خسته ام خیلی
هرچی فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نمی رسم میگن ازمایش درصورتی نشون میده که همون ساعاتی که مصرف کرده بیاریش اما من دقیق نمی دونم داره مصرف میکنه یا نه - گفته بودم که علائم خاصی جز این بی تعادلی و بد اخلاقی نمی بینم حالا یا داره خودشو جمع و جور میکنه یا چیزی نیست نمی دونم واقعا نمی دونم
تمام این شکم هم بخاطره اینه که قبلا اینکارو کرده بود
خدایاااااااااا چیکار کنم.
:302::302::302:

فرانک جان نوع مخدری که قبلا استفاده کرده که الان باعث شکت شده ، میدونی چیه؟؟؟ این خیلی مهمه

نمی خوام بترسونمت ولی عدم تعادل اخلاقی و روانی می تونه از اعتیاد سرچشمه بگیره. به نظر من برای اصلاح زندگیتون باید از همین مسئله شروع کنید و روی مسئله اعتیاد کار کنید. به نظرم چون هنوز عقد هستید باید واقع بینانه برخورد کنید و ببینید آیا واقعا ایشون به طور کامل ترک می کنند یا نه بعد به ادامه زندگی فکر کنید. بالهای صداقت می تونند به این تاپیک کمک زیادی بکنند. همین طور خانوم نیاز.

شیشه بوده -

اوکی حدس میزدم
حالا گوش کن عزیزم
من دوستی دارم که همسرش یکبار از روی غفلت و نا اگاهی شیشه مصرف میکنه و از اونجا که خدا خیلی دوسشون داشته دوست من سر بزنگاه میرسه ... شوهرش کلی قسم و آیه که اولین بارم بوده و بهم گفتن اگه استفاده کنی میل جنسیتو بالا میبره( درست هم هست)
خلاصه من و دوستم شروع کردیم به تحقیق در مورد عوارض مصرف شیشه و حالتهاش
تا گفتی سر قضیه کامپیوتر اینجوری کرده من حدس زدم داستان از کجا آب میخوره
یک کم تو اینترنت که سرچ کنی علائمش رو میبینی
اینقدر بعضی از این علائم عادیه که حتی من به همسر خودم هم شک کردم:324:
بگذریم میخواستم بهت اینو بگم که با توجه به مطالعاتی که شخصا داشتم احتمال مصرف در همسرت هست
***********************************
همیشه و همه جا شنیدیم که تا طرف یکبار مصرف کنه معتاد میشه!!!! نه اینجوری نیست اگر هنوز آلوده نشده باشه با یکبار و دوبار معتاد نمیشه و میتونه خودشو کنترل کنه ولی اگه آلوده شده باشه دیگه کاری نمیشه کرد
ترک مصرف کنندگان شیشه واقعا سخته واقعا سخته چون تاثیرات روحی روانی میزاره الانم روشی هست به نام ماتریکس که روی ذهن کار میکنه تا طرف ترک کنه
عزیز دلم به احتمال قوی همسرت مصرف کننده است و ترک دادنش از جانب تو غیر ممکن نیست اما راحت هم نیست
اول پیشنهاد میکنم یک کم در مورد علائمش سرچ کن ببین چندتاشو میبینی و بعد تصمیم بگیر
*********************************
راستی به ندرت تو ظاهر تاثیر میزاره به خصوص کسانی که به خودشون میرسن و ویتامین مصرف میکنن که اصلا نشون نمیده پس از رو ظاهر هیچوقت نخواهی فهمید

عزیزم در مورد علائمش آگاهی دارم توی اینترنت همشو خوندم ، اما اثری از بی خوابی و بی اشتهایی توش نیست
گفتم که فقط همین مسئله نامتعادل بودنشه اما بخاطر سابقه اش من می ترسم جدیدا هم طوری داره رفتار میکنه که همش داره منو پایین میاره بهم توهین میکنه و میگه ناراحت شدی؟؟؟؟ میگم اره میگه واسم مهم نیست
خیلی حالم بده ،طوری داره رفتار میکنه انگار من در حقش بدی کردم نمی دونم مسئله خودش کم بود این چیزا هم اضافه شده خیلی خسته و داغونم هرروزم شده اعصاب خوردی
:302:

:323:

اول از همه آروم باش و مسلط
شاید هم ما فقط دچار سو ضن و شک شدیم
اون بیخوابی و بی اشتهایی خیلی کم پیش میاد چون فرد خودش میدونه اگه غذا نخوره یا خوب نخوابه چهره اش بهم میریزه پس از قرص خواب و این چیزها استفاده میکنن
تو بیشتر زوم کن روی عدم تعادل توی حرفهاش رفتارش- شک داشتن به شما- بذبین به اطرافیان- س.ک.س های افراط گونه- اعتماد به نفس کاذب- سرخوشی موقت و یکدفعه ای- پرحرفی های یکدفعه ای- و تعرق زیاد

میبینی اینها میتونه توی یک ادم سالم هم باشه....مثلا شوهر خود من کم خوابی داره من بهش شک کرده بوده:311:
چیزی که منو به فکر برد برخوردش در مورد ویندوز کامپیوترت بود..البته تو بهتر میتونی بگی و قضاوت کنی چون همسرته و باید ببینی آیا به کرات این رفتارها رو دیدی؟؟؟ اگه آره پس ویژگی اخلاقیشه اگه نه جای تامل داره

میدونی اگه بتونی 1 هفته باهاش بری سفر و 24 ساعت همراش باشی میتونی بفهمی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک68

نه شغلش جوری نیست که تمام وقتش رو بگیره ، فرصت واسه استراحت خیلی داره، چون فنی است و بیشتر باید بهش کار بخوره تا بره ، تا دلت بخواد آزاده اما بیرون نمی ره بگرده
یک مورد دیگه که یادم رفت بگم اصلا تعادل روحی و اخلاقی نداره یه روز دوسم داره یه روز میگه حالم ازت بهم می خوره سر هر موضوع مسخره و کوچیکی یهو عصبی میشه و بهم فحش میده و تا می تونه خوردم میکنه مثلا همین تازه گی با هم خوب بودیم تا اینکه بهش گفتم کامپیوترم فکر کنم ویندوزش پریده بالا نمی یاد
شروع کرد به بد وبیرا گفتن که حالم ازت بهم می خوره آخه مگه ویندوز می پره خودت خرابش کردی تو انقدر مطمئن حرف میزنی سر یه ویندو سر مسائل بزرگ می خوای چقدر با اطمینان حرف بزنی و حالا هم تلفن و قطع کن صداتو نشنوم و ........
واقعا فکر نمی کنم حرف بدی زده باشم ، تعادل روانی نداره این چیه که بخواد حالش ازم بهم بخوره
به نظر شما بخاط اعتیاده یا بخاطر چیــــــــــــــــه؟؟؟؟؟
خواهش میکنم بهم یه چیزی بگین خیلی داغون و خسته ام خیلی
هرچی فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نمی رسم میگن ازمایش درصورتی نشون میده که همون ساعاتی که مصرف کرده بیاریش اما من دقیق نمی دونم داره مصرف میکنه یا نه - گفته بودم که علائم خاصی جز این بی تعادلی و بد اخلاقی نمی بینم حالا یا داره خودشو جمع و جور میکنه یا چیزی نیست نمی دونم واقعا نمی دونم
تمام این شکم هم بخاطره اینه که قبلا اینکارو کرده بود
خدایاااااااااا چیکار کنم.
:302::302::302:

---

عزيزم مواد دو جورن ( در بعضي دسته بندي ها)
صنعتي و سنتي.سنتي ها مثه ترياك و .. صنعتي ها مثه.. كراك و ..نوع صنعتي خطرناك ترن چون گاهي مصرف حتي يه بار اونا اعتياد هميشگي مياره!
در هردو نوع در زمان نرسيدن مواد فرد پرخاشگر ميشه. اما نميشه هر پرخاشگري رو به اعتياد نسبت داد.دور ه اي بودن بي دليل عصبانيت كه ارتباطي به خستگي گرسنگي رفتار شما نداشته باشه ممكنه دليلش اعتياد باشه.
از اينتر نت علايم ترديد به اعتياد رو پيدا كنيد .شايد تو تالار هم بتونيد . با مشاور صحبت كنيد .نه بي خيالي طي كنيد و نه پا پيچ همسرتون بشين. خيلي ها به خاطر فشار شديد و بد گماني اطرافيان دوباره برميگردن به اعتياد.با مشاور گفتگو رو براي هر برخورد بسته به شرايط شروع كنيد .

یکتا جان و دیگران دوستان که راهنمایم میکنید ممنونم که بهم کمک میکنید

مسافرت هم رفتم هرچی هست اونطوری نیست که بخواد بعد از 2-3 روز در به در مواد باشه
از اون اول هم اخلاق نداشت اما دیگه سر هرچیزی خوردم نمیکرد فقط قر قر میکرد( ازکجا معلوم از همون اول اعتیاد نداشته باشه)
میدونید ذهنم خیلی پره ، پیش مشاور های زیادی ر فتم اما همه میگن ببرش ازمایش یهویی

با ازمایشگاه هم صحبت کردم گفتم باید بلافاصله بعد از مصرف بیارید تا شیشه رو نشون بده وگرنه جوابش درست در نمیاد و در این صورت دهن من بسته میشه
گفته بودید
تعادل روانی نداره ،پر حرفی نداره سرخوشی هم که الکی بخواد خوشحال بشه نداره اما سال گذشته که اولین بار متوجه شدم از روی پرحرفی و سرخوشی و بی خوابی و رفتار جنسی اش بود که بعد از دعوامون که گفت حماقت کرده و دیگه ازش نمی بینم دیگه این علائم رو تا الان ندیدم ( که از اونجایی که این افراد مجبورن انکار کنن من می ترسم خودشو جمع و جور کنه و سر منو گول بزنه مثل همون قرص خواب خوردن - شاید اینکارو میکنه ) مشکل منم همینه که نمی دونم از این همه شاید و اما و اگر ذهنم پره
الان هم بیشتر بد اهلاقی میکنه سر هر چیزی منو له میکنه ازش دلیل این فحاش ها رو می پرسم میگه می خوام ادمت کنم تا اونجور که من می خوام باهام رفتار کنی و فکر نکنی حرف خودت باید باشه ( کاملا بی منطقه) و با این حرفاش داره سردم میکنه
الان هم اصلا حالم خوب نیست دوستان ، دیگه دارم دیونه میشم ، از خدا خواستم که زودتر حقیقت فاش شه این آینده منه نمی تونم به راحتی روزهامو با این وضع بگذرونم
دارم زار زار گریه میکنم خیلی داغونم نمی تونم اروم باشم تا الان هم با این فکر که همه چی معلوم میشه تا الان دووم اوردم اما با صبر هیچی نصیبم نمیشه خیلی شرایط بدیه هم دوستش دارم هم می ترسم
الانم این برخورداش رو که میبینم بیش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک68

یکتا جان و دیگران دوستان که راهنمایم میکنید ممنونم که بهم کمک میکنید

مسافرت هم رفتم هرچی هست اونطوری نیست که بخواد بعد از 2-3 روز در به در مواد باشه
از اون اول هم اخلاق نداشت اما دیگه سر هرچیزی خوردم نمیکرد فقط قر قر میکرد( ازکجا معلوم از همون اول اعتیاد نداشته باشه)
میدونید ذهنم خیلی پره ، پیش مشاور های زیادی ر فتم اما همه میگن ببرش ازمایش یهویی

با ازمایشگاه هم صحبت کردم گفتم باید بلافاصله بعد از مصرف بیارید تا شیشه رو نشون بده وگرنه جوابش درست در نمیاد و در این صورت دهن من بسته میشه
گفته بودید
تعادل روانی نداره ،پر حرفی نداره سرخوشی هم که الکی بخواد خوشحال بشه نداره اما سال گذشته که اولین بار متوجه شدم از روی پرحرفی و سرخوشی و بی خوابی و رفتار جنسی اش بود که بعد از دعوامون که گفت حماقت کرده و دیگه ازش نمی بینم دیگه این علائم رو تا الان ندیدم ( که از اونجایی که این افراد مجبورن انکار کنن من می ترسم خودشو جمع و جور کنه و سر منو گول بزنه مثل همون قرص خواب خوردن - شاید اینکارو میکنه ) مشکل منم همینه که نمی دونم از این همه شاید و اما و اگر ذهنم پره
الان هم بیشتر بد اهلاقی میکنه سر هر چیزی منو له میکنه ازش دلیل این فحاش ها رو می پرسم میگه می خوام ادمت کنم تا اونجور که من می خوام باهام رفتار کنی و فکر نکنی حرف خودت باید باشه ( کاملا بی منطقه) و با این حرفاش داره سردم میکنه
الان هم اصلا حالم خوب نیست دوستان ، دیگه دارم دیونه میشم ، از خدا خواستم که زودتر حقیقت فاش شه این آینده منه نمی تونم به راحتی روزهامو با این وضع بگذرونم
دارم زار زار گریه میکنم خیلی داغونم نمی تونم اروم باشم تا الان هم با این فکر که همه چی معلوم میشه تا الان دووم اوردم اما با صبر هیچی نصیبم نمیشه خیلی شرایط بدیه هم دوستش دارم هم می ترسم
الانم این برخورداش رو که میبینم بیش

---

اله اكبر آخه با خود خوري كجاي دنيا مشكلي حل شده؟
درباره شيشه بله تست شيشه از بقيه آزمايشات اعتياد جداست.وقتي رفتاراش مشكوك بود( صبح ها چون اغلب آزمايش گاه ها تا 11 صبح حد اكثر نمونه ميگيرن)
برادري پدري مرد همخوني داري از پسش بر بياد ببره آزمايش يانه
به جاي اين همه ترس و ترديد كه دلتو تبديل به جهنم كرده عمرم! قدمي بردار!
فكر ميكنم مي ترسي ببريش آزمايش . اما بايد اين كارو بكني.مودبانه با مهرباني اما قاطع..چرا با هم پيش مشاور نميرين؟ به بهانه همين فحاشي ها؟

دوست عزیز
با هم پیش مشاور هم رفتیم اونم چند جلسه فایده ی زیادی نداشت چون بیشتر میومد تا منو ادم کنه نه اینکه خودش تغییر کنه .می خوام قدمی بردارم تنها را هم تسته . اما اگه نشون نده دهنم بسته است مشکل من اینه که علائم خاصی که بشه روش حساب کرد و نمیبینم جر اینکه تعادل روحی نداره . همینطور کسی جز خودم نمی تونه اینکارو کنه که ببرتش
خود خوری اگه میکنم واسه اینه که لنگ در هوام از اینده ام می ترسم وگرنه خوب می دونم هیچی حل نمیشه
می دونید هر اتفاقی بیوفته مهم نیست فقط حقیقت بر ملا شه و از این وضع در بیام

اگه راهی هست که اعتیاد شیشه مشخص بشه بهم بگید

حتی اگر قصدتم جدایی باید اول اعتماد ایشونو جلب کنی تا بتونی از مصرف کننده بودنش مطمئن شی و با دعوا و بحث این اعتماد هرگز جلب نمیشه.

سلام
دوستان امروز یه فکری اومده توی ذهنم اونم اینه که ازاد بذارمش و اصلا به پر و پاش نپیچم ، اون ازادی که لازمه رو بدم اگه مصرف کننده باشه از این ازادیش استفاده لازم رو خواهد کرد هر چقدر هم خودشو جمع و جور کنه فکر کنم اگه توی این چند وقت بخواد هی استفاده کنه یه جا یه سوتی خواهد داد . و امیدوارم کار درستی باشه
اگه نظری هست بعم بگین خوشحال میشم میبینم تنهام نمی ذارید

هیچ کس نیست به من کمک کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جیگر خوب ایده ای
انجامش بده نتیجه ام رو بگو

مرسی یکتا جون فقط تو بودی که توی این دو روز یه جواب دادی تا یکم اروم بشم
مرسی عزیزم

فدای تو عزیزم
من حتی در مورد شوهر تو با شوهرمم صحبت کردم (دیشب)
راستش اون گفت صرف این حرفها نمیشه نتیجه گرفت که مصرف کننده است
یک چیزی گفت که به نظرم بد نیومد
گفت اگر اوم کامپیوتری که ویندوزش پریده اطلاعات همسر فرانک هم روش بوده یا مثلا ویندوزش رو خود همسرش نصب کرده( خلاصه بنا به دلایلی واسش مهم بوده) بیحا نبوده طرز برخوردش...میگفت افراطی بوده اما خب ناراحت شده
یک کم به اینم فکر کن
بعد یک جیز دیگه ... شاید کلا ویژگی شوهرت عکس العمل های شدید و افراط گونه باشه که الان داره خودشو نشون میده و در آخر همسرم گفت این ایده تو واسه رها گذاشتنش خیلی خوبه چون وقتی کسی به پرو پاش نپیچه اگه چیزی باشه رو میکنه

شرمنده به خدا اینقدر صبح تاحالا ذهنم درگیر شمیم بود فراموش کردن بیام اینها رو بهت بگم

وااااای مرسی از اینکه از شوهرت هم کمک گرفتی
خیلی خوشحالم کردی - یجورایی اون ویندوز رو خودش نصب کرده بود و همینطور بگم از اون اول زبونش تند و تیز بود یه چیزی می گه که بسوزی روز بعدش خودش یادش نمی یاد

دعام کنید که اگه چیزی باشه زودتر ( توی دوران عقدم) مشخص شه
دعام کنید
:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک68

وااااای مرسی از اینکه از شوهرت هم کمک گرفتی
خیلی خوشحالم کردی - یجورایی اون ویندوز رو خودش نصب کرده بود و همینطور بگم از اون اول زبونش تند و تیز بود یه چیزی می گه که بسوزی روز بعدش خودش یادش نمی یاد

دعام کنید که اگه چیزی باشه زودتر ( توی دوران عقدم) مشخص شه
دعام کنید
:323:

---

فرانك جان در چند روزي كه گذشت راه هايي رو كه دوستان گفتند امتحان كرديد ؟آيا امكان آزمايش بردن همسرتونو داشتين؟شده وقتي كاري ندارن و شما از شون برا رسوندن خودتون به جايي در خواست كنين بيان دنبالتون؟ رفتار شون چطور بوده؟

فرانك جان در چند روزي كه گذشت راه هايي رو كه دوستان گفتند امتحان كرديد ؟آيا امكان آزمايش بردن همسرتونو داشتين؟شده وقتي كاري ندارن و شما از شون برا رسوندن خودتون به جايي در خواست كنين بيان دنبالتون؟ رفتار شون چطور بوده؟
[/quote]


ملاحت باید بگم الان اصلا شرایط خوبی برای ازمایش بردن نیست چونکه اول اینکه علائم خاصی نمی بینم جز بد اخلاقیش دو اینکه بعد از اون دعوایی که داشتیم همش میگه تو جز گیر دادن به من و شک کردن به من کار دیگه ای نداری و میگه خسته ام کردی . از این حرفا
دیگه فکر کن این وسط یه ازمایشگاه هم ببرمش اونم غیر منتظره اگه مطمئن بودم که مصرف می کنه بی برو برگرد می بردمش اما اخه اومدیم و جوابش منفی در اومد دیگه بیا و درستش کن - نظر شما چیه؟
در مورد اون سوالت هم باید بگم اکثرا هر وقت خواستم اومده دنبالم و رفتار عادی داشته
فقط گاهی اوقاته که میبینم از من نمی خواد همدیگر رو ببینم من در خواست می کنم اون مخالفت میکنه میگه هدفت دل تنگی نیست می خوای بیای منو چک کنی
اما نمی دونم این چیزا بهانشه واسه اینکه منو از دیدار منصرف کنه یا نه
بخدا اگه قبلا مصرف نکرده بود هیچ وقت بهش شک نداشتم الان
کمکم کنید
راستی اون پیشنهادی که دادم که ازادش بذارم خوبه ؟؟؟؟
بهم کمکی میکنه؟
ممنونم از اینکه راهنماییم میکنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک68

فرانك جان در چند روزي كه گذشت راه هايي رو كه دوستان گفتند امتحان كرديد ؟آيا امكان آزمايش بردن همسرتونو داشتين؟شده وقتي كاري ندارن و شما از شون برا رسوندن خودتون به جايي در خواست كنين بيان دنبالتون؟ رفتار شون چطور بوده؟

---

ملاحت باید بگم الان اصلا شرایط خوبی برای ازمایش بردن نیست چونکه اول اینکه علائم خاصی نمی بینم جز بد اخلاقیش دو اینکه بعد از اون دعوایی که داشتیم همش میگه تو جز گیر دادن به من و شک کردن به من کار دیگه ای نداری و میگه خسته ام کردی . از این حرفا
دیگه فکر کن این وسط یه ازمایشگاه هم ببرمش اونم غیر منتظره اگه مطمئن بودم که مصرف می کنه بی برو برگرد می بردمش اما اخه اومدیم و جوابش منفی در اومد دیگه بیا و درستش کن - نظر شما چیه؟
در مورد اون سوالت هم باید بگم اکثرا هر وقت خواستم اومده دنبالم و رفتار عادی داشته
فقط گاهی اوقاته که میبینم از من نمی خواد همدیگر رو ببینم من در خواست می کنم اون مخالفت میکنه میگه هدفت دل تنگی نیست می خوای بیای منو چک کنی
اما نمی دونم این چیزا بهانشه واسه اینکه منو از دیدار منصرف کنه یا نه
بخدا اگه قبلا مصرف نکرده بود هیچ وقت بهش شک نداشتم الان
کمکم کنید
راستی اون پیشنهادی که دادم که ازادش بذارم خوبه ؟؟؟؟
بهم کمکی میکنه؟
ممنونم از اینکه راهنماییم میکنید

[/quote]
بسيار خوب عزيزم مدت كوتاهي صبر كن.بحث و جدل راه ننداز. رفتار هاي مشكوك بخرج نده اما بررسي خودتو انجام بده.نشون نده كه روش متمركز شدي. اما دوست من قبل از ازدواج بايد مطمئن شين كه مصرف كننده نيست بخصوص اگر پاي مواد صنعتي مثل شيشه در ميون باشه.در حال حاضر ميخوام ازت خواهش كنم از همين راهي كه خودت ميگي استفاده كني و ظاهر خودتو آرام نشون بدي .از مديران محترم تالار خواهش ميكنم.اگر مطالبي درباره مواد جديد اعتياد آور و ويژگي هاي مصرف اونا دارن برا دوستمون بذارن.چون بعضي از اين مواد مثل مواد سنتي داراي بو و علايم اوليه زياد نيستن. فرانك جان اينو براي زياد كردن شك شما نگفتم . الان فقط از خداوند آرامش و زير اون آرامش هشياري بخواه بكار ببند. آيا در آقايون فاميل شما كسي هست كه دوست اين آقا باشه و قابل اعتماد براي شما؟

اره هستش
یکی از اقوام خودشون که بهش نزدیکه و قابل اعتماد واسه منه یجورایی گفتم اون میگه هیچ کس جز خودت نمی تونه بفهمه ازش خواستم که بهش نزدیک بشه اما همسر من ازش دوری میکنه این بنده خدا هم نمی دونه دیگه چقدر بیاد و همسرم فقط در حد یه ذره صحبت کردن باهاش باشه

فرانک عزیزم
از وقتی تاپیکت ایجاد شد همش دارم میخونم ولی چیزی نمینویسم چون چیزی به ذهنم نمیرسه که درست باشه
فقط خواستم بدونی بخاطر همه کمکهات ازت ممنونم و آرزو میکنم مشکلت خیلی زود حل بشه و یه زندگی خوب و شاد و سلامت داشته باشی عزیزم
:43:

خواهر عزيزم فرانك،‌
كل مطالب شما رو خوندم و خوشبختانه دوستان خوبم،‌ خانمها: يكتا، يك زن اميدوار و ملاحت، بسيار نظرات خوبي به شما داده اند. اما ذكر چند نكته:

- به هيچ وجه به فكر عروسي تا حداقل 6 ماه آينده نباشيد و مطمئن باشيد هيچ گونه سو رفتاري از طرف ايشون مشاهده نمي شه! در هر صورت اين رفتارها طبيعي نيست چه به دليل اعتياد و چه اختلالات عصبي اما شايد قسمتي از اين رفتارهاي عملا عكس العمل به رفتارهاي كنترل كننده و موشكافانه و نوع نگاه شما باشه كه تمركزتون رو بر ايشون و روابط با حس بد بيني گذاشتيد.

- حتما مشاوره حضوري زير نظر متخصصي كه تجربه در زمينه اعتياد داشته باشد و مسائل مربوطه را بداند براي شما لازم و اجباري است!

- هر گونه سو ظن رو از خودتون دور كنيد. ببينيد مساله اي كه پي شرو داريد از دو حالت خارج نيست... يا ايشون مصرف كننده هستند يا نيستند... در هر دو صورت با عدم آرامش و سوظن شما چيزي درست نمي شه بلكه حقيقت هر لحظه از شما پنهان تر خواهد بود. پس بنا رو از امروز بر اعتماد بگذاريد.... اگر ايشون مصرف كننده باشه بسيار سريع روشن خواهد شد!

- به هيچ وجه تجسس نكنيد.. حتي اعتمادسازي و اعتبار سازي كنيد. بگذاريد مطمئن باشد كه به ايشون اعتماد داريد و حتي در پس ذهنيت خود به دنبال گرفتن مچ ايشون نباشيد... اعتيار كه امر خودآگاه نيست مثل رفتن به پارك يا اس ام اس دادن كه اگر دوست داشت نده! اين كاري هست كه حتما بايد انجام بده...
پس سعي كنيد ارتباطاتتون رو در سايه هاي اطمينان و عشق بر قرار كنيد.. اعتبار از دست رفته ايشون رو بهشون بر گردونيد... وقتي اينگونه شد حتما به مدت هاي زيادي مي توانيد در كنار ايشون باشيد. سفر به شما خيلي كمك خواهد كرد...حتما مسافرت برويد با تور! نه تنها و دو نفري...

- بعضي رفتارهاي ايشون كه از بين حرفهاي شما نت برداري كردم، نشان دهنده اختلالات عصبي و به عبارتي نوعي حالات مانيك رو ايشون تجربه مي كنه كه با البته همراه با اضطراب توام با سرخوشي خواهد بود. اين نوع افسردگي بسيار پنهانه و گاها مي تونه علامتهايي شبيه مصرف مواد مخدر هم داشته باشه... اما نمي شه تا هر كسي اين حالات رو داشت بگيم معتاده! بايد با دقت بيشتري مطالعه بشوند و حتما متقاعدشون كنيد براي مراجعه به مشاور و حتما قبل از اينكه با هم بريد نزد مشاور، حتما با مشاور صحبت كنيد و موضوع رو باز كنيد..
هر چند اگر اختلالات عصبي هم باشه بايد با كمك مشاور قبل از عروسي شما بر طرف بشه..

- در مجموع با كمي هوشياري و نكاتي كه دوستان گفتند و در بالا جمع بندي كردم، مي تونيد متوجه اين مشكلات بشويد.. فعلا جاي نگراني نيست و به جاي اينكه نگران باشيد و ذهنتون رو آشفته كنيد با برنامه ريزي و تفكر، جلب اعتماد و اعتبار سازي سعي كنيد اين سوء ظن رو از بين ببريد و حتما با ايشون صحبت كنيد:
"نيازي نيست توسط من يا كسي ديگر كنترل بشي و دعوايي هم در كار نيست. تو كاملا مختاري به سمت مصرف مواد مخدر بروي و يا نروي و اين ارتباطي به من ندارد چرا كه بر كسي پوشيده نيست پايان اين راه، فقط و فقط تباهي براي خود توست نه شخص ديگري... بهت اعتماد كامل دارم مثل گذشته! و تنها كاري كه قطعا انجام مي دم در صورتيكه متوجه شدم دوباره مصرف مي كني براي هميشه، بدون اطلاع قبلي با شما، خداحافظي مي كنم!"

اميدوارم همه چيز همونطوري باشه كه دوست داريد.

آقای sci واقعا ممنونم که راهنماییم کردی بهم دلگرمی دادید
من تلاش خودم رو می کنم و کارهایی که گفتید را انجام میدم انشاءا...
در مورد مشاور هم چند ماه پیش جلسات زیادی رو با هم رفتیم اما همش می خواست منو درست کنه نه اینکه رو خودش بی تاثیر باشه نه . اما بیشتر هدفش انگاری من بودم تا خودش
توکل می کنم به خدا راستی خودم هم نمی خوام به این زودی اقدام به عروسی کنم
برام دعا کنید
بازم تشکر

سلام
من یه سوال دیگه بغیر از مشکل خودم دارم اینکه من الان در دوران عقد هستم همسرم اگه ازش کمک مالی بخوام بهم میده اما اگه مقدار زیادی بخوام الان بعنوان قرض بهم میده چون میگه الان توی یه خونه نیستیم و هیچ مسئولیت و هزینه ای هم نداریم ( من خودم کارمندم) نمی دونم که الان باید چیکار کنم؟ می ترسم واسش عادت بشه؟ واقعا نمی دونم در اینده اگه مشکل بزرگم حل بشه به امید خدا
قراره مشکل با پول گرفتن ازش پیدا کنم یا نه ؟ چون دوران عقد هستم نمی خوام چشم پوشی کنم دلم می خواد همه چی حل شده باشه بعد وارد زندگی بشم؟
اگه راهنماییم کنید ممنون میشم

دوست عزيز و خواهر مهربانم،
حتما بايد براي شروع زندگي قوانين مالي ويژه اي داشته باشيد و مطابق با اين قوانين كار انجام بديد
در اين قوانين بايد ذكر بشه كه:
1. ميزان در آمد شما چقدر در منزل هزينه مي شه و چگونه محاسبه مي شه
2. ميزان مبلغي كه ايشون بايد به شما بدهند چقدر است بصورت ماهيانه ايشون بايد،‌ بايد،‌ بايد،‌ يه مبلغي رو براي شما در نظر بگيرند
3. چگونگي خريدها بايد مشخص بشه
4. مبلغ پس انداز بايد مشخص بشه بصورت درصد
5. شيوه خريد هر شخصي و سقف اون بايد مشخص بشه
و هر چيزي كه براي زندگيتون لازمه

موفق باشيد

سلام به آقای sci عزیز
حالم خوب نیست نمی دونم چرا یهویی اینطوری شدم
الان با همسرم تلفنی داشتم حرف می زدم صدای مضطربی داشت یهویی فکرم به ... افتاد
اخه الان چند وقتیه خیلی ازاد گذاشتمش یعنی اگه بخواد وقتشو حسابی داره امروز صداش یه طوری بود واسه همین قلبم داره تند تند میزنه
امشب می خوام ببینمش واسه علائم میگم اما هر وقت که من می خوام برم پیشش یه جوری محالفت میکنه یا بهانه میاره اما وقتی خودش می خواد که برم هیچ مشکلی نداره
نمی دونم چطوری بگم می خوام امشب ببینمش( یعنی برم اونجا) اخه فکر میکنه من فقط واسه سرکشی و چک کردنش می خوام برم الان یه چند وقتی هست که ازاد ازاد گذاشتمش که اگه کاری کنه معلوم بشه
چطوری بگم که بهانه ای واسه نیومدنم نداشته باشه؟
یعنی نتونه مخالفت کنه و اگه هر جوری گفتم مخالفت کرد چی؟
چیکار کنم ؟ برم ؟ نرم؟

اگر دوستان دیگر هم اینجا هستن خواهشم اینه که یکم ارومم کنید تا به یه نتیجه ای برسم
منتظر آقای sci هم هستم چشمم به مانیتوره تا بیان چون تا اینجا خیلی کمکم کردن

عزیزم یعنی چی صداش یکطوری بود؟؟؟
گسیخته و بی ربط حرف میزد؟

به نظر من امشب نرو.ببین گلم اگه ایشون واقعا مصرف کرده باشه مسلما محالفت میکنه شایدم مصرف نکرده باشه ولی از حساسیت شما لج کنه و قبول نکنه.بازم میگم بازم سعی کن اعتمادشو جلب کنی.اگه ایشون واقعا مصرف کننده باشه قضیه به امروز ختم نمیشه شما بازم فرصت خواهی داشت که علائمشو ببینی اما با اصرار امروزت اعتمادشو بازم صلب میکنی .
کمی صبر کن و بازم به همون شیوه ی قبلت ادامه بده فرصت ده تا اعتماد از دست رفته برگرده رابطه ی شما به یه امروز که ختم نمیشه...

نه اتفاقا بی ربط حرف نمیزد
تن صداش گاهی خیلی تغییر میکنه دلیلش رو نمی دونم مثلا نازک و بیحال میشه یجوری که انگار خیلی اضطراب داره
این چند روز هم اصلا نزدیکش نبودم که راحت باشه و بدونه من اصلا فکرم به این چیزا نیست
امشب خیلی دلم می خواد یه جوری برم خونشون اما می ترسم مخالفت کنه هر جوری هست باید برم یکتا جان نه اینکه تابلو بازی در بیارم نه فقط برم ببینمش واسه علائم میگم
اما خیلی دوست دارم سرزده باشه اما می ترسم دوباره فکر کنه واسه مچ گیری و دعوا شه
اخه توی این مدته که می خوام فکر کنه بهش اعتماد دارم دیگه پیشنهاد دیدار رو من نمی دم می ذارم خودش بگه بیا
اما امشب می خوام یجوری خودم پیشنهاد بدم .