دوستی شوهرم با خانمی کلافه وپریشانم کرده

سلام (ممنون بهار جان از راهنماییت)
من شش ساله که ازدواج کردم ویه بچه چهار ساله دارم خودم 27سالمه وشوهرم 29 سالشه خاندارم ودیپلم کامپیوتر دارم شوهرم فوق دیپلم کامپیوتره قبل از ازدواج یکسال با شوهرم دوست بودم شوهرم از هر لحاظ خوبه هم به من احترام میذاشت هم به خوانوادم نه اهل کتکه نه اهل دعوا من خیلی دوسش دارم اونم قبلا همینجوری بود ولی متاسفانه سه سال پیش فهمیدم با یه دانشجو که مال یه شهر دیگه بود آشنا شده البته با خوندن اس ام اس فهمیدم بهش گفتم ولی انکار کرد تو مسافرت بودیم با خانوادش که فهمیدم یه چند دقیقه ای لب دریا داره با تلفن حرف میزنه بهش گفتم کیه گفت همکارمه گوشیو ازش گرفتم و فهمیدم همون خانمه میخواستم همونجا ترکش کنم که با دخالت خانوادش اعتراف کرد و گفت همش یه سرگرمی بوده وقول داد که دیگه تکرار نشه ولی دوباره دیدم هنوز ادامه داره ولی ایندفعه انکار کرد منم که رمز ایمیلش روداشتم رفتم وایمیلهایی که برای اون خانم فرستاده بود رو کپی گرفتم وبهش دادم وقتی اونا رو دید التماس کرد وگفت خواهش میکنم بار آخرمه از این به بعد هر چی دیدی هر چی تو بگی ......من شوهرم از شهری که زندگی میکردیم کارش انتقال پیدا کرد به مشهد یکسال اونجا تنها بود وهفته ای یکبار میومد و هر روز زنگ میزد الان مدت شش ماه که ما هم خونمونو بردیم مشهد حالا دوباره فهمیدم با همکارش رابطه داره چون یه سیم کارت همراه اول داشت که میگفت گم شده ولی یکبا همون شماره به گوشیش زنگ زد یه خانم بود بعد از یه مدت باز همون سیم کارت توی داشپورت ماشین بود باز دوباره دیدم نیست تو ماه رمضون ساعت سه نصف شب زنگ زدم به همون شماره دیدم یه خانم جواب میده حالا سه چهار روز پیش بهش گفتن انکار میکنه ومیگه تو شکاکی البته همیشه گوشیش کد داره اگه تو بیابون گیر بکنی امکان نداره گوشیشش رو بده زنگ بزنی ...حالا عوض اینکه من باهاش حرف نزنم اون با من حرف نمیزنه بهش گفتم بیا با هم حرف بزنیم تا مشکلمون رو حل کنیم گفت من حرفی ندارم که با تو بزنم منم ناراحت شدم بچمو برداشتم واومدم خونه مامانش چون به مامانم نمیتونم بگم از هیچی خبر نداره(من از هیچی برای شوهرم کم نذاشتم هر چی که فکرشو بکنید)واقعا نمیدونم چیکار کنم الان فقط به فکر بچم هستم با خودم گفتم برم ازاین خطهای ایرانسل بخرم به خودم اس بدم تک بزنم تا فکر کنه منم با کس رابطه دارم و وقتی ازم پرسید بگم همون کاری که تو با من کردی تلافیشو سرت در آوردم البته بعد بهش میگفتم قضیه چیه ولی دلم میخواد عذابی که تو این چند سال به کرده رو تلا فی کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی بهار جان من مشهد زندگی میکنم حالا اگه یه مشاوره اینجا سراغ داشتیید معرفی کنید
با تشکر

ای امان از این مردای ....که فکر میکنن مرغ همسایه غازه...یا گوشت دزدی خوشمزه تره...ببخشید عزیزم
متاسفانه خیلی ها مشکل تو را دارندبی هیچ تقصیری ...نمی دانم شاید به خاطر کسالت از زندگی تکراریه...که البته بسیار زشته.با هاش قاطع ومحکم برخورد کن و تهدیدش کن که بچه را هم ول می کنی ومیری ..اون وقت ببینم کسی بچه ات را جمع میکنه؟؟اینها فقط اخطاره نگران نباش...اگه خدای نکرده قهر کردی تنها برو وبچه را چند روز بنداز سرش که قدرت را بدونه...اصلا نمی خوام تشویقت کنم فقط روش کاربردی را میگم...از موضع قدرت باهاش برخورد کن نه ذلیل...بگو یا من یا زنهای...
حتما هم دنبال کار و پول در آوردن باش..این خیلی به زن قدرت عمل میده..به هر قیمتی شده از نظر مالی مستقل شو ونهایبا اصلاحش کن

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن دائم مشکل اخلا قی اش را جلو خانوادش یادآوری کن و لی تو کار اونو نکن ومقابله به مثل نکن حد خودت را این قدر تنزل نده ..حتی به شکل دروغین .و به خدا بسپر

عزيزم اول اين كه حتي تظاهر كردن به اين كه مي خواهيد بهشون خيانت كنيد 100 درصد اشتباهه. اول باعث بي اعتباري و بي آبرويي شما ميشه. دوم اگه ايشون مغرض باشه از اونا عليه خودتون و براي توجيه روابط غلطش استفاده ميكنه.قوانين براي خيانت در مورد خانم و آقا يكسان عمل نميكنن. به نفعتون نيست براي تلافي از اين راه استفاده كنيد . از خانواده شون براي حل مشكل استفاده كنين.در ضمن مطمئن نيستم اما شايد ( بهتر كارشناسان تالار هم بفرماييند)خانواده ايشون رو با اون دختر مواجه كنيد بهتر باشه.

سلام دوستان با تشکر از راهنماییتان
با خانوادش مطرح کرذم اونا چون خودشان نتوانستن باهاش حرف بزنند داییش وارد قضیه شد و ایشون قسم خورد که رابطه ای با کسی نداره ومن شکاکم وگفت چون که من خونه رو ترک کردم اصلا حاضر نیست منو ببخشه

پريشان عزيز شواهدي رو كه داشتي مطرح كن.اما به قول ما ايراني ها همه رو رو نكن.تنها بخشي كه بي گناهي شما رو نشون ميده.مي تونستي كپي ايميل ها رو نشون بدي يا.. .فعلا سعي كن حرمت ها بيشتر از اين نشكنه. اينجا والدين خودش بايد كمك كنن. در ضمن بگو كه اگه قصدت بي احترامي يا حرمت شكني بود اين مدت سكوت نميكردي و از خانواده خودت نه خانواده او كمك ميگرفتي.

شوهر من هم با یکی در ارتباطه و داره زندگیمون رو از هم میپاشه.....بعد از این همه سال یکی اومده می خواد همه چی رو بهم بریزه ....واقعا که خدا نگذره از اینجور دخترها

سلام
شما اخیرا متوجه شده اید که همسرتان به شما خیانت می کند. نمی دانید چکار باید بکنید. قبل از هر نوع تصمیم گیری ، فقط این مقاله را بخوانید که بدانید چه کارهایی را " نباید"[color=#6B8E23] انجام دهید.اغلب زنان در مقابل خیانت همسرشان واکنش موثر و مناسبی ندارند. آنها اجازه می دهند ترس ، عصبانیت ، شکست خوردگی شان ظاهر شود. و این کاملا اشتباهه . این را هم بدان که خیلی از زنها مشکل تو را دارند امابرای رفع مشکل هر کس بر اساس موقعیت زمانی و مکانی راهکار متناسب بایستی ارایه داد ؛ اما آنچه را بصورت عموم میشود گفت تقدیم میدارم و امیدوارم توجه ویزه داشته باشی .

1- او را از خانه بیرون نکن و یا خانه را ترک نکن ( هر موقع که احساس کردی با اون خانم داره حرف میزنه )
به جای اینکه زود از خانه بیرون بزنید بگذارید احساسات و ناراحتی تان فروکش کند. این بدترین کاری است که می توانید بکنید. الان باید بنشینید و رو در رو با او صحبت کنید و بفهمید چه اتفاقی افتاده است .اگر او را ترک کرده اید ( که خود فرمودی به خانه پدرش رفته ای ) باید بفهمید در اون موقع چگونه زندگی می کند ، قبل از ترک بنشینید و فکر کنید اگر او را ترک کنید چه اتفاقی می افتد. اگر با هم زندگی کنید چه؟بهترین حالت اینست که او را ترک نکنید و با هم دلیل این کار او را بفهمید.

2- در مورد احساساتتان با هر کسی صحبت نکنید.
خیلی طبیعی است که بخواهید در مورد مشکل خود با کسی دردو دل کنید. اما توجه داشته باشید که با چه کسی درد و دل می کنید. با کسی صحبت کنید که دوست نزدیک تان باشد یا یکی از افراد نزدیک خانواده. کسی که شما را درک کند ، با وی راحت باشید ، به شما دروغ نگوید ، درست و منطقی هدایت تان کند.ناراحتی و عصبانیت شما را کم کند. سعی کند مشکل شما را حل کند نه اینه به شدت آن بیفزاید.شما هم از شدت عصبانیت هر چیزی را به همسرتان نسبت ندهید.

3- خیانت او را نادیده نگیرید یا وانمود نکنید که اتفاقی نیفتاده است
نادیده گرفتن خطا یک اشتباه بزرگ است. بهتر از همه این است که به او بفهمانید که متوجه خیانت اش شده اید و دلیلش را از وی جویا شوید،اگر خیانت وی را نادیده بگیرید او را به ادامه کارش تشویق کرده اید. و مطمئن باشید در آینده خیانت های بیشتری مشاهده خواهید کرد و شاید حریم شما و همسرتان از بین برود و او خیانت را از شما پنهان هم نکند.
4- با برنامه و با در نظر گرفتن سه عنصر زمان و مکان و محتوا وارد گفتگو شوید
اکثر مشاوران خانواده بر این نظرند که شما باید همسرتان را متوجه کار زشت خود کنید. اما با یک برنامه ؛زمان و مکان مناسبی برای صحبت در مورد آن پیدا کنید. بدون دعوا و جرو بحث؛دلایل منطقی خود را از خیانت های وی جمع آوری کنید ، تماس ها ، تاریخ دیدارهایشان ، عکس ها و .....اعتماد به نفس خود را از دست ندهید.
5 - بازجویی و بازخواست و محاکمه ممنوع
یکی از بدترین کارها اینست که بخواهید با معشوقه همسرتان رو در رو شوید و با وی صحبت کنید. این حق شماست که در مورد او چیزهایی بدانید ، اما او ارزش زمان و انرژی شما را ندارد. از همسرتان نیز در مورد او سئوال نکنید. سعی کنید در صحبت هایتان همواره نام او را میان نیاورید.به جای جنگیدن با هم سعی کنید به هم نزدیک شوید و دلیل خیانت او را بفهمید و اگر زندگی و همسرتان را هنوز دوست دارید مشکلات تان را با هم حل کنید.
دعا گوی شما هستم :323:
راستی توسل به امام هادی - علیه السلام - بسیار موثره :43: امتحان کن نتیجه اش را هم بگو :104::104:

سلام
عزیزم
می خواستم بگم اول اینکه اصلا حتی تظاهر نکن که تو هم داری خیانت میکنی چون اون وقت موضوع بر میگرده و زبون اون دراز میشه گلم کافیه ازت شکایت کنه اون وقت برگ برنده ات رو از دست میدی
عزیزم به نظر من بهش بگو که ترکش میکنی اصلا اصلا اصلا هم کوتاه نیا نذار که بعدا چشمات چیزهای دیگه ای رو ببینه ، و بیشتر بشکنی
بگو که ترکش میکنی فرزندت رو هم پیش خودت نبر اونجوری آزاد تر میشه بذار حداقل وجود یه بچه یادش بیاره که مجرد نیست هرچند واسه این مردا اهمیت نداره اما حداقل یکم مفیده
اگه دیدی تهدید اثری نکرد واقعا یه تصمیم جدی بگیر این رو هم بدون قهر کردن راه رو واسه اون باز تر میکنه
فکر نکن که اگه قهر کنی چیزی عوض میشه بدتر هم میشه باید یکم جدی تر برخورد کنی جلوش وایسا یکم مظلوم بازی در بیار نه با دادو بیداد که بدتر بره به سمت اونا .با مظلوم بازی تهدیدش کن گریه نه عزیزم با قیافه ای که نشون بده تو خیلی داری اذیت میشی اما مراقب باش از این چهره و برخوردت سو استفاده نکنه که خامت کنه فقط جدی برخورد کن و حرفت رو هم بزن
یه جوری که شدیدا بترسه
گلم تنها قدرتی که وجود داره تا تورو به آرامش برسونه خداست از اون بخواه کمکت میکنه
بهت پیشنهاد میکنم حتما پیش مشاور بری چون اونا از این موارد خیلی داشتن و می دونن چی کار کنن
به امید موفقیت و توکل به خدا

سپاسگذارم از راهنماییاتون
فعلا من به خاطر اینکه خونه رو ترک کردم از شوهرم معذرت خواهی کردم و برای آشتی پا جلو گذاشتم فکر میکنید فاییده ی دارد

سلام
عزیزم اره خب همینکه قهر رو به آشتی تبدیل کردی خیلی خوبه
امیدوارم که خدا کمکت کنه ازش بخواه خدا دعای بندگان متاهل رو زودتر براورده میکنه
مخصوصا توکه زندگیتو دوست داری
تنها پیشنهادم اینه که بچه دار نشو فعلا تا مشکلاتت انشاءا... حل بشه
موفق باشی

خانوم پریشان عزیز الان خونه مادر و پدر شوهرتون هستید؟
نظر اونا و برخوردشون چطوریه؟
میتونی قبل از اینکه بری از پدر و مادرش بخوای با پسرشون صحبت کنند و ازش قول بگیرند؟
بهش بگند که حق با شماس و اونها هم در مورد این قضیه پشتیبان شمان؟
شما چه مدرکی نشون دادید واسه اثبات ادعاتون؟
به نظر من نه حرمتارو بشکنید و نه هم خیلی کوتاه بیاید. (بالاخره ایشون هم باز اشتباهشونو تکرار کردند.)

شما قبلا اسم کاربری دیگه ای داشتی؟
مطلبی که نوشتی خیلی کلی بود بیشتر شبیه این بود که داری زندگی یکی دیگه رو تعریف میکنی.بیشتر ازخودت و شوهرت بگو.به جز این مشکل تو این چند سال بحث و ناراحتی دیگه ای بینتون بوده؟رابطه احساسیتون چطور بود؟رابطه جنسیتون چی؟تا حالا دیدی همسرت ازیه موضوعی تو زندگیتون ایراد بگیره یا ناراضی باشه؟تو چی؟موضوعی جز این ناراضیت کرده؟چه جوری با هم دوست شدین؟یعنی دوستی زن و مرد(دختر و پسر) برای شوهرت یه موضوع عادی بود؟چرا اون یکسال شما مشهد نرفتین؟نمیدونی اون خانوم مجرده یا متاهل؟

اما در مورد چیزایی که اینجا نوشتی.راه سیم کارت و اس و تک زدن به خودت کاملا غلطه.فقط مشکلاتت رو بیشتر میکنه.من میدونم تو ناراحتی.کاملا حق داری ولی یه جور دیگه احساس بدت رو بریز بیرون.یادمه چند سال قبل یه موضوعی خیلی ازارم میداد(الان یادم نمیاد اون موضوع چی بود)ولی میدونم هیچ جور نمیتونستم باش کنار بیام.نشستم همه حرفام ناراحتی هام رو روی کاغذ نوشتم.بعد همه رو سوزوندم.چند بار اینکارو کردم تا اروم شدم و جوری که الان یادم نیست موضوع اصلا چی بود.تو هم همین کارو بکن.با خودت همدردی کن.به خودت بگو پری جان(به جای پریشان)میدونم ناراحتی و...کلا به خودت دلداری بده.برو یه جا که کی نیست و گریه کن(حرم هم خیلی خوبه).عزاداری احساسیتو کامل انجام بده.بعدش به سوالایی که پرسیدم با دقت جواب بده.تو اگه همین عزاداری احساس رو کامل و درست انجام بدی یه قدم مهم برداشتی یعنی احساسات منفی که جلو درست اقدام کردنت رو گرفتن به شکل صحیح کنار زدی