-
همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
تو روابط زن و شوهرها گاهی یه حرفی تو گلو مونده که آدم دلش می خواسته بگه و نشده.از یه دوستت دارم تا گله و شکایت.گاهی منتظریم شرایطش پیش بیاد تا بگیم.
مثلا زنی میگفت خیلی دلم میخواست از شوهرم بابت کاری تشکر کنم اما نشد هنوزم دلم میخواد بهش بگم ازش ممنونم.اما چون از اون موضوع خیلی زمان گذشته نتونستم
شما چی؟حرف نگفته ای به همسرتون دارید؟
آدم این جوری قدر فرصتها رو بهتر میدونه و هم سبکتر میشه
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
دوست دارم یه روزی بهت بگم که چهقدر برام عزیزی
دوست دارم بهت بگم بابت صبوریت ممنونم
دوست دارم بهت بگم بابت توجهت ممنونم
بهت بگم بدون تو هیچی ندارم
بهت بگم تمام روزم به فکر توام
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
جالبه.کسی حرف نگفته به همسرش نداره.گاهی ادم از یه رفتار یا حرف همسرش رنجیده میشه.بهش چیزی نمیگه اما تو دلش می مونه.مثلا همسرم ناراحتم که دیشب خونه خواهرت اون حرف رو به من زدی.نشد بهت بگم.ازت دلگیرم.اما می بخشمت
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
سلام دوست عزیز
من با همسرم طوری زندگی کردم که او برایم به جز نقش همسر نقش یک روانشناس را داشته یعنی هر چی توی دلم بوده رو بهش گفتم و همیشه باهم صادق بودیم
:104:به خاطر همین هیچی ندارم که بگم
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
من دوست دارم به همسرم بگم خیلی دوستش دارم....وقتی بهم ثابت شد که بهم خیانت کرده ...دوست داشتم بهش بگم که من خیلی دوستش داشتم...و بعد از این هم میتونم....ولی چون عصبی بودم فقط دادو بیداد کردم:302:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
مي خواستم بهت بگم بابت همه روزا و ساعتاي قشنگي كه برام درست كردي ازت ممنون و متشكرم . ببخشيد كه خيلي دير گفتم .
مي خواستم بهت بگم همه رفتاراي بدت رو به خاطر همه مهربونيات بخشيدم .اميدوارم يه روز تو هم همين حسو پيدا كني .
مي خواستم بگم خيلي حرفا تو دلم موند كه بهت بگم ولي نشد و نميشه .
:72:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
من حرفای نگفته به همسرم خیلی زیاد دارم
چند وقتیه به خاطر اینکه روز تولد و سالگرد ازدواجم نه کادو و نه تبریک درست و حسابی بهم ندادی ازت دلخورم
و هرچی خوبی و توجه بهم میکنی چشمامو بستمو نمی بینم و همش ازت گلگی می کنم
و فقط منتظرم کوچکترین اشتباهی کنی تا تلافی کنم و گلگی کنم
می خواستم بهت ایمیل بزنم و بهت بگم چهقدر برام عزیزی و تمام لطفاتو می بینم ولی چون ازت دلخورم خودمو به ندیدن می زنم ولی توانایش رو ندارم چون هنوز دلخورم..........
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
اقليما جان كاش در مورد دلخوري هات باهاش حرف بزني و ديگه تمومش كني و ادامه ندي.
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
نمی تونم هر کاری می کنم لیلا جون ولی از طرفی از هیچی دیگه لذتی نمی برم و فقط غر می زنم
چندین بار تو دعوا و بحث بهش گفتم و گلگی کردم اونم میگه دیگه چی کار باید می کردم.......
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
وقتي با هم خوبيد (نه تو دعوا) كامل براش توضيح بده كه چي مي خواي و چي راضي ات مي كنه. و بعد هم ديگه غر غر را تموم كن.
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
از ناگفته های من به همسرم شاید بشه شاهنامه نوشت نه فقط یک تاپیک ....
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
من اصلا حرف های خوبی در دلم سنگینی نکرده که به تو بگویم...
دلم می خواهد بدانی چقدر پشیمانم...که قدر خودم را ندانستم...دلم اصلا برای تو نمی سوزد...برای خودم دلم می سوزد...که تو لایق من نبودی...خیلی شرمنده ام که خودم را دست کم گرفتم...برای این تن خیلی دلم می سوزد که 25 سال دست نخورده ماند اما آخر سپردمش دست هرزه ای که چه می دانست از چنگال چه گرگ ها که حفظ کردم خودم را...
من زندگی را دوست دارم ....تو هرزگی را...این دو تناسبی با هم ندارند...و ای کاش به خودم زمان می دادم تا چهره ی واقعی ات را زودتر ببینم...خدارا شکر که 8 ماه بیشتر با تو نماندم...خدا را شکر که تو را سپردم به همان خیابانی که تا آخر عمرت از آن دل نخواهی کند! تو برای من یک عمر استخوان لای زخم می شدی...دوست نداشتم پدر بچه ی من تو باشی...تو را هرگز نخواهم بخشید ...سعی می کنم فراموش کنم ...اگر بشود ...ترجیح می دهم اگر تاوانی باشد هردو ما به اندازه ی سهممان آن را بپردازیم...
به مادرم گفته ام که هر وقت دلتنگی ات را کردم یا دلم گرفت از دوریت در گوشم بخواند که تو چه بلاها بر سر من آوردی...که یادم نرود لایق ترحم هم نیستی...
قرار نیست مثل یک احمق باشم که همیشه دیگران را می بخشد به خاطر تمام بدی هایشان و خودش را سرزنش می کند که شاید او لایق خوبی نبوده...من لایق خوبی ها بودم...تو توان ستایش لیاقت های مرا نداشتی...از آن راهی که رفتی دیگر هرگز برنگرد...به پشت سرت هم نگاه نکن...نه پلی مانده...نه دلی ...نه حرفی حتی...
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
دوست دارم بدونی که واقعا دو سال و نیم چقدر منو زجر دادی
دوست دارم بدونی چقدر بی منطقی و هر چقدر آدم سعی می کنه منطقی باهات برخورد کنه باز تو بازی در میاری
دوست دارم بدونی خیلی متنفر شدم امروز وقتی شنیدم رفتی حرفهایی که من به تو گفتم رو به خواهرت گفتی تحت عنوان درد دل!
از این بچه بازیهات بدم میاد
کاش بشه روزی که نباشی تو زندگیم
واقعا ازت متنفرم
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
وقتي با هم خوبيد (نه تو دعوا) كامل براش توضيح بده كه چي مي خواي و چي راضي ات مي كنه. و بعد هم ديگه غر غر را تموم كن.
سلام لیلا جان دیشب به خاطر حرف تو باهاش حرف زدم هر چند اشکام می اومد اونم گوش داد و گفت همه مشکلاتمون حل میشه و کلی باهام همدردی کرد بازم از تو و بهار عزیز به خاطر این تاپیکش که به من یادآوری کردید که حرفای نگفته ام رو بهش بزنم و کمی آروم شم ممنونم
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
زهرا جان شاه بیتهای این شاهنامه رو بنویس.من این تاپیک رو ایجاد کردم چون میدونم گاهی ادم وقتی دلخوریهاشو بگه سبک میشه و به همسرش اونقد که قبلا حس منفی داشته دیگه نداره برای همین راحتتر تصمیم میگیره و رفتار میکنه
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
دلم می خواست بهت می گفتم از زمان اشناییمون تا وقتی که بالاخره با هم ازدواج کردیم من به اندازه تمام عمرم زجر کشیدم
دلم می خواست بهت می گفتم ، واقعا زندگی ارزش این همه زجر کشیدن و داشت ؟!
دلم می خواست بهت می گفتم که قبل از ازدواجمون ، بعضی وقتا ازت بدم میومد! ، بعضی وقتا ارزو می کردم تو هم مثل من درد بکشی! ، بعضی وقتا ارزو می کردم ای کاش هیچوقت نمی دیدمت !
دلم می خواست بهت می گفتم وقتی دارم باهات حرف می زنم تو چشام نگاه کن ، وقتی یه جای دیگه رو نگاه می کنی دلم هزار راه میره
دلم می خواست بهت می گفتم که اینقدر لباسای قهوه ای سوخته نخری ، اخه از این رنگ بدم میاد ! ولی خب بهت میاد ، حداقل کمتر بخر
دلم می خواد بعد از ازدواجمون ، یه روز همه این ها رو بهت بگم
اون روز ، دیگه هیچ فاصله ای بینمون نیست
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
ازت ممنونم بخاطر همه تلاشی که تا لحظه اخر تو و خونوادت کردین تا با هم ازدواج کنیم ولی نشد.ازت ممنون که همیشه درکم میکردی ناراحتیمو حس میکردی تو غصه هام کنارم بودی.
میخوام بهت بگم ازت ممنوم که اشتباه گذشتمو بخشیدی و فراموش کردی.ازت ممنونم بخاطر اینکه بیشتر ازاینکه بهم بگی دوست دارم میگفتی مراقب خودت باش و من نمیفهمیدم تو خونه چه اتفاقی قراره برام بیفته که هی اینو بهم میگی اما تازه فهمیدم وقتی ادم کسی رو دوست داره نگرانشه.همونطور که تو قبل ازعمل به اون سادگی نگرانم بودی و گریه میکردی که صبر کنم تا وقتی که تو هم بتونی بیای بالا سرم و ازم مراقبت کنی.هیچ وقت گریه هاتو قبل ازعملم فراموش نمیکنم.چقدر عصبی و ناراحت شده بودی.
میخوام بگم تو خیلی ادم خوبی هستی اینو بهت گفته بودم.هیچی واسم کم نذاشتی.اینو بقیه هم بهم میگفتن.اما نتونستم اونجور که باید بهت بگم دوست دارم.معذرت میخوام همش میترسیدم پررو شی.نمیدونم چرا؟اما میدونستی من تورو دوست دارم.میدونی که منم چقد تلاش کردم که خونوادم راضی بشن اما نشد.ازت معذرت میخوام بخاطر همه توهینها و رفتارای زشتی که خونوادم باهاتون داشتن.میدونم که میدونی من همه سعیمو کردم.متاسفم
تشکرام ازت بینهایته بعضیاش الان یادم رفت.اخ میخوام بهت بگم خسته ام.تن من بار این همه زجری که تو این مدت کشیدیم رو به سختی تحمل کرد.اما خوشحالم که هیچ کدوم هیچ جوره کم نذاشتیم واسه این وصلت اما شاید قسمت نبوده و گرنه خدا خیلی مهربونه.
ازت تشکر میکنم که تو این مدت از گل نازکتر بهم نگفتی هرکاری خواستم انجام دادی و...دیگه اگه بیشتر بخوام بگم گریه ام میگیره.اشکام خیلی لوس شدن جلوی تو کمتر ازبقیه مقاومت میکنن.میخوام بگم بابت حرفای چندش اوری که دفعه اخر بهت زدم متاسفم.باور کن دیگه بریده بودم.خونوادم خیلی اذیتم کرده بودن.متاسفم.منو ببخش.
دلم میخواد بهت بگم خواهشا الان حواست به خودت بیشتر باشه .مراقب سلامتیت باش.اونوقتا که همش کار میکردی و کار و کار و از غذا و خوابت میزدی که زودتر عروسی کنیم نمیدونی چقدر حرص میخوردم و دق میکردم که انقد خودتو اذیت میکنی.
برو خوشبخت شو.این ارزومه.دیگه هم سمت من نیا.متاسفم که تیر خلاصو من زدم.مجبور بودم بخاطر خودت و خودم.تو خیلی خوبی لیاقتت یه زندگی خوبه.امیدوارم خوشبخت شی.چون ناراحتیت منو ناراحت میکنه.منم همه چیو گذاشتم کنار.این رو هم نوشتم که دیگه دلم به بهونه حرفای نزده بهت گه گاه یادت نکنه.خواهش میکنم خوشبخت و خوشحال باش
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
این روزگار درخور آدمی نیست
درخور آدمی نیست
كه بگویم
جای تو خالی ...
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند***دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند***تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم دلم می خواست بهت بگم که این واژه همسر چقدرررررررررررررر برام غریب شده این روزا....
همسرم یعنی واقعا 4 روز گذشت :302:
خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از تو دور باشم
تو پای منو از قلبت بریدی
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی کاریم نمیشه کرد
می دیدم دارم از چشمات میفتم
مدارا کردم چیزی نگفتم
برام بودن تو بازی نبود و
به این بازی دلم راضی نبود و
از اول آخرش رو می دونستم
تو تونستی ولی من نتونستم
برات بودن من کافی نبود و
حقیقت این که می بافی نبود و
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
خسته ام خسته می خوام چشمهام رو باز کنم و ببینم تمام این 6 سال یه خواب بوده یه خواب عمیق
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
[align=justify]دلم میخواد بهت بگم:
تنها تجربه تو از زندگی فقط تجربه توانایی جسمی در تخلیه عقده بی پایان و عفونی شهوت بود!(این تجربه هرحیوانیه)
دلم میخواد بهت بگم:
س.ک.س میتونه کثافت باشه میتونه استخر معطر با بوی ارکیده باشه...!(حتی بین این دو برای تو تفاوتی نبود)
دلم میخواد بهت بگم:
بعد از هربار ........... من استفراغ کردم!
دلم میخواد بهت بگم:
اگه دوباره زن خوبی وارد زندگیت شد و از تجربیاتت استفاده میکنی یادت باشه درد تلخ تجربه زندگی با تو را من کشیدم و محبتش نصیب زن دیگه ای میشه!
دلم میخواد بهت بگم:
من زیاد لی لی به لالات میذاشتم فکر کرده بودی خیلی خبره، اما رفتم تا بفهمی هیچ ... نبودی!
دلم میخواد بهت بگم:
زن هر جوری باشه چه زشت چه خوشگل اگه نخواد سرت کلاه بذاره یه فرشته است، زن خیلی موجود بزرگیه!
دلم میخواد بهت بگم:
س.ک.س یه چیزه و عشقبازی با سر منشاء عشق در قلبت یه چیز دیگه است!
دلم میخواد بهت بگم:
تویی که نمیتونی با یه زن عاشقانه حرف بزنی درست مثل مردی میمونی که توی رختخواب ناتوان باشه!
دلم میخواد بهت بگم:
لذت روحی معاشقه موندگاره اما س.ک.س لذتی میاره که فقط یک روز طول میکشه!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد ژست روشنفکریت فقط برای دختران غریبه است، به خواهر و مادرت و زنت که میرسی قیصر میشی!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد توی تختخواب با تمام عقیده هام موافق بودی و صبحها از دنده دیگر از خواب پا میشدی!
دلم میخواد بهت بگم:
من محتاج درک شدن نیستم، دردم میاد خر فرض بشم!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد انقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری!
دلم میخواد بهت بگم:
دردم میاد هر بار که آزادیمو محدود میکنی، میگی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است! نسل تو هم که اصلا مسئول خرابیهاش نبود؟!
دلم میخواد بهت بگم:
هروقت یه زن ه.ر.ز.ه یکم علف دستش گرفت و گرفت دم ِ دهنت و تو قاپ زدی خوردی، فهمیدم که گوسفن....!
دلم میخواد بهت بگم:
تو همیشه عادت داشتی از لجنزار شهوتی پست ارتزاق کنی!
دلم میخواد بهت بگم:
دلم برات میسوزه چون مرد هر چقدرم که خائن و هوسران باشه بازم درد را احساس میکنه!
دلم میخواد بهت بگم:
رابطه تو با ر.و.س.پ.ی.ه.ا مثه ظرفهای غذای دست خورده ای میمونه که معتادا از سطل آشغال در میارن و با دست ازش میخورن!
دلم میخواد بهت بگم:
وجودت کثیفه نه بخاطر س.ک.س با ر.و.س.پ.ی.ه.ا بخاطر از دست دادن لیاقت بودن با انسان مهربانی مثل من![/align]
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
آتنا جون عزیزم من با وجودی که خشنم و کمی فمنیسمی ولی خدایش با خوندن این تاپیک نمی دونم چرا حس بدی بهم دست داد این چه الفاظیه که استفاده کردی یکم مهربونتر و لطیفتر و قشنگتر می نوشتی
بی خیال جنس مذکر یکم به جنس خودمون احترام بذار:163:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
[align=justify]هاله جان این حس واقعیم بود که من دلم میخواست به شوهر سابقم بگم
اصلا حس فمینیستی در کار نبود اگه دقت هم کرده باشی به هیچ آقاییی توهین نکردم مخاطبم فقط و فقط شوهرم بود
من خودم با فمینیست مخالفم ، البته با مردسالاری هم مخالفم
اگر تو هم جای من بودی عزیز حتما حال منو داشتی
وقتی 4 سال تمام عقد یه نفر بودی که کوچکترین ارزشی برات قائن نمیشد، بی اعتنا از کنار محبت بی چشمداشتت رد میشد، ازت پول میگرفت و پولی که از تو میگرفت میرفت با التماس خرج زنای هرزه میکرد بهشون کادو میداد تا یه ساعت باهاشون باشه!! تو هم اگه جای من بودی همین حرفا رو میزدی شایدم بدتر![/align]
http://www.hamdardi.net/thread-18073.html این فقط بخشی از چیزیه که من کشیدم و شما فقط میخونیدش
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم خیلی دلم می خواست بهت بگم
ای کاش از اول می دونستی زندگی مشترک یعنی چی؟
ای کاش برا زندگیت بیشتر تلاش می کردی
ای کاش اوایل زندگیمون به جای خاله بازی و رفت و امدهای بی موردت بیشتر به فکر زندگیمون بودی
ای کاش انقدر به فکر خواسته و دوست داشتنها و علایق خودت نبودی و بیشتر به من و زندگیمون فکر می کردی
ای کاش به این فکر بودی که منم سنم داره می ره بالا و دلم بچه می خواد
ای کاش دیشب که پشتت به منبود و من داشتم تلویزیون نگاه می کردم ودیدم که مادره پسرشو با عشق بغل کرد و من زار زار گریستم می دیدی و باهام همدردی می کردی اما من نزاشتم که تو متوجه بشی .
ای کاش اوایل زندگیمون منو از 4 شنبه تا اخر شب جمعه منو به زور خونه خانواده ات نمی برده که اینقدر احتراماتمون بین منو خانواده ات از بین بره
ای کاش اون موقع که پدرت به من تحمت دزدی زد از من دفاع می کردی
ای کاش وقتی پدرت قول دادهبود که به ما یه خونه میده بعد زیرش نیم زد تا من مجبور نباشم مثل یه مرد 40 ساله این همه سگ دو بزنم تا یه خونه و کار دستو پا کنم که الان حتی حال نداشته باشم به خودم برسم و از کار کردن خسته بشم و از زندگی خسته بشم .
ای کاش همون اول زندگیمون وقتی یه پول گیرت اومد به جای اینکه به فکر درست کردن و تمیز کردن واماده کردن همون خونه ای که بابات مثلا قرار بود به مابده باشی رفتی ویدئو و لوازم ضبط باند بار ماشینت خریدی این کارو نمی کردی .
ای کاش به فکر زندگیمون بودی از اول .
و ای کاشهای دیگر که خیلی زیادن .
ای کاش منو بیرون می بردی همیشه دلم می خواست باهات برم پیک نیک با یه سبد چای خواراکی بریم یه پارک که حتی تو این رو هم از من دریغ می کنی همیشه و بهم می خندی .
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم خيلي دلم ميخواست بهت بگم كه:
بابت تمام زحمتايي كه امروز برام كشيدي ممنونم. امروز كه خيلي حالم بد بود فقط وجود تو و محبتات بود كه منو آروم ميكرد.فكر نميكنم هيچ جاي دنيا بتونم مثل تو رو پيدا كنم.امروز خيلي خسته ات كردم وقت خواب با تمام خستگي و با چشماي خواب آلوده ازم پرسيدي بهتري؟ دوست داشتم بهت بگم عزيزم مگه ميشه تو رو داشته باشم وحالم خوب نباشه ولي نا نداشتم و فقط سرمو به نشونه بله تكون دادم.
بعد از اينكه خوابيدي من بهتر شدم و اومدم تو همدردي و از همينجا ميخواستم بابت تمام محبتاي امروزت تشكر كنم. خدايا سايشو بالا سرم نگه دار:323:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عزیزم
پر از حرف های ناگفته ام که مدت هاست بغضی ست که راه گلوم رو بسته
از تمام حرمت های شکسته شده بینمون ناراحتم
از تمام تایید های غلطی که شدی گله مندم دلم میخواست فقط یه بار تو جلسات خانوادگیتون که پشت درهای بسته برای زندگیمان تصمیم گرفته میشد برای جدایی یا ادامه من هم بودم دلم میخواست میتونستم تمام بدی های خانوادت جبران کنم فقط یک بار دلم میخواست چشمام ببندم و تمام بی محبتی هاشون بهشون بگم ولی صد حیف که وجود هدیه خدا در وجودم اجازه این همه کینه رو نمیده
میدونم خیلی داری سعی میکنی جبران روزهای تلخم بشه ولی نمیتونم دیگه باورت کنم نمیتونم تمام خاطرات بدیو که تو دلم کاشتی رو فراموش کنم نمیشه یادم بره چه روزهایی از شادترین روزهام سیاه شد
متاسفم که اینقدر راجبت تلخ می گم ولی بارها و بارها برای نبودن هات شرمنده بودم بارها برای حفظ زندگیم کنار تو تحقیر شدم ازت بیزارم
با تمام عشقم ازت بیزارم میدونم توام پر از سکوت های تلخی تو چشمات غم هات میبینم ولی گاهی با بدجنسی خوشحال میشم از بدبختی هات غصه میخورم ولی تقاص همه رفتارهای بدت هست
از مشکلات خانوادت دیگه ناراحت نیستم این هم تقاص همه قضاوت ها و تایید های نابجاشون بود
ولی هیچ کدومتون رو هیچوقت نمی بخشم چون قبل بودنت کینه رو بلد نبودم خوشحال از ناراحتی کسیو پستی میدونستم ولی تو تویی که نزدیکترینم بودی خانوادت که دین و مذهب و خدا و پیغمبر شعار همیشگیشون بود همه این هارو تو وجودم قرار دادن از خانوادت متنفرم از محبت هاشونم متنفرم اگر همسرم نبودی از توهم متنفر بودم
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسری من خیلی دلم می خواست بهت بگم ازت ممنونم که به خاطر من امروز صبح ماشینو بردی تعمیر و این به قیمت خداحافظی نکردن با خانوادت شد که می رفتن کربلا.و واقعا آبروی منو خریدی.و ممنون هیچ منتی به خاطر هزینه سنگینی که متقبل شدی به سرم نذاشتی:46::43::72::46::43::72:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عزيزم هاني من
دلم ميخواست بهت بگم خيلي ازت ممنونم كه دوباره سر پا شدي و مثل قبل به فكر زندگيمون هستي
دلم ميخواست بهت بگم واسم مهم نيست كه از ساعت 6 صبح نميبينمت تا 9.30 شب ... اين واسم مهمه 9.30 كه مياي ، تا درو باز ميكنم من و غرق بوسه و عشق ميكني تا صبح فرداش... دلتنگي هام جبران ميشه
دلم ميخواست بهت بگم ديشب وقتي با اون همه خريد اومدي خونه داشتم ذوق مرگ ميشدم
وقتي اون شب گفتي ماشين و ميفروشم تا واسه تو ماشين صفر بخرم ... فهميدم چقدر دلت درياست ... با همه وجودم گفتم من ماشين نميخواهم چون ديدم در مقابل داشتن تو اين چيزها مهم نيست
دلم ميخواست بهت بگم منو ببخش به خاطر كم صبري هام ، بد خلقي هام ، غر زدنهام و حساسيت هام
دلم ميخواست همه اين دلم ميخواستها رو بنويسم بچسبونم رو شيشه ماشينت اما بيدار شدي و گفتي ميرسونيم .. نشد
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
چقدر حرفا داشتم و دارم که بهت زنم که بخاطر اخلاق بدت نتونستم به زبون بيارم.
چقدر دلم ميخواست يه روز شروع کنم و از ابتداي آشناييمون بهت بگم و از لحظاتي که باعث شدي من ناراحت بشم غمگين بشم.عصباني بشم.گريه بکنم وحتي خودت و خانوادت رو نفرين بکنم باهات حرف بزنم.
دلم ميخواست بشنوي که چقدر ازت انتظارها داشتم و تو با بيرحمي شخصيتم رو لگدمال کردي و بهش بها ندادي.چقدر دلم ميخواست سرت داد بزنم.تا دلم ميخواست کتکت ميزدم و تو دم نميزدي.چقدر دلم ميخواست باهات قهر ميکردم و حرف نميزدم و محل سگ بهت نميذاشتم و تو عاجزانه طرفم ميومدي و ازم ميخواستي ببخشمت.
دلمميخواست بگم پشت اين ظاهر آروم و به ظاهر غمگين چه حرفها که دارم بهت بزنم ولي ازت ميترسم که مبادا باز فحش بدي و کتکم بزني دم نميزنم.
دلم ميخواست بهت بگم برا خودم متاسفم که از اينکه اونجور که فکر ميکردم نبودي و حس ميکنم که بهم کلک زدي تا منو بدست بياري.
دلم ميخواست بهت بگم رفتارت باعث شده تا حس کنم همه مردا بدجنسن و از همشون بدم بياد.دلم ميخواست بهت بگم وقتي بارها و بارها دلمو شکوندي و ناراحتمکردي و تازه طلبکار بودي که چه حقي دارم که ناراحت بشم و باز فحش دادي و کتک زدي ازت متنفر شدم و نفرينت کردم.
دلم ميخواست بهت بگم چه کارها که بايد خودت و خانوادت برام ميکرد و نکردين و برا همين کينه برام شده و دلم با خودت و خانوادت صاف نيست.
دلمميخواد بهت بگم بدم مياد از اينکه با خانوادت ارتباط داشته باشم و ازشون بدم مياد.
دلم ميخواست بهت بگم کاش جدا شدن آسون بود و اينقدر مجبور نبودم بخاطر ديگران زندگي کنم تا ميتونستم راحت ازت دل بکنم و براي هميشه از دستت راحت بشم.
دلم ميخواست بهت بگم چقدر حس انزجار دارم از اينکه فکر ميکنم برات يه نوکرم که بايد سر ماه حقوقم رو برات بيارم و تو اينو يه وظيفه ميدوني نه يه لطف.
دلم ميخواست بهت ميگفتم با همه اينها دوستت داشتم و دارم ولي تو هيچ وقت نميفهمي و فقط از من انتظار داري.
دلم ميخواست بهت ميگفتم ازدواج با تو باعث شده تا عصبي تر بشم.همش خودخوري کنم.زندگي برام مفهمومي نداشته باشه.افسرده بشم بعضي وقتها بي اختيار بشينم و به وضع خودم گريه بکنم.
دلم ميخواست بهت بگم ازت راضي نيستم و حقوقي که ميگيرم و بهت ميدم راضي نيستم و اميدوارم حلالت نباشه.
دلم ميخواست بهت بگم وقتي ياد کارها و حرفات ميفتم که منو ناراحت کردي و دلمو شکوندي کاش چند روز نبينمت و تنهام بذاري.
دلم ميخواست بهت بگم خيلي داري در حقم ظلم ميکني و نميدوني چه بلايي سرم داره مياد و انگار نه انگار.
دلم ميخواست بهت بگم تو اين مدت که باهات زندگي کردم از زندگي کردن خسته شدم و کاش اينو ميفهميدي و يه کم به کارهات فکر ميکردي:302:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
اگه ایراد نگیرین بمن که نامزدمو میگم همسرم
دو جمله
قدرتو ندونستم
کاش بهم فرصت میدادی
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
دوستان عزیز
این تاپیک را در راستای مثبت اندیشی و انتشار امواج مثبت به کار بگیریم بهتر است . منفی ها را نیاز نیست پررنگشون کنیم . مهم اینه که از آنها عبور کنیم بلکه آنها را برگردان مثبت کنیم
می می جان
عزیزم منتظریم که پیامهای این پستت را دونه به دونه برگردان مثبت کنی .
.
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عزیزم میخواستم بگم منو ببخش که اوایل ازدواجمون از اینکه باهات ازدواج کردم پشیمون شده بودم و به تو سرکوفت میزدم که تو پول نداری:302:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
همسرم دلم میخواست بهت بگم خیلی پشیمونم از این که 6 ماه پیش تو دعوا حرفهایی رو زدم که مثل یه داغ همیشه رو دلت میمونه !
پشیمونم که حرمتتو شکستم و باهات بد حرف زدم منو ببخش عزیزم ..
و میخواستم بهت بگم خیلی خوشحالم که دارمت .. خیلی خوشحالم که تو مرد منی ..
ببخش که اذیتت کردم ..
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
با وجود این که الان کنار اسمت یه کلمه ی سابق هم چسبیده و شدی همسر سابق؛
امّا
منم حرفای نگفته برات داشتم؛( چون فقط مثبتاش مجازه این رو می گم!!!:311: )
"هیچ پرستاریی مهربون تر و بهتر از تو ندیدم... "
خیلی دلم می خواست این حرف رو بهت بگم، با وجود اینکه یه جورایی هم بهت گفته بودم...
این کوتاهی من رو برای بیان خوبیت ببخش...
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
عشقم دوست دارم بدونی :
الان که هنوز سر کاری تو این سرما خییییللللیییی دلم برات تنگ شده.
میخوام بدونی بعد خدا فقط خودت.
میخوام بدونی شرمنده ام که گاهی لولو میشم :301:
میخوام بدونی بهترین اتفاق زندگی منی.
میخوام بدونی ازینکه 24ساعتت رو برای من وعلی صرف میکنی شرمندت میشم.
میخوام بدونی ته دلم میخوام که ببخشمت بخاطر اون اتفاقای بد .............
دوستت دارم :72::72::72:دوستت دارم:72::72::72:دوستت دارم:46::43::46:
-
RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم
دلم ميخواد بگم چقد با تمام مردهاي دنيا فرق داري
يادته ميگفتم كسي كه ١٠٠ رو ميبينه ديگه به ٩٠ هم راضي نميشه؟
چقدر فهم و درك بالات بهم امنيت ميداد و ميده
چقدر گذشت داري كه به گرد پات هم نميرسم
واي چقد سختي كشيدم كه بهت بگم دوست دارم
چقد سخت بود عشقمو واسه بقيه كه ميپرسيدند توضيح بدم
يادته ميگفتي خودم فهميدم،از همون موقع كه سر كلاس، من درس ميدادم و تو فقط نگاه ميكردي اما اصلا گوش نميكردي؟
اينو گفتي و خنديدي و من خجالت كشيدم اما تو دلم داشتم برات ميمردم!
با تمام سختي هايي كه زندگيمون داره ،اگه ١٠٠٠بار ديگه هم نه دننيا بيام فقط دنبال تو ميگردم و عاشقت ميشم.
يادته اولين جلسه كاري؟چقد استرس داشتم،ولي باز وقتي دور ميزي كه تو هم بودي نشستم باز هم چيزي از جلسه متوجه نشدم و همه حواسم پيش تو بود.
هيچ مردي نتونسته بود نظرمو جلب كنه،اما تو بدون اينكه كاري كني ذات پاكت جذبم كرد.
خدا رو شكر ميكنم كه عشقم همه با شناخت بود و هرچي بيشتر ميشناختمت عاشق تر ميشدم.
وقتي خوب شناختمت به خودم گفتم به دست آوردن محبت همچين مردي با ارزشه.
آآي چرا انقد خوبي؟چرا خدا تو رو انقد امتحان كرد؟چرا امتحان به اين سختي؟خدايا اين چه تفاوتي بود؟
بهاي خالص كردن بنده هات چقد سنگينه،خيلي بدجور همه جوره داري امتحانش ميكني و من هم دارم ميسوزم
خيلي بي نهايت وصف نشدني دوست دارم