می خواهم اسم بچه رو خودم انتخاب کنم...

سلام به همگی
بازم منم با یه مشکل جدید
کمتر از دو هفته دیگه قراره بچه ام پاشو بذاره تو این دنیا :43: :46:
دوران بارداری خیلی سختی رو سپری می کنم، واقعا اذیت می شم.
در قبال تمام این تحمل رنجها و مشقات، انتطار دارم که اسم بچه رو خودم انتخاب کنم. از همون موقعی که جنسیتش رو فهمیدم، براش اسم انتخاب کردم. اما ظاهرا پدرش خوشش نیومد.
برای اینکه نظر اون هم تامین بشه، یه لیست شاما 10 تا 15 اسم به همسرم دادم و گفتم از بین اینها خودت یکی رو انتخاب کن ولی تا الان اینکار رو نکرده. هرچی ازش جویای علت می شم، هیچی نمی گه.
نمی دونم چی تو ذهنش می گذره و قراره چی کار کنه!
هرچی بهش می گم که بابا من اینهمه زحمت و مشقت دارم می کشم، لااقل حق دارم یه اسم برای بچه انتخاب کنم، نام فامیل رو که از تو می گیره، لااقل انتخاب اسم کوچیکش حق منه!
تازه منم که دارم درکت می کنم و نمی خوام اسم بچه ات چیزی باشه که به دلت نمی شینه. اما از لیستی که بهت دادم انتخاب کن!

حالا نمی دونم چطور باید باهاش صحبت کنم که راضی بشه لااقل از اون لیستم یه اسم انتخاب کنه. دوستان میشه کمی راهنماییم کنید؟

دوست عزیز

من اگه جای شما بودم هیچ اصراری در مورد لیست اسامی که دادم بهش نمی کردم.

چون اون الان دقیقا می دونه شما از چه اسامی خوشتون می یاد پس اصرار بیشتر شما اونو لجباز تر می کنه:300:

بهش بگید باشه هر چی تو بگی و هر اسمی تو گذاشتی من هیچ دخالتی نمی کنم و از حقم گذشتم و دیگه اصلا

کشش ندید.

امیدوارم با وجدان درونی خودش و همچنین با دلایلی که در اینده بچه ازش خواهد پرسید بتونه بهترین تصمیم رو بگیره!؟ :72:

تبریک می گم.خبر خوبی دادی.دختره یا پسر؟اون لیستم اگر بذاری ممنون می شیم.

سلام blue sky عزیز

خیلی خوشحال شدم، آخ جون:46:

با اجازه منم نظرم رو اعلام کنم!

این طور که من اطرافم دیدم و به نظرم منطقی می یاد، معمولاً قبل از مشخص شدن جنسیت فرزند، پدر و مادر توافق می کنن که اگه دختر بود، مادر اسمش رو انتخاب کنه و پدر تأئید کنه، اگه پسر بود که بر عکس!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

هرچی بهش می گم که بابا من اینهمه زحمت و مشقت دارم می کشم، لااقل حق دارم یه اسم برای بچه انتخاب کنم، نام فامیل رو که از تو می گیره، لااقل انتخاب اسم کوچیکش حق منه!
تازه منم که دارم درکت می کنم و نمی خوام اسم بچه ات چیزی باشه که به دلت نمی شینه. اما از لیستی که بهت دادم انتخاب کن!

---

به نظره من این جملات خیلی بار منفی داره!
شما اذیت شدین؟ پدرشم اذیت شده! نوع اذیت شدن ها فرق داشته! باید این مقایسه ها رو کنار گذاشت! این حرف ها فقط سردی می یاره!

بچه مال هر دوی شماست، هر دوی شما حق دارین براش اسم انتخاب کنین! شما مادرشین، اون پدرش! چه فرقی داره!

شما یه بار باهاشون صحبت کنین و بگین بیاین با هم یه اسم خوب انتخاب کنیم!

هر دو تون چند تا اسم بنویسین و تو یه باکس قرار بدیند، بعد یه نفر از میونشون یکی رو بر داره، شانسی هر اسمی که افتاد!

انتخاب اسم بچه فک نکنم زیاد مهم باشه، با یه سری رفتارها و جملات زیبا می تونین این فرآیند رو بسیار شیرین و به یاد ماندنی کنین و از حالت مسابقه و شکست و پیروزی خارج کنین!

من اگه بودم می گفتم هر چی آقامون بگه:310:

ایشالا که یه بچه ناز و باهوش تقدیم به دنیا کنی! :46:

به به...
مبارك باشه!
شما نوشتید:
هرچی بهش می گم که بابا من اینهمه زحمت و مشقت دارم می کشم، لااقل حق دارم یه اسم برای بچه انتخاب کنم، نام فامیل رو که از تو می گیره، لااقل انتخاب اسم کوچیکش حق منه!
تازه منم که دارم درکت می کنم و نمی خوام اسم بچه ات چیزی باشه که به دلت نمی شینه. اما از لیستی که بهت دادم انتخاب کن!
خب من با شما موافق نیستم و این فکر رو که به نظرم یه آفت از طرف منتقد درونی شماست رو کامل فراموشش کنید! بی شک شما از ایشون انتظار نداشتید که باردار بشوند و نشدند! و یا اسم فامیلی کودک شما، توافقی نبوده که از پدر یا مادرش بوده باشه! که حالا بگیم چون من باردار شدم و تو نشدی و اسم فامیلی تو روشه! پس من اسم کوچکش رو انتخاب می کنم! نه این صحیح نیست و خیلی هیجان زده است! برای همین هم ایشون سکوت کرده...
پیشنهاد می کنم ، خوشحال باشید، با تکرار فرمایشات منتقد درونیتون اوضاع خانواده خودت رو هیجان زده نکن و البته یه راه حل داره این قصه... چرا که نام کودک شما، باید کاملا توافقی باشه!

عملا انتخاب نام كودك چند مرحله داره:
مرحله اول: تمام اسامي كه رو كه فكر مي كنيد و هر دو دوست داريد و يا به شما پيشنهاد مي كنند رو روي كاغذ مرتب بنويسيد/ در اين مرحله شما نتخاب نمي كنيد فقط مي نويسيد! حداقل چيزي كه يه اسم بايد داشته باشه تا وارد ليست شما بشه اينه كه شما و همسرتون دوست داشته باشيد.
اين ليست رو تفكيك نكنيد مثلا به دو ستون : اسامي من/ اسامي همسرم! / همه اسامي رو در هم بنويسيد. براي تكميل ليست يه زماني بگذاريد/


مرحله دوم: بعد از اينكه ليست كامل شد زمان انتخاب مي رسه.
سياست نامگذاري:
1. بعضي ها فكر مي كنند كه ميان نام و نام خانوادگي كودك هماهنگي وجود داشته باشه بهتره..
تو اين ارتباط ممكن است بصورت جزئي از كل نام فاميلي، كلمات هم ريشه و هم خانواده، يا آهنگ مشابه مد نظر شما قرا بگيرند
2. گاهي نام فرزند با اقتباس از نام مادر، پدر يا هر دو انتخاب مي شود. مثلا اول اسم شما با اول اسم کودکتان يكي باشد... خيلي هم بد نيست! مژگان (نام مادر) مرجان(نام دختر)
اگر مي خواهيد فرزندان بيشتري داشته باشيد:
3. برخي تمايل دارند كه فرزندانشان اسامي هم آوا يا هم معنا داشته باشند مثل :
سعید، سعیده/
4. يا اينكه ابتداي نام كليه فرزندان يك حرف مشخص بوده يا به يك حرف واحد ختم شود.
آوا/ سارا/
5. گاهي به مناسبت خاص يا بنا به درخواست يا وصيت بزرگان خانواده نامي براي نوزاد در نظر گرفته مي شود اما او را به اسم ديگري مي خوانند كه شهرت نام دارد و در شناسنامه ثبت نمي شود. گاهی ان اسم رو پشت قرآنی قدیمی می نویسند... و اسم انتخابی خودتون رو در شناسنامه ثبت می کنند.
6. گاهي فقط دنبال يك اسم خوب مي گرديد... همين!
پس شما سياست نامگذاريتون رو براي انتخاب مشخص مي كنيد / با اين سياست شايد بعضي اسامي از فهرست شما حذف شوند. بخصوص مورد يك! مثلا نام كودك رو با فاميلي با هم بخونيد ببينيد يك آهنگ خوبي داره يا نه!
اگر آهنگ خوبي نداشت حذفش كنيد! اگر داشت نگهش داريد

معيارها:
در اين مرحله هم خيلي از اسامي فهرست شما حذف خواهند شد، تعصب نداشته باشيد!
1. تلفط اسم آسان باشد.. خيلي پيچيده نباشد و با كلمات ديگر اشتباه نشود. كودك شما در ابتدا نام خود را ياد مي گيرد و براي سالهاي اوليه زندگي از اين نام براي ارتباط استفاده مي كند
2. قابل اختصار نباشد و اگر هست بد نباشد... مثلا اسم امير به هيچ وجه قابل مختصر شدن نيست!
3. اگر قصد زندگي در خارج داريد و يا براي فرزندتان آينده اي اين چنين مي بينيد به تلفظ و ديكته اسم به انگليسي توجه كنيد
4. حتما اسمي انتخاب كنيد كه از روي آن بشود جنسيت كودك شما رو شناخت! نه اينكه اسمش رو بگيد بعد بپرسند خب دختره يا پسر!!! مسلما اين نام در شكل گيري هويت جنسي كودك شما موثر است
5. اگر فاميلي پدر طولاني و تركيبي است بهتره نام كودك كوتاه باشه و غير تركيبي! اما اگر فاميلي كوتاه دارند مي تونيد از اسامي بلند و تركيبي هم استفاده كنيد
6. متناسب با آينده باشد... يعني كودك شما همواره در كودكستان و ابتدايي نيست... فكر كنيد اگر استاد دانشگاه شود هم اين نام مناسب است؟ مثلا اگر دكتر شود؟ يا مهندس شود؟
7. متناسب با سن در هر مرحله مناسب باشد
8. ترجيحا از اسامي عربي مثل اسامه نباشد چراكه بعد ها در سفارتها و ... دچار مشكل خواهد شد
9. اسم مجاز باشد. مي تونيد از سايت ثبت احوال اطلاعات خوبي كسب كنيد

طبيعتا در اين مرحله خيلي از اسامي حذف مي شوند

معاني:
خب چند تا اسم شد؟؟؟ مي بينيد كه خيلي از اسامي رو خط زديم
معاني اسامي باقيمانده رو بنويسيد... با استفاده از سايت ثبت احوال و فرهنگهاي اسامي مي تونيد اين ها رو پيدا كنيد.. معاني متوسط و بد را خط بزنيد و معاني والا و خوب رو نگاه داريد!‌ بهتره اسمي انتخاب كنيد كه معني خوبي داشته باشد

حالا يه فهرست داريد كه شامل چند اسم يا فقط يك اسمه!
اگر چند اسم بود با گروه همسالان خود مي توانيد مشورت كنيد...
در هر صورت چند روز فرصت داريد كه اسم انتخابي خودتون را از اين فهرست كوچك انتخاب كنيد!
چند بار اسم رو تكرار كنيد و به احساس خودتون و ديگران توجه كنيد!
اسمي رو انتخاب نكنيد كه خودتون دوست داريد! اسمي رو انتخاب كنيد كه كودك شما به پدر و مادرش افتخار كند!
زياد هم سخت نگيريد!
فکر می کنم برای تصمیم نهایی روز عید غدیر روز مبارکی باشه...

راستی این کاغذها رو نگاه دارید... یه روزی که می خواست برای بچه اش اسم بذاره بهش نشون بدید!

تو پرانتز:
( یه آلبوم درست کنید، همه نتایج آزمایشات، سونوگرافی ها ، نسخه ها و همه چیزهایی که دارید رو در اون آلبوم نگه دارید تا مدارک تولد، این کاغذ نام گذاری هم بذارید، این آلبوم رو بر اساس تاریخ مرتب کنید، اگر دست نوشته ای هم دارید کنارش بگذارید، این آلبوم رو پیش خودتون نگه دارید تا وقتش برسه)
موفق باشيد

سلام عزیزم خیلی خیلی بهت تبریک میگم وآرزوی فرزندی خوب را برایت دارم..تو الان نباید خودتو ناراحت کنی وبه بچه ات فکر کن که نیاز به خوشحالی وآرامش تو داره قبل از اسم....
تو حق داری در مورد اسم بچه ات ولی این حساسیت را دیگه جلو شوهرت نشون نده وبهش سر اسم گیر نده چون امکان لج کردنش بیشتر میشه(مردها را که میشناسیم)
ونهایتا جلو شوهرت بگو ایشالا سالم باشه وخوب اسم که آنقدر مهم نیست وبگذار اون هم بگه یا فک کنه آره مهم همینه و اصلا اون لیست اسم را هم بنداز دور وفراموش کن

بعد خودت اسم را با یقین ودر قلبت انتخاب کن به اون هیچی نگو وبین خودت وخدا باشه

بعد از زایمان با نرمی ومحبت بهش بگو خدا را شکر ...من خیلی درد کشیدم ...وآخر سر بگو هر چی شما دوست داری ولی من فلان اسم به دلم نشسته وتو خلوت خودم با این اسم صداش میکنم وبهم آرامش میده من فکر کردم شما ممکنه دوست نداشته باشی هیچی نگفتم دیگه ولی دعا می کردم اجازه بدی.....
این بهترین روشه ودقیقا همون اسمی که دوست داری را می گذاری شوهرت هم احساس خوبی خواهد داشت و زندگیتون هم گرم وبا محبته(چون واقعیت این است که مسئله اسم آنقدر که برا خانوما مهمه واسه آقایون نیست مگه غیر از این است که همه دختر ها اسم بچشون را از کودکی میگذارند ولی واسه پسرا میشه گفت اصلا مهم نیست)

اگر صبر وحوصله این مراحل را نداشته باشی وبا مسئله اسم اعصاب شوهرت را خرد کنی به نفع هیچ کی نیست فقط حوصله همین

تو الان حامله ای ودعات برآورده میشه واسم خیلی دعا کن ......مرسی

دوستان از همگی تون بابت نظراتتون ممنونم.
همچنین از اینکه اشتباهم رو در اینکه نامگذاری رو برای فرزندم حق خودم می دونستم و اون رو به همسرم هم انتقال دادم، بهم یادآور شدید بازم ممنونم.

حقیقتش من هم برای نامگذاری فرزندمون معیارهایی داشتم و دارم که همگی رو تو ذهنم لحاظ کردم و براساس اونها یک اسم انتخاب کردم که تقریبا میشه گفت تمام اون معیارهام رو داشت، منهای اینکه همسرم مخالفت کرد.
من هم بهش گفتم که بخاطر تو که پدر بچه هستی و تو هم حق داری، حاضرم از این اسم بگذرم!

اما یک نکته هست و آن اینکه منم حاضر نیستم به کل از همه معیارهایم بگذرم. و اسم فرزندک باید نظر من رو هم تامین کنه، هرچند دلخواه من نباشه.

متاسفانه 2 نکته وجود داره؛
1- من و همسرم خیلی معیارهایمان یکی نیست و متاسفانه از دو طیف مختلف دنبال اسم هستیم.
2- از طرفی هم فکر می کنم داره لج می کنه. چون یبار یه اسمی پیشنهاد داد که اتفاقا تو لیست من بود (اون موقع هنوز لیستم رو بهش نداده بودم). گفتم قشنگه و من هم موافقم. این اسم تو لیست من هم هست. با کمال تعجب دیدم که گفت منصرف شدم و همینجوری گفتم.

متاسفانه خیلی پیشنهاد اسم نمی ده و میگه بذار دنیا بیاد. از طرفی می ترسم بدون گفتن به من بره برای بچه شناسنامه بگیره!!!!!!!!!
دلم نمی خواد بعد از تولد بچه و زمانیکه من احتمالا منزل پدرم هستم، اختلاف و درگیری بینمون پیش بیاد.
بنظرم بهتر بود قبل از دنیا اومدنش برای اسم توافق می کردیم تا اون موقع از بودن در کنار فرزندمون لذت می بردیم.

نمی دونم چطور باهاش صحبت کنم که زودتر براش اسم انتخاب کنیم.
در عین حال که از نفوذ خانواده اش رو فکر و تصمیم همسرم به شدت می ترسم. و ترس این رو هم دارم که احیانا اونها بخوان اسم بچه من رو انتخاب کنند!

سلام.دوستان راهنماییهای خوبی کردن منم یه تجربه ی مشابه توی خانواده مون داشتم که براتون میگم شاید مفید باشه:برادر منم و همسرش دقیقا این مشکلو داشتن کار اونا دیگه دقیقا به لج و لجبازی کشید و در نهایت بعد از این که 15 روز از تولد برادرزاده ام گذشت هنوز اسم نداشت! آخرش پدر من یه پیشنهاد جالب داده لیست اسامی منتخب زن برادرم و برادرمو گرفت و نشست حسابی این لیست بررسی کرد اسمهای مشترکو نوشت و بعد با مشورت یکی از اعضای خانواده ی زن برادرم،پدرم خودش یه اسم واسه برادر زاده ام انتخاب کرد که هم به صورت مشترک مورد قبول برادر م و زن برادرم بود هم این که اونا هیچ کدومشون مستقیما انتخابش نکرده بودن که بتونن لجبازی کنن.
در کل اگر در خانواده تون بزرگتری هست که همسرتونم قبولش داشته باشه (یا حتی در خانواده ی همسرتون) شما لیست اسامی انتخابی خودتون و همسرتونو به صورت مجزا بدین ایشون(البته بگما این راه حل آخره و مسلما همه اول دوست دارن خودشون انتخاب کنن اما اگه دیگه هیچ راهی نبود اینم یه راهه) و بقیه ی فرآیند انتخاب اسمو البته با شرایطی که گفتم(که مشترک تو لیست هر دوتونم باشه) بسپرین به ایشون.
البته... اگه قبلش خودتون به توافق برسین که فبها.. اما اینم این راه متفاوته!
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

حقیقتش من هم برای نامگذاری فرزندمون معیارهایی داشتم و دارم که همگی رو تو ذهنم لحاظ کردم و براساس اونها یک اسم انتخاب کردم که تقریبا میشه گفت تمام اون معیارهام رو داشت، منهای اینکه همسرم مخالفت کرد.
من هم بهش گفتم که بخاطر تو که پدر بچه هستی و تو هم حق داری، حاضرم از این اسم بگذرم!

متاسفانه 2 نکته وجود داره؛
1- من و همسرم خیلی معیارهایمان یکی نیست و متاسفانه از دو طیف مختلف دنبال اسم هستیم.
2- از طرفی هم فکر می کنم داره لج می کنه. چون یبار یه اسمی پیشنهاد داد که اتفاقا تو لیست من بود (اون موقع هنوز لیستم رو بهش نداده بودم). گفتم قشنگه و من هم موافقم. این اسم تو لیست من هم هست. با کمال تعجب دیدم که گفت منصرف شدم و همینجوری گفتم.

متاسفانه خیلی پیشنهاد اسم نمی ده و میگه بذار دنیا بیاد. از طرفی می ترسم بدون گفتن به من بره برای بچه شناسنامه بگیره!!!!!!!!!
احتمالش هست!

خواسته هاي شما:
اول: * دلم نمی خواد بعد از تولد بچه و زمانیکه من احتمالا منزل پدرم هستم، اختلاف و درگیری بینمون پیش بیاد.

دوم :‌*بنظرم بهتر بود قبل از دنیا اومدنش برای اسم توافق می کردیم تا اون موقع از بودن در کنار فرزندمون لذت می بردیم.

سوم: *نمی دونم چطور باهاش صحبت کنم که زودتر براش اسم انتخاب کنیم.

چهارم:‌*در عین حال که از نفوذ خانواده اش رو فکر و تصمیم همسرم به شدت می ترسم. و ترس این رو هم دارم که احیانا اونها بخوان اسم بچه من رو انتخاب کنند!

---

سلام آسمان آبي،
چند روزي بود كه نبودي همش برف و بارون بود... راستي با اين همه دود چه مي كشي بانو!
معلوم مي شه پستي كه گذاشتم رو خوندي... اما نه با دقت!
چيزايي كه با قرمز از جملات شما جدا كردم،‌ خطاست! نبايد اينگونه فكر مي كرديد.. انتخاب اسم حق بديهي فرزند شماست نه شما دو نفر! اما به دليل اينكه ايشون در حال حاضر توانايي اعلام اسمشون رو ندارند،‌ مسئوليت بر عهده شما دو نفر گذاشته شده و لذا سعي كنيد هر دو از عهده اين مسئوليت طوري بر آييد كه ايشون به نام خودشون افتخار كنند.. چرا كه اسم مقوله مهمي در شكل گيري شخصيت و هويت فرزند شماست، جنسيت او رو مشخص مي كنه و به شكل گيري شخصيتش در سالهاي ابتدايي در ميان گروه همسالان،‌ نقش بسزايي داره!
طبيعتا شما و همسرتون به دليل نوع و طرز تفكر،‌ صفحات ذهني دور از همي در اين مقوله خواهيد داشت و توافق و تفاهم شما سخت تر خواهد بود،‌ اما چقدر خوبه كه با سياست گذاري نوشته شده و معيارهاي نوشته شده اون فهرستي كه گفتم رو آماده كنيد و تلاش كنيد صفحات ذهني خودتون رو به هم نزديك كنيد تا حدود 40 درصد بر هم انطباق داشته باشه...
با انتقال بخش اول صحبتهاي من به همسرتون مي تونيد به شكلي مشابه مثال زير درخواستتون رو تكميل كنيد،‌ اما قبلش بايد بگم كه حتما در شرايط خوب، با لحني آرام،‌ بدون تنش، در يك زمان مناسب و حتما با گفتن كلماتي شبيه " لطفا" "مي شه ازت خواهش كنم" درخواست خودتون رو هميشه مطرح كنيد. حتي در اين رابطه كه درخواست خيلي درخواست اساسي هست،‌ بايد وضعيت ظاهري شما هم بهترين حالت باشه... هميشه درخواستهاي مهم يك فاز عاطفي هم دارند،‌ توجه كنيد كه فاز عاطفي در درخواستتون خيلي مهمه!
درخواستتون كوتاه باشه.. زياد توضيح لازم نيست! چند بار قبل از اينكه درخواست كنيد،‌ جلوي آينه حالات چهره خودتون رو ببينيد! زبان بدنتون رو تمرين كنيد... ببينيد چطوري زيباتر مي شيد...
مثال:
ميشه خواهش كنم كمكم كني؟ آخه من خيلي دوست دارم وقتي فرزندمون به دنيا مياد به يه اسمي صداش كنيم، راستش پيشنهادي هم دارم و بدون كمك تو نمي تونم كاري كنم،‌ لطفا يه وقتي به اين قضيه اختصاص بده...
حتما نظرات ايشون رو اول بگيريد، بعد نظرات خودتون رو بنويسيد! سعي كنيد هيچ چيز كوچكي از معيارها از دستتون در نره! همه چيز رو بنويسيد! تاكيد مي كنم،‌ بنويسيد! معيارها رو اولويت بندي كنيد... معيار ذهني قابل قبول نيست! فقط مكتوب!
از نفوذ خانواده و فرضيات مبهم و قضاوتهاي سريع منتقد درونيتون نترسيد... و اين قضاوتها رو هرگز،‌ هرگز،‌ به ايشون نگيد!
روشي كه گفتم رو بهشون بگيد... و با هم سعي كنيد به جاي فرزندتون بهترين تصميم رو بگيريد! تصميمي كه اگر خود ايشون بود،‌مي گرفت!

يك نكته مهم: (راستي يه نكته اي، جملات پاياني شما با نمي خوام همه شروع مي شوند... دقت كرديد! من به اين مي گم عدم استفاده از قدرت عشق! هميشه اون چيزي رو كه مي خواهيد و دوست داريد رو بگيد... نه اون چيزي كه نمي خواهيد!!!! اين خيلي به انرژي پيرامون شما كمك مي كنه! امتحان كنيد... با همين جملات پاياني!
دلم می خواد بعد از تولد بچه و زمانیکه من احتمالا منزل پدرم هستم، خيلي خوشحال باشيم و همه چيز ايده آل باشه.
يا
می دونم اگر باهم صحبت كنيم و با روشي به توافق برسيم،‌ بسيار خوب خواهد بود و اين كار بسيار لذت بخش خواهد بود!)
قدرت عشق،‌يك رازه! هرگز ناديده اش نگيريد


سوالي بود بپرسيد...
اين روزها بيشتر ببينيم آسمان آبي رو خوشحال تر مي شيم...

سلام مباركه عزيزدل !من كه خاله ني ني مون بودم سه كرور اسم از نت و .. و.. و.. پيدا كردم و گذاشتم در اينترنت.بعد هر دو باهم از ميون اونا اسم ني ني شونو انتخاب كردن..البته نهايتا دامادم به انتخاب خواهرم ارج گذاشتن اما مهم تفاهم و همقدم و همدل بودنه..اينجوري وظايفو جدا نكنين .. البته به عنوان يه ماما ميدونم چقدر مادرا در اين پروسه متحمل فشار مي شن اما اگه از حالا بچه من بچه من كنين همسرتون حس ميكنه سهم تلاش هاي بعدي اونو ناديده ميگيرين گلم..:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

اما یک نکته هست و آن اینکه منم حاضر نیستم به کل از همه معیارهایم بگذرم. و اسم فرزند باید نظر من رو هم تامین کنه، هرچند دلخواه من نباشه.

متاسفانه 2 نکته وجود داره؛
1- من و همسرم خیلی معیارهایمان یکی نیست و متاسفانه از دو طیف مختلف دنبال اسم هستیم.
2- از طرفی هم فکر می کنم داره لج می کنه. چون یبار یه اسمی پیشنهاد داد که اتفاقا تو لیست من بود (اون موقع هنوز لیستم رو بهش نداده بودم). گفتم قشنگه و من هم موافقم. این اسم تو لیست من هم هست. با کمال تعجب دیدم که گفت منصرف شدم و همینجوری گفتم.

متاسفانه خیلی پیشنهاد اسم نمی ده و میگه بذار دنیا بیاد. از طرفی می ترسم بدون گفتن به من بره برای بچه شناسنامه بگیره!!!!!!!!!
دلم نمی خواد بعد از تولد بچه و زمانیکه من احتمالا منزل پدرم هستم، اختلاف و درگیری بینمون پیش بیاد.
بنظرم بهتر بود قبل از دنیا اومدنش برای اسم توافق می کردیم تا اون موقع از بودن در کنار فرزندمون لذت می بردیم.

نمی دونم چطور باهاش صحبت کنم که زودتر براش اسم انتخاب کنیم.
در عین حال که از نفوذ خانواده اش رو فکر و تصمیم همسرم به شدت می ترسم. و ترس این رو هم دارم که احیانا اونها بخوان اسم بچه من رو انتخاب کنند!

---

سلام به بلو اسكاي عزيز
منم به نوبه خودم تبريك ميگم مادر شدنتون رو ، اميدوارم حقيقتا بتونيد در اين مسئوليت بزرگي كه بر دوشتان افتاده ، موفق و سربلند بيرون آييد و زندگي شيريني با هسمرتان در كنار اين فرزند عزيزتان داشته باشيد ...
اول بگم : انتخاب اسم حق مشروع شما و همسر است ، يعني حق هر دوي شماست ... هر دوي شما بايد با تفاهم آن را انتخاب كنيد ،

اما من با عرض عذر خواهي ، يه نكته بگم : با توجه به نكاتي كه در دو پست خود گذاشتيد ، اينجور فهميدم كه هنوز خوب نتوانسته ايد ارتباط روحي و معنوي خوبي با همسرتان برقرار كنيد ، و اين يك ضعف در زندگي مي باشد ، و فقط در انتخاب يك اسم نيست ، بلكه ممكن است حتي در سائر موارد زندگي شما سرايت كند و انتخاب اسم شروع سرايت آن باشد ...

لذا پيشنهاد من اينست كه : اگر ترس اين را داريد كه بخواهيد بر اين حق خود اصرار كنيد ، ممكنه اختلافاتي بيافته ، و مسائل ديگري پيش آيد ، شما فعلا از اين حق خود بگذريد تا زندگيتان دچار تزلزلي نشه ، ( به هر صورت هر چند اسم مهم است ، اما آرامشي كه براي آن فرزند بايد به وجود آوريد خيلي مهمتر از اسم است ، و اين با اين لج و لجبازي حادث نمي شود ، لذت بردن از فرزند مهمتر است ، يادتان باشد كه تربيت او هم در آينده در دست شماست )
اما بعد از اين ماجرا برنامه اي متقن بريزيد و شروع كنيد به برقراري ارتباط روحي و معنوي با همسر خود تا در سائر موارد زندگي بتونيد با تفاهم و .... مسائل را حل كنيد ، ( البته قبل از آن راههاي ايجاد اين رابطه را بيابيد و بعدا سعي كنيد آنها را در زندگي پياده كنيد )

شايد اين اختلاف راي و نظر ، زنگ هشداري باشد براي شما كه به خود آييد و بيشتر به فكر ايجاد اين ارتباط بيافتيد .....

انشاالله هميشه و در تمام لحظات ، كنار اين فرزند عزيزتان لحظات لذت بخشي داشته باشيد ...

يا علي :72::72::72:

سلام اسمان ابی عزیز.:72:
بهت تبریک می گم و امیدوارم که قدمش خیر باشه. وقتی گل پسرت دنیا بیاد کم کم یاد می گیری که خیلی باید به خاطر پسرت گذشت کنی حتی از حق طبیعی خودت.
بله خداییش بارداری دوران سختیه و قطعا سختی زیاد کشیدی اما این حرف اقای sci رو قبول دارم که انتخاب اسم و حق خودت ندون.
من خیلی نمیتونم راهنماییت کنم چون اولا حالم خوب نیست که فکرم کار کنه و دوم اینکه به نظرم حرفای اقای sci و سایر دوستان خیلی کامل بود.
فقط خواستم تبریک بگم و اینکه اگر احیانا احیانا احیانا........ همسرت برای پسرت شناسنامه گرفت با سلیقه خودش لحظات شیرین به دنیا اومدن نوزادت و برای خودت تلخ نکن بالاخص که خانوادت هم در کنارت هستن.
موفق باشی:72:

دوستان گلم از همگی ممنون که راهنماییم می کنین و برام وقت می ذارین.

متاسفانه از وقتی برخی از دوستان هم این احتمال رو دادند که ممکنه همسرم بدون مشورت با من برای پسرمون شناسنامه بگیره، واقعا اعصابم بهم ریخته!
من خواسته ام رو کاهش دادم و توقعاتم رو کم کردم. ولی اینکه یک عمر پسرم رو به نامی صدا بزنم که دوستش ندارم، دیوونم می کنه. در واقع اصلا برام قابل قبول نیست. حتی به ذهنم رسیده اگه اینکار رو بکنه بمونم خونه پدرم و هرگز برنگردم.
اما شاید بد نباشه که قبلش بهش بگم که اگه چنین کاری بکنه چه اتفاقی ممکنه بیفته. نظر شما چیه؟ چطور بگم؟ (نگید بیخیال شو و آرامش داشته باش که اصلا نمی تونم و نمی خوام که بتونم)

الان تو ذهنم اینه که ازش بخوام که اونم تو این چند روز باقی مونده یه لیست بده (در واقع با توجه به صحبتهای آقای sci) و معیارهاش رو هم بنویسه. هرچند من تقریبا معیارهاش رو می دونم و بنظرم کامل نیستند و خیلی افراطی به یک بعد توجه شده و از بقیه ابعاد غافل شده.
اما نمی دونم اینکار رو انجام می ده یا نه!

خلاصه که من این موضوع رو که بدون اطلاع من اسم انتخاب کنه و برای بچه شناسنامه بگیره رو به هیچ قیمتی قبول نخواهم کرد. پس لطفا و خولاهشا یکم بهم همفکری بدید که آیا در مورد عواقب اینکار (گرفتن شناسنامه خودسرانه) باهاش صحبت بکنم یا اینکه فقط ازش بخوام که لیستش رو تهیه کنه؟ (باتوجه به زمان اندکی به تولد پسرمون مونده)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوستان یه سوال هم داشتم؛
می دونید گواهی تولد فرزند رو بیمارستان به کی می ده؟
بعد از تولد فرزند به مادر می دن یا موقع تسویه حساب به پدر؟
اگه بتونم اونو نزد خودم نگه دارم، لااقل خیالم راحته که بدون هماهنگی نمی ره شناسنامه برای پسرمون بگیره!

نه نگو بنظرم...اینجوری بیشتر تشویقش میکنی بره اینکار رو انجام بده... پیش خودش میگه"اینم یه راهیه!خودش که اون موقع نمی تونه از جاش بلند شه من می رم تندی واسه بچه شناسنامه میگیرم" :163: . بهترین کار توافق همراه با برانگیختگی حس احترام همسرته. حتما باهاش به توافق برس. انقدر خودخوری نکن مامانی!:46:
یه سوال؟ چرا انقدر در موضع رنجش و دلخوری نسبت به شوهرت هستی؟ بابای بچه است! بچه تو...بچه هردوتون...
یه پیشنهاد دارم... اول ابنکه بشین ار خدا طلب صبر کن و بخواه که بهت آرامش بده... بعد هم بخواه اسمی واسه پسرت انتخاب بشه که به صلاحشه. بعد از اینکه خودتو آروم کردی حالا همه تلاشتو بکن یک اسم خوب واسه بچه پیدا بشه. در بدترین حالت اگه نشد تو بچه رو به اون اسمی صدا کن که دوست داری... مشکلی نیست که انقدر حرص می خوری جونم!

راه حل خوبی نیست و خودم هم باشم این راه را انتخاب نمی کنم. ولی گفتم شاید شما قبول کنید.

1- دو تا اسم برای بچه بگذارید. شناسنامه ای و صداکردنی متفاوت باشه. یکی را شما بگذار، یکی را ایشون.

2- یکی از دوستان من با همسرش سر این قضیه مشکل داشتند و الان دخترش دو تا اسم دارد. یکی در شناسنامه که پدر هم با همون اسم صداش می کند. یکی هم مادر برای خودش انتخاب کرده. مادر و جمعی از اقوام به این اسم صداش می کنند و پدر و تعداد کمی از اقوام هم به اسم دیگه. خود بچه هم خودش را به اسم مادریش معرفی می کنه.

اصلا راه حل جالبی نیست. می دونم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ولی به نظر من حرفهای مهاجر بی نشان را جدی تر بگیر. چرا اینقد من و تو بین شما و همسرتون هست و چرا هر روز این فاصله را بیشتر می کنی؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دلم برای سرافراز تنگ شده بود و همه اش می گفتم چرا پیداش نیست.
سیسیلی هم نوشته که حالش خوب نیست و من پررنگ نیستم که حالش را بپرسم. به هر حال سواستفاده کردم و اینجا نوشتم. ببخشید. می تونید پاکش کنید.

اگه بتونید توافق کنید و کمی گذشت البته هردوتون .می شه یکی از اسمها بشه اسم شناسنامه ای یکی هم تو خونه صداش کنید.اما حتما توافق باشه.

دوستان چون مبحث نامگذاریه و ممکنه دوستان دیگر هم زمانی به این تاپیک مراجعه کنند، لازم دیدم که این مطلب رو اینجا بگم.

زمانی یک برنامه تلویزیونی تماشا می کردم که از مضرات دو اسمی بودن کودک می گفت. می گفت که کودکانی که دو اسم دارند، معمولا دو شخصیتی می شوند. شخصیت کودک بر اساس نامش هم شکل می گیرد (بخاطر همین برام خیلی مهمه که اسم پسرمون چی باشه)
در ضمن همه ما با اسممون یه ارتباط حسی برقرار می کنم بطوریکه وقتی با اون نام صدا زده می شیم، احساس خوبی پیدا می کنیم. در ضمیر ناخودآگاهمون سعی می کنیم که شخصیتمون رو به اسممون (از لحاظ معنایی و از لحاظ خصوصیات فرد مشهوی که احیانا به این نام بوده است)، نزدیک کنیم.

خلاصه که همانقدر که انتخاب نام مهمه، تک بودن اون هم مهمه.
و طبق اون برنامه تلویزیونی از دیدگاه روانشناسی اصلا درست نیست که کودک دو اسمی باشه.

سلام خیلی خوشحال شدم دیدنتون
دلمون براتون تنگ شده بود خواهر مجازی من
قدم نو رسیده مبارک ایشالا سالم باشه
خیلی تبریک میگم
راستش نرسیدم همه ی تاپیکو بخونم فقط یکم از نتوشته هاتونو خوندم ضمنا فک نکنم سوادم قد بده شما رو راهنمایی کنم
امیدوارم روشی رو اتخاذ کنید که به صورت دوستانه حل بشه
نه لج و لجبازی جوری که نه حقی از شما ضایع بشه نه همسرتون
آرامشتون رو حفظ کنید هنوز بچه بدنیا نیومده ممکنه تاثیر بد بذاره
یه توصیه می کنم که حرف خودتونه
اگه حقی ازتون ضایع شد وقتتونو و اعصابتونو داغون نکنید
زندگی کتابیست پر ماجرا به خاطر یک ورق دورش نینداز

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوستان یه سوال هم داشتم؛
می دونید گواهی تولد فرزند رو بیمارستان به کی می ده؟
بعد از تولد فرزند به مادر می دن یا موقع تسویه حساب به پدر؟
اگه بتونم اونو نزد خودم نگه دارم، لااقل خیالم راحته که بدون هماهنگی نمی ره شناسنامه برای پسرمون بگیره!

---

عزيز حساس من دوران حامگي تو با اين تنش ها خراب نكن.. عزيزم اين تنش ها در خون شما استرسور آزاد ميكنه و به فرزند عزيزتونهم ميرسه..
اسم مهمه اما نه مهم تر از خود فرزند و زندگي تون! خوب/
گواهي ولادتو ما ما ما ها در بدو تولد از روي گواهي زايمان مي نويسيم. زمان من يه كاغذ زرد بوده واسه ما و يه سفيد واسه والدين . موقع ترخيص ميديمش به كسايي كه بچه و مامان رو ميبرن( پدر مادر بچه يا همسر يا مامان بابا بزرگ هر كي اومده همراه با يه رسيد تحويل)
معمولا به مامانا نميديم درد دارن حواسشون نيست گم ميشه.
هماهنگي رو با محبت و احترام ايجاد كن جگرم نه با قايم كردن گواهي ولادت.
و راستي برادر كوچك و برزگم و خودم دو اسم داريم يكي قرآني و يكي ايراني . هردو هم برامون محترمه. قرار بود اسمم اسم نازنين حضرت زهرا باشه اما چون با مادربزرگ پدرم يكي بود و اون خانوم گريه كرد اسمم شد ملاحت. هر دو تاشو دوست دارم و پدر مادرم هم دوستشون دارن.مثل دوتا اسم دوتا داداشام.
دعامي كنم فرزند عزيزت نام آور خوش نام و سربلند و سالم باشه:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

و راستي .. نه !ما دو اسمي ها دو شخصيتي نميشيم.اما دو بعدي چرا.. من اسم زهرامو خيلي دوست دارم و مي دونم اين اسم نام بانويي نوراني يه كه اميد دارم چراغ راهم باشه و اسم ملاحتم هم دوست دارم.. بخصوص وقتي دوستانم ميگن:حسنت به اتفاق...( تو خود ديوان حافظ ببين!):72:

سلام بلو اسکای عزیز:72:

من با این حرف شبنم به شدت موافقم.

نقل قول:

---

ولی به نظر من حرفهای مهاجر بی نشان را جدی تر بگیر. چرا اینقد من و تو بین شما و همسرتون هست و چرا هر روز این فاصله را بیشتر می کنی؟

---

مهاجر بینشان گفتنی ها رو گفتن.

شاید الان که نزدیک به دنیا اومدن بچه تون هست زمان مناسبی نباشه. اما باید یه وقتی شروع کنی به اینکه بیشتر زندگیتون رو دو نفره ببینی.

نمیدونم در قبال کارهای اشتباه همسرت چنین گاردی گرفتی یا اینکه چی باعث این مساله شده. اما چیزی که هست اینه که رابطه تون صدمه دیده هست.

اینجا هم بیشتر بحث سر اینه که بهتره اول رابطه دو نفره تون سالم بشه.
این مشکل نام گذاری که به ظاهر الان مشکل اولیه و اصلی شماست (در صورتیکه ریشه در جای دیگری داره) در ادامه حل خواهد شد.

مطمئناً شما نقش به سزایی داری که رابطه رو به بهترین وجه مدیریت کنی.

ببخشید اگه جسارت کردم و جایی که هیچ تجربه ای ندارم نظر دادم:72::72:

خوب پسر من هم به دنیا اومد و اسم هم روش گذاشتیم. :72:
تو لیستم یه اسمی بود که بیشتر از همه به اون مایل بودم. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم، شوهرم یه اسم پیشنهاد داد. یکی از حروف اسمی که من انتخاب کرده بودم رو تغییر داد و گفت این اسم رو بذاریم.
از لحاظ آوایی و ریشه زبانی به اسم انتخابی من شبیه بود و فقط معیار معنایی رو نداشت. البته آن هم بجای خودش با معنی و خوش معنی بود.
خلاصه که بهش گفتم این اسم پیشنهاد خودته یا کس دیگه؟ و خواستم بهم اطمینان بده که چند سال دیگه کسی بهم نخواهد گفت که اسم بچه ات رو من انتخاب کردم!
در نهایت بهش گفتم که نظر پدر بچمون برام محترمه و من هم حرفی ندارم.

خداروشکر بالاخره قضیه به خیر و خوشی فیصله پیدا کرد! دیدی الکی حرص می خوردی؟...:324:
تبریک میگم خانمی! برو خداروشکر کن که خداوند چنین هدیه ای بهت داده... بعضی ها انقدر تنهان که از تنهایی به خدا می رسن!

آسمان آبی مبارکهههههه
ولی چقدر حساس بودی رو اسم بچه حق داری ها ولی یکم زیاد حساسیت داشتی
بعد یه سوالی؟چرا اسمشو نمی گی؟اونم حق داری ولی خواستم دلیلشو بدونم :72:

آسمان آبی مبارکهههههه
ولی چقدر حساس بودی رو اسم بچه حق داری ها ولی یکم زیاد حساسیت داشتی
بعد یه سوالی؟چرا اسمشو نمی گی؟اونم حق داری ولی خواستم دلیلشو بدونم :72:

اسم نی نی چی شد بلو جان؟:46::72:

سلام بلو اسکای عزیز

آمده ام که طولانی بنویسم اگه وقت داری یه نگاهی گذرا بنداز

از آخر شروع میکنم ... دوتا پست تو از تاثیر پذیری مفرط همسرت با اسم گذاشتن همه از اول تا آخرشو خوندم

اول از همه.... خانومی تو که از مخالفت همسرت توی کارات بیشتر از همه ما با خبری ... چرا لیست اسامی رو خودت نوشتی عزیزم ... بنظرت بهتر نبود بهش بگی یه لیستی تهیه کنه که تو از داخلش یه اسمی انتخاب کنی ؟؟

احتمال 77٪ میرفت که یکی از اسامی لیست شما یا یه چیزی نزدیک به اون داخلش پیدا بشه ... اونجوری هم سیاستت رو بکار میگرفتی هم غیر مستقیم خواسته ات رو به کرسی مینشوندی

خب حالا میرم از اول ... لطفا وقت بذار بخون شاید تونسته باشم کمی کمک کنم

شما رضایت پدر رو توی ازدواج داشتی ؟؟
از این بگذریم ... یادمه یجای حرفهات گفته بودی شوهرت میرین بیرون چشمش همش دنبال خانمهاست

بیا این قضیه رو یجور دیگه نگاه کنیم... تا حالا با آقات حتما به یه فروشگاه یا جایی که پر از چیزهای زرق و برق داره رفتی ... آقات هم حتما کلی تماشا کرده شما هم خم به ابرو نیاوردی ... (با توجه به اینکه تهران زندگی میکنی و محیط تهران که انواع مدلهای دختر اونجا داره) .... خب مسلما قصد همسرت فقط دیدن بوده نه لذت و نه چیز دیگه .... مثل دیدن همون وسایلای فروشگاه

خب حالا در مورد اون خانمی که شک کردی با آقاتونه... اگه درست یادم باشه گفتی شمارشو حفظ کردی... اونم توی شرایطی که استرس داشتی که نکنه همسرت با این خانم.... پس امکان اینکه چند عدد رو پس و پیش حفظ کرده باشی خیلی زیاده...امکان اینکه همسرت شماره ارباب رجوع رو اشتباه متوجه شده باشه هم خیلی هست ...
از یه طرف هم امکان اینکه اون گوشی مال کسی بوده ولی چون اون لحظه طرف پیش موبایلش نبود و یک خانم گوشی رو ورداشت هم خیلی بود.... اگه اینجور تصورات رو توی ذهنت بیاری از همه چی آسوده میشی

من دو تا تاپیک زدم توی تاپیک بقیه هم رفتم ... الان توفکر این هستم که تاپیک هام رو حذف کنم بنظرم با خوندن مسایل بقیه بچه ها بهتر مشکلم حل شده

خانواده من بخصوص پدر شوهرم دخالت خیلی زیادی میکنه
بذار یه نمونه واست بگم.... شوهرم دوتا دوست دختر گرفت...باهاشون پنهونی در ارتباط بود.... وقتی به پدر شوهرم گفتم ... البته اول خود شوهرم رفت بهش گفت چون من نمیخواستم جلوی خانواده ها حقیر بشم... پدر شوهرم با حالت تمسخر خندید گفت زهرا مگه تو داخل دانشگاه درس اجتماعی نخوندی؟؟ گفت اینها رابطه اجتماعی هست که آدم خوبه در ارتباط با همه باشه

بنظرت اون لحظه من چی کمتر از یه بمب اتم داشتم؟؟؟ با آرامش بهش گفتم باشه ... پدر با همه احترامی که برای شما و دامادهاتون قائلم ولی میخوام چندتا دختر براشون پیدا کنم پنهونی با هم در ارتباط باشن ... مسلما دخترتون ناراحت میشه ... ولی مشکلی نیست من میخوام اونهارو اجتماعی بار بیارم به دخترات بگو ناراحت نشن شوهرشون اجتماعیه

پدر شوهرم خیلی کم آورد دیگه نمیدونست چی بگه ... داشت با سیاستش زندگی منو نابود میکرد داشت اشتباه پسرش رو یک موضوع خوب و اجتماعی و ناراحتی منو امل بازی و عقب موندگی جلوه میداد

بلو اسکای عزیزم ... بیشتر از هرکس تویی که روی زندگیت اثر میذاری ... بیا همه چیز رو عوض کن دیدت رو نسبت به همه چی ... بخدا داری اشتباهات منو تکرار میکنی.... یادمه پدرشوهرم میخواست خونه ای که همسرم ساخت...تازه خود من هم مقداری از پدرم پول گرفتم برای ساخت خونه دادم...پدرشوهرم میخواست نصفش کنه بده اجاره ... میگفت اون واسه دونفر زیادیه ... منم گفتم تا آخر که دوتا نمیمونیم

اونجور که از حرفهات فهمیدم (خواهرشوهرم نوه داره....) خانواده شوهرت قدیمی هستن و تو و شوهرت امروزی تر و تفکراتتون به هم نزدیکتره... اگه بخوای میتونی توش نفوذ کنی فقط ببین مادرشوهرت چه تکنیکی داره ... تازه عزیزم شما چرا فقط جمعه ها همسرتو میبینی؟؟؟؟

ببین خانومی به نظر من آقات احتیاج به دردل کردن داره چون این نیازش توی خونه رفع نمیشه میره با خانواده خودش اینکارو میکنه .... اونا هم که حق مادر شوهری رو دارن به جا میارن واقعا از هیچ تلاشی برای ویران کردن خانه عشقتون دریغ نمیکنن :311: خوب معلومه کار به اینجا میرسه عزیزم

الان هم بچه دار هستی واقعا چه خوبه نی نی کوشولو انقده دوست دارم:43::43::43::43:
یکاری کن همسرت بخاطر بچه کنارت بمونه

بازهم دارم میگم منم حس میکردم بدترین شوهر دنیا رو دارم بهش گفتم یه لیست از انتظاراتی که از همسرت داری رو بهم بده وقتی 18 موردش رو خوندم دیدم همشون روی محبت تکیه داره ... منم محبتم رو بردم بالا ...
باید ریشه مشکل پیدا بشه ...بخدا منی که از شوهرم از کارهاش فراری بودم الان مثل کنه چسبیدم بهش حتی خودش تعجب میکنه
تو نمیتونی از اصل خانوادش رو تغییر بدی ولی خودت و همسرت رو میتونی عوض کنی

ببخش خیلی حرف زدم البته باز هم حرف دارم ولی ....اگه اینها نتیجه داد بازهم صحبت میکنم وگرنه دوستانی با تجربه تر از من خیلی زیاد هستن

نی نی چوچولو بوس کن:46:

نازنین جان من خیلی اسرار خودم و زندگیم رو اینجا گفتم که دلم نمی خواد کسی اونها رو بدونه. بخاطر همین از هرچیزی که منجر به شناخته شدنم بشه، دوری می کنم.
بهم حق بده!
می خوام این تالار رو برای همیشه برای خودم داشته باشم. یه دنیایی سوای دنیایی که مجبورم توش زندگی کنم.

سلام blue skyعزیز
فقط دنبال یک تاپیک ازت گشتم یه سول بپرسم:163:
گفتم اگه تو یک شهر بودیم این نی نی رو بدی ما هم بقل کنیم.من خیلی بچه کوچیک دوست دارم اونم زیر یک سال:43:
خیلی بوسش کن از طرف من....خدااااااااااااااااااا ااااااا
راستی عزیزم من یک تکنیکی داشتم که شوهرم بر عکس شما تازه به خاطر من زنگ می زد با خانوادش دعوا هم می کرد و اونا تازه شاکی بودن چرا مارو می فروشی به عروس تازه نیومده:163:

خودم الکی الکی ها مدام از مادر و خواهرش و باباش دفاع می کردم و هی می گفتم آخه چرا اینجور باهاشون حرف زدی چرا بیشتر به مامانت احترام نمی گذاری چزا بابات اینا نمی آن شام خونمون دلم تنگ شده آخه! در صورتی که اصلنم دلم تنگ نشده بودااااا...بعد اون دیگه اصلا حساسیت نشون نمی داد رو خانوادش...اینجور مردای دهن بین و لجباز رو همیشه باید برعکس خواستت باهاشون رفتار کنی چون همیشه عاد ت دارن برعکس اون کاریو بکنن که ما می خوایم...
خیلی بهت تبریک می گمممممممممم مامان شدی
دعا کن منم ی روزی مامان بشم:163:
دوستت د ارم ....

سلام بلو اسکای،

منم ترغیب شدم که یه خاطره براتون بگم،

خواهره بزرگ من، تازه ازدواج کرده بود که برادرم عقد کرد، تو جشن عقده برادرم، مادرشوهر خواهرم، به یکی دیگه از خواهرام گفت به این می گن جشن عقد و شما برا ما کم گذاشتین و برای بقیه دخترا از این کارا نکنین!

خلاصه، تا این حرف به گوشه خواهر بزرگم رسید و گفتن مادرشوهرت این جوری گفته، خیلی بی اعتنا به این قضیه، گفت:

گفت که گفت، به جهنم، بذار هر چی دوست داره بگه!

یعنی این قدر آرامشش براش مهم بود که این گار این حرف رو نشنید، نه به شوهرش در این باره گفت، نه اصلا به روی مادرشوهرش چیزی آورد، هیچی! اصلا یه لحظه هم فک نکرد رو این موضوع! خیلی برا من جالب بود! تازه، همون موقعه رفت پیش مادرشوهرش نشست و میوه بهش تارف کرد!

می گه من بیام بهترین لحظات زندگیم رو خراب کنم به خاطره یه حرف! بیام با شوهرم دعوا کنم به خاطره حرف مادرش!!! به اون بیچاره چه ربطی داره، اگه من بگم مادرت این رو گفت، اونم به احتمال زیاد می خواد ازشون طرف داری کنه و دیگه هیچ!!

خلاصه منظورم اینه که نذار کسی آرامشت رو ازت بگیره، یه فیلتر باید بذاری روی گوشت، فقط بعضی حرف ها رو بشنوی! داری بهترین روزهای زندگیت رو با بها دادن به این حرفها خراب می کنی!

چند روز پیش داشتم با مادرم صحبت می کردم، این قدر با اشتیاق از کودکی ماها حرف می زد، می گفت کی شیطون بود، کی آروم بود، کی قشنگ بود و....
همین طور که این خاطرات رو می گفت، این قدر لذت می برد، گویا بهترین دوران زندگیش بوده!

خواهش می کنم این لحظات رو از خودت نگیر!

الان پسرم 8 ماهش تموم شده، تو پست 21 گفتم که اسم پسرم رو شوهرم رو انتخاب کرد و حتی یه جورایی به گوشم رسیده بود که خواهرشوهر بزرگم این اسم رو گذاشته (یعنی اسم انتخابی من رو تغییر داده) و این شد که از شوهرم خواستم بهم اطمینان بده که این اسم پیشنهاد خودشه!

حالا شاید باورتون نشه تو این 8 ماه شوهرم اصلا اسم پسرش رو صدا نزده و مدام بابایی و ... صداش می زنه!!
اونروز مادرشوهرم می گفت این چه اسمیه، بزرگ بشه نمیشه بهش گفت حاجی ....!!!!
(اسم پسرم اصلا جلف نیست!)
میگه صبر کن بزرگ شه و حرف بفهمه اینقدر می گیم که خودش بره عوضش کنه!!
:302: :302: :302:
می بینید!!!
بیچاره بچه ام که هنوز بزرگ نشده باید وارد جنگ خانواده باباش بشه!

یادم میاد تو تاپیکی که تصمیم به جدایی داشتم، یکی از دوستان گفت:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سرافراز

يادته كه چقدر سر پيدا كردن اسم براي بچه ات حرص خوردي و حرص دادي؟ من فكر مي كنم اين شيوه تو براي برخورد با تمام مشكلات زندگيت هست!

---

دیدی سرافزار حق داشتم و دارم که حرص بخورم.
کاش همون موقع که تصمیمم رو گرفته بودم، عملیش می کردم!

blue sky عزيز ، خانومي
خيلي حساس نشدي ؟
خانومي يه وقت نرنجيا ، اما خيلي خانومها بعد از زايمان تا يه مدت افسرده ميشن . كمبود انواع ويتامين ها رو پيدا ميكنن . خواهر من تا مدتها از تاريكي ميترسيد . همه چيز از لحاظ جسمي رو به راهه؟
ميدونم كه از لحاظ عاطفي و روحي يه كم خسته اي . گفتم جسميتم چك كن .

خانومي حتما شنيدي ميگن يه سيب رو كه بندازي هوا صد تا چرخ ميزنه تا مياد پايين . تا اون موقع كه بچتون به سلامتي بزرگ شه ميدوني چقدر شرايط عوض ميشه ؟
الان بحث روز ، اسم بچه شماست ، ماشالله بزرگ كه بشه كي يادش ميمونه كه چند سال پيش اين اسم براشون عجيب و تازه بوده .
blue sky جان انقدر نشستي و روي رفتارهاشون زوم كردي به اين حرف حساس شدي . به خدا با اطمينان بهت ميگم مشكلي نيست . مطمئن باش .
blue sky جان ، اصلا با خودت بگو ته ته اين قصه اينه كه بچه من بزرگ ميشه ، 18 ساله ميشه و 18 سال با اين اسم صداش ميكنن ، حالا يه سري آدم كه ما نميدونيم اون موقع عمرشون به اين دنيا هست يا نه ، به بچه من ميگن برو اسمتو عوض كن . عيب نداره . بذار بچه شما اون زمان مهارت حل اين مسئله رو با كمك شما پيدا كنه . مگه قراره بچه هامون رو توي يه محيط ايزوله شده عاري از هر مشكل و اختلاف سليقه بزرگ كنيم ؟

اگر هم بر فرض محال در همين دوران رشد و نمو كودك شما ، ايشون با اين موضوع از طرف خانواده پدري مواجه شدن كه در بدترين حالت اينه كه اسم بچتون رو مسخره كنن ، شما دلايل انتخاب اين نام رو بهش بگيد يا معني اسمش رو براش بگيد .
blue sky جان ، بچه شما بيشتر از اينكه به يه محيط ايزوله شده احتياج داشته باشه كه همه فقط تاييدش كنن ، حتي اسمش رو ، به يه مادر شاد و با مهارت احتياج داره .با اين حساسيتها يه وقت موضوع اصلي رو از دست نديا .
اسم هر كسي رو يه گروهي ميپسندن و يه گروهي نه . به بچت ياد بده حتي اگر اسمش رو دوست نداره خودش رو دوست داشته باشه . اينها مهمه . تازه مطمئن باش اسم آدم عجيبترين اسم هم كه باشه ، آدم به اون اسم علاقه داره .
مواظب خودت باش خانومي .

عزیزم ممنون که برام پست گذاشتی

الان 8 ماه و یک هفته از تولدم بچه ام می گذره، شوهرم پسرش رو با اسمش صدا نمی زنه فکر نمی کنم مدت کمی باشه!

در ضمن نگفتن بچه ام 18 سالش بشه، فرض کن یه بچه 4-5 ساله رو مدام بخوای اسمش رو مسخره کنی!
همین الان نادرشوهرم اسم پسرم رو بد تلفظ می کنه.
حالا یه کلمه اصیل و مصطلح ایرانی که شاید تلویزیون باز کنی یا دوتا کتاب بخونی بارها و بارها تو جملات تکرار میشه.

بعد زایمانم خواستم طلاق بگیرم، همه گفتن افسردگی بعد زایمان گرفتی و حساس شدی و الان نمی تونی تصمیم بگیری (کاش اونهایی که باید شرایطم رو درک می کردن و مراعاتم رو می کردن، این موضوع بهشون یادآوری می شد)
کاش اون موقع جدا شده بودم تا الان اینقدر تحقیر نمی شدم.
اونقدر تحقیر شدم از جانب شوهرم که هر زنی رو له می کرد.

نمی خوام اینجا این موضوع کش پیدا کنه که اصل عنوان تاپیک منحرف شه،
واقعا چرا شوهرم اسم پسرش رو که خودش انتخاب کرد و صدا نمی کنه؟
من که از اسمی که خودم براش انتخاب کرده بودم، گذشتم.

شما خانواده شوهر من رو نمی شناسین، اگه حرفی بزنن یعنی بی برو برگرد اجراش می کنن. اگه بچه من رو از همون 2-3 سالگی که جملات رو فهمید، اسمش رو مسخره کنن و یادش بدن که برو عوضش کن و بچه رو نسبت به اسمش دلسرد کنن و اعتماد به نفسش رو بگیرن چی؟
بحث 18 سال دیگه نیست که بچه ام عقل و شعور پیدا کرده، بحث 2-3 سال دیگه است!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

نمی خوام اینجا این موضوع کش پیدا کنه که اصل عنوان تاپیک منحرف شه،
واقعا چرا شوهرم اسم پسرش رو که خودش انتخاب کرد و صدا نمی کنه؟
من که از اسمی که خودم براش انتخاب کرده بودم، گذشتم.

---

من درست متوجه نشدم بلو اسکای،یعنی فکر میکنی به عمد این کارو انجام میده؟ با شوهرت صحبت کردی؟دلیلشو پرسیدی که چرا اسمشو نمیگه؟

شاید از رو محبت پدرانه همش دوست داره بگه بابایی و ...