نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به همه ی اعضا من تازه عضو شدم.
من 2ساله با پسری دوستم.همدیگرو برای ازدواج میخوایم.ماخیلی همو دوستداریم ولی خانواده هامون با هم فرق دارن.من دوستمو تو این 2سال ندیدم وهمین ناراحتم میکنه...حالا برام میخواد 3تا خواستگار بیاد.تو انتخابم گیر کردم که بین این4تا کیو انتخاب کنم؟
با دوستم تموم کردم ارتباطمو ولی اون خیلی گریه کردو ناراحته...عذاب وجدان گرفتم...حالم خیلی بده...اصلا نمیدونم چیکار کنم.کمکم کنید..:302::302:
سلام خانم
یکم توضیح بدید
چند سالتون؟اون آقا چطور؟
اصلا ندیدینشون؟!
lمن19سالمه.اون پسر20سالشه.اصلا ندیدمش
یه پسر 20 ساله خیلی زود هست براش از ازدواج حرف بزنه
اصلا وقتی همدیگرو تا حالا از نزدیک ندیدین چجوری میگید همدیگرو برا ازدواج میخواید
از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن
این فقط یه دوستی ساده اینترنتی هست و اصلا قابل مقایسه با خواستگارهات نیست
کار خیلی عاقلانه کردی که رابطه رو قطع کردی,بهت تبریک میگم :104:
اون پسر هم مطمئن باش چند روز دیگه همچی فراموشش میشه
فکرش رو نکن
خواستگارات که اومدن بیا اینجا در مورد اونها هم بنویس که دوستان متخصص خوب راهنماییت کنن
موفق باشی
یه پسر 20 ساله خیلی زود هست براش از ازدواج حرف بزنه
اصلا وقتی همدیگرو تا حالا از نزدیک ندیدین چجوری میگید همدیگرو برا ازدواج میخواید
از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن
این فقط یه دوستی ساده اینترنتی هست و اصلا قابل مقایسه با خواستگارهات نیست
کار خیلی عاقلانه کردی که رابطه رو قطع کردی,بهت تبریک میگم :104:
اون پسر هم مطمئن باش چند روز دیگه همچی فراموشش میشه
فکرش رو نکن
خواستگارات که اومدن بیا اینجا در مورد اونها هم بنویس که دوستان متخصص خوب راهنماییت کنن
موفق باشی
گفته نفرینم می کنه. ممنونم از دلگرمیت :302:
این خودش یه نشونه هست برات که کاملا بفهمی که عشق اون الکیهنقل قول:
نوشته اصلی توسط lili71
آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه براش بد نمی خواد
در ضمن این نفرینها هیچ اثری روی تو نداره,چون تو ظلمی در حق اون نکردی
حرف من نیست,اینرو حضرت محمد و امامان گفتن
مطمئن باش اون پسر هم بعدا که بزرگتر شد از اینکه توی این سن و با این شرایط بفکر ازدواج بوده خندش میگیره
اصلا دیگه به حرفهاش فکر هم نکن
حتی اگه هیچ کدوم از این خواستگارهات مناسب نبودن
حتی اگه اون پسر تمام شرایط ازدواج رو هم داشت,که نداره
همین اختلاف فرهنگی و دوری راه به اندازه کافی مشکل بزرگی هست
من از تصمیمم خوشحالم چون یه گناهو کنار گذاشتم خدا هم کمکم میکنه اما دل یک نفرو شکستم....کسی که زمانی همه کسم بوده...یکم عذاب وجدان دارم
سلام،نقل قول:
نوشته اصلی توسط lili71
اون رابطه اشتباه بوده. همان بهتر که تمام شد. برای هر دوی شما این بهتر است.
این مقاله رو که امروز مدیر همدردی گذاشت، بخوان: سطوح روابط دختر و پسر
در ضمن پایان یک رابطه دو ساله، حتی اگر اینترنتی باشد، برای شما به همین راحتی نیست.
فراموش کردن زمان احتیاج دارد.
به نظر من شما کمی به خودت فرصت بده تا از این حال و هوا بیرون بیایی و بعد به خواستگاری فکر کن.
وگرنه ممکن است این احساسات روی تصمیم شما تاثیر منفی بگذارند.
این مقاله رو هم بخوان:
مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
موفق باشی.
lمن دوباره باهاش دوست شدم نتونستم جداشم.چرا هیچکس قبل این ارتباط ها نیست به آدم بگه آخرش چی میشه؟وقتی که کار از کار میگذره فقط نصیحتا شروع میشه و راهکار ها میاد وسط........ازین موضوع باید پیشگیری کرد.واقعا دارم زجر میکشم.خیلی سخته.........:320:
واقعا واسم عجیبه چرا این همه دلیل و برهان واضح و مثل روز روشن رو نمیبینی و بازم داری راه غلطت رو ادامه میدی!!!!!!!!!
دوستان زاهنمایی های خوبی برات نوشتند که سعی کن درس بگیری!!!!
ببین من خودم یه پسر 20 سالم که بهتر از هرکس دیگه ای میدونم نه خودم و نه اون پسر و نه تقریبا هیچ کس دیگه ای تو سن من شرایط ازدواج رو نداره پس این فکرو از سرت بیرون کن که اون تو رو میخواد برای ازدواج!!!!!!!
رابطه ای که بینتون ایجاد شده فقط وابستگی شدیده به خاطر خلا های عاطفی که اونم به اقتضای سنمونه!!!
اون آقا پسر فقط بهت عادت کرده ، همون طور که ممکنه به یه شی تعلق خاطر پدا کنه ، در ضمن تو هیچ دینی و تعهدی به اون نداری که حالا از اتمام رابطه غلطت با اون بترسی یا عذلب وجدان بگیری!!!!!!!!
در ضمن آشنایی تو با اون توی اینترنت موضوع رو بغرنج تر میکنه ، از کجا مطمئنی تو رو دست نینداخته و باهات بازی نمیکنه ،
بهت کتابی معرفی میکنم که کمکت میکنه:
مشخصات کتاب
راه هاي رهايي از وابستگي عاطفي
نويسنده : مسلم رادمنش
انتشارات: هدي/قم
[size=large]خواهرم راه رفته دیگران را دوباره رفتن رفتن خطاست[/size]
دخترم من كه نفهميدم تو آيا هدفي براي زندگيت داري يانه؟
اگه راه خاصي مد نظرته كسي رو انتخاب ميكني كه راهش به راه تو بخوره..
فرض كن من ميرم دريا آيا كسي كه مي خواد بره كوه مي تونه همسفر خوبي برام باشه.؟
بعد هم عزيزم زندگي به قول مردم و كوچه بازار" من بميرم تو بموني" نيست .. زندگي و رفاقتي كه با نفرين و ترس و ترديد و اين حرفا شكل بگيره ...وضعش چندان مشخص نيست.
ترديد تو دخترم بيش از بيروني بودن درونيه..بذار واست يه مثال بزنم .. يه رودخونه رو فرض كن كه يه عالم آب داره داره با شتاب و قدرت از سر كوه ميره پايين.. بهش مي گن كجا ميري رودخونه.. مي گه :درياميرم.. و كمتر كسي هم مي تونه مسيرشو عوض كنه چون رودخونه ها برا خودشون بستر مشخصي دارن.. مسير معلومي دارن
اما به يه برگ كوچولوي از شاخه جداي سر گردون كه نگاه كني مي بيني هر طرف ميره..- كجا ميري برگه؟- نمي دونم حالا ببينم چي پيش مياد..
حالا قبل از فكر كردن به اين چها ر راهي ببين اول خودت چي مي خواي؟ ها؟ از زندگي چي ميخواي؟