مهريه چند بخوام كه خواستگارم بهم حق طلاق بده

سلام. من مي خوام ازدواج كنم. 28 سالمه و شاغلم نيستم. خواستگارم كارمنده. از خونواده سنتي هستم. من ميخوام حق طلاق بگيرم. به نظر شما مهريه چه قدر پيشنهاد بدم كه نامزدم قبول كنه بهم حق طلاق بده. مي خوام حق تحصيل و حق كارم بگيرم.363 خوبه؟

آره به نظرم همین مقدار خوبه ولی یکم کمه 500یا414 خوبه ولی شرط سنگینی گذاشتی اینوبهش گفتی بهش برنخوره بهش میگی مواظب باش ناراحت نشه اول زندگی خوب نیست:46:

من با ازدواج تمام اختيارات زندگيمو دارم ميدم به شخص ديگه اي . اگه با چيزي مخالفت كنم قانون حق و به اون ميده. يعني اين حق من نيست كه بخوام حق يك چيزايي رو تو زندگيم داشته باشم؟

من دنبال كسي هستم كه باهاش زندگي كنم. دنبال جداشدن يا پول نيستم.

500 زیاد نیست ؟می ترسم پشت سرم حرف درست کنن.

اگه اعتراض کرد می گم این جوری اعتمادمو جلب میکنی.

این case برای من مورد خوبیه .چطوری خواستمو بهش بگم که هم ناراحت نشه هم قبول کنه؟

جلسه اول خواستگاری بهش بگم یا تا زمان عقد بگم؟من تا عقد حداکثر 2 هفته وقت دارم چون خانواده هر دو طرف سنتی هستن.


خواهش می کنم در مورد مقدار مهریه و زمان گفتن و نحوه گفتن راهنماییم کنین.خیلی برام مهمه.

سلام،

میزان مهریه معمولاً مربوط به مسائل مشاوره ای و روانشانسی نمی شود.
همه اینها بستگی به خصوصیات اخلاقی شخص شما و خواستگار شما دارد.

از لحن شما در پست اول این حس به من دست داد که می گویید 363 سکه مهریه انتخاب می کنم تا زیاد نباشد، ولی به جایش حق طلاق می خواهم! منظورم این است که نوع مطرح کردن موضوع از نظر من طلبکارانه است.
بهتر است که قبل از اینکه بخواهید راجع به میزان مهریه صحبت کنید، ببینید اصلاً با حق طلاق موافقت می کند یا نه. اگر موافقت کرد، بعداً راجع به مهریه هم صحبت کنید.

دوست عزیز
من فکر می کنم حق طلاق زیاد کارایی نداره وقتی که دریک رابطه یک طرف نخواد ادامه بده دیر یا زود دیگری هم برای طلاق اقدام میکنه. مهریه هم واقعا نمی تونه زیاد کاربردی باشه.
شاید حقهای دیگه مثل مسکن - حضانت بچه - حق خروج از کشور یا حق اشتغال کاربردی تر باشه در مورد لزوم.
موفق باشید:72:

من طلبکار نیستم میگم اگه حق طلاق بخوام و مهریه بالا هم بخوام اون موقع خیلی ها فکر می کنن من میخوام کلاهبرداری کنم. در صورتی که اگه مهریه کم بخوام یک جورایی حسن نیتمو می رسونم.

شما میگین قبل مهریه باید در مورد حق طلاق صحبت کنم.مهریه مال جلسه دوم و سومه پس من باید تو روز خواستگاری خواستمو بگم؟

چطوری بگم که ناراحت نشه و قبول کنه. ؟
هنوز به خونواده خودم نگفتم که همچین خواسته ای دارم.اونا میگن مهریه 700 و سرزنشم میکنن اگه همچین خواسته ای رو مطرح کنم.

من به مشورت احتیاج دارم.

سلام دوست عزیز

نقل قول:

---

چطوری بگم که ناراحت نشه و قبول کنه. ؟

---

بنظر من بشین با خودت فکر کن که چرا حق طلاق می خواهی. دلایلت رو برای خودت بنویس و یکبار برای خودت بخون. ببین اگه بنظر خودت منطقی اومد، پس همون دلایل رو برای خواستگارت عنوان کن و بگو به این دلایل خواستار چنین حقوقی هستم.

همین صحبتهاست که طرز فکر هردوی شما را مشخص می کنه و می تونید تشخیص بدید که مناسب هم هستید یا نه.
سعی کن دیدگاهات رو بیان کنی.

به پست حامد عزیز هم توجه کن.

در مورد مهریه هم بنظرم شما اصلا چیزی نگو و اجازه بده بزرگترها صحبت کنن. اصلا باید ببینی مد نظر اونها هم چقدر است (میزان کم و زیاد مهریه در خانواده های مختلف کاملا متفاوته) و در نهایت بعد از صحبتهای بزرگترها و عدم توافق می تونی اعلام کنی که با کمتر هم راضی هستی.

سلام j123 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید.

آنهایکه با خروار خروار عشق و فقط به امید زندگی به استقبال ازدواج می روند(حتی خیلی از آنها حتی پلهای پشت سرشون را خراب می کنند مثل : خانواده، هنجارها ، خودشان و شخصیتشان و .... که نمونه هایش را می توانید در تالار ببینید)، بعدها به جای زندگی ، سر از طلاق در می آورند.
وای به حال شما که استراتژی انتخابت بر اساس زمینه سازی طلاق طرح ریزی می شود!!!!

شما اساساً مهم های زندگی و ازدواج را نمی شناسید.
مهریه ، حق و حقوق ها و ... وقتی عشقت ذبح شد ارزشی ندارند. حالا طلاق بگیر.... مهریه بگیر... بازهم احساس باخت خواهید کرد....


توصیه می کنم انرژی و بررسی هایت را روی ارزشهای اساسی زندگی بگذاری. چیزهایی که زندگی را تحکیم می بخشد.

شما باید نخست خودت را بشناسی.
نقاط قوتت را بشناسی ،
نقاط ضعفت را بشناسی،
شخصیتت را بشناسی و
همچنین معیارهای اساسی و حساسیت هایت را در ازدواج بشناسی.

بعد نوبت به شناسایی طرف مقابلت می شود.
اول اینکه او باید چگونه باشد که با شخصیتی چون شما بتواند مشابه یا مکمل باشد و تضادی ایجاد نشود. و
ثانیا راههای بررسی این خصوصیات را یاد بگیری.

همه این کارها را که کردی ، بعدش نیاز هست که قبل از ازدواج مهارت های زندگی و مهارتهای زناشویی و ارتباطی را به عنوان پیش نیازهای زندگی مشترک یاد بگیری و تمرین کنی.
بعد از ازدواج هم راههای حل مسئله، تصمیم گیری، و حل تعارض را بیاموزی و کار کنی....

از نظر یک مشاور حق طلاق و کثرت مهریه هدفهای حاشیه ای هست که اگر بزنی به هدف یا نزنی ، نخواهی توانست احساس آرامش و خوشبختی بکنی.

سلام دوست عزیز

به همدردی خوش آمدید.:46:

یه نکته ای رو می خواستم خدمتتون یادآوری کنم ، قبل از هر چیز مطمئن شوید که این درخواست شما منع قانونی نداشته باشد ، که بنده بعید می دونم ، تا آنجایی که اطلاع دارم این از اون شروطی هست که حتی در صورت توافق طرفین ، رسمیت قانونی نداره.

به هر حال فکر نمی کنم آقای خواستگار احساس خوبی از این درخواستتون بهش دست بده:163:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام j123 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید.

آنهایکه با خروار خروار عشق و فقط به امید زندگی به استقبال ازدواج می روند(حتی خیلی از آنها حتی پلهای پشت سرشون را خراب می کنند مثل : خانواده، هنجارها ، خودشان و شخصیتشان و .... که نمونه هایش را می توانید در تالار ببینید)، بعدها به جای زندگی ، سر از طلاق در می آورند.
وای به حال شما که استراتژی انتخابت بر اساس زمینه سازی طلاق طرح ریزی می شود!!!!

شما اساساً مهم های زندگی و ازدواج را نمی شناسید.
مهریه ، حق و حقوق ها و ... وقتی عشقت ذبح شد ارزشی ندارند. حالا طلاق بگیر.... مهریه بگیر... بازهم احساس باخت خواهید کرد....


توصیه می کنم انرژی و بررسی هایت را روی ارزشهای اساسی زندگی بگذاری. چیزهایی که زندگی را تحکیم می بخشد.

شما باید نخست خودت را بشناسی.
نقاط قوتت را بشناسی ،
نقاط ضعفت را بشناسی،
شخصیتت را بشناسی و
همچنین معیارهای اساسی و حساسیت هایت را در ازدواج بشناسی.

بعد نوبت به شناسایی طرف مقابلت می شود.
اول اینکه او باید چگونه باشد که با شخصیتی چون شما بتواند مشابه یا مکمل باشد و تضادی ایجاد نشود. و
ثانیا راههای بررسی این خصوصیات را یاد بگیری.

همه این کارها را که کردی ، بعدش نیاز هست که قبل از ازدواج مهارت های زندگی و مهارتهای زناشویی و ارتباطی را به عنوان پیش نیازهای زندگی مشترک یاد بگیری و تمرین کنی.
بعد از ازدواج هم راههای حل مسئله، تصمیم گیری، و حل تعارض را بیاموزی و کار کنی....

از نظر یک مشاور حق طلاق و کثرت مهریه هدفهای حاشیه ای هست که اگر بزنی به هدف یا نزنی ، نخواهی توانست احساس آرامش و خوشبختی بکنی.

---

ضمن تشکر و تایید صحبتهای اقای مدیر
خیلی دوست دارم بدونم در جامعه کنونی و خصوصا خانواده های سنتی که راههای شناخت
محدود و در جلسات محدود هست

و ضمن اینکه یک دختر در فرهنگ ما واقعا با ازدواج بسیاری از حقوق مسلم خود از جمله حق محل زندگی - حق حضانت فرزند - حق اشتغال - (ارث بسیار کمی که از اموال همسر خود در صورت فوت همسر بدست می آورد) و ....... را از دست می دهد

چگونه می تواند پیش بینی روزهای سخت و غیر منتظره روزگار را بکند و آسیب کمتری ببیند؟؟

آیا کسانی که قبلا تمامی این حقوق را برای آقایان گذاشتند فکر نکردند برای دل زخم دیده زنی که به قول شما عشق و هستی و جودش ذبح شده چه مرحمی می تواند آتش درونش و دل دردمندش را درمان کند.

نمی دانم شما در اطرافتان خواهران و یا دخترانی را دیده اید که تمامی عشق و علاقه شان را بپای زندگی مشترک و همسر و فرزندان خود ریخته اند

مهریه ناچیز خود را بخشیده اند تا حسن نیت خود را به همسر و خانواده همسر نشان دهند و حال به دنبال سرپناهی و یا حقوق مستمری کمیته امداد و یا مکانهای خیریه دیگر هستند

و یاشاغل بوده و آمادگی اداره زندگی خود و فرزند خود را دارند ولی پدر (خانواده پدری) و قانون چنین حقی را از انان سلب کرده است ؟!؟!

وبا توجه به اینکه احتیاط شرط عقل هست چگونه می توان پیش بینی روزهای پیش بینی نشده راکرد؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام j123 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید.

آنهایکه با خروار خروار عشق و فقط به امید زندگی به استقبال ازدواج می روند(حتی خیلی از آنها حتی پلهای پشت سرشون را خراب می کنند مثل : خانواده، هنجارها ، خودشان و شخصیتشان و .... که نمونه هایش را می توانید در تالار ببینید)، بعدها به جای زندگی ، سر از طلاق در می آورند.
وای به حال شما که استراتژی انتخابت بر اساس زمینه سازی طلاق طرح ریزی می شود!!!!

شما اساساً مهم های زندگی و ازدواج را نمی شناسید.
مهریه ، حق و حقوق ها و ... وقتی عشقت ذبح شد ارزشی ندارند. حالا طلاق بگیر.... مهریه بگیر... بازهم احساس باخت خواهید کرد....


توصیه می کنم انرژی و بررسی هایت را روی ارزشهای اساسی زندگی بگذاری. چیزهایی که زندگی را تحکیم می بخشد.

شما باید نخست خودت را بشناسی.
نقاط قوتت را بشناسی ،
نقاط ضعفت را بشناسی،
شخصیتت را بشناسی و
همچنین معیارهای اساسی و حساسیت هایت را در ازدواج بشناسی.

بعد نوبت به شناسایی طرف مقابلت می شود.
اول اینکه او باید چگونه باشد که با شخصیتی چون شما بتواند مشابه یا مکمل باشد و تضادی ایجاد نشود. و
ثانیا راههای بررسی این خصوصیات را یاد بگیری.

همه این کارها را که کردی ، بعدش نیاز هست که قبل از ازدواج مهارت های زندگی و مهارتهای زناشویی و ارتباطی را به عنوان پیش نیازهای زندگی مشترک یاد بگیری و تمرین کنی.
بعد از ازدواج هم راههای حل مسئله، تصمیم گیری، و حل تعارض را بیاموزی و کار کنی....

از نظر یک مشاور حق طلاق و کثرت مهریه هدفهای حاشیه ای هست که اگر بزنی به هدف یا نزنی ، نخواهی توانست احساس آرامش و خوشبختی بکنی.

---

با عرض معذرت از j123 گرامی

بنده هم مثل شما خواستار حق طلاق هستم!

مدیر گرامی از شناسایی فرد مقابل سخن گفتن، بنده بعد از 25 سال، هنوز خودم را نشناخته ام، چگونه در عرض یک ماه طرفم را شناسایی کنم؟؟؟؟؟

ازدواج مانند هندونه ی سر بسته می ماند و بعد از ازدواج متوجه می شوی که چه نوع گلی بر سر خود ریخته ای!

یکی از آشنایان بنده، که خانوم هستند، 8 سال است در خواست طلاق داده، اما نتوانسته است طلاق بگیرد!

من که دوست ندارم همچین بلایی سرم بیاد و پس فردا طرف مقابلم خدایی نکرده بگه یچه رو ازت می گیرم و مهریه بهت نمی دم و از این حرفا!

البته این طبیعی است که خیلی از مردها به خاطره این که خیالشون جمعتر بشه که هر کاری دوست دارند بتونن انجام بدن و زنه نتونه بره طلاق بگیره، از این حرفا بزنن!

j123 گرامی، به نظر من، قبل از مراسم تعیین مهریه ،حتما با طرف مقابل در این زمینه صحبت کنید. در ابتدا نظرش رو در مورده حق طلاق بپرسید و با سیاست گفتاری، درخواست خودتون رو مطرح کنین.

موفق و پیروز باشید.

من باید اول مطمئن باشم که روال زندگی عادیم یعنی درس و کا ر به خاطره اراده یک نفره دیگه متوقف نمیشه تا بعد بتونم به عشق و نگه داشتن اون عشق فکر کنم. دادگاه براش عشق من ارزشی قائل نیست. من اگه اعتراضی به کارهای همسرم داشته باشم (حالا هر چه قدرم ازش شناخت داشته باشم مطمئنا انسانها در طول زمان چنان برخورد هایی را از خودشن نشون میدن بسیار متفاوت از اونی که ما فکر میکنیم) دادگاه به من می گه چه شرایطی تو عقد نامت قید کردی و گرنه برای دادگاه مهم نیست که من با عشق با همسرم زندگی کنم یا به اجبار.

حق طلاق می خوام تا مجبور نباشم به اجبار با کسی زندگی کنم و هر سختی رو مجبور نباشم تحمل کنم. اگه قراره در اخر با گدشتن از مهریه و التماس به قاضی طلاق بگیرم همون بهتر که حق طلاق داشته باشم با مهریه هر چه کمتر.


تصورش برام سخته که برای طلاق مجیور باشم ثابت کنم شوهرم تا حد مرگ معتاد یا تا حد مرگ منو می زنه.

من تصمیمو گرفتم برای خودم دلایل منطقی دارم. عنوان می کنم یا قبول می کنه یا اگه قبول نکنه نمی تونم بهش اعتماد کنم . برا من سخته که به اجبار با کسی زندگی کنم. دست خودم نیست. خواسته بدی ندارم که بخاطرش خودمو سرزنش کنم. ترجیح می دم تا طبق اون چیزی که دلم می گه پیش برم.

golemaryam عزیزحق طلاق می تونه ارزش قانونی داشته باشه زمانی که در محضر به صورت بلا اذل و بدون شرط قید بشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

خیلی دوست دارم بدونم در جامعه کنونی و خصوصا خانواده های سنتی که راههای شناخت
محدود و در جلسات محدود هست

و ضمن اینکه یک دختر در فرهنگ ما واقعا با ازدواج بسیاری از حقوق مسلم خود از جمله حق محل زندگی - حق حضانت فرزند - حق اشتغال - (ارث بسیار کمی که از اموال همسر خود در صورت فوت همسر بدست می آورد) و ....... را از دست می دهد

چگونه می تواند پیش بینی روزهای سخت و غیر منتظره روزگار را بکند و آسیب کمتری ببیند؟؟

آیا کسانی که قبلا تمامی این حقوق را برای آقایان گذاشتند فکر نکردند برای دل زخم دیده زنی که به قول شما عشق و هستی و جودش ذبح شده چه مرحمی می تواند آتش درونش و دل دردمندش را درمان کند.

نمی دانم شما در اطرافتان خواهران و یا دخترانی را دیده اید که تمامی عشق و علاقه شان را بپای زندگی مشترک و همسر و فرزندان خود ریخته اند

مهریه ناچیز خود را بخشیده اند تا حسن نیت خود را به همسر و خانواده همسر نشان دهند و حال به دنبال سرپناهی و یا حقوق مستمری کمیته امداد و یا مکانهای خیریه دیگر هستند

و یاشاغل بوده و آمادگی اداره زندگی خود و فرزند خود را دارند ولی پدر (خانواده پدری) و قانون چنین حقی را از انان سلب کرده است ؟!؟!

وبا توجه به اینکه احتیاط شرط عقل هست چگونه می توان پیش بینی روزهای پیش بینی نشده راکرد؟؟؟؟

---

با سلام
اگر صاحب تاپیک هم مثل شما دنبال اینگونه پاسخهاست. مسائل حقوقی بوده و باید در یک انجمن تخصصی حقوقی پیگیری شود.
اینجا ما صرفاً روی متغیرهای روانشناختی ازدواج صلاحیت گفتمان داریم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط j123

من باید اول مطمئن باشم که روال زندگی عادیم یعنی درس و کا ر به خاطره اراده یک نفره دیگه متوقف نمیشه تا بعد بتونم به عشق و نگه داشتن اون عشق فکر کنم. دادگاه براش عشق من ارزشی قائل نیست. من اگه اعتراضی به کارهای همسرم داشته باشم (حالا هر چه قدرم ازش شناخت داشته باشم مطمئنا انسانها در طول زمان چنان برخورد هایی را از خودشن نشون میدن بسیار متفاوت از اونی که ما فکر میکنیم) دادگاه به من می گه چه شرایطی تو عقد نامت قید کردی و گرنه برای دادگاه مهم نیست که من با عشق با همسرم زندگی کنم یا به اجبار.

حق طلاق می خوام تا مجبور نباشم به اجبار با کسی زندگی کنم و هر سختی رو مجبور نباشم تحمل کنم. اگه قراره در اخر با گدشتن از مهریه و التماس به قاضی طلاق بگیرم همون بهتر که حق طلاق داشته باشم با مهریه هر چه کمتر.


تصورش برام سخته که برای طلاق مجیور باشم ثابت کنم شوهرم تا حد مرگ معتاد یا تا حد مرگ منو می زنه.

من تصمیمو گرفتم برای خودم دلایل منطقی دارم. عنوان می کنم یا قبول می کنه یا اگه قبول نکنه نمی تونم بهش اعتماد کنم . برا من سخته که به اجبار با کسی زندگی کنم. دست خودم نیست. خواسته بدی ندارم که بخاطرش خودمو سرزنش کنم. ترجیح می دم تا طبق اون چیزی که دلم می گه پیش برم.

golemaryam عزیزحق طلاق می تونه ارزش قانونی داشته باشه زمانی که در محضر به صورت بلا اذل و بدون شرط قید بشه.

---

با سلام و احترام
به نظرم پست قبلی ام را مطالعه کرده اید. اما اگر دقت هم بکنید شاهراه هایی که به این نگرانی و ترس ها مبتلا نشوی نیز به شما نشان داده شده است.

تصور می کنم بخش حقوقی مسئله برای شما سئوال باشد. در این صورت توصیه ام اینست که از طریق یک انجمن تخصصی حقوقی مسئله اتان را پیگیری کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ivi195

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام j123 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید.

آنهایکه با خروار خروار عشق و فقط به امید زندگی به استقبال ازدواج می روند(حتی خیلی از آنها حتی پلهای پشت سرشون را خراب می کنند مثل : خانواده، هنجارها ، خودشان و شخصیتشان و .... که نمونه هایش را می توانید در تالار ببینید)، بعدها به جای زندگی ، سر از طلاق در می آورند.
وای به حال شما که استراتژی انتخابت بر اساس زمینه سازی طلاق طرح ریزی می شود!!!!

شما اساساً مهم های زندگی و ازدواج را نمی شناسید.
مهریه ، حق و حقوق ها و ... وقتی عشقت ذبح شد ارزشی ندارند. حالا طلاق بگیر.... مهریه بگیر... بازهم احساس باخت خواهید کرد....


توصیه می کنم انرژی و بررسی هایت را روی ارزشهای اساسی زندگی بگذاری. چیزهایی که زندگی را تحکیم می بخشد.

شما باید نخست خودت را بشناسی.
نقاط قوتت را بشناسی ،
نقاط ضعفت را بشناسی،
شخصیتت را بشناسی و
همچنین معیارهای اساسی و حساسیت هایت را در ازدواج بشناسی.

بعد نوبت به شناسایی طرف مقابلت می شود.
اول اینکه او باید چگونه باشد که با شخصیتی چون شما بتواند مشابه یا مکمل باشد و تضادی ایجاد نشود. و
ثانیا راههای بررسی این خصوصیات را یاد بگیری.

همه این کارها را که کردی ، بعدش نیاز هست که قبل از ازدواج مهارت های زندگی و مهارتهای زناشویی و ارتباطی را به عنوان پیش نیازهای زندگی مشترک یاد بگیری و تمرین کنی.
بعد از ازدواج هم راههای حل مسئله، تصمیم گیری، و حل تعارض را بیاموزی و کار کنی....

از نظر یک مشاور حق طلاق و کثرت مهریه هدفهای حاشیه ای هست که اگر بزنی به هدف یا نزنی ، نخواهی توانست احساس آرامش و خوشبختی بکنی.

---

با عرض معذرت از j123 گرامی

بنده هم مثل شما خواستار حق طلاق هستم!

مدیر گرامی از شناسایی فرد مقابل سخن گفتن، بنده بعد از 25 سال، هنوز خودم را نشناخته ام، چگونه در عرض یک ماه طرفم را شناسایی کنم؟؟؟؟؟

ازدواج مانند هندونه ی سر بسته می ماند و بعد از ازدواج متوجه می شوی که چه نوع گلی بر سر خود ریخته ای!

یکی از آشنایان بنده، که خانوم هستند، 8 سال است در خواست طلاق داده، اما نتوانسته است طلاق بگیرد!

من که دوست ندارم همچین بلایی سرم بیاد و پس فردا طرف مقابلم خدایی نکرده بگه یچه رو ازت می گیرم و مهریه بهت نمی دم و از این حرفا!

البته این طبیعی است که خیلی از مردها به خاطره این که خیالشون جمعتر بشه که هر کاری دوست دارند بتونن انجام بدن و زنه نتونه بره طلاق بگیره، از این حرفا بزنن!

j123 گرامی، به نظر من، قبل از مراسم تعیین مهریه ،حتما با طرف مقابل در این زمینه صحبت کنید. در ابتدا نظرش رو در مورده حق طلاق بپرسید و با سیاست گفتاری، درخواست خودتون رو مطرح کنین.

موفق و پیروز باشید.

---

قربون شکلت برم. منم اگه سیاست گفتاری بلد بودم که اینجا تاپیک نمی زدم.من مشکلم اینه که حقی که می خوام و بلد نیستم عنوان کنم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط j123

قربون شکلت برم. منم اگه سیاست گفتاری بلد بودم که اینجا تاپیک نمی زدم.من مشکلم اینه که حقی که می خوام و بلد نیستم عنوان کنم .

---

سلام
در مرحله شناخت باید رک، شفاف ، مودب و به زبان فارسی آنچه در دلت هست بگویی.
نیاز نیست بپیچونی.
همه این حرفها را که در این تاپیک زدی مستقیما به آن آقا بگو.
اگر آدم نازک نارنجی هست و با این چیزها می خواد بره و دیگه بر نگرده، بهتره همین الان این اتفاق بیفته که نیاز به شرط و شروط و درگیری و دادگاه هم در بعد نباشه:160:

اگر هم که شما را درک می کنه، و دلیل حرفتون را می تواند هضم کنه حتما خواهد ماند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط j123

من باید اول مطمئن باشم که روال زندگی عادیم یعنی درس و کا ر به خاطره اراده یک نفره دیگه متوقف نمیشه تا بعد بتونم به عشق و نگه داشتن اون عشق فکر کنم. دادگاه براش عشق من ارزشی قائل نیست. من اگه اعتراضی به کارهای همسرم داشته باشم (حالا هر چه قدرم ازش شناخت داشته باشم مطمئنا انسانها در طول زمان چنان برخورد هایی را از خودشن نشون میدن بسیار متفاوت از اونی که ما فکر میکنیم) دادگاه به من می گه چه شرایطی تو عقد نامت قید کردی و گرنه برای دادگاه مهم نیست که من با عشق با همسرم زندگی کنم یا به اجبار.

حق طلاق می خوام تا مجبور نباشم به اجبار با کسی زندگی کنم و هر سختی رو مجبور نباشم تحمل کنم. اگه قراره در اخر با گدشتن از مهریه و التماس به قاضی طلاق بگیرم همون بهتر که حق طلاق داشته باشم با مهریه هر چه کمتر.


تصورش برام سخته که برای طلاق مجیور باشم ثابت کنم شوهرم تا حد مرگ معتاد یا تا حد مرگ منو می زنه.

من تصمیمو گرفتم برای خودم دلایل منطقی دارم. عنوان می کنم یا قبول می کنه یا اگه قبول نکنه نمی تونم بهش اعتماد کنم . برا من سخته که به اجبار با کسی زندگی کنم. دست خودم نیست. خواسته بدی ندارم که بخاطرش خودمو سرزنش کنم. ترجیح می دم تا طبق اون چیزی که دلم می گه پیش برم.

golemaryam عزیزحق طلاق می تونه ارزش قانونی داشته باشه زمانی که در محضر به صورت بلا اذل و بدون شرط قید بشه.

---

با سلام و احترام
به نظرم پست قبلی ام را مطالعه کرده اید. اما اگر دقت هم بکنید شاهراه هایی که به این نگرانی و ترس ها مبتلا نشوی نیز به شما نشان داده شده است.

تصور می کنم بخش حقوقی مسئله برای شما سئوال باشد. در این صورت توصیه ام اینست که از طریق یک انجمن تخصصی حقوقی مسئله اتان را پیگیری کنید.

---

از همه دوستان که وقت می گذاریدو راهنمایی می کنید ممنونم.
مدیر همدردی عزیز اتفاقا من قسمت قانونی این مشکل برام کاملا حل شدس. مشکل من در عنوان کردن خواستمه ، نحوه عنوان کردنش و زمانش.

به نظر می یاد شما هم با من موافقید که من مواردی که باعث شده احساس کنم با داشتن این حق حس امنیت و اعتماد بیشتری به زنذگی پیدا کنم را با ارامش و کلمات کتابی برای اقا توضیح بدم. ایا شما فکر می کنید این کار درسته ؟ من تو جلسه اول خواستگاری اینو بگم؟بعضیها عقیده دارن که این خواسته رو زود عنوان نکنم. (خانوادم اصلا نمی ذارن من همچین چیزی رو غنوان کنم) بعضیها می گن بعد از یک مدت شناخت این کارو بکن. ولی خودم ترجیح میدم همون اول بگم چرا باید حرفای الکی در مورد رنگ مورد علاقه و...رو روز اول بزنیم اما مساله به این مهمی بمونه برای روزای دیگه . تازه من فرصت شناخت ندارم چون خونواده ها سنتی هستن من خیلی وقت ندارم . حداکثر 2 هفته

اخه من چی بگم ؟بگم چون احساس می کنم زندگی بدون حق طلاق باعث میشه طرفین شرایط سخت رو به اجبار تحمل کنن و اون زندگی به اجبار ادامه داده میشه

یا بگم می ترسم معتاد شی دست بزن داشته باشی نتونم از دستت خلاص شم.


خوب چند تا جمله بگین.

مدیر عزیز شمابه من شاهراه نشون ندادید بلکه فقط گفتید شناخت مهمتر از مهریه بالا و حق طلاق هست. شما چون مشاور هستید می تونید ادمها رو بشناسید و حتما تکنیک هایی هم برای بدست اوردا این شناخت بلد هستید.

اما من یک ادم معمولی هستم. برای من شناخت انسانها اسون نیست. بهتر بگم ممکن نیست.

من با صحبت ادما رو نمی تونم بشناسم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

به نظر شما بهتره که من در جلسه اول عنوان کنم که مسئله کار و درس خیلی برام مهمه و روش تاکید کنم اما نگم حق کا رو تحصیل می خوام اینارو بدن میگم.
اما می خوام که حق طلاق رو به صورت مستقیم بگم . به نظز شما چطور شروع کنم به گفتن این قسمت و صحبت رو بکشونم به این سمت . چی بگم که در مورد این مساله اظهار نظر کنه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط j123

اما من یک ادم معمولی هستم. برای من شناخت انسانها اسون نیست. بهتر بگم ممکن نیست.

من با صحبت ادما رو نمی تونم بشناسم.

---

با سلام
شما امروز به عضویت تالار در آمدید.
چند روزی با دقت مقالات و مباحث تالار را در مورد مرحله شناخت ، جستجو کنید و مطالعه کنید.
همچنین توصیه ما اینست بعد از جلسات اولیه آشنایی، به اتفاق دختر و پسر جلساتی را با یک مشاوره حضوری جهت بررسی عمیق تر داشته باشند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط j123

اخه من چی بگم ؟بگم چون احساس می کنم زندگی بدون حق طلاق باعث میشه طرفین شرایط سخت رو به اجبار تحمل کنن و اون زندگی به اجبار ادامه داده میشه

یا بگم می ترسم معتاد شی دست بزن داشته باشی نتونم از دستت خلاص شم.

خوب چند تا جمله بگین.

---

خوب اینها را بگو...
به هر حال این نحوه تفکر و نگرش و ترس ها و روشهای تو برای زندگیت هست. همسر آینده ات باید بداند در فکر تو چه می گذرد و باید با چه کسی ازدواج کند.
اگر او نداند از چه می ترسی و چه تدابیری در زندگیت داری، شناختش مشکل دار می شود. شما هم نخواهی فهمید عکس العملش به شیوه تعقل و نگرانی های شما چیست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام
در مرحله شناخت باید رک، شفاف ، مودب و به زبان فارسی آنچه در دلت هست بگویی.
نیاز نیست بپیچونی.
همه این حرفها را که در این تاپیک زدی مستقیما به آن آقا بگو.
اگر آدم نازک نارنجی هست و با این چیزها می خواد بره و دیگه بر نگرده، بهتره همین الان این اتفاق بیفته که نیاز به شرط و شروط و درگیری و دادگاه هم در بعد نباشه:160:

اگر هم که شما را درک می کنه، و دلیل حرفتون را می تواند هضم کنه حتما خواهد ماند.

---