عدم علاقه به همسر در دوران عقد
این تاپیکو به خاطر خودم ایجاد نکردم.بلکه به خاطر دختر دائیم.کلا من خیلی احساسی هستم بااینکه بیشتر درونگرا هستم زندگی اطرافیانم خیلی واسم مهمه.و خیلی فکرمو مشغول می کنه.در حال حاضر هم زندگی دختر دائیم.اون 17 سالشه.تو شهر ما دخترا زود ازدواج می کنن.اون یه دختری بود که یکم پا رو از حدش بیرون گذاشته بود.منظورم دوستی با جنس مخالف.شهره ما کوچیکه.نسل جدید این ارتباطارو جدیدا خیلی رواج دادن.دائی منم که متوجه این کاراش شد گوشی رو گرفت و بیشتر کنترلش کرد.2 تا خواستگار از فامیل داشت با یکیشون دوست بوده.اون پسر از نظر همه فامیل مقبول تر بود.البته به جز وضع مالی.تا جواب بله هم پیش رفتن اما وقتی دائیم قضیه دوست بودنشونو فهمید مخالفت کرد.بعد یه مدت اون یکی خواستگار پا پیش گذاشت که هر بار جواب منفی شنید.این پسر وضع مالیه خیلی خوبی داشت.بالاخره بعد از گذشت چند ماه که همه فکر می کردیم همه چی تموم شده فهمیدیم به خواستگار دوم جواب مثبت دادن.از خصوصیاتش اینکه 23 سال بیشتر نداره.کم حرف و تا حدودی خجالتی برعکس اون یکی.وابسته به خانواده و پول پدرش البته برعکس اون یکی که یه پسر خود ساختس.تو شهر ما دختر و پسر فرصتی برای بیشتر صحبت کردن ندارن.یعنی وقتی تقریبا جواب خانواده عروس مثبت بود به صورت نمادین یه شب پسره با دختر حرف می زنن.و چند روز بعد عقد.تا قبل عقد هم دیگه با هم ارتباط ندارن.الان دختر دائیم با وحید عقد کردن.مسئله ای که باعث شد بیام این جا سردی دختر دائیم و سردرگمیشه.علاقه آنچنانی نشون نمیده.سوالاتی از آدم می پرسه که آدم تو دلش خالی میشه.جمعه باهم رفته بودیم بیرون.رفتارای وحیدو زیر نظر داشت برگشت به من گفت خیلی ریلکسو آرومه.من دوست دارم شوخ باشه.یا با تموم نا امیدی می گه گاهی می شینم گریه می کنم می گم نکنه زود بود واسه ازدواج.ازم پرسید عشق بعد عقد خوبه یا بعد ازدواج.آخه شما تا حالا اینو شنیده بودید؟.معمولا می پرسن عشق قبل ازدواج خوبه یا بعد ازدواج.یعنی هنوز بعد عقد هم این کشش به وجود نیومده.از اون روز همش فکرم مشغوله.یعنی دائیم به زور راضیش کرده.یا وقتی دائیم اونو ازون یکی پسر نا امید کرده اونم گفته من که به اونی که دوست دارم نمی رسم بذار اینو از دست ندم.حالا هم هی وحیدو با اون پسره مقایسه می کنه.خدائیش هم اون پسره جز وضع مالیش از وحید سر تر بود.
دوستان مگه می شه آدم تو دوران عقد اینقدر نسبت به همسرش سرد باشه؟
آیا به مرور درست میشه؟
مهمترین سوالم اینه یه دختر 17 ساله و پسر 23 ساله می تونن یه زندگی موفقی داشته باشن؟
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
سلام دوستان با دختر دائیم راجع به مشاور صحبت کردم.اینکه به مادرش احساسشو بگه ولی اون گفت به هیچ عنوان نمی تونه به مادرش بگه.بچه ها نگید کاری باهاش نداشته باشم.اون دیشب از من کمک خواست.خواهشا بیاین بگید چی بگم.
بچه ها به نظرتون یه پسری که اونطور که باید حریمها رو نمی شناسه.می شه اینو بهش یاد داد.وحید یه پسریه این مدلی.و سمیه دختر دائیم راهشو بلد نیست.
هر دو شون مهمونی دعوتن.صاحبخونه که دائی سمیه ست درو باز می کنه.وحید بعد از سلام یه راست راهشو می کشه خیلی سریع می ره خونه.و نه تعارفی به صاحبخونه حتی اجازه نمی ده با سمیه با هم حرکت کنن.سمیه این لحضه خیلی احساس خجالت می کنه که نامزدش آداب معاشرت بلد نیست.اونشب باهاش سر سنگینه.صبح که نامزدش بهش زنگ می زنه مثل یه آتشفشان فوران می کنه و گلایشو می گه و حتی می گه چرا تو بلد نیستی؟.اونم با خنده می گه سردم بود نمی تونستم وایسم دیگه تکرار نمیشه.سمیه با تجربه ای که داره می گه قول می ده ولی عمل نمی کنه و دوباره روز از نو روزی از نو.خواهشا عکس العمل درست رو بگید.بچه ها ضمن اینکه نظرتون رو راجع به این موقعیت می گید اگه مقاله ای هم سراغ دارین راجع به بیان خواسته ها لینکشو بذارید.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
دوست عزیز :72:
بهترین کاری که شما می تونید بکنید اینه که اصلا اصلا ....بهیچ وجه در آسیاب دختر دایی تون آب نریزید.
یعنی حتی شنونده هم نباشید.
خیلی محترمانه از او بخواهید که فکراشو بکنه و باخانواده و یا مشاور صحبت بکنه.
شما نه مشاور خانواده ای و نه فامیل درجه اول.
این باعث میشه در آینده دایی و خانواده اش شمارا مسبب طلاق و یا جدایی این زندگی ببیند و در گیریهای خانوادگی
بین شما و خانوادتون با خانواده دایی اثرات ناخوشایندی داشته باشه.
هرچه بیشتر گوش بدی و اظهار نظر کنی در آینده از شعله آتشی که بوجود خواهد آمد بیشتر آسیب می بینی.
موفق باشی.:72:
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
اینطور که تو از وحید میگی بنظر یه پسر 16 ساله تو بدن یه مرد 23 ساله هست. منم اشخاصی رو میشناسم که اینطور هستند و تا 30 سالگی هم تغییری نکردن. وحید اینطور بار اومده نمیتونید اونو تغییر بدید ، میتونید رویه سمیه کار کنید تا اون چیز هایی که از یه مرد تو ذهنش داره رو کم کنه.یعنی با همین وضعیت بسازه .
من که فکر نمیکنم با مشاوره رفتن بشه چهره و صدای و اخلاق وحید رو عوض کرد.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
دوستای گلم.من به حرفتون عمل کردم دیگه به حرفاش بها ندادم تا دیگه از مشکلش پیشم نگه ولی ازون جائی که دختر دائیم با خیلیا از مشکلش گفته من چند روزه چیزی شنیدم که واقعا ناراحتم.واسش گریه کردم.
اول اینکه بگم هفته پیش پسر مورد علاقه دختر دائیم با یکی دیگه عقد کرد.
اما چیزی که شنیدم اینه که دختر دائیم با یه پسره دوست شده.واقعا نوشتنش واسم سخته.حتی مادرشم فهمیده ولی این اجازه رو نمی ده که کسی به دائیم چیزی بگه.می گه اگه بشنوه سکته می زنه.ساعت ها با دختر دائیم حرف زدن ولی دست از رابطش بر نمی داره.بالاخره امروز تحملم تموم شد به مادرم گفتم بره با زن دائیم جدی صحبت کنه که یه فکری به حال دخترشون کنن.و از ترس آبروش نذاره دختر دائیم روز به روز بیشتر تو این مرداب فرو بره.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
هیچ وقت از تجربه بقیه تو زندگی خودتون استفاده نکنید !
ولی تاپیک شما رو خوندم ، انگار زندگی یکی از دوستام هست !
همین جور ! خیلی شکه شدم !
آخرش خوش نبود ، چون وحید قصه ما آدم نشد و دختره یه خورده مشکل روحی + طلاق پیدا کرده !
با مادرش صحبت کنید بهتره ! آلبته اگه فکر می کنید ز ن فهمیده ایی هست که شلوغش نکنه
ولی اینکه خودتون رو قاطی کردید خیلی خطرناک هست ، چون جو فامیل های شما مثل ما هست اینطور که تعریف کردید ! اول گلیم خودتو رو سفت نگه دار بعد فکر بقیه باش !
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
ممنون.واقعا سخته واسم دختری که یادمه بچگی هاش.یادم می یاد شوخ طبعیش.راحت نمی تونم عبور کنم.خودمو مثل همه بزنم به خواب.خیلی ها تو این قضیه به این دختر ظلم کردن.از پدرش که دائیم باشه از دختر خالش ،مادرش دختر خاله هام ،عموش که دائی بزرگم باشه.اینا همه قبل عقد می تونستن جلوی این فاجعه رو بگیرن.و نگرفتن حالا یعنی منم چشممو ببندم؟.نه من نمی تونم.
همون طور که گفتم مادرش می دونه و از ترس باباش همه چی رو میریزه تو خودش.حالا مادرم رفته با زن دائیم صحبت کرده قراره فردا مادرم با دائیم صحبت کنه و فقط اون قسمت رو بگه که دخترش به همسرش علاقه نداره و قضیه دوستی رو نمی خواد بگه.
آقا داود ای کاش دختر قصه ما هم جدا شه.مشکل روحی پیدا کنه بهتر از اینه که با داشتن شوهرش با پسرا دوست بشه.اونم تو شهر کوچیک ما:302:
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ممنون.واقعا سخته واسم دختری که یادمه بچگی هاش.یادم می یاد شوخ طبعیش.راحت نمی تونم عبور کنم.خودمو مثل همه بزنم به خواب.خیلی ها تو این قضیه به این دختر ظلم کردن.از پدرش که دائیم باشه از دختر خالش ،مادرش دختر خاله هام ،عموش که دائی بزرگم باشه.اینا همه قبل عقد می تونستن جلوی این فاجعه رو بگیرن.و نگرفتن حالا یعنی منم چشممو ببندم؟.نه من نمی تونم.
همون طور که گفتم مادرش می دونه و از ترس باباش همه چی رو میریزه تو خودش.حالا مادرم رفته با زن دائیم صحبت کرده قراره فردا مادرم با دائیم صحبت کنه و فقط اون قسمت رو بگه که دخترش به همسرش علاقه نداره و قضیه دوستی رو نمی خواد بگه.
آقا داود ای کاش دختر قصه ما هم جدا شه.مشکل روحی پیدا کنه بهتر از اینه که با داشتن شوهرش با پسرا دوست بشه.اونم تو شهر کوچیک ما:302:
واقعا لج بازی بزرگترها بعضی اوقات بدتر از بچه ها چند ساله هست !
وقتی پدرش می دونه پسر خوبی هست ، دلیل جالبی برای رد کردنش نبوده ! حتی می تونسته کمکش کنه
وقتی الان خانواده هایی رو می بینم که فقط فکر این هستن یه جوان سالم باشه و بقیه رو خودشون کمک کنند ، احساس می کنم این پدر مادر ها خیر بچه هاشون رو نمی خواهند !
البته تا پدر و مادر نشیم نمی تونیم حس این عزیزان رو درک کنیم
ولی خانم رایحه ، بیشتر از این خودتون رو قاطی نکنید و همسرتون رو حساس نکنید
واقیعت من هم خیلی ناراحت شدم ، چون انگار داره یه اتفاق تلخ که می دونی داره دوباره اتفاق می افته
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
آره من روزی صد بار آرزو می کنم ای کاش از مشکلشون خبر نداشتم.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
منم موافقم که اصلا نباید دخالت کنید و حتی اجازه ندید از شوهرش بد بگه. :305::305:
وقتی هم که میاد پیشتون درددل میکنه فقط سعی کنید که تشویقش کنید که چطور با این وضعیت بسازه و به مرور از شوهرش یه مرد بسازه. :325:
یعنی چی که کاش طلاق بگیرن؟!!! :160: وقتی طلاق بگیره توی شهر شما دیگه کسی میاد خواستگاریش؟ تا مدتها میشه یه دختر بیوه که با پسرا دوست میشه و مورد سوءاستفاده قرار میگیره و همه بهش نظر خواهند داشت. :163:
ولی اگه الان راه صبوری و تلاش و پررنگ کردن خصوصیات مثبت وحید رو بهش یاد بدید، هم اون و هم شوهرش به مرور بزرگ میشن و عاقبت زندگیشون سامان میگیره. :46:
در مورد دوست پسر داشتنش هم این فقط یه واکنش بچگانه است و مطمئنن یک هوس زودگذر و به هیچ وجه نباید کسی میفهمید. فقط شما اگه میخواهید کمک کنید باید تمام تمرکزتونو بذارید روی اینکه اون نسبت به شوهرش خوشبین و امیدوار بشه و دست از دوست پسرش برداره. همین
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
ممنون مهسا جان .حرفات امیدوار کننده بود.تو این مدت کسی این طور به قضیه نگاه نکرده بود.امیدوارم حق با تو باشه.
مشکل اینه که دختر دائیم داره مقایسه می کنه و چون با پسرای دیگه دوست بوده این تفاوت رو بیشتر حس می کنه از طرفی وحید هم از اونائی نیست که بیشتر جذبش کنه وگرنه اگه وحید یه پسر پخته ای بود تا حالا باید می فهمید نامزدش نسبت بهش سرده.حداقل اقدامی می کرد.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
اون طفلک فکر میکنه دختر دائیتون داره ناز میکنه، متوجه نمیشه که سرد شده. اشتباهی که پسر عمه من کرد و 3 سال فکر میکرد خانمش داره ناز میکنه و غرور داره، ولی نمیدونست خانمش اصلا دوستش نداره. بعد از 3 سال هم جدا شدن.
به نظر من اون کسی که داره بهش ظلم میشه وحیده نه دختر دائیتون. میدونی چرا؟ مطمئن باش اگه دختردائیتون از این افرادیه که شوهرشو با دوست پسرای قبلیش مقایسه میکنه، پس حتما اگه با اون یکی خواستگارش هم ازدواج میکرد همین آش بود و همین کاسه. تازه این شوهرش که پولدار هم هست و حداقل توی این یه مورد، مورد مقایسه قرار نمیگیره.
دختر دائیتون هرچقدر هم که از شوهرش ناراضی باشه ولی باید اینو بپذیره که دیگه متاهله و طبعا متعهد. ولی اینو نپذیرفته و توی عالم بچگی خودش سیر میکنه و شایدم داره لجبازی میکنه.
به نظر من دختردائیتون هیچ تلاشی نکرده که یه ذره هم که شده نسبت به شوهرش علاقه مند بشه.
پس ببین اون کسی که باید واسش دل سوزوند فقط دختردائیتون نیست، بلکه وحید از همه جا بی خبر هم هست
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
درسته مهسا جان.منم بارها به مادرم گفتم حتی وحید هم از سر سمیه زیادیه.به این علت می گم حتی وحید چون واقعا کارای وحید بچه گونست.ازون بچه مایه دارها که فقط خوردن و خوابیدن بلدن.
دلیل دیگه که می تونه علت کارهای دختر دائیم باشه که من دیشب به این قضیه پی بردم با یکی از آشناها که نامزد هست صحبت می کردم ایشون گفتند من الان چند تا دوستم نامزدن ولی همچنان دوست پسر دارن:163:
می بینید وقتی هم دوره ای های دختر دائیم هم اینطورن معلومه نمی تونه درک کنه تعهد متاهل چیه؟؟
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
نمی شه گفت دختر دایی شما درک متاهلی ندارن یا دختر سالمی نیستن !
واقعا توهین هست به نظر من !
متاسفانه ازدواج های اجباری دوره اون سر اومده ، وحید اگه حداقل درک ها رو داشت می توسنت به راحتی موضوع رو تو یه مدت چند ماهه درست کنه ، ولی می گید که متاسفانه بختگی و شخصیت درستی ندارن !
از یک طرف عدم علاقه دختر ، طرف دیگه عدم بلوغ شخصیتی پسر رابطه رو داره خراب می کنه !
یعنی اگه حتی یک طرف رابطه وضعیت درستی داشت می شد وضعیت رو خیلی راحت تر حل کرد !
یعنی اگه دختر علاقه داشت ، یا اینکه پسر شخصیت داشت مشکل حادی نبود و می شد ... !
خانم رایحه ، شما هم سعی کنید تا می تونید کمتر دخالت یا حتی صحبت کنید !
چون خدایی نکرده به طلاق برسه این موضوع ، فامیل تحت تاثیر قرار می گیره و کافی هست یک نفر بگه شما با دختر داییتون زیاد حرف می زدید (حرف های خاله زنکی ) ! یه طرف طلاق شما می شید
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
داوود.
من منظورم از اینکه درکی از متاهل بودن نداره، توهین نبوده بلکه واقعا بچه 15-16 ساله وقتی ازدواج میکنه چطور میتونه درک کنه که تعهد و تاهل یعنی چی؟
بچه 15-16 ساله هنوز توی رویاهای اول نوجوانیشه و فکر میکنه جنس مخالف باید یه شاهزاده سوار بر اسب باشه. چی میفهمه شوهر یعنی چی؟
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهسااعتدال
داوود.
من منظورم از اینکه درکی از متاهل بودن نداره، توهین نبوده بلکه واقعا بچه 15-16 ساله وقتی ازدواج میکنه چطور میتونه درک کنه که تعهد و تاهل یعنی چی؟
بچه 15-16 ساله هنوز توی رویاهای اول نوجوانیشه و فکر میکنه جنس مخالف باید یه شاهزاده سوار بر اسب باشه. چی میفهمه شوهر یعنی چی؟
اتفاقا تو این سن به خاطر جو و هیجان بیشتر میل به سازگاری و ... هست !
الان مشکل بزرگ این رابطه نه این دختر هست نه اون آقا پسر ! مشکل بزرگ ازدواج اجباری هست
بدترین اتفاق ممکن هست تو یه رابطه ، هرجایی این زخم هم بسته بشه ، باز بعد چند سال باز می شه !
اگه بدون علاقه بود ، می شد امید به ازدواج داشت ! ولی عشق قبلی دختره + عدم علاقه + علاقه قلبی همون دختر به دوستش + خامی و نا پختگی پسر ! باعث یه مشکل خیلی بزرگ هست
مطمئن باش اون دختر خیلی چیزها رو به روی خودش نمی یاره ولی در حد تنفر از این ازدواج هست
امیدوارم که رابطه درست بشه ولی خیلی سخت هست و زمان می بره
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
سلام
ببخشید که رک میگم ولی اوضاع خیلی بده یه بچه ننه زن گرفته کسی که باید تکیه گاه همسرش باشه انقدر استقلال نداره که اس ام اس هاشو نده پدر مادرش بخونن تازه وقتی پدر مادرش این کار رو انجام میدن به جای اینکه به پسرشون بگن این چیزا به ما ربط نداره یعنی دختر داییتون با سه نفر ازدواج کرده نه با یه نفر ...
واقعا پیچیده است الان بعد عقد با مشکلی که تو خونواده وحید ریشه ای هستش و مطمئنن هیچکدام به چشم مشکل بهش نگاه نمیکنن چه باید کرد؟:323:
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
بچه ها ممنون.من دخالتی نکردم اما همین که باعث شدم مادر و پدرش کمی به فکر بچشون باشن وجدانم راحته.ازین که مثل بقیه دست رو دست نذاشتم.حالا یکشنبه قراره دختر دائیم بره مشاوره حضوری.
راستش اینکه فکر کنید بچست اینطور نیست.شخصیتی که دختر دائیم داره مطمئنم اگه دوسش داشت می تونست از این وحید یه وحید دیگه بسازه.
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
بچه ها خواستم بهتون اعلام کنم دختر دائیم بعد از رفتن به مشاوره به خانواده همسرش اعلام کرد که من به پسرتون علاقه ندارم و باید هر چه زودتر ا هم جدا شیم.فعلا خانواده پسر بد جور مقاومت می کنن و از آبروشون می ترسن:163:
اونا همه چیزو در پول می بینن و سعی دارن با پول مشکلا رو حل کنن ولی......
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
یعنی اصلا هیچ علاقه ای به شوهرش پیدا نکرده؟
هنوز دوست پسر داره؟
تصمیم داره بعد از طلاق چکار نه؟
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
چقدر پیچیده شد
مطمئن باش ، اگه پسره از لحاظ شخصیتی رشد کرده بود امکان داشت بهتر بشه ! ولی الان یک جورایی
در حالت برزخی هستن
RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد
درسته
دائی منم چون رفتار پسره رو دیده پشت دخترش ایستاده.
دختر دائیم به هیچ وجه راضی نیست که ادامه بده.چشم دیدنشو نداره.تو این چند ماه حتی یه وابستگی ساده هم به وجود نیومده.
دعا کنید این بحران به خوشی حل بشه چون خانواده پسر دارن جو رو متشنج می کنن.