عشق به همجنس

با سلام
من دختري 16 ساله ام كه حدود دوساله كه عاشق يكي از معاوناي دبيرستانم شدم به شدت بهش علاقه دارم زماني كه دوستم از شدت علاقم پي برد نامه اي نوشت و از طرف من براش فرستاد به خدا خودمم از اين كار اون هم احساس خجالت كردم و هم دلم مي خواست بفهمه كه چقدر دوستش دارم من نه از طرف مادرم كمبود محبت دارم نه از طرف پدرم خدا مي دونه كه چقدر دوستش دارم با وجود اينكه امتحان خرداد ماه رو دادم و ديگه نمي تونستم ببينمش خيلي ناراحت بودم اما به خودم مي بالم كه اينقدر بهش وفادار موندم به خدا هيچ وقت دربارش فكراي ناجور نكردم و هيچ حس زشت وناپسندي هيچ وقت بهش نداشتم حالا كه سال دوم دبيرستانم با اين وجود كه هنوزم دوستش دارم حتي بيشتر از قبل ولي وقتي مي بينمش قلبم بدجوري به تپش مي افته حتي بعضي روزها ازش فرار مي كنم دلم نمي خواد رفتارم باهاش اينقدر سرد باشه ولي نمي تونم خودمو كنترل كنم واقعا اگه شما به جاي من بوديد چيكار مي كرديد وقتي شخصي كاملا محترم و دوست داشتني رو مي ديد چيكار مي كرديد دوستاي گلم خواهش مي كنم كمكم كنيد خودم از اين رفتارام بد جوري تو عذابم [/poem]

سلام عزیزم:72:

چه اشکالی میبینی که این قدر خودتو داری عذاب میدی؟

معاون مدرستو دوست داری

به نظر من اشکالی نداره.خودت داری میگی که هیچ حس زشت و ناپسندی وفکرای ناجوری در موردش نداری

پس الکی ذهنتو منحرف نکن

منم دوران مدرسم خیلی از معلمام رو دوست داشتم.و حتی به یکیشون رفتم ابراز علاقه کردم و گفتم من شما رو خیلی دوست دارم:227:

باور کن همین الان هم که دانشجو هستم اگه یکی از استادا واقعا خوب درس بده اخر ترم میرم ازش تشکر میکنم.

به نظرم خودتو بیشتر از اینا اذیت نکن:46:

مگه این که چیزی هست که هنوز نگفته باشی.و گرنه تا این جا هیچ موردی نیست.:72:

سلام،

به تالار همدردی خوش آمدی.

کاش می شد که رابطه ات رو با مادرت بهتر می کردی تا این محبت رو از او بگیری.
با او تا به حال صحبت کردی و بگویی که نیاز داری بیشتر از او محبت بگیری؟
خودت سعی کردی به مادرت محبت کنی؟

دوستان گلم من هيچ وقت از طرف خانوادم كمبود محبت نديدم خواهش مي كنم اين موضوع و به اين كه شايد رابطم با خانواده ام دچار مشكله ربط نديد من خيلي به معاون عزيز و گل دبيرستانم وابسته ام و دوستش دارم حتي هميشه براي ديدنش واي ميايستم تا بياد و تا معلم ها به سر كلاس نياند من نميرم و براي ديدنش لحظه شماري مي كنم كمكم كنيد:72:

دختر خانم عزیز نگران نباش. تو سن شما این مسائل برای خیلی ها پیش میاد. چون اصلاً هنوز در محیطی وارد نشدی که بخوای به غیر همجنس علاقمند بشی. سن شما سن شور و حس های هیجانیه. سعی کن زیاد به این احساساتت پر و بال ندی. یعنی خودت رو زیاد درگیر نکن. الان اصل برات باید درس خوندن باشه. در آینده وقتی سنت بالا رفت دیگه به احتمال زیاد حال و هوات عوض می شه. در ضمن همیشه در این مورد ها بهترین راهکار دوری از دیدنه. چون این جور عشق ها با ندیدن زود فرو کش می کنه.

عزیزم روح همه ما به دنبال یافتن کمال مطلقه و وقتی کمال رو پیدا کنیم نا خود اگاه جذبش میشیم ولی تا اونموقع همیشه حالت عطش و تشنگی رو داریم. حالا هم این حس شما رو کاملا درک می کنم روح شما معلمتون رو به جای اون کمال مطلق گرفته و تشنه اون شده. دلش می خواد زودتر بهش برسه و برای دیدنش لحظه شماری می کنه. اما حتما اینو هم می دونی که هیچ کمالی در این عالمی که ما هستیم مطلق نیست و روح ما رو برای همیشه سیراب نمی کنه. کمال مطلق فقط خداست و ما تا رسیدن به اون همچنان تشنه می مونیم. سعی کن از هیچ چیزی در این دنیا بت نسازی تا بخوای پرستشش کنی. البته تحسین کردن زیباییهای عالم خیلی خوبه اما وابستگی به اونها ادمو به بیراهه میکشه (چون ما رو سرگرم می کنه و از دیدن اصل اون کمال غافل می کنه.).

منم روح پاک و حساست رو تحسین می کنم اما سعی کن بیشتر مراقبش باشی و کم کم ریشه این حسی رو که داری با مطالعه پیدا کنی و فکر و ذهنت رو درگیر هدفی بکنی که پایداره و دستخوش حوادث روزگار نمی شه. .

عزیزم این طبیعیه deljoo_deltang خیلی عالی توضیح دادن و در ادامه حرفشون بهت بگم که اصلا این حس بدی نیست شاید این خانم معاون رفتار بهتری نسبت به معلمان و مسئولان مدرسه ات داشته یا یه رفتار که خیلی مورد پسندشما بوده ازش دیدی شاید بخاطر خصوصیات اخلاقی خوبی که دوست داری تو هم شبیه اون باشی نسبت بهش کشش داری
اصلا فکرای بد رو به ذهنت راه نده و برای اینکه جز بهترینها باشی بیشتر به درست برس :72: :303: :104:

دوست گلم شب شكن
من حدود 4 ماه بود كه ازش دور بودم اما اصلا احساسم بهش فروكش نكرد و حتي هميشه از خدا مي خواستم كه توي خيابون يا يه جاي ديگه ببينمش اما نشد ولي حالا هم احساسم بيشتر از قبله

عزیزم همینجوری کهdeljoo_deltang عزیز گفت انسان کمال طلبه و شما به سوی این خانم محترم که یه نقاط کمال دارن که شما جذبش میشی

حالا من سال پیش دانشگاهی ...و تنها 6 ماه دیگه می تونم ببینمش .....هنوزم دوستشدارم:72:

- - - Updated - - -

رابطه م خوب شده...خیلی دلم تنگ میشه براش

منم عاشق زن عموم و معلم دبستانم بودم اصن اشکالی نداره ..

تو سن تو حتی به استاد های مردم علاقه داشتم ولی نه اونطور عشقا که بین دخترا و پسراس ، این عشق ها رو اسمشون رو عشق های کوکانه میزارن که خیلی معصومانه و زیباست من خیلی دوس دارم اون حسو تجربه کنم واقا زیبا و رویاییه دوس داری مثل مامانت باشه دوس داری باعث افتخارش بشی ...

این نشون میده دلت پاکه و جا داره برا بقیه ..


عیبی نداره پیشدانشگاهی هستی بعدا میتونی تبدیل بشی به یکی از پرخاطره ترین و افتخار آمیز ترین شاگرد هاش ، اصن میتونی بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان به دیدنش بری ... روز معلم براش گل بخر ، بهش ابراز علاقه کن .. اینا اصلا اشکالی نداره ..

دوست داشتن كه عيب نيست خوش به حال اين خانوم كه شما اينقدر دوستشون داريد همونطور كه خودتم گفتي پاك و صادقانه دوستشون داريد شايد واقعا شخصيت جذابي دارند كه شمارو اينقدر مجذوب كرده من خودم عاشق فهم و شعور معلم عربي دوران دبيرستانم بودم حتي شمارشم داشتم ولي افسوس گمش كردم خيلي دوست داشتم بعد دبيرستان رابطه ام رو باهاش ادامه بدم و هم دوستم باشه هم ازش استفاده كنم توهم ميتوني شمارشو داشته باشي اگه از نظرش اشكالي نداشته باشه باشد كه دوستان خوبي براي هم باشيد/

عزیزم من هم وقتی هم سن و سال شما بودم ، این اتفاقات برام افتاده ، حتی 2 بار ، یک بار سال سوم راهنمایی ، عاشق یکی از معلم هام بودم ،یک بار هم سال سوم دبیرستان . :311: ، انقدر زیاد بود که حتی زنگ تفریح میرفتم از دم در دفتر رد میشدم که فقط ببینمش . ولی یادم میاد که چه حالی داشتم . همون درسم رو انقدر میخوندم که نمره هاش رو همیشه 20 میشدم .
حتی گاهی استرس داشتم و فکر میکردم که شاید اون هم از احساسم بویی ببره ، فکر میکردم اونم سر کلاس میفهمه که من احساسم فرق داره .و همش جانب احتیاط رو نگه میداشتم .
ولی کم کم دیگه این حس ها از بین رفت . الان که از اون موقع ها چندین و چند سال میگذره ، وقتی یادش میفتم ، برای خودم هم جالبه .

ولی بهش فکر نکن ، و بدون این حست عجیب نیست ، و در حد یک معلم دوست داشتنی هست .

زیباست دوست داشتن انان که تجربه کردند حال عاشقی منو درک می کنن
:72:

- - - Updated - - -

دوست داشتنت زیباترین لحظه های زندگی من است

- - - Updated - - -

با اینکه شاید 6 ماه دیگه دلتنگی سراسر وجودمو فرا می گیره اما یه امیدی به دوباره دیدنت دارم انم عکسیه که 2 سال دارمش ولی خودت نمیدونی نمی دونم سال اخر برم پیشش بگم عکستونو دارم و بهش نشون بدم و اجازه بگیرم برا همیشه داشتنش ؟؟
نظر شما چیه دوستای گلم...

- - - Updated - - -

دلم تنگ می شود برای دوباره دیدنت ای محبوب من:315:

عزیز دلم
دلتنگ تو بودن بهترین حس دنیاس باتمام وجودم دوست دارم دلم خیلی تنگه
لحظه ای از یاد تو غافل نیستم
و نخواهم بود

دوست عزیز این حس توی سن شما کاملا طبیعیه و به اون خانم تبریک میگم که شما انقدر دوسش داری
توی این دنیا هیچ حسی قشنگتر از دوست داشتن و دوست داشته شدن زیبا نیست!
و نشون میده که چقدر مهربونی
اصلا هم بد نیست و نیازی نیست خودتو اذیت کنی
بهتره سعی کنی همیشه خوب باشی و با خوب بودن توجهش جلب کنی
خیلی خوبه که به جای کشیده شدن به دوستی غیر همجنس به ایشون علاقمند شد
دلیلی هم نداره ازش فاصله بگیری خیلی خوبه که بهش بگی دوسش داری و میخوای باهاش بیشتر در ارتباط باشی
سعی کن رابطتو باهاش قطع نکنی و بیشتر بشناسیش
بذار همیشه از تو به عنوان یکی از بهترین دانش آموزاش یاد کنه :18:

سخن شما درست اما من خجالت می کشم بهش بگم دوست دارم با شما در ارتباط باشم...چیکار کنم امسال پیش دانشگاهیم و شاید 4ماه دیگه باشم دلم براش تنگ می شه و خیلی دیگه از حرفام مونده از دوستم خواستم شمارشو برام گیر بیاره و منم به طور ناشناس گه گاهی بهش پیام بدم به نظرتون کارم درسته؟؟ یا که خودم ازش شمارشو بگیرم؟:203:

- - - Updated - - -

میشه فکر کنین یکی از هم جنساتون بهتون علاقمند شده با شه و به شما در موردش گفته باشه اونوقت شما چه حسی دارین؟؟ خواهشا راستشو بگین....:43:

- - - Updated - - -

.....لطفا کمکم کنین
:72:

با سلام
شاید چون این موضوع کاملا به جنس مونث مربوط میشه من نباید تو بحث ها شرکت کنم ولی چون دوست های زیادی داشتم که احساسات شما رو داشتن بد نیست چند توصیه مهم رو به شما بکنم اولا همون طوری که که بقیه کاربران گفتن شما لازم نیست خیلی نگران این قضیه باشید چون این فقط یه عشق پاك و صادقانه هستش که شاید همه ما حداقل یه بار تو زندگی این جور عشق ها رو تجربه کرده باشیم دوما به بهانه داشتن ضعف در درسی که با ایشون دارید ازشون بخواهید معلم خصوصی شما بشن و تا به این ترکیب شماره ایشون رو داشته باشید و وقتی هم که قراره سال تحصیلی تموم بشه از ایشون بپرسید که اشکالی نداره برای مباحث درسی با ایشون در ارتباط باشید و سوما به هیچ وجه نه تنها به به ایشون وابسته نشید بلکه حتی نزارید اون این احساسی رو که بهش دارید بفهمه

- - - Updated - - -

ببخشید حواسم نبود ایشون معاون شما هستن نه معلم ولی باز هم میتونید به بهانه درس با ایشون در ارتباط باشید ولی حتی اگه شمارشون رو هم به طریق مخفیانه به دست آوردید به همون طریقی که گفتم با ایشون صحبت کنید چون با توجه به اون نامه معلوم نیست اگه بهشون واقعیت رو بگید چه عکس العملی بهتون نشون بدن

دوستای گلی که سر میزنین خواهشا
به این سوال پاسخ بدید اگه یه نفر از همجنساتو که سنش از شما پایین تر بود و بهتون گفت که دوستون داره و همیشه به دیدنتون میومد و شما هم پی برده بودید که خیلی دوستتون داره چه رفتاری باهاش داشتین و دلیلش میشه بگین؟؟؟؟

- - - Updated - - -

:223:کمک کمک اگه کمکم نکنین خودکشی می کنم

خودکشی واسه چی ؟؟؟؟!!!
تو دبیرستان ،من بیشتر دوستامو دوست داشتم تا معلمارو
اما ترم آخر لیسانس یه استاد داشتم که واقعا عاشقش بو،یعنی هممممممه عاشقش بودن اینقد که انسان بود!! به شوهرم اومدم گفتم وای من عاشق این مردم!!! میخندید، میگفت چشمم روشن زنم عاشق یه مرد دیگه ست!!:-)) اینقد جدی نگیر به خودتم تلقین نکن،رابطه تو با دوستا و خانواده ات بهتر کن که این فکرای منفی از سرت بیرون بره

- - - Updated - - -

این که چیز بدی نیس، من اگه بودم خیلی هم خوشحال میشدم و محبتمو به اونی که دوستم داره بیشتر میکردم

سلام
خواهر منم نسبن به یکی از معلماش همین حسو داره.البته نرفت مستقیم بهش بگه.همیشه درسشو میخوند و همیشه نمره های عالی از اون درس میگرفت.معلمشم بهش توجه میکرد و کم کم سر موضاعات درسی صمیمی تر شدن حالا عاشق همدیگه هستن و خیلی باهم رابطه دارن و همیشه واسه همدیگه کادو میخرن.حتی واسهعروسی منم معلمش کادو داد.
شماهم حالا اگه نمیتونی مستقیم بگی سعی کن از روشهای مختلف بهش نزدیکتر بشی و اگه اونم راغب باشه خود به خود صمیمی تر میشین و همه چی حل میشه.به همین راحتی.اصلا هم خودتو عذاب نده.

دوستم اگه حست همینه که گفتی مشکلی نداره و برای خیلیها پیش میاد.
من کلاس پنجم معلمم رو عاشقانه دوست داشتم. برام یه الهه مقدس بود .همیشه به نظرم قشنگترین میومد و وقتی نزدیکم مینشست(من سوگلی کلاسش بودم:311:) گوشام داغ میشد نمیشندیم درسو و تمرکز نداشتم.یه بار تو دفتر مدرسه داشت گریه میکرد و از دوستم که دختر مدیر بود شنیدم که با همسرش مشکل داره و میخواد طلاق بگیره من شبها موقع خواب رویام این بود که چطوری همسرشو بزنم. بخدا جدی میگم یه راههای مسخره ای به ذهنم میومد و قلبم از نفرت به مردی که هیچوقت ندیده بودم پر بود. وقتی تابستون شد اینقدر روز آخر گریه کردم که اومد و بغلم کرد و من مانتوشو فینی کردم و خجالت کشیدم. وقتی رفتم راهنمایی خیلی زودرنج بودم و از همه معلما بدم میومد چون با اون مقایسشون میکردم.خیلی دلتنگش بودم. سرکلاس بغض می کردم.البته فضای جدید هم میتونه یکی از دلایلش باشه. اما از سال دوم دبیرستان عادی شدم و بین معلمای جدیدم دوستای خوبی پیدا کردم. مخصوصا معلم پرورشی(یا همچین اسمی) که با اینکه قشنگ نبود اما فوقالعاده دختر مهربونی بود.
شما هم سعی کن با محیط جدیدت انس بگیری و دوستای جدید پیدا کنی دردش کم کم با زمان کم میشه. من تجربه کردم دوستم:43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sh2012

به این سوال پاسخ بدید اگه یه نفر از همجنساتو که سنش از شما پایین تر بود و بهتون گفت که دوستون داره و همیشه به دیدنتون میومد و شما هم پی برده بودید که خیلی دوستتون داره چه رفتاری باهاش داشتین و دلیلش میشه بگین؟؟؟؟

[

---

با سلام دوباره
برخورد افراد مختلف با همجنسگرا ها متفاوت هستش پس بنابراین شما نمی تونید برخورد های متفاوت دیگران با این موضوع رو مبنای کار های خودتون قرار بدید ولی من در دوران راهنمایی یه دوست داشتم که گرایش های همجنسگرایانه داشت . یه بار فهمیدم این فرد به من علاقه داره البته مثل شما دنبال رابطه جنسی با من نبود و ما فقط رابطه عاطفی با هم داشتیم . من میتونستم اون رو مثل بقیه مردم به بهانه این که همجنسگرا هستش ترک کنم ولی به جای این کار بردمش پیش مشاوره که همین امر بهش کمک کرد تا بتونه گرایش های خودش رو کنترل و درمان کنه و تا امروز که چند سال گذشته مثل یه برادر با هم صمیمی هستیم

اقای دستجردی قبلا هم گفتم حسی که من بهش دارم حس جنسی نیس در ضمن من همجنسگرا نیستم :81:... شما که خودتون متنمو ب خوبی نمی خونین چرا به من تهمت میزنین در ضمن تو مدرسمون بعضی دخترا هستن که نسبت به یکی از همجنساشون علاقه دارن و اینا به حس جنسی مربوط نیس ... ولی بازم ممنون که نظر دادین

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط حسین دستجردی

با سلام دوباره
برخورد افراد مختلف با همجنسگرا ها متفاوت هستش پس بنابراین شما نمی تونید برخورد های متفاوت دیگران با این موضوع رو مبنای کار های خودتون قرار بدید ولی من در دوران راهنمایی یه دوست داشتم که گرایش های همجنسگرایانه داشت . یه بار فهمیدم این فرد به من علاقه داره البته مثل شما دنبال رابطه جنسی با من نبود و ما فقط رابطه عاطفی با هم داشتیم . من میتونستم اون رو مثل بقیه مردم به بهانه این که همجنسگرا هستش ترک کنم ولی به جای این کار بردمش پیش مشاوره که همین امر بهش کمک کرد تا بتونه گرایش های خودش رو کنترل و درمان کنه و تا امروز که چند سال گذشته مثل یه برادر با هم صمیمی هستیم

---

اقای دستجردی قبلا هم گفتم حسی که من بهش دارم حس جنسی نیس در ضمن من همجنسگرا نیستم :81:... شما که خودتون متنمو ب خوبی نمی خونین چرا به من تهمت میزنین در ضمن تو مدرسمون بعضی دخترا هستن که نسبت به یکی از همجنساشون علاقه دارن و اینا به حس جنسی مربوط نیس ... ولی بازم ممنون که نظر دادین

چن روز پیش شماره موبایلشو گیر اوردم براش اس فرستادم اونم گفت شما؟؟
جواب ندادم
شب خودمو بهش معرفی کردم به اسایی که می فرستم جواب میده
فقط یه سوال به نطرتون کاری بدی کردم که شمارشو بدون اجاش دارم و هر روز بهش اس میدم

- - - Updated - - -

شما اگه به جای اون بودید چیکار می کردین

سلام.
در مورد سوال اولت، من مدتی به خاطر کارم(چیزی شبیه تدریس) مجبور بودم با دخترای نوجوون سر و کار داشته باشم و کاملا با این حس شما اشنا هستم.گاهی دخترای نوجوون این حس رو دارن. تلاش من و همکارام این بود که اجازه ندیم احساس دلبستگی به وابستگی تبدیل بشه. احتمالا معلم شما هم در دوران تحصیل با این مورد آشنا شده و هم در طول سال های تدریس از این دست زیاد دیده. بنابراین درمورد برداشت ایشون نگران نباشید.
ولی در مورد شماره بهتر بود قبلش ازشون اجازه میگرفتید. الانم می تونید این کارو بکنید.

خیلی دلم براش تنگ می شه
می خوام بهم بگین اگه هر روز یه اس ام اسی بفرستم ازم بیزار می شه؟؟

یکی کمک کنه
خواهش می کنم اگه کمکم کنی برات از خدا می خواهم که به ارزوهات برسی

سلام،بیشترین صفتهای خوبی که داره وباعث شده ازش خوشت بیادچیه؟رابطت بادوستای خودت چطوره به سطح اجتماعی بودن خودت نمره چندمیدی؟

دوست عزیز اجتماعی بودن نمره 8 از 10
ایشون خیلی برام عزیزن حتی ی روزایی دلم اینقد تنگش میشه ک دلم می خواد برم گریه کنم
شماره موبایلشو دارم بهش ی روز در میون بهش اس میدم بی نهایت دوسش دارم حالا شما بگین چیکار کنم ک بعد از رفتن این رابطه دوستیمون حفظ بشه؟؟؟؟:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sh2012

یکی کمک کنه
خواهش می کنم اگه کمکم کنی برات از خدا می خواهم که به ارزوهات برسی

---

با سلام و احترام
لطفا دقت کنید چون خلاصه می گویم.
معمولا اینگونه رابطه ها از ترکیب دو پارامتر روانی با هم نتیچه می شود.
1 - نیاز به ارتباط عاطفی یا بهتر بگویم نیاز به ازدواج
2 - خصوصیت های شخصیتی که نشانه وابستگی هست.


که اولی (نیاز به ازدواج)طبیعی هست و دومی را باید با آموزش و تمرین تحت کنترل در آورد.


دختران از سنین نوجوانی به جهت وقایع تحولی که در رشد آنها اتفاق می افتد ، آماده برای ازدواج می شوند. (لیکن جامعه کنونی که در این مورد متاسفانه با عقب ماندگی همراه هست، زمینه ازدواج و پختگی ازدواج را برای دختران فراهم نمی آورد.) لذا نیاز عاطفی وجود دارد و باید هم متوجه همسر شود. لیکن در غیاب آن به دنبال جایگزین می گردد.
این جایگزینی اکثرا به اشتباه متوجه جنس مخالف و دوستی می شود که تبعات خاص خودش را دارد. گاهی هم به خاطر شرایط ویژه یک فرد همجنس و زمینه وابسته سازی در فرد مخاطب به صورت ارتباط های غیر متعارف با هم جنس به صورت وابستگی خودش را نشان می دهد.
بحث مسائل جنسی و از این حرفا نیست. بلکه پاسخ غیر صحیح به یک نیاز طبیعی و صحیح هست.




راهکار :
2 کار باید در این مورد انجام شود. که معطوف به همین دو علت اصلی هست.
الف) برای ازدواج باید بستر سازی و سریعا اقدام شود.
رد کردن خواستگاران و بهانه کردن سن و درس و ... کنار گذاشته شود. و نیازهای طبیعی یک دختر انکار نشود.
البته این راهکار گاهی زمان بر بوده و نیاز به پختگی ها و شرایطی دارد که هم دختر و هم خانواده اش باید برای کسب آنها فعالیت ویژه داشته باشند و به عنوان اصلی ترین راهکار روی آن انرژی بگذارند.


ب) کسب آگاهی ها و مهارتهایی برای کنترل وابستگی.
اول باید فرد قبول کند که ارتباط او ناصحیح و اعتیاد گونه هست(مرتب نیاز بودن با آن فرد رشد می کند. در غیاب شخص مذکور ، فرد وابسته علائم کسالت و به هم ریختگی دارد، در نبود فرد مخاطب، مرتب فرد وابسته به او فکر می کند، زندگی شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی فرد تحت تاثیر منفی این رابطه قرار می گیرد، و این نوع ارتباط غیر متعارف هست. فرد بسیار در برابر ترک مقاومت می کند و با دلیل تراشی بهانه ای برای وابستگی خود می آورد.)
حالا که متوجه آسیب رسانی اینگونه رابطه شد، دست از توجیه های منطقی برای ادامه دادن به این رابطه بردارد. شروع به بستر زدایی و تمرکز زدایی کند.
یعنی زمینه های ارتباط با او را به حداقل برساند و قطع کند.
همچنین باید از فرد وابسته ساز کمک گرفته شود و توجیه شود، که دلسوزیهای متعارف خود را قطع کند. و فرد وابسته را از خود دور سازد.





خلاصه:
- نیاز اصلی ازدواج هست. باید مد نظر قرار گرفته و برایش برنامه ریزی ویژه شود.
- باید زمینه ترک این اعتیاد وابستگی صورت بگیرد. بستر زدایی ، تمرکز زدایی شود و فرد وابسته ساز هم در این جهت فعال شود.

شاید بهتر بود بجای (عشق به همجنس) می نوشتم (((احساس پاک)))
احساس من نسبت بهش ی احساس پاکه و خیلی دوسش دارم و هیچ وقت نمی تونم ک فراموشش کنم:72:
فدات شم عزیز دلم

با سلام
اگر بخواهی همانطور که احساست می خواهد به کار خود ادامه دهی. تنش هایت پیشرفت می کند.
لطفا پست بنده را مجددا مطالعه کنید به صورت دقیق و به کار بگیرید.
می دانم با این احساس بودن چه حس خوب و موقتی به شما می دهد. اما دوام ندارد و استمرار آن موجب به هم ریختگی شما خواهد بود.

عاشقتم

- - - Updated - - -

روزی من می تونم فراموشش کنم ک مساویست با مرگ من
عشقی ک چهار سال شکل گرفته چطور میشه فراموش کرد ؟؟؟؟ نمیشه اصلا نمیشه

با سلام و احترام
نظر مشاور را گرفتید.
نظر خودتون را هم می دانید.
تصمیم با شماست.


=====
تاپیک قفل می شود