مشکل من با دوستم و رابطه

با سلام و خسته نباشید به دوستای گلم و مدیران محترم همدردی.
یه تشکر خالصانه و یه خدا قوت صمیمینه رو از من پذیرا باشید:72::72::82:
دوستان گلم به پیشنهاد شما من دونه ونه تاپیک باز میکنم تا مشکلاتم حل کنم و شما رو هم سر در گم نکنم.:46:
مرسی عزیزانم که کنارم بودید.:46::43:


خب دوستان و اما مشکلات من.
ببینیم من یه سری مشکلات شخصیتی دارم که تو هر نوع رابطه ای که باشم باعث اذیت و آزار بقیه میشم.
حالا یه سری از افراد من رو به خاطر علاقه تحمل میکنند مثل مامانم و دوست پسرم اما خیلی ها هم همون موقع به روم میارن و شدیدا برخورد میکنند.
دوستان گلم من ثبات شخصیتی ندارمو همینطور فکری.
کلا چون از رو فکر حرف نمیزنم و عمل نمیکنم سریع هم تصمیمم عوض میشه و اعتباری بهم نیست.
شدیدا عصبی میشم و سر کوچکترین مساله به اوج عصبانیت میرسم.
زیاذ به بقیه احترام نمیذارم مثل همین دوستم اما توقع احترام دارم.
مثلا به همین دوستم کلی بی احترامی میکردم و حتی فحش میدادم اما اون بعد از 1.5 سال تازه جدیدا داره واکنش نشون میده و مثل خودم رفتار میکنه:302:
یعنی فحش و تحقیر و بی احترامی.
من مشکلم موندن یا نموندن تو رابطه نیست چون اون پسر واقعا از هر نظر ایده آل هست مشکل من خدم هست که چه تو این رابطه چه تو هر رابطه دیگه ای تا زمانی که خودم رو درست نکنم همین وضع هست.
من جدا شدم ازش.
نمیدونم آینده چه اتفاقی میوفته شاید اونم دیگه قید منو بزنه و با کسی ازدواج کنه که قدرشو میدونه و بهش احترام میذاره و منم تا آخر عمرم رنگ همچین پسر خوبی رو نبینم اما الان یکم حس آرامش دارم چون کسی دیگه به اون شدت سرزنش و تحقیرم نمیکنه. در واقع کسی نیست که تحقیرم کنه.
حتی با دوستای دخترمم دیگه رابطه ای ندارم.
بدم میاد از خودم و رفتارام نمیخوام هم داشته باشم. الن خودمم و خودم
آرامشم تو این تنهایی محض خیلی بیشتره.
هرچند که میدونم ادامه این روند ضربه هایی به مراتب بدتر بهم میزنه.
ممنون میشم کمکم کنید:43::43::43:

دوستان عزیزم منتظر راهنمایی های خوبتون هستم:46::43::46::43::46::43:

جواب رو خودت می دونی دوست گرامی. کلید حل مشکل شما اراده ی قوی و همت بالا برای تغییر کردن به سمت مثبت و خوبه. حرف زدن از مشکل اون رو حل نمی کنه. به جنگ مشکل برو . باهاش سر شاخ بشو و شکستش بده. اراده کن که صبور و مودب و مهربان و دلسوز و با هدف بشی و پس از اراده سعی کن اون رو استمرار بدی و عادت خوب رو جایگزین عادت بد کنی. همانطور که گفتم راه حل مشکل شما مشخصه فقط اراده می خواد برای اجرا کردنش و تنها تفاوت انسانهای موفق با غیر موفق و ضعیف چیزیست به اسم اراده!

ممنونم شب شکن عزیز از پاسخ.
من مدت 3 سال است که متوجه این رفتارام که زشت هستند شده ام.
اما خب تغییر انها خیی سخته.
رفتار من تلفیقی از رفتار پدر و مادرم است. همه رفتارام عین اوناست و همه روزه دارم در کنارشون زندگی میکنم ........
کتاب و مقاله زیاد خوندم اما........:303:
یه جورایی دیگه ناامید شدم از خودم. میگم اینا تو خون من هست و قابل تغییر نیست:316::316::316:
من افسردگی هم دارم. مشاور حضوری و روانپزشک میتونه کمک کنه؟
هزینه اش هم که خیلی سنگینه:302::302:

سلام نوشین عزیز:72:

عزیزم شما اینجا بیشتر مشکلات شخصیتیت رو گفتی.
اگه میخواستی درباره ی دوستیت با اون آقا پسر حرف بزنی، باید جزییات دوستی رو میگفتی و راه حل هایی در اون مورد رو میخواستی.

البته دیدم که نوشتی ازش جدا شدی. حالا بگذریم. سر همین مسائل شخصیتی صحبت میکنیم با هم.

خیلی خوشحال شدم که خوندم همه رفتارهایی که نامناسب هستند رو توی خودت شناسایی کردی. این خیلی عالیه.:104: هر کسی نمیتونه بگه خودش چه عیبایی داره.

نوشین عزیزم، گفتی که:

نقل قول:

---

یه جورایی دیگه ناامید شدم از خودم. میگم اینا تو خون من هست و قابل تغییر نیست

---

این فکر اصلاً درست نیست. اینا چیزی نیست که از تواناییت خارج باشه یا غیر ارادی باشه. فحش و تحقیر و بی احترامی، فقط به اراده ی آدم اتفاق میفته. مگه میشه بدون اینکه کسی بخواد، بی احترامی کنه؟ یا حرف نامناسبی بگه؟
هیچ وقت هم دیر نمیشه برای تغییر دادن این ویژگی ها.:72:

همونطور که خودت گفتی، بهترین راه حل برای این مشکل، فکر کردن قبل از سخن گفتن هست.

تا به حال اینو تمرین کردی؟ که تا فکر نکرده باشی حرفی نزنی؟

راستی این سوال رو هم جواب بده:
مکالمات درونی خودت با خودت چقدره؟ چقدر با خودت صحبت میکنی؟ اصلاً این کار رو میکنی؟

نوشین عزیز سلام

بنده تا کنون برای شما پیامی نگذاشتم ولی همه تاپیک های شما رو خوندم تا به الان و یک سیر

رشد خوب رو در شما دیدم و احساسش کردم و اون زندگی در دنیای واقعیت هاست!

دوست عزیز این تنهایی برای شما وقتی سازندست که حالا که داری محیط اطرافت رو پاک سازی

می کنی و ایرادهات رو می دونی دنبال راه حل هم باشی...من چندتا پیشنهاد عملی دارم!

1- لطفا حتما و حتما CD تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان رو تهیه کن و باهاش از نو دنیات ، باورهات و

در نهایت زندگیت رو بساز چرا که من با سخنان ایشون همین کار رو کردم...تمام حرفاشون رو

یادداشت کن و اجرا کن و تاثیرش رو تو زندگیت ببین..تا به مرحله استیصال نرسی این تحول تو

زندگیت اتفاق نمی افته ولی شما به اون مرحله رسیدی و باید خودت و تنها خودت فقط به خودت می تونی

کمک کنی و از خدا کمک بخوای چرا که خدا با این همه دوستان خوب همدردی و راهنمایی

های زیباشون به شما لبیک گفته و شما اصلا تنها نیستید و این همه دوست خوب دارید و خدا

هم حاضر و ناضر به شماست و منتظر اولین گام عملی مثبتته تا بینهایت درهای رحمتش رو به

روی بنده عزیزش که میخواد زیبا زندگی کنه باز کنه!...از اینترنت search کن و سفارش بده!

2- تمام اخلاق های بدت رو رو کاغذ بنویس و واسه ترکش 1 اقدام عملی هم جلوش بنویس

و واسه ترک هر کدوم زمان واقعی بگذار تا دونه دونه اخلاق و عادات بد ترک بشن و فضای

زیبای قلبت روز به روز روشن تر و زیباتر بشه و هر کدوم رو ترک کردی خودت رو تشویق کن و یک

نشونه به دستت ببند که تا ناامیدی اومد سراغت دستت رو نگاه کنی و بگی نه!.نوشین خسته نیست

چون انسان زیبای دیگری شده و نوشین شاد و پر انرژی متولد شده که شایسته بهترین ها و

زیباترین هاست!

3- واسه زندگیت هدف گذاری کن و برنامه ریزی داشته باش و یک دفتر بخر و همه رو توش

بنویس و دائم به خودت با نوشتن جملات زیبا و مثبت انرژی بده و دیگه به خودت توهین نکن و

نگذار کسی بهت توهین کنه تا عزت نفست نشکنه

4- دوستان خوبی از جنس دختر پیدا کن و ازشون در این راه کمک بگیر

در نهایت بدون همه آقایون طالب و خواهان یک شخصیت زیبا ، قوی ، مستقل و مقتدر هستند

و تو رویای بسیاری از افراد میتونی باشی به شرط اینکه آستین همت رو بالا بزنی و بگی یا

علی...ضمنا دیگه نگو نمی تونم چون نوشین از امروز دیگه می تونه!

موفق باشی

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی نوشین جان خوندن معنی فارسی قرآن و نماز اول وقت به زندگیت نظم ، آرامش و هدف

میده و تو رو متعالی می کنه...اگه تونستی انجام بده

سلام دوستان عزیزم دختر مهربون و بهار جان.
ممنون از پاسخ و وقتی که برام گذاشتین.
جداگانه پاسخ میدم.
دختر مهربون عزیز من به خاطر همین مشکلاتم از اون آقا جدا شدم به خاطر جر و بحث و اعصاب خوردی هایی که همه میگفتن خودت اینارو درست میکنی.
ظاهرا مثبب همه اعصاب خوردی ها و دعواها من بودم و منم دیگه تحمل اون همه جنگ اعصاب رو نداشتم.
دعواهای ما اخیرا به فحش دادن و بی احترامی محض رسیده بود کاری که من از همون ابتدای رابطه انجام میدادم و ایشون این اواخر.
شاید ادامه این رابطه قبل از اصلاح مواردی به جاهای خوبی ختم نمیشد:163:
آره بارها خواستم که حرف با فکر بزنم و عمل کنم اما نمیتونم:316:
میشینم با خودم میگم دیگه فکر کن اما........
آره من با خودم خیلی حرف میزنم. در واقع همش در حال حرف زدن با خودمم.
از نظر خودمم همین که نقاط ضعف خودم رو میدونم خیلی خوبه:227::227::227:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

و اما بهار جان ممنونم از همراهیت.
من زیاد اطلاعی درباره این cd ندارم ولی هرجور شده تهیه میکنم دوست خوبم.
من قبل از حرف شما یه دفتر تهیه کردم و اول نقاط ضعف خودم و راهکارهاشو و بعدم بررسی عمل به اون هارو در کارهای روزانه ام در دستور کارم قرار دادم.
ولی مساله اینجاس که بیشتر مشکلات من در رابطه با دیگران است یعنی مشکلاتی است که خودش رو تو رابطه نشون میده و من هم در حال حاضر رابطه ای از هیچ نوعی ندارم:311::311:
و البته عمده مشکلاتم مربوط به رابطه با اون آقا و جنس مخالف هستش که از ایشون هم جدا شدم:302::302::316::316:
من آدم خیلی ضعیفی هستم.
تا به یه مشکل تو رابطه برخورد میکردم هم از اون رابطه سرد میشدم هم دیگه همه چی برام تموم شده بود.:316:
نمیدونم چرا اینجوریم.
:325::325::325:

نوشين تو كاملا بر نقاط ضعف خودت آگاهي

نمي توانم رفتار خودم را كنترل كنم جمله ي درستي نيست بايد ببيني كسي كه آگاهي كامل و اشراف كامل بر مشكل دارد چرا آن را كنترل نمي كند .

مثلا تو فحش مي دهي و خودت هم برآن آگاهي كه كار خوبي نيست
راه حلش فحش ندادن است
چرا ؟!



مي خواهي دائم تكرار كني كه من رفتار مثل پدر و مادر م است ( خوب باشه مي دانيم تو در اين محيط بزرگ شده اي اما آيا به غير از تو افراد ديگر در اين محيطها رشد نكرده اند ) آيا همه ي آن افراد مثل تو عمل مي كنند ؟ نتيجه اي كه از اين رفتا ر مي گيري اين است پدر و مادر بد هستند پس من هم بد هستم ( شايد به شكل ناخودآگاه ) اما اتفاق مهم از اين فرايند فكري - حسي - عملي نوازش منفي است .


تو به دريافت تائيد و نوازش منفي عادت كرده اي اگر شرايطش مهيا باشد كه فبها اگر نباشد خودت شرايط را ايجاد مي كني و باز اگر دور و برت آدم پيدا نشد خودت زحمت اين كار را مي كشي ( كاملا به شكل ناخودآگاه )


عادتهايت را تغيير بده .
تو دختر توانمندي هستي
تو دوست داشتني هستي
تو فوق العاده اي


اما براي اينكه توانايي هاي خودت را ظاهر كني

نياز به پيش شرطهايي داري

چه پيش شرطهايي

1- ارزش و احترام به خود
2- ارزش و احترام به ديگران
3- اهميت و توجه به خود
4- اهميت و توجه به غير
6- ضمن اينكه رفتارت نسبت به خودت مسئولانه است و بايد هم باشد . بايد نسبت به ديگران هم رفتاري مسئولانه داشته باشي آنهايي را كه وارد چرخه ي زيستي خودمي كني بايد مسئولانه و متعهدانه با آنها برخورد كني.
7- زندگي تو نياز به عشق و دوست داشتن دارد ( منظورم عشق به جنس مخالف نيست )
8- تو نيازمندايثار هستي آن را وارد چرخه ي زيستي خود كن
9 تو بايد بازي برنده - برنده را ياد بگيري . فكر نكن با شكست دادن ديگران تو پيروزي . تو بازنده ي بزرگ خواهي بود
10-بالغ خودت را رشد بده . نه ادعايش را بلكه خودش را .(‌اين زماني و اين مكاني مسائل را ببين و بررسي كن خارج از فضاي احساس )




فعلا همين ها را داشته باش و زندگي كن تا بعد :72:

نوشین عزیز

بسیار خوشحالم که اقدامات عملی رو شروع کردی و می خواهی که CD رو تهیه کنی که اون

خودش یک فصلی داره به اسم فصل ارتباطات که به شما یاد میده چه جوری با دیگران و اطرافیان

ارتباط صحیح و سالم برقرار کنی و چگونه از آسیب هاش دور بمونی!

اینکه میگی بیشتر مشکلات من در رابطه با دیگران است باز هم دلیلش نقطه ضعفی در شخصیت

خود شماست و منظور من هم اصلا اون آقا پسر نیست چرا که در دین ما اساس این نوع رابطه

ها غلطه چون دو سر زیانه!....بحث من در ارتباط شما با خانوادتونه...دوستان دخترتون...همکلاسا

و آشنا و فامیل!.... اگه ببینند همه که نوشین بک آدم دیگه شده جسارت توهین یا تحقیر رو به

ساحت نوشین عزیز نمی کنن و ناخودآگاه رفتار اونها هم اصلاح میشه و خوبی شما روی اونها

اثر مثبت می گذاره!

وقتی شخصیت ما درست و سالم بشه ، دیدگاه ما نیز تغییر می کنه و مسلما تو هیچ ارتباطی

به مشکلات آنچنانی برخورد نمی کنیم...رابطه با جنس مخالف رو هم فقط میتونی با ازدواج و

خواستگاری رسمی و اطلاع خانواده شروع کنی نه با دوستی! چون اساس رابطه غلطه و تو

چیز صحیحی رو شروع نکردی که بخوای درستش کنی پس بهتره طرفش نری اصلا...

راستی قرار شد جملات خوب و مثبت به خودت بگی و این جمله یعنی شکستن باور پس

لطفا دیگه نگو "من آدم خیلی ضعیفی هستم"! :163:

شما اگه ضعیف بودی تا الان زنده نبودی و تصمیم به حل مسئلت نمیگرفتی پس قوی هستی

تهیه دفتر خوبه ولی واسه پر کردنش هم به اون CD نیاز داری تا کمکت کنه!

شما وارد مرحله جدیدی از زندگیت شدی پش همه تلاشت رو بکن تا به گذشته برنگردی!

شاد و خوشبخت باشی

سلام دوستان گلم. اگه زیاد نمیام و نمینویسم نمیخوام این تاپیک سریع بره جلو اما بی نتیجه.
من اون cd رو سفارش دادم و منتظرم که به دستم برسه:227:
ایشالا که بتونه کمکم کنه.
من امروز به دوستم sms دادم. یکم حالم گرفته شد.
اما یه تغییری رو تو خودم حس میکنم!!!:160:
اینکه اگه تو شرایط مثلا 1 ماه پیش بودیم من شدیدا از زندگی ناامید میشدم با این حرفایی که خودم زدم و چند کلمه ای هم شنیدم. اما حالا فقط یه کوچولو حالم گرفته:302:
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون من به خاطر شدت علاقه ای که از جانب اون آقا دیده بودم فکر میکردم یه مدت جداییم و بعد اون باز میاد جلو و......
الانم واقعا نمیدونم اون چه تصمیمی میخواد بگیره چون چند روزی میشه که با هم حرفی نزدیم اما خودم از طرف خودم میگم اون دیگه اینقدر بهم بدبینه که حتی شاید دیگه بهم فکر هم نکنه:302:
من امید داشتم به اطر علاقه اش ما باز یه روزی باهم خواهیم بود درسته که اون حرفی بهم نزده و در جواب درخواست جدایی من سکوت کرد چه چندروز پیش چه امروز اما دیگه فکر نمیکنم منو دوس داشته باشه. حق هم داره. کی یه دختری مثل منو دوس داره و انتخاب میکنه واسه ازدواج:302:
دلم گرفته از اینه شاید دیگه هیچ وقت رنگ همچین پسر خوبی رو نبینم.
واقعا خوب بود و ایده آل.
واقعا ناراحتم از این موضوع. درسته که خاطرات هم هست اما اینکه اون اینقدر خوب هست و شاید این خوبی اش سهم یکی دیگه بشه و یکی دیگه رو خوشبخت کنه منو اذیت میکنه.
نه که از خوشیش ناراحت باشما نه. از ایمکه عشق اولش بودم و ممکنه دیگه نباشم و....................
من ایمان دارم که واسه من از اون پسر بهتر نیست. نه که از رو احساس بگم نه. برام سخته این حالت.
اما خب جدایی هم یکم عزت نفس و فردیتم رو شاید بهم بر گردونه.
چون اون حرفی نزده احساس سردر گمی بدی دارم.
بهش گفتم ه واسه همیشه از زندگیت میرم بیرون اما چیزی نگفت.
چند روز یشم همین رو گفتم باز چیزی نگفت.
امروز هم اولین اس رو من دادم و کنایه زدم و اون گفت خسته شدم از این حرفا. تغییر کن. اینقدر بهم بد نکن.......
منم ه گفتم واسه همیشه میرم که دیگه بدی نبینی..........
حسم اصلا خوب نیست دوستان. گیجم.............:302::316::302::316:

نوشین عزیز سلام

دوست عزیز دقت کردی از یک ماه پیش چقدر صبور تر شدی؟ همینکه دیگه تند تند پست نمیزنی

یک نشونه بسیار مثبت است...خوشحالم که CD رو سفارش دادی...مطمئن باش زندگی شما رو

اگه به دستوراتش عمل کنی از این رو به اون رو می کنه و یک نوشین زیبا از شما می سازه!

مطمئن باش یک ماه دیگر نظر شما راجع به اون آقا پسر هم عوض میشود و شما می بینی که

افراد زیادی خواهان دختری مقتدر و قوی خواهند بود و ان شا الله به لطف خدا همسری نیکو نصیب

نوشین عزیز خواهد شد...این فکر الان شماست اما در آینده با تغییر نگرش شما طرز فکرت نیز

تغییر خواهد کرد...

نوشین عزیز ، اندکی صبر سحر نزدیک است

موفق باشی

سلام بهار جان.
ممنونم از همراهی و دلگرمی که بهم میدی عزیزم:43::72::43::72:
ایشالا بتونم خودم رو عوض کنم.
اما نه دوست خوبم من نظرم راجع به اون آقا هیچوقت عوض نمیشه چون بازم میگم که از رو احساس نشناختمش.
واقعا خوب بود.
دیگه برام همچین شخصیتی فقط میره تو رویا چون محاله کسی مثل اون بیاد و به این شدت دوستم داشته باشه و از نظر اخلاق و دیگر شرایط ازدواج ایدا آل باشه.
دلم خیلی گرفته که اومدم و نوشتم. با این حال نمیخوام به اون رابطه ادامه بدم.
چون هم خودم اخلاق موجه ای ندارم هم درست نیست اینجور روابط.
ولی خب خیلی دلم گرفته که هیچوقت همچین آدم خوبی رو از هر نظر نخواهم دید تو زندگیم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بقیه دوستان هم که دیگه از من نا امید و خسته شدن:302:
اشکال نداره من خودمم ناامیدم یکم .خسته هم که همیشه بودم.
ممنونم که تحمل میکنید من رو:72::72::72:

نوشین عزیز دوستان دیگر شما رو فراموش نکردند

همه ما گاهی کار داریم وگاهی فرصت سر زدن به تالار رو پیدا نمی کنیم.اما با این همه دوستان

با تمام مشکلات باز هم به یاد هم هستند و این بسیار زیباست.

تو از همین الان خودت رو داری عوض می کنی...و این یعنی یک حرکت بسیار عالی! :104:

شما گفتی :

اما نه دوست خوبم من نظرم راجع به اون آقا هیچوقت عوض نمیشه چون بازم میگم که از رو احساس نشناختمش.
واقعا خوب بود.
دیگه برام همچین شخصیتی فقط میره تو رویا چون محاله کسی مثل اون بیاد و به این شدت دوستم داشته باشه و از نظر اخلاق و دیگر شرایط ازدواج ایدا آل باشه.

باید به شما بگویم که برای نوشین خسته قدیم همچنین آدمی پیدا نمی شود اما برای نوشین

جدید و پر انرژِی حتما بسیار بهتر در نظر گرفته شده است...چند ماه دیگر به این حرف من

می رسی...من ارادت عجیبی به دیوان حافظ دارم...در این روز فرخنده (میلاد امام رضا (ع))

این چند بیت را از حافظ می نویسم که مایه آرامش و باعث روشنی راهتان است :

هاتفی از گوشه میخانه دوش .... گفت ببخشند گنه می بنوش

عفو الهی بکند کار خویش .... مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر .... تا می لعل آوردش خون به جوش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند... هر قدر ای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست ... نکته سربسته چه دانی خموش!

موفق باشی و شاد

عیدت هم مبارک

:72:

از طریق دوست مشترکمون فهمیدم سکوتش یعنی همون قبول جدایی و رضایت.
اول گریه هامو کردم بعد اومدم اینجا:302:
چندین سایته که گریه کردم. حال خوبی ندارم.
نمیخوام قبول و باور کنم که در آینده میشه مرد زندگی یه نفر دیگه.
همش به خودم میگم 1 سال دیگه بهش زنگ میزنم.
بعد میگم زوده 2 سال دیگه.
همش دارم به این فکر میکنمکه با اون باشم باز..............
نه از وابستگی هست نه از احساس شدید.........
فقط به خاطر اینه که یه مرد ایده آل بود........
همه غم های زندگیم رو دوشم سنگینی میکنه.

پست 8 را خواندي ؟ روي آن تمركز كردي ؟ اساسا متوجه شدي در پست 8 بهت چي گفتم ؟!


چرا تا بانك نوازشي ات خالي مي شود و نوازش مي خواهي به جاي اينكه از راه هاي مثبت نوازش دريافت كني بازي راه مي اندازي ؟!






نوشين مي تواني مشاوره ي حضوري بروي ؟ مشاوره ي حضور ي خيلي بهت كمك مي كنه

اره متوجه شدم اما تمرکز حواس فکر ندارم.
ببخشید:302:
آره وقت گرفتم برا 10 روزه دیگه.
خیلی سردر گمم. ناراحتم. پر از حس منفی ام

مشاوره را به هيچ عنوان نصفه و نيمه رها نكن . تازماني كه مشاور بهت مي گه بايد تحت نظرش باشي .

در حال حاضر از مطالب تالار استفاده كن و سعي كن بيشتر بخواني و كمتر پست بزني .

سلام من تازه عضو شدم ...حال نوشین برا ی کسانیکه چنین شرایطی را گذراندند قابل درک است اما بعضی ها در کمک به این هم تالاری با عتاب و خطاب می خواهند آنچه نوشین به ان گرفتار است از یاد ببرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام دوستان با تاخیری طولانی برگشتم.
من مشاوره رفتم و بهم گفت اون آقا خیلی خوبه و اصلا از دستش نده. حتی من پرسیدم که این دوستی ها مشکل ساز نیست گفت طرف تو واقعا خوب و بی نظیره.
به من گفت که ادامه بدم باهاش و یه سری نکات رو به من گفت.
من ادامه دادم و 1ماه باهم بهترین بودیم و من دیگه اشتباهاتم رو تکرار نکردم و واقعا همه چیز عالی بود من چون فکر کردم دیگه آدم خوبی شدم و رابطه مون خوبه دیگه مشاوره نرفتم.....
تا دیروز که من توی بحثی بهش گفتم ایشالا تو شرایط من قرار بگیری تا بدونی چه حالی داشتم (منظورم مرگ داداشم بود.....) اونم عصبانی شد و گفت دیگه نمیخوام ببینمت و.....
ولی من واقعا حرف دلم نبود و از دهنم پرید.
بعدم که گفت نمیخوامت شروع کردم زدمش و فحش.........
اونم همش فحش میداد و یه بار زد تو گوشم چون داشتم خودمو مینداختم پایین از ماشین تو سرعت بالا............
دیگخ یه ذره حرمت بینمون نمونده.
من بدترین آدم رو زمینم و از خودم متنفرم.
دیگه هیچ امیدی به هیچی ندارم.....

نوشین عزیزو گلم
وقتی راهکارای کارشناسان را گوش نمیدی و هر کار صلاح میدانی انجام میدی چرا باز راهنمایی میخای؟
شاید دنبال افرادی هستن که بهت امید الکی بدن عزیز من هنوزم دیر نشده بهتره حرفای انی عزیز را گوش بدی و سر و سامون بدی به روحیت امیدوارم بهترین راه انتخای کنی

سلام
عصابانیت دوحالت دارد یه حالتش مقطعیه و یه حالتش دایمی منظور از دایم اینه که به هر چیز و ناچیز عصبی بشه مورد اول مشکلی نداره ولی مورد دوم باید درمان بشه
موفق باشید