رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
سلام بچه هامن24سالمه خیلی اززندگی خسته وناامیدم زمان زیادی نیست که ازکسی که 4سال باهاش ارتباط داشتم جداشدم ازطرفی عشق من به اون اینقدرزیادبودکه زحمات پدرومادرم رونادیده گرفتم وعلی رقم هزینه ی شهریه ای که برای درس خوندنم دادند اصلا دل به درس ندادم بعدازچندسال متوجه شدندکه به هیچ عنوان هیچکدوم ازواحدهای درسی رو پاس نکردم.مجبورشدم درس نخوندنم رو بانداشتن علاقه به مطالعه توجیه کنم ومسیرم روتغییردادمو آموزش آرایشگری دیدم الان که مدرک آرایشگری روگرفتم هیچ سرمایه ای برای سالن زدن وکارکردن ندارم وپولی هم برای درس خواندن ندارم بعدازجداشدنم ازاون آقاتازه متوجه شدم که این عشق بسیارمن رواززندگی عقب انداخته وحالا که خیلی پشیمونم وقصدادامه تحصیل دارم نه سرمایه ی کارکردن دارم نه هزینه ی ادامه تحصیل ومی دونم که والدینم دیگه به هیچ عنوان منوازلحاظ مادی حمایت نمی کنند جامعه هم اینقدرکثیفه که یه دختردیپلمه نمی تونه یه کارخوب مناسب باشخصیت اجتماعیش پیداکنه خیلیا بهم گفتن صدات خیلی خوبه تست گویندگی بده رفتم اما گفتم تست نداریمو ظرفیت تکمیله.نمیدونم چرااعتمادبه نفسم پایین نیست امامن ازبچگیم ازتوجه عاطفی نیزبرخوردارنبودمو بخاطرشرارتم تادوم راهنمایی وحتی دبیرستان مدام ازمادرم کتک می خوردم الان به شدت قصدادامه تحصیل وازدواج دارم ولی چون جنوبی هستیم ومشهدنیزبودیم پدرم خیلی سخت گیری می کرد که فقط به جنوبی دخترمیدم االان که 2ماهه به اهوازنقل مکان کردیم میدونم به دلیل بالا رفتن سنم دیگه خواستگاری برای من پیدانمی شه چون جنوبیا همه سن پایین میخوان اگرم خواستگاری بیاد واسه خواهرای کوچیکترم میاد هرروزکه ازخواب بیدارمیشم سرزنش های مامانم روتحمل میکنم که دوستات درس خوندن تو هیچکاری نکردی وبیکارهستی دلم یک همدموهمسر میخواد که واقعا درکم کنه واقعاازهمه چیزخستم دلم میخوادبمیرم به تازگی نمازوشروع کردم که عشق خداروجایگزین عشق مجازی کنم بعضی وقتا گریه ام می گیره اززندگی خیلی ناامیدشدم هیچ تنوعی توزندگیم نیست فقط نصیحتوسرزنشه توروخداکمکم کنیدمن بایدچیکارکنم
:302: :323: :302:
رابطه ام با پدرومادرم خوب نیست چیکارکنم خیلی باهام بدرفتاری می کنن
سلام آقاي مظفرشهدوست خوشحالم که بالاخره يکي پيداشد که درداموبهش بگم نميدونم ازکجاشروع کنم راستش من اصلا باخونواده ام رابطه ي خوبي ندارم با بابام که اصلا حرف نميزنم چون اون معتقده که به دخترنبايدمحل گذاشت هيچوقتم حمايتم نکرد.رابطم با مادرم بهتره اما تايه چيزي ميشه ازضعفم استفاده ميکنه وتهديد ميکنه که به بابام ميگه.بابامم فقط حرف مادرموگوش ميکنه ببخشيدکه اينوميگم امافقط منافع خودشوميبينه ميترسه اگه ازمون دفتع کنه مامانم ديگه ازلحاظ جنسي بهش اهميت نده.جديدا هرروزصبح که بيدارميشم مامانم ميادبالا سرموغرميزنه که چرابيکاري حق نداري ناهاربخوري وازاين حرفا من مدرک آرايشگري دارم وقتي هم ميرم بيرون دنبال کار تويه آرايشگاه بگردم ميگه کجاميري حق نداري پاتوازخونه بزاري بيرون .من نميدونم چيکارکنم بالاخره دنبال کارباشم ياتو خونه الاف وبيکاربچرخم ديگه خستم کردن امروز مامانم ميگفت کي گم ميشي بري راحت شم به هيچ دردي نميخوري.توروخداکمکم کنيداصلا به فکرناراحتي من نيستن فقط به فکراهداف خودشونن من بايدچکارکنم؟
بچه ها توروخداکمک کنید نوشته هامو که خوندین رابطه ام با پدرمادرم اصلا خوب نیست توروخدایه کاری برام بکنید احتیاج به راهنمایی دارم:323:
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
سلام.
درک میکنم که دوست دارید پدر و مادرتون شرایطتون رو درک کنن. اما گاهی دیگران ما رو درک نمیکنن چون واقعا از شرایط و حال ما خبر ندارن.
به نظر من به پدر و مادرتون بگید که میخواید باهاشون حرف بزنید و ازشون بخواید یک وقت رو تعیین کنن که هر دو حضور داشته باشن و شما در اون جلسه کاملا قاطعانه و واضح بهشون بگید که میخواید برید دنبال کار بگردید و در صورت امکان از پدرتون بخواید که برای پیدا کردن یه محیط مناسب و امن بهتون کمک کنه.
به نظرم لازمه با صداقت و راستی و درستی وصبر کمی بیشتر اعتماد اونها رو به خودتون جلب کنید.
سلام.
درک میکنم که دوست دارید پدر و مادرتون شرایطتون رو درک کنن. اما گاهی دیگران ما رو درک نمیکنن چون واقعا از شرایط و حال ما خبر ندارن.
به نظر من به پدر و مادرتون بگید که میخواید باهاشون حرف بزنید و ازشون بخواید یک وقت رو تعیین کنن که هر دو حضور داشته باشن و شما در اون جلسه کاملا قاطعانه و واضح بهشون بگید که میخواید برید دنبال کار بگردید و در صورت امکان از پدرتون بخواید که برای پیدا کردن یه محیط مناسب و امن بهتون کمک کنه.
به نظرم لازمه با صداقت و راستی و درستی و محبت و صبر کمی بیشتر اعتماد اونها رو به خودتون جلب کنید.
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهام-24
سلام.
درک میکنم که دوست دارید پدر و مادرتون شرایطتون رو درک کنن. اما گاهی دیگران ما رو درک نمیکنن چون واقعا از شرایط و حال ما خبر ندارن.
به نظر من به پدر و مادرتون بگید که میخواید باهاشون حرف بزنید و ازشون بخواید یک وقت رو تعیین کنن که هر دو حضور داشته باشن و شما در اون جلسه کاملا قاطعانه و واضح بهشون بگید که میخواید برید دنبال کار بگردید و در صورت امکان از پدرتون بخواید که برای پیدا کردن یه محیط مناسب و امن بهتون کمک کنه.
به نظرم لازمه با صداقت و راستی و درستی وصبر کمی بیشتر اعتماد اونها رو به خودتون جلب کنید.
سلام.
درک میکنم که دوست دارید پدر و مادرتون شرایطتون رو درک کنن. اما گاهی دیگران ما رو درک نمیکنن چون واقعا از شرایط و حال ما خبر ندارن.
به نظر من به پدر و مادرتون بگید که میخواید باهاشون حرف بزنید و ازشون بخواید یک وقت رو تعیین کنن که هر دو حضور داشته باشن و شما در اون جلسه کاملا قاطعانه و واضح بهشون بگید که میخواید برید دنبال کار بگردید و در صورت امکان از پدرتون بخواید که برای پیدا کردن یه محیط مناسب و امن بهتون کمک کنه.
به نظرم لازمه با صداقت و راستی و درستی و محبت و صبر کمی بیشتر اعتماد اونها رو به خودتون جلب کنید.
اوناکه صحبت نمیفهمن چیه تاصداشون کنم بعدش به هم میگن ازمون ترسی واسه همین اومدقانعمون کنه
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
دوست عزیز سلام
من هم مانند دوستان دیگر ورود شما را به تالار همدردی خوشامد می گویم و به شما مژده
می دهم که با بودن در میان جمع گرم و صمیمی دوستان همدردی غم های دلتان سبک میشود
و احساس شادی و آرامش خواهید کرد.
دوست عزیز با توجه به توضیحات شما تنها اقدام عملی می تواند از میزان نارضایتی پدر و مادرتان
از شما بکاهد پس در وهله اول به دنبال 1 کار مناسب با تخصصتان باشید.
کارآفرینی دردسرهای بسیار زیادی دارد و وام گرفتن به این آسانی ها نیست ، چون من خودم
2سال کار آموزی کردم تا با سختی ها و مشکلات کار آشنا بشم و بعد کارآفرینی کردم...
بسیار کار سختی هست و دردسرهای بسیاری دارد و باید واقعا پایمردی کنید و حتی در
شرایط روحی بد هم بالاسر کار باشید!...پس به عنوان کارآموز کارتان را شروع کنید تا هم
خودتان را به پدر و مادر ثابت کنید و هم تجربه برای کارهای بعد پیدا کنید و کلی هدف برای
آینده تان مشخص کنید تا راه زندگیتان مشخص باشد...چون اهداف مانند منابع نور در زندگی
ما هستند که به زندگی ما شکل و جهت می دهند و الان شما تنها به همین آیتم نیاز دارید.
پدر و مادرتان شاید در ابتدا با شما مخالفت کنند ولی تلاش و پشتکار شما وقتی به آنها
ثابت شود نظرشان راجع به شما تغییر خواهد کرد و حتی حمایتتان نیز خواهند نمود.
راجع به ازدواجتان هم نگران نباشید...یک دختر موفق و نمونه و مقتدر همواره خواستاران
زیادی خواهد داشت به شرطی که سختی های راه موفقیت را به جان بخرید
موفق باشید
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.ghamgin
دوست عزیز سلام
من هم مانند دوستان دیگر ورود شما را به تالار همدردی خوشامد می گویم و به شما مژده
می دهم که با بودن در میان جمع گرم و صمیمی دوستان همدردی غم های دلتان سبک میشود
و احساس شادی و آرامش خواهید کرد.
دوست عزیز با توجه به توضیحات شما تنها اقدام عملی می تواند از میزان نارضایتی پدر و مادرتان
از شما بکاهد پس در وهله اول به دنبال 1 کار مناسب با تخصصتان باشید.
کارآفرینی دردسرهای بسیار زیادی دارد و وام گرفتن به این آسانی ها نیست ، چون من خودم
2سال کار آموزی کردم تا با سختی ها و مشکلات کار آشنا بشم و بعد کارآفرینی کردم...
بسیار کار سختی هست و دردسرهای بسیاری دارد و باید واقعا پایمردی کنید و حتی در
شرایط روحی بد هم بالاسر کار باشید!...پس به عنوان کارآموز کارتان را شروع کنید تا هم
خودتان را به پدر و مادر ثابت کنید و هم تجربه برای کارهای بعد پیدا کنید و کلی هدف برای
آینده تان مشخص کنید تا راه زندگیتان مشخص باشد...چون اهداف مانند منابع نور در زندگی
ما هستند که به زندگی ما شکل و جهت می دهند و الان شما تنها به همین آیتم نیاز دارید.
پدر و مادرتان شاید در ابتدا با شما مخالفت کنند ولی تلاش و پشتکار شما وقتی به آنها
ثابت شود نظرشان راجع به شما تغییر خواهد کرد و حتی حمایتتان نیز خواهند نمود.
راجع به ازدواجتان هم نگران نباشید...یک دختر موفق و نمونه و مقتدر همواره خواستاران
زیادی خواهد داشت به شرطی که سختی های راه موفقیت را به جان بخرید
موفق باشید
ممنونم دوست عزیز.ازهمتون واقعاممنونم
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
برای شما در این سن کار خوبه در کنارش تحصیل محوریت رو بگذار رو کار 24 سالته 84 سالت که نیست انقدر نا امیدی خواستگار و شوهرم برات میاد الان خودتو جلو نگه دار من 23 سالمه و تا الان هر خواستگاری برام پیدا شده سوال نکردم کیه گفتم نه چون مطمئنم آزادی و پیشرفتی که الان میتونم داشته باشم بعد از ازدواج محدود تر هست به فکر خودت باش آرایشگری رو اول یاد بگیر تو آرایشگاههای دیگه حتی مجانی کار کن مشتری جمع کن بعد به نظرم سعی کن شریک پیدا کنی مثلا کار از تو سرمایه از اون آرایشگری پر در آمده و دانشگاهم برو اینجور که معلومه هنر شرکت کنی بهتره
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
آناهيتاي عزيز رشته گريم در تئاتر هم به كار شما نزديكه . در ضمن يه جمله قديمي يادمه كه هميشه كمكم كرده و اون اينه:"خداوند راهي را پيش پاي ما ميگذارد وقتي اشتباه ميكنيم راه ديگري را پيش پايمان ميگذارد..."حالا كه خدا راه ديگري پيش پات گذاشته شروع كن و ادامه بده..
راستي بيست و چهار سالگي تا 29 سالگي گل جوانيه تو الان در اوج جواني و زيباييت هستي دخترم.. ديگه نشنوم ياس بخوني؟! باشه؟
تو دانشكده هم ميتوني با كار دانشجويي بخشي از مخارجو كم كني سراسري بخوني كه چه بهتر..ببينم چقدر تلاش ميكني.. ماشالله دختر جوونم:72:
RE: رابطه ام با پدر مادرم خوب نیست (خیلی ناامیدم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ملاحت1
آناهيتاي عزيز رشته گريم در تئاتر هم به كار شما نزديكه . در ضمن يه جمله قديمي يادمه كه هميشه كمكم كرده و اون اينه:"خداوند راهي را پيش پاي ما ميگذارد وقتي اشتباه ميكنيم راه ديگري را پيش پايمان ميگذارد..."حالا كه خدا راه ديگري پيش پات گذاشته شروع كن و ادامه بده..
راستي بيست و چهار سالگي تا 29 سالگي گل جوانيه تو الان در اوج جواني و زيباييت هستي دخترم.. ديگه نشنوم ياس بخوني؟! باشه؟
تو دانشكده هم ميتوني با كار دانشجويي بخشي از مخارجو كم كني سراسري بخوني كه چه بهتر..ببينم چقدر تلاش ميكني.. ماشالله دختر جوونم:72:
واقعا ازکمکتون ممنونم ولی آخه من پیام نورم.دانشپذیرم.کاردانشجویی مثلا چه کاری؟:302: