-
طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
داغونم . 2 روز گریه کردم وخانواده رو اذیت . حالا تو خودم همه چی رو میریزم . باید بلند شم و زندگی کنم اما احساس سنگینی و گناه و عذاب وجدان و خشم دارم
4.5 ساله با پسری دوست هستم و از همون روز اول مادر هر دو تامون در جریان بودن من 27 ساله و دوست پسرم 30 ساله هستیم . 3 ماه اول همه چی خوب بود. ولی بعد دائم مسائلی مطرح می شد مثل اینکه میگفت چرا همه کار ها رو تو رابطه من باید بگم ؟چرا تو ایده ای نداری ؟چرا همش من باید بگم بریم بیرون ؟چرا تو انفعالی عمل می کنی و چرا تو تلفن حال مادرم رو نمی پرسی و از این دست مسائل .
من ضعف هام رو قبول دارم و گفتم درست میگی و سعی کردم موارد رو تا جایی که می تونم درست کنم . بعد از مدتی گفت من عاشق نشدم و من خرد شدم چون اولین حرف تو آشنایی مون عاشقی بود . من چیزی نگفتم و تو خودم ریختم 1 سال برای کنکور خواست درس بخونه زیاد مزاحمش نشدم . به من میگه تو چرا می خوای به هر قیمتی به من برسی و چرا اخلاقیات بد من رو نمیگی و تحمل می کنی و از من انتقاد نمی کنی . به من می گفت چرا شاد نیستی هنر زندگی کردن بلد نیستی به خودت نمی رسی .
کنکور قبول شد و من اگه تحقیقی برای درس می خواست انجام می دادم دائم از درساش می پرسیدم ولی احساس می کنم خیلی توقعش بالا هست جوری که خودش هم این مطلب رو می دونه . حتی نحوه ی دست گرفتن همدیگه هم حساسه و به من میگه این جوری دستم رو بگیر .به من میگه تو درست بیشتر از من مهمه و من درسم رو ادامه ندادم و کار هم نکردم . بهانه گیر شدم و بعد از مدتی من رو تشویق کرد به رفتن کلاس زبان و ورزش کردن و توجه به من زیاد شد حتی جوش روی صورت من هم می دونست چند تا ست . و بعد روزی گفت عاشقتم . بحث نیاز جنسی پیش اومد و من راغب نبودم چون به احساساتش اعتماد 100 درصد نداشتم . دائم می گفت من همه جوره هواتو دارم و حتی امتحان زبانت برام اهمیت داره اما تو نیاز جنسی من رو درک نمی کنی و اهمیت نمی دی . من داغون شدم . 3 ماه پیش گفت میام خواستگاری و تنها 3 هفته نگذشته بود که با بی محلی من نسبت به احساسش گفت نه شوخی کردم ما باید به رابطه مون بیشتر فکر کنیم . و 5 روز پیش گفت تو قوت قلب منی و الان میگه ما 3 ساله طلاق عاطفی گرفتیم تو همش به فکر خودتی و من خسته شدم از اینه دائم گفتم به نیاز های من توجه کن و حسرت خوردم که منم کمی ناز کنم و حتی گاهی من رو دعوا کنی همیشه تکراری رفتار کردی و ناز و عشوه دخترونه نداری .من گفتم اجباری برای بودن نیست . خیلی راحت گفت من گفتم رابطه مون مشکل داره و تو بودی که گفتی به هر نحوی می خوام رابطه رو نگه دارم ما تلاشمون رو ردیم و نشد .و گفت دیگه تحمل ادامه دادن رو نداره و 3 سال هست ک/ه به طلاق عاطفی رسیده و از من و خودش خسته هست و من چیزی نگفتم درست 24 ساعت بعد اس ام اس داد که کلا ارتباط قطع کردی و من جواب دادم نه . و گفت ما هنوز دوستیم و حتی سوال کرد به عنوان ی دوست می تونم تو رو ببوسم ؟ من الان یک علامت سوالم
دیونه شدم
حالم خوب نیست
یک یویو که دائما بالا و پایین می رم
خستم
افسرده
پوچ
خودم رو از دست دادم
خودم می ام بیرون از خودم و این متن بی سر و ته رو می خونم
مثل این متن بی سر و ته شدم
میدونید جواب خودم به خودم چیه
برو برای همیشه از زندگیش
نه مهریه خواستم
نه عروسی
نه خونه
ولی ندید من رو
یا دید
من نفهمیدم
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
سلام عزیزم
دوست خوبم چرا با خودت این کارا رو میکنی؟؟؟
ارزشت خیلی خیلی بالاتر از این حرفاست
حیف تو نیست؟؟؟
البته من فقط بر اساس حرفات دارم اینو میگم.
عزیز دلم داره باهات بازی میکنه. اگه دوست داری باهات بازی کنه به این رابطه ادامه بده.(ببخشید که این قدر رک میگم)
ولی این طوری فایده نداره.این بهانه ها چیه در میاره وحرفاش غیر منطقیه.
خلاصه ی حرفم اینه که باهاش قطع ارتباط کن
باور کن به نفعته.اولش یک کم سخته ولی بعد عادت میکنی.
میفهمم سخته.درک میکنم.
ولی این پسر ارزش نداره.هنوز تکلیف خودشو نمیدونه
موقعیت هاتو از دست نده عزیزم:46:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خيلي ببخشيد اينجوري حرف مي زنم اما اين دوست پسر مچل شما خودشو زيادي تحويل گرفته...زيادي با دلش راه اومدي فكر كرده چه خبره! مي تونم ببوسمتو اينا يعني بيا با من تا ته خط مفت و مجاني!!! ولش كن بحال خودش تا يادش بيفته خودش كيه!
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
اگه خیلی دوسش داری و میخوای ببینی چند مرده حلاجه باهاش قطع ارتباط کن
ببین چی کار میکنه
تو هیچی نگو چی کار کن .اون میدونه که باید چی کار کنه.بابا طرف 30 سالشه 20 سالش که نیست نفهمه
باور کن تو این تالار 20 ساله هایی هم داشتیم که میدو نستن چی کار کنن
ولی اون خودشو زده به نفهمی و میخواد ازت استفاده کنه
باهاش کات کن بذار بیاد خواستگاری رسمی و تاکید میکنم فقط رسمی
عزیزم به هیچ عنوان نذار ببوستت.چه برسه به رابطه جنسی .حتی دستش رو هم نگیر.
عزت نفستو حفظ کن و با اعتماد به نفس رفتار کن.سرتو گرم کن به چیزهای مختلف و به هچ عنوان به سمتش نرو.نه تلفنی نه حضوری نه اس ام اسی.
اگه در دسترسش نباشی خیلی عزیز تر میشی.و اگه بخوادت از دستت نمیده.مطمئن باش.
ولی کلا به نظر من در مورد ازدواج با این اقا بیشتر فکر کن .
با این اوصافی که گفتین به نظر من واسه ازدواج با ایشون اقدام نکنین.
مگه این که از راهش وارد شه و شما حس کنین که تغییر کرده
موفق باشی.
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوست خوبم سلام
من 2 ماهه پیش تو شرایط شما بودم ، کاملا میفهمم چی میگی! اول از همه با اطمینان بهت میگم این آقا خودشم نمیدونه چی میخواد ، این جور آدما انگار اعتماد به نفس خودشون پایینه میان به ما گیر میدن، دوست من هم 30 سالش بود ، تعداد جوشهای صورتمو میدونست :311: میگفت چرا دستمو الان شل گرفتی ؟؟؟؟؟؟؟ این یعنی عاشقم نیستی:160: چرا من باید بگم کجا بریم؟ و از همه مهمتر نیاز جنسی که تو به اهمیت نمیدی!! چرا نمیای خونمون.... تو اصلا معنی عشق رو نمیدونی!!!
میبینی دوستم چقدر حرفاشون شبیه همه؟؟ این اواخر میگفت من یه عشق خااص میخوام ( عشق اساطیری) میخوام بدون قید و شرط با من باشی، حتی اگه من فحشت دادم باهات بهم زدم تو زنگ بزنی بگی عاشقتم:311:(حالا قصدمون ازدواج بودا نه از این دوستی الکیا ) در نهایت من بهم زدم...الان دارم نفس میکشم :310:
دوست عزیز نمیخوام حرف نا امید کننده بزنم و سریع برات نسخه جدایی بپیچم ، اما باور کن زندگی با این جور آدما اصلا راحت نیست ، خانومی این آقا تکلیفش با خودش روشن نیست که داره بهانه گیری میکنه، من به این نتیجه رسیدم صرفا رسیدن به سن 30 سالگی بلوغ فکری و عاطفی و پختگی نمیاره، به نظر من شما تمومش کن ، فرصت بده ببین اون چیکار میکنه؟؟
هر چی باشه تموم شدن یه دوستی حتی یه نامزدی به مراتب از طلاق راحت تره... دوست گلم ما نباید خودمونو آینده مونو فدای این آدمایی کنیم که خودشون با خودشون مسکل دارن:305:
امیدوارم مشکلت به زودی حل شه :72:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوستان از نظراتتون ممنونم و راحت نظراتتون رو بگید من ناراحت نمیشم دیگه یاد گرفتم انتقاد پذیر باشم و واقعیت ها رو ببینیم.
من خودم بارها بهش گفتم من آدم کاملی نیستم خطا دارم تلاشم رو ببین اگر نتیجه تو رو راضی نمیکنه . اشتباه پشت اشتباه . اوایل گفت من 6 ماه وقت می خوام از همدیگه دور باشیم و فکر کنیم .حماقت کردم و گفتم نمی خوام تو رو از دست بدم. بماند که بعد ها دائم این اصرار رو می کردم که می تونیم از هم دور باشیم و من واکنشم درست نبود و نباید برای با هم بودن فشار بیاریم ولی اون دیگه راغب نبود . ب
شاید باید اینم اضافه کنم که من خودم آدمیم که از اجتماع گریزون نیستم ولی با تنهایی و کتابام بیشتر لذت می برم و تا حدی حساس و ریز بینم . خیلی درسخون و جدی و تا حدی عصبی و سخت گیر .بار ها گفتم که من خانواده ای دارم که نه به مهریه و نه به عروسی گرفتن اعتقاد داره و این شعار نیست و از اقوامم مثال زدم که ما عروسی و مهریه رو اصلا ملاک نمیدونیم . من از رابطه مون دائم این احساس رو دارم نکنه من کم گذاشتم . دائم میگم چرا تو موقعیت ها بهترین عکس العمل رو نشون ندادم . من حتی یک بار بی احترامی نکردم بهش تو رابطمون . و خودم رو مقصر می دونم که چرا الان به این نقطه رسیدم . تو این 4.5 سال دائم میگه چرا تو تلفن از همه چی حرف می زنیم غیر خودمون . من رو دائم با زن دایی هاش مقایسه می کنه . دوستان شخصیتی 50 درصد سفید و 50 درصد سیاهه و این مشکل منه که احساس یو یو دارم جذب خوبیاش میشم و با بدی هاش من رو دور میکنه و مثل آدمی که از دور با دیدن خوبی, بدی رو یادش میره بر می گرده و تو این مسیر گیجه و تمرکز نداره . خودم هم سعی دارم جوری از امروز یک نقطه آغاز رو تو زندگیم شروع کنم ولی سخته خیلی سخت .
رشته تحصیلیم عمرانه و متاسفانه تو مقطع ارشد ادامه ندادم . وقتم ورزشه و زبان . خودش گفت عذاب وجدان داره به من گفت برو سراغ ورزش و زبان و راضی به ادامه تحصیلم نبوده !!!!! و من برای اینکه ناراحت نشه گفتم راضیم از این دو موردی که ادامه دادم . احساس آدم های احمق رو دارم .
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
سلام خواهر خوب و عزیز
اول از همه ورودت رو به جمع گرم وصمیم دوستان همدردی خوش آمد میگم و بهت تبریک می گم
که به خودت اومدی و میخوای یه زندگی تازه شروع کنی خانم.ببین دوست عزیز اینکه رابطه شما
بهم خورده لطف خداوند بوده تا تو رو بیدار کنه و به خودت بیاره...از برآیند حرفات متوجه شدم که
تو این 4 سال فقط اعتماد به نفست رو از بین برده و حتی با درس خوندن و رشدت موافق نبوده
و اگه بهت توجه داشته هم فقط برای دادن درخواست های بی شرمانه بدون مسئولیت بوده...
و وقتی از تو پاسخی در این موضوع ندیده این حرفا رو بهت زده...این تاپیک رو بخون...دختر این
داستان 4 سال با همه وجودش مایه گذاشت و حتی از دخترونگیش گذشت اما الان فقط حسرت
نصیبش شده...پس بهتره هرچه زودتر یک تصمیم قاطع بگیری و از مثل یویو بودن در بیای!!
هر آدمی نقاط ضعفی داره و نقاط مثبتی ولی کسی حق نداره بخاطر نقاط ضعف دائم ما رو
تحقیر کنه...تو دختر خوب و گلی هستی و بسیار با عزت نفسی که تاحالا اشتباهی نکردی
پس با قطع ارتباط هم جلوی سو استفاده های احتمالی آینده رو بگیر هم نگذار بیشتر از این
باورها ، اعتماد به نفس و عزت نفس شما رو خورد کنه!...برای کسب آرامش با خدا راز و نیاز
کن و از خودش بخواه کمکت کنه...شروع کن به درس خوندن و شرکت در کنکور و برنامه ریزی
داشتن...کسی که قدر گوهری مثل تو رو ندونه همومن بهتر که بره!...تو باید از ابتدا باورها و
اعتماد به نفس تو خودت بسازی...اگه میتونی CD تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان رو بگیر و به
دستوراتش عمل کن...خیلی حالت رو بهتر می کنه
منتظر هستیم ببینیم چه میکنی؟ حتما دعاتون می کنم
موفق باشید
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزت نفستو حفظ کن
کاری که فکر میکنی درسته انجام بده
عزیزم نباید بشی عروسک خیمه شب بازی اون که هر چی گفت تو اون کارو انجام بدی
میدونی چی شده؟؟
اون فکر کرده دیگه چه کسی هست که تو این قدر بهش اهمیت میدی
ببخشید ولی خیلی بردی اونو بالا بالا
و خودتو اوردی پایین پایینا
تا جایی که توقعات و انتظاراتش از تو خیلی بالا رفته
اشکال از طرز برخورد خودت هم بوده که الان به اینجا رسیدی.
فاصلت رو حفظ کن
اگه فکر میکنی باید ادامه تحصیل بدی برو انجام بده .نباید به حرف اون نری واسه ادامه تحصیلت
مگه چی کارته؟؟؟؟؟
مامانته یا بابات؟؟؟هنوز که هیچی نشده این قدر داره تعیین تکلیف میکنه بعد میخواد چی کار کنه؟؟؟
یادت باشه شما هنوز زن و شوهر که نشدین که بخواد بهت بگه این کار و بکن یا نکن.
من نمیگم بهش اهمیت نده ولی به هر حال هر چیزی سر جاش
من بر اساس رفتارهای نامعقول دوستتون صحبت میکنم و این چیزها رو میگم.
لطفا ناراحت نشین از حرفام
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خانومی اگه نمیخوای بهم بزنی حداقل یه هفته ازش دور شو ، بذار افکارت آروم شه ، آره راست میگی منم یویو شده بودم ، هی میگفتم این حسنا رو داره پس خوبه ولی این بدیارو هم داره !!! قاتی کرده بودم ، گلم ازش فاصله بگیر یعنی نه زنگ نه اس ام اس نه قرار ، بشین خوب فکر کن بعد با خودت رو راست باش ببین الان که نیست حالت بهتره یا نه؟گاهی آدم خودشم نمیفهمه به طرفش عادت کرده یا دوستش داره؟ اگه مثل من یه نفس راحت کشیدی بدون دوستش نداری عادت کردی به بودنش که اونم کم کم برطرف میشه... الان اینقدر حساسیت خودش رو به تو انتقال داده که احتمالا شدی یه آدمی که دائم به هر کاری میخواد بکنه شک داره، گیج و سردر گمی ،خوب حقم داری، تا یه مدت تنها نباشی نمیتونی خلاص شی، من نشستم با خودم فکر کردم بعد رفتم با یه دوست بزرگتر از خودم و با تجربه حرف زدم وقتی حرف میزدم و از دوستم میگفتم یه نکاتی مطرح شد که خودمم تا حال نفهمیده بودم چون غرق رابطه بودم و فقط میخواستم همون عشقی باشم که اون میخواد ، همون احساس رو بهش بده که توقع داره ، غافل از اینکه طرفم نمیدونه چی میخواد و منو هم کرده عروسک خیمه شب بازیش:160:
من بهش گفتم سکه 300 تا میخام عروسیم نمیخوام ، میدونی چی گفت؟ گفت دوست دختر قبلیم 1 سکه میخواست ، تو عاشق نیستی اگه بودی اینو نمیگفتی!!!
خانومی واسه اینطور افراد هر چی بیشتر مایه بذاری پر توقع تر میشن ، به خدا اگه بخوام قصه زندگیمو بگم از حوصله جمع خارجه ،من اگه یه مسافرت داخلی میرفتم با کلی سوغاتی برمیگشتم اون وقت ایشون از خارج از کشور اومد با دست خالی ، همیشه هم از من توقع داشت و ناراضی بود ،آخرشم واسه کارهایی که واسم نکرده بود دنیایی سرم منت گذاشت ... به خدا این جور آدما مارو بدبخت میکنن ، برو ادامه تحصیل بده این پسر رو رها کن ، به خدا خوشبخت نمیشی... دنیاییم محبت کن باز ازت توقع داره....
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
سلام دوست خوبم .
نظر منم مثل دوستان دیگه است سعی کن ازش فاصله بگیری و اصلا باش ارتباط نداشته باشی تا بتونی محکش بزنی ببینی چی میشه . :160:
به نظر میرسه میخواد ازت سواستفاده کنه بعدم ترکت کنه
مطمئنی با دختر دیگه ای ارتباط نداره ؟
شاید علت اینکه با توجه به سنش تو این مدت رابطشو با تو حفظ کرده این بوده که تو باش رابطه جنسی برقرار نکردی که اگه این کار رو میکردی وقتی ازت سیر میشد میرفت سراغ کار خودش .
موفق باشی :72:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
از ادامه ي تحصيل در رشته ي عمران به خاطر يك دوست پسر دست كشيدي ؟!
كار بسيار بد و نادرستي كردي چرا كه اين آقا امروز مي تواند باشد و فردا نباشد شما بايد آينده ي تحصيلي و شغلي خوبي براي خودت ترسيم كني به نظرم به عنوان اولين قدم به ادامه ي تحصيل فكر كن هنوز وقت داري .
ايشان چنين حقي نداشته كه براي آينده ي شما تصميم بگيرد . شما به ايشان اين اجازه ي بيش از حد را داده اي و لاجرم وقتي در مهم ترين بخش زندگي به او چنين حقي داده اي اين حرفها و يويو شدنها در ساير بخش ها اتفاق مي افتد .
ضمن اينكه اين به خاطر او .......درس نخواندم !.......
خود نشان از داستان و حكايت مفصلي در درون شما دارد .
موفقيت در زبان انگليسي و ورزش هر چند مدالهاي كوچكي به سينه مي آويزد اما كارهاي حاشيه اي است كه مي توان در كنار درس و دانشگاه وشغل به آنها پرداخت .
پس در اولين گام نسبت به خودت با مهر و احترام و ارزش و اهميت و مسئوليت بيشتر برخورد كن كه اگر در اين قسمت چنين كاري را انجام دادي تا حد زيادي مشكلاتت در ساير قسمتها هم حل خواهد شد .
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوست خوبم سلام
من خوب خوب خوب میفهمم چی میگی.
از ته قلبم حرفاتو درک میکنم. خوندن حرفات دلم رو لرزوند. میتونم درک کنم که چقدر سخت و کشنده است و چقدر درد داره که تو این وضعیت هستی.
بذار باهات صادقانه حرف بزنم.
من خیلی شبیه تو بودم . هرچند که خدا رو شکر تو وارد مسائل ارتباط جنسی نشدی. اما من شدم. و چه قیمت گرونی داشت. راجع بهش حرف نمی زنم. میتونی تو تاپیکم بخونی. اما میخواستم یه چیزی بهت بگم.
*تو کسی رو میخوای که تو رو نمیخواد. لااقل به خاطر خودش تو رو میخواد نه به خاطر خودت*
اگه هستی به خاطر اینه که اون تنهاست و نه تو. تو اهمیتی نداری.. بودنت به خاطر پر کردن خلا عاطفیشه.
اگه رهات نمیکنه به خاطر عذاب وجدان خودشه نه به خاطر اونچه که تو براش انجام نمیدی.
اگه خواستگاری نمیکنه چون نگران آینده خودشه نه نگران آینده تو.
انگار نیستی . خودت به نبودن خودت عادت کردی. اونو عقل کل میدونی و خودتو ناقص و ناکامل.
من هیچی کم نذاشتم . اگه بهت میگه بلد نیستی دستمو بگیری اما من بلد بودم دستشو بگیرم . بلد بودم و همه نقاط تنشو و تک تک سلول هاشو میشناختم.. پس این یه بهانه است.
خانومی حالم بد شد. نمیتونم بنویسم با اینکه دلم میخواست باهات حرف بزنم.خاطراتم یهو سرکشیدن.
خواهش میکنم خودتو نجات بده.
بیا بیرون فقط . آجی به خدا بویی از مردونگی نبردن. خودتو نابود نکن.
نشو مثل من.
اگه نجابتت بره دیگه محاله بتونی پسش بگیری.
آجی جونم فقط خودتو نجات بده.
طلاق عاطفی و این چرت و پرتا رو باور نکن. ما فقط بازیچه ایم. عشقی در میون نیست.
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوستان از اینکه نظر دادید و متن بی سر و ته من رو خوندید ممنونم
الان دیگه داغون نیستم اما
یه احساس سنگین روحم رو از تناسب انداخته
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
سلام عزیزم زن بخاطر شخصیت و طرز فکرش زود وابسطه میشه و برای خودش داستان و خیالات درست میکنه اما این اقا اصلا به اینده فکرنمیکنه الان شما یه وسیله هستید برای رفع تنهاییاش و پر کردن خلاء هاش و بدون اگه موقعیت ازدواج مناسبی براش پیش بیاد خیلی راحت شما رو کنار میزنه و اگه رابطه شما هم به ازدواج ختم بشه اینده درخشانی در انتظارت نیست این اقا همین الان داره چپ و راست از شما ایراد میگیره و میگه جاذبه ای نداری چه بهتر که همیجا تمومش کنید و زندگی و ایندتونو به خطر نندازید
سخته ولی ممکن
تفریحات سالم و پیشرفتای علمی رو جایگزین اون کن که از علم و پیشرفت شکست نمیخوری و ضرری نمیبینی ولی از دوست جنس مخالف قطعا ضرر میبینی
موفق باشی
:305:
:104:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
با اینکه خیلی از لحاظ روحی خستم برنامه های زیادی دارم که باید انرژی زیادی داشته باشم تا بتونم انجامشون بدم
شب ها سخت می خوابم و خیلی تو فکر و خیالم . من نه تماسی باهاش دارم نه حتی اس ام اس و دیدار
الان یک هفته هست که هیچ کدوم با هم ارتباط نداریم. هر وقت مساله ای پیش می اومد همیشه این من بودم که سکوت رو میشکستم و ا ز برخوردم معذرت می خواستم و ساعت ها تلاش میکردم سو تفاهم رو رفع کنم .
ناراحتی ام از اینه که تو حرف دائم از اینده مشترک و ازدواج و برنامه و خانواده صحبت میشد و دو بار خودش گفت برای خواستگاری اقدام میکنه اما هر دو بار بعدش مسائلی پیش اومد
من هم دائم میگفتم دارم درکش میکنم حتما برنامه هایی داره که نمی تونه .
روزی که گفت تحمل این رابطه رو نداره فکر می کنید چی شد ظهر اس ام اس داد که من با محبت هام لوسش کردم و وسط جلسه کاری با اس ام اس های من حالش بهتر شده و وقتی عصر با هم تماس تلفنی داشتیم و من از کلاس زبان و باشگاه گفتم به من گفت چقدر چرت و پرت میگی من خیلی ناراحت شدم و گفتم دستت درد نکنه و برو به باشگاهت برس و خداحافظی کردیم
تا سه روز بعدش اصلا اس ام اسی نمی داد و من روز چهارم که گفتم چیزی شده به من گفت تو اصلا به من توجه نداری و تو تلفن از خودت حرف زدی و چرا من رو تشویق نمیکنی تو هدف هام و بقیه ماجرا ......
ته دنیا نیست میدونم . خیلی برنامه دارم که باید بهشون برسم . دنبال کار و درس برم
ورزش کنم شاید چند ساعت در روز که شب ها از خستگی فرصت فکر و خیال نداشته باشم
و امید داشته باشم که زمان خیلی چیز ها رو مشخص میکنه و صبور باشم .
تنها برام دعا کنید ... نیاز دارم
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خوشحالم که باوجود وابستگی ناسالمت به اون اقا الان با اینکه از فکرش بیرون نمیای تصمیم گرفتی که به پیشرفتات فکر کنی واقعا عالیه فعلا همین صحبت کردن راجعبه پیشرفتات بهترین استارته میفهمم که هنوز توفکر اینی که بهت مسیج یا زنگ بزنه و ابراز پشیمانی کنه و بخواد بیاد خواستگاری،
نه عزیزم حتی این فکرهم از ذهنت بیرون کن تا بتونی با عزم راسخ شروع کنی ،انتظار انرژیتو میسوزونه
تو تواناییشو داری خودتو دست کم نگیر:163:
[colo[font=Arial]r=#FF0000] فراموش نکن که همیشه خدایی داریم که وجودش جبران همه نداشته هامونه[size=xx-large]
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دلم خیلی شکسته و از اینکه با من بد تا کرد ناراحتم .
توجه کردن یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ناز و عشوه یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به من چرا گفت احساس نداری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم میسوزه که وقتی گفتم دوست ندارم مسائل جنسی پیش از ازدواج مطرح بشه به من گفت خیلی سرد مزاجی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!! نگفت حداقل به نظرت احترام میذارم . گفت دارم خیلی وقته این اخلاقت رو تحمل میکنم .
الان مسکن روحیم تنها این مطلبه که اگر همه چیز هم خوب پیش می رفت ماجرای خواستگاری حتما من رو میشکست . پس خوب شد الان تموم شد .دائم میگفت من خواستگارتم و تو تو الویت کارای منی اما باید مادر و زن دایی هام تو رو ببینن و مادرم عروس چاق و صورت جوش دار نمی خواد و مادبزرگم باید تو رو از جند مرحله پاک کردن مرغ و ماهی بگذرونه و پدرم باید شناسنامه اجدادیتون رو هم ببینه ...............................................
تا کی قراره دائم تو بین کارام بیام و تکه ای از گذشته رو بنویسم
نمیدونم تا کی
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوست گرامی سلام
شاد و خوشبخت باشی...تصمیماتتون بسیار سازنده ، ارزشمند و عالیه به شرط اجرای عملی
اونها یعنی نوشتنشون ، زمان گذاری واسه رسیدن بهشون و اولیت بندشون!
تو نوشته هاتون لحن غمگینی هست که طبیعیه ولی ازتون میخوام که روحیه شادی رو به دل
پاکتون دعوت کنید و بدونید که شادی و خوشبختی در درون ماست و افراد دور و بر ما همگی
ناپایدارند و تنها خداوند و ما هستیم که باقی می مونیم...
1- واسه تجدید روحیه حتما اگه میتونی یک سفر برو...من که رفتم اصفهان با دوستان خوبم و
الان شدم بمب انرژی!
2- واسه فکر نکردن بهش تا میاد سراغت فکرش بگو STOP و برو سراغ فکر دیگه!
3- شب ها واسه خوابیدن بهتر قرآن بخون و کتاب تا چشمات خسته شن و به خواب بدن
4- واسه آرامش بیستر نمازهاتون رو اول وقت بخونید و فقط با خدا زار و نیاز کنید
5- لبخند بزنید و به زور تمرین کنید شاد بودن رو تا واقعا شاد بشید
6- به خودتون جملات مثبت و پر انرژی بگید تا روحیتون عالی بشه
موفق باشید
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم خوشحالم که دلت شکسته (خداوند به دلهای شکسته بهای بسشتری میدهد ) خدا رو شکر که دلت شکست و تو پاک موندی مطمئن باش خدا جواب خوبیتو بهت میده روزی از اینکه امروز دلت شکست خوشحال خواهی شد و روزی هزاربار خدارو شکرمیکنی (وقتی که ازدواج کردی) آرامش داری که هیچوقت به همسرت خیانت نکردی
به نظرت ارزش این خوشخالی تو در بعدها از همه این ناراحتیات بالاتر نیست؟!
عزیزم خدا رو شکر که خدا باتوبود
[quote]
وقتی که خدا میگه [باشه] اون چیزی رو که میخوای بهت میده
وقتی میگه [صبر کن] داره چیز بهتری برات آماده میکنه
وقتی بهت میگه [نه] داره بهترینو برات آماده میکنه ....
هیچوقت به مهربونی خدا شک نکن خیلی بی انتهاست.................................... .............................
:323:
عزیزم قدر خودتو بدون
اون اقا پسر فقط بخاطر خودخواهیاش باعث شده که تو اعتماد بنفستو از دست بدی و گرنه تو هیچ مشکلی نداری.
رو خودت کارکن و اعتماد بنفستو بالا ببر تا بهتر بتونی به اهدافت برسی
از موفقیتات بیخبرمون نذار
عزیزم قدر خودتو بدون
اون اقا پسر فقط بخاطر خودخواهیاش باعث شده که تو اعتماد بنفستو از دست بدی و گرنه تو هیچ مشکلی نداری.
رو خودت کارکن و اعتماد بنفستو بالا ببر تا بهتر بتونی به اهدافت برسی
از موفقیتات بیخبرمون نذار:104::310:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به اندیشیدن در امر پروردگار متعال است ( امام رضا علیه السلام)
************************************************** *****************************
نمیدونم چرا وقتی دنبال چیزی تو دنیا هستی بدستش نمی اری اما چیزی رو که نمی خواهی مدام دنبالت میکنه .
من شعار زده شدم
دنبال معنی عشق رفتم و بی پروا هر بلایی سرم می اومد به عشق ربط می دادم . من یکسال تمام تنها میرفتم کتابخونه و دنبال معنی عشق و همسر داری و این داستان ها بودم ........از حوصله ی دوستان دیگه خارجه من اگر دائم بیام و از گذشته بنویسم . آره غمگینم و بعضی وقت ها گریه میکنم تو جاهایی که کسی نبینه
مادربزرگم دیروز زنگ زده و گفته سه روز تو خوابم تو رو ناراحت میبینم پشت تلفن گریه می کردم اما لحنم رو جوری حفظ کردم نفهمه و گفتم نه مامانی چیزی نشده .
تو زندگیم هیچوقت فکر نمی کردم به این نقطه برسم که برم استخر که اونجا گریه کنم .
دست خودم نیست
درسم رو دارم می خونم
دوره مربیگری تو رشته ورزشی ام رو می خوام ادامه بدم و مربی ام دائم تشویقم میکنه
زبان میرم
خانواده هم فکر میکنه من حالم بهتره
شاید حالم بهتره خودم نمی دونم
امروز تولد امام رضا برای همه دعا میکنم که شاد باشن و خوشبخت و موفق .
برای من هم دعا کنید احساس میکنم از خدا دورم
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خواهر گرامی دلیل ناراحتی شما چیست؟
او از این که شما دارای یک شخصیت قوی و مقتدر بوده اید و دختر محکمی نیز هستید احساس
ناراحتی می کرده و با تخریب و تحقیر شما میخواسته از شما باج بگیرد اما موفق به این کار نشده
و سعی کرده به این شکل شما رو مورد تحقیر قرار بدهد.
شما دختر خوب و قوی ای هستید پس دیگر اجازه ندهید کسی شما را تحقیر کنید یا عزت نفس
شما را بشکند...همراه زندگی ما باید کسی باشد که به ما همین گونه که هستیم افتخار کند نه
اینکه دائم ما را تحقیر یا تخریب کند!
تا هر وقت که در دلت احساس راحتی کنی یا نیاز به درد و دل داری بیا و بنویس تا ذهنت از تمام
ناراحتی ها خالی شود..
ضمنا دوست عزیز شما اگر درس بخوانی و مقتدر و بسیار عالی بشوی خیلی ها حسرت بودن
با شما را می خورند پس خودت و شخصیتت را قوی کن!
موفق باشی
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم سلام من همون نیلوفر مردابم مدیران تالار قراره نام کاربریمو درست کنن
nilo55.mozhgan
اگه میتونی هر روز بیا و یه کم حرف بزن از کارا و موفقیتایی که تو طول روز داشتی
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
ناراحتم چون
* یه عالمه سوال بی جواب دارم . نمی تونم زنگ بزنم و بپرسم . چون خرد تر از الان میشم و میدونم با حر ف هاش بیشتر از الان نفسم میگیره .*
* ای کاش اس ام اس نمی داد که به عنوان یک دوست می تونم ببوسمت ؟ حداقل میگفتم تو رابطه مون چون من رو می خواست دائم نیاز جنسی رو مطرح می کرد اما بعد از تموم کردن رابطه این سوال دیوونم کرد . *
*دوستان موقعیت من الان خیلی سخته درک کردنش و از خدا می خوام کسی تو موقعیت من نباشه . *
* الان همه ی صحنه ها که می اد جلوی چشمم می بینم اون نبود که من رو به بازی گرفت این من بودم که خودم رو به بازی گرفتم *
*اخه کدوم دختری وقتی پسری میگه من عاشق نشدم میشینه کنارش و سکوت میکنه
تنها من این کار رو کردم .کدوم دختری وقتی پسری میگه باید فکر کنم این رابطه برام جدی بوده یا یه بازی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!باز سکوت !!!!!!!!!!!!!میکنه . و الان مرثیه سرایی خوبیهاش رو میکنه.
خودم مقصرم.100 در صد من مقصرم .
روزی چند بار دستم میره به موبایل تا اس ام اسی یا زنگ بزنم اما دست میکشم و میرم سر برنامه هام. این بار دیگه نه . چقدر جالبه ( حداقل الان خندم گرفت)که تو برنامه هام نوشتم اس ام اس و زنگ زدن ممنوع!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
آفرین :104::104::104::104::104::104::104::46:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
اول از همه یک دست کف مرتب به افتخار اراده قوی دوست خوبمان
:104: :104: :104: :104: :104: :104:
دوم عیدتان (میلاد امام رضا) مبارک! :72:
سوم حالا که ریشه یابی کردی مشکل را عزت نفست و شخصیت خودت را از نو احیا کن!
برای این کار قبلا هم گفتم CD تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان را تهیه کن تا بهت برای طی این
مسیر کمک کند!
چهارم دیگر خودت را بخاطر گذشته ای که گذشته سرزنش نکن هرگز!
پنجم بسیار عالی در دفترت نوشتی...چند تا جمله مثبت هم بنویس و به در و دیوار اتاقت
بچسبان...مثلا بنویس : "من دختر بسیار خوشبختیم!" یا "من شاد و خوشحالم"
تا به خودت با دیدن این جملات روحیه مثبت بدهی و خودت را احیا کنی! این کار خیلی موثر
است!
ششم خوشحال باش چون :
- دوستان خوبی مانند دوستان همدردی داری
- خدایی داری که به فکر توست
- خانواده خوبی داری
- سلامتی
- چون دختر خوشبختی هستی!
- و ....
موفق باشی و شاد
:72:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
واقعا عجیبه چقد دلم واسه خودمون میسوزهههه...چقد راحت یه پسر میتونه بیاد از دوست دختر قبلیش بحرفه و چقد دوسش داشته و ما دخترا به خاطر احساساتمون به خاطر اینکه زود میگذریم میگیم اشکال نداره گذشته!!
دلم واسه خودمون میسوزه وقتی دوستم میبینم که چه عذابی میکشه روزی چقدر خوشحال و شاد بود حالا به خاطر اینکه دختر و اندامش واسه طرفش مهم و باید تایید بشه تحت فشار که عکستو نشون بده!!آخه مگه ارزش یه دختر به اندامش؟!؟!!!!!بعضی وقتا از دختر بودن خودم خجالت میکشم دلم واسه دخترا میسوزه!!
دلم واسه خودمون میسوزه چون اگه نخوایم در مورد مسایل جنسی حرف بزنیم و راحت باشیم بمون میگن سردمزاجی احساس نداری!!
دلم واسه خودمون میسوزه....
ببخشید دوستان اینا رو اینجا گفتم شاید ربطی نداشت اما دلم گرفته!!
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
اگه از من میپرسید باید بگم هر چی مردی تو دنیا هست بره بمیره
اینو پاکش کنید
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
[align=justify]دوست عزیز من با خوندن این مطالب متوجه دو تا خطر بزرگ توی شخصیت این آقا شدم.
چیزی شبیه دو تا اختلال شخصیتی توی رفتار این آقا موج میزنه.....!
" پــارانـوئیــــد + خودشیــــفته"
از خودشیفتگی شروع میکنم. این بیماران (خود شیفته) با احساس عمیق «اهمیت خود، خود بزرگ بینی و نوعی بی نظیر بودن» مشخص میشن. این افراد خودشونو آدمای خاصی تصور میکنن و انتظار دارن بطور خاصی هم با اونها رفتاربشه. تحمل انتقاد براشون سخته و در مقابلش خشمگین میشن و فرد مورد نظر را به «نادانی ، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم مییکنن. خودشونو قوی و داناترین فرد میدونن و انتظار اطاعت و پیروی دیگرانو دارن.
چون بزرگ بینیشون در تضاد با واقعیته معمولا روابط اجتماعیشون شکننده و ضعیفه و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارن که با رفتارخودشون بوجود میارن. جالبه که این اختلال شخصیتی در اوایل بزرگسالی شروع میشه. این آدمها بیش از حد احساس مهم بودن دارن، در استعداداشون مبالغه میکنن، از تخیلات و دغدغه های ذهنیشون میشه به : موفقیت، قدرت، استعداد، درخشندگی، زیبایی و عشق ایدهال اشاره کرد. معتقدن فردی استثنائی و خاصن و فقط افراد (یا نهادهای) استثنائی و خاص میتونن اونو بفهمن. احساس صاحب استحاق بودن یا شایستگی دارن، یعنی انتظارات غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقعاتشونو دارن. توی روابط بین فردیشون استثمارگرن یعنی برای رسیدن به اهداف خودشون از دیگران بهرهکشی میکنن.
فاقد هم حسّی هستن یعنی نسبت به شناخت و همانند سازی با احساسات دیگران تمایلی ندارن. غالبا به دیگران حسادت میکنن، دیگران و یا خودشونو به رخ میکشن یا معتقدن دیگران حسودیشونو میکنن. نگرش و رفتارای خودخواهانه و پرنخوت نشون میدن.
و اما بیماران پــارانوئــــیــد : این اختلال نامطلوبترین رفتارها و منشها را دربرداره. بیماران پارانوئید همیشه میزان وفاداری و قابل اعتماد بودن «همسر، شریک جنسی، دوستان و...» را آزمایش میکنن و در حافظشون کلکسیونی از مدارکی دارن که نشون دهنده «بی وفایی، بیعدالتی، تحقیر و تهدید دیگران». وقتی چنین احساسی در این افراد برانگیخته میشه رفتار پرخاشگرانه نشون میدن.
این بیمارا عاشق مرافعه و منازعه هستن. از طرف دیگه این بیمارا در عین حال که به نظر منطقی میرسن ولی در اصل فاقد صمیمیّت هستن و عاطفه محدودی دارن بنابراین روابط اجتماعیشونم محدود هست. این بیمارها دچار عدم اعتماد و شکاکیّتن که در اوائل بزرگسالی شروع میشه. بدون دلیل کافی شک میکنن که دیگران دارن ازش سوء استفاده میکنن یا فریبش میدن و خودشونو فریب خورده یا بازنده میبینن. بدون دلیل کافی وفاداری و قابل اعتماد بودن دوستان و بستگان و اطرافیانشونو مورد سؤال قرار میدن.
در اعتماد به دیگران تردید دارن، چون مییترسن از اطلاعات اون بر علیه خودش استفاده بشه. در اتفاقات و اشارات خوشایند، معانی تهدید کننده و تحقیرآمیز میبینن. مدام کینه ورزی دارن، همیشه در مورد رفتار دیگران سوء تعبیر به تحقیر، اهانت و بی اعتنایی دارن و حتی کوچکترین رفتاری رو نمیبخشن. ادعا میکنه رفتار و شخصیتش مورد حمله دیگرانه ولی درستی این ادعا مورد تردید دیگرانه. نسبت به شریک جنسی یا همسرشون سوء ظن مکرر و بدون پایه دارن.
درمان چنین بیمارایی حتی برای خبره ترین پزشکان روان درمان هم کار بسیار مشکلیه چون برای پیشرفت درمان این افراد باید دست از تمایلاتشون بردارن تا بتونن با درمانگر رابطه برقرار کنن و این مستلزم آگاهی بیمار نسبت به رفتار و تفکرشه. این آگاهی خیلی سخت بوجود میاد و اگرم بیاد بیمار بدنبال اون تصویر متلاشی شده خودشه و این باعث میشه دوباره رفتار و تفکر خودشو از سربگیره.
پس نگران نباش دوست من چون مشکل از شما نبوده، شما هر کمکی که لازم بوده انجام دادین و در مقابل این افراد کوتاه اومدن بیش از حد نتیجه عکس داره. حتی اگرم اشتباهی میکنی فقط یه معذرت خواهی ساده کافیه اما اینکه مدام براش توصیح بدی و بخوای توجیهش کنی اون بیشتر احساس حق به جانب بودن میکنه.
من در اطرافیانم زیاد از این آدما دیدم. آدمای متوقعی که اگر یک آدم متواضع و صلح جو در برابرشون قرار میگرفت روز بروز توقعشون از اون بیشتر میشد. یکی از دوستان خودم با چنین پسری روبرو بود. 5 سال دوست بودن خانواده ها هم مطلع بودن و به قصد ازدواج بود. و اون دوستمم مثل شما همیشه کوتاه میومد چون اساسا آدم جنگ طلبی نبود و بقدری این دختر خانوم و نجیب بود که خود من همیشه به اخلاق پر از متانت و صبوریش غبطه میخوردم. و از همه نظر چه قیافه، چه از نظر اقتصادی، تحصیلات و چه فرهنگ خانوادگی خیلی از اون پسر بالاتر بود.
اون پسر در مقابل روزی نبود که اشک این دخترو در نیاره، به بهانه های مختلف، مدام ازش ایراد میگرفت، مدام با حرفاش دل این دخترو می سوزوند. درحالیکه خود این پسر سرمایه نداشت، تحصیلاتش دیپلم بود، از نظر خانوادگی فوقالعاده بی فرهنگ بود، از نظر اقتصادی تفاوت زیادی با دختر داشت، بیکار بود، و یه قیافه خیلی معمولی داشت.
شاید باورت نشه اما این دختر خواستگارایی داشت که اون پسر 100 سال هم میدویید به خاک پای اونها نمیرسید! خواستگارای تحصیل کرده، پولدار، خوش قیافه ، خوش برخورد، با فرهنگ، باشعور، مودب و.... اما همه رو بخاطر این پسر رد کرد!
فکرمیکنی بعد از 5 سال چی شد!؟ اون پسر رفت با یه زن شوهر دار ارتباط برقرار کرد!!! و به دوست منم گفت تو عاشق من نبودی اما اون زن عاشقمه چون اون نیاز جنسی منو ارضا میکنه!!!!!!!!!!! اونم چنین پیشنهادی داده بود و چون دوستم قبول نکرده بود بهش میگفت تو مشکل جنسی داری و برو خودتو به دکتر نشون بده!!!! چون به خواسته ش نرسیده بود میخواست جوری وانمود کنه که طرفش مشکل داره حالا اگر به خواسته ش میرسید بعدشم میگفت تو خراب بودی که با من....!!!!
خیلی جالبه! خداییش این دختر که خودشو براحتی در اختیار یه آشغال قرار نمیده مشکل جنسی داره یا اون کسیکه با یه زن شوهر دار زنای محسنه میکنه !!!!!!؟؟؟؟؟ جالبتر این بود که خونوادش جانمازی آب میکشیدن که بیا و ببین، حتی پدر مادرش میگفتن دختر شما فاسده ، پسر مارو از راه به در کرده وگرنه پسر ما خیلی خوب و پاکه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!
دو سال بعد از قطع رابطه شون دوست من یه ازدواج خیلی خوب کرد با آقایی که واقعا برازنده ش بود و خیلی زندگی خوبی داره. توی اون دوسال اون پسر هزار بار با دوستم تماس گرفت ازش خواهش کرد که برگرده اما دوستم قبول نکرد. جالبه اون آدم که کوه غرور بود و هیچوقت به ضعف هاش اعتراف نمیکرد و همیشه از خودراضی بود و خودشو موفق میدونست انقدر توی اون مدت دخترای جورواجور گذاشته بودنش توی آب نمک و تحویلش نگرفته بودن که حسابی خورد شده بود دیگه هیچی ازش نمونده بود، خودش اعتراف میکرد ... خــوردم!
اینجور آدما اغلب خانواده هاشونم مثل خودشونن، چون توی همین خانواده های خودبزرگ بین بزرگ میشن، پس برو خدارو شکر کن که از شر یه خانواده بیمار راحت شدی![/align]
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوست خوبم
دوست مهربونم. میخواستم فقط یه جمله ای بهت بگم.
گفتی برات دعا کنیم. حالا که تولد امام رضاست. از امام رضا گفتی.
راستش من خیلی دوسش دارم.
در حال مرگ بودم که رفتم مشهد. اونقدر درد و ناراحتی تو وجودم ریخته شده بود که شده بودم یه روانی که رفتم پابوس امام رضا.
بخواه ازش ، از خدا و از همه کسایی ک آبرویی به درگاهش دارن که مشکلتو حل کنه و بهت تحمل بده . کمکت میکنن. امام رضا که قربونش برم. اصلا خیلی ماهه. دست خالی برت نمیگردونه. میگیره دستاتو . هر دو تا دستاتو.
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
روزگاریست همه عرض بدن میخواهند
|
همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند
|
دیو هستند ولی مثل پری میپوشند
|
گرگهایی که لباس پدری می پوشند
|
آنچه دیدند به مقیاس نظر میسنجند
|
عشقها را همه با دور کمر میسنجند
|
خوب طبیعیست که یک روزه به پایان برسد
|
عشقهایی که سر پیچ خیابان برسد |
|
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوستان از همتون ممنونم که متن های بی سر و ته من رو میخونید . بابت همدلی و همدردی و پیشنهادات و نظراتتون ممنونم .
و از خدا برای همتون خوبی ها رو می خوام .
************************************************** ****************
امروز حالم بهتره . گاهی یه حس سنگین میاد تو وجودم و تپش قلب میگیرم .اما میگذره . توکل به خدا .اگه به خدا نزدیک بشم کارا درست میشه .
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
بنی آدم اعضای یک گوهرند که در آفرینش ز یک پیکرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
آفرین عزیزم آروم باش توکل کن با خدا حرف بزن
تو نمبتونی دیروزتو تغییر بدی ولی فرداتو با امروز میسازی پس بهترین تصمیم رو بگیر
گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه
گاهی باید نباشی تا نبودت عادت بشه
خوشبخت ان کسی است که آموزگارش روزگار باشد
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
یه دوست دارم که پسری بهش به شدت علاقه مند بود
تو یه حادثه یکی از چشم هاش یه آسیب جزیی میبینه
پسره رک میگه
من دختر کور نمی خوام و خوستگاری کنسل میشه
ولی دوستم به شدت عاشق زندگی و فعالیت هاش بیشتر شده و روحیه ای محکم داره
و این رو به فال نیک گرفت
گاهی از خودم خجالت میکشم که اینقدر زندگی رو سخت گرفتم . ************************************************** ***********************
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم تو مقصر نیستی اون پسر باعث شده که اعتماد بنفستو از دست بدی
:46: :310:
به تواناییات فکرکن میبینی که توهم عالی هستی:227::104:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
[align=justify]خیلیها (از جنس مخالف) شاید توی زندگی ما قرار بگیرن که به ما ابراز عشق کنن.
همه حداقـــــــل یک تجربه توی زندگی داشتن.
و ما چون به این حس (دوست داشته شدن) احتیاج داریم در وهله اول بی چون و چرا می پذیریم که اون عاشق منه!
ما فقط با شنیدن جمله کوتاه (دوستت دارم) قصری میسازیم که درآن قصر طرف مقابلمون پادشاه و ما ملکه هستیم و عشق هم نقش تک تک خشت های این بنا رو بازی میکنه!
همین یه جمله دوستت دارم هزاران بار عاطفی به همراه داره! و اولیش اینه که تمام توجه مارو به سمت اون کسی جلب میکنه که این جمله رو میگه و در واقع اون با گفتن این جمله خودشو مرکز توجه ما قرار میده و دیگه همه چیز و همه کس (حتی خودمونم!) در مقابل اون در اولویت کمتری میبینیم.
حتی یک درصد احتمال نمیدیم که شایــــد دروغ گفت!
آیا صرفا گفتن این جمله واقعا وجود یک عشق 100% را تضمین میکنه!؟
با درنظرگرفتن اینکه این احساس واقعی هم باشه آیا در شرایط و موقعیتهای مختلف باز هم باقی میمونه؟
آدمـــا چقدر ممکنه عوض بشن!؟
اشتبــــــــاه کـــــــردم... شنیدن این جمله چقدر میتونه برای یه نفر که عمر و زندگیشو بپای یه نفر گذاشته سنگین باشه!!!؟؟
چه بسیار عشق های واقعی که طرفین این عشق ادعا میکردن هیچ چیز نمیتونه مانع عشق ما باشه اما با بوجود اومدن مشکلاتی نظرشون کاملا عوض شده!!! مشکلاتی که شاید خود اون افراد هم هیچوقت فکرشو نمیکردن چنین مسئله ای بتونه نظر اونا رو عوض کنه!!!
شاید خیلیا این داستانو خوندن :
دختری بود که با کلی دردسر با پسر مورد علاقه ش ازدواج کرد و همدیگه رو در حد مرگ دوست داشتن. سالهای اول زندگیشون خیلی خوب بود اما چند سال که گذشت کمبود بچه به وضوح حس میشد.
میدونستن بچه دار نمیشن ولی نمیدونستن مشکل از کدوم یکیه. اولاش نمیخواستن بدونن با خودشون میگفتن، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه بچه میخوایم چیکار؟ اما در واقع خودشونو گول میزدن.چون هردو عاشق بچه بودن. تا اینکه یه روز؛ پسره نشست رو به روی زنشو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چکار میکنی؟ زنش خیلی سریع گفت: من حاضرم به خاطر تو روی همه چی خط سیاه بکشم.
شوهره انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد.
زنش پرسید: تو چی؟ گفت: من؟
دختر: آره... اگه مشکل از من باشه... تو چی کار میکنی؟
پسر برگشت و زل زد به چشماشو گفت: تو به عشق من شک داری؟ من وجود تو رو با هیچی عوض نمیکنم!
با لبخندی که رو صورت دختر نمایان شد خیال پسر راحت شد که دختر مطمئنه اون هنوزم دوسش داره.
دختر گفت: پس فردا میریم آزمایشگاه.
پسر گفت: موافقم، فردا میریم.
دل دختر مث سیر و سرکه می جوشید. اگه واقعا عیب از خودش بود چی؟!
طبق قرار صبح رفتن آزمایشگاه. هر دو آزمایش دادن. بهشون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره...
یه هفته قد صد سال طول کشید... هردوشون اضطراب داشتن. با اینحال به همدیگه اطمینان میدادن که جواب ازمایش واسه هیچ کدومشون مهم نیس.
بالاخره اون روز رسید. پسر مثه همیشه رفت سر کار و دختر باید جواب آزمایشو میگرفت...
شب که پسر اومد خسته بود. اما کنجکاو ... ازش پرسید جوابو گرفتی؟
دختر زد زیر گریه. پسر فهمید که مشکل از زنشه...
روزا میگذشتن و پسر روز به روز نسبت به دختر سردتر و سردتر میشد. تا اینکه یه روز که دیگه صبر دختر از رفتاراش طاق شده بود، بهش گفت: تو چته؟ چرا این جوری میکنی؟ پسرم عقده شو خالی کرد و گفت: من بچه دوس دارم. مگه گناهم چیه؟! من نمیتونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم.
دهن دختر خشک شده بود و چشاش پراشک. گفت اما تو خودت گفتی همه جوره منو دوس داری.. گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی. پس چی شد!؟
پسر: آره گفتم. اما اشتباه کردم. الان می بینم نمیتونم. نمیکشم...
دختر دنبال یه جای خلوت میگشت تا یه دل سیر گریه کنه و اتاقو انتخاب کرد...
دیگه با هم حرفی نزدن تا اینکه پسر احضاریه آورد و گفت میخوام طلاقت بدم یا زن بگیرم! نمیتونم خرج دو نفرو باهم بدم، بنابراین از فردا تو واسه خودت؛ منم واسه خودم...
دل دختر شکست. نمیتونست باور کنه کسیکه یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش کرده بود، حالا به همه چی پشت پا زده!
دیگه طاقت نیاورد لباساشو پوشیدو ساکشم بست. برگه جواب آزمایش هنوز توی جیب مانتوش بود.
درش آورد یه نامه نوشت و گذاشت روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشت.احضاریه رو برداشت و از خونه زد بیرون.
توی نامه نوشته بود:
علی جان، سلام
امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی. چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا میشم. میدونی که میتونم. دادگاه این حقو به من میده که از مردی که بچه دار نمیشه جدا شم. وقتی جواب آزمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه باور کن اونقدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون جاپاره کنم...
اما نمیدونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه...
توی دادگاه منتظرتم... امضا؛ مهناز.
ما آدمها خیلی حرفها میزنیم که وقتی در موقعیتش قرارمیگیریم اونجوری عمل نمیکنیم.
خیلی حرفا میزنیم که توی بعضی شرایط پای حرفمون وانمیستیم.
گاهی وقتا یه اتفاق ساده (مثه همین جواب آزمایش) میتونه خیلی چیزا رو برای ما روشن کنه...!
و تازه وقتی به فکر سنجش درستی و میزان این عشق میفتیم که یا از اون رابطه ضربه خورده باشیم و یا همه چیز یه دفعه تموم شده و اون قصر به یکباره ناپدید شده و ما مثل کسیکه از خواب عمیقی بلند شده باشیم داریم سرگردون دوروبر خاطرات و گذشته هامون دنبال قصری میگردیم که تا دیروز فکرمیکردیم همینجاست! و مدام به خودمون میگیم پس کووو!؟؟؟ چی شد...!!!؟ من مطمئنم همینجا بود، خودم ساختمش، یعنی اشتباه کردم...!!؟؟
غافل از اینکه از اول هم چیزی وجود نداشته بجز یک تصویر مجازی......!!!
تصویری که اونقدر پررنــگ میکشیم که باورمون میشه واقعیــه!!!
نتیجه گیری اخلاقی :
1- هر رابطه عاطفی اسمش عشق نیست!
2- هر عشقی واقعی نیست!
3- حرف، تضمین 100% دوام و پایداری رابطه نیست!
4- راه حل و درمان تمام مشکلات عشق نیست!
5- گاهی ممکنه یه رابطه عواقبش و ضررهاش بیشتر از فوایدش باشه و این مدتها بعد آشکار بشه!
6- هر عشقی ستودنی نیست و برای هر عشقی مرثیه سرایی روا نیست!
7- عشق ورزیدن یک هنـــــر است! هرکسی هنرمند نیست!
8- حواسمون باشه به چه کسی عشق میدیم و از چه کسی عشق طلب میکنیم!
9- عشق به معنی نادیده گرفتن خودمون نیست!
10- عشق به معنی محروم کردن خودمون از رسیدگی به بقیه نیازهامون نیست!
11- هر وعده ای حقیقی نیست!
12- درسته باید عشق تو زندگیمون وجود داشته باشه اما نه اینکه همه زندگیمونو ول کنیم بریم دنبال عشق یا دنبال یه فرد خاص و تمام عشقمون را خلاصه شده توی اون فرد ببینیم! باید هرکاری رو عاشقانه انجام داد.عشق باید توتمام زندگی شخصی ما ساری باشه، عشق فقط مختص یه نفر ِخاص تو زندگی ما نیست.عشق به تک تک اجزاء زندگی ما تعلق داره. حتی قسمتی از عشق ما به خودمون تعلق داره و باید سهم خودمون بشه!
13- من که امروز میتونم شاد باشم، پراز آگاهی و شعور باشم. من که امروز میتونم خوب زندگی کنم و هزاران موقعیت داشته باشم چرا به امید وعده های کسی بشینم که معلوم نیست چقدر به واقعیت خواهد پیوست!؟...من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود، وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم...!؟ [/align]
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خیلی زیبا بود در کامل کردن جواب pkمحترم این مطلب رو میارم :
چند نکته کلیدی برای عشق ورزیدن به خود
|
|
|
|
حمایت از خود : همیشه به یاد داشته باشید که نیاز داشتن به کمک دیگران ضعف نیست. برای حمایت از خود شیوه های گوناگونی را بیاموزید و هنگامی که نیاز به کمک دارید از دوستان و آشنایان خود درخواست یاری کنید. مطمئن باشید که به این شکل قوی تر از قبل شده و همچنین تجربیات بیشتری بدست می آورید
|
|
از جسم خود مراقبت کنید : همیشه ورزش کنید. با کمی دقت ورزش مورد علاقه خود را پیدا کنید و هر چه زودتر شروع به فعالیت کنید. همچنین با عادات غذایی سالم آشنا شده و از آن پیروی کنید
|
|
خود را تحسین کنید : همیشه به نکات مثبت خود بیندیشید و آنها را گسترش دهید. با این شیوه اعتماد به نفس خود را نیز افزایش داده و نکات منفی شخصیت خود را کمرنگ تر کنید. به یاد داشته باشید که بدگویی از خود فقط موجب تضعیف روحیه شده و اعتماد به نفس شما را تا حد چشم گیری کاهش می دهد. به خود بگویید که چقدر در هر کاری خوب تصمیم گرفته و خوب عمل می کنید
|
|
مهربان، آرام و صبور باشید : صبر را در زندگی بیاموزید. با خود مهربان باشید و رفتاری را در پیش بگیرید که با عزیزی که دوستش دارید انجام می دهید. نسبت به خود با گذشت باشید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید
|
|
با ذهن خود مهربان باشید : اندیشه ها و تفکرات مثبت را در ذهن خود پرورش دهید. به نکات منفی و اندیشه های مخرب اجازه ورود ندهید. به یاد داشته باشید که اندیشه های منفی و مخرب به مرور زمان تمام ذهنتان را به تسخیر خود درآورده و دیگر جایی برای پرورش افکار مثبت نخواهید داشت لذا به آرامی و با ملایمت افکارتان را تغییر دهید
|
|
به خود عشق بورزید : همیشه به خود عشق بورزید و عاشق خود باشید. به یاد داشته باشید که در هر حالتی این احساس را در خود تقویت کنید. صبر بکنید تا حال روحی و جسمی تان بهتر شده و یا تناسب اندام پیدا کنید. از همین حالا با وجود تمام ضعف ها این عمل را انجام دهید
|
|
از خود انتقاد نکنید : به یاد داشته باشید در صورت انجام اشتباه عملی، به جای انتقاد از خود آن را به عنوان یک تجربه قلمداد کنید و از آن درس بگیرید. هنگامی که از خود انتقاد می کنید تغییرات ایجاد شده در شما شکل منفی به خود می گیرد. اشتباهات گذشته را فراموش کنید و به جای انتقاد سعی کنید در صورت تکرار اشتباه عکس العمل بهتری نشان داده و عمل گذشته را تکرار نکنید
|
|
خود را به ترس و وحشت نیندازید: به وحشت انداختن خود توسط افکار شخصی عمل بسیار مخربی است و هر چه زود تر آن را متوقف کنید. افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید و همیشه به آنها فکر کنید. دقت داشته باشید که هیچ وقت موقعیت ها و شرایط بدی را که هرگز پیش نیامده اند را در ذهن خود تجسم نکنید. این کار باعث تخریب ذهن شما می شود و فکر شما را به سوی منفی گرایی سوق می دهد
|
|
اعجاز آیینه : روزی حداقل یک بار در آیینه به چشمان خود بنگرید و به خود بگویید دوستت دارم. با آیینه دوست باشید و همیشه از آن استفاده کنید. همیشه با نگریستن به آیینه خود را تحسین کنید و از دیدن خود لذت ببرید. دقت کنید که همیشه از آیینه برای دیدن زیبایی ها استفاده کنید نه زشتی ها |
|
طبقه بندی: موفقیت و آرامش،
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
.دوستان از مطالب خوبی که فرستادید ممنون . شرایطم سخته و نمی خوام سخت ترش کنم .مسکن این روز هام حرف های سنگینی که شنیدم و با نوشتنشون انگار منطقی تر میشم و انرژی میگیریم.
*********************************
نمیدونم من همیشه فکر میکردم یه رابطه ی عمیق بین ما هست که حتی تلخترین انتقاد ها و احساس ها رو اگه بگیم هستیم و می شنویم.
چند ماه پیش من رفتم پیش مشاور ( قبل از تمام شدن رابطه مون )
گفت خیلی دم دستش بودی و خودت پیش دستی کن و بگو بدرد هم نمی خوریم
و مطلبی که الان داره اذیتم می کنه این هست که مشاور به من گفت طرف مقابلت از اینکه دائم به تو راهنمایی داده خسته شده و با اینکه دوست داره
با دیدن دختر های فعال گیج شده.
من تو مشاوره سعی کردم همه چیز رو شفاف بگم و تا یه قضاوت درست بشنوم
چون من تو رابطه هر کاری میکردم نمی شد و اما اون می تونست انجام بده.
یه روز به من گفت : من راه محبت به قلبت رو پیدا کردم اما تو هنوز پیدا نکردی و من ترس و هیجانی به خاطر از دست دادنت ندارم.و این خوب نیست.
مرد روحیه ای خشن و سخت داره و زیبا نیست و مکملش باید لطیف و با احساس باشه
اما تو مثل منی و من نمی خوام با یکی مثل خودم ازدواج کنم منطقی نیست
من بغظم ترکید و بدجور گریه کردم
خیلی راحت گفت گریه کن تا اروم شی
زن ها دو حالته گریه شون
یا فریب خوردن
یا می خوان فریب بدن
این صحنه رو فراموش کرده بودم
و پیشش موندم
اما الان
همین صحنه های عذاب اور رو باید دائم به خودم بگم که کمی منطقی تر به اینده نگاه کنم
اگر تمام این حرف ها رو من میزدم
تنها کاری که میکرد بلند میشد و می رفت
بار ها حرف های تلخ زد و من تحمل کردم
اگر ساکت بود و من میگفتم چیزی شده
میگفت چرا اینقدر انرژی منفی میدی
و نگرانی چیزی شده
این اواخر نمی پرسیدم و میگفت تو حتی سکوتم برات اهمیت نداره و از زمین و زمان حرف میاری ولی نمیپرسی چته ؟
ما همدیگه رو کامل درک نکردیم و ازدواج شوخی نیست.
من کارای خوبشو دوست داشتم و کارا بدشو تحمل میکردم
و این مساله رو تا اخر عمر برای خودم حل کرده بودم
مشاور هم میگفت چرا اینقدر از نبودنش می ترسی ؟
.************************************************* ***********
من با یه شخصیت خاکستری واقعا این چند سال احساس میکنم زندگی کردم
همونقدر که حرف های تلخ میزد
حرف های خوب و کارای خوب هم میکرد
نقاط مثبت هم داشت که ایده ال های من بود و من دائم نکات منفی رو به هزار جور مورد دیگه ربط میدادم
نباید این کار ها رو میکردم و این رابطه رو کش میدادم.
ناراحتی ام از اینه که به من گفت: تو گفتی این رابطه رو به هر نحوی می خواهی نگه داری
ای کاش رابطه رو با یه بهانه ی تلفن و مقصر نشون دادن من تمام نمیکرد. الان اگه متن من رو می خوند حتما میگفت من دنبال مقصر نیستم و این جا دادگاه نیست منطقی نتیجه کار و تفکراتمو گفتم.
************************************************** ************
من خودم به این نتیجه رسیدم
حرف های تلخ و نا عادلانه که به شخصی بزنیم
زمانه به شکل دیگه و با واسطه به ما برمیگردونه
اونوقت میفهمیم دل سوزوندن و ناراحت کردن چقدر سخته
************************************************** ***********
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
این تاپیک رو بخون (تردید و پشیمانی بعد از عقد) اگه ادامه داده بودی الان به اینجا رسیده بودی
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
فرزندم
آدما فرشته ها و ديو ها نيستن.. به قول برشت"آدم آدم است"آدم پره از خوبي ها و بدي ها اما بعضي بدي ها ويران كننده يك رابطه ان.. و يه انسان ديگه..بعضي ها دوست نيستن به جين وبستر دشمن عزيز ان..پس خوش بحالت كه از دشمن عزيز خلاص شديبه هر حال تو از شر يك دشمن عزيز راحت شدي..حقيقت زندگي اونه كه خود عشق بسيار بزرگه اما تا وقتي اونو با خودشكني .. تحقير خود ..وابستگي و.. قاطي نكنيم. پس خوش بحالت اگر از عشق بخش خوبشو داشته باشي..
حقيقت ديگه اينه كه همين كه از انسان هايي نامناسب دوري ميكنيم به انسانهاي خوب و بزرگ بر ميخوريم.
و به خودت فرصت التيام بده.. زخم تنها با دارو و پانسمان خوب نميشه.."زمانهم نياز داره..
آخر.. تو انسان خوبي هستي عزيزم چون خداوند تو رو از يه جريان پر از رنج به انمان تعادل و شادي برگردونده..اين جمله رو در اين تالار زياد گفتم.. يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه.. بعد يه پايان تلخه كه آغاز هاي شيرين سراغ آدم ميان..بهشون فرصت بده:72:
-
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم
تمام متن های خودتو بخون
براحتی میفهمی چقدر دوگانگی و تناقض توحرفهای این پسر وجود داره
کسیکه خودش هم نمیدونه چی میخواد!!!
کسیکه حتی از خودش، از خواسته های خودشم شناختی نداره!!! هر روز یه حرف تازه، یه خواسته جدید...
کسیکه از تو هم شناخت نداره...
کسیکه میخواد هر سازی کوک کرد به سازش برقصی و هر روز یه ساز جدید...!!!
کسیکه عالم و آدمو مقصر تمام اشتباهات زندگیش میدونه...
به شما میگه این آشیه که خودت پختی!... اما اونم بدش نمیاد با بی میلی تمام کاسه کاسه بخوره...!
به شما میگه تو گفتی میخوام به هر قیمتی شده این رابطه رو نگه دارم ...!
این حرف یعنی چی!؟ یعنی من خیلی وقته خودمو کاملا کنار کشیدم...کسیکه این حرفو میزنه داره غیر مستقیم اعتراف میکنه که نقش انفعالی داشته، اونوقت به شما میگه نقش انفعالی داری...!
کسیکه بعد از اینهمه مدت میگه من عاشق نشدم یعنی چی!؟ این آدم حتی حرف دلشم نمیتونه روراست بگه!!! چون میخواد از احساس گناه عملش فرار کنه...! از اینکه چند سال از زندگی یه دخترو تلف کرده، میخواد از این احساس گناه فرار کنه، نمیخواد مسئولیت کارشو بپذیره و در مقابل ناراحتی شما دست پیش میگیره چون حتی نمیخواد به شما اجازه بده حرفشو بزنید...!
شمارو تا سرحد خستگی پیش میبره، رابطه تموم میشه و بعد به شما اس ام اس میده میتونم ببوسمت!؟
کسیکه معتقده رابطه شما مشکل داره و باید دوباره فکر کرد...
خب تمومش کنه، چرا تموم نمیکنه؟ وقتی معتقده شما نمیتونید مثل سابق با هم باشید پس بهتره همینشم نباشه...! یه رابطه بدون تعهد اخلاقی میخواد! بدون هیچگونه توقعی از شما و میخواد فقط سرویس بگیره!
کسیکه از پس مشکلات جزئی این رابطه برنمیاد و میخواد شونه خالی کنه، یه قدم پاشو فراتر میزاره و از شما درخواست رابطه جنسی میکنه!!! فعلا تو همینشم مونده...! مسئولیت همینشم نمیپذیره، چه برسه به...!
فقط حرف خواستگاری میزنه ولی...با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه... !
کسیکه برای انتخاب خودش، دختری که بعنوان همسر انتخاب کرده، منتظر گرفتن تایید از سمت خاندانشه (با اون ملاکهای اُمُلی، مرغ پاک کردن و ...!!!) و خودش اونقدر عرضه نداره که برای خودش تصمیم بگیره واقعا همچین آدمی اونقد محکم هست که بشه روش بعنوان مرد زندگی حساب کرد!؟ حتما پس فردا هم میخواد با حرف فامیل زندگیشو اداره کنه...!!!
نتیجه گیریه تمام کارها و حرفاش اینه که به شما بگه : همه اینا تقصیر خودته...!
این زخم زبونو چند ساله داری ازش میشنوی، چرا هیچوقت یه حرف تازه نمیزنه!؟ بعد شمارو متهم میکنه به اینکه حرفهات کسل کننده و تکراریه!!! ... میخواد تورو باعث تموم نقص های درونیش بدونه...
میگه نمیترسه اگه ازدستت بده و شمارو توی برزخ میزاره...!
فکرمیکنی چقدر میشه توی برزخ منتظر موند!؟ باید رفت حتی اگه ایستگاه بعدی جهنم باشه...!
تو برزخ گذاشتن یه آدم خیلی بی رحمیه...!
مسخره ست ... دائم میخواد ادای چیزی رو دربیاره که وجود نداره !!!
بنظرش با این اوصاف بهتر نیست بره!؟ حالا که بقول خودش داره توی این رابطه ضربه میخوره و حروم میشه!؟؟؟
با کاراش یه آش شلغم شوربا درست کرده که هم خودش ازش فرار میکنه و هم هرکس دیگم جای اون باشه باید فرار کنه...!!!
کسیکه به این نتایج رسیده لزومی نداره یه رابطه رو 4 سال ادامه بده...!
می بینی...!؟ هیچی راضیش نمیکنه... هزارسال دیگه هم ادامه بدی و هزار رنگ دیگه هم براش عوض کنی خواسته های بی سروته این آدم تمومی نداره...
تو امریکا شهر نیویورک یه محله ای هست بنام منهتن (Manhattan) که شاید برای خیلیها آشنا باشه، جاییکه برجهای دوقلو و مجسمه آزادی امریکا اونجا قرار گرفته. شکوه ظاهری مادی امریکا تو منهتن کاملا مشخصه و مرکز سرمایه دارای دنیاست. جاییکه هرکسی رو اغوا میکنه، کاملا مرعوب و مجذوبش میشی امـــــــا این همه ماجرا نیست! دز نزدیکی منتهتن یه محله دیگری هست به اسم محله هارلم (Harlem) که مخصوص فقراست. طوریکه اونجا فقرا مثل کرم توی هم می لولن!!! بخاطر 5 دلار حاضرن آدم بکشن!!! جاییکه درست در نزدیکی مرکز سرمایه دنیاست چنین خبرایی هم هست! ... یه روی سکه منهتن یه روی دیگه ش هارلم!
درسته هرسکه دو رو داره، آدما کاملاً بد یا کاملاً خوب نیستن! همونطور که هرکسی یه خوبیهایی داره یه بدیهاییم داره. اما باید دید کدوم طرف قضیه به طرف دیگه میچربه !؟؟
میدونم فراموش کردنش مشکله اما محال نیست!
گاهی حجم یک درد، کنتراست زندگی مارو حفظ میکنه
درست همونجور که سختی ِ یه فاصله، روشنی ِ درونمون رو......
همیشه امیدواری زمانی ارزشمنده که همه چیز در بدترین شرایطه
نگران نباش خواهر عزیزم همه چیز درست میشه فقط چند ماه زمان میخواد
توکلت به خدا باشه
وقتی یه رابطه تموم میشه ... وقتی تنها میشی
تازه اون موقع حس میکنی که خدا چقدر مال توئه...!
کسیکه همیشه حواسش به ماست اما ما فقط توی تنهائیمون میبینیمش:72: