خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام دوستان. امیدوارم که همگی خوب باشید.
من دچار یه سردرگمی شدیدی شدم میشه کمکم کنید؟
دوستان عزیزم که مجرد هستین و با تجربه و شما دوستان گلم که تجربه زندگی مشترک رو دارید میشه کمکم کنید؟
دوستانم من 21 سالمه و تا الان فکر میکردم خوشی و خوشبختی در گرو اینه که یه همراه خوب داشته باشی تو زندگی اما الان نظرم عوض شده.
حس میکنم آدم بهترین دوره از زندگیش زندگی در منزل پدری هست. درسته که همه ما به دلیل تفاوت نسل اختلافاتی با والیدینمون داریم اما به مراتب کمتر از اختلافاتی هست که به خاطر برآورده نشدن انتظارات خودمون و شریکمون تو رابطه داریم.
چون پدر و مادر همیشه هر اشتباهی هم که ما بکنیم باز ما رو دوست دارن و حامی هستن حتی اگه به زبون نیارن.
اما من یقین دارم که شریک زندگی اینجوری نیست و بخاطر اشتباهات باید کلی زجر بکشی تا ببخشه بعدم سر کوچکترین مسایل باز update میشه و آدم به خاطر اشتباهاش همیشه سرزنش بشه.
هرچند که من منکر شیرینیهای روابط مشترک نمیشم اما فکر میکنم این شیرینی ها هم زود عادی میشه و وقتی اعصاب خوردی های ناشی از رابطه و توقعات پیش میاد این شیرینیها کمرنگ شده و جای خودش رو به کینه میده.
البته اینها نظر شخصی من هست.:163:
میدونم دوستان متاهل که در این لحظه روابط حسنه دارند به شدت من رو تکذیب میکنن اما عزیزان به روزهایی هم توسط همسران تحقیر شدید فکر کنید.
ازدواج در فرهنگ ما یه جور مالکیت هستش و حریم شخصی یکم بی معنیه.
البته در قالب روابط جنسی بدون ازدواج نظری ندارم ولی میدونم مشکل ساز هست.
وستان بیایید نظر بدید و بهم کمک کنید.
ممنون میشم ازتون:43::43::43::43:
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام نوشین جان
نبینم خسته باشی خانومی.
به پیری هم فکر کردی ؟ به دوره ایی که دیگه این حامی هایی عزیز نباشن(البته ببخشید ان شاالله جشن تولد120 سالگیشون رو بگیرید).
وقتی من و خواهر برادرام میریم خونه بابام ، پدرو مادرم با همه وجودشون خوشحال میشن:227::227:
نمیدونی چقدر خوشحال میشم وقتی دختر کوچولوم صورتمو بوس میکنه و میگه مامان جون دوست دارم :227::227:
و....
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
مرسی از جواب پاییزان2 عزیزم
مرسی ازجواب پاییزان2 عزیزم.
بله منم گفتم که منکر شیرینی های زندگی مشترک نمیشم اما درست میگید پیری هم سخته.
من واقعا خسته و نا امیدم. دیگه مطمءنم که هیچ مردی نمیتونه منو خوشبخت کنه اگه هم ازدواج کنم به خاطر همین مسایل از جمله پیری هست.
چه تجربه هایی که خودم داشتم چه اطرافینم رو که میبینم دیگه ایمان دارم که خوشبختی هم مثل عشق به قصه ها پیوست.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نوشین جون به نظر من اگه صد سال خانه پدرو مادرت باشی بهتر از اینه که انتخاب نادرست بکنی. حالا اگه انتخاب درست هم بکنی باز مشکلات و دغدهه هایی خواهی داشت که آزارت میده. هیچ کجا خانه پدر و مادر نمیشه . پاییزان درست میگه که عشق میکنه بچه اش بوسش کنه ولی باید خودتو خوب بشناسی و تحملت رو محک بزنی چون اگه قرار باشه خوشبخت نباشی هیچی ارزش نداره. ولی در نهایت میگم ازدواج مناسب خوبه ولی آرامش اصلا در گرو ازدواج نیست.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سوال خوبی مطرح کردی و معلومه که از دخترهایی هستی که فکر می کنه و فقط هدفش شوهر و بچه نیست ( اون چیزی که در فرهنگ ما به ما آموخته میشه )
دوست گلم، ازدواج می تونه خوشبختی تو را زیاد کنه اگر شریک زندگیت را درست و منطقی و با تحقیق فراوان انتخاب کنی و خودت هم مهارت های کافی را داشته باشی
ازدواج می تونه مثل یک سلول انفرادی همراه با اعمال شاقه باشه :311: اگر شریکت را درست انتخاب نکنی و مهارت کافی را نداشته باشی. انتخاب شریک خیلی مهم هست، خیلی خیلی ، چون اگر شریکت مشکل اساسی داشته باشد مهارت و هیچ چیز دیگری نمیتواند به دادت برسد.
در کل به نظرمن هم ما ازدواج می کنیم که زندگی کنیم، نه اینکه زندگی میکنیم که ازدواج کنیم ، هر چند در جامعه ما دومی بیشتر در ذهن و روح ما خانوم ها ریشه دوانده است.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پاییزان2
به پیری هم فکر کردی ؟ به دوره ایی که دیگه این حامی هایی عزیز نباشن(البته ببخشید ان شاالله جشن تولد120 سالگیشون رو بگیرید).
وقتی من و خواهر برادرام میریم خونه بابام ، پدرو مادرم با همه وجودشون خوشحال میشن:227::227:
نمیدونی چقدر خوشحال میشم وقتی دختر کوچولوم صورتمو بوس میکنه و میگه مامان جون دوست دارم :227::227:
و....
دوست عزیز
من منکر ازدواج مخصوصا از نوع خوبش که دونفر هم کفو باشند نیستم
مطمئنا ازدواج موفق مزایای زیادی داره
ولی در مورد پرستاری و مراقبت در دوران پیری فکر نمی کنم جامعه امروزی مخصوصا در آینده مثل قدیما باشه و زن وشوهر مخصوصا اونایی که زیاد هم کفو تو جوانی هم نبودند و یا بچه های امروزی پرستارهای خوبی باشند.:163:
به قول دوستی اگر در دوران جوانی کفشی پات و بزنه (کنایه از همسر) تحمل می کنی ولی در پیری دیگه اون تحمل و نداری وترجیح می دید کفش و در بیاری.
در مورد بوسه به فرزند اینو باور داشته باشین اگر یک کارو با عشق انجام بدین مثل بچه اتون دوستش دارید و می پرستیدش.
مقل یک نقاش که یک اثر هنری رو خلق کرده و از اون اثر خودش و دیگران به وجد می یاند - یک بازیگر که با عشق بسیاری از نقشها رو بازی کرده- یک پرستار که با عشق از بیمارش مواظبت کرده- یک استاد دانشگاه که با انگیزه و علاقه زیاد مقاله علمی یا کتابی نوشته و.............
ولی اگر به هر دلیلی شخصی نخواد ازدواج کنه
اینو بدونیم که :
:72::72:
حتی اگر تنهاترین تنهایان هم شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشته های من است.
:72::72:
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
[quote
دوست عزیز
من منکر ازدواج مخصوصا از نوع خوبش که دونفر هم کفو باشند نیستم
مطمئنا ازدواج موفق مزایای زیادی داره
ولی در مورد پرستاری و مراقبت در دوران پیری فکر نمی کنم جامعه امروزی مخصوصا در آینده مثل قدیما باشه و زن وشوهر مخصوصا اونایی که زیاد هم کفو تو جوانی هم نبودند و یا بچه های امروزی پرستارهای خوبی باشند.:163:
به قول دوستی اگر در دوران جوانی کفشی پات و بزنه (کنایه از همسر) تحمل می کنی ولی در پیری دیگه اون تحمل و نداری وترجیح می دید کفش و در بیاری.
در مورد بوسه به فرزند اینو باور داشته باشین اگر یک کارو با عشق انجام بدین مثل بچه اتون دوستش دارید و می پرستیدش.
مقل یک نقاش که یک اثر هنری رو خلق کرده و از اون اثر خودش و دیگران به وجد می یاند - یک بازیگر که با عشق بسیاری از نقشها رو بازی کرده- یک پرستار که با عشق از بیمارش مواظبت کرده- یک استاد دانشگاه که با انگیزه و علاقه زیاد مقاله علمی یا کتابی نوشته و.............
ولی اگر به هر دلیلی شخصی نخواد ازدواج کنه
اینو بدونیم که :
:72::72:
حتی اگر تنهاترین تنهایان هم شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشته های من است.
:72::72:
دوست عزیز به نظر من شما بیشتر از اینکه به نیمه پر لیوان نگاه کنید به نیمه خالی آن نگاه می کنید. فکر می کنید راه حلش اینه که از اول کفشو پات نکنی؟ یا اینکه اولش دقت بیشتری داشته باشیم که کفشی اندازه پیدا کنیم .
مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛سوره روم، آیه ۲۱.
و یکی از نشانههای لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما، مهربانی و قرار ساخت. به یقین، در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
پاییزان عزیز
من گفتم:
اگر به "هر دلیلی" شخصی نخواد ازدواج کنه
اینو بدونیم که :
:72::72:
حتی اگر تنهاترین تنهایان هم شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشته های من است.
:72::72:
این دلایل می تونه:
علاقه نداشتن به ازدواج - مشکلات مالی - مشکلات خانوادگی - مشکلات جسمی و ..... باشه.
همه همیشه شرایطشون یکسان و ساده نیست و ممکنه تو شرایط مختلف باشند که
هیچوقت نتونند یک روند طبیعی رو برای زندگی و ازدواج داشته باشند.
لااقل به نظرمن خیلیا ممکنه به دلایل بیشمار هیچوقت ازدواج نکنند و همیشه مجرد بمونند.
نمی تونیم با داشته هامون اونا رو غمگین کنیم و یا از تنهایی و مشکلاتی که هنوز نیومده بترسونیم.
چون همیشه خداوند همراه همه ماست و اگر اون صلاح ندونه هیچوقت کفش هم اندازمون پیدا نمی کنیم ویا ممکنه پیدا کنیم و به هر دلیلی ازدستش بدیم.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام دوستان گلم ممنون از جوابتون.
بله natalie عزیزم شما درست میگی. من کاملا با محک زدن موافقم.
ممنون سابینای عزیز بله من اصلا مخالف 100% بچه هستم تا زمانی که یه زن بتونه به ثبات شخصیتی برای تربیت فرزند برسه. چون کودک فقط از پدر و مادر خود الگو برداری میکنه و اگه این پدر و مادر چه از لحاظ فکری چه رفتاری و چه شخصیتی سالم نباشند عملا اون کودک رو دچار مشکلات فراوان ردند در تمام زندگی اش. و به جرات میگم و طبق یهامار 85% والدین اصلا صلاحیت تربیت فرزند برای زنگی سالم و لذت بردن از اون رو ندارند.
بله دوست گلم مهارت خیلی مهمه و همه دعوا و بحث ها هم بر میگرده به بلد نبودن مهارت ارتباطی و مهارت در زندگی مشترک.
الان مامانم میگه شوهر خوبشم بده!!!!!:311:
بیچاره راست هم میگه تو این سن و سال حتی نمیتونه با بابام عادی صحبت کنه! سلامشونم دعواس:302::316:
هون بلد نبودن مهارت و بنا نهادن خشت اول به صورت نادرست در مورد مامانم اینا صدق میکنه.
:305:
و اما حرف sanjab عزیزم. هم با شما موافقم هم تا یه حدودی با پاییزان.
پاییزان عزیز مساله همینه! پیدا کردن شریک زندگی مناسب که:
1-همیشه حتی تو ناراحتیا کنار هم باشیم نه مقابل هم که مسیا و ناراحتی ها رو رفع کنیم. ( که من هرچی زوج دیدم در اکثر مواقع وقتی از شریک خود ناراحت میشوند در برابر او جبهه میگرند و جاهای دیگه نشون میدن و اون ناراحتی میشه بحرانو.......)
2-احترام به حریم شخصی و حق تصمیم گیری( که الن همه میدونیم ازدواج مالکیته بیشتر.....)
و موردای دیگه که سرتون رو درد نمیارم. تازه دوستانم اینه فقط مربوط به رابطه است اون معیارهای اولیه که بماند دیگه:316::316::316:
و منم فکر نمیکنم کفشی اندازم پیدا شه:316:
دلم میخواست فرهنگمون طوری بود که میتونسم برمجدا زندگی کنم بدون ترس از حرف مردم.
کاش وضعیت اقتصادیمان طوری بود که شغل پیدا میکردم سریع و میتونستم خرج خودم رو در بیرم با حقوق مکفی.:161:
کاش.........
کاش.........
کاش.........
کاش میتوانستیم سالم تر زندگی کنیم و با آرامش خیال:323::321::203:
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام خانم نوشین،
اول چند تاپیک به شما معرفی می کنم که مرتبط به سوال شما هستند:
چگونه میتوانم ازدواجی هدفمند داشته باشم ؟ ( هدف از ازدواج ؟ )
ازدواج، هدف است یا راهی برای رسیدن به آرامش؟
هدف خود را از ازدواج مشخص و برای بقای آن تلاش کنید!
متاهلین هدف شما قبل از ازدواج چه بود؟ آیا الان به اهدافتون رسیدید؟
در مجموع فکر می کنم به این علت که پدر مادر شما نتوانسته اند با هم رابطه ی خوبی برقرار کنند، شما هم نسبت به ازدواج بدبین شدی. و البته درکت می کنم، چون خودم هم مدتی اینطور شده بودم.
ما هم در فامیل به اندازه ی کافی ازدواج های ناموفقی داریم که البته به جدایی کشیده نشده اند، ولی حاصلشان چیزی نبوده که بشود آن رو خوشبختی بدانیم.
ولی وقتی اینها رو بررسی کردم و به رفتارهای زن و شوهرها دقت کردم، به این نتیجه رسیدم که این به نتیجه نرسیدن دو علت اصلی دارد.
اولاً انتخاب ها بی پایه و اساس بوده. مادر محترم یک دختر رو در یک مجلسی دیده و پسندیده، آقا پسر هم 2 جلسه رفته خواستگاری و دیده ظاهر دختر بدک نیست، بعد هم عقد و عروسی.
دوماً کسی مهارتهای ارتباطی و همسر داری را بلد نبوده و بعد از 20-30 سال هنوز هم یاد نگرفته!
یعنی نه پدر مادرهایشان بلد بودند که به اینها یاد بدهند و نه خودشان در این راه به خودشان زحمتی داده اند. ارتباطات هم یک علم است. یک رابطه ی سالم همینطوری به وجود نمی آید. بلکه باید پرورش داده شود. همانطور که روی یادگیری رشته ی درسی و کاریمان وقت می گذاریم، باید روی یادگیری این مهارت ها هم وقت بگذاریم.
به قول شاعر: هزار نکته در این کار و بار دلداریست!
متاسفانه پدر مادر من هم جدا شدند و این جدایی رو من حاصل عملکرد ضعیف اونها در دو مورد بالا می دانم.
نباید ناامید شد. اگر اونها ناموفق بودند، دلیل نمی شود که ما هم موفق نشویم.
ولی باید مطالعه کنیم و از تجربیات دیگران استفاده کنیم.
نمی دانم این تاپیک رو می شناسی یا نه، ولی کسانی که در این تاپیک پست می زنند، ثابت کردند که این حرف شما اشتباه است که گفتی:
نقل قول:
ایمان دارم که خوشبختی هم مثل عشق به قصه ها پیوست.
فکر می کنم اگر مدتی در همین تالار همدردی مقالات مختلف و پست های کارشناسان رو بخوانی، شما هم مثل من نظرت عوض بشود.
برای شما آرزوی خوشبختی می کنم.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
ممنون از جواب آقا حامد.
ممنونم حتما مطالعه میکنم تو تاپیک هارو.
اما درباره ی "روابط عاشقانه من و همسرم" من برها و بهرها این تاپیک رو خوندم و بینظیره. همین طور" طرز تهیه منو عاشقانه"
بله من در ابتدای صحبتم هم گفتم که منر این شیرینی ها نمیشم اما از کجا معلوم اینا پایذار بمونه؟
همونطور که دیدیم خیلی از دوستان عزیز من که اونجا پست گذاشتن اومدن و از مشکلات جورواجورشونم در همدردی گفتن.
میدونین من از نظرم ازدواج موفق ازدواجیه که به حرمت همین روابط و خاطرات عاشقانه تو بحثا ومشکلات و ناراحتیا هیچ کس تحقیر نشه و بهش بی حرمتی نشه و اگه شد ناخواسته بده باشه نه به قصد تخریب و به اصطلاح حال گیری. از کی؟ از کسی که یه عالمه خاطرات عاشقانه داریم به نظر شما این پارادوکس نیست؟
البته که لازمه اش بلد بودن خیلی چیزاس.
من که از خانوادم چیزی یاد نگرفتم هرچی هم تلاش میکنم نمیشه کامل. شما رو نمیدونم بلدین یانه اما قبول دارین خیلی سخته کسبش؟
من خودم به شخصه دلیلی هستم برای ناموفق بودن رابطه و به تبع جنگ های اعصاب بعدش چون 21 ساله با یه رفتار جنگجویانه خو گرفتم در حالی که یه رابطه سالم و حتی تو دعوا احترام میخوام.
فامیل دوست آشنا..... هرجایی که میگردم نمیبینم یه رابطه موفق.
واقعا ندیدم.
چیزی که میخوام حس میکنم خیلی رویایی هستش و محاله.
من واقعا از رفتارای خودم و هرچی رابطه و خواستگار و ازدواج هست متنفرم.
حتی حاضر نیستم که ببینم خواستگارامو یه بار.
چون میدونم خوشی ها و عاشقی ها ماله اوله فقط و مقطعی هست.
من و تمام کسانی که ازدواج ناموفق داشتنو یاد نگرفتیم که احساساتمان راکنترل کنیم واسه همین یه روز روابط عاشقانس با من و همسرم و روز هم دعوا و هزارجور بی احترامی و تحقیر...........
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نقل قول:
میدونین من از نظرم ازدواج موفق ازدواجیه که به حرمت همین روابط و خاطرات عاشقانه تو بحثا ومشکلات و ناراحتیا هیچ کس تحقیر نشه و بهش بی حرمتی نشه و اگه شد ناخواسته بده باشه نه به قصد تخریب و به اصطلاح حال گیری. از کی؟ از کسی که یه عالمه خاطرات عاشقانه داریم به نظر شما این پارادوکس نیست؟
اولاً که شما نباید فکر کنی که یک ازدواج موفق یعنی هیچ وقت دعوا پیش نیاد.
آدمیزاد گاهی با خودش هم اختلافش می شود! چه برسد با دیگران!
من فکر می کنم یک راهش این هست که ما برای دعواها و اختلاف هامون هم از قبل برنامه داشته باشیم! در مرحله اول خودمون باید برای خودمون یک سری قوانین بگذاریم. البته این تنها برای ازدواج نیست. کنترل صحیح خشم و قکر کردن قبل از حرف زدن و داد و بیداد راه انداختن می تواند در هر رابطه ای از اختلافات جلوگیری کند. باید قبول کرد که این یک مسئله ی کاملاً طبیعی هست که دو نفر اختلافاتی با هم داشته باشند. باید راه حل مشکلات رو یاد گرفت.
پدر من از رشته ی کاری من چیزی بلد نبود. و حتی اعتقاد چندانی به این رشته نداشت. ولی من توانستم در این رشته موفق شوم و این رو به او هم ثابت کردم.
در رابطه با ازدواج هم همین است. شاید او نتواند آن طور که باید و شاید راه همسر داری رو به من یاد بدهد، ولی من می توانم از اشتباهات او بیاموزم! و می توانم از منابع دیگر اطلاعات زیادی کسب کنم.
سعی خودم رو می کنم و اعتقاد دارم که می توانم خوشبخت بشوم.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام نوشین جان و سایر دوستان
ببین عزیزم خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج نیست ولی یکی از مشخصه های یه انسان کامل اینه که بتونه در کنار دیگری زندگی کنه . :43:
دیدی بعضی بادوم ها را وقتی میشکونیم دوقلون ، زن و شوهرم باید این طوری باشند یعنی نقاط ضعف و قوت همدیگر رو بشناسن و پوشش بدن . مثلاً اگه یکی زود عصبانی میشه فرد دیگه مدت عصبانیتشو تحمل کنه فقط به خاطر علاقه به همسرش و زندگیش .
نکته دیگری که گفتی این بود که هیچ جا خونه بابای آدم نمیشه درسته کاملا درسته ، و خاطراتش هیچ وقت فراموش نمیشه . ولی اونجا هم یه زمانایی یه اختلافاتی با پدر و مادرمون داشتیم .
و در آخر اینکه همیشه مشکلات هستند که آدم رو میسازند .
برات یه دنیا امید و عشق آسمونی آرزومندم .
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نوشین جان
خدای مهربون توی این دنیا همه چیز رو زوج آفریده.مطمئن باش اگه بتونی شریک مناسبی برای خودت انتخاب کنی و مهارت های لازم رو برای داشتن زندگی زناشویی بهتر کسب کنی "خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است"
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
حس خوشبختي و آرامش يك حس دروني است اگر شما تبديل به يك انسان كامل شوي هيچگاه در وجود انسان ديگر به دنبال چيزي كه نداري نمي گردي .
اين فاكتورها نياز وجود انسان است نه نيازي كه با ازدواج بخواهد به دست بياد و......
در زندگي مشترك مواقعي وجود دارد كه اتفاقا شرايط كاملا بحراني است . اما شما بايد با بهره گيري از حس هاي دروني و مهارتهاي خود بر بحران چيره شوي و آن هم دقيقا با فاكتور آرامش دروني و .........
ازدواج تكامل و همراهي دو انسان كامل است نه دو انساني كه بخواهند كميات خود را با وجود ديگري پر كنند . چرا كه اين اتفاق هرگز نخواهد افتاد . ما مي توانيم يكديگر را پوشش بدهيم و حمايت كنيم اما قادر نخواهيم بود خلا هاي ديگران را پر كنيم همچنين ديگران هم صاحب چنين توانايي در دراز مدت نيستند . اگر چنين توقع و تفكري داشته باشيم در دراز مدت فرسوده و خسته مي شويم و ازدواج با شكست روبه رو خواهد شد . اين حرف به معناي عدم حمايت و....نيست .
ازدواج يك حركت تكاملي جالب و پخته است . اگر به آن حد از بلوغ رسيدي خواهي ديد كه انتخابي درست خواهي شد . بهتر است به توقعات خود در باب ازدواج و آنچه قرار است به دست بياوريم درست فكر كنيم .
روحيه ي رمانتيك و ايده آلي و مطلق گرايي نوعي چشم انداز به زندگي است كه توقعات بالا ايجاد مي كند و معمولا خود فرد بيش از سايرين و اطرافيان آسيب مي خورد و در نتيجه فرافكني رفتاري و احساسي نيز خواهد كرد.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
خیلی خیلی از دوستان و مدیرانم معذرت می خوام به ویژه از نوشین عزیز از اینکه در تاپیک خلل وارد میکنم ، من خیلی نگران فرزند عزیز خانوم آنی هستم شارژ هم ندارم آنی جان اگر میشه یه جوری اطلاع بدید که پسر گرامیتون حالشون خوب هست ؟
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
سلام دوستان عزیزمم. مرسی از جواب.
آقا حامد میشه یکم از برنامه ها و قوانین در مورد همین دعواها بگین؟
ممنونم ازتون.
بله سمانه ج و tasnime elahi شما درست میگید اما نمیدونم چرا من اینقدر ناامید و بدبینم.
ani عزیز مرسی از حرفای خوبتون.
خواهش میکنم سابینا جان صاحب اختیارید شما
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نوشین خسته
آقا حامد میشه یکم از برنامه ها و قوانین در مورد همین دعواها بگین؟
فکر می کنم بهترین راه برای یادگیری این مسائل خواندن کتابها و مقاله های خوب باشد.
در این تالار هم بگردید، تاپیک خوب زیاد پیدا می کنید، مانند این تاپیک: الگوهای رفتاری درحل مشکلات
به نظر من خیلی مهم است که از یک سری مرزها نگذریم و حرمت ها رو نشکنیم.
به خصوص در مواقعی که اختلاف نظر پیش می آید یا از دست هم ناراحت می شویم، باید خیلی سنجیده عمل کنیم. وقتی عصبانی هستیم نباید تصمیم به کاری بگیریم.
باید جنس مخالف رو خوب بشناسیم. شما به عنوان یک زن باید بدانی که یک مرد چطور فکر می کند، چه خواسته هایی دارد، چه چیزهایی برایش مهم هستند و از چه چیزهایی خوشش نمی آید. همینطور شوهر شما باید شما رو بشناسد.
راجع به این مسائل کتابهای زیادی از نویسندگان خوب هست که باید اینها رو مطالعه کرد.
شاید دوستان بتوانند چند کتاب خوب معرفی کنند.
موفق باشید.
RE: خوشبختی و آرامش در گرو ازدواج است؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
اینو بدونیم که :
:72::72:
حتی اگر تنهاترین تنهایان هم شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشته های من است.
:72::72:
سنجاب عزيز
اين جمله جزو تزيينات اطاقمه
و جزو باورهاي هر روزه من
البته من اصلا تنها محسوب نميشم هم به خاطر يه عالم دوست و خانواده خوب و هم به خاطر خدايي بسيار بسيار نازنين
و در مورد ازدواج به نوشين عزيزم
عزيزكم
ما وقتي مي تونيم با كس ديگري يكي بشيم كه اول خودمونو نياز هامونو و بعد خود او رو بشناسيم
ازدواج براي بسياري به دلايل فراوان يك ضرورته.. براي بسياري راهي براي كاملتر.. با گذشت تر.. بزرگتر و مدير تر شدن..
اما همه آدمها به يك شكل كامل نميشن.. اون سخن ابوسعيد ابي ا لخير يادته:
به عدد آدمها.. راه براي رسيدن به خدا وجود دارد!
راه همه يه شكل نيست.در مورد ازدواج هم تنها يه توصيه دارم . جانب تعادل رو از دست نده.. ازدواج نه يك شكنجه گاهه نه يك قصر طلايي.. اما امكان تبديل به هر كدومشون هست.و البته واقعيتهاي زندگي رو اصلا نميشه ناديده گرفت.. مسائل مالي.. رنجش ها.. مسئوليتها.. پيش از هر امري اول ببين خودت كجاي تنهاييت ايستادي و دوست داري اونو با كسي قسمت كني يانه.. من خودم مجردم و هرگز ازدواج نكردم.اگر هر جاي عمرم به اون نيمه ديگرمتناسبي كه قادريم باهم شروع كنيم ميرسيدم شروع ميكردم.. الانم واقعا خوشبختم چون معتقدم كيفيت زندگيم خداييش بالاست. به اين معنا كه زندگي من سخت اما سالم و خوشاينده.. پر تحركه و علي رغم تمام موانع مثه يه رودخونه جاريه..
ميدوني مي خوام چي بگم ؟ مي خوام بگم زندگي خوب و پويا ميتونه شكلاي متفاوتي داشته باشه چه در تجرد باشه چه در تاهل..:72: