یک سال ونیمه عقد هستیم اما برای عروسی اقدام نمیکند

سلام حدود یک سال ونیمه که عقد هستیم اما شوهرم برای برگزاری عروسی اقدامی نمیکند مشکل مسکن نداریم و از نظر مالی مشکلی خدارو شکر وضع تقریبا مناسبی داریم.از جانب دو خانواده(من+همسرم)تحت فشار هستیم در هر مجلسی یا میهمانی در مورد تاریخ عروسی از ما میپرسند اما من جوابی ندارم.پیشنهاد میدهم تا از همسرم بپرسند و جواب ایشان این هست که برای برگزاری مراسم زود است.باورتون نمیشه من بیشتر از طرف خانواده همسرم تحت فشارم تا خانواده خودم!حتی پشت سرم میگن که فلانی مرموزه و تاریخ عروسی شون معلومه و هیچی به ما نمیگه .چندین بار به شوهرم گوشزد کردم که بابا عروسی نمیخوام میگه نه چرا عروسی نگیریم ؟مخارج عروسی برادراش هم پدرش میداده که خدا رحمتش کنه ولی برای همسرم خودش باید مخارجش رو بده در ضمن مادرشوهرم با برگزاری مراسم مخالفه و اسمی از خرید و...برای من نمیاره.با وجود اینکه و ضع مالی خوبی داره و برای 3تا عروس قبلی از لحاظ خرید و مراسم سنگ تموم گذاشته با وجود اینکه با ازدواج 2تاشون مخالف بوده.

به نظر من اگه شوهرت اقدامی نمیکنه و دلیل خاصی هم نداره بگو پدر و مادرت با مادرش صحبت کنن البته اگه خودت نمیتونی به جواب قانع کننده ای برسی. رابطه ات با شوهرت چطوره؟ فکر می کنی کاملا راضیه یا مثلا امکان داره بدلایلی دچار تردید شده باشه؟ دعوا یا مشکل خاصی با هم ندارید؟

بيشتر توضيح بده؟!

jiliعزیز
میشه راجع به رابطه ات با همسرت بیشتر توضیح بدی گلم.شما با شوهرت راجع به این موضوع صحبت کردی؟دلیل قانع کننده ای داشته؟؟

درباره این قضیه حتما با خانواده هم گام باش و پدرت را برای صحبت با همسرت بفرست.

سلام دوستان عزیز ممنونم که همگی به فکرمن هستید و میخواهید به من کمک کنید
پدر و مادر من اینقدر غرور دارند که برای چنین مسئله ای پاپیش نمیگذارند براشون افت داره که برن و بگن چرا عروسی نمیگیری .بیشتر مادرم و خواهرام اصرار میکنن. وقتی بهشون میگم میگن برای ما زشته که یاداوری کنیم خودشون باید اینو بفهمن و درک کنن.وقتی به من میگن چرا عروسی نمیگیرین و من بهشون میگم به خودش بگین جوابشون اینه که تصمیم با خودشونه ما عاشق بچه مون هستیم و قدمت روی دو تا چشم ماست.من واقعا از این دو رفتار متفاوت در عذابم.جالبتر ایمنکه خانواده شوهرم دوران عقد زیاد رو دوست ندارن.رابطه من با شوهر خوبه احترام همدیگه رو داریم.ولی وقتی اسم عروسی میارم یا تقویم میذارم جلو همسرم میگه:الان وقتش نیست!کار همسرم بگونه ای است که از 7صبح تا 10شب سرکار هست ساعت ملاقات ما11:30شب میباشدکه حدود 2ساعت در شبانه روز پیش هم هستیم بیشتر اوقات شب رو پیش هم میگذرونیم و اجازه نمیده شب برم خونه خودمون

آيا در دوران عقد روابط زناشويي كامل داشته و داريد؟

اگر جوابتان مثبت است. ايشان تقريبا آن چيزي را كه از ازدواج مي خواهند دارند و دليلي براي زودتر گرفتن عروسي نمي بينند. در يك كلام اينطوري راحت ترند.

خوب عزیزم وقتی هیچ فشاری از جانب هیچ کس روش نیست و تو را هم داره ب اندازه کافی می بینه پس چرا خودش رو به زحمت بیندازه؟ به نظر میرسه تو دختر آرومی باشی و اهل داد و بیداد نیستی که این خوبه ولی کمی جدی باهاش صحبت کن و بگو از طرف خانواده ات در فشار هستی و اینکه مردم فکر می کنند مشکلی بین شماست که عروسی نمی گیرید. البته من فکر می کنم شاید هم شوهرت تصمیم داره بدون برگزاری مراسم بروید سر خانه خودتان (چون گفتید مادر شوهرتان مخالفه ) و احتمالا نمیتونه رضایت مادرش رو برای برگزاری مراسم جلب کنه.
کمی جدیت داشته باش و اگر به نتیجه نرسیدی پدرت باید صحبت کند. (به پدرت بگو که دوران عقد زیاد مفید نیست و ممکن است مشکلات جبران ناپذیری به وجود آورد. ) . البته این نظر من است و امیدوارم دوستان دیگر با تو همفکری کنند.

سلام عزیزم.
منم 1ساله عقدم و رنج میبرم ازینکه خانواده همسرم هیچی نمیگن.حتی در حد 1 صحبت کوتاه هم تاحالا نکردن.
هربار که به مشکلی که مربوط به دوران عقد باشه برمیخوریم،همسرم میرن تو فکر خونه رفتن اما فقط تا حدود 2روز بعد باز دوباره فراموش میکنن!
منم مثله شما ازینکه دیگران پیگیری میکنن چرا خونتون نمیرین رنج میبرم و نمیدونم چی کار کنم.
رابطه کامل داشتن در دوران عقد خیلی مواقع اصلا ربطی به دختر نداره و مرد از شدن نیازشه که به جبر این کارو انجام میده.حالا گناه دختر چیه که مرد میل کمی به خونه رفتن داره؟
از دوستان میخوام که به من و جیلی عزیز کمک کنن.

شمیم جان یعنی چی که رابطه کامل داشتن ربطی به دختر نداره این رابطه داره با تو انجام میشه و تو 50 درصد قضیه هستی. اگه یادمان باشد قدیم ترها پدر و مادر دختر اجازه نمیدادند دخترها در دوران عقد با پسر جایی برن یا شب پیش هم بمونن اما ما دخترها جلوی پدرامون درامدیم که یهنی چی؟ روشنفکر باشید ؟ بگذارید همو بشناسیم. خوب به نظر من اونها از روی تجربه این کارو می کردن که تا حدی هم درست بوده و پسر هم برای اینکه 2 ساعت دخترو ببینه کلی منت پدر و مادرو می کشید البته هنوز هم در خیلی خانواده ها اینطوریه.
حالا به هر حال با کمی سیاست بایستی مشکلتان را حل کنید ولی نهایتا از بزرگترهایتان کمک بخواهید.

به نظرم حتي اگه تا الان هم رابطه كامل داشتيد. از اين به بعد يه كم كمش كنيد و زياد خودتون را در اختيار قرار نديد. تا اين آقايون محترم احساس نكنند: خوب اينطوري كه بهتره هم زن دارند و مسئوليت زن و زندگي هم ندارند.

در ضمن الان هيچ كس از شما به شوهراتون نزديك تر نيست. و هيچ كس الان به اندازه شما روي شوهراتون نفوذ نداره. خيلي منطقي و دوستانه ازشون بخواهيد كه زودتر عروسي كنيد. اين حرفا و توافق ها معمولا بين عروس و داماد رد و بدل مي شه و خودشون توافق مي كنند.

عزیزم خیلی منطقی و جدی باهاش صحبت کن.بگو که معذب هستی و دوست داری زودتر برین سر خونه و زندگی تون.بذار برات دلش تنگ بشه .

وقتی در مورد رابطه بینمون صحبت میکنم جوابش اینه که این حق منه و شما زن من هستی و من این اختیار رو دارم که این تقاضا رو داشته باشم.در ضمن خواهر و برادرم بیشتر از یک سال ونیم عقد بودن.شوهر من الان 32سالشه: نیاز داره، من میتونم بهش نه بگم؟من کارمندم و میدونم که دردسرام بعد از ازدواج بیشتر میشه ولی یک حس بد دارم که زمان عقدمون زیاده.از یک طرف فشاری که روی خودمه و داره منو روز به روز افسرده تر میکنه و به سمت انزوا میرم و اصلا نمیخوام و دوست ندارم توی جمع خانوادگی ظاهر بشم تا این سوالات رو جواب ندم:کی عروسیتونه؟چرا عروسی نمیگیرن؟و...و...و...و...و.از طرف دیگه جاری های حسود وفوضول که با حرفاشون در مورد عروسیهاشون وجشن های باشکوهی که گرفتن و دوران عقد کوتاهی که داشتن.باورتون نمیشه در جواب جاریم که گفت:چرا نمیرین سر خونه زندگیتون؟اینقدر عصبانی شدم که گفتم:عزیزمن شما که رفتین سر خونه زندگیتون چندتا مدال افتخار و موفقیت انداختن گردنتون؟؟؟؟!!!!! باید این سوال ها رو از مادر شوهر و شوهر من بپرسن اخه دختر که نمیگه :ایهاالناس بیاید منو ببرین خونه .دختر که نباید خودش رو سبک کنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ليلا موفق

به نظرم حتي اگه تا الان هم رابطه كامل داشتيد. از اين به بعد يه كم كمش كنيد و زياد خودتون را در اختيار قرار نديد. تا اين آقايون محترم احساس نكنند: خوب اينطوري كه بهتره هم زن دارند و مسئوليت زن و زندگي هم ندارند.

در ضمن الان هيچ كس از شما به شوهراتون نزديك تر نيست. و هيچ كس الان به اندازه شما روي شوهراتون نفوذ نداره. خيلي منطقي و دوستانه ازشون بخواهيد كه زودتر عروسي كنيد. اين حرفا و توافق ها معمولا بين عروس و داماد رد و بدل مي شه و خودشون توافق مي كنند.

---