مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
سلام
من 6 ماهه نامزد کردم.
مارد شوهرم شدیده علاقه داره با من صمیمی باشه باهم دوتایی بریم گردش مسافرت خرید.آدم بدجنسی نیست ولی من هیچ علاقه و تفاهمی باهاش ندارم و حرفاش واسم اعصاب خورد کن و آزاردهندست.خیلی زیاد دخالت میکنه و نظر میده تو کارام.هردفعه یه جا دعوتش کنن عروسی مولودیه یا هرجا دیگه اصرار داره منم باهاش برم.وقتی پیش نامزدم میشینم میگه بیا آشپزخونه پیش من شما همیشه باهمین.هی زنگ میزنه که حوصلم سر رفته منو ببرین بیرون.ازم خیلی انتظارات داره.البته من اوایل خیلی باهاش صمیمی بودم ولی هردفعه باهاش صمیمی و مهربون میشم سو استفاده و دخالت میکنه.میگه وقتی برین خونتون هرروز میام خونتون میمونم پیشتون.خیلی نگرانم نمیدونم چکار کنم .رو اعصابم خیلی تاثیر گذاشته شبا همش گریه میکنم.به من بگین باهاش چیکار کنم که بهم وصل نشه.
خواهش میکنم راهنماییم کنین واقعا برام درد ساز شده.نمیتونم از زندگی و نامزدیم لذت ببرم.مادر شوهر من آدمیه که به هیچ عنوان از رو نمیره.هیچ دوستیم نداره که باهاش مشغول بشه بهش میگم مامان واسه خودون دوست پیدا کنین آدم به همصحبت همسن احتیاج داره فایده نداره.میترسم وقتی رفتم خونم هرروز پاشه بیاد .آخه هرچیزی حدی نداره .اصلا نمیذاره رابطمون در حد نرمال عروس ماردشوهری بمونه.میشه مدیر همدردی هم راهنمایییم کنه؟
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
چرا کسی کمکم نمیکنه
اون دفعه هم که سوال پرسیدم فقط 3 نفر جوابمو دادن
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
سلام دوست عزیز
شما باید در درجه اول با انتخاب شیوه ای مناسب و با احترام به ایشان نشان دهید که خط قرمز های روابطشان با شما کجاست.خیلی مودبانه جلوی کنجکاوی های همسرتلن را بگیرید.با کلام منایب و انتخاب واژه های صحیح این مسئله را حل کنید.عزیزم اختلاف داستن با خانواده همسر به خصوص در روزهای اولیه که شما به عنوان عضوی جدید وارد خانواده آنها شدید امری طبیعی است و یک مشکل نیست بلکه شیوه حل اختلاف است که می تواند مشکل ساز باشد.رفتار شما باید به گونه ای باشد که خلوت شخصی خود را داشته باشید و جلوی رفت و آمدهای غیر معمول گرفته شود.
نمی دانم شما شاغل هستید یا خانه دار.اگر شاغل باشید به دلیل اینکه ساعاتی از روز را به فعالیت مشغول هستید-مادر شوهرتان متوجه میشوند که خیلی نمی توانند روی رفت و آمد با شما حساب باز کنند.
teli جان باید رفت وآمد با خانواده های زوجین حد و مرز مشخصی داشته باشد که خدایی نکرده اجازه دخالت به خانواده ها داده نشود و همچنین حریمی که مختص شما و همسرتان است حفظ شود.با تدبیر و رفتاری عاقلانه میتوان مرزها را مشخص کرد.
برایت آرزوی موفقیت دارم.:72:
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
ميتوني با احترام و با مهربوني كم كم مرزها رو مشخص كني به هر حال اول ازدواجه واسه همه پيش مياد.مثلا بعد از خوردن ناهار نيم ساعت كنارش بشين و بعد بگو مامان ببخشيد عادت دارم بعد از ناهار دراز بكشم و با همسرتون بريد تو اتاق يا اصلا خود همسرتون بياد صدات بزنه و بگه بيا تو اتاقم كارت دارم.اين نظر منه اميدوارم تونسته باشم كمكت كنم
موفق باشي
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
سلام،
این دو تاپیک رو مطالعه کردید؟
http://www.hamdardi.net/thread-12019.html
http://www.hamdardi.net/thread-55.html
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
خیلی برای من عجیبه..به نظر من مادر شوهرتون فقط فقط خیلی شما رو دوست داره و همین!!...شما داری مشکل تراشی میکنی برای خودت...
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
خب شما تازه عروسش شديد وذوق داره ومن احتمال ميدم شما عروس اولش باشيد.عزيزم نگران نباش به مرور زمان رابطتون يكم سردتر ميشه .در ضمن شما مجبور نيستي به همه درخواستهاي مادر شوهرتون براي رفتن به مراسم مختلف اكي بديد ميتوني بعضياشو با معذرت خواهي رد كني .موفق باشيد
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
ازتون ممنونم.به خدا مشکل تراشی نمیکنم.وقتی محبت و خواستن افراطی باشه دردساز میشه.بهتون حق میدم اینجوری فکر کنین.
کاش به همین راحتی راضی میشد.دوروز طول میکشه که راضیش کنم که من نمیام.اونم بادلخوری.
4 روز پیش با نامزدم رفتیم تهران مسافرت.زنگ زد گفت این دفعه اول بود باهم رفتین از دفعه دیگه مامانم باهاتون میاد(یعنی خودش):302:
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
سلا م.من چند تا سوال داشتم:
ایشون دختر هم دارن؟
ایشون عروس دیگه ای هم دارن؟
همسرتون تک پسر ایشون هستن یا نه؟
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
من عروس اولم
همسرک یه داداش داره که 3 سال ازش کوچیکتره یه آبجی هم که 10 سال کوچیکتره و دانشجو
همسرم یه داداش و یه آبجی از خودش کوچیکتر داره
به خدا هی میگم ایندفعه سعی میکنم حساس نباشم و .....ولی کافیه یه روز و یه ساعت اونجا باشم .
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
خوب به نظرم رفتار مادر شوهرتون یه کم به این برمیگرده که شما اولین عروسش هستی و ایشون میخاد رابطه ی صمیمانه ای باهات داشته باشه .کلا همسرت خانواده ی کم جمعیتی داره و معمولا تو این خانواده ها اعضای تازه وارد جایگاه ویژه ای دارن اما شما:یه کم حساسیتت رو کم کنه.برنامه های دو نفره ای با همسرت ترتیب بده که مادر ایشون اصلا علاقه ای بهش نداره! کارهای مادر همسرت رو به پای دخالت نزار چون من هم که نوشته های شما رو خوندم بیشتر احساس کردم ایشون نحوه ی ابراز محبتش به این نحو هست و قصد دخالت نداره و در نهایت این که: من فکر میکنم شما هنوز سر زندگی مشترکت نرفتی پس ناگزیر به این نحوه از رفت و آمد هستی بعد از این که ان شالله سر خونه زندگیتون برین انقدر با همسرت وقت داری که اون طوری که دوست داری بگزرونی که نهایت نداره اما اگه خیلی به مادر همسرت حساس هستی اون موقع هم یه کم دورتر از ایشون خونه بگیر تا راحت تر باشی.
موفق باشی
RE: مادر شوهرم فکر میکنه من با اون ازدواج کردم
شما جوان هستيد و نمي دانيد از اين فرصت چطور به نفع خود استفاده كنيد. من جاي شما بودم از اين فرصت استفاده مي كردم براي جا كردن تمام كمال خودم در دل مادر شوهر:163: