-
ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
سلام
اولین باره که دارم تاپیکی ایجاد میکنم.
وحشت بی اندازه ای دارم و دوران خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم و پیش رو دارم. ناراحتی هایی که منو از پا در آورده و تبدیل به یه بیمار روانی کرده. روزی 100 بار آرزوی مردن دارم.
25 سالمه . 4 سال قبل با مردی آشنا شدم.
خیلی دلم میخواد بگم چه دوران عاشقانه ای بوده و ما چقدر خوش و خرم بودیم. اما حقیقت اینطور نبود.
حقیقت تلخ اینه که : واقعا عاشقش شدم. نمیتونم حتی از عشقم براتون گوشه ای رو بگم. 4 سال هر لحظه و ثانیه و .. به خاطرش زندگی کردم. همه چیزم رو برای اثبات عشقم داده ام.
دختر مومنی بودم اما از خیلی از خط قرمزهای زندگیم به خاطرش، گذشتم. نجابت و پاکی و باکرگی من به راه عشقی رفت که حالا دیگه نیست.
آزارم داد. نمیدونم چی شد؟ یه دفه ماه رمضان بود که بهم گفت بعد از ماه رمضان، میخواد ازدواج کنه.
هیچ وقت بهم قول ازدواج نداده بود . هیچ وقت حتی یه دوستت دارم ساده هم بهم نگفت. من بودم و یه عشق یه طرفه. بعدش من موندم و یه عالمه درد و ناراحتی.
خیلی فکر کردم. خودم ازش جدا شدم . دو هفته ای میشه. خدا میدونه چقدر برام سخت بود که تو چشماش نگاه کنم و بهش بگم " میخوام ترکت کنم" کسی رو ترک کردم که بدون بودن ، نفس کشیدن برام سخت شده.
بخشیدمش و رهاش کردم. الان دیگه نمیدونم کجاس. چطوره. چند روزی گوشیمو خاموش کردم.
چیزهایی که الان داره نابودم میکنه اینه که هنوز دوسش دارم.
بکارتمو از دست دادم. دائم کابووس و وحشتشو دارم. داغونم کرده.
نمیدونم باید چکار کنم و از کجا شروع کم. من واقعا سردرگمم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
چرابه اين سادگي ميذاري كه بره؟؟؟؟؟اگه باكرگيتوازدست نميدادي اتفاقا تشويقت هم ميكردم كه كار خوبي كردي كه ازش جدا شدي.ولي شرايطي كه توش هستي فكرنميكنم شرايطي باشه كه بازم بخواي راحت ازش بگذري وبذاري ايشون به راحتي وباخيال راحت خوشبخت بشه .توروخدا انقدر احساساتي نباش يه خورده به خودت وآيندت فكر كن بين ميتوني به افرادي كه ميان خواستگاريت به راحتي بگي كه قبلا رابطه داشتي ويا آيا اونا اينو خوهند تونست قبول كنن؟نميخوام تودلتو خالي كنما ولي ازت خوهش ميكنم انقدر ايثار نكن.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
عزیزم ای کاش زودتر از اینها در این مورد حرف می زدی ...
قبل از هر چیز باید بگم شما اولین کسی نیستی که مجبوره رنج دل کندن رو تحمل کنه و آخرین کسی هم نیستی که می بایست با پیامد های یک رابطه کنار بیاد. می تونم به جرات بگم روزی به این تالار نمی گذره که یکی نیاد و یه تاپیک جدید در مورد به شکست خوردن رابطه های دوستی باز نکنه ... پس شما تنها نیستی و خیلی ها تو شرایطی مثل شما گرفتارن. به خودت مسلط باش و دلت رو آروم کن... بعدا به راهکار های دیگه(از جمله راهکار قانونی) فکر خواهیم کرد ...
لطفا اول کمی توی تالار بچرخ... مخصوصا تو این زیر مجموعه:
http://www.hamdardi.net/forum-21.html
کلی مثال می تونی شبیه خودت پیدا کنی و راهنمایی ها رو بخونی. حوصله کن و یواش یواش پیش برو ...
شاید شروع از این دو تاپیک و پاسخ آقای مدیر به یک مراجع شروع خوبی باشه:
http://www.hamdardi.net/thread-13554.html
http://www.hamdardi.net/thread-11470.html
فعلا :72:...
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
پروردگارم
یگانه قادر مطلق که همه کاری از دستش ساختس از اون کمک بخواه برای آرامشت باهاش حرف بزن و ببین چقدر به آرامش میرسی، بهش بگو خدایا دستاتو رها کردم و گم شدم ولی دوبار پیدات میکنم و دیگه دستای مهربونتو رها نمیکنم مراقبم باش ...
مهربونی اون مرد زندگی نیست اون یه نامرده که ازادش به غیر از تو هم میرسه تو خودتو در اختیارش گذاشتی و بهت دست درازی کرده الان که رهاش کردی ازذهنت هم این موجود کثیف رو بیرون کن، اما وجدانش رو به درد بیار البته اگر وجدانی داشته باشه که بعید میدونم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
شاید نشه به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت آ اما میشه الان آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی جان من برادری دارم که با دختری مثل تو دوست شد و واقعا اون دختر محشره مهربونه خوشگله و متاسفانه عاشق برادر بد اخلاق من. حالا بعد از دو سال داداشم میگه من نمیخواهم. من از روز اول هم قول ازدواج ندادم البته من فکر می کنم به دختره قول ازدواج هم داده بوده. ما مخصوصا مامانم دختره را خیلی دوست داره ولی داداشم میگه نه.البته اونم باکرگیشو از دست داده اما نه از طرف داداش من. به هر حال داداش من هم باهاش خیلی کارا کرده. حالا می خوام اینو بهت بگم که من همیشه رفتارای داداشم و دختره را زیر نظر داشتم. داداشم تند خو دختره آرام و مهربان. اینه که داداشم پر رو شد و فکر کرد خبریه و این دختره همیشه هست. بیش از حد عزیزم از خودت مایه گذاشتی. الان که اینها از هم جدا شدند باز هم دختره با مامانم در ارتباطه و این باعث میشه داداشم باز هم پر روتر بشه. تو کار خوبی کردی که کات کردی چون اگر این کارو نمی کردی خودت رو به دست و پاش می انداختی و این بدتره. نمی دانم در خانواده کسی حمایتت میکنه و خبر داره یا نه ولی مسافرت برو و احساس آزادی کن. سعی کن با دقت بیشتری به اطرافت نگاه کنی. ببین بکارت تو این مملکت ارزش داره و خیلی مسخره است. اما چیز مهمی نیست و خیلی از پسرها هم در حال حاضر باهاش کنار میان. ولی اصلا پسرها مهم نیستند تو مهمی. به این مسائل فکر نکن. الان فقط سعی کن دوباره خودت رو بسازی. در ضمن این مشکلت رو به هیچ دوستی نگو چون شاید بعدا برات دردسر ساز بشن. حرفاتو همین جا بگو و اون آدم رو هم به خدا بسپار و امیدوارم با کسی ازدواج کنه که روزی صد بار آرزوی مرگ کنه. میدونی که بعضی از همجنسان عزیزمان مردان را تا پای خودکشی می برند.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
من هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی اینطوری بشم.
گاهی وقتا دوسم داشت. مخصوصا این سال آخر. مهربون بود. اول مشاورم بود که باهاش آشنا شدم.
دو سالی از رابطه مون گذشت که بعدش به روابط جنسی کشیده شد.
یه دنیا خاطره دارم که نمیتونم فراموش کنم
هنوز دلم تنگ میشه. هرچند دیگه برنمیگردم . هرگز.
آویژه جان گفتی کاش زودتر اومده بودم. یه بار اومدم . یه بار فقط تو تاپیک یه دوستی چند خط از وضعیت خودم نوشتم که تجربه امو گفته باشم. اما بعدش خیلی بد شد.
یکی از خانومای تالار برام نوشت که دارم کارمو توجیه میکنم. نوشت حرفای من اسمش تبلیغه. نوشت که مذکرها نمیتونن به چنین دخترانی اعتماد کنن و ما باعث میشیم اونا به هیچ دختر دیگه ای اعتماد نکنن. اوروز خیلی دلم شکست.
با اینکه تصمیم داشتم تاپیکی برای خودم بزنم، اما منصرف شدم.
حالام که نوشتم آب از سرم گذشته.
برام دیگه مهم نیست که فکر کنن روابط من با یه مرد ، مردی که دوسش داشتم ، تبلیغ و توجیه یا نه. برام مهم نیست کسی گریه هامو ببینه.
برام مهم نیست همه عالم بدونن تو آغوش کسی بودم که عاشقش بودم.
اما من ترسیدم.
شبی نیست که بدون گریه بخوابم . بدون کابوس. من پر از درد شدم . و به چشم دیگران ناپاکم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آویژه
عزیزم ای کاش زودتر از اینها در این مورد حرف می زدی ...
قبل از هر چیز باید بگم شما اولین کسی نیستی که مجبوره رنج دل کندن رو تحمل کنه و آخرین کسی هم نیستی که می بایست با پیامد های یک رابطه کنار بیاد. می تونم به جرات بگم روزی به این تالار نمی گذره که یکی نیاد و یه تاپیک جدید در مورد به شکست خوردن رابطه های دوستی باز نکنه ... پس شما تنها نیستی و خیلی ها تو شرایطی مثل شما گرفتارن. به خودت مسلط باش و دلت رو آروم کن... بعدا به راهکار های دیگه(از جمله راهکار قانونی) فکر خواهیم کرد ...
لطفا اول کمی توی تالار بچرخ... مخصوصا تو این زیر مجموعه:
http://www.hamdardi.net/forum-21.html
کلی مثال می تونی شبیه خودت پیدا کنی و راهنمایی ها رو بخونی. حوصله کن و یواش یواش پیش برو ...
شاید شروع از این دو تاپیک و پاسخ آقای مدیر به یک مراجع شروع خوبی باشه:
http://www.hamdardi.net/thread-13554.html
http://www.hamdardi.net/thread-11470.html
فعلا :72:...
عزیزم آویژه جون
چشم. حتما میخونم. هرچند " حرفهای صمیمانه مدیر با دخترانش " رو قبلا خونده بودم.
اما ممنونم.
خودمم دلم میخواد تموم بشه.
به خدا من زیر بار این مشکلات فقط میخوام نفس بکشم.
من توبه کردم آویژه . شب قدر توبه کردم که دیگه هیچ وقت برنمیگردم.
اما سخته برام . تحمل میکنم اما چطوری ؟ چقدر ؟ تاوان چقدر کافیه؟
من اشتباه کردم.
اوایل فکر میکردم اشکالی نداره عشق یه طرفه. اما حالا نابودم .
.
.
. به دکتر مراجعه کردم که ترمیم کنم. نمیدونم کار درستیه یا نه. اما میدونم که دروغ بزرگیه.
خانوادم منو تحت فشار میذارن که ازدواج کنم. اون طفلیا که هیچی از ماجرا نمیدونن. طفلک مادرم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربوني عزيز
ميدوني بدترين چيز در سرنوشت يك انسان چيه؟ اينه كه نتونه خودشو دوست داشته باشه و به خودش احترام بذاره. اون موقع است كه تمام زمين زير پاي اين انسان مردابش مي شه.
دوست من... هيچ چيز ارزش اينو نداره كه تو از خودت متنفر بشي يا آرزوي مرگ بكني. ناراحتي ...غصه داري...فكر ميكني اشتباه كردي..فكر مي كني از نيت خوب و عشقت سو استفاده شده...قبوله..همه اش درسته...ولي يه تجربه ايي بدست آوردي كه ديگه تا زماني كه از نيت كسي مطمئن نشدي بهش اعتماد نكني. تجربه ايي كه بهاي گزافي پرداخت كردي ولي هيچ كدوم از اينها دليل نمي شه كه فكر كني ناپاكي عزيز دلم.
پاكي تو درون دل و روح و نفس تو ست عزيزم.... بيا از منظر دين خيال تو رو راحت كنم. مشكل ما اينه كه همه چيز رو بدون فكر و منطق بررسي مي كنيم. فكر مي كني براي چي رابطه نامشروع درست نيست؟ مثلا خدا به بكارت دخترا نياز داره؟ قربون خدا برم كه تمام هدفش راحتي بنده اش بوده. و اگه مي گه رابطه نا مشروع نداشته باشيد براي همين زجري كه دختر گل الان داري مي كشي نه به اين خاطر كه تو ديگه پاك نيستي. خدا ميدونه كه زنا دلشون مثل گل لطيفه و زود عاشق مي شن و ....وقتي رابطه جنسي پيش مياد يه احساس وابستگي شديد هم پشت اين رابطه ايجاد مي شه و وقتي يه رابطه پايدار با كسي نداشته باشي مثل ازدواج و اينا... دچارسرخوردگي مي شي و آزار مي بيني. پس همه اش اينه. تو داري آزار مي بيني و اين تقاص اشتباه خودته. ولي دليلي بر اين نيست كه تو معصوم نباشي.
اول از همه....
بهترين كار رو انجام ميدي كه با ايشون ديگه رابطه نداري.. به هيچ عنوان با كسي كه مسئوليت پذير نيست و چشمش رو به آينده زندگي تو بسته ادامه رابطه نده.
اشتباه خودت رو قبول كن و سعي ديگه تكرارش نكني.
با خودت از در دوستي در بيا. از جسمت خجالت نكش. با خودت با مهربوني صحبت كن و غمخوار وجودت باش.
برنامه هاي جديدي براي خودت بريز. ورزش كن...مسافرت برو..مهارت جديدي ياد بگير..اگه كار مي كني بيشتر كار كن كه اين روزها برات بگذره.
كتاب بخون...كتاب هايي مثل چهار اثر از فلورانس اسكاول شين...كتاب هاي كاترين پاندر و هر چيزي كه اميد رو به زندگي ات برگردونه.
دوستان راست مي گن به كسي حرفي نزن ..درد دلت رو همين جا بكن...
هيچ كس از آينده خبرنداره ولي من اينو مي دونم كه آينده براي تو پر از خوبي و خوشي خواهد بود. يه سبد پر از اتفاقات خوب....
و از همه مهمتر فعلا با هيچ جنس مخالفي رابطه دوستي و نزديك برقرار نكن. چون دراين حالت مستعد اشتباه و وابستگي بزرگتري هستي.
فعلا از خودت انتظارات كوچيك داشته باش...همه چيز درست مي شه.:72:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrabooni
یه بار فقط تو تاپیک یه دوستی چند خط از وضعیت خودم نوشتم که تجربه امو گفته باشم. اما بعدش خیلی بد شد.
یکی از خانومای تالار برام نوشت که دارم کارمو توجیه میکنم. نوشت حرفای من اسمش تبلیغه. نوشت که مذکرها نمیتونن به چنین دخترانی اعتماد کنن و ما باعث میشیم اونا به هیچ دختر دیگه ای اعتماد نکنن. اوروز خیلی دلم شکست.
مهربونی عزیز،دوست خوبم من همون خانوم هستم که این جملات روبرات نوشتم.همون موقع هم ازت معذرت خواهی کردم.گفتم که سوءتفاهم شده بود ومنظورم اصلا اونی نبوده که تو برداشت کردی.یه نفر تویکی ازتایپیکهای درجریان امروز نوشت که خداگفته گناه خودتون رو داد نزنید،منم دقیقا منظورم همین جمله بود.اصلا دلم نمیخواست دلی روبشکنم.:(
بگذریم...
عزیزم میگی توبه کردی،این خیلی با ارزشه،مطمئن باش خدا انقدرمهربون هست که توبه ات رو بپذیره.ازاین هم مطمئن باش گذرزمان احساساتت رو کمتر می کنه ومیرسه روزی که دیگه نسبت بهش حسی نداری.به شرطی که نشینی وهرروزخاطراتت رو مرور کنی.لازمه اینکار تنها اراده است وایمان.چیزی که خودم به عینه تجره کردم.
اول اراده کن بعدسعی کن ذهنت رو انقدر مشغول کنی که فرصت مرور خاطرات رو نداشته
باشی.آروم میشی.:43:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
ببین اگه میتونی دکتر بری حتما برو حداقل برای بهبود روحیه خودت. در آینده میتونی در مورد اینکه به مرد مورد علاقه ات حقیقت رو بگی یا نه فکر کنی. اگر مادرت میتونه این قضیه را درک بکنه و برات مشکل بزرگتری نمیشه بهش بگو ولی فقط مادرت. لطفا اعتیاد به یک عشق یکطرفه را فراموش کن. برای خودت نبش قبر نکن تا خاطرات زیبا را با یاد آوری. مطمئن باش بدترین روابط هم خاطرات زیبا داشته اند. اینقدر از لغات ناراحت کننده استفاده نکن. خودت را سرگرم کن. زندگی با بدترین خاطرات حتی در جریان است و می گذرد پس تو هم آن را راحت تر بگذران. فراموش نکن اگر تماسی با اون شخص بگیری یعنی دوباره تمام پلهای پشت سرت را خراب کرده ای. اصلا و ابدا به برگشت فکر نکن چون جز تحقیر تو چیزی ندارد.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
ارزش يك زن به صلابتشه! حتي اگر اشتباهي مرتكب شدي بگو اين منم و پاي اشتباهم وايميستم! اصلا چه اهميتي داره ديگران چي راجع به ما فكر كنن؟ انقدر خودخواه شو كه هيچ وقت بي جهت كسي رو بر خودت ترجيح ندي! اگر اينو ياد مي گرفتي به پاي هوس بازي مرد ديگري قربوني نمي شدي! بله مي گم قربوني چون همه تقصير متوجه تو نيست. بيش از نيمي از تقصير گردن كسي هست كه از تو چنين چيزي رو تقاضا كرده!
از خودت و از گناهت بگذر و اينو بدون اگر خودت خودتو نبخشي خدا هم نمي بخشه!
عزيز من! خانمي! خيلي ها مثل تو گول مردمان مزوّر رو خوردن. خودتو سرزنش نكن. هنوز يك انساني و راه زيادي براي طي كردن داري.
مي دوني چيه؟ اگه واقعا از ته دل خودتو ببخشي و ديگه چنين كاري رو تكرار نكني به حقيقت پاك و منزه مي شي مثل آينه! :46:
قدرت انسان بودن خودت رو با نامردي يك پسر به زير نيار گل من!
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
ارزش يك زن به صلابتشه! حتي اگر اشتباهي مرتكب شدي بگو اين منم و پاي اشتباهم وايميستم! اصلا چه اهميتي داره ديگران چي راجع به ما فكر كنن؟ انقدر خودخواه شو كه هيچ وقت بي جهت كسي رو بر خودت ترجيح ندي! اگر اينو ياد مي گرفتي به پاي هوس بازي مرد ديگري قربوني نمي شدي! بله مي گم قربوني چون همه تقصير متوجه تو نيست. بيش از نيمي از تقصير گردن كسي هست كه از تو چنين چيزي رو تقاضا كرده!
از خودت و از گناهت بگذر و اينو بدون اگر خودت خودتو نبخشي خدا هم نمي بخشه!
عزيز من! خانمي! خيلي ها مثل تو گول مردمان مزوّر رو خوردن. خودتو سرزنش نكن. هنوز يك انساني و راه زيادي براي طي كردن داري.
مي دوني چيه؟ اگه واقعا از ته دل خودتو ببخشي و ديگه چنين كاري رو تكرار نكني به حقيقت پاك و منزه مي شي مثل آينه! :46:
قدرت انسان بودن خودت رو با نامردي يك پسر به زير نيار گل من!
راستش قلبم شکسته
انگار یه سوراخ بزرگ وسط قلبمه که نمیتونم ترمیمش کنم. من واقعا خودمو مقصر میدونم و پای این اشتباه ایستادم. دلم برای عشق پاک و مظلومم تنگ میشه. عشقی که به پای کسی ریختم که هیچ وقت منو نمیخواست. خودم کردم. خودم عشقمو به لجن کشیدم.
واقعا پر از خشم شدم. باورمیکنی دلم چقدر میخواد جیغ بزنم؟ چقدر میخوام از اینجا دور بشم . از ادمای دور و برم؟
چطور باید خودخواه بشم؟ زمانی که احساس میکنم اونقدر تحقیر شدم و اونقدر آزرده شدم که دلم پوسیده و از اونچه که سالهای قبل بوده ام دور شدم؟؟
دیروز که داشتم محل کارمو ترک میکردم یه دفه یه اس ام اس ازش بهم رسید. خودش بود. انگار برق سه فاز بهم وصل کرده باشن. طوری که نتونستم درست راه برم و اگه همکارم نبود از پله پرت میشدم. مجبور شده بودم گوشیمو روشن کنم. فراموش کرده بودم دوباره خاموشش کنم.
برام نوشته بود : سلام خوبی؟
نمیدونم چی میخواد . چه منظوری داره. خودش میدونه که چه رنجی میبرم اما این کارو میکنه.
جوابی ندادم و دوباره خاموش کردم. اما واقعا تا شب حالم بد بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrabooni
یه بار فقط تو تاپیک یه دوستی چند خط از وضعیت خودم نوشتم که تجربه امو گفته باشم. اما بعدش خیلی بد شد.
یکی از خانومای تالار برام نوشت که دارم کارمو توجیه میکنم. نوشت حرفای من اسمش تبلیغه. نوشت که مذکرها نمیتونن به چنین دخترانی اعتماد کنن و ما باعث میشیم اونا به هیچ دختر دیگه ای اعتماد نکنن. اوروز خیلی دلم شکست.
مهربونی عزیز،دوست خوبم من همون خانوم هستم که این جملات روبرات نوشتم.همون موقع هم ازت معذرت خواهی کردم.گفتم که سوءتفاهم شده بود ومنظورم اصلا اونی نبوده که تو برداشت کردی.یه نفر تویکی ازتایپیکهای درجریان امروز نوشت که خداگفته گناه خودتون رو داد نزنید،منم دقیقا منظورم همین جمله بود.اصلا دلم نمیخواست دلی روبشکنم.:(
بگذریم...
عزیزم میگی توبه کردی،این خیلی با ارزشه،مطمئن باش خدا انقدرمهربون هست که توبه ات رو بپذیره.ازاین هم مطمئن باش گذرزمان احساساتت رو کمتر می کنه ومیرسه روزی که دیگه نسبت بهش حسی نداری.به شرطی که نشینی وهرروزخاطراتت رو مرور کنی.لازمه اینکار تنها اراده است وایمان.چیزی که خودم به عینه تجره کردم.
اول اراده کن بعدسعی کن ذهنت رو انقدر مشغول کنی که فرصت مرور خاطرات رو نداشته
باشی.آروم میشی.:43:
داملا جون من خیلی دوستت دارم.
آره واقعا توبه کردم. محاله برگردم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrabooni
راستش قلبم شکسته
انگار یه سوراخ بزرگ وسط قلبمه که نمیتونم ترمیمش کنم. من واقعا خودمو مقصر میدونم و پای این اشتباه ایستادم. دلم برای عشق پاک و مظلومم تنگ میشه. عشقی که به پای کسی ریختم که هیچ وقت منو نمیخواست. خودم کردم. خودم عشقمو به لجن کشیدم.
واقعا پر از خشم شدم. باورمیکنی دلم چقدر میخواد جیغ بزنم؟ چقدر میخوام از اینجا دور بشم . از ادمای دور و برم؟
چطور باید خودخواه بشم؟ زمانی که احساس میکنم اونقدر تحقیر شدم و اونقدر آزرده شدم که دلم پوسیده و از اونچه که سالهای قبل بوده ام دور شدم؟؟
دیروز که داشتم محل کارمو ترک میکردم یه دفه یه اس ام اس ازش بهم رسید. خودش بود. انگار برق سه فاز بهم وصل کرده باشن. طوری که نتونستم درست راه برم و اگه همکارم نبود از پله پرت میشدم. مجبور شده بودم گوشیمو روشن کنم. فراموش کرده بودم دوباره خاموشش کنم.
برام نوشته بود : سلام خوبی؟
نمیدونم چی میخواد . چه منظوری داره. خودش میدونه که چه رنجی میبرم اما این کارو میکنه.
جوابی ندادم و دوباره خاموش کردم. اما واقعا تا شب حالم بد بود.
كاملا احساساتت رو درك مي كنم. انقدر زياد كه انگار خودمي!
عصبانيتت كاملا طبيعيه مي دونستي؟ يعني در مراحل رهايي بايد از اين مرحله رد بشي! براي رفع عصبانيتت يه كاري بكن. مثلا به بالش ضربه بزن يا جايي كه كسي نيست جيغ بزن! مهم اينه كه تخليه بشي.
خوب كاري كردي جواب ندادي. اومده تا دوباره mehrabooni رو بهمراه خودش به لجن بكشه! دلش براي اذيت كردن يه آدم ديگه لك زده. تو به اون كاري نداشته باش و مراحل درمان خودتو انجام بده.
ديدي وقتي يه ساختمون خراب بشه چقدر خرابي و گرد و خاك به پا ميشه؟ زمان مي بره تا همشو تميز كني درسته؟ اول خاكها رو از اون محل ببري. پي ساختمون رو بكني و بعد دونه دونه آجر بذاري تا اون ساختمون دوباره درست شه. پس نااميد نشو چون اصلا و ابدا كار غيرممكني نيست. كار سختي هم نيست چون ساختن بناي خراب شده زندگيت از هر كار ديگه اي در دنيا لذتبخشتره. رسيدگي به خودت بهترين كاره و اينكه تصميم بگيري ذره ذره دونه دونه باور خودتو از محكم و قوي بودنت دوباره بسازي و اين ميسر نمي شه مگر اينكه در عمل به خودت ثابت كني.
به طرف ميگن نماز بلدي بخوني؟ ميگه آره. ميگن پس چرا نمي خوني؟ ميگه بلدم واسه چي بخونم؟!
حكايت همينه! صرف اينكه اين حرفها رو بشنوي و بخوني كافي نيست بلكه بايد در عمل اجراش كني تا خودتم باورت بشه.
مطمئنا پس از گذر از مرحله خشم و عصبانيت به مرحله بخشش و پذيرش مساله مي رسي و هرچقدر خودت بيشتر به خودت كمك كني اين دوره كوتاهتر مي شه.
موفق باشي خانمي:72:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
يادمه يه روز كه خيلي عصباني بودم مثل شما دلم ميخواست داد بزنم خيلي بلند جيغ بكشم ولي نميتونستم داشتم خفه ميشدم.بلند شدم رفتم پارك هزار تومن دادم وسوار وحشتناكترين وسيله بازي شدم از اونايي كه ميره اون بالا برعكس ميشه وواي ميسته انقدر جيغ كشيدم:311: تاتخليه شدم خيلي كيف داد شماهم حتما اين كاروبكن تايكم سبك بشي بخدا من اونروز خيلي راحت شدم ديگه انگار عصباني نبودم.برات ازته دلم دعا ميكنم
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربوني عزيز:43::46:
يكي از اعضاي سايت كه من خيلي خيلي خيلي دوستش دارم :43::46:و احساس مي كنم يكي از موجودات خوب و مهربونه كه خدا خلق كرده، شما هستيد. :43::46:من هميشه از صميم قلب برات آرزوي خوشبختي مي كنم.:228:
عزيزم به نظرم خط موبايلت را عوض كن و ديگه به هيچ وجه و تحت هيچ شرايطي به كوچكترين سيگنال اين مرد عوضي (ببخشيد) هيچ بازخوردي نده عزيزم.:305:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
مهربوني عزيز:43::46:
يكي از اعضاي سايت كه من خيلي خيلي خيلي دوستش دارم :43::46:و احساس مي كنم يكي از موجودات خوب و مهربونه كه خدا خلق كرده، شما هستيد. :43::46:من هميشه از صميم قلب برات آرزوي خوشبختي مي كنم.:228:
عزيزم به نظرم خط موبايلت را عوض كن و ديگه به هيچ وجه و تحت هيچ شرايطي به كوچكترين سيگنال اين مرد عوضي (ببخشيد) هيچ بازخوردي نده عزيزم.:305:
لیلا جون
خدا میدونه منم خیلی شما رو دوست دارم. همه بچه های این تالار. اصلا انگار اینجا یه گوشه جدا از دنیاست. با همه جا فرق میکنه. هر روز میام و یه جورایی آرووم میشم. منم دوستت دارم لیلا . خداکنه همیشه با مهدی خوشبخت زندگی کنی.
راستش برام امکان نداره خطمو عوض کنم. آخه کارمندم و خیلی با موبایلم تماس گرفته میشه و خیلی برای کارم ازش استفاده میکنم. این چندروز هم که خاموش کردم یه عالمه مشکل پیدا کردم . اما باز صبر میکنم. اگر بتونم حتما یه مدت یگه خطمو عوض میکنم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
ممنون مهربوني عزيز.:43::46::228:
مي توني همون شماره خطت ات را نمي دونم چيه ولي مثلا 0912- 0919 - 0936 اش را بخري و خط قبلي ات را هم براي يك مدت طولاني خاموش كني. به همكارات هم زنگ بزن و بگو مثلا همون شماره 0919 را زنگ بزنند. بعد از مدتي كه اين مرد عوضي (ببخشيد) نااميد شد و ديگه زنگ نزد دوباره خط قبلي ات را روشن كني.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
سلام مهربونی عزیزم
دوست گلم چرا مثل من عشقتو به یک عشق حقیقی گره نمیزنی که غرق در آرامشت کنه
مثل من؟من رو که غرق در آرامش کرد..منم مثل تو یه عاشقم.منتها عشق ما دو طرفه بود اما
به خاطر عدم رضایت مادر عشقم مجبور به جدایی از هم شدیم.روزا اول کار جفتمون فقط گریه
بود.دراز میکشیدم تو تختم و از خدا میخواستم که دیگه بیدار نشم.خودم رو بدبخت ترین آدم دنیا
می دونستم..کلا زندگی و زمان برای من ایستاده بود..اما یه روز نشستم فکر کردم..خوب خوب
که هی بهار داری چیکار میکنی؟.تو چجور عاشقی هستی که صبوری و عاشقی بلد نیستی؟
معشوق حقیقی هست و تو در حضورش بهترین نعمت خدا رو از خودت گرفتی؟...اونروز از خدا
شرمکردم که چرا برای دیگری اینگونه بیتابم و لحظه ای به یادش نیستم...این شد که سجادمو
پهن کردم یه دل سیر گریه کردم و حرف زدم...اما این بار یه فرق دیگه با همه دفعاتی که گریه
یا درد و دل می کردم داشتم...من این بار آروم آروم شده بودم...کسی نصیحتم نمی کرد و
خداوند مهربون صبورانه به حرفام گوش میداد و ناراحت بود انگار که من اینجوری می کنم و به
دلم آرامشی داد عجیب...اینارو گفتم که بدونی اگه عاشقانه دلتو به یه عشق حقیقی گره
بزنی محاله دیگه احساس نا آرامی بکنی...خودت به کمک خدا خودتو آروم کن عزیز دلم...
بعد خودت رو به دستان پرمهر پرودگار بسپر...اون اگه صلاح ببینه خودش با همین وضعت زندگی
بسیار زیبایی واست رقم میزنه...و تو اونروز حتی این روزای تلخو به یاد نمیاری...این معشوق
خودش عاشقته و تورو همین جوری که هستی میخواد و هرگز تنهات نمیذاره...
لیلا هم راست میگه...بعد از آروم کردن خودت آیتم هایی که باعث بهم زدن آرامشت میشن رو حذف
کن چون فکر نمیکنم کارت یا همکارات مهمتر از آرامش خودت باشن!...پس اولین مورد برهم زننده
آرامشت رو کلا حذف کن...حتی سیمکارتت رو بشکن و یه سیم دیگه بخر...باور کن با این کار به
خودت که از همه مهمتری کمک بزرگی کردی!!!!
تاپیک ها رو فقط نخون بهشون عمل هم بکن خواهشا و واسه خودت قدم بردار!
دیگه هم ای کاش و اینا نگو!!!....از این به بعد رو زیبا بساز به قول بالهای صداقت عزیز!!!
باشه عزیزم؟
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی جون
یه بار تو تاپیک منم برام گفته بودی که مواظب باشم آینده م مثل تو نشه( تاپیک تحملم داره تموم میشه )، عزیزم من درکت میکنم شرایطت خیلی سخته، بیشتر از اینکه از لحاظ جسمی از دست دادن باکرگی اذیتت کنه ،از لحاظ روحی عذاب وجدان آدمو دیوانه میکنه ، گلم برو دکتر و ترمیم کن که شروعی باشه واسه التیام زخمهای وجودت . اول خودت خودتو ببخش ، تو توبه کردی پس فراموش نکن خدا بندگان توبه کننده شو خیلی دوست داره ، مهربونی عزیز پذیرش مسئله حل کردن اونو آسونتر میکنه ، دائما با سرزنش و تحقیر خودت چیزی رو عوض نمیکنی ، همین که میدونی اشتباه کردی همین کافیه !!! :305:
همه دوستایی که تو این سایتن اشتباهاتی تو زندگی داشتن ، ما همه بشریم و بشر جایز الخطا ...
به نابودی فکر نکن ، سعی کن افکار منفی رو از ذهنت پاک کنی ، سعی کن به آینده امیدوار باشی ، اگه میتونی حتما به مشاوره برو ، به کلاس ورزش برو ،نذار سلامتی جسم و روانت تحت تاثیر قرار بگیره ، ببین گلم از یه دید دیگه به این شرایط نگاه کن ،به خدا میدونم سخته گفتنش راحته اما توکل کن به خدا و سعی کن به چشم یه تجربه تو زندگی بهش نگاه کنی و کم کم فراموش کنی ... خدا خیلی بزرگتر از این حرفاست که ما فکر میکنیم،باور کن . خدام تورو بخشیده پس تو هم خودتو ببخش ...هنوز دیر نشده هنوز خیلی جوونی، فرصت داری زندگیتو بسازی اما اینبار با تجربه تری آگاهتری پس تصمیم درست تری واسه آینده ت میگیری ، نذار یه شکست عشقی همه آینده تو نابود کنه ...
توکل کن به خدا:323:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
از همه دوستانی که اینجا بهم حرف میزنن ممنونم.
فکر میکنم باید چندتا کار انجام بدم.
کلاس وزرش
تمرکز روی کارم ( این چند وقت خیلی بد بودم و کارام همه قلمبه شدن و مدیرم چندبر تذکر داده)
خوندن یه کتاب خوب
در مورد ترمیم خیلی ناراحتم. واقعا نمیدونم کار درستیه یا نه؟ به خدا داره دیونم میکنه. خیلی خیلی میترسم.
سعی می کنم وقت بیشتری رو به خودم اختصاص بدم. باید چندتا نذر که کردم و ادا کنم.
هرچند اون دیگه نیست اما هنوز خیلی دلتنگ میشم. خیلی غصه میخورم
مهربونی جون
یه بار تو تاپیک منم برام گفته بودی که مواظب باشم آینده م مثل تو نشه( تاپیک تحملم داره تموم میشه )، عزیزم من درکت میکنم شرایطت خیلی سخته، بیشتر از اینکه از لحاظ جسمی از دست دادن باکرگی اذیتت کنه ،از لحاظ روحی عذاب وجدان آدمو دیوانه میکنه ،
آوازه من واقعا از ته دلم میگم. امیدوارم هیچ دختری معصومیتشو این طور که من از دست دادم ، از دست نده. عشق خیلی قشنگه و حیف عشق پاکی که هوس آلود بشه. ای کاش به گذشته برمیگشتم...
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی عزیز گویا این آقا به تو اس ام اس زده خوب این نشان میده فهمیده که تو میتونی ترکش کنی چون احتمالا تا حالا باورش نمیشده. پس حالا خودتم باید باور کنی هر چند این آدم شاید حالا که تو ازش بریدی دنبالت بیاد و من خوب میدونم که این خیلی حس خوبی برات خواهد بود که ببینی اون داره می اد بطرفت ولی دیگه هرگز باورش نکن. چون کسی که از رنجاندن تو ناراحت نشه بدرد نمی خوره. در ضمن دوباره بهت می گم از لغات خوب استفاده کن. از اینکه مجردی و آزاد استفاده کن پون روزی که متاهل بشی دلت برای این روزات تنگ میشه.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
اگه برات امكان داشت و سيم كارتت را هم يك كاري اش مي كردي خيلي خوب بود مهربوني جون.:305:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی جون
نمیدونم کارت درسته یا نه ، من برای روحیه ی خودت میگم ،اینکه بعدا بخوای به شوهرت آینده ات چی بگی یه موضوعیه که منم همیشه اون موقع که درگیر تصمیم گیری بودم بهش فکر میکردم.....
شروع زندگی با دروغ اصلا خوب نیست ، ولی وقتی جامعه ای توش آقایون ( منظورم درصد زیادی از آقایونه نه همه اونها) خیلی راحت رابطه ج.ن.س.ی دارن ، چون حقه خودشون میدونن که نیازهاشون رو ارضا کنن، کما اینکه من خواستگارانی داشتم که با وقاحت مطرح میکردن که با دوست دختراشون رابطه داشتن چون خدا واسه مرد بکارتی نیافریده ولی زنها نباید داشته باشن چون بکارت دارن!!! توو این شرایط توو این جامعه من واقعا نمیدونم کارت درسته یا نه !! باید به شوهر آینده گفت یا نه !!! :303:
و خانومی تو خیلی دلت پاکه :46: از این دعای قشنگی که واسه همه دخترا کردی میشه مطمئن شد ، خدا کمکت میکنه مطمئن باش ،همینطور دوستای همدردی کنارتن :43:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
یه چیزی که خیلی بدردم خورد تا آروم بشم این بود گفتم به تو هم معرفیش کنم...
اگه واقعا دنبال راه حلی این کا رو بکن!!!
CD تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان رو تهیه کن ! از طریق اینترنت سفارش بده.شکن نکن زندگیت
متحول میشه .دستورای اون بهت یاد میده که کلا اونو فراموش کنی و حتی به این روزات
بخندی من خودم ازین دستورات استفاده کردم و نتیجه داد.
امتحان کن ضرر نمی کنی!!!
خیلی نکات جالبی میگه...اگه تو باورت رو تغییر بدی همه چیز عوض میشه....
گذشت زمان آرومترت میکنه..انقدر به بکارت فکر نکن.از خدا بخواه راه درست رو بذاره جلوی پات
....فقط الان به هیچ چیز بدی فکر نکن!!!
تا افکار بد و نا امید کننده اومدن سراغت تو فرار کن و سرتو به یه چیزی گرم کن...
همش به روزای خوب فکر کن عزیزم...
اینم یادت بمونه...خدای مهربونمون "ستار العیوب" هستش پس برای پوشوندن تمام عیب هات
کافیه...اون اگه نخواد هرگز راز تو برای کسی آشکار نمیشه و خودش زندگیتو زیبا میکنه...
سر اذان ظهر دعات کردم خواهر خوبم...هر روز بیا از خودت بهمون خبر بده...
====================================
بگذار ابر سرنوشت هر چه می خواهد ببارد... ما چترمان خداست!!!
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
[align=justify]سلام mehrabooni عزیز
واقعا که مثل اسمت مهربونی اینو از حرفات و احساسی که توشه میشه فهمید :72:
و بدون دلهای پاک خطا نمیکنند، سادگی میکنند! و امروز، سادگی پاک ترین خطای دنیاست...!
اول از همه میخوام به تو خانوم :72: و همه انسانها یه مژده بدم از حضرت علی (ع) که واقعا دوستش دارم.
کسی را که چهار چیز دادند، از چهار چیز محروم نباشد: با دعا از اجابت کردن، با توبه از پذیرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شکرگذاری از فزونی نعمت ها(نهج البلاغه)
چقدر خوبه که الان راه سوء استفاده رو برای اون موجود کم ظرفیت و کم ارزش بستی. وقتی چنین مواردی میبینم قلبم درد میاد. نمیدونم واقعا چی میشه به اون آقا گفت! کسیکه لذت یه زندگی بی دغدغه رو به این دختر حروم کرده...
*کسیکه حلال را حرام میکند همانند کسی است که حرام را حلال میکند ( پیامبرص)*
درسته mehrabooni اشتباه کرده اما آیا هرنامردی این موقعیت براش فراهم شد فوراً باید سوءاستفاده کنه!؟ درصورتیکه میتونست از این کار اجتناب کنه... اینهمه راه شرعی اینهمه خانوم که حاضرن از راه مشروع یا نامشروع با چنین مردایی هم بسترشن، پس دیگه چه لزومی داره یه دختر معصومو اینطوری اذیت کنید...!!!؟؟؟
*وماخلقناالسماء والارض وما بینهمالاعبین:وآسمان وزمین و آنچه میان آن دوست را به بازیچه نیافریدیم(انبیاء16)*
مردونگی تون کجا رفته ... !!!؟؟؟ مردونگی را فقط فضای حقیــــر لای پاتون میدونید ... !!!؟؟؟ مردایی که در سخن استاد ادبیاتن، اما عاری از کم رنگ ترین آثار ادب ...!!! مردیکه قول ازدواج به دختر نداده، حتی یه دوست دارم ساده هم بهش نگفته، اما حق برخورداری جنسی را بدون پذیرفتن هیچ تعهدی برای خودش قائل شده...!؟ واقعا که...!!! مرد شدن شاید حاصل یه لقاح اتفاقی باشه، اما مرد باراومدن و مردزیستن حاصل تلاش و غلبه برزشتی هاست...!
به اللــــــه قســـــم؛ تجاوز به روح دیگران زخمی بجا میذاره که جسم فقط یک شاهد اونه ...!!! تجاوز تنها جرمیه که در اکثر موارد قربانی، علی رغم احساس شرم و گناه، نه تنها مورد سرزنش قرار میگیره بلکه باید بیگناهی خودشم ثابت کنه...! باور عمومی(اگرچه که نادرسته) اینه که قربانی خودش بنوعی محرک این جرم بوده و تجاوزگرو تحریک کرده طوریکه همدست مجرم شناخته میشه ...! و انگار مثل همیشه باید خشونت های جنسی را انکار کرد تا عفت عمومی جریحه دار نشه....!!! البته انتظاری هم نیست وقتی به بیان ساده در فرهنگ فارسی از واژه هایی برای رابطه جنسی استفاده میشه که فقط و فقط تمتع و لذت و بهره وری مرد را میرسونه و توجهی به میزان لذت یا شکنجه شدن زن نداره...! فرهنگی که حتی خشونت جنسی مرد علیه همسرش هنوز جرم شناخته نمیشه!
*خدایــــــــا، عقیـــــده ام را از عقـــــده ام مصــــون بـــــدار...*
شاید هیچکدوم از ما نتونیم کاملا بفهمیم دختر خانوم عزیزی که این متنو صادقانه نوشته چه احساسی داره ولی من مطمئنم خداونــــد اونو بی شک بخشیـــده چراکه توبه کرده. توبه واقعی این نیست که کسی بگه من دیگه سمت این کار نمیرم و هنوز میل به اون کار تو دلش باشه، پرهیز دوری از گناه نیست بلکه عدم تمایل به اونه...
*گناهی که تورا پشیمان کند ، بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وادارد(نهج البلاغه)*
درد mehrabooni ، درد منه، درد شماست، درد همه ست ...
همه مائی که شاید خسته باشیم اما بی قدرت نیستم
شاید پاهامون بلرزه اما خم نمیشه
شاید حالمون بد شه ولی احساسمون خوبه
برای مادعا کن عزیز، مطمئنم خدا دعای قلبهای شکسـته را خیلی زود اجابت میکنه
و مطمئنم همه ما لحظـــه های سخت توی زندگیمـــون داشتیم و خـــدارو حس کردیـــم
خـــــدا آن حس زیبائی ست که در تاریکی صحـــرا
زمانی که هــراس مــرگ می دزد سکوتت را
یکی مثل نسیـــم دشت میگوید :
کنـــارت هســـتم ای تنهــــــــا ...!
همینکه توی این سردرگمی تونستی یه تصمیم خوب بگیری و داری به خودت کمک میکنی نشون میده که با کمک خدا داری زندگیتو به سمت خیر و سعادت سوق میدی. خدا پیشاپیش تو گام برمیداره و راهو برای ما هموار میکنه. هوشیاری یه سود ِ همه جانبه است که نصیب تو شده.
سختی مثل معلم خصوصیه برای فهمیدن بهتر به کمک ما میاد. اونم مثل همه معلمای دیگر سکوی پرتابه وقتی درسشو یاد میگیری به پله بعدی درمانها و بهبودها میری. هرکسیکه تواین سیاره زندگی میکنه مجبوره زندگیشو در بعضی سطوح بهبود ببخشه. و بدون اندیشه های تو بهترین دوستات هستن، سعی کن بهترین دوستاتو به بهترین سمت پیش ببری، میدونم سخته اما شدنیه...
و یه چیز دیگه اینکه بزار اتاق های ذهنت پاکیز ه باشه، بزار خونه قلبت خالی از هرگونه آشغال و کثیفی باشه، ما تو زندگی آشغالامونو دور میریزیم...قلبتو از تموم حرفا و افکار بی ارزش پاک کن...ما آدمای آزادی هستیم، تنها چیزیکه مارو به بند میکشه اندیشه مونه، رستگاریه هر آدمی در گرو پندارشه...
اگر میخوای زیاد بشی باید دست از این کمی ِ خودت برداری، ما خودمونو محدود کردیم و میگیم ما توی این دایره هستیم، درصورتیکه انسان افزون تر از همه این محدودیت هاست پس خودتو تو این دایره محدود نکن و بیا بیرون!
عشق، خروج از همه دایره هاست، درواقع عشق خروج از همه محدودیت هاست، عشق یعنی انسان کمی های خودشو بندازه دور تا زیاد بشه، چراکه عشق بینهایته و هیچ حد و اندازه نداره و هیچ ماهیتی رو نمی پذیره...
همه ما آدما مرتکب اشتباهاتی تو زندگی میشیم اما میدونی چرا خدا اینهمه از وسعت رحمتش گفته !؟
تاحالا به این فکر کردی که وقتی میخوای قرآن بخونی باید حتما وضو بگیری؟ توی قرآن تو حتی نمیتونی بدون وضو روی اسم شیطان یا ابولهب دست بزاری اما خارج از قرآن هزاربار لعنشون میکنی...! میدونی چرا !؟ چون اون اسامی توی قرآن اومده و بواسطه اینکه به کتاب آفرینش متصل شدن مقدس هستن ... ما آدما هم همینیم. تا زمانیکه به خدا متصل باشیم مقدسیم و مشمول رحمتش هستیم، مگراینکه ازش جدا بشیم، که دیگه اونوقت میشیم مغضوب علیهم!
*دنیا فریب میدهد، زیان میرساند و تندمیگذرد. از اینرو خدا دنیارا پاداش دوستان خود نپسندید و آنرا جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد(نهج البلاغه)*
اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست... او جانشین تمام نداشتن هاست! نفرین و افرین ها بی ثمر است...اگر تمامی گرگ ها، هار شوند و از آسمان هول و کینه برسرم بارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی...ای پناه ابدی، تو میتوانی جانشین همه ی بی پناهی ها شوی...من پرورده ی آزادی ام ، استادم علی است... مرد بی بیم وبی ضعف و پرصبـــر...(دکتر علی شریعتی)
درآخر برات آرزوی سلامتی و سعادت روز افزون دارم mehrabooni جان و چند نکته که به ذهنم میرسه.
اینکه شاغل هستی خیلی خوبه، این خودش بهت کمک میکنه که ذههنتو کم کم از اتفاقات تلخ گذشته خالی کنی و به آینده ت فکرکنی. آینده یعنی تو + فرصتی که به تو داده شده برای خوب بودن و خوب زندگی کردن.
اگر این آقا مجددا باهات تماس گرفت سعی کن زندگیتو دوباره با میدون دادن بهش متشنج نکنی، اگر خیلی اصرار کرد بگو برای اثبات حسن نیتش تعهد محضری بده و مسئولیت کاری که کرده بپذیره و بعد برای همیشه پاشو از زندگیت ببر.
من شنیدم وقتی نزدیکی انجام میشه اثر آلت اون آقا روی بکارت میمونه و این اثر برای هر فردی منحصر به فرده مثل اثر انگشت، البته نمیدونم این تا چه حد موثق باشه فقط شنیدم. اگر خواستی میتونی اینم از پزشک بپرسی و شاید بتونی اینطوری کار اون آقارو ثابت کنی .
اگر میخواهی ترمیم کنی قبلش با یه پزشک زنان مشورت کن چون تا اونجا که من اطلاع دارم ترمیم باید سه هفته قبل از ازدواج صورت بگیره.
توی مطالعاتی که داشتم یه جا خوندم یه پزشک خانوم هلندی دارویی برای ترمیم بکارت درست کرده که اگر اشتباه نکنم یه کپسوله که بصورت شیاف قبل از نزدیکی استفاده میشه و با گرمای بدن پوسته ژلاتینی اون پاره میشه و مایع قرمز رنگی که داخلشه بیرون میاد. البته نمیدونم توی ایرانم پیدا بشه یا نه. باز اگر خواستی میتونی درباره اینم تحقیق کنی.
بهرحال بنده نظر خودم اینه که وقتی خواستی ازدواج کنی حقیقت رو به خواستگارت بگو، یا قبول میکنه یا نمیکنه، بالاتر از سیاهی که نیست، اگر قبول کرد که هیچ، اگرم نکرد ازش بخواه اینو مثل یه راز نگهداره و با کسی درباره ش صحبت نکنه، مطمئن باش خدا هوای بنده های صادقشو داره چون همیشه صادق بودن با ارزشتر از هر چیزیه و اینو بهت قول میدم خدا طلب صادقانه هیچ بنده ای رو بی جواب نمیذاره. طلب ثروت بزرگیه که خدا به انسان داده ازش صادقانه طلب کن.
این طلب در تو گروگان خداست ... زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست
[/align]
-
Re: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
سلام
ممنونم . از همتون. خدا میدونه این دوسه روزی که تازه این تاپیکو زدم چقدر حال و هوام عوض شده. چقدر آروومترم.
Pk1365
چقدر حرفاتون خوب بود. اگه میتونستم 100 تا تشکر پایین پستتون میزاشتم. گریه کردم با خوندنش.
نمیدونم چه بلایی سر خودم آوردم؟؟
من بخشیدمش. من ازش دلگیر نیستم. اما برنمیگردم. برنمیگردم.برنمیگردم. باورتون میشه. نمیتونم دیگه. یه ضربه دیگه منو نابود میکنه. واقعا طاقت ندارم.میمیرم.
به دنبال ثابت کردن جرمش نیستم. به دنبال اینکه حق وحقوقی رو بگیرم هم نیستم. من با عشق کنارش بودم. من حاضر بودم زندگیمو به خاطرش فدا کنم. اما اون منو نمیخواست. کدوم حق میتونه جای مظلومیت عشقمو بگیره؟ کدوم اثبات بی گناهی منو تبدیل به دخترک روستایی 5 سال قبلم میکنه؟ وای چقدر حسرت داره.
راستش خدا خیلی بهم کمک کرد. خدا خیلی هوامو داشت. همین که آبروم نرفت و کسی خبردار نشد، هین که تو این رابطه ها جنینی به وجود نیومد یعنی خدا بود. من چشمامو بسته بودم اما خدا بود. ممنونتم خدا.
نقل قول:
مرد شدن شاید حاصل یه لقاح اتفاقی باشه، اما مرد باراومدن و مردزیستن حاصل تلاش و غلبه برزشتی هاست...!
همیشه از اینکه زن آفریده شدم، خوشحال بودم. فکر میکردم ماییم که مهربونی رو به همه هدیه میکنیم. ماییم که مادر میشیم. ماییم که عروس سفید میشیم. ماییم که شبا کنار بیمارمون بیدار میمونیم. ماییم که همه رو واسه سحری خوردنا، بیدار میکنیم. ماییم که بلدیم آش رشته درست کنیم. ماییم که لباس زیرمونو با شرم از جایی میخریم. اما حالا این طور نیست. دلم به درد میاد اگه کودکی با جنسیت من به دنیا بیاد. خیلی وقته که از تولد نوزاد دختر دیگه نمیخندم. چون میدونم ماییم که میتونیم همه چیز باشیم. به جز عاشق...
الهی و ربی، من لی غیرک؟؟
نقل قول:
درد mehrabooni ، درد منه، درد شماست، درد همه ست ...
همه مائی که شاید خسته باشیم اما بی قدرت نیستم
شاید پاهامون بلرزه اما خم نمیشه
شاید حالمون بد شه ولی احساسمون خوبه
برای مادعا کن عزیز، مطمئنم خدا دعای قلبهای شکسـته را خیلی زود اجابت میکنه
و مطمئنم همه ما لحظـــه های سخت توی زندگیمـــون داشتیم و خـــدارو حس کردیـــم
ممنونم که درد منو درد خودتون میدونین. همین که درکم میکنید یعنی تنها نیستم. یعنی باید خیلی چیزارو سروسامون بدم. یعنی به خاطر شماهام که شده ، به خاطر دوستانی که منو لایق دعا کردن میدونن ، باید تحمل کنم و نشون بدم که زن بودن من ارزشمنده. باید محکم باشم.
بهار شادی. ای کاش هیچ وقت غمگین نباشی. ممنونم دوست خوبم. اون سی دی هایی که میگی رو دارم . خیلی وقت بود که فراموششون کرده بودم . اما چشم. پیداشون میکنم و تمرین میکنم.
آیینه وار بودیم همراز سینه صافان
آن آهنین دل آمد، در هم شکست ما را...
http://up.sadradownload.ir/?dm=ISZT
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
خواهر عزیزم اتفاقا دیشب داشتم به این فکر میکردم که خدا چقدر دوست داشته که کسی
از رازت باخبر نشده یا باردار نشدی...معلومه هم خیلی دوست داره هم حسابی هواتو داره
که تو رو از چنگال گرگ کشیده بیرون... زخم برداشتی اما الان تو آغوش خدایی... آغوش گرم
و پرمهر خدا...یه عالمه کار هست که باید انجام بدی... تو اومدی تو این دنیا واسه یه رسالت
بزرگ... پس باید قبل اینکه بمیری یه اثر جاویدان تو این دنیا خلق کنی که نامت به نیکی
بمونه ... پس نذار این فرصت از دست بره !!! ..خوشحالم که اون CD رو هم داری ... اون CD
کمک زیادی بهت میکنه واسه فراموش کردن خاطرات بد و طراحی یه سرنوشت بسیار عالی
... من که ایمان دارم میتونی به بهترین نحو ممکن طراحیش کنی و همه واست دعا میکنیم
... هنوزم به دختر بودنت افتخار کن چون زن ها به خدا نزدیکترن ... من هنوز هم به زن بودنم
افتخار می کنم چون صلاحدید خدا این بوده
حافظ میگه : " یار مردان خدا باش که در کشتی نوح / هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را"
پس تو هم با خدا باش و پادشاهی کن ... اصلا همینکه اینجارو پیدا کردی یعنی حواس خدا
هنوز بهت هست... نگرانته و میخواد که آرومت کنه اما چون مسبب الاسبابه به وسیله
اسبابش آرومت میکنه... راستی اگه میتونی 1 سفر برو مشهد پیش امام رضا که هم حال و
هوات عوض شه هم دلت سبک شه...
راستی میدونی چرا اسمم بهار غمگینه؟ چون که غم عشقی که روی دلمه دوست ندارم فراموش کنم...
کز دوست به یادگار دردی دارم.........کاین درد به صدهزار درمان ندهم!!!
بهار خیلی هم پر انرژیه...خیلی امیدوار به آیندست عزیزم.....چون خدا رو داره و امیدواره ...
یه خواهش هم ازت دارم که امیدوارم انجام بدی
دیگه نگو : " ای کاش ....... " چون با هر بار گفتنش تمام عزت نفس و باور
و غرورت میشکنه و ضمیرت باورش میشه که بدبختی و تلاش میکنه در جهت بدبخت
کردنت!!! ... این یه قانونه که افکار ما اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنن پس دیگه حسرت
گذشته ای که دیگه رفته رو نخور ... بخدا من خودمم مشکلات و سختیهایی داشتم اما الان
دیگه حتی بهشون فکرم نمیکنم جون میخوام زندگی کنم و از این فرصتی که خدا بهم داده
نهایت استفاده رو ببرم ... پس تو هم فقط بخواه چرا که خواستن عین توانستنه!!!
حرفام شعار نیست چون از حضیض ذلت و سختی به لطف خدا به اوج عزت و صبر رسیدم و همیشه سپاسگزارشم
============================
http://www.up.98ia.com/images/9wsn4fokxjxb5d36p1s2.jpg
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
[align=justify]پیامبر گرامی اسلام فرمود: آگاه باشید هرکس چشمانش از خوف خداوند اشک بریزد در برابر هر قطره از اشکهایش که میچکد کاخی در بهشت دارد که به در و گوهر زینت شده و درآن نعمتهائی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است.
نمیدونم تاحالا کسی خواب پیامبرو دیده یا نه اما خواب پیامبر راسته، (خواب پیامبر؛ فیزیکی راسته)! ، یعنی کسیکه پیامبر و تو خواب ببینه انگار پیامبرو توبیداری دیده، کسیکه خوابش حقیقته چطور میشه وعده ش راست نباشه...!
تو هنوزم همون دخترک پاک و ساده دل هستی با این تفاوت که الان احساس میکنم خدارو بیشتر میبینی...هیچکس نمیتونه فرصت عاشقی رو از کسی بگیره ... هزارتـــا آدم توی این دنیا وجود داره که برای ما بستر عاشقی میشن.
امام علی (ع) فرمودند : صبر یا بر مصیبت است، یا بر اطاعت خدا ، یا در مقابل معصیت است ، که قسمت سوم صبر که در مقابل معصیت است از دو قسمت قبلی با ارزش تر است.
فکر میکنم تو هرسه مرحله رو طی کردی و این بینهایت ارزشمنده، ارزششو فقط خودت میتونی درک کنی باتوجه به اتفاقاتی که افتاده و تصمیمات جدیدی که گرفتی و میگیری.... مطمئن باش خانومی که تومسیر سعادت داری حرکت میکنی، ترس و شک به خودت راه نده و به خودت فرصت بده تا روحت التیام پیدا کنه، هر خانواده یی به ازدواج فرزندش اصرار داره این چیزیه که در مورد همه هست اما درنهایت این تویی که تصمیم میگیری اصلا نگران نباش. هر زمانی که دوست داشتی و احساس کردی آمادگیشو داری ازدواج کن.
مطمئن باش خدا همه چیزو میبینه، خدا به هیچ وجه نابینا نیست...کسیکه به ما چشم داده، بینایی داده چطور میشه خودش نبینه!؟ اصلا نابینا چطور میتونه بینایی خلق کنه ...!؟
اگه ما فقط 24 ساعت بشینیم فکر کنیم خدا داره توی عالم چکار میکنه از حیرت دیوونه میشیم. فقط بشین یه روز راجع به چشمت فکر کن.
یکی گفته بود من میخوام برم فلان امام رو جوابشو بدم و مغلوبش کنم. گفت میخوام یه سوالی ازش بپرسم که نتونه جواب بده! رفت و گفتن سوالت چیه ؟ گفت سوالم اینه که خدا آیا میتونه تمام دنیارو توی یه تخم مرغ جا بده، طوریکه دنیا کوچیک نشه و تخم مرغم بزرگ نشه ...!؟ (پیش خودش گفت حتما نمیتونه دیگه، اگرم گفتن نمیتونه پس دیگه عجز خدا (نعذوبالله) ثابت میشه...!)
امام بهش جواب داد خدا این کارو قبلا کرده...! حتی کوچیکتر از تخم مرغ...! تمام عالم روی جلوی چشم تو گذاشته، مگه وقتی تو به کوه نگاه میکنی کوها کوچیک میشن!؟ آسمون و صحرا رو وقتی تو میبینی آیا کوچیک میشن؟ وقتی تو اینارو میبینی تصویر تمام اینا می افته توی یه نقطه بسیار کوچیک پشت چشم تو ...! بعد این تصویر از هفت پرده میگذره و بزرگنمایی میکنه و به رویت تو میرسونه ...!
اصلا به هر گوشه دنیا نگاه کن. هرروز هزار میلیون پرواز درعالم صورت میگیره (پرنده ها و حشرات و...)، تا حالا شنیدی یه دونه از اینا سقوط کرده باشه !؟ یا یه پرنده بالش باز نشده باشه ..!؟ کارای خدارو ببین حیرت انگیزه ... اصلا این عالم کارگاه صنع الهی ِ ... وقتی خدا بخواد یه کاری بکنه ببین چقدر قشنگ و در نهایت کمال انجامش میده.
اولین توصیه اینه که کارای خدارو نگاه کنیم... بهترین کارا اینه که آدم متعجب بشه از اینمه اعجاز. تمام کامپیوترای دنیا باید زانو بزنن جلوی عظمتی که مغز انسان داره ! الان تازه با تکنولوژی نانو تونستن مثلا روی یه حافظه کوچیکی چند گیگ اطلاعات ذخیره کنن درحالیکه خدا توی هر سلول انسان که دیده نمیشه (مگر با ذره بین)، تمام اطلاعات مربوط به تمام بدن مارو اونجا گذاشته. یعنی صدهزار میلیون جلد کتاب توی هر سلول بدن ماست. برای چی اینقدر کفتن قرآن بخونید. اصلا قرآن یعنی (reading) یعنی قرائت ... برای اینکه بخونی بری توی عالم دنبال مصداقش بگردی.
هر ذره ی کائنات از این نظر که وجود داره، زیباست و معشوق عالم محسوب میشه و از این نظر که فهم داره عاشقه. فهم ِ ما مارو عاشق میکنه، یعنی وقتی میفهمیم عاشقیم هرچی بیشتر میفهمی بیشتر عاشق میشی... وقتی به جمالت توجه میکتی معشوقی...توجه ما به مراتب کمالمون معشوقیه و توجه ما به مراتب فهممون عاشقیه. پس بریم دنبال زیبایی دنبال پروردگارمون چون پروردگار ما زیباست، هرچی زیبایی رو بیشتر درک کنی به اون نزدیکتر میشی... خرچی خوبتر بشی و برکات بیشتری از وجودت برسه باز به اون نزدیکتر میشی.
ما آدما ارزشمون به کمال و فهممونه نه این جسمی که دو روز دیگه خاک میشه و روح که ازش بیرون رفت همون باکتریایی که تا دیروز بهش کمک میکردن زنده باشه از درون شروع به تجزیه ش میکنن! بالاخره قرار نیست که همه چی اینجا تموم بشه و بعدش هیچی نباشه! مطمئن باش خدا از نیت پاک تو و غرض ورزی اون آقا آگاهه و مطمئن باش هیچ چیز بی جواب نیست.
پیامبر میگه:هر کس مومنی را محزون و غمناک گرداند سپس همه دنیا را به او عطا کند جبران آن گناهی که مرتکب شده نخواهد شد و به او پاداشی عطا نمی شود. و همینطور گفته کسیکه آبروی مومنی رو به خطر بندازه مثل کسیه که اونو کشته، یعنی مجازاتش با قتل نفس براره...!
[/align]
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
دوباره دلم هوایی شده
به زور دارم کنترلش میکنم. واقعا از همتون التماس دعا دارم. توروخدا دعا کنید بتونم حریف این دل صاب مرده لعنتی بشم. دلم داره براش پر میکشه. دلم میخاد ببینمش. دلم تنگ شده. به شدت.
اونقدر شدید که دارم دق مرگ میشم. دلتنگ کسی که عاشقش بودم. کسی که نمیتونم بدونش تحمل کنم و نمیدونم چطور.
به خدا دست خودم نیست. دعا کنید به مرگ خودم راضیم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربوني عزيز مگه ممكنه دلت براي يك آدم نامرد كه اون بلا را سرت آورده و به امان خدا رهات كرده و حالا هم مي خواد دوباره ازت سوء استفاده كنه تنگ بشه؟
من كه به هيچ وجه باورم نمي شه.:163:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی جان این همه آدم اینجا برات دارن دعا می کنند و پیغام میدن و تو دلت برای کسی تنگ شده که زخمی به روحت زده که به این راحتی ها نمیتونی پاکش کنی ؟ فرض کن که یک بار دیگه هم دیدیش چی میشه؟ هیچی دوباره باهات یک رابطه دیگه. از این بترس که یک بچه ای هم این وسط به وجود بیاد که این دفعه دیگه با دست خودت خودت رو بیچاره کردی. چون اینو دیگه نمیشه به این راحتی ها پوشاند. آخه این آدم ارزش داره. ؟؟؟؟
بگذار اگه برگشتی هست از طرف اون باشه تازه بیاد به پات بیفته و التماست کنه. عشق یعنی احترام ، از خودگذشتگی ، ایثار و محبت و وفاداری نه حرف عاشقانه و رابطه جنسی .
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربوني همون موقع كه بهت گفتم سيم كارتت را عوض كن و قبول نكردي شك كردم كه دلت هنوز گيره.
سيم كارتت را بنداز دور. زندگيت را به خاطر هيچ و پوچ نابود نكن.:324:
ببين بيا من بهت قول شرف مي دم هدف اين عوضي (ببخشيد) فقط سوء استفاده است و بس. و نه هيچ چيز ديگه.:305:
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
لیلا راست میگه همونطور که من بهت گفتم ایندفعه شاید برات گرانتر تمام بشه.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
[align=justify]
راستشو بخوای امروز دلم برات شور میزد mehrabooni جان
اومدم تاپیکتو دیدم فهمیدم دلیل نگرانیم بیخودم نبود!
نمیدونم چه کمبودی توزندگی یا خانوادته که باعث شده اینقد احساس تنهایی کنی که به چنین کسی رو بیاری!
شاید دلیل این حست بخاطر این باشه که خودت رابطه رو تموم کردی
اون میدونه احساس تو هنوز تحریک پذیره و تو فکر میکنی داری توی این فاصله و جدائی تقاص پس میدی!
بزار اون هر تصوری که میخواد بکنه، اما این فاصله فرصت نقاحت توئه، نه زمانی برای زجر کشیدن
این آدم قبلا بهت ثابت کرده که آدم قابل اعتمادی نیست
اون تورو به اینهمه سختی انداخته
تورو تا جایی پیش برده که به مرگ خودت راضی شدی...!!!
گیریم که دومرتبه رابطه برقرار شد، شما که در نهایت نمیخوایید ازدواج کنید
خود اونم بهت گفته که با تو ازدواج نمیکنه، دیگه واضح تر از این چی...!؟
حالا خودت قضاوت کن این دوستی تا کی میتونه ادامه پیدا کنه !؟ بالاخره که تموم میشه
فکر میکنی اگه الان تموم بشه ضررش برای تو کمتره یا هرچی دیرتر باشه !؟
از این رابطه چه خیری به تو رسیده؟
کسیکه حتی معنی دوستی رو نمیفهمه چطور میتونه علاقه تورو بفهمه...!؟
فکر میکنی آدمی که براش اصلا مهم نبود در پایان این دوستی چی به سر تو میاد بدون اینکه ذره ای به این فکر کنه، الان به چه دلیل خواستار مجدد این رابطه ست!؟
من بهت میگم چرا ...
چون یه کسیو پیدا کرده که نه تنها علاقه صادقانه ای بهش داره و پاک و بی ریاست (و این حس دوست داشته شدنشو ارضا میکنه) بلکه شهوتشم پاسخگو هست بدون اینکه چیزی ازش بخواد!! و اونقدر در وجود تو وابستگی میبینه که مطمئنه میتونه براحتی کنترل علاقه تورو توی مسیر تمایلات جنسی و روحیش بدست بگیره...اون از چیزیکه تو به اسم عشق ازش یاد میکنی، داره به کثیف ترین شکل استفاده میکنه بر علیه خودت!!!
شایدم احتمال میدی ممکنه مثلا یک درصد این آقا بخواد با شما ازدواج کنه ...!
البته بعید هم نیست که برای ارتباط مجدد، مطرح کردن پیشنهاد ازدواج قدم بعدیش باشه...!
نشون دادن ناکجـــاآبــــادهایی که هیچ اثری از آبـــــادی توش نیست!!!
فکر میکنی همچین کسی ارزش تورو داره ...!؟
چرا اینقدر اونو برای خودت بزرگ میکنی و خودتو برای اون کوچیک ... !؟
ببخش اینو میگم اما من فکر میکنم اون پسر یه آدم خود بزرگ بینه که یه آدم خود کوچک بین به پستش خورده.
آدمای خود بزرگ بین دیگرانو آزار میدن و آدمای خود کوچیک بین خودشونو...!
اینجور آدما وقتی یه رابطه تموم میشه یا بهم میخوره مثل بچه ها یه آب نبات دستشون میگیرن و اونو به طرف مقابل نشون میدن تا طرف مقابلو بکشونن به سمت خودشون... هرچی طرف مقابلشون یه قدم بیاد جلوتر اونا یه قدم میرن عقب تر...
اونم دقیقا داره همین کارو با تو میکنه، براش مهم نیست چه بلایی به سر روح و احساساتت میاد ... همونطور که براش مهم نبود چه برسر جسمت اومد...!
اون میدونه تو دوستش داری و همین یه آب نباته خوبه که تورو به سمت خودش بکشه.
اون داره از علاقه تو یه ســــراب درست میکنه، سرابی که هرچی بهش نزدیکتر میشی کمتر به واقعی بودنش پی میبری و هرچی ازش دورتری عطشت و امیدت به اینکه واقعی باشه بیشتر میشه...!!!
متاسفم اینو میگم اما اون الان برای تو شده یه راز درک نشدنی و تو برای اون شدی یه عقده ی جنسی سرکوب شده.
آدم عاقل یه اشتباهو 2بار تکرار نمیکنه.:72:
[/align]
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
nemidunam vaghean bayad chi behet begam vali be nazare man nabayad inghad behesh etemad mikardi va ayande va hamechizeto mizashti dar ekhtiyaresh ke har kari delesh mikhad bokone alanam be nazare man bayad peygiri koni vali ghanuni
-
Re: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
سلام
من معذرت میخوام
دچار احساسات شدیدی بودم. واقعا دلم تنگ شده بود که اون حرفها رو نوشتم. تمام روز گریه کرده بودم. مدام احساس میکردم چرا کسی رو که اینهمه دوست دارم، رها کردم؟ چرا تا آخرین لحظه کنارش نموندم؟ چرا ؟ چرا؟ چرا؟
خدا میدونه چقدر بده. امروز که مینویسم 22 روزه که ترکش کردم. 22 روز که برام هر لحظه عین مردن بوده. کسی که اون همه به جسم و روحم آسیب زده. اما خیلی برام سخته.
من میدونم اشتباهه. میدونم اگه برگردم اینبار مصادف با نابودی من میشه. اما خاطراتم، رهام نمیکنن. دائم بهش فکر میکنم.
اما..
برنگشتم.
با همه سختی که دیروز بهم غالب شده بود ، خودمو کنترل کردم.
تماس نگرفتم.
سعی کردم آرووم کنم خودمو.
راست میگم بهتون.
نقل قول:
راستشو بخوای امروز دلم برات شور میزد mehrabooni جان
اومدم تاپیکتو دیدم فهمیدم دلیل نگرانیم بیخودم نبود!
نمیدونم چه کمبودی توزندگی یا خانوادته که باعث شده اینقد احساس تنهایی کنی که به چنین کسی رو بیاری!
شاید دلیل این حست بخاطر این باشه که خودت رابطه رو تموم کردی
اون میدونه احساس تو هنوز تحریک پذیره و تو فکر میکنی داری توی این فاصله و جدائی تقاص پس میدی!
pk1365
ممنون دوست خوبم.
همش با خودم میگم چرا ترکش کردم؟ میگم نکنه پشیمون بشم. با خودم میگم شاید بهم احتیاج داشته باشه. با خودم میگم آیا این رسم عاشقی بود که رهاش کنم؟
تو خانوادم که هر چی دلت بخواد مشکلات هست. مشکلاتی که ریز و درشت همه خانوادمو درگیر کرد. اعتیاد برادرم- جداییی و طلاق برادرم - ورشکستگی بابام - فروختن دو سه تا خونه و کامیون و ... ، فشار های ماردم به ازدواج من، تنهایی و رنج خوردن به خاطر برادرای کوچیکترم که میدیدم دارن تو این اوضاع له میشن. دعواهای وقت و بی وقت بین بابام و مامانم ، بین بابامو برادرم - مشکلات درس و کار خودم و تمام اینها که 5 ساله بهم فشار وارد کردن. باورتون میشه هرکسی میبیندم ، فکر میکنه تالاسمی دارم چون همیشه رنگ پریده ام.
اما با این حال دارم مبارزه میکنم . به خاطر پدر ومادرم و زندگیمون خیلی تلاش کردم. خیلی زیاد - سنگ صبور همه بودم . اما خودم خیلی تنهایی کشیدم . خیلی تنهایی زیاد و بی انصافی رو تحمل کردم. حالا احساس میکنم همه اون فشارها ، الان مثل یه غده چرکین شده و با ترک کردن تنها کسی که عشقم بوده ، هر لحظه ... سر باز میکنه.
لیلا جون
من تصمیم گرفتم ، همین دیروز تصمیم گرفتم ازدواج کنم. خیلی برام سخته که فراموشش کنم. ازدواج میکنم شاید فراموشش کردم.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربوني نوشته:
لیلا جون
من تصمیم گرفتم ، همین دیروز تصمیم گرفتم ازدواج کنم. خیلی برام سخته که فراموشش کنم. ازدواج میکنم شاید فراموشش کردم.
مهربوني عزيز
خواهش مي كنم درست تصميم بگير و براي فرار از شرايط فعلي ات (خداي نكرده ) با ازدواج اشتباه، خودت را در يك شرايط بدتر قرار نده.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
عزیزم یک طوری میگی چرا کسی رو که اینهمه دوست دارم، رها کردم؟ چرا تا آخرین لحظه کنارش نموندم؟ چرا ؟ چرا؟ چرا؟ انگار بیچاره سرطان داشته و عاشق تو بوده و تو رهاش کردی. عزیز من به جای اینکه خودت رو بی گناه جلوه بدی به پست بودن اون فکر کن. جدیداً پسرها اول دوستی میان میگن ببین ما اهل ازدواج نیستیم بعد هر کاری خواستن می کنن اصلا هم عذاب وجدانی ندارن چون نهایتا با خودشان میگن خوب من که از اول گفتم نمیخوام ازدواج کنم خودش عاشق من شد. ما دخترها میگیم خوب این میگه نمیخواد ازدواج کنه ولی من کاری می کنم که عاشقم بشه. سپس وارد روابطی میشییم که عواقبش فقط برای ماست. ببین نبش قبر خاطرات برات هیچ فایده ای نداره و مشکلات خانوده ات هم بایستی در حدی که در توانت هست دنبالش باشی. پس به خودت فکر کن و لطفا به کمکی که بچه ها می خوان بهت بکن ارزش بده چون اگه از نظراتشان استفاده نکنی ازت ناامید میشن.
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
مهربونی عزیز
تبریک می گم بهت به خاطر اراده ات
مطمئنم تو می تونی.
می تونی بهترین همسر و بهترین مادر در آینده باشی.
به شرطی که مقاومت کنی
توکل کنی
با منطق در آینده همسر خوبی رو انتخاب کنی
اندکی صبر سحر نزدیک است...
-
RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.
mehrabooni عزیز من وقتی تو جمع بچه های همدردی میام حسابی شاد میشم
تو چی؟؟؟
خداوند الان ازت راضیه ولی همیشه به آدم فرصت نمیده و همیشه آبروی آدم رو حفظ نمی کنه!!
ببخشید که انقدر رک گفتم بهت...حالا بگو کدوم واست مهمتره؟؟؟
رضایت خداوند مهربان که خالقته و ولی نعمتت یا رضایت دلت که داره تو رو به گناه دعوت می کنه؟
هر موقع دچار تردید شدی بگو : "خدایا به خاطر رضای تو از گناه دست کشیدم و دستامو به سوی
تو دراز کردم ، اگه دستمو نگیری باز می لغزم و ممکنه هلاک بشم " ، اون موقع خدا هم به دلت
آرامش میده هم بهت اراده قوی!! ... بذار دوره نقاهتت تموم شه!!!
ببین دوست گلم من خودم الان یه خواستگار فوق العاده دارم اما تا وقتی که نتونم نامزد قبلیم
رو فراموش کنم به خواستگاریش جواب مثبت نمیدم!!!
چون اون موقع مرتکب حق الناس می شم اگه یاد اون آدم قبلی از ذهنم نره!!!
تو که نمیخوای به کسی ظلم کنی؟؟
میدونم درد زیاد داری گل من اما به قول بیل گیتس " اینکه در یک خانواده فقیر به دنیا بیاییم
دست خودمان نیست ، اما اگر فقیر از دنیا برویم اشتباه از خودمان است!!"
من چون رشتم و کارم با کامپیوتره واسه همین مثالامم اینجورین :D
منظورم اینه که تو میتونی همین الان به قول دکتر آزمندیان شرایط رو به کمک خدا عوض کنی به
شرطی که دستاتو بذاری روی زانوت و بگی یا علی!!!
پس تصمیم قشنگ بگیر عزیزم
راستی همیشه سر اذان یکی از کسایی که بعد دختر عموم دعا می کنم تو هستی عزیزم!
:46: