-
اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
با سلام خدمت مشاوران محترم و همچنین دوستان عزیز. شاید زندگی پرفراز و نشیبی که براتون تعریف میکنم و و مشکلاتی که در پی این بوجود آمده باور بفرمائید داستان تخیلی نیست بلکه خداگواهه زندگی منه. پس خواهش میکنم کمکم کنید تا تصمیم درستی بگیرم.حدود 8سال پیش با دختر خانمی که از نظر مسافت کیلومترها فاصله داشت آشنا شدم. آنها در جنوب بودن و ما در شمال کشور. دوستی ما آنقدر پیش رفت که برای اولین بار با احترام از ایشون خواستگاری کردم و گفتم آیا با من ازدواج میکنی که همون موقع شوکه شد و احساس کردم از پیشنهادم خیلی خوشحال نشد.بماند که همون موقع جواب نداد و گفت نمیدونم. روزها و ماهها گذشت و بیشتر و بیشتر وابسته می شدم.برای بار دوم و سوم و ... اصرار کردم که چرا جوابی به من نمیدی که ایشون خانواده اش رو بهانه قرار دادند و گفتند شما شغل ثابتی نداری و کافی نت برات شغل نمیشه و همچنین مسافت ما زیاده در ضمن تو تحصیلات دانشگاهی هم نداری.(این در حالیه که من در یک خانواده تحصیلکرده بزرگ شدم هم پدر و مادرم و هم برادرهام)
اما من فقط تا دیپلم ادامه داده بودم البته تا 8 سال پیش. خانواده ام رو برا خواستگاری رسمی در جریان قرار دادم و حتی دودفعه با وجود سن بالای پدر و مادرم به جنوب کشور آنهم در گرمای طاقت فرسا به آنجا سفر کردیم که متاسفانه خانواده این دختر خانم حتی حاضر نشدن ما رو بپذیرن و بهانه های قبلی رو عنوان کردن که اصلا این امر امکان پذیر نخواهد بود. از پدر و مادرم خجالت می کشیدم که شخصیتشون زیر سوال بود. تصمیم گرفتم به همه این بهانه ها خاتمه بدم این در حالی بود که ایشون همش از خواستگارهای متععددشون برام میگفت و من روز به روز آب میشدم. روزها برام جهنم بود و نمیخواستم عشقم رو که زندگیم و آبروم رو به پاش ریخته بودم از دست بدم. با یه ثبت نام در یک دانشگاه وارد رشته مورد علاقه ام شدم. کامپیوتر. پذیرفته شدم و به عنوان دانشجو شروع کردم. برای یه شغل آبرومند البته از نظر اون خانواده مدتها برای یکی از نمایندگیهای ایران خودرو مجانی کار کردم تا بلاخره استخدام شدم. درسم تمام شد. شدم مهندس آی تی و مسئول انفورماتیک یک شرکت خصوصی. حالا هم مدرک داشتم هم شغلی که خیلی ها آرزوش رو داشتن. ت به خودم جنبیدم دیدم روزی رسید که به تلفن ها جواب نمیده بعد از کلی تلاش خواهر بزرگترش گفت کسی که میخواستیش رفته خار کشور برای تحصیل. میدونستم دروغ میگه. ولی مجبور بودم باور کنم.سه ماه گذشت ولی نمیتونستم با این قضیه کنار بیام. بعد از سه ماه بهم زنگ زد و با کلی گریه و زاری از خواست ببخشمش و حلالش کنم. گفت عقد کرده و الان هم داره جدا میشه. نمیدونستم چیکار کنم خیلی کمکش کردم که برگرده به زندگیش ولی نخواست. بگذریم زیاد حرف زدم. ازم خواست دوباره همه چیز رو از اول شروع کنیم و قول داد همونی باشه که من میخوام.الان پروندش توی دادگاه خانواده در جریانه و داره جدا میشه.به هم یه قولهایی دادیم. قول دادیم تا آخر دنیا از هم جدا نشیم. ولی من نمیدونم باید اعتماد کنم یانه؟میگه باید بیای اینجا و توی شهری که اون هست باید زندگی کنم.خیلی سردرگمم. میترسم توی شهری که اون زندگی میکنه بوسیله دوستان و آشنایانش انگشت نما بشم. میترسم از طرف شوهر سابقش مزاحمت ایجاد بشه و خیلی چیزای دیگه که فکر نمیکنم لازم باشه بگم.شما میگید چیکار کنم؟این درحالیه که خانواده ام رو در جریان ازدواج و طلاقش نمیخوام قرار بدم. هیچوقت. بگید چیکار کنم؟رو راست باشید با من خواهش میکنم کمکم کنید
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
درود :72:
مهندس آی تی ، دوست عزیزم ؛ چون فرمودی رو راست باشید می خواهم کمی بیشتر از حد موضوع را باز کنم ..
با اجازه :305:
ازدواج امری است مهم و همه ی افراد با توجه به نیازهای روحی ، جسمی و ... برای این موضوع اقدام می کنند .
خواستگاری می روند ، خواستگار برایشان می آید و این پروسه همیشه برای هم وجود دارد .
همیشه یک دستور اجرایی توی این سیستم هست . همیشه حافظه ی RAM پر و خالی میشه و این پردازشگره که اطلاعات خام رو پخته میکنه .
اگر زندگی رو یک فضای ماشینی در نظر بگیریم ، تو هارد خوبی برای خودت تهیه کردی با درس خوندنت و کارت گرافیکتم خوبه ، مادر بردت هم مشکلی نداره اما .....
تو با دو چیز مشکل داری ، اولیش که مریوط به خودت میشه CPU ! خوب نمی تونی داده ها رو پردازش کنی !!!
می دونی چرا ؟
تو چطور می تونی با داشتن این سیستم خوب و حرفه ای از یک RAM کارکرده استفاده کنی ؟؟؟؟؟:305::305:
این RAM اطلاعاتی زیادی توش وارد و خارج شده و داده های زیادی رو جابجا کرده ، به نظرت با این سیستم نو و آکبند آداپته می شه ؟
من به کم به زبونه آی تی باهات حرف زدم ، می خواهی مثال شبکه های بی سیم رو برات بزنم ؟
پدر و مادرت ، ممکنه نفهمند ؟
یه کم بیشتر واقع بین باش ، من نمی خواهم بگوییم از این ازدواج صرفه نظر کن یا ازدواج کن ، حرف من سنجیدن شرایطه ....
بهتر نیست یک RAM آکبند رو امتحان کنی ؟:72::72:
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام.
دلیل جداییش رو از همسر سابقش میدونید؟
شما باید منطقی ببینید شما دو تا به درد زندگی برای هم میخورید یا نه. بی گدار به آب نزنید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
در عشق و علاقه، همه چیز باید متقابل باشد؛نه اینکه یکی بسوزد و دیگری خم به ابرویش نیاید
گذشته رو رها کن، این خانم داره بیوه میشه، و یک بیوه در جامعه ما مثل یک دختر نیست، تا خیلی ها برایش سرو دست بکشنند،این یک واقعیته، من نمیخوام بگم ایشون داره از آب گل آلود ماهی میگیره ،بلکه داستانی که تعریف کردی بیانگر این است که تو موقعیت خوبی داره و این خانم نه، ببین دوست عزیز باور کن همه چیز در عشق و علاقه خلاصه نمیشود
کاری که پدر و مادر شما برای شما انجام دادن را کمتر پدر و مادری انجام میدهد،اما این خانواده حتی اجازه ملاقات هم نداند! پس چطور شد که الان میشود؟
در ضمن این نوع ازدواج مناسب نیست، ایشان جنوب و شما شمال، تضاد فرهنگی، اجتماعی،نمیخوای اینها را در نظر بگیری؟
وقتی که خورشید هست،چرا به نور شمع بسنده کنیم؟
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
آقای hadish عزیز ازدواج باید بر اساس معیارهای عاقلانه و انتخاب یک همسر و بویژه یک همراه خوب برای موفقیت زندگی مشترک در نظر گرفته شود.مسئله یک عمر زندگی کردن در کنار یکدیگر است پس شوخی بردار نیست.
دوست عزیز نحوه آشنایی شما برای من مبهم بود-ولی چند مورد مهم وجود داره از جمله اینکه :چرا وقتی شما متوجه شدین که دختر مورد علاقتون خواسته شما را جدی نگرفته و خانواده ایشان برخورد درستی با خانواده شما نداشتند و حتی قبل از اینکه رابطه شروع کرده با شما را بعد از سالها خاتمه بدهند-رابطه جدیدی را شروع کردند-با توجه به اینکه شما شرایط مناسب را در تحصیل و کار کسب کرده بودید؟
دلیل جداییش از همسرشو می دونید؟
و مسئله خیلی مهمی که وجود داره اینه که شما قصد دارید در صورت ازدواج با ایشون-خانوادتون رو در جریان گذشتش قرار ندهید در صورتی که این حق خانواده شماست که حقیقت رو بدونن.
به خودتون فرصت بدید و یه خورده بیشتر فکر کنید تا به ثبات در تصمیم گیری نرسیدید اقدام جدی نکنید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
می دونم و درک می کنم که آنچه در حال حاضر،شما را آرام می کند تایید افکارتان است؛اما حقیقت بالاتر از من و شماست.احساستان مهم است و خیلی هم مهم اما آینده و روزهای درپیش رو تکرار ناشدنی هستند و غیرقابل ریسک.
ترازویی راست کن و در یک کفه اش احساس نابت را قرار بده و در کفه دیگر منطق و...هر کفه که سنگین شد راه تو را نشان خواهد داد.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام دوست عزیز
من نمیخوام برات نسخه بپیچم. فقط نظرم رو میگم
من اگه جای شما بودم همون زمانی که با مادر و پدرم اون همه راه رو رفته بودم و اونا حتی ما رو راه ندادن واسه همیشه بی خیالش میشدم ...
تازه بعدش هم که شما کلی بدبختی کشیدی و واسه اون رفتی دانشگاه حتی آدم حسابت نکرده برات واسته (ببخشید اینجوری میگم)
حالا که یک زن مطلقه شده و تو کشور ما هم که میدونی فرهنگ یک جوریه که زن های مطلقه یا تا آخر عمر مجرد میمونن یا با مردای طلاق گرفته و زن مرده و اینا ازدواج میکنن با این حساب معلومه تو همچین شرایطی از خداشه بیاد زن شما بشه.
شما که به قول خودت الان مهندس هم هستی و کار هم داری. توی شهر خودتون دختر مناسب برات پیدا نمیشه؟؟
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
میشه دلایل منطقی تون رو برای قبول این خانم به عنوان همسر آینده تون و مادر بچه هاتون برامون بگین.چه خصوصیات خوبی دارن که باعث شده شما بهشون دل ببندید.هدف شما از تشکیل زندگی و ازدواج چی هست.آیا وجود این عشق تقریبا یک طرف شما رو راضی می کنه؟
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
به نظر من اشتباهه. يك كيس مناسب براي خودتان پيدا كنيد.
اين خانم كيس مناسبي براي شما نيست همانطور كه شما يك زماني براي ايشون كيس مناسبي نبوديد. آيا ايشون كوتاه اومدند و زن شما شدند كه شما مي خواهيد كوتاه بيايد.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام دوست عزیز
شما الان باید بیشتر احتیاط کنی واسیر احساست نشی ..الان اون دختر خانم در شرایطی هستن که به یه یکی اونم کی بهتر از شما می تونن امیدوار باشن ودل ببندن ...مواظب باش ..دلیل اون جدایشون رو به شما گفتن یا نه ؟/
برادر عزیز الان شما تو موقعین خوبی هستی که می تونی مناسبترین انتخابو داشته باشی د پس اول این حقو به خودتون بدین.. اگه اشتباه کنین شما هم میشین عین اون دختر خانم.....پس مواظب باشین:305::305:
سعی کنین بدون در گیر شدن تو احساسات منطقی فکر کنین....
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
با اینکه برای دوستان خیلی ارزش قائلم در بعضی از نظرات نوشته هایی بود که برای تفکر امروز توی عصر پست مدرن واقعا تاسف بار بود.
گفتید این دخترخانوم فقط مدتی عقد بوده و الان درحال جداییه حتی ازدواج هم نکردن اما متاسفانه دوستان رسما ایشون را بعنوان جنس دست دوم تلقی کردند!!!
متاسفانه این تفکر لیبرالیزم جنسی که حدود 100 سال پیش در اروپا به شیوه غلطی شروع شده مارو که اسلاممان قدمت 1000 ساله داره و چیزیکه اونا تو دوره مدرنیته بهش رسیدن و ما از هزاران سال پیش داشتیم دارن توی افکار ما طوری نفوذ میدن که ظاهرا حالا حالاها نمیشه انتظار دید درست نسبت به این دو مسئله داشت که :
1- انسان بودن ِ زن (دوره ای که زن قربانی جاهلیت سنت مسیحی فئودالی شد)
2- زن بودن ِ این انسان (دوره ای که زن قربانی جاهلیت جدید و مدرن شد)
حضرت فاطمه بیش از هزار سال پیش به مردم یاد داد که زن یک شی نیست، زن ضعیفه نیست...
توی جامعه ایی که دختر زنده بگور میشد پیامبر رسما جلسه مستقل بیعت با زنان تشکیل داد و جدا از مردان از اونا بیعت گرفت (که این امروز یعنی حق رای) چیزیکه اروپاییها 80 سال قبل به زنانشون دادن ما از زمان پیامبر داشتیم.
بگذریم اگر بخوام بگم باید چند صفحه بنویسم که اینجا نه جاش هست و نه زمانش ...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از اختلافات اجتماعی و ... که بگذریم دوست عزیز
شما گفتید زمانی از این دختر خواستگاری کردید که نه از نظر فرهنگی و میزان تحصیلاتتون با ایشون همساز بودین و نه شغل ثابت و درآمدی که بشه روش برای یه زندگی حساب کرد داشتین ... دختر هم به اندازه شما حق انتخاب داره و میتونه تصمیم بگیره که چه کسی بعنوان همسر براش مناسبه ،
دوستی نه برای پسر و نه برای دختر تعهدی ایجاد نمیکنه...
نه ایشون موظف بودن 8 سال منتظر شما بشینن و نه شما موظف بودین بخاطر ایشون درس بخونید ... اگرم بخاطر علاقه تون به اون خانوم خوندید پس دیگه منت گذاشتن برای چیه؟ جایی نگفتین که ایشون ازتون خواسته باشن درس بخونید یا به شما قولی ندادن که منتظر شما میمونن ...
خداروشکر که به مدارج بالا هم رسیدین
از طرف دیگه اشتباهی که کردی این بوده که باوجود اینکه از ایشون غیررسمی خواستگاری کردین و ایشون به شما جواب مثبت ندادن، بدون اینکه قبلا از خانواده ایشون اجازه رسمی بگیری پدر و مادرت را برداشتی بردی خواستگاری!
شاید رفتار اونا هم درست نبوده و حداقل بعنوان مهمانی که از یه راه طولانی میاد میتونستن شما خانوادتونو بپذیرن، اما شکل رفتار شما هم غلط بوده شما موظف بودین قبل از رفتن از خانوادشون اجازه بگیرید.
و اما الان بعد از گذشت 8 سال
توصیه هایی در بالا شده که بیشتر به گروکشی و تلافی و حس انتقام جویانه برمیگشت
اگر به ایشون علاقه مندی و واقعا تصمیم به ازدواج دارید
علت طلاقش را جویا بشید و در موردشون تحقیق و بررسی کنید
درسته شرایط ایشون الان فرق کرده اما شرایط شما هم با گذشته فرق کرده ... شاید اگر شما این شرایط را 8 سال قبل داشتین اون موقع جواب ایشون مثبت بود...بهرحال علت جواب مثبت الانش را هم ازش بپرسید...
البته توصیه بنده اینه که اجازه بدید مراحل طلاق رو طی کنه و مدتی از این جریان فاصله بگیره و فکرای آشفته ش رو سروسامان بده و بعد اقدام کنید... ایندفعه کاملا رسمی اقدام کنید و فقط به قصد آشنایی و شناخت خودتون و خانواده هاتون ... اگر کاملا به شناخت رسیدین ، شرایط همدیگه رو پذیرفتین و دیدین برای هم مناسبید و به هم واقعا علاقه مند هستید مبارکه ... :323: انشالله خوشبخت بشید
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
درود :72:
مهندس آی تی ، دوست عزیزم ؛ چون فرمودی رو راست باشید می خواهم کمی بیشتر از حد موضوع را باز کنم ..
با اجازه :305:
ازدواج امری است مهم و همه ی افراد با توجه به نیازهای روحی ، جسمی و ... برای این موضوع اقدام می کنند .
خواستگاری می روند ، خواستگار برایشان می آید و این پروسه همیشه برای هم وجود دارد .
همیشه یک دستور اجرایی توی این سیستم هست . همیشه حافظه ی RAM پر و خالی میشه و این پردازشگره که اطلاعات خام رو پخته میکنه .
اگر زندگی رو یک فضای ماشینی در نظر بگیریم ، تو هارد خوبی برای خودت تهیه کردی با درس خوندنت و کارت گرافیکتم خوبه ، مادر بردت هم مشکلی نداره اما .....
تو با دو چیز مشکل داری ، اولیش که مریوط به خودت میشه CPU ! خوب نمی تونی داده ها رو پردازش کنی !!!
می دونی چرا ؟
تو چطور می تونی با داشتن این سیستم خوب و حرفه ای از یک RAM کارکرده استفاده کنی ؟؟؟؟؟:305::305:
این RAM اطلاعاتی زیادی توش وارد و خارج شده و داده های زیادی رو جابجا کرده ، به نظرت با این سیستم نو و آکبند آداپته می شه ؟
من به کم به زبونه آی تی باهات حرف زدم ، می خواهی مثال شبکه های بی سیم رو برات بزنم ؟
پدر و مادرت ، ممکنه نفهمند ؟
یه کم بیشتر واقع بین باش ، من نمی خواهم بگوییم از این ازدواج صرفه نظر کن یا ازدواج کن ، حرف من سنجیدن شرایطه ....
بهتر نیست یک RAM آکبند رو امتحان کنی ؟:72::72:
منظورتون اينه كه شخصي كه يك بار طلاق گرفته حالا به هر دليلي حقش نيست كه با يه پسر مجرد ازدواج كنه ؟ چرا ؟ ميشه دليلشو بگين ؟
و اگه ميشه بگين كه اگه يه خانمي اين تاپيكو باز كرده بود بازم در موردش همينطوري حرف مي زدين يا اينكه اين طرز فكرتون مختص زنهاست ؟
من چند جاي ديگه هم تو اين تالار ديدم كه متاسفانه داره اين ديد منفي و اين نگاه اشتباه به ديگران تلقين ميشه و انگار اين فرهنگ غلط همچنان ادامه خواهد داشت ... خانم هايي رو كه به هر دليلي طلاق گرفتن با جنس دست دوم مقايسه مي كنن :305: و به مراجع پيشنهاد مي كنن كه بره سمت جنس اكبند و دست اول ....
از كارشناسان اين تالار توقع بيشتري داشتم .
يعني پيشنهاد كارشناسانه ديگري نبود ؟ .
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
به نظر من شما باید با ایشون همین الان قطع رابطه کنید. و اصلا هم دلیلش را نگویید. ایشان هنوز طلاق کامل نگرفته است و چه بسا اگر شما او را از خود از ابتدا که با شما تماس گرفت نا امید می کردید برای درست کردن زندگیش تلاش بیشتری می کرد. پس خودتون رو کنار بکشید تا ایشون تمام مراحل جداییش را طی کند . به نظرم شما الان دارید از اب گل الود ماهی می گیرید. بگذارید وفتی او دارد برای زندگیش تصمیم می گیرد ذهنش مشغول شما نباشد. بعد اگر ایشون جدا شدند انوقت به سراغش بروید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
با سلام خدمت شما برادر گرامی:چند سوال
1-فهمیدید چرا بازیتون داد؟
2-معیارتون برای ازدواج با او فقط عشق است؟عشقی که ممکنه با ورود به زندگی و مواجه با مشکلات فرو کش کنه؟
اگه یک ایراد بگیرم اینکه باهاتون صادق نبوده طبق سوال اول.می تونست راحت جواب رد بده ولی چی کار کرد بهانه الکی اورد چون فکر هم نمی کرد برید به خاطر اون درس بخونی.شاید بگید من دارم قضاوت بی جا می کنم ولی منتظرت نمونده و این خودش نقص دومشه همراه خوبی نیست.
3-تحقیق کنید دلیل جدائیش چی بوده؟
4-چرا می خواید از پدر و مادر مخفی کنید اون هم پدر و مادری که پا می شن می یان خواستگاری.چون خودتون هم می دونید کارتون درست نیست؟پدر و مادری منطقی دارید اگه اونا موافقت کنن کارت درسته
همه حرفامو زدم اما یه نکته مهم این مخالفت هائی که داره باهات می شه به خاطر مطلقه بودن اون خانم نیست و کاملا با لرد حامد مخالفم .ما به خاطر رابطه قبلیتون مخالفیم نه آک نبودنش
اگه با همه مخالفتها خواستی ازدواج کنی حتما یه مدت طولانی نامزد بمون تا ببینی می تونی باهاش بسازی و ببینی طلاقش رو رفتارش اثر نداشته
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
درود :72:
مهندس آی تی ، دوست عزیزم ؛ چون فرمودی رو راست باشید می خواهم کمی بیشتر از حد موضوع را باز کنم ..
با اجازه :305:
ازدواج امری است مهم و همه ی افراد با توجه به نیازهای روحی ، جسمی و ... برای این موضوع اقدام می کنند .
خواستگاری می روند ، خواستگار برایشان می آید و این پروسه همیشه برای هم وجود دارد .
همیشه یک دستور اجرایی توی این سیستم هست . همیشه حافظه ی RAM پر و خالی میشه و این پردازشگره که اطلاعات خام رو پخته میکنه .
اگر زندگی رو یک فضای ماشینی در نظر بگیریم ، تو هارد خوبی برای خودت تهیه کردی با درس خوندنت و کارت گرافیکتم خوبه ، مادر بردت هم مشکلی نداره اما .....
تو با دو چیز مشکل داری ، اولیش که مریوط به خودت میشه CPU ! خوب نمی تونی داده ها رو پردازش کنی !!!
می دونی چرا ؟
تو چطور می تونی با داشتن این سیستم خوب و حرفه ای از یک RAM کارکرده استفاده کنی ؟؟؟؟؟:305::305:
این RAM اطلاعاتی زیادی توش وارد و خارج شده و داده های زیادی رو جابجا کرده ، به نظرت با این سیستم نو و آکبند آداپته می شه ؟
من به کم به زبونه آی تی باهات حرف زدم ، می خواهی مثال شبکه های بی سیم رو برات بزنم ؟
پدر و مادرت ، ممکنه نفهمند ؟
یه کم بیشتر واقع بین باش ، من نمی خواهم بگوییم از این ازدواج صرفه نظر کن یا ازدواج کن ، حرف من سنجیدن شرایطه ....
بهتر نیست یک RAM آکبند رو امتحان کنی ؟:72::72:
خیلی منو ببخشید که مجبورم اینو بگم انگار یکجور احساس دین می کنم که باید بگم:
از یک مدیر و یا مشاور سایت در قرن 21 ام اینجور طرز فکر عصر حجری بعیده :163:
گرچه ظاهر طرز فکرشون رو با اطلاعات کامپیوتری آذین بستند ولی فکر کنم این مشاوره به درد دوران پاره سنگی می خوره:300:
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
این که همه دارن از این خانم انتقاد میکنن و بدون اینکه دلایل اون خانم رو هم بدونن قضاوت میکنن خیلی خوب نیست.
برادر عزیز میدونم شما الان خیلی به همدلی و هم به راهنمایی احتیاج دارید. علاقه مسلما خیلی مهمه اما مطمئنا کافی نیست. یه مدت به خودتون و ایشون فرصت بدید. واقعا ببینید دلیل جداییشون چیه؟ اگر میبینید واقعا میتونید با هم زندگی موفقی بسازید و منطقا مشکلی نیست گذشته رو فراموش کنید و به امید خدا شروع کنید. اما اگر میبینید نمیشه با هم زندگی کنید و با هم جور نیستید تکلیف خودتون و ایشون رو هم معلوم کنید.
احتمال داره ایشون به خاطر ضربه ای که دارن از جدایی می بینن از نظر روحی به شما پناه آورده باشن و این یک عکس العمل از روی فشار عاطفی باشه. احتمال داره ایشون میخواسته ولی نتونسته خانوادش رو راضی کنه و یا به اجبار به کس دیگری جواب مثبت داده باشه و الان پشیمون شده باشه یا هزار تا شاید دیگه.
پس از روی ظن خودتون یا دیگران قضاوت نکنید. فقط منطقی پیش برید. نمیگم احساستون رو در نظر نگیرید. میدونم هشت سال با این عشق پاک عمر گذروندن کم نیست.
اگر میتونید و امکانش بود قضیه طلاق ایشون رو در دادگاه پیگیری کنید. راستش من از قانون زیاد سر در نمیارم و نمیدونم چقدر امکان داره از نظر قانونی شما رو در جریان واقعیت این جدایی قرار بدن. حداقل متوجه بشید درخواست طلاق از سمت ایشون بوده یا همسرشون و دلیل طرف شاکی برای درخواست طلاق چی بوده؟
تحقیق کنید. از اقوام و همسایه ها و دوستان و همکاران ایشون.
باز هم میگم اگر به درد هم میخورید اقدام کنید و اگر نه بهتره زودتر خودتون رو از این قضیه خلاص کنید و با امید به خدا آینده رو درست و اصولی بسازید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
با تشکر از همه دوستانی که صمیمانه بهم لطف داشتن و به نحوی سعی در کمک و راهنماییم داشتن صمیمانه سپاسگذارم.میدونید دوستان چیزی که بیشتر از همه سوال شد از طرف شما این بود که دلیل طلاقش چی بوده. یادم رفت این موضوع رو بگم و این بود که ایشون عنوان می کردند که دلیل عقد کردن ایشون اصرار خانواده بوده و بیشتر اصرار مادر خانواده که سرپرست خانواده هم هست بوده و دلیل جدا شدنشون این بوده که نتونستن خودشون رو با شرایط جدیدش وفق بده و اصرار داره که خاطرات رابطه 8 ساله ایشون با من نتونسته از ذهنش پاک بشه و لجبازی با خانواده خودش به خاطر اصرار بی دلیل برای ازدواج با همسر قبلیشون. البته این دلایل برای من ممکنه درست باشه ولی راضیم نمیکنه. فکر میکیند اگه بتونم همسر قبلیشون رو ببینیم این آقا چه برخوردی میتونه با من داشته باشه؟به نظر شما کار درستیه بخوام با این آقا صحبت کنم و چه راهی وجود داره؟فکر میکیند عکس العملشون چی باشه؟میخوام در این مورد کمکم باشید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام برادر خوب
این دختر در موقعیت بدی قرار گرفته و این حرف که دیگران می زنند ومی گویند ایشان الآن از خداش باید باشه که همسر شما بشه را قبول ندارم و این حرف حرف درستی نیست.
ولی از طرف شما هم دارد یک اشتباه بزرگ صورت می گیرد.
و آن اینکه شما کاملا احساسی برخورد می کنی و اصلا اختلافاتی را که از لحاظ فرهنگی ،اجتماعی ،و یا هر مورد دیگر را که آن خانم و خانواده ایشان شما را در گذشته قبول نکرده اند را در نظر نمی گیری.
این ازدواج اصلا موفق نخواهد بود و با مشکلات عدیده و جدی روبرو خواهید شد.
من و همسرم که عاشقانه و عاقلانه همدیگر را قبول کردیم و ازدواج کردیم دچار مشکلات از پیش تعیین نشده ای شده ایم که حل آن برایمان مشکل است.
شما که هیچ . از همین الان میتوان به صورت منطقی و دو دو تا چهار تا گفت که شما چه مشکلاتی پیش رو خواهید داشت.
البته اگر دلتان اصلا رضا نمی دهد که ایشان را رها کنید یک جلسه رسمی با خودش و هرچه بهتر با خانواده اش بگذارید و علت های رد کردن شما در گذشته را به صورت کاملا منطقی بررسی کنید و آن گاه کاملا منطقی تصمصم بگیرید و بزرگتر ها هم مشاوره بگیرید.
البته این جلسات را فقط بعد از طلاق ایشان و حتی دو ماه بعد با ایشان در میان بگذارید.
خواهش میکنم. خواهش میکنم . خواهرانه از شما می خواهم که عجله نکنید و منطقی باشید.
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام به تالار خوش اومدید:72:
تا کارشناسان گرامی به این تاپیک بیایند خواندن لینک زیر خالی از لطف نیست
کلیک کن
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
دوست عزيز مهراب آراد
مسئوليت انتخابي كه مي كنيد با خود شماست . مسلما هر انتخابي كه شما بكنين يه سري سود داره و يه سري ضرر .
براي اينكه دچار احساسات نشين بهتر اينه كه يه كمي بيشتر ابعاد اين مسئله رو براي خودتون باز كنين و سود و زيانشو خوب بسنجين و بهترين راه رو انتخاب كنين .
ما اينجا فقط نظراتمونو مي گيم كه شايد باعث بشه به يه سري سوال هايي كه تا حالا فكر نكردين بيشتر فكر كنين .
به نظر بهترين راه اينه كه تو اين مرحله از زندگيتون منطقي تر شرايط و اوضاع رو بسنجين و با چشم باز انتخاب كنين .
شما تو اين مدت خيلي خودتون رو درگير احساستون با اين خانم كردين و نخواستين كه به جز اون به چيز ديگه اي فكر كنين . همين باعث شده كه الان تو تصميم گيري تون دچار تعارض بشين و بين عقل و احساستون گير كنين .
شما الان موقعيتتون مثل قبل نيست . خدا رو شكر اين دوري بين شما و اون خانم همونطور كه خودتون گفتين براي شما خيلي پر منفعت بوده (درستونو ادامه دادين ،شغل خوبي پيدا كردين و ...) و حالا شما هستين كه حق انتخاب دارين و اين خيلي خوبه .
پس تلاش كنين كه [size=medium]بهترين انتخابو داشته باشين .
رفتارهاي اين خانم يه كمي عجيب و غريب است و بهتره كه بيشتر راجع بهشون تحقيق كنين. يه روزي اين خانم شما رو ول كرد و رفت و چون شما رو ناكام گذاشت حالا بدست آوردن اون واسه شما شده يه آرزو و اين يه مانع خيلي جدي اي هست كه بايد خيلي مواظبش باشين و نذارين جلوي منطق و عقلتون رو بگيره .
نوشته بودين كه اين خانم دليل جداييشون رو اين عنوان كرده كه پدر و مادرش مجبورش كردن كه با اين شخص ازدواج كنه ...
آيا الان پدر و مادرشون با جداييشون موافقن ؟ديگه اصراري به ادامه زندگي اين زوج ندارن ؟ و چرا؟يعني اين خانم انقدر از خودش استقلال و حق انتخاب نداشته كه تو مهمترين انتخاب زندگيش ( انتخاب همسر ) خودش نقشي داشته باشه ؟ و انقدر تحت تاثير حرف خانواده اشه ؟
بعدم گفتين كه بهتون قول داده هموني بشين كه شما مي خواين و از اين حرفاي عشقولانه ..
پس چرا ازتون خواسته كه برين اونجا و تو شهر اونا زندگي كنين ؟ اون اگه واقعا شما رو به خاطر خودتون دوست داشته باشه و وجود شخص شما براش بااهميت باشه اين شرط به نظر يه كمي بي معني مياد ...
يه سوال ديگه اينكه آيا اون زماني كه دوبار با پدر و مادرتون رفتين خواستگاريش ايشون هم در جريان بودن يا نه ؟ اگه بودن نظرشون راجع به خواستگاري شما چي بود ؟ بهتون گفتن كه نريد خواستگاري و شما پاشدين رفتين ؟
و يه مورد ديگه اينكه جدا از مسئله اختلافات فرهنگي و اجتماعي اي كه بدليل مسافت زياد محل زندگي شما دو نفر وجود داره حتما به اين مسئله توجه كنيد كه ايشون الان يه زندگي رو تجربه كردن و پخته تر از شما هستن تو زمينه زندگي زناشويي و همين مي تونه عامل اختلاف بين شما دو نفر باشه .
[/size]
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
دو سوال از روشنفکران مطرح می شود که آیا خودشان حاضرند با مردی ازدواج کنند که زن داشته و یا زنی را اختیار کنند که شبهای زیادی را به صبح رسانده ؟؟؟؟؟
اگر جوان موضوع ما نیز جواب را می دانستد چه نیازی بود از ما راهنمایی بخواهد ؟
:305::305:
اصلا خطاب من ازدواج های دوم و سوم و ... نیست چون این موضوعی است اجتناب ناپذیر و غیر قابل کتمان و من در جوابی که موضوع داده بودم این ازدواج را به طور 100 درصد رد نکردم و قصد بازدارنده ای نداشتم و موضوع را به شکل امروزی بیان کردم که گویا دوستان از درک آن غافل شدند و جریان همانند مردی شد که مدعی دانستن علم کامپیوتر شد و در جمع از او خواستند که یک کامپیوتر را روشن کند و در پاسخ ، آن مرد گفت : به کامپیوتر واردم اما نه در این حد ! :163:
پس بهتر آن است برای هم بیانیه صادر نکنیم و برای هم جبهه نگیریم و حرف های همدیگر را نکوبیم . همه ما کامل نیستیم پس بهتره قشنگ تر صحبت کنیم . همه ما از هم شناختی کم و نسبی داریم از این که به همدیگر توهین کنیم روشنفکر جلوه نمیکنیم بلکه طور دیگر به دوستان خود شناحته میشویم .
فرهنگ هایی که هجوم به سرزمین ما آورد هم بی علت نیست . نشان دادن عادی بودن روابط نامشروع ، ازدواج های مکرر ، باردارشدن قبل از ازدواج ، خیانت های همسران و .... موضوعاتی است که از همه ی جهات به سمت جوانان حمله ور شده است .:160::160:
ما به جایی اینکه به همدیگر کمک کنیم سعی در مارک زدن هستیم . این فرهنگ قطعا در جامعه ما مهار شدنی نیست اما در تالار همدردی که همه برای هم احترام قایل هستند نه از نظر من ، بلکه از نظر همه هیچ جایگاهی ندارد و نخواهد داشت و در آینده نزدیک قطعا از بین خواهد رفت . :305::305:
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
آقاي lord-hamed عزيز
من به هر حال هنوز با اين نظر شما مخالفم كه افراد مجرد رو صرف اينكه يك خانم يا آقايي قبلا ازدواج كرده و شبهايي رو با همسرش به سر برده از ازدواج با اين قشر منع مي كنيد . واقعا اين فرهنگ قشنگي نيست كه ترويج بشه .
يا شايدم بقول شما من هنوز منظورتون رو نگرفتم . كاش واضحتر دليل مخالفتتونو بگين .
به نظر من بهتره اينجوري عنوان بشه كه بدليل اينكه يك آقا يا خانم متاهلي كه قصد ازدواج با فرد مجرد رو داره يك بار زندگي كرده و ديگه يك جوان خام نيست و شايد خيلي از راه هايي رو كه اون فرد مجرد نرفته ، رفته ، زندگي به اين شكل داراي سختي ها و مشكلاتيه كه بايد دو طرف قبل از ازدواج راجع بهش تحقيق كنن و آشنا بشن و مهارت هاشونو واسه اين نوع زندگي بالا ببرن . نه اينكه صرفا بدليل اينكه اون خانم يا آقا متاهله كلا قيد اينجور ازدواج رو زد . من واقعا نمونه هاشو تو دور و برم زياد ديدم كه يك فرد مجرد با يك فردي كه متاهل بوده و جدا شده ازدواج كرده و واقعا خودشون اظهار مي كنن كه خيلي خوشبختن . اصلا نميشه راي قطعي صادر كرد . فقط بايد تو اينجور موارد دقيق تر شد و از قبل راجع به مشكلات اين نوع ازدواج ها اطلاعاتمونو بالا ببريم .
توي اين مورد هم جدا از اين مسئله متاهل بودن خانم مورد نظر واقعا موردهاي خيلي مهمتر ديگه اي هست كه اين آقا بايد راجع بهش تحقيق كنه و بعد تصميم بگيره .
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
آزاده آن زنی که به یمن صفــــات او / مردان زنام وی طلب آبـــــرو کنند
[align=justify]نقل شده جبرئیل روزی بر پیامبر اکرم نازل شد و پیامبر به فاطمه فرمودند که جبرئیل اینجاست و از طرف خدا پیام آورده که هرچه میخواهی بخواه اجابت خواهد شد. وپاسخی که فاطمه داد مملوازعظمت و کرامت بود و او این بود که انقدر من مستغرقم در لذت خدمت به خدا و خدمت به خلق برای خدا که اساسا هیچ چیز برای خودم ازخدا نمیخوام. فرصتی نشده که من بیاندیشم برای خودم یک فهرست مطالبات شخصی، مطالبات دنیوی و صنفی برای خودم تدارک ببینم یا یک لیست آروزها داشته باشم که اگر چنین فرصتی پیش آمد اونهارو از خدا مطالبه کنم!
درواقع فاطمه دست رد به سینه جبرئیل زد! و همین یک جمله کافیست که نشون بده فاطمه از جهان و کل هستی بزرگتر است. چراکه تمام هستی به او عرضه شد و او پس زد، که اگر در اسلام به او و به نقش زن چه بعنوان همسر چه بعنوان مادر و چه بعنوان های دیگه ... ظلمی روا شده بود میتونست حقی درخواست کنه برای تمامی زنان در تمامی عصرها.[/align]
[align=justify]و همونطور که پیامبر اکرم فرمود : کرامت زن را پاس نمیدارد مگر کسیکه خود بهره ای از کرامت برده باشد و جز انسان پست به زنان اهانت نمیکند. (و توهین به زن بخاطر زن بودنش توسط پیامبر نفی شد)[/align]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نقل قول:
دو سوال از روشنفکران مطرح می شود که آیا خودشان حاضرند با مردی ازدواج کنند که زن داشته و یا زنی را اختیار کنند که شبهای زیادی را به صبح رسانده ؟؟؟؟؟
[align=justify]نمونه مسئله همسر دوم را داشتیم توی تاپیک های دیگه که دخترخانومی قصد داشت همسر مردی بشه که داشت از زنش جدا میشد و خیلیا بحث کرده بودن که این حق مرد هست.
بحث ما اینجا اصلا بر سر زن و مرد بودن نیست!! که بخواهیم بگیم اگر مردی طلاق گرفت آیا دختری حاضره با او ازدواج کنه یا نه!! اولا دید ما ازدواج دو انسانه اما شما دید جنسیت بهش دادینو دارید از دید جنسی بهش نگاه میکنید! بله این درسته که موقعیت و شرایط کسیکه یک بار ازدواج میکنه برای بار دوم خیلی فرق میکنه با کسیکه مجرد بوده اما این شرایط شامل هردو زن و مرد میشه و چه ربطی به جنسیت داره !؟ این جداسازی و مقایسه از کجا نشات میگیره؟ آیا واقعا اسم این روشنفکری یا تحجر گرائیه؟ آیا جنسیت و جسم زن فقط در ازدواج مورد ملاک همسر باید باشه؟!
[/align]
نقل قول:
اگر جوان موضوع ما نیز جواب را می دانستد چه نیازی بود از ما راهنمایی بخواهد ؟
دقیقا با شما موافقم. قرار نیست ما اینجا سلیقه های شخصیمونو وارد کنیم بلکه داریم برای یه زندگی نسخه میپیچیم و این مسئولیت بزرگی به عهده ما میزاره!
[align=justify]خیلی مهمه که ما اساسا به خانواده از چه منظری داریم نگاه میکنیم. یعنی ontology و هستی شناسی خانواده، خیلی مهمه که چه فلسفه ای برای خانواده بهش معتقدیم. اگر به فلسفه خانواده و رابطه زناشویی توجه نکنیم صرفا وارد مشاجره های حقوقی اونها بشیم مرتکب یه اشتباه بزرگ شدیم!
اگر بخواهیم منشاء تفاوت بین زن و مرد رو بفهمیم باید بگردیم ببینیم منشاء حق و حقوق و منشاء وظیفه کجاست. مدیریت اقتصاد خانواده، تنظیم روابط درون خانه وتنظیم روابط خانواده با جامعه که یه مهندسی بسیار پیچیده است.
ما تو یه بستر فکری بزرگ شدیم که تو خانواده رابطه زن و مرد خصمانه تعریف نشده که بعد قرار باشه یکی فمینیست باشه یکی ضد فمینیست! تو تفکر اروپائی زن و مرد رابطه رفاقتی نه بلکه رقابتی دارن بعنوان دوتا واحد مستقل از هم. در صورتیکه تو فرهنگ اسلام دوگانگی بین زن و مرد نیست چون دوتا موجود رو در رو تعریف نمیشن.[/align]
[align=justify]تو فرهنگ غربی یه دوره ایی حدود صد سال قبل یه گذشته افراطی در مورد ناپاک دونستن روابط جنسی، نفی حقوق جنسی وجود داره که همین نقش زیادی توگسترش فساد جنسی امروز در غرب داشته. تعصب شدید افراطی علیه حقوق جنسی که تو فرهنگ کلیسائی و مسیحی هر نوع حقوق جنسی رو نوعی گناه تلقی میکردن و همین یه نوع عدم تعادل جنسی توی غرب بوجود آورد طوریکه ازدواج مفهوم ناپاکی و مشارکت با شیطان پیدا کرد و تجرد یه امر مقدس! و تحقیر مسیحی زن هم به این قضیه ضمیمه شد چون زن رو هم پیمان دائمی شیطان میدونستن، به همین خاطر عقده های دائمی تو اروپا بوجود اومد که این عقده های جنسی بعدها یعنی امروز با حذف مسیحیت از قانون تبدیل شد به یه انفجار عقده های جنسی! اون تحریم هایی که کشیشها حتی ازدواجهای پیامبر اسلام رو نقص معنوی میدونستن اون امروز منجر شده به تجویز مسیحی و کلیسیائی برای زنا و لواط و جماع با همجنس و حیوانات و انواع بیماریهای جنسی و .... [/align]
[align=justify]و نتیجه ش این شد که توی پنجاه سال اخیر داره یه نوع شتاب زدگی در مورد تنظیم روابط و حقوق متقابل زن و مرد اتفاق میفته که این شتابزدگی بیشتر از اینکه پشتوانه اخلاقی داشته باشه علل سیاسی اقتصادی داره. اومدن دارن با شعار احیاء حقوق زن و کرامت زن، مرد محورانه به حقوق زن نگاه کردن بعد بسرعت یه نوع کپی برداری از روی حقوق و وظایف مرد و وضعیت مردانه برای زنها توی دنیا دارن انجام میدن! برای جبران چند قرن حذف شدگی زن از عرصه عمومی در غرب اومدن یه نوع یکسان سازی و شبیه سازی بین زن و مرد دارن انجام میدن بدون توجه به ظرافت های طبیعی و تفاوت هاشون.
اسمش احیاء حقوق زن هست اما بواقع داره توصیه میکنه به تقلید زن از مرد!!! یعنی باز مرد رو معیار گرفته برای زن!!! مرد رو معیار انسانیت میگیره و میگه شما اونوقتی سهم انسانی زن رو بهش دادید که امتیازات وامکانات مردانه به زن تعلق بگیره!!! یعنی باز داری زن رو با مرد میسنجی و بازم مرد معیار قرار گرفته!
[/align]
[align=justify]حمایت مرد از زن داره تبدیل میشه به رقابت مرد و زن! چون بجای اینکه مرد و زن تکمیل کننده هم باشن دارن مدام با هم مقایسه میشن. ملاک های مردانه معیار مقایسه قرار داده شده و ملاک داوری تو این رقابت این میشه که هرچی زن بتونه مردتر باشه این به استاندارد نزدیکتر شده! یعنی قرار نیست زن زن تر باشه بلکه قراره مردتر باشه! یه حقی داره این وسط پامال میشه و اونم حق زن بودنه و حق متفاوت بودن! [/align]
[align=justify]تو فرهنگ های ماترلیالیستی مد مطرح شده برای کمک به تبرج جنسی و اینکه زن طوری لباس بپوشه و طوری آرایش و رفتار کنه که توی جامعه جنبه غالب شخصیتش جنسیت اون باشه. در واقع مد اینجوری تعریف میشه که برای ایجاد جاذبه جنسی بیشتر در سطح جامعه و عرصه عمومی به این معنی که زن دیگه هیچ برجستگی شخصیتی و هیچ امتیازی نداره به جز جنسیت.
تقسیم امور جهان به زنانه و مردانه و نگاه جنسی به همه چیز تو زندگی از غرب شروع شد. تو فرهنگ اسلام نه توی کلام و الهیات و فقه و حقوق و احکام و بخصوص نه در مباحث ارزشی و اخلاقی به هیچ وجه تقسیم زنانه و مردانه وجود نداره! بیش از 95% احکام و حقوق و تکالیف هیچ فرقی بین زن و مرد وجود نداره و توی این 95% از احکام و حقوقی که تعریف شده موضوع بحث انسانه نه زنه و نه مرد. همونطور که خطاب آیات قرآن به ایها الناس، به انسان، به مردم، به بندگان خدا و به مومنینه چه مرد چه زن.
و اون موراد انگشت شماری که توی احکام و حقوق تفاوت وجود داره دیگه از اینجا به بعد مخاطب انسان عام نیست چون از اونجاست که تفاوت های زن و مرد شروع میشه. تمام چیزایی که دین درمورد رشد انسان، کرامت، عدالت، مباحث اخلاقی، مسئله معرفت، توی تمام اینها هیچ تفاوتی نمیبینید نه توی قرآن و نه توی روایاتی که سند درستی دارن. توی خانواده زن و مرد تقسیم میشن به زن و مرد نه توی جامعه. توی جامعه ما زن و مرد نداریم بلکه انسان داریم. و اصلا فلسفه حجاب برای این بود که راه حضور شرافتمندانه زن تو جامعه تضمین بشه و نگاه جامعه به اون نگاه انسانی باشه نه جنسیتی. و برخوردهای توی جامعه برخورد انسان باشه با انسان نه برخورد مونث و مذکر. توی خانواده ست که زن باید برای همسرش زن باشه و مرد برای همسرش مرد باشه و نگاهشون به هم نگاه محبت آمیز.
[/align]
[align=justify]فردیت انسان توی غرب اونو تبدیل کرد به یه یه موجود تیپاخورده، یه موجود جدا افتاده از دیگران از جامعه از جهان و از خدا. و گفت من باید بعنوان یه فرد باید خودم به نجات خودم و به منافع و لذت خودم فکر کنم! اصالت فرد، اصالت لذت، اصالت سود، اصالت تجربه حاکم شد. از یه همچین دیدی نه تنها کرامت انسان بیرون نمیاد کرامت زن هم معنی نداره چون هرکسی دنبال منافع خودشه.
خوب معلومه که زن قربانی این قضیه ست! زن قربانی میشه و شد! وقتی ارزش انسان به اندازه ارزش سود اقتصادی که کسب کرد و به اندازه زور بازوش و کلفتی صداش که شد خوب معلومه که زن قربانیه! زن له میشه! و یه فلسفه اینکه اصلا اسلام نفقه زن رو بر مرد واجب کرد نه با اهانت و بعنوان منت بلکه بعنوان یه وظیفه با احترام و گفت این یه حق انسانیه که با روش شرافتمندانه باید برای زن تامین بشه ... واینکه اسلام گفت زن حق فعالیت اقتصادی داره اما تکلیف اقتصادی نداره یعنی میتونه کار کنه اما وظیفه ش نیست ، یعنی زن رو نمیشه مجبور بکار کرد حتی برای تامین معاش خودش یعنی راه استثمار اقتصادی زن بسته شد که فردا مرد برای اینکه زورش به زن میرسید زن رو مجبور به کار نکنه، همون کاریکه تو یه دوره کردن! زن رو بخاطر اینکه یه کارگر ارزان قیمت تر از مرد بود و حقوقش از او کمتر بود به کارخونه ها کشیدن که این مرحله اول بود، تو مرحله دوم برای تبلیغ کالای تولید شده از برهنگی زن استفاده کردن، وتو مرحله سوم هم برای فروش کالای تولید شده باز زنو یه موجود مصرفی کردن و از طریق زن کالاهاشونو به داخل خانواده ها بردن! و مسائلی که بعد از اون پیش اومد که بعضی از این زنها برای زنده موندن مجبورن تن به فحشا بدن! مثل کارگر روزمزد!
(البته توی مباحث فقهی متاسفانه هنوز گاهی تعابیر واژگونه میشه و قبول داریم که زنها چه توی جامعه ما و چه در جوامع دیگه هنوز مشکل دارن چون در مورد خیلی از چیزا مفاهیم اسلامی هنوز عمل نمیشه)[/align]
[align=justify]مثلا درباره مسئله دیه که بحث شده چرا خون بهای مرد از زن بیشتره!؟
اولا نه توی قرآن و نه توی هیچ کدوم از احکام اسلامی و فقهی هیچ جا گفته نشده که دیه به معنی ارزش انسانی است!!! و این به این معنی نیست که ارزش انسانی مرد از ارزش انسانی زن بیشتره (کما اینکه خیلیها هنوز اینطور تعبیر میکنن و همین کلمه خون بها هم ترجمه اشتباهه از این نظر)
همونطور که خدا گفت کشتن یه مرد و کشتن یه زن مثل قتل عام کل بشریته! بنابراین خون و جان هیچ مردی و هیچ زنی رو با هیچ مبلغی از پول نمیشه تعیین کرد! کلمه دیه بمعنی ارزش جان و قیمت انسان نیست! و تمام این حقوق هم بعد از اسلام به زن داده شد. تا قبل از اسلام زن نه حقوق اقتصادی داشت، نه دیه داشت، نه ارث میبرد، حق رای که اصلا حرفشو نزنید...!
دوم اینکه دیه صرفاً برای جبران حداقل خسارت مالی ناشی از فقدان انسان و عنصر اقتصادی که جاش از بین خانواده خالی شده. و چون بار اقتصاد خانواده رو دوش مرد هست فقدان مرد از داخل خاناوده ضرر اقتصادیش بیشتر هست. (دقت کنید ضرر اقتصادیش نه ضرر عاطفی و انسانی و ارزشیش).
نکته سوم دیه مرد یا زنی که میمیره را به خودش که نمیدن! یا توی قبرش که نمیزارن! دیه مرد رو به زن و خانواده ش میدن و دیه زن رو هم به شوهر و خانواده ش میدن. درواقع اینجا به نفع زنه نه به نفع مرد! اگه مردا خیلی زرنگ باشن بگن مثلا دیه خانوم منو ده برابر کنید! :310:
[/align]
[align=justify]زن و مرد یه سری شباهت های حداکثری دارن و یه سری تفاوت های حداقلی.که این تفاوت های حداقلی شامل یه سری تفاوت های حقیقی و حقوقی میشه که به هیچ وجه به معنی تفاوت ارزشی زن و مرد نیست که منشا این تفاوت حقوقی همون تفاوت های حقیقی هستش و ارزش زن و مرد به کرامت و انسانیت و تقواست نه به تفاوت های حقیقی یا حقوقیشون و نیز نه به نژاد نه به طبقه نه به ثروت و نه به جنسیت.
حالا این تفاوت های حقیقی شامل چی میشه؟ خصوصیات جسمانی زن و مرد با هم متفاوته، خصوصیات روان و اعصابشون با هم متفاوته، نوع استعدادهاشون در بعضی جهات با هم تفاوته، یه استعدادهایی مردانه ترن یه استعداد های زنانه تر هستن. امـــــــــا مرد و زن به هیچ وجه نباید از تفاوت های حقیقی که باهم دارن علیه هم سوء استفاده کنن! یعنی اگر زن قدرت تاثیرگذاری بر مرد رو داره بدلایل زنانه نباید از این قدرت به نفع خودش و برعلیه مرد سوء استفاده کنه و در مقابل مرد هم اگر قدرت بازوش بیشتره نباید از زور بازوش علیه زن سوء استفاده کنه. پس باید به هم کمک کنن چون هرکدوم نیازهایی دارن که فقط اون دیگری میتونه تامین کنه. و مبنای این تفاوت های حقیقی و حقوقی خصومت نیست که زن و مرد رو مقابل هم قرار بده بلکه زن و مرد شریک و حامی هم باید باشن. مرد و زن باید در کنار هم تعریف بشن نه در برابر هم. و به همین ترتیب توی تفاوت های حقوقی هم نباید علیه هم استفاده کنن. مثلا اگه زن هیچ مسئولیت اقتصادی رو دوشش نیست نباید از این موقعیت سوء استفاده کنه یا اگه مرد تو حوزه اختیارات یا حقوق مدنیش بیشتر قرار داده شده نباید از این حقوق علیه همسرش سوء استفاده کنه. مثلا چرا ارث مرد از زن بیشتره چون مسئولیت اقتصادی برعهده مرد هست که از همون دوسوم سهم ارث هم که بهش میرسه باز یک سومش برای زن و خانواده ش باید خرج کنه (که اگر نکنه و بخواد از زیر بار مسئولیت اقتصادیش شونه خالی کنه چنین کسی اصلا انسان نیست چه برسه به اینکه مرد باشه) یعنی در ظاهر سهم مرد بیشتره اما در مصرف قسمتی از همون هم باید خرج خانوداه بشه. [/align]
[align=justify]و از همه اینا گذشته زندگی که فقط با حقوق و قانون اداره نمیشه! باید اخلاق در کنارش باشه، محبت در کنارش باشه، عشق باشه فقط با قانون نمیشه خونواده رو نگه داشت، خونواده یی که با قانون حفظ بشه که خونواده نیست! زندانه... مثل طلاقای سردی که ظاهرش زندگیه اما باطنش خصومته و خشمه! [/align]
[align=justify]بنابراین :
1-جنسیت مقدم بر انسانیت نیست. یعنی انسان ها از نظر ارزشی تقسیم نمیشن به زن و مرد. بنابراین زن بودن یا مرد بودن نه ارزشه و نه ضد ارزش. یعنی نه بهش میشه افتخار کرد که آقا من مفتخرم که زن هستم یا من مفتخرم که مرد هستم، و نه میشه شرمنده بود که من شرمنده م که زنم یا شرمنده م که مرد هستم! ارزش انسان به جنسیتش نیست به انسانیتشه.
2-زن بودن یا مرد بودن ما به انتخاب ما نیست. بنابراین جنسیت باز هم هیچ معیار انسانی نیست. کی انتخاب کرده که زن بدنیا بیاد و کی انتخاب کرده که مرد بدنیا بیاد؟ چیزی که انتخابش با ما نیست برای ما نه ارزش به حساب میاد و نه ضد ارزش. (و لقد کرمنا بنی آدم) ما به فرزندان انسان یعنی زن و مرد کرامت دادیم این کرامت عامه که مال همه افراد بشر هست و یه کرامت خاص دیگه هم ق رآن داره که مال افراد خاصه نه مال همه که میگه (ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله) و اون کرامت خاص هم ملاکش باز تقواست نه جنسیت. پس جنسیت معیار ارزش انسانی و ارزش اخلاقی نیست.
3-زن و مرد بودن ما بر اساس حکمت الهی و حساب شده است. خداست که میدونه در ارحام مادران مذکر یا مونث باید باشه و چرا باید باشه ، چه جوری باید باشه و ...
4-در حیطه ارزش گذاری مقایسه زن و مرد اساسا یه کار غلطه که باعث همون فرگرایی و اصالت به نفع میشه. البته ممکنه بعضی بگن الان توی این شرایط شانس موفقیت زنها بیشتر ِ یا شانس مردا بیشتره ، یا با زنها خوب برخورد نمیشه یا بعضی مردا از روی فشار کار و چکهای برگشتیشون بگن کاش زن بودم مجبور نبودم برم سر کار یا زنها بگن کاش مرد بودم مجبور نبودم مشقت های بارداری و اینارو تحمل کنم اما از حیث ارزش انسانی قرآن صریحا میگه هیچ زنی آرزو نکنه مرد باشه و هیچ مردی هم آرزو نکنه که زن باشه. چراکه زن بودن یه موقعیت انسانیه و مرد بودنم یه موقعیت دیگر انسانی.
[/align]
با عرض پوزش از عزیزان بخاطر زیاد شدن متن و بی موقعیت بودن کلامم
با آرزوی موفقیت
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
هستند کسانی که نیمه گمشده خود را پیدا نکردند و به شرح دوستان در ازدواج دوم و یا ازدواج با زنی مطلقه و بر عکس ازدواج کرده اند و خوشبخت و راضی بوده اند .
اما درصد ریسک در این موارد در هر دو نفر بالاست و نمیتوان با توجه به عوامل شرعی و انسانی رای صادر کرد که چون دو نفر خوب بودند ، خوب است و یا بلعکس !:305:
اما ترویج فرهنگ تست کردن زن و مرد موضوعی است که جامعه ما به عنوان " تعصب به جا " نمی پذیرد .
نمیتوان به خیال اینکه اگر همسرم چیزی نبود که من خواهانش هستم طلاق میگیرم و به گزینه های بعدی فکر میکنم .
این موضوع بنیان خانواده را از بین می برد .
این دوست ما نیز که به تالار آمده ، در درون به دنبال این موضوع است که تا چه میزان می تواند ریسک کند .
ازدواج سنت است و به همه توصیه شده که تنها نباشد که تنهایی فقط مختص خداوند رحمان است .:305:
اما باید با دیدی باز و مشورت با بزرگان و ریش سفیدان حرکت کرد که نتیجه خودسری ها و بی اعتنایی فقط شلوغی دادگاه های خانواده را در پی دارد .....
اگر حرفی بر میان می آید ، خواستار این حقیقت است که ثمره این ازدواج پسری نباشد که زنی اختیار کرده و طلاقش دهد و دختری که 2 بار ازدواج کرده و هنوز نتوانسته زندگی دست و پا کند !
کمی عمیق تر فکر کنیم و وسعت دیدمان را زیاد کنیم .:305:
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
[align=justify]هیچگاه توصیه نمیشه که ازدواج بدون شناخت صورت بگیره.
خدا، شرع، دین، عقل، عرف همه گفتن اول تحقیق و بررسی انجام بشه.
دوست عزیز قبل از هرگونه اقدامی به ازدواج با این خانوم که مدت کوتاهی عقد بودن (و صرفا عقد بودن حتما دلیل بر اینکه این خانوم شبهای زیادی در بستر همسر سابقشون بودن نیست!!) باید آشنایی تمام و کمال نسبت به خصوصیات اخلاقی و رفتاری ایشون و بالاخص اشراف کامل به علت طلاقش پیدا کنی.
اینکه ایشون مطلقه هستن از حنبه ارزشی و انسانی ایشون به هیچ وجه کم نمیکنه!!! حتی اگر بقول دوستمون با همسر سابقشون روابطی هم داشتن اولا که در اون زمان ایشون همسر اون خانوم بوده و ثانیا اگر قرار بود زن و شوهر بواسطه روابط جنسی در حریم خانواده و زندگی مشترک چیزی از ارزش انسانی یا اخلاقیشون از دست بره فاتحه تمام ازدواج ها را باید خواند!!!
این قضیه که شما به تشکیل خانواده و ایجاد زندگی مشترک از چه منظری نگاه میکنی خیلی مهمه و جهت فکری شما باعث ایجاد خیلی از ملاکهای شما برای انتخاب همسر میشه. ریسک پذیری زمانیکه ازدواج بدون شناخت انجام بشه مسلما بسیار بالاست چه طرف مقابل ما مجرد باشه و چه قبلا ازدواجهای متعددی کرده باشه هردوش بدون شناخت ما از طرف مقابل خطر ریسک داره! یه رابطه 8 ساله هرچقدرم که شیرین و خاطره انگیز بوده باشه دلیل کافی و درستی برای ازدواج و تناسب دو نفر برای ازدواج نیست. عشق تنها مکمل ازدواج است نه تنها دلیل آن.[/align]
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام
بچه ها اینجا چه خبره؟
دوستان عزیز دقت کردین به جای اینکه جواب این بنده خدا رو بدین تا بیشتر از این دچار تردید نشه
دارین با هم دعوا می کنین تو این تاپیک؟؟؟
lord.hamed عقیده شخصیشو گفته و مسلما برادر گرامی که
این تاپیک رو ایجاد کردن انقدر صاحب فهم و کمالات هستن که بر اساس خرد جمعی یه انتخاب
قشنگ بکنن!!! پس دیگه دعوا و جبهه گیری نکنین خواهشا :305:
======================
برادر گرامی به اندازه کافی راهنمایی های خوب شده واستون
اگه میخواهید از تردید در بیاین باید صبور باشین و زیرک!!! یک مدت باهاش قظع ارتباط کنید تا
خدای نکرده فکر به شما مشوق طلاقش نباشه!!! بعد چند وقت اگه طلاق گرفت مراحل
شناخت رو شروع کن...حتما به یه مشاور حضوری مراجعه کن!!!
و با چشمان کاملا باز واسه زندگیت تصمیم بگیر چون فرصت زندگی کردن فقط 1 بار به هر آدمی
داده میشه پس باید به بهترین شکل اونو ساخت
موفق باشید
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
من از مدیران و دوستان عزیز پوزش میخوام بخاطر متنی که بی موقعیت در این تاپیک نوشتم
و از مدیران میخوام اگر امکان داره متن طولانی منو که در این صفحه ست حذف کنن
اگرچه که امید داشتم درمورد بعضی مسائل کمکی بکنه به ابهام زدائی درمورد مشکل این دوست عزیزمون که از ما کمک خواستن اما فکر میکنم بیش از اینکه کمکی درجهت حسن تفاهم داشته باشه، ممکنه ایجاد سوء تفاهم کنه.
باتشکر از مدیران و دوستان عزیز:72:
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
[size=medium]دوستان عزیز. ممنون از اینکه سعی در راهنماییم داشتید و گاها اختلاف نظر دوستانه بین انجمنی ها صورت گرفت ولی باز یه سوال توی ذهنم منو قلقلک میده و اونم اینه که به نظر شما میشه با همسر قبلی این خانم صحبتی داشته باشم؟به نظر شما عاقلانه ست؟فکر میکیند اصلا میکنمید؟میشه باهام حرف بزنه؟یا مثلا چه راهی پیشنهاد میکنید که بتونم با اون آقا ارتباط برقرار کنم حتی واسه یه بار.این موضوع شاید خیلی از گره های کور این بخش از زندگیمو باز کنه.سپاسگذارم
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
اگه براتون ممكن هست ميتونيد فردي رو بفرستيد محل كارش تا ازش تحقيق كنه ويا اصلا خودتون ميتونيد اينكار رو انجام بديد.ميتونيد شماره تلفن محل كارش رو گير بياريد وخيلي محترمانه از همكاراش بخوايد راهنماييتون كنند.فقط در حد پيشنهاد بود شايد پيشنهادم خيلي بچه گانه باشه ببخشيد
-
RE: اسیر یه دوراهی شدم. کمکم کنید لطفا
سلام برادر گرامی.
چی میخواید از اون آقا بپرسید؟؟ من فکر نمیکنم زیاد خوب باشه که این کار رو بکنید. به خصوص الان.چون هرچی باشه هنوز طلاقی اتفاق نیفتاده و اون دو نفر هنوز زن و شوهر هستن. فکر نمیکنید ازتون بپرسه شما چیکاره اید و برای چی میخواید اطلاعات بگیرید؟
من فکر میکنم بذارید قضیه ی جدایی ایشون روند طبیعی خودش رو طی کنه.
به نظرم اطلاعاتی که از این آقا میتونید کسب کنید از افراد و منابع دیگه ای هم میتونید به دست بیارید.در پست قبلی ام هم اشاره کردم.
صبور باشید و عجله نکنید.