-
بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
با سلام خدمت دوستاي عزيز
من و نامزدم حدود 9 ماه هست كه عقد كرديم. من و جاريم تقريبا بفاصله 2 هفته با هم نامزد شديم.
تو اين 9 ماه جاريم نسبت به من خيلي رقابت ها و حسادت هايي داشته. هميشه با من تو رقابت بوده. هر چي خريدم هرچي پوشيدم همونو كرده.
تقريبا يه ماه پيش براي ماه رمضون مهموني كرديم و ما خانواده نامزدم و جاريم و مامان باباي جاريم رو دعوت كرديم.
يه هفته بعدش بابم بستري شد عمل كردن.
از وقتي كه عمل كردن تا همين امروز جاريم و خانوادش عيادت بابام نيومدن كه هيچ حال بابام رو هم نپرسيده.
منم وقتي ديدم نه حال بابام رو پرسيدن نه اومدن ، تصميم گرفتم باهش حرف نزنم.تو جمع هم فقط در حد سلام و خداحافظ.
ولي نامزدم اصرار ميكنه كه نيومده كه نيومده ، گيرم كه كارش اشتباه بوده ولي تو بايد مثل هميشه باهاش گرم صحبت كني و اصلا پيش جمع نشون ندي كه باهاش قهري.
ولي اخه چطوري؟ وقتي دلم از كسي شكسته چطوري باهاش گرم باشم؟ من ازش متنفرم. وقتي حال بابامو حتي زباني نپرسيده پس باهام دشمني داره. اونوقت من بيام باهاش گرم باشم؟
اصلا نميتونم. خانوادم هم بدجوري ناراحتن ازش.
از اونجايي كه اين دختره خيلي چاپلوس هست و خود شيرين ، بدجوري پيش خانواده شوهرم برا خودش جا باز كرده.تا حالا يكي پيدا نشد بگه به جاريم كه چرا حال باباي جاريتو نپرسيدي؟چرا نرفتي عيادت.
چطور اون مختار بود نياد منم مختارم باهاش حرف نزنم.
مامانم با مادر شوهرم كمي حرفشون شده. از اون وقت تاحالا كه يه هفته مي گذره نامزدم نه بهم زنگ زده نه مسيج.
منم ديروز بهش زنگ زدم و جواب نداد. يه بار بهش گفته بودم از هم جدا شيم هم شما راحت ميشيد هم من. با اين همه وابستگي به خانواده نميشه زندگي تشكيل داد.
حالا به نظرم داره به طلاق فكر ميكنه
ممنون ميشم راهنماييم كنيد.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز جان آخه اين چه حرفيه؟؟؟؟؟؟؟؟ طلاق بخاطر يه بگو مگوي مادراتون؟؟؟؟نه نگران نباش .شما چند سالتونه؟اختالافي كه بين مادر شما ومادر شوهرتون بوجود اومده سر چي بوده؟جاريتون عيادت پدرتون نيومده خب نيومده باشه اون اندازه شخصيت وفهم خودش رفتار كرده شما چرا خودت رو بخاطر كارهاي ديگران ناراحت ميكني؟اگه خودت رو ناراحت نشون بدي نقطه ضعف ميگيره ازتا ميگه آخ جون اين به بي اعتنايي هاي من حساسه پس بذار از اين راه اذيتش كنم.اصلا ككت هم نگزه.بالاخره كه يه خبري (خبر خوب)از نامزدتون مياد نگران نباش مگه طلاق به همين راحتياست؟رابطه خودت ونامزدت چجوريه؟همديگرو دوست داريد؟
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مريم صوفي
الناز جان آخه اين چه حرفيه؟؟؟؟؟؟؟؟ طلاق بخاطر يه بگو مگوي مادراتون؟؟؟؟نه نگران نباش .شما چند سالتونه؟اختالافي كه بين مادر شما ومادر شوهرتون بوجود اومده سر چي بوده؟جاريتون عيادت پدرتون نيومده خب نيومده باشه اون اندازه شخصيت وفهم خودش رفتار كرده شما چرا خودت رو بخاطر كارهاي ديگران ناراحت ميكني؟اگه خودت رو ناراحت نشون بدي نقطه ضعف ميگيره ازتا ميگه آخ جون اين به بي اعتنايي هاي من حساسه پس بذار از اين راه اذيتش كنم.اصلا ككت هم نگزه.بالاخره كه يه خبري (خبر خوب)از نامزدتون مياد نگران نباش مگه طلاق به همين راحتياست؟رابطه خودت ونامزدت چجوريه؟همديگرو دوست داريد؟
*************************************************
مريم جان ممنونم
من متولد 63 هستم
نامزدم 59
من و نامزدم همديگرو خيلي دوست داشتيم. از طريق خانواده ازدواج كرديم.
اختلاف مامانم و مادرشوهرم سر اين بود كه : مامانم وقتي اصرار نامزدمو ديد كه همش ميگه هركاري كرده كه كرده. تو مثل سابق باهاش خوب باش، زنگ زد مامانش كه تورو خدا اين همه جاري دخترم بهش بدي كرده ف تو شرايط سختي كه باباش بيمارستان بوده تنهاش گذاشته، چطور انصافتون مياد كه اين همه اصرار كنيد كه باهاش گرم باشه؟
مامانش تو جواب مامانم چنتا دليل بي منطق آورد كه نيومده كه نيومده شما به وقتش اگه كسي از اونا مريض شه شما نميرفتين.
بعدش مامانش گفت حوصله حرف و ... رو ندارم و خداحافظ گفت و قططع كرد.
تاچند روز پيش خيلي روابط خانواده ها محترمانه بود ولي احترام از بين رفت.
نامزدم خيلي دوسم داشت. ولي خانوادش خيلي ازش كار ميكشن. دايم خواهرش مياد خونه مامانش بايد نامزدم هي بره برسوندش، دايم برادر شوهر ميگه ماشينتو ميخوام
هرجا خواستيم بريم بايد جاريم و شوهرشم باشن. بدون اونا خوش نميگذره.
كلا نامزدم خيلي درگير خانوادشه. منم دوس ندارم پاپيچمون باشن. دوس دارم مستقل باشم.
خيلي به نامزدم گفتم كه تورو خدا كم خودتو درگير مسائل كن. ما اونقدر درگير مسائل بوديم كه حتي از نامزدي هيچ لذتي نبرديم
ولي مطمئنم دل نامزدم شكسته.چون نميخواد از خانوادش دور شه
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
سلام.چرا باید اینقدر جاریت مهم باشه؟چرا شما خودتونو محتاج احوال پرسی اون می دونید؟چرا باید حتی اون ارزش قهر کردن داشته باشه و ارزشه اینو که قلبت از کینه پر بشه؟نباید از الان این چیزا برات مهم باشه .اگه تو زندگی بری تو نخ این طور چیزا و مدام حرص بخوری وای الان جاریم چابلوسی کرد وای الان مادر شوهرم بیشتر به اون توجه کرد وای....می دونی چقدر ضربه به زندگیت می زنی با این فکرت با هر کی ازدواج کنی همین آشه و همین کاسه چون تو همه خانواده ها ازین رفتارا تا دلت بخواد زیاده و این ما زنا هستیم که به این رفتارا دامن می زنیم.چرا باید یه کاری کنی شوهرت از جاریت دفاع کنه؟.تقصیر شوهرت نیست اون یه مرده و تجربه به من می گه مردا اختلاف با مادر شوهر جاری و..بچگونه می دونن بی معنی می دونن اصلا تو مخیلشون نمی گنجه و نتیجش هم می شه اینکه می گه قهر نکن.
اما موضوع مادراتون:بیشتر توضیح بده اما هر چی هم باشه نباید بتونه زندگیتون رو بهم بزنه.ازین به بعد دائم مادراتون در ارتباطن و اختلافاتی هم دارن و هیچ کدوم هم دوست ندارن کوتاه بیان .هر کدوم دوست دارن نظر خودش تو زندگی بچش اعمال بشه اما این شمائید که باید با سیاست رفتار کنید و نذارید این اختلافا زندگیتونو تلخ کنه.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
سلام.چرا باید اینقدر جاریت مهم باشه؟چرا شما خودتونو محتاج احوال پرسی اون می دونید؟چرا باید حتی اون ارزش قهر کردن داشته باشه و ارزشه اینو که قلبت از کینه پر بشه؟نباید از الان این چیزا برات مهم باشه .اگه تو زندگی بری تو نخ این طور چیزا و مدام حرص بخوری وای الان جاریم چابلوسی کرد وای الان مادر شوهرم بیشتر به اون توجه کرد وای....می دونی چقدر ضربه به زندگیت می زنی با این فکرت با هر کی ازدواج کنی همین آشه و همین کاسه چون تو همه خانواده ها ازین رفتارا تا دلت بخواد زیاده و این ما زنا هستیم که به این رفتارا دامن می زنیم.چرا باید یه کاری کنی شوهرت از جاریت دفاع کنه؟.تقصیر شوهرت نیست اون یه مرده و تجربه به من می گه مردا اختلاف با مادر شوهر جاری و..بچگونه می دونن بی معنی می دونن اصلا تو مخیلشون نمی گنجه و نتیجش هم می شه اینکه می گه قهر نکن.
اما موضوع مادراتون:بیشتر توضیح بده اما هر چی هم باشه نباید بتونه زندگیتون رو بهم بزنه.ازین به بعد دائم مادراتون در ارتباطن و اختلافاتی هم دارن و هیچ کدوم هم دوست ندارن کوتاه بیان .هر کدوم دوست دارن نظر خودش تو زندگی بچش اعمال بشه اما این شمائید که باید با سیاست رفتار کنید و نذارید این اختلافا زندگیتونو تلخ کنه.
***********************************
آخه ببينيد تو اين مدت خانوادمون هميشه با هم خوب بودن. روابط كاملا خوب و صميمي. گفتم كه تو هر مهموني اول سر خونواده جاريم حضور دارن.
مامانم ديد من و نامزدم فقط بخاطر اين موضوع بدجور دعوامون شده ، زنگ زده مامانش كه بخواد مشكل رو حل كنن ، تا مشكل گنده تر نشه. بجاي اينكه مامانش بگه بچگب كرده اشتباه كرده ، ازشون دفاع كرده . اين برام قابل هضم نيست كه اشتباه رو اونا كردن بايد ما معذرت خواهي كنيم و پا پيش بذاريم؟
حرف خاصي رد و بدل نشده. مامانم گفته با آقا ....(نامزدم) بگين كه اين همه خانومشو نندازه پاي جاريش.
مامانش الكي حرفايي زده و گفته حوصله حرف و ...روندارم و قطع كرده.مامانم بدجور ناراحت شده.
تا ديروز بابام ماجرا رو نميدونست ، تا اينكه توضيح داديم بهش. بابام زنگ زد كه بپرسه موضوع از چه قراره ولي نه به تلفن بابام جواب داد نه به تلفن خونشون.
بابامم گت بذار اينجوري بمونه ته ببينيم چي ميشه.
بهم گفتن نه زنگ بزن نه چيزي
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز خانوم متاسفانه از كاه، كوه ساختيد!
دختر خوب سري كه درد نمي كرد را چرا دستمال بستي!
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز جان سلام
راستش شاید از حرف من ناراحت بشی اما خواهش میکنم درک کن.
به نظرمن شما خودت داری زندگیتونو خراب میکنی. نه شوهرت و نه خانوادش.
مساله ای رو که مطرح کردی اونقدر ساده و پیش پا افتاده است که به نظر میاد این شما هستی که جاریت خیلی برات مهمه در حالی که تو برای جاریت مهم نیستی.
چرا فکر میکنی وظیفه داشته حتما به پدرتون سر بزنه؟ مگه ما برای دیگران تعیین تکلیف میکنیم؟ چه دلیلی داره که قهر کنی؟
چرا فکر میکنی شوهرت نباید به خانوادش مثلا خواهرش کمک کنه؟ یا به داداشش؟ خوب معلومه شما هنوز زیر یه سقف نرفتین و هنوز عقد هستین. خوب ممکنه شرایطی پیش بیاد برای هر کسی که به خانوادش کمک کنه. این که اشکالی نداره. حالا اگه زندگی مستقلتونو زیر یه سقف شروع کرده بودید خوب اوضاع فرق میکرد.
چرا به مادرت اجازه میدی تو این مسائل دخالت کنه؟ خوب این باعث میشه حریم بین خانواده ها شکسته بشه.
تو دعوام که حلوا خیرات نمی کنن. توقع داری مادرشوهرت چکار کنه؟
یه کم بزرگورانه تر به زندگیت نگاه کن. یه کم خودت رو جای اونها قرار بده.
خانواده شوهرت هرگز نمیتونن تو مسائل عروس ها دخالت کنن. آخه هر دو عروس و همسر فرزندشون هستن. اونها نمی تونن از یک نفر پشتیبانی کنن. خانواده و مادرشوهرتو درگیر مسائل خودت و جاریت اصلا نکن. این طوری فقط اوضاع بدتر میشه.
حالا تو نشستی غصه میخوری به طلاق فکر میکنی دلتنگ شوهرت هستی اما ..... جاریت داره خوش و خرم به زندگی عاشقانه اش ادامه میده. حتی شاید اصلا به فکر تو نباشه. آیا زندگیت ازرششو داره که خرابش کنی به خاطر حساسیت هات؟؟؟؟؟
اصلا این کلمه نحس طلاق و جدا شدن رو پیش شوهرت نگو. از دامنه لغاتت حذف کن. مگه میشه به همین راحتی جدا شد؟؟
من از تجربه زندگی متلاشی برادرم بهت میگم. اگر بخوای شوهرت فقط فقط مال تو باشه و برادر خواهر مادر پدر و خانوادشو فراموش کنه ، دوامی تو زندگیت نخواهد بود.
بازم خواهش میکنم دلگیر نشو فقط خودتو جای اونها قرار بده.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
الناز خانوم متاسفانه از كاه، كوه ساختيد!
دختر خوب سري كه درد نمي كرد را چرا دستمال بستي!
[color=#[/b]000080]خب ليلا خانوم شما ميگيد چيكار نميبايست ميكردم كه كردم؟[/color][b]
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
مهربوني عزيز
از حرفاتون اصلا ناراحت نشدم
ممنونم از راهنماييتون
اول اينكه : ماد شوهرم گفته حوصله حرف و ... ندارم و قطع كرده
دوم اينكه: من كه نخواستم خانوادشو فراموش كنه. من فقط خواستم اون توجهي كه به خانوادش داره رو نصفشو به من داشته باشه. بالاخره من از همه چي بريدم و زنش شدم. بايد پشتيبان من باشه تا پشتيبان خواهر و داداشاش
من اصلا اختلافمو نه به خواهرم ميگم نه مامانم. خودشم ميدونه
وقتي ديديم جيك و پيكمونو ميره مامنش ميگه گفتم منم بگم شايد از تنهايي دراومدم و كمكم كردن.
هر اختلافي كه بينمون ميشد الكي ميگفت به كسي نميگم ، ولي بعدها ميديدم تماماً و كمالاً به مامانش ميگه.
مادر شوهرم زن بدي نيست. تا قبل اين ماجرا خيلي دوسش داشتم. واقعا دلسوز و مهربون بود.ولي تو خونشون حاكمه. حرف حرف مادر شوهرمه.
انگار نامزدم مثل بچه بايد مطيع حرفاش باشه
دوس ندارم نامزدم مثل بچه براش تعيين تكليف كنن
بالاخره عقلش اونقدر كامل شده كه زن گرفته.
اگه قبلنا بود مطمئنم تا حالا چندبار زنگ زده بود. چون تحمل دوري و قهر بودن رو نداره. ول چون خانواده هم هستن تو اين ماجرا ، مطمئنم بهش ياد دادن كه زنگ نزن، به زنگش جواب نده، بذار خودش بلا نسبت همه به غلط كردن بيافته.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
با حرفاي مهربوني عزيز موافقم. كاملا موافق.
من اگه به جاي شما بودم نه جاريم و خانوادش را افطاري دعوت مي كردم و نه توقع داشتم اون بياد عيادت بابام.فقط به شوهرم و خوشيم و خوشبختي ام فكر مي كردم. نه به جاري و خانواده جاري و مادر شوهر و .................
بچسب به شوهرت و زندگيت و خوش بگذرون. يك روزي حسرت اين روزها را مي خوري كه خودت خرابش كردي و ديگه نمي توني برش گردوني.
مادر شوهرت نه تو را دوست داره نه جاريت را.
تو هم با اين كارها و حرفا نه مي توني جاريت را از چشم شوهر و مادرشوهرت بندازي. نه مادر شوهرت را از چشم شوهرت. تنها كاري كه مي كني اينه كه داري خودت را از چشم شوهرت مي اندازي. پس ديگه بس كن لطفا.:305:
احتمالا خيلي كم سني الناز نه؟ چند سالته؟
لازم نيست مدام رفتار مادر شوهر و جاري ات را براي شوهرت توضيح بدي. شوهرت خودش همه چيز را مي دونه. پس بي خود با اين كار خودت را خسته نكن و از چشم شوهرت ننداز.
اگر هم مي خواي شوهرت چيزي به مادرش نگه. چيزي براي گفتن براش درست نكن كه بره بگه. اگه شما بين خودتون حرف و حديث درست نكنين. شوهرتون حرفي براي گفتن به مادرش نداره.:305:
خودت قبول داري كه تا الان بعضي چيزا خراب شده پس لطفا خراب تر از اين نكن.:305:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
شما ميگين دعوت نميكردين افطار ،
خوب دعوت نميكرديم هم كه اوضاع خرابتر بود
من نميدونم چرا مادر شوهرم در مورد روابط و ضوابط بين خانواده ها حكم ميكنه كه فلان كار رو بكنيد ، فلان كارو نكنيد
ولي به ما كه رسيد به اون دختره نگفت كه بيا با هم بريم عيادت
واسه خودم خيلي پيش اومده كه گفته الناز تو هم با ما بيا فلان جا ، نمي دونم تعزيه و عيادت و ...
واسم وظيفه تعيين كرده كه چون عروس خانواده هستم بايد به وظايفم عمل كنم ، ولي واسه جاريم وظايف تعيين نكرده؟
چرا؟
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز جون
بد خونده بودم حرف مادرشوهرتو . اصلاح کردم.
ببین خواهر جون خیلی مهمه که تو این دوران چطوری خودتو به خانواده شوهرت معرفی میکنی.
شماها هنوز اول زندگیتونه. هول نکن. همه زن و شوهرا دعوا میکنن . اما مهم اینه که تجربه بشه براشون. نه اینکه حرف جدایی بزنن.
راجع به مامانت، حتی اگه تو بهشون نمیگی و خودشون خبر دارن بازم اجازه نده دخالت کنن. حرفی بزنن. بگو خودم باید این مشکل رو حل کنم.
در مورد رفتار شوهرت که همه چیزو به خانوادش میگه ، مقابله به مثل نکن. تو باید یواش یواش به همسرت آموزش غیر مستقیم بدی که این کارش درست نیست. نه اینکه بخوای مقابله به مثل کنی و تو هم بگی.:163:
باور کن این مسادل وقتی زیر یه سقف برین کمتر میشه. خوب الان اون تو خانوادشه و اونها حتما روش تاثیر میزارن. شاید به قول خودت بهش بگن " بذار الناز زنگ بزنه "
اما یه کم سیاست داشته باش. به قول دانشمند تالار " ظریف زندگی کن":72:
هر چی نشه شما زن و شوهرین و محبت و عشق تو خیلی براش فرق میکنه تا محبت خانوادش.
اونقدر باید از محبت سیرابش کنی و بهش آرامش بدی که کنار تو بودن رو به همه دنیا ترجیح بده گلم.:310:
به نظر من دوری و دوستی جاریت رو ترجیح بده. باهاش با احترام رفتار کن. اما قرار نیست برات خیلی مهم باشه. قرار نیست خیلی صمیمی بشین.
بذار شوهرت که الان داره زندگی خودشو با زندگی برادرش مقایسه میکنه و احساس بدی داره، متوجه بشه که با یه دختر فهمیده و مهربون و با شعور ، ازدواج کرده و نه یه دختر غرغرو و حسود. :163:
من که بهت پیشنهاد میکنم تو همین همدردی و حتی همین تاپیک لیلا جون بخون که چطور زندگیشونو از لبه تیز طلاق ، جدا کردن و بحرانشونو طی کردن و خدا رو شکر خیلی هم خوشبخت شدن.
خیلی تو طالب همدردی سرچ کن. راجع بع رفتار دوران عقد:43:
راجع به مادر شوهر ، جاری و خواهر شوهر.:324:
راجع به روابط جنسی که فقط وفقط تو میتونی با شوهرت داشته باشی . :46:
راجع به مهارت های حرف زدن. رفتار جرات مندانه.:324:
اینهاهمش تجربه دیگر دوستامونه که میتونی خیلی ازشون کمک بگیری. تو زندگیت خوشبخت باشی الناز جان.
وای خیلی غلط املایی دارم
16 میگیرم از املا :311:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز جان به حرف هاي مهربوني عزيز :43::46:گوش كن خيلي خوب راهنماييت مي كنه.:305:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
مهربوني جون
ممنون از راهنماييت
من گفته بدم بهش طلاق مشكل رو حل ميكنه
گفت: به مسيجات و زنگات ديگه جواب نخواهم داد.
منم گفتم واسه هميشه؟
گفت آره
گفتم يعني طلاق؟
گفت : آره
يعني واقعا ميخواد طلاقم بده؟
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نه نمي خواد طلاقت بده.
ديگه ام هرگز كلمه طلاق را بكار نبر. هرگز.
كلمه طلاق عرش خدا را به لرزه در مي آورد.:305:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
معلومه که نه عزیزم
خوب یه کم دلش گرفته ازت. خوب باید یه جوری اوضاع رو راست و ریست کنی.
الان وقت ظریف زندگی کردنه :43:
نگاه کن ببین مناسبتی چیزی جایی هست که براش مهم باشه. میتونی بری بیرون ببینیش. باهاش حتما حرف بزن.
دو تا توصیه جدی خواهر جون:
1 - از sms برای حرف زدن مهم اصلا استفاده نکن. کاملا جواب برعکس میده. چون بار معنایی نداره.:163:
2- نا امید نشو و اگر حت زیاد تحویلت نگرفت آمادگیشو داشته باش.:303:
باهاش صادقانه حرف بزن. بگو که هنوز اول زندگیتونه و ازت مثل یه زن 20 سال متاهل توقع نداشته باشه.
بگو که چقدر برات مهمه و چقدر بهش افتخار میکنی.
در همین حد کافیه. نه این که از اونور بوم بیوفتی ها.
اگرم حرفی داشت وسط حرفاش نپر. خوب خوب گوش بده. لمسش کن. بزار حرف بزنه باهات.
همدلی کن باهاش.
اگه اشتباهی کردی ، صادقانه عذرخواهی کن. هیچی ازت کم نمیشه.
به هیچ عنوان اسم نحس طلاقو نبر. شماهاهنوز جونین.
برو ظریف باش ببینم چیکار میکنی دختر گل.
:82:
تو میتونی طوری ببوسیش که تو یه لحظه همه چیزو فراموش کنه. محبتت معجزه میکنه. عاشقش باش:46:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
مهربوني جان به نظرم الناز صبر كنه تا شوهرش پيش قدم بشه بهتره. البته به شرطي كه الناز جوني در فاصله زماني كه قراره طول بكشه تا شوهرش پيش قدم بشه دوباره خراب كاري نكنه. :311::311:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
آخه اصلا اين نزديكي ها مناسبتي چيزي نيست
از اونجايي هم كه خانوادم هم از دست خودش و هم مامانش ناراحتن و جواب زنگ بابامو نداده اجازه ندارم برم بيرون يا ببينمش.
از اون طرف بخوام من پا پيش بذارم مطمئنم كه هر حرفي رو بهم تحميل ميكنن
چون از بين برادرا نامزد من برا خانوادشون خيلي دلسوز و مهربونه ، واسه همين ميخوان خانومشم مثل پسرشون باشه كه تو همه مشكلات و ... اونا بيان جلو
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
مهربوني جان به نظرم الناز صبر كنه تا شوهرش پيش قدم بشه بهتره. البته به شرطي كه الناز جوني در فاصله زماني كه قراره طول بكشه تا شوهرش پيش قدم بشه دوباره خراب كاري نكنه. :311::311:
بله لیلا جون
شاید اینطوری خوب باشه اما اگر مناسبتی بود بهانه خوبی بود.
حالام که بهانه خوبی نیست ، حرف شما درسته .
من منظورم این بود که :
گاهی وقتا، خیلی زود ، دیر میشود.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
عزيزم صبر كن تا خودش پيشقدم بشه. بعد كه جلو اومد ديگه بحث را كش نده و زود آشتي كن. بعد از آشتي كردن هم ديگه سياست داشته باش و هرگز خرابكاري نكن. :311:
تو اين مدت كه منتظري پيش قدم بشه هيچ تماسي حتي تلفني و اس ام اسي هم نداشته باش. يادت نره ها. اگه يادت بره حالا حالاها شوهرت پيش قدم نمي شه.:305::305:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaaaz
آخه اصلا اين نزديكي ها مناسبتي چيزي نيست
از اونجايي هم كه خانوادم هم از دست خودش و هم مامانش ناراحتن و جواب زنگ بابامو نداده اجازه ندارم برم بيرون يا ببينمش.
اگه اینطوریه که میگی و بابات هم تماس گرفته و جواب نداده ، خوب اوضاع فرق میکنه. در کل پای پدر و مادرت رو از ماجرا بیرون بکش. ونها فقط داغون میشن.
تو خونه طوری باش که نگرانیشون کمتر بشه و دغدغه تو رو نداشته باشن.
چند روزی به کارای خودت برس ، ببین اوضاع چی میشه. چی پیش میاد.
از اون طرف بخوام من پا پيش بذارم مطمئنم كه هر حرفي رو بهم تحميل ميكنن
چون از بين برادرا نامزد من برا خانوادشون خيلي دلسوز و مهربونه ، واسه همين ميخوان خانومشم مثل پسرشون باشه كه تو همه مشكلات و ... اونا بيان جلو
بابت این مسائل دلشوره نداشته باش. قطعا اونام نمیخوان که زندگی پسرشون متلاشی بشه.
از الان نگران نباش که اونها ممکنه در آینده ازت توقع داشته باشن شماها همش برین جلو.
شاید اصلا آینده مشکلی پیش نیاد. خدا رو چه دیدی. ها؟؟؟ :46:
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
مهربوني و ليلا جون ممنونم بابت پاسخاتون
ولي من دلم ميگه چند ماه هم بمونه زنگ نمي زنه
آخه يه خورده لجباز و كينه اي هم هست
اي خدا ..............
بخدا خسته شدم
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
اگه به حرف گوش بدي و باهاش هيچ تماسي نداشته باشي (تاكيد مي كنم هيچ تماسي اعم از اس ام اسي، ايميلي، تلفني و .....................) به زودي پيش قدم مي شه.:305:
اگه خودش هم اس ام اس يا تلفني خواست باهات حرف بزنه بهش بگو بيا خونه مون يا بريم بيرون اينطوري نمي شه. بيا حضوري حرف بزنيم.:305:
چون احتمالا اس ام اسي، تلفني اگه بخوايد حرف بزنيد. دوباره دعواتون مي شه.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
سلام الناز عزیز به نظر من هم شما مسئله کوچیکی رو خیلی بزرگ کردید که از یه خانوم 27 ساله بعیده.و واسه این موضوع کوچیک نباید مادر و پدر تون و حتی خواهرتون رو در جریان میذاشتید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaaaz
من اصلا اختلافمو نه به خواهرم ميگم نه مامانم. خودشم ميدونه
وقتي ديديم جيك و پيكمونو ميره مامنش ميگه گفتم منم بگم شايد از تنهايي دراومدم و كمكم كردن.
هر اختلافي كه بينمون ميشد الكي ميگفت به كسي نميگم ، ولي بعدها ميديدم تماماً و كمالاً به مامانش ميگه.
مادر شوهرم زن بدي نيست. تا قبل اين ماجرا خيلي دوسش داشتم. واقعا دلسوز و مهربون بود.ولي تو خونشون حاكمه. حرف حرف مادر شوهرمه.
انگار نامزدم مثل بچه بايد مطيع حرفاش باشه
دوس ندارم نامزدم مثل بچه براش تعيين تكليف كنن
بالاخره عقلش اونقدر كامل شده كه زن گرفته.
اگه قبلنا بود مطمئنم تا حالا چندبار زنگ زده بود. چون تحمل دوري و قهر بودن رو نداره. ول چون خانواده هم هستن تو اين ماجرا ، مطمئنم بهش ياد دادن كه زنگ نزن، به زنگش جواب نده، بذار خودش بلا نسبت همه به غلط كردن بيافته.
ببخشید الناز خانوم ولی مگه یارگیری کردنه؟!
عنوان تایپیک شما اختلافتون با جاریتونه ولی الان دارید درمورد عدم استقلال فکری نامزدتون میگیدکه به نظر من اصلا موضوع کوچکی نیست و بهتره که در این مورد بیشتر فکر کنید و مطمئن بشید که این نظر شما به خاطر همین ماجرای اخیر نباشه.
راستی واسه اتمام اون ماجرا میتونید به نامزادتون بگید"من و تو اشتباه کردیم نباید این مسئله کوچیک رو به خانواده ها منتقل میکردیم و بهتر هر دو او فراموشش کنیم."
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
من خودم بعضي مواقع عدم ثبات شخصيت نامزدمو ميديدم. يه مختصر گوشزد مي كردم و از روش مي گذشتم.
يعني بعضي وقت ها با حرف مادرش زير بعضي حرفاش زده.
مثلا" ميخواستيم مدال بخريم . بهش گفتم يه روز بريم مدال بخريم. اولش گفت باشه ، بعدش رفت به مامانش گفت . مامانشم گفت فعلا نخريد ايشالا يكي دو ماه بعد
نامزدم اومد بهم گفت كه فعلا نخريم ، بعد يكي دو ماه ميخريم
همچين چيزائي ازش ميديدم ولي ميگفتم به مرور زمان حل ميشه
همه ميگفتن برين خونه خودتون خيلي فرق ميكنه
ميگفتن الان تو خونه تنها فرزنديه كه پيش مامانشه. بالطبع حرفاشون اثر ميذاره. منم به اميد اينكه بريم زير يه سقف كم رنگتر ميشه جدي نميگرفتم.
تا اينكه اين موضوع پيش اومد و .... خودشو نشون داد
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
اگه به حرف گوش بدي و باهاش هيچ تماسي نداشته باشي (تاكيد مي كنم هيچ تماسي اعم از اس ام اسي، ايميلي، تلفني و .....................) به زودي پيش قدم مي شه.:305:
اگه خودش هم اس ام اس يا تلفني خواست باهات حرف بزنه بهش بگو بيا خونه مون يا بريم بيرون اينطوري نمي شه. بيا حضوري حرف بزنيم.:305:
چون احتمالا اس ام اسي، تلفني اگه بخوايد حرف بزنيد. دوباره دعواتون مي شه.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
سلام
همسر من از خصوصیات نامزدت داشت.تو نامزدی هم متوجه شدم.منم وقتی با هم به نتیجه ای می رسیدیم و بعد یه مدت نظرش عوض می شد می فهمیدم نظر مادرشه خیلی عذاب می کشیدم اما تو نامزدی اصلا چیزی به روش نیوردم.خیلی سخت بود تحمل کنم و دم نزنم سخت بود ببینم براش تصمیم می گیرن متاسفانه اولای زندگی مشترک تحملم تموم شد اعتراضام شروع شد اما وقتی دیدم نمی شه با سیاست پیش رفتم الان بعد یه سال همسرم خیلی عوض شده نمی گم کامله کامل اما خیلی بهتر حتی مادرش می گه عوض شده.دیگه هم حرفامونو نمی گه بهشون.همه اینا با صبر حل می شه البته یکم هم خود آدم تحملش می ره بالا و بعضی چیزا بی اهمیت می شه. اگه من اوایل زندگیمون کم نیورده بودم مطمئنم اوضاع بهتر ازن هم بود.تو هم می تونی.من دائم تو گوش شوهرم می خونم می گم من تو رو خیلی قبول دارم.من بیشتر از هرکس به توانائی هات ایمان دارم این باعث می شه کم کم نذاره دخالت کنن
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
ليلا جون چشم
اصلا هيچ تماسي نميگيرم باهاش
خدا بهم صبر بده
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
من هم با بقیه دوستان موافقم الناز سن کمی نداره بلکه رفتارش بچه گانه است بهتره دیگه دست از بچه بازی برداری دیگه بزرگ شدی این حرف هایی که می زنی به نظر من خیلی بچه گانه است و فقط داری از خودت و خانواده ات دفاع می کنی مثل همسرت که داره ازخانواده اش دفاع می کنه تازه به نظر من تو یه پله هم جلوتری که تازه داری می گی چرا باید همسرم از خانواده اش دفاع کنه به فکر زندگی خودت باش دست از حسادت بردار اگه جاریت دست از حسادت بر نمی دارد حداقل تو بردار تو نگران سلامتی پدرت هستی یا اینکه چرا جاری ات حال باباتو نپرسیده تو فقط باید از نامزدت انتظار داشته باشی نه از پدر و مادرش دیگه چه برسه به جاریت به نظر من کتاب های مربوط به ازدواج را بخون و حتماً پیش مشاوره برو یه سری مهارت های زندگی هست که حتماً حتماً باید یاد بگیری تا اون مهارت ها را یادنگرفتی زندگی روی خوش به تو نشان نمیده اینکه جاریت احوال پدرت رانگرفته کجای زندگی تو هست کارت خیلی خیلی بچه گانه است یه توصیه دارم اینه که دیگه نزار خانواده ات دخالت کنند خودت مستقیماً با همسرت صحبت کن خودتان دوتایی مشکلاتتان را حل کنید حتی خودت برو خانه اشان فعلاً وقت این که منتظر باشی که منت کشی کنه نداری . دیگه هم حرف طلاق را حتی به شوخی نزن تو که قصد طلاق نداری چرا حرف آن را می زنی میخواهی شوهرت ر امتحان کنی که چقدر دوست داره اسم طلاق را میاری که ببینی به راحتی دست از سر تو بر می داره یا نه این کار درست نیست زندگی ات را تبدیل به میدان جنگ نکن
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
سلام الناز جان
به نظر منم اصلا اجازه نده خانوادت دخالت کنن. من تجربه مشابه تو رو دارم و بعداز 4ماه کش و قوس قراره از هم جدا بشیم . البته من ته دلم راضی نیست و گفتم نمی تونم شروع کننده باشم و با اینکه گفتم مهریه نمی خوام نامزدم هم اقدامی برای طلاق نکرده.از نظر من نذار کدورت مدت زیادی تو دلش بمونه چون با گذشت زمان سخت بتونی آرومش کنی. از نظر من برو ببینش و آروم و منطقی باهاش صحبت کن.البته من مشاور نیستم و نظر شخصی خودمو با توجه به تجربه خودم گفتم.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
آخه نميتونم برم ببينمش
برم ببينم يعني اعتراف كردم كه اشتباه من بوده. در حاليكه هيچ اشتباهي حداقل تو اين موضوع از طرف من نبوده
چه الكي بذارم نظرشونو تحميل كنن؟
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
اگه به حرف گوش بدي و باهاش هيچ تماسي نداشته باشي (تاكيد مي كنم هيچ تماسي اعم از اس ام اسي، ايميلي، تلفني و .....................) به زودي پيش قدم مي شه.:305:
اگه خودش هم اس ام اس يا تلفني خواست باهات حرف بزنه بهش بگو بيا خونه مون يا بريم بيرون اينطوري نمي شه. بيا حضوري حرف بزنيم.:305:
چون احتمالا اس ام اسي، تلفني اگه بخوايد حرف بزنيد. دوباره دعواتون مي شه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
سلام الناز جان
به نظر منم اصلا اجازه نده خانوادت دخالت کنن. من تجربه مشابه تو رو دارم و بعداز 4ماه کش و قوس قراره از هم جدا بشیم . البته من ته دلم راضی نیست و گفتم نمی تونم شروع کننده باشم و با اینکه گفتم مهریه نمی خوام نامزدم هم اقدامی برای طلاق نکرده.از نظر من نذار کدورت مدت زیادی تو دلش بمونه چون با گذشت زمان سخت بتونی آرومش کنی. از نظر من برو ببینش و آروم و منطقی باهاش صحبت کن.البته من مشاور نیستم و نظر شخصی خودمو با توجه به تجربه خودم گفتم.
پروانه خانم چقدر بچه هاي تالار به شما گفتند پيش قدم نشيد و با شوهرتون هيچ تماسي نگيريد. و شما اصلا گوش نكردين و كار خودتون را كردين تا كار زندگيتون را به اينجا رسوندين.
حالا دارين نسخه زندگي خودتون را براي الناز تجويز مي كنين!
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
لیلا جان مسئله من به جاهای خیلی بدی کشید اگر من همون اول به مادرم اجازه نمی دادم با خواهرشوهرم تماس بگیره و خودم باهاش صحبت می کردم مطمئنم به اینجا نمی رسیدم. از نظر من غرور شوهر الناز و اینکه گفتن کینه ای هستن بهشون اجازه نمیده پاپیش بذارن و بی تفاوتی طرفین و بودن در حالت قهر به مدت طولانی مطمئنا عواقب خوشی نخواهد داشت. بازم میگم اینا صرفا نظر شخصی منه و کارشناسان حتما راهنمایی های بهتری انجام خواهند داد.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
من با نظر خانم لیلا موفق مخالفم این درست نیست که حتی اگر خانم مقصر باشه باید شوهر منت کشی کنه اگر تو زندگی مشترک غرور حاکم باشه زندگی نمی چرخه (من از زندگی پروانه جان خبری ندارم ولی هر زندگی با زندگی دیگری فرق می کنه ) الناز جان قبول کن که اشتباه از طرف تو هم بوده حتی اگر فرض هم کنی که تقصیر تو نبوده( که من این حرفو قبول ندارم ) تو از همه بیشتر داری ضرر می بینی . آقایون هم تا یه اندازه ای می تونند ناز بکشند. یا اگر هم منتظر شدی تا همسرت بیاد سعی کن توی این مدت مهارت های زندگی را یاد بگیری نگران نباش من مطمئن هستم که هسمرت بر می گرده موضوعتان اونقدر حاد نیست که بخواهد برای جدایی اقدامی کنه فقط یکمی باید صبر کنی سعی کن حتماً حتماً تویه این مدت به اشتباهاتت تو زندگی مشترکتان فکر کنی و انها را قبل از اینکه دیر بشه برطرف کن یه بار دیگه می گم روی مهارت های ارتباطاتی و مهارت های زندگی ات فکر کن و تمرین کن .
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
منم می گم الان غرور معنا نداره.باهاش قرار بذاز.بگو به دلیل عدم مهارت اشتباه کردی.بگو هردومون هم یه اشتباه مشابه داشتیم اینکه خانوادهامون رو دخالت دادیم و بیا قول بدیم مشکلاتمون رو خودمون دو تائی حل کنیم.
در ضمن فقط یه بار معذرت خواهی کن و بس .یعنی از اون ور بوم نیفتی و التماس نکنی
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز خانم،
شما وقتی عقد می کنید، یعنی یک مسئولیت سنگینی رو قبول می کنید.
وظیفه شما ساختن یک زندگی و فراهم کردن یک فضای پر از صلح و آرامش برای خودتون و شوهرتون است.
میدان رقابت و مبارزه نیست که حریف رو شکست بدهیم و فاتح میدان شویم و به خودمون افتخار کنیم! در اصل کسی که زندگی زناشویی رو تبدیل به میدان مبارزه می کند، بازنده است.
واقعاً چقدر مهم است که تقصیر کی بوده؟
فرض بگیریم ثابت شود که همه چیز تقصیر فلانی هست. چه فرقی به حال شما می کند؟
این شما و شوهرتون هستید که به جای اینکه به خوبی خوشی در کنار هم باشید، با هم قهر کردید و دود این آتشی که به پا شده، بیشتر از هر کسی در چشم شما می رود.
پس هر چه زودتر این آتش رو خاموش کنید.
هر کاری کنید برای خودتون کردید.
طبق تجربه می گویم، سعی کنید این اختلافات رو به گوش مادرها نرسونید. همه چیز بدتر می شود. همه چیز علنی می شود.
و اگر اینطور هست که شما از شخصیت جاریتون خوشتون نمی آید، اشکالی ندارد. ولی به خاطر شوهرتون، به خاطر عشقی که به او دارید، به خاطر حفظ آرامش در زندگی، حداقل در این چند سال اول سعی کنید یک رابطه ی محترمانه با او داشته باشید.
و واقعاً چرا انتظار دارید که جاری شما به عیادت پدر شما بیاید؟ در خانواده ی ما که جاری ها اصلاً شاید پدر مادر همدیگر رو فقط در مراسم عروسی داده باشند!
و اصلاً شما که از ایشون خوشتون نمی آید، همان بهتر که حد و حدود رابطه ها مشخص باشد و در حدی باشد که شوهرتون رو راضی نگه دارید.
به نظر من هر چه زودتر زندگی خودتون رو نجات بدهید. این شما هستید که الآن باید به شوهرتون ثابت کنید که وصلت شما برای شما مهم تر از این حرفهاست که به خاطر چنین اختلافی بخواهید حتی یک لحظه به طلاق فکر کنید!
و دیگر هم نگذارید این اختلافات به گوش مادرها برسد.
با خانواده همسرتون رابطه دوستی برقرار کنید که این به نفع شماست.
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد | *** | نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد |
|
موفق باشید.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
اضافه می کنم که بالهای صداقت عزیز برای شما این توصیه ها رو دارند:
1- روی مهارت های ارتباطی با شوهرتون و دیگران کار کنید
2- مردها رو بشناسید و سعی کنید شوهرتون رو در الویت اول قرار بدهید
3- میزان انتظارتون رو از دیگران کم کنید
4- رفتار بالغانه داشته باشید
5- جایگاه شوهرتون رو دوباره در بین پدر زن و مادرزن برگردانید
6- حساسیت تون رو کم کنید
7- سعی کنید رابطه ای متعادل با جاریتون برقرار کنید
حالا اگر مایل بودید، بیشتر توضیح خواهم داد.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
ضمن تشکر ویژه از جناب حامد بابات حس مسئولیت پذیری شون و دو پستی که زدند :104:
دوستان خوبی همچون مهربونی (که انصافا خوب داره راهکار میده ) و خانم لیلا موفق ، ستاره ، پروانه، رایحه عشق ، ...
که دارند مشاوره می دهند در راستای نکاتی که حامد در پست 37 داد جلو بروند
در ضمن یه تلنگر خیلی خیلی جدی به الناز خانوم
مشکل مهمتر این هست که ذهن خوانی اش رو بذاره کنار و سریع تر بتونه دل شوهرش رو نرم کنه تا این کدورت بزرگتر نشه
ببین شوهرت از بچه بازی خسته شده و بریده ، مضاف بر اینکه الان از طرف خانواده ی خودش تحت فشار هشت چون دوتا عروس باهم دارن مقایسه میشن و طبق گفته خودت اون عروس خوب تونسته قلق خانواده شوهر رو توی دستش بگیره لذا اگه الان نتونی سریع زندگیت رو بهبود ببخشی یک عمر با مشکلات بیشتری دسته و پنجه نرم می کنی
گفتم سریع آتش رو خاموش کنی ولی مواظب باش که عزت نفست رو از بین نبری ، و خودت رو خار و ذلیل هم نکنی ها مثل یه بازی شطرنج بشین چندتا راه حل درست واسه آشتی طراحی کن و هرکدوم از اونها رو بسنج که شوهرت در مقابل چه اقدامی می کنه و تو باید بعدش چی کار کنی ها و در همه ی اون راهکارها هدف این هست که دل شوهرت نرم بشه توام با حفظ شخصیت و عزت نفس خودت
تبصره: از اینکه مادرشوهرت به بهانه ای تلفن رو قطع کرده ، من برداشتم این هست که نمی خواسته احترام و پرده حیا بیشتر از بین بره ، این نکته مهمی هست ، چون خودت گفتی زن بدطینتی نیست
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
سلام خدمت دوستان
مطالب دوستان رو خوندم مفيد بود برام
اما توضيح اينكه بعضي از دوستان ميگن كه مادر شوهرم به دليل احترام گوشي را قطع كرده ، اصلا اينطور نيست.
مادر شوهرم در صحبت با مادرم سوتي داده و بعضي از مسائلي رو كه فقط من و نامزدم مي دونستيم رو بيان كرده ، با حرفاش نشون داده كه كلا همه اسرار زندگيمونو ميدونه. وقتي ديد كه مادر شوهرم سوتي داد ، مامانم فقط در اين حد گفت كه دست دامادم درد نكنه كه ميره تمام مسائل رو مطرح ميكنه.
حتي مامانم خيلي محترمانه گفت كه ايكاش به شما نميگفت ، آخه شما رو هم با اين مسائل ناراحت ميكنه. خودشم خيلي محترمانه
آخه به من حق بدين. نامزدم بهم ميگه اصلا به كسي مشكلمونو نميگيم. چند مورد پيش اومده كه صراحتا گفته به كسي هيچي نميگي. منم انصافا نگفتم خودمم دوس ندارم كسي اسرار زندگيمو بدونه.
مني كه يه دخترم و نسبت به نامزدم بيشتر به مشورت نياز دارم ، چرا من از كسي مشاوره نگيرم ولي نامزدم بره همه چي رو بگه؟؟؟
اين واسم سواله
مادر ايشون محرم اسرار هست مادر من نامحرم؟
من اگه به مادرم موضوع رو گفتم بازم به دليل اين بود كه كل خانواده عيناً شاهد ماجرا بودن. نياز به مخفي كردن نبود.
-
RE: بخاطر اختلاف با جاريم ، اختلاف تا حد طلاق پيش رفته
الناز عزیز هرطور خودت دوست داری عمل کن خود دانی!
سه تا پست با بار مشاوره ای نسبتا خوب دریافت کرده ای از توی اون سه تا پست این نتیجه رو گرفتی که مادشوهرت سوتی داده می خواسته بی احترامی کنه
باشه اصراری نیست
هر طرز فکری که مطمئنی درست و صحیح هست و بهت آرامش میده رو در پیش بگیر
من برداشتم در این جور موارد اینگونه هست که مادرشوهرم یا هر شخص دیگری بنا به هر دلیلی بحثی رو که باعث دلگیری دوطرف شده دیگر ادامه نداده احتمالا خواسته احترام دوطرف سرجاش بمونه
این طرز فکر به من بیشتر آرامش میده و مرتب خودخوری نمی کنم که می خواسته ارزشم رو از بین ببره و در صدد تلافی هم برنمیام و وقتی روال عادی و بی تفاوتی رو در پیش رو می گیرم رابطه ام بهتر میشه