تاریخ کاهش علاقه بعد از ازدواج

محققان ادعا می‌کنند علاقه یک زوج معمولی به یکدیگر دو سال و شش ماه و 25 روز بعد از ازدواج رو به افول می‌گذارد.
به گزارش دیلی، مشاوران ازدواج در تحقیق‌های جدید خود مدعی شده‌اند گرچه تصوراتی مبنی بر این که پس از گذشت میانگین 7 سال علاقه زوج‌ها رو به کم شدن رفته و ارتباطات کم‌رنگ می‌شوند وجود دارد اما تحقیقات جدیدتر از رخ دادن این تحولات پس از دو سال و شش ماه و 25 روز بعد خبر می‌دهند.

پس از این دوران اگر عشق به طور کامل از بین نرود مطمئنا سرد شده و دلیل آن توقف تلاش شوهران برای تمیز نگه‌داشتن خانه و رعایت کردن نظافت و در عین حال عدم رسیدگی به ظاهر توسط خانم‌های منزل است در واقع پس از این زمان تلاش‌ها برای راضی نگه‌داشتن طرف مقابل به شدت کاهش پیدا می‌کند.

تحقیق جدید روی 5000 زوج عنوان می‌کند که پس از سومین سالگرد ازدواج 83 درصد زوج‌ها حتی دیگر به خود زحمت جشن گرفتن سالگردشان را هم نمی‌دهند و از کنار آن به راحتی می‌گذرند.

یک سوم زنانی که در این تحقیق شرکت کرده‌اند اعتراف کردند که دیگر سعی برای زیبا نگه‌داشتن خود نمی‌کنند و شام‌های دو نفره‌ آنها در محیط‌های آرام به حداقل رسیده است.

نکته جالب دیگر این تحقیق دعوای زوج‌ها بر سر دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون بوده است که نشان داده بیش از 70 درصد زوج‌ها بر سر این موضوع اختلاف دارند و تا کار به بحث نکشد این وسیله را به دیگری نمی‌دهند.

روانشناسان راه چاره این مشکلات را نشان دادن توجه سابق همچون‌ ماه‌های اول ازدواج به همسر و کمک‌های کوچکی همچون تمیز کردن خانه و رفتن به رستوران‌هایی که با آن خاطره دارید را بر شمرده‌اند.
____________
همشهری

چقدر دلسرد كننده
انقدر كه براي جلب رضايت مديرمون تلاش ميكنيم براي جلب توجه و رضايت خانواده امون انقدر تلاش نميكنيم
جاي فكر كردن داره

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟ چقدر بد من فكر ميكردم تا آخر عمرم عشقولانه زندگي ميكنم:311:

آقاي كيوان فكر مي كنين چرا اين اتفاق مي افته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چي مي شه كه بعد از مدتي ديگه خانم ها به خودشون نمي رسند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مردها چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا بعد از مدتي اون كارها و حرف هاي دوران نامزدي و عقد را ديگه هرگز براي خانمشون انجان نمي دهند؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به عنوان يك مرد نظرتون برام خيلي مهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا اینقد علامت سوال ؟ یکی کافیه

اگر ازدواج هدفمند باشد، ضریب آسیبش کمتر است
در نتیجه: ازدواجی که صرفا" بر اساس رفع نیاز و یا ازدواج بر اساس اهداف غلط ،عاقبتش همین میشود
مورد بعدی، کم اهمیتی یا بی اهمیت بودن همسران نسبت هم یکدیگر است، یک پسر و یا دختر جوان،همیشه آراسته است، شیک ترین لباس ها، مرتب، خوش لباس، با انگیزه
وقتی ازدواج کرد باز هم برای جلب توجه طرف مقابلش بهترین ها را انتخاب میکند و انجام میدهد
اما با گذشت زمان و کم رنگ شدن آن عشق های احساسی آتشین ؛کم توجهی همسرها چه از بعد احساسی و چه بعد عاطفی،و داشتن این عقیده که دیگر لازم نیست! از سر ما گذشته!! علاقه کاهش پیدا میکند
و غافل از این میشوند که همان دختر و همان پسری که روز احساس در کنارش بودن احساس وصف ناپذیری داشت و برای اینکه بیشتر برای هم باشیم بیشتر بهم توجه میکردیم، بعد از گذشت دو یا سه سال بازهم همان ادم قبلی با همان هیجان است
در کل این قضیه دو طرفه است، یعنی جواب های ،هوی است

سه بحران در سه مقطع زندگی زناشویی معمولا اتفاق میفته
1- سال سوم
چون زن و شوهر کم کم پی میبرن که همه چیز زندگی احساسات عاشقانه نیست و توی خیلی از مسائل با هم هم نظر نیستند ، حال اگر از مهارت های زندگی بویی برده باشند می تونن این مشکل را مدیرت کنند و گرنه سری اول قهر و رفتن به خونه بابا اغاز میشه ( یکسری از طلاق ها در این زمان صورت می گیرد)

2-سال پنجم
زن و شوهر برای هم عادی میشن و زندگیشون روی روال میفته و دچار روزمرگی میشن ، اون وقت هست که به این فکر میفتند که آیا واقعا هدف من از ازدواج این بود؟ و آیا این همان زندگی زناشویی هست که من خواهانش بودم؟
حال باز هم اگر شخص دارای مهارت زندگی و خودشناسی باشه برای خودش اهداف مشخص و قابل وصولی رو تعیین می کنه و در کنار داشتن زندگی زناشویی برای رسیدن به اهدافش تلاش می کنه

3-سال دهم
زمانی است که زن و شوهر در دو بحران قبلی نتونسته اند مدیرت خوبی داشته باشند و مشکل را به طور اساسی حل کرده باشند ، در این موقع هست که تمام دعواها و دلخوری های سابق نیز زنده شده همه دست به دست همدیگر داده تا از زندگی بیزار بشن و برای طلاق اقدام کنند ، حال اگر کسی این بحران را کاملا درک کند و واقعا به دنبال چاره اندیشی بیفتد و مدیریت بحران رو کاملا بیاموزد زندگی زیبا شده و خوشبختی رو در آغوش میکشد در غیر این صورت چنانچه این مشکل همچنان لاینحل باقی بماند در سال سیزدهم و هجدهم و ... باز خودش رو نشون میده (یکسری از طلاق ها در این زمان اتفاق میفته)

ببخشين ولي من جواب سوالم را نگرفتم.

برخي عقيده بر اين دارند كه وصال عشق را از بين مي بره. به نظرم براي اكثرمون اين اتفاق مي افته؟

نظر شما چيه؟

ازدواج پایان کار نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

زندگی فقط انتخاب و شناخت اولیه از همسر نیست؛اینکه صرفا" چون از او شناخت دارم پس دیگر همه چی فراهم است؛نه چنین نیست، در مسیر زندگی دو طرف باید برای هم وقت بگذارند و همیشه در حال آموختن باشند تا دچار آفت نشوند،درست مانند باغبانی که از باغ و محصولش مراقب میکند

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

همه چیز بستگی به طرفین دارد، شما اگر یک باغ داشته باشید و فقط به باغ آب برسانید و ول کنید به امان خدا ،آیا میتوان گفت آفت دامن گیر باغ نمیشود؟ زندگی مشترک هم همین است

---

به نظر من وصال عشق رو زیادتر هم میتونه بکنه! همه چیز بستگی به خود ادم و طرف مقابلش داره. اینکه افتهای زندگیشو بشناسه و به موقع ریشه کنشون کنه.
خوشبختانه من و همسرم که الان تو پنجمین سال زندگیمون هستیم ، عشقمون روز به روز بیشتر میشه ... :43::43:

سلام

جناب کیوان عزیز خیلی ممنون از مطلب جالبی که گذاشتید ..

یک سوال ؟!

اگر این اتفاق بعد از ۸ ماه عقد کردگی بیفته دلیلش چی میتونه باشه ؟ و برخورد صحیح چطور ؟

با سلام
لطفا" سوال خود را در انجمن مربوطه و با ایجاد تاپیک جدید پیگیری کنید

اقا من یه چیزی میگم
میگم که اینکه مردم اول عاشق میشن بعد بهش نمیرسن بعد با یکی دیگه ازدواج میکنن خودش یه دلیله همین بدبختیاست
اشتباه میگم؟
هر دختری رو ما دیدیم بیست سال به بالا دیگه هممممممه اشون عاشق یکی شدن
بازم پسرا یه استثناهایی داشتن اما دختره استثنا...
مخصوصا که خانوما احساساتین و یادشون میمونه
تو یه تاپیک دیگه هم تو همین همدردی یه خانومی از اینکه چقدر با دیدن عشق قبلیش داغون شده حرف زده بود
یا دوست یکی از اقواممون که یک سالی هست نامزد داره با دیدن عکس "عشقش" تو اینترنت کلی بهم ریخته بود
این "عشقش" رو خیلی توجه کنیدا
میریم عاشق میشیم
نمیتونیم برسیم بهش
میایم با یکی دیگه ازدواج میکنیم بعد فکر اون اولیه تو مغزمونه
بعضی وقتا حتی نا خود اگاه
تو ظاهرم ماشالا همه ادمای فرهیخته و پیخته ای هستن
" نهههه عشق چیه من اصلا یادم نمیاد"
"عشق باید بعد از ازدواج باشه"
"عشق قبل از ازدواج اَخه بده اه اه ه"
برو بابا
من که دارم به چشم میبینم که عشقی که قبل از ازدواج هست تو چندیدن مورد حتی با اینکه به هم نرسیدن از بین نرفته
و از اون طرف من تاحالا یک مورد هم ندیدم که عشق بعد از ازدواج به وجود اومده باشه!!!!
خیلی که بخوان بی مشکل زندگی کنن میشن مثل اون همیسایه ما که دو تاهم بچه دارن اما باهم مثل غریبه ها حرف میزنن
خیلی رسمی
من خیلی هم کتاب متاب خوندم
ولی نمیتونم اینکه دارم به چشم میبینم رو نادیده بگیرم که عشق بعد از ازدواج اصلا و به هیچ وجه وجود نداره
فقط کارایی که دوست داشتیم با عشق واقعیمون بکنیم ور حالایه نفر پیدا شه که روش پیاده کنیم
بعد از یه مدتم چون فقط داریم ادا در میاریم خسته میشیم
حالا دوباره خانم "فرشته مهربان" بیاد خط بکشه رو پست من
به جا جواب درست و منطقی دادن:97:

- - - Updated - - -

من حرفم اینه که حداقل بدونیم داریم از کجا میخوریم
اگه درست میگم که حداقل خودم دیگه فکر یه ازدواج همراه با احساسات رو از سرم بیرون کنم
الان برم دنبال عشق و حال
بعدا هم سی سالم شد میام با یه بچه ازدواج میکنم دیگه
با تفاوت سنی 7 سالو هشت سال و ده سال
مثل خیلیا های دیگه
اگه نه میشه واقعا
میشه یه زن که این همه میگن احساساتیه و یادش نمیره و پایبنده و "مردانه عاشق شو و زنان عاشق بمان" و ...
دوباره بعد از ازدواج
توی شرایطی که دیگه رسما چاره ای جز بودن با همین یه نفر رو بیشتر نداره
و توی حالتی که بعد از یه شکست عشقی زمانی که کسی که واقعا عشقش هست رو نتونسته به دست بیاره
حالا بازم عاشق یکی بشه که شاید فقط شبیه عشق اصلیش هست
اگه واقعا ممکنه
ما هم بشینیم
تا ببینیم بعدا چی میشه
ممنون میشم راهنمایی کنید

البته این تاریخها و اعداد و ارقام فقط زمانی به واقعیت رخ میدن که هر کدوم از طرفین خانم یا آقا از وظایفشون کوتاهی کنند .و مثل روزهای اول انرژی نذارن برای عالی نگه داشتن ویا ترمیم رابطه
وگرنه زندگی روز به روز شیرین تر میشه