ادامه بدیم یا جدا بشیم؟؟

سلام به همه
عیدتون هم مبارک باشه

پسری هستم 29ساله و دانشجو ترم آخر کارشناسی ارشد
تقریبا از 2سال پیش با دختری 24ساله رابطه دوستی برقرار کردم و از همون اول که مادرم یبار دیدش از نظر قیافه و ظاهر اصلا قبولش نکرد. ولی من بخاطر اینکه دختره عاشقم بود و همچنین اخلاق و رفتار خوبی داشت و توی شرایط بدی که اون زمان داشتم بهم میرسید و منم تنها بودم باهاش ادامه دادم



تا اینکه حدود 1ماه پیش به خواست دختر و با وجود مخالفت پدر و مادرم, من و مامان 2جلسه بزور بردمش خواستگاری
تو هیچکدوم هم پدر همراهیم نکرد و گفت راضی نیستم.
یعنی کلا با ازدواج من مخالف بود

خانواده اون هم منو پسندیدن و من یه جلسه هم تنها با پدرش حرف زدم و اما پدر دختر گفت تا مهر صبر کنیم که هم تو درست تموم بشه و مراسمها مزاحم درست نشه و هم پدرت هم بیاد باهم حرف بزنیم وگفت من ازدواحتون رو تایید میکنم و اطمینان داشته باش تا اون زمان قرار نیست به کس دیگه راه بدیم,برو به پایان نامت برس



اما اینطرف پدرم کلا با ازدواج من موافق نیست و میگه اول برو دنبال دکترا و مامانم هیکل و قیافه این دختر رو اصلا نمیپسنده و اینقدر گفته منم تا میرم سر قرار همش دارم بررسیش میکنم و انگار یجوری سرد شدم و بی حس
یا مثلا مامان میگه با توجه به شرایط تو دخترهای خیلی بهتر و خانوادهای خیلی بهتر هم برات میشه
برو دنبال یه دختر زیبا و خوش هیکل

خلاصه اینقدر گفته منم حسابی سرد و شل شدم توی رابطم
و هم میترسم نتونم بعد از چند ماه خانوادم رو راضی کنم



اما از طرفی عذاب وجدان و خیلی مهمتر از اون ترس از خدا دارم که من یه دختر رو2سال دنبال خودم کشیدم و عاشق کردم و حالا بخاطر ظاهرش ول کنم؟
میترسم خدا بخاطر این کارم ناراحت بشه و دچار مکافات عمل بشم

یا با خودم میگم اخلاقها و خوبیا و تفاهمی که داره و به منم میرسه ممکنه بعدا توی کسی پیدا نکنم
تازه معلوم هم نیست نفر بعدی کی و چجوری هست


یکی هم با توجه به شناختی که از قبل دوستیمون هم ازش دارم میدونم اولین کسی که این دختر واقعا عاشقش شده من هستم و میگم حالا من با این سن و سال برم دنبال یکی دیگه که ممکن هست عشق اولش من نباشم ومنم رو این مسله حساس هستم و میترسم

خلاصه اگه حرفی تو نظرتون دارید بهم بگید

الان روزی صدبار هی تصمیمم رو رو عوض میکنم
یه لحظه میگم همچی رو تموم کنم
بعدش میگم توکل به خدا و تا آخرش بمونم:325:

دوست عزیز
اصلا اصلا اصلا...........اصلا
برای یک اقا و حتی یک خانم هم خوب نیست اینقدر دهن بین و وابسته باشد؟
مگر در این مدت دوسال شما این خانم و ظاهرش را ندیدید که حالا با گفتهای مادرتان تحت تاثیر قرار گرفتید؟؟؟
لطفا این خانم را رها کنید چون شما آمادگی ازدواج ندارید.:160:
کمی روی استقلال و اعتماد نفس خودتان کار کنید.
ولطفا در انتخابهای بعدی اول مادرتان را بفرستید اگر مورد پسندشان بود بعد شما اقدام کنید.

درود دوست عزیز....
شرمنده که اینطوری میگم.... ولی شما از همون اول اشتباه کردید... وقتی که مادر شما دختر مورد علاقتونو نپسندیدند شما همون اول باید از ایشون جدا میشدین.... حتماا به این خانوم هم نگفتین که نظر خانوادتون دربارشون منفی بوده... و مسلماا این خانوم حتی اگه به شما علاقه مند هم نبود در این مدت علاقه مند شده....
شما از ایشون جدا نشدید فقط به خاطر خودتون.... چون گفتین که شرایط بدی داشتین و اون خانوم به شما میرسیدن.... پس اینو مطمئن باشین که شاید از اول هم اون دختر و نمیخواستین که الان نسبت بهش تا حدودی سرد شدین... شاید فقط برای ارامشی میخواستینش که میتونست در اون مدت با حرفهاش برای شما بده......
دوست عزیز بهتره با خودتون رو راست باشین.... شرایط و از اول بسنجین.... خودتون بهتر از هر کس دیگه ای میتونین به خودتون کمک کنین.....
شاد و موفق باشید....:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

دوست عزیز
اصلا اصلا اصلا...........اصلا
برای یک اقا و حتی یک خانم هم خوب نیست اینقدر دهن بین و وابسته باشد؟
مگر در این مدت دوسال شما این خانم و ظاهرش را ندیدید که حالا با گفتهای مادرتان تحت تاثیر قرار گرفتید؟؟؟
لطفا این خانم را رها کنید چون شما آمادگی ازدواج ندارید.:160:
کمی روی استقلال و اعتماد نفس خودتان کار کنید.
ولطفا در انتخابهای بعدی اول مادرتان را بفرستید اگر مورد پسندشان بود بعد شما اقدام کنید.

---

مرسی که برام نوشتی
در مورد وابستگی حق با توست
چون من تک فرزندم و جز همین پدر و مادر کسی ندارم برا مشورت
البته من خودم از اول هم قبول داشتم ظاهر طرفم خیلی متوسط هست
اما از نظر اخلاقی خدارو شکر تا حالا هیچ مشکلی باهم نداشتیم
برا همین هم تا الان باهم موندیم


ولی آخه موندم اینرو رها کردم
نفر بعدی از کجا پیدا کنم که واجد این شرایط باشه
چون من مخالف ازدواج با خواستگاری هستم
سنم هم دیگه کم نیست که بتونم بشینم ببینم کی جور میشه
مخصوصا با توجه به شرایط کاری من عمرا دیگه به این راحتی با دختری بتونم آشنا بشم که بخوام بررسی کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نها 65

درود دوست عزیز....
شرمنده که اینطوری میگم.... ولی شما از همون اول اشتباه کردید... وقتی که مادر شما دختر مورد علاقتونو نپسندیدند شما همون اول باید از ایشون جدا میشدین.... حتماا به این خانوم هم نگفتین که نظر خانوادتون دربارشون منفی بوده... و مسلماا این خانوم حتی اگه به شما علاقه مند هم نبود در این مدت علاقه مند شده....
شما از ایشون جدا نشدید فقط به خاطر خودتون.... چون گفتین که شرایط بدی داشتین و اون خانوم به شما میرسیدن.... پس اینو مطمئن باشین که شاید از اول هم اون دختر و نمیخواستین که الان نسبت بهش تا حدودی سرد شدین... شاید فقط برای ارامشی میخواستینش که میتونست در اون مدت با حرفهاش برای شما بده......
دوست عزیز بهتره با خودتون رو راست باشین.... شرایط و از اول بسنجین.... خودتون بهتر از هر کس دیگه ای میتونین به خودتون کمک کنین.....
شاد و موفق باشید....:72:

---

آره
اصلا بهش نگفتم که مادرم چی میگه,
گفتم خانواده من چون تنها فرزندشون هستم دلشون نمیخواد از پیششون برم,برا همین مخالف هستن
در مورد این هم که میگی بخاطر خودم بوده حق با توست
چون من بعد از فوت دوستم تنها شده بودم و تنها کسی که باهاش راحت بودم همین دختر بود

راستش خودم هم نمیدونم
از آینده میترسم
البته اینرو میدونم اگه با ایشون ازدواج کنم مشکل بزرگی بینمون نمیشه
چون از نظر اخلاقی باهم تفاهم زیاد داریم
تا حالا حتی یبار هم تنشی بینمون نبوده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farhad20886

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

دوست عزیز
اصلا اصلا اصلا...........اصلا
برای یک اقا و حتی یک خانم هم خوب نیست اینقدر دهن بین و وابسته باشد؟
مگر در این مدت دوسال شما این خانم و ظاهرش را ندیدید که حالا با گفتهای مادرتان تحت تاثیر قرار گرفتید؟؟؟
لطفا این خانم را رها کنید چون شما آمادگی ازدواج ندارید.:160:
کمی روی استقلال و اعتماد نفس خودتان کار کنید.
ولطفا در انتخابهای بعدی اول مادرتان را بفرستید اگر مورد پسندشان بود بعد شما اقدام کنید.

---

مرسی که برام نوشتی
در مورد وابستگی حق با توست
چون من تک فرزندم و جز همین پدر و مادر کسی ندارم برا مشورت
البته من خودم از اول هم قبول داشتم ظاهر طرفم خیلی متوسط هست
اما از نظر اخلاقی خدارو شکر تا حالا هیچ مشکلی باهم نداشتیم
برا همین هم تا الان باهم موندیم


ولی آخه موندم اینرو رها کردم
نفر بعدی از کجا پیدا کنم که واجد این شرایط باشه
چون من مخالف ازدواج با خواستگاری هستم
سنم هم دیگه کم نیست که بتونم بشینم ببینم کی جور میشه
مخصوصا با توجه به شرایط کاری من عمرا دیگه به این راحتی با دختری بتونم آشنا بشم که بخوام بررسی کنم

---

برادر عزیز شما خودتون راحت میگین فقط وابسته شون بودین.... حالا بازم باهاش ادامه میدین چون میترسین تنها بمونین.... خودخواهانه نیست به نظرتون....گناه این خانوم این وسط چیه؟؟؟ حتی یک درصد هم فکر نمیکنین که رفتنتون چه ضربه ای به ایشون میزنه و صد البته شاید بودنتون.....
من در مقامی نیستم که بخوام راهنماییتون کنم... ولی خواهشاا قبل از چنین اشنایی هایی همه ی جوانب و در نظر بگیرین....

[/b] راستش رو بگم من روزی که باهاش آشنا شدم تو خط ازدواج و تشکیل زندگی نبودم
اما از 1سال قبل وقتی دیدم رابطمون خوب هست گفتم چرا این رابطه رو ابدی نکنم؟
اون زمان فکر نمیکردم خانواده با این شدت مخالفت کنن

واقعیت دیگه از من گذشته که بخوام ابراز پشیمونی کنم که چرا از اول فکرشو نکردم

اشتباهی کردم و حالا موندم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[/b] راستش رو بگم من روزی که باهاش آشنا شدم تو خط ازدواج و تشکیل زندگی نبودم
اما از 1سال قبل وقتی دیدم رابطمون خوب هست گفتم چرا این رابطه رو ابدی نکنم؟
اون زمان فکر نمیکردم خانواده با این شدت مخالفت کنن

واقعیت دیگه از من گذشته که بخوام ابراز پشیمونی کنم که چرا از اول فکرشو نکردم

اشتباهی کردم و حالا موندم

راستی اینرو هم بگم که این لحظه رای خودم به موندن هست
هرچند که خودم هم میترسم از نتیجه این تصمیم

لطفا به این دختر خانم دلیل مخالفت مادرتون رو ظاهر اون اعلام نکنید این خیلی تاثیر منفی روی اون می ذاره چون دخترها خیلی به ظاهرشون حساسن من کسایی می شناسم که بعد از این که ظاهرشون به دل خواستگارشون نچسبید تن به عمل های زیبایی خیلی خطرناک دادن.:324:
به نظر من هر چه زودتر تکلیفت و با خودت مشخص کن اگه می خوای بمونی باید پای تمام عواقبش بایستی و نه این که دوباره 2 سال دیگه این دختر منتظر شما بمونه و بازهم ببینی که نمی تونی با خانوادت کنار بیایی. که به نظر من چون تک فرزندی و بعد از ازدواج هم ارتباطت با خانوادت مثل همین الان زیاد خواهد موند اون خانوم رو رها کن.و لطفا هر چه زودتر این کارو بکن واقعا اون دختر این وسط بی گناه...و خوب شاید ضربه بدی هم بخوره این و می گم چون منم قربانی این اتفاقات شدم و الان با اینکه سالها می گذره از اون جریان هنوز هم جای زخمش دلم و به درد
می اره.
پس لطفا دیگه این کارو با کس دیگه نکنید شما که می دونستید بدون موافقت خانوادتون و مادرتون نمی تونید ازدواج کنید نباید کسی و به خاطر این که تنها نباشید قربانی می کردید.:305:

شمااین دختروبه خاطرظاهرواندامش اونم به گفته مادرتون نمی پسندیدوشایدموردی پیدابشه که ظاهرش خوب باشه ولی ازنظراخلاق ورفتارباهم نتونیدکناربیایید.درضمن باگذشت سن وسال زیبایی ممکنه ازبین بره ولی اخلاق ورفتاریه چیزذاتیه وتوخصلت ماادماست ونبایدبه راحتی گول ظاهرهرکسی روخورد.حرف یه عمرزندگیه واینوبدونیداگه زیباترین دخترشهروهم بگیریدباگذشت زمان چهره اون شخص براتون عادی میشه.ولی ممکنه چیزایی تورفتاروگفتاروخصلت ماادماباشه که باگذشت صدسال شریک زندگیمونوروزبه روزعاشق ووابسته خودمون کنیم.

دوست عزيز
زودتر تكليف خودت و اون دختر خانم رو كه اينقدر خودش و خانواده اش رو درگير كردي مشخص كن.
دليلي نداشت شما تا زماني كه با خودت و خانواده ات كنار نيومدي اينقدر در يك رابطه پيش بري.
اين رو بدون كه مادر و پدر شما انتخابشون رو 30 سال پيش كردند الان زمان انتخاب شماست و شما قرار با اين شخص يك عمر كنار بيايي نه مادرتون ويا پدرتون.
پدر و مادر بايد راهنمايي كنند ولي راهنمايي هايي كه منطقي و عقلاني هست نه چون از ظاهر يكي خوششون نمي ياد و يا چون انتخاب اونا نيست و يا دوست دارند..............
اين رو بدون تا نتوني مستقل از ديگران تصميم بگيري و نياز به قضاوت و تصميم گيري بقيه داشته باشي زندگي پايداري نداري.
اميدوارم بيشتر از اين با احساسات اون خانم بازي نكني و زودتر تكليف خودت و اون رو مشخص كني.:323:

سلام:72:
شاید لازم باشه یک بار برای همیشه تکلیفت و با خانوادت روشن کنی.
ازشون بپرس رفتار و اخلاق این دختر و تفاهمی که بعد از 2 سال هنوز بین شما هست براشون مهمه یا ظاهری که معلوم نیست چه باطنی پشت اون خوابیده.
بعد از اینکه تکلیفت و با خانوادت روشن کردی تکلیفت و با دل و عقل خودتم روشن کن. اگه قرار باشه تو مراحل مختلف زندگی تحت کنترل و نظرات خانوادت باشی اینده زندگیت پیشاپیش معلومه.
اینکه اشتباه کردی مشخصه اما دیگه نمی شه رو این موضوع مانور داد چون گذشته ها گذشته.
اما باید امروز رو دریابی. شاید لازم باشه یک مشاور بری تا یاد بگیری که رو تصمیماتت بایستی.
بعد از گذروندن همه مراحل بالا حالا از دل خودت بپرس که می خوایش یا نه.
این خیلی بده که چون سنت داره بالا می ره و تو موقعیت دوستیهای بعدی رو نداری می خوای همین و انتخاب کنی. باید ببینی دلت می خوادش یا نه دوسش داری یا نه ایا برات مهمه یا نه. اگه همین الان به هر دلیل او به تو پاسخ منفی بده راحت با موضوع کنار میای یا عذاب می کشی. این سوالا رو از خودت بپرس و اون وقت تصمیم قطعیت و بگیر.
موفق باشی:72:

سلامي دوباره به همه دوستهاي خوبم كه برا من وقت گذاشتن
با اجازتون بجا تك تك جواب دادن حرفهام رو يجا بگم كه خوندنش برا شما راحتتر باشه

اول از همه در مورد خانواده بگم كه من چون اولين خواستگاري عمرم بود تا حالا نميدونستم خانوادم در اين مورد چطور رفتار ميكنن
و اينهم كه ميگيد چرا قبل از اينكه عشق بوجود بياد اينارو تست نكردم برا اين بود كه من روزي كه شروع كردم نظرم يه دوستي ساده بود!

در مورد استقلال هم من متاسفانه زياد دست خودم نيست
چون همونجور كه گفتم من واقعا جز پدر و مادرم كسي ندارم,پدر و مادرم هم تك فرزند بودن
برا اين مثل خيليها نميتونم بگم شما هم نيايد خودم ميرم همچي رو تموم ميكنم
اما خوب در عين حال از خواسته خودم هم به اين راحتي نميتونم دست بكشم
بهرحا تا اينجا هم كه اومدم خانوادم رو با زور راضي كردم به اين كارها
وگرنه به حرف اونها بود كه همچي خيلي وقت قبل تموم شده بود

در مورد اينكه ميگيد هم زود تصميم بگيرم
بعضيها گفتيد زود تموم كنم
يا ادامه بدم
همونجور كه اولين پست تاپيك گفتم مشكل من هم گرفتن اين تصميم هست
چون هركدوم تبعاتي داره
مخصوصا كه فكر ميكنم تبعات قهر خدا خيلي بيشتر باشه برام,برا همين هنوز هستيم باهم

هم از اخلاق و پاكي ايشون نميتونم بگذرم و تازه اصلا معلوم نيست نفر بعدي بهتر باشه يا بدتر
از اونطرف حرفهاي مادرم هم بعضيهاش درست هست
آخه چون تنها ظاهر و قيافه نيست
يسري چيزهاي ديگه هم هست كه من خودم هم اونارو نميپسندم
ولي ميگم بعد اينارو ميتونم تغيير بدم
مگه نه؟
مربوط به نحوه زندگيشون
[/b]

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بيشتر دنبال اين بودم ببينم شما اگه جاي من بودين كدوم راه رو انتخاب ميكردين[size=large]

برادرم اگه از انتخابت مطمنی ، که فک کنم مطمئنی و دلیل سرد شدنت جو بد داخل منزلتونه که همش پدر و مادرت موج نامناسب در مورد اون دختر میدن.....
اگه واقعا دوسش داری و دختری هس که همدیگرو خوشبخت کنید ، یه بزرگتر که حرفش توی خونتون برو داره واسطه کن که پدر مادرتو راضی کنه ،‌و به اونا بقبولونه که شرافت وانسانیت جدا از ظاهر وقیافه انسان هاس بلکه به باطن ادما بستگی داره... البته من به پدر مادرت یه جورایی حق میدم که روی ظاهر دختره حساس بشن ،‌ناسلامتی تو تک فرزندی
ومادرت دوس داره تک عروسش خوشگل وخوش اندام باشه تا بقولی سرشو جلوی فامیل بالا نگه داره که عروسمون خیلی خوشگله ، خانم ،‌ تحصیلات داره....
در ضم از مادرت این سوال بپرس که خودش به عنوان یه زن راضی میشه ، که شخصیت اونو با قیافو ظاهرش بسنجن؟؟؟؟
البته خیلی محترمانه و باادب بپرس که هم احترامشو حفظ کنی هم سوالت تاثیر خوب داشته باشه.

سلام برادر خوبم

مي دونم در دوراهي بزركي افتاده اي .از يك طرف مادرتون مخالف ازدواج شما و خاتمه دادن رابطه ات برات سخت است .

عزيزم يه روز بشين در باره اينكه اكه به حرف مادرتون كوش كنيد و رايطه ات را با اون خانوم تمام كنيد در زندكي براتون بهتر هست يا با اون دخر ازدواج كنيد موفق تر هستيد .

كار سختي نيست فقط در اتاق را ببند در خلوت تنهايي به اين موضوع فكر كنيد .متمعأ به نتيجه مي رسي .

انشااله به نتيجه خوبي برسي كه عاقبت هم بخير شما و خانواده تان باشد هم به خير خانواده اين دختر .:323:

من اگه جاي شما بودم ... دقيقا نميدونم چكار ميكردم .. چون دخترم .. ولي اگه جاي دوست دخترت بودم .. حتما توقع داشتم تمام واقعيت و بدونم .. دوست داشتم با من طرح مشكل بگردي و اجازه بدي دو نفره راجع بهش تصميم بگيريم

جدا شيد. چون شما هنوز به بلوغ فكري لازم براي زندگي مشترك نرسيديد و ممكنه هيچ وقت هم به اين بلوغ فكري نرسيد. (حتما به معناي كامل كلمه جدا شيد ديگه به هيچ وجه دوستي هم با اون دختر نداشته باشيد. )

اگه يه كم دوستش داريد. رهاش كنيد و بذاريد اون دختر به زندگيش برسه. ديگه خودخواهي بسه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مردان نامی

برادرم اگه از انتخابت مطمنی ، که فک کنم مطمئنی و دلیل سرد شدنت جو بد داخل منزلتونه که همش پدر و مادرت موج نامناسب در مورد اون دختر میدن.....
اگه واقعا دوسش داری و دختری هس که همدیگرو خوشبخت کنید ، یه بزرگتر که حرفش توی خونتون برو داره واسطه کن که پدر مادرتو راضی کنه ،‌و به اونا بقبولونه که شرافت وانسانیت جدا از ظاهر وقیافه انسان هاس بلکه به باطن ادما بستگی داره... البته من به پدر مادرت یه جورایی حق میدم که روی ظاهر دختره حساس بشن ،‌ناسلامتی تو تک فرزندی
ومادرت دوس داره تک عروسش خوشگل وخوش اندام باشه تا بقولی سرشو جلوی فامیل بالا نگه داره که عروسمون خیلی خوشگله ، خانم ،‌ تحصیلات داره....
در ضم از مادرت این سوال بپرس که خودش به عنوان یه زن راضی میشه ، که شخصیت اونو با قیافو ظاهرش بسنجن؟؟؟؟
البته خیلی محترمانه و باادب بپرس که هم احترامشو حفظ کنی هم سوالت تاثیر خوب داشته باشه.

---

سلامم
مرسی که جواب دادین
واقعیت رو بگم اطمینان 100% نیست
البته خیلی اخلاقهاش رو شناختم و میبینم دقیقا اون چیزهایی هست که من میخوام:43:
اما خوب چیزهای کوچیکی هم هست که خودم هم قبول ندارم,اما فکر هم نمیکنم مشکل ساز باشه
آخه من موردهایی هم قبلا در مورد خودم بوده که یهو طرف دروغگو بود,یا همش پول پول میکرد
خوشبختانه در این مورد همچین چیزهایی نیست
پاکی و عاشق من بودن هم امتیازهای بزرگی هستن
بقول مشاور تو این دوره زمونه اگه با دوس دختر خودت ازدواج نکنی با دوس دختر یکی دیگه ازدواج میکنی که همیشه فکرش میمونه پیش عشق اول
راستی من بزرگتر هم واسطه کردم
ولی به حرفش گوش نکردن
حالا مامان باز یه کاریش میشه کرد
بابا که اصلا از بیخ,حتی به حرف هم گوش نمیده

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط اطهر

سلام برادر خوبم

مي دونم در دوراهي بزركي افتاده اي .از يك طرف مادرتون مخالف ازدواج شما و خاتمه دادن رابطه ات برات سخت است .

عزيزم يه روز بشين در باره اينكه اكه به حرف مادرتون كوش كنيد و رايطه ات را با اون خانوم تمام كنيد در زندكي براتون بهتر هست يا با اون دخر ازدواج كنيد موفق تر هستيد .

كار سختي نيست فقط در اتاق را ببند در خلوت تنهايي به اين موضوع فكر كنيد .متمعأ به نتيجه مي رسي .

انشااله به نتيجه خوبي برسي كه عاقبت هم بخير شما و خانواده تان باشد هم به خير خانواده اين دختر .:323:

---

سلامم
ممنون واسه جوابت
حقیقت رو بگم این مدت اینقدر فکر کردم مغزم پوکیده
آخه از آینده هم خبر ندارم
مثلا فرضا حرف مامان گوش کردم و همچی رو تموم کردم
نفر بعدی از کجا پیدا کنم
فرضا پیدا کردم
طرف کی هست,آیا حتما محاسن اخلاقی اینرو بعلاوه چیزهای بهتر رو داره؟
اینها چیزهایی هست که نمیذاره بتونم تصمیم بگیرم
یا از اونطرف ادامه دادم
با خود دختر که مطمئنم اختلاف بزرگ پش نمیاد
ولی با مخالفت خانواده چه کنم,تا کی ادامه پیدا میکنه و به کجاها میکشه
راضی میشن یا من مجبور میشم راهم رو از پدر و مادرم جدا کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

من اگه جاي شما بودم ... دقيقا نميدونم چكار ميكردم .. چون دخترم .. ولي اگه جاي دوست دخترت بودم .. حتما توقع داشتم تمام واقعيت و بدونم .. دوست داشتم با من طرح مشكل بگردي و اجازه بدي دو نفره راجع بهش تصميم بگيريم

---

سلامم
آخه اون مشکل رو نمیشه گفت
به خود من یکی بگه از قیافه و هیکلت خوشم نمیاد ناراحت میشم
چه برسه به یه دختر

اما بعضی مسایل هم هست که دلم میخواد تغییر بشه,چون نمیپسندم
البته مادر میگه تغییر نمیکنه و بعدا زندگی تورو هم همونجور میکنه
بنظر شمت میشه یا نمیشه

بذار دوتا مثال بزنم

مثلا تیپ و پوشش اصلا ماله دختر جوون نیست,انگار یه زن 40 سالست
تازه به من هم میگه مثلا تو چرا کت شلوار نمیپوشی
در صورتیکه من همیشه اسپرت و رنگی میپوشم و دلم میخواد طرفم هم اینجوری شیک و جوونی باشه

یا مثلا یبار بهم غذا پخته بود داد
قابلمشون رنگ و لعاب رفته و له بود
فکرشو بکنید طرف به عشقش همیشه تو بهترین ظرفشون غذا میده دیگه,مگه نه؟
یعنی بهترین ظرف خونشون اون بوده:163:
خوب این یعنی نشون میده اینها شلخته و اهل خونه داری نیستن؟
میترسم فردا بیاد همه زندگی منو هم اینجوری نگه داره

بنظرتون اینارو میشه تغییر داد؟
چون من خودم از اینکه آدم برا خودش کلاس بذاره و همیشه بهترینها رو خوشم میاد و از اونجور بودن بدم میاد

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ليلا موفق

جدا شيد. چون شما هنوز به بلوغ فكري لازم براي زندگي مشترك نرسيديد و ممكنه هيچ وقت هم به اين بلوغ فكري نرسيد. (حتما به معناي كامل كلمه جدا شيد ديگه به هيچ وجه دوستي هم با اون دختر نداشته باشيد. )

اگه يه كم دوستش داريد. رهاش كنيد و بذاريد اون دختر به زندگيش برسه. ديگه خودخواهي بسه.

---

سلامم
خوبی؟
کاش بیشتر توضیح میدادی که به چه دلیل فکر میکنی من به بلوغ نرسیدم,
چون 2راهی موندم؟

و یا میگفتی چرا فکر میکنی کار من خودخواهی هست؟
یعنی ازدواج بکنیم برا اون بد میشه؟
یا اگه همین لحظه بگم خداحافط,اون خوشحال میشه؟

راستی قابلمه نوشتم مشکل با اون قابلمه نیستها
نیاید بگید برو براش قابلمه کادو بخر

بهرحال من چون داخل زندگی اینها نشدم
میگم اینها نمونه ای از خروار هست

هرچند که از نظر خودم مشکل کوچیکی هست و میتونم تغییر بدم اخلاقهاش رو

سلامم
آخه اون مشکل رو نمیشه گفت
به خود من یکی بگه از قیافه و هیکلت خوشم نمیاد ناراحت میشم
چه برسه به یه دختر

اما بعضی مسایل هم هست که دلم میخواد تغییر بشه,چون نمیپسندم
البته مادر میگه تغییر نمیکنه و بعدا زندگی تورو هم همونجور میکنه
بنظر شمت میشه یا نمیشه

بذار دوتا مثال بزنم

مثلا تیپ و پوشش اصلا ماله دختر جوون نیست,انگار یه زن 40 سالست
تازه به من هم میگه مثلا تو چرا کت شلوار نمیپوشی
در صورتیکه من همیشه اسپرت و رنگی میپوشم و دلم میخواد طرفم هم اینجوری شیک و جوونی باشه

یا مثلا یبار بهم غذا پخته بود داد
قابلمشون رنگ و لعاب رفته و له بود
فکرشو بکنید طرف به عشقش همیشه تو بهترین ظرفشون غذا میده دیگه,مگه نه؟
یعنی بهترین ظرف خونشون اون بوده:163:
خوب این یعنی نشون میده اینها شلخته و اهل خونه داری نیستن؟
میترسم فردا بیاد همه زندگی منو هم اینجوری نگه داره

بنظرتون اینارو میشه تغییر داد؟
چون من خودم از اینکه آدم برا خودش کلاس بذاره و همیشه بهترینها رو خوشم میاد و از اونجور بودن بدم میاد

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مسلمه .. بيان هرچيزي خيلي صريح و رك ازار دهنده است ... نحوه ابراز خواسته مهمه
اينكه تيپ و نحوه پوشش و هيكل كسي و نميپسندي هيچ وقت نبايد صريح بيان كني بلكه ميتوني تو ميون حرفهات خيلي ملايم از سليقه ات بگي تا اروم متوجه بشه
اصلا سعي كردي بهش پيشنهاد پوشش متفاوت بدييا مثلا يه شال رنگي بهش هديه بدي و بگي دوست داري از اين استفاده كنه و يا ....
اين مسايل كاملا تغيير پذيرند .. فقط شايد كمي زمان ببره ... هيكل دختر خانم ها هم بهد ازدواج بلا استثنا تغييرشكل ميده و يكسان نميمونه ...
ميدوني اقا ، بنظر مياد شما بعد از 2 سال هنوز بطور كامل طرفت و نشناختي و خيلي چيزها رو درباره همديگه بررسي نكرديد و حالا مادرت كه با تجربه است و به اين مسائل توجه داره ، اومده و اين حرفها رو برات تكرار ميكنه و شما هم چون بررسي نكردي و مطمئن نيستي ، تحت تاثير حرفهاي مادرت بلا تكليف موندي
خودت گفتي دوستي ساده اي داشتي و بدون نيت ازدواج جلو رفتي ، پس شناختت ، يه شناخت دوستيه نه شناخت مربوط به ازدواج
حالا لازمه بررسي كني و سوالها و كنكاش هايي تو اين زمينه انجام بدي .. تا مطمئن بشي

اين لينك را بخون

http://www.hamdardi.net/thread-18044-post-166814.html#pid166814

مسلمه .. بيان هرچيزي خيلي صريح و رك ازار دهنده است ... نحوه ابراز خواسته مهمه
اينكه تيپ و نحوه پوشش و هيكل كسي و نميپسندي هيچ وقت نبايد صريح بيان كني بلكه ميتوني تو ميون حرفهات خيلي ملايم از سليقه ات بگي تا اروم متوجه بشه
اصلا سعي كردي بهش پيشنهاد پوشش متفاوت بدييا مثلا يه شال رنگي بهش هديه بدي و بگي دوست داري از اين استفاده كنه و يا ....
اين مسايل كاملا تغيير پذيرند .. فقط شايد كمي زمان ببره ... هيكل دختر خانم ها هم بهد ازدواج بلا استثنا تغييرشكل ميده و يكسان نميمونه ...
ميدوني اقا ، بنظر مياد شما بعد از 2 سال هنوز بطور كامل طرفت و نشناختي و خيلي چيزها رو درباره همديگه بررسي نكرديد و حالا مادرت كه با تجربه است و به اين مسائل توجه داره ، اومده و اين حرفها رو برات تكرار ميكنه و شما هم چون بررسي نكردي و مطمئن نيستي ، تحت تاثير حرفهاي مادرت بلا تكليف موندي
خودت گفتي دوستي ساده اي داشتي و بدون نيت ازدواج جلو رفتي ، پس شناختت ، يه شناخت دوستيه نه شناخت مربوط به ازدواج
حالا لازمه بررسي كني و سوالها و كنكاش هايي تو اين زمينه انجام بدي .. تا مطمئن بشي
[/quote]


راستش چند باری لباس براش خریدم,ولی نمیپوشه و میگه میخوام نگه دارم هروقت باهم زندگی کردیم بپوشم و قبول نمیکنه!!
البته امروز یکم رکتر باهاش در این مورد حرف زدم
اونهم به شوخی میگفت تو هرجور میخوای بخر منم برات بپوشم
در کل فکر نکنم مشکلی ایجاد بشه

راستی اینکه اندامشون عوض میشه یعنی بد میشن؟
البته منظور من از هیکل اختلاف 25سانتب قدمون بود

واقعیت حق با تو هست
چون تا اون زمان من اصلا در مورد اونها فکر نمیکردم
امروز که کنکاش کردم میدیدم آره,واقعا اصلا تو باغ نیست
هرجند شاید این خودش هم یجور حسن هست
برامون کلاس نمیذاره و خاکی هست :311:

راستی ما مشاور هم رفتیم و تست شخصیت هم گرفت
گفت شما مکمل هم هستین اگه بتونید صحیح استفاده کنید مخصوصا برا پسر خوب هست
البته اونجا هم به دختر گفت باید با بعضی اخلاقهاش کنار بیای

اين همه نشونه ي مثبت و خوب درو و برتون داريد ... و خودتون صادقانه به اين نشانه هاي مثبت اشاره ميكنيد
پس لطفا اين نشانه ها رو ببين

سلام دوست عزیز
ببین شما می خواهی با اون دختر ازدواج کنی نه خانواده ات ، البته خانواده ات هم خیلی مهم است و نظر آنها هم بر روی زندگی شما تاثیر گذار است اما اگر واقعا اون دختر از نظر اخلاقی کامل است و خانواده ی خوبی هم دارد و واقعا دوستش داری می تونی نظر خانواده را عوض کنی .
شما باید نظر خانواده ات را عوض کنی نه خانواده نظر شما را ، این هم به خاطر قیافه و هیکل :305:
اگر در آینده زیباترین دختر را پیدا کردی که خیلی هم خوش هیکل بود اما اخلاق درستی نداشت زندگی به دهن خودت و خانواده ات زهرمار میشه و پشیمون میشی :300:
پس فقط به فکر قیافه و هیکل نباش اول ببین خودت واقعا دوستش داری یا نه ، چرا دوستش داری ، اصلا توی یک برگه تمام صفات مثبت و منفیش را از نظر خودت و خانواده ات بنویس ، ببین مثبتهاش بیشتر ه یا منفی هاش تا تکلیف خودت هم مشخص شه ، اما خدایش اینقدر روی قیافه نباش . من خودم بهترین اندام را دارم اما یعنی یک روز این اندام بهم نمیخره ، چرا عزیزم تمام خانم ها بعد از یک یا دو زایمان بلاخره تعقیراتی می کنند . اگه اخلاقش خوب باشه بعد از یک مدت اصلا زیبا باشه یا زشت ، قیافش برات عادی میشه ، اما باید واقعا دوستش داشته باشی نه این که هر لحظه نظرت عوض بشه ، نکنه به خاطر این که فقط یک زمانی بهت کمک می کرده احساس ترحم یا وابستگی لحظه ای بهش پیدا کرد ی :163: اگه اینجوریه رهاش کن :160: و نه خودت و نه اون را بیشتر از این زجر نده .
امیدوارم بهترین تصمیم رابگیری که به صلاح دوتایتون باشه ، خوشبخت بشی . التماس دعا .:104:

نه اصلا تا زمانی که احساست نسبت بهش درست نشده اصلا وابدا پیش نرو و نگ هر چه بادا باد اگه احساسات نسبت بهش خوب نشد چی اونوقت هم با زندگی خودت بازی کردی هم اون منم دقیقا مشکل تو رو دارم همه گفتند عقد کنم درست میشه ولی بدتر شد الان موندم توش بهت توصیه میکنم تا زمانی که واقعا همه تردید هات بر طرف نشده پیش نرو درسته که اصل رفتار و اخلاق آدماس ولی قیافه هم تا حدود زیادی شرطه یک عمر میخوای روزی صد بار ببینیش شبا سرتو به فاصله کمی از سر اون رو بالش بذاری البته نمیدونم شما خیلی سرتری یا اینکه نه در حد هم هستین ولی ولی مادرتون توقعش بالاست اگه در حد هم هستین که سعی کن ببینی ظاهرش به دلت میشینه میتونی دوستش داشته باشی یا نه البته این نشه که بگی پسندیدم بعد هر گفت خوبه خوشحال بشی هر کی ام گفت خوب نیست سریع دلتو بزنه و وا بری اگه دهن بین باشی بازم نمیشه ولی اگه نه خیلی سرتر باشی بعدا همش حسرت میخوری که من میتونستم با فرد بهتر و زیباتری ازدواج کنم (کاری نکن که از سر دلسوزی بیجا یه عمر خودتو و اون دختر بیگناه رو عذاب بدی یا تا مرحله پیش بری مثلا نامزدی و عقد بعد ببینی دیگه نمیتونی ادامه بدی اون موقع هم واسه خودت بده هم اون دختر بیگناه من این راهو رفتم بهت میگم ریسک نکن و دلو به دریا نزن که حالا ببینم آینده چی میشه)