طولانی شدن دوران عقد وکم آوردن من

سلام دوستان همدردی
مدتی بود که فقط خواننده تالار همدردی بودم وپستی نمی ذاشتم ولی از تالار دور نبودم

من و نامزدم 22ماه پیش عقد کردیم وهنوز عروسی نکردیم ومن واقعا از طولانی شدن دوران عقد ناراحتم وفشار زیادی روم هست.با توجه به اینکه مشکل خاصی با نامزدم نداریم من دوست دارم که زودتر بریم سر خونه وزندگیمون ومستقل بشیم تازه تحمل این دوری وجدا بودن هم برام سخت هست.چندین بار با نامزدم صحبت کردم وازش خواستم که کاری بکنه ولی هر بار بی نتیجه بوده.بهش گفتم که از لحاظ عقلی،شرعی،عرفی،سنی،جنسی و...این مدت نامزدی درست نیست.حالا میخواستم دوستان راهنمایی کن که چطور همسرم را راضی به عروسی کنم ایا راه حلی به نظرتون میرسه؟
راستی در خواستگاری گفتن که قراره برای خونه اقدام کنن که بعد از 2سال حتی یک قدم هم بر نداشتن.به خاطر این موضوع من خیلی باهاشون راه امدم ومراسمم را ساده برگزار کردم واز مخارج دیگه هم حذف کردم تا زودتر خونه تهیه کنیم ولی حالا که میبینم ایشون هیچ عجله ای ندارن گاهی احساس پشیمونی میکنم.

واقعا این موضوع داره به یه مشکل تبدیل میشه وگاهی باعث دلخوری میشه بگین چی کار کنم صبر کنم یا نه؟ واگه نه چطوری قانعش کنم؟

وقتی از نامزدت می خوای که زودتر برین سر و خونه زندگیتون چه بهانه ای میاره؟ توجیهش چیه؟
نامزدتون چند سالشه؟ و آیا از لحاظ مالی مستقله؟
قراره جشن عروسی بگیرید؟ اگه بله، هزینه ها پای خودشه یا خانواده اش؟
اگه هزینه ها پای خانواده اش باشه دیگه نامزدت خیلی تصمیم گیرنده نیست و بهتره بزرگترها باهم صحبت کنن و یا یه یک نفر بزرگتر فامیل با پدر نامزدتون در این رابطه حرف بزنه.

سلام آسمان آبی عزیز

هربار بهونه های مختلفی میاره یه بار میگه میخوام شرکت بزنم فعلا نمیتونم به عروسی فکر کنم(که بعدا کنسل شد)یه بار میگه برا ارشد می خوام بخونم یه بار میگه فلان کار را بکنم بعد یه بار میگه یکی دو ماه دیگه ماموریت خارج از کشور دارم بعدو...هر بار بهونه های الکی که تا حالا کش داده میگه من هر وقت بخوام 2ماهه کارامو ردیف میکنم ولی این 2ماه 2سال طول کشیده.
36 ساله اره از لحاظ مالی مستقل هست همه هزینه های عروسی پای خودمون هست برای همین خیلی مراعتشو میکنم که اول زندگی زیاد خرج و مخارج رو دستش نذارم.

دوست عزیز سلام

احساست رو درک می کنم تو دوست داری زودتر بری سر خونه زندگیت و راحت بشی.

من شرایط شوهرتون رو نمی دونم و شما نگفتین دلیلشون چیه که به تاخیر انداختن چون بالاخره مرد ها هم دوست دارن زودتر این پروسه تموم شه و برن سر خونه زندگیشون و به آرامش برسن. یه مقدار راجع به این بیشتر حرف بزنین

راستش بیشترین مانع راه ما مشکل خونه هست ایشون قرار بود برای خونه اقدام کنن ولی هیچ کاری نکردن.مستاجری را هم که اصلا قبول ندارن ونمیتونم پیشنهاد بدم که خونه اجاره کنیم.طبقه پایین خونه پدریشون خالی هست و مادرشون اوایل عقد گفتن که بیاید اینجا بشینین تا خونه خودتون را تهیه کنید.با اینکه میدونستم بعدا منت سرم میذارن(چون برای جاریم هنوز که هنوزه منت میذارن)ولی قبول کردم چون عاشق همسرم هستم.ولی همسرم قبول نکرد .میگه وقتی عروسی میگیریم که بعد از عروسی بریم خونه خودمون ولی من در عمل چیزی نمی بینم.

سلام گلناز جان خوبی؟
قبلا یادم هست توی تاپیک من به یه سری مشکلات اشاره کرده بودی، از جمله رفتار سرد همسرت... این مواردت حل شد؟ آیا مواردی که قبلا ذکر کردی نمی تونه تو وضعیت فعلیت تاثیر گذار باشه؟

سلام سابینای عزیز
تو این مدت تاپیکاتو دنبال میکردم واگه پستی نمی ذاشتم به خاطر این بود که دوستان خیلی بهتر از من راهنماییت میکردن.امیدوارم شما هم موفق باشین.

همسر من سرد نبود فقط به من اونطور که دوست داشتم و دلم می خواست توجه نمیکرد.میشه گفت کم توجه بود ولی با کمک همدردی والبته صبر زیاد من خیلی خوب شده یعنی الان مشکل نداریم.در کل ادم رمانتیکی نیست ولی پسر خوبی هست ومیدونم که چقدر دوستم داره چند بار هم به خاطر رفتارهای قبلیش معذرت خواست وتموم شد.تو این مدت هم خوب بودیم فقط چند وقته که من همونطور که گفتم از طولانی شدن نامزدی خسته شدم .دوست دارم زندگی مستقل داشته باشم پیش همسرم باشم دوست دارم مادر شدن را تجربه کنم

وقتی براش دلیل میرام وتوضیح میدم بیشتر اوقات ساکت میشینه وبه حرفهام گوش میده و وقتی میگم درکم میکنی میگه اره و من خوشحال میشم ومیگم پس کی؟میگه حالا فکرامو بکنم یا بهونه های دیگه که بالا گفتم را میاره

یه بار هم گفت چرا فکر میکنی من به فکر نیستم که اینقدر دلیل میاری من هم دوست دارم با هم باشیم ولی مثل تو عجول نیستم.
نمی خوام بگم بهونه های بالا دروغ هست ولی من دوست دارم زندگیمون براش در درجه اول باشه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی از بزرگترها نمیتونم کمک بگیرم چون تقریبا تو خونشون از کسی حرف شنوی (البته در این طور مسایل)نداره واز طرفی من هم میخوام خودمون این مساله را حل کنیم نمیخوام کسی بین من و همسرم باشه.

بد نیست بعضی وقت ها با اراده و محکم تر از این با شوهرتون رفتار کنید و زیاد راه آمدن با شریک زندگی گاهی نتیجه عکس میده! سعی کنید جدی تر با همسرتون صحبت کنید زیر یک سقف رفتن حداقل حق شماست که ایشون باید بهش توجه کنه

در دوران نامزدي رابطه تون در چه حديه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟

شايد ايشون زيادي راحته و دليلي براي عروسي كردن نمي بينه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لیلای عزیز سلام

بجز رابطه اصلی همه جور رابطه با هم داریم.یعنی 90% رابطه زن وشوهری را داریم.اوایل نامزدی خیلی راحت نبودن وبراش خیلی مهم بود که به قول معروف هیچ کس هیچ بویی نبره برای همین بین رابطه هامون فاصله زیاد بود ولی الان زیاد براش مهم نیست واز هر فرصتی برای با هم بودن استفاده می کنه.


به نظرتون چی کار کنم یعنی از این طریق اقدام کنم؟
فکر نمی کنید کمی ریسک داشته باشه چون تا جایی که میدونم آقایون از رد شدن متنفر هستن؟
میشه کمی توضیح بدین؟

ممنون

لیلای عزیز سلام

بجز رابطه اصلی همه جور رابطه با هم داریم.یعنی 90% رابطه زن وشوهری را داریم.اوایل نامزدی خیلی راحت نبودن وبراش خیلی مهم بود که به قول معروف هیچ کس هیچ بویی نبره برای همین بین رابطه هامون فاصله زیاد بود ولی الان زیاد براش مهم نیست واز هر فرصتی برای با هم بودن استفاده می کنه.


به نظرتون چی کار کنم یعنی از این طریق اقدام کنم؟
فکر نمی کنید کمی ریسک داشته باشه چون تا جایی که میدونم آقایون از رد شدن متنفر هستن؟
میشه کمی توضیح بدین؟

ممنون

بچه ها میشه کمی راهنمایی کنید که من چی کار کنم
چطور انگیزه زندگی مشترک را در همسرم بالا ببرم؟ من همه تلاشم را میکنم که آرامش این زندگی حفظ بشه ولی واقعا از طولانی شدن عقد دارم اذیت میشم.میترسم تحمل این فشار را نداشته باشم و کاری کنم یا حرفی بزنم که که بدتر تو لج ولجبازی بیفتیم.
من راههایی که بلد بودم رفتم اومدم تا راههایی که بلد نیستم را یاد بگیرم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بچه ها میشه کمی راهنمایی کنید که من چی کار کنم
چطور انگیزه زندگی مشترک را در همسرم بالا ببرم؟ من همه تلاشم را میکنم که آرامش این زندگی حفظ بشه ولی واقعا از طولانی شدن عقد دارم اذیت میشم.میترسم تحمل این فشار را نداشته باشم و کاری کنم یا حرفی بزنم که که بدتر تو لج ولجبازی بیفتیم.
من راههایی که بلد بودم رفتم اومدم تا راههایی که بلد نیستم را یاد بگیرم.

عزیزم سلام .من تازه وارد هستم
دقیقا می تونم درکت کنم منم همچین مشکلی دارم .نامزدم خیلی مغروره و از هیچ کسی هم حرف شنوی نداره
فقط خودشو قبول داره
دلیل نامزدم برای عقب انداختن عروسی اینه که می گه من هنوز نتونستم با تو کنار بیام
باید زمان بیشتر بگذره
ولی تو سعی کن قانعش کنی تا زودتر بری سر خونه زندگیت
ایشاله مشکلت هر چی زودتر حل بشه خانم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

لطفا" در تایپک های تاریخ گذشته پست ارسال نکنید، توجه به تاپیکهای زنده موجب میشود،زحمات شما بی ثمر نباشد

---