اگه با خواستگارم 6 ماه ارتباط داشته باشم ؟؟؟

:72:سلام دوستان عزیزم:72:

یک سوال

من 2 هفته با خواستگارم اشنا شدم .

1 بارمشاوره رفتیم

خانواده ی اقا پسر خیلی عجله دارن

ولی من حرفم اینه میخوام 6 ماه یا یکسال با ایشون اشنا شم.(اونا میگن زیاده)


حالا میخوام بدونم اگه بعد 6 ماه به نتیجه برسم که به درد هم نمیخوریم .دید اطرافیان رو چی کار کنم؟؟

به هر حال باید تو این مدت بیرون بریم که ممکنه فامیل ما رو ببینن و خوب نباشه این بحثا

مخصوصا واسه من دختر(به هر حال جامعه ی ما این طور ایجاب میکنه)

من میترسم این اقا فکر کنه دیگه همه چی تمومه و احساساتی بشه تو این مدت

با این که من بارها گفتم میخوام رابطمون بدون درگیر کردن احساسات باشه.(ایشون قبول کردن)

میترسم بعد 6 ماه بگم نه و ایشون ضربه بخوره

اقا پسر و خونوادش منو از هر لحاظ پسندیدن اما من زمان میخوام.

چی کار کنم به نظرتون؟؟

ممنونم از راهنماییهای که میدین:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اگه یه خواستگار دیگه تو این زمان اومد چی کار کنم؟؟؟؟

(الان اومده نمیدونم چی کار کنم)

:72::72::72::72::72::72::72:مرسی

قرار نيست اطرافيان بدونند كه شما 6 ماه با خواستگارتون در ارتباط بوديد.

معمولا اطرافيان نزديك بعد از بله بران و اطرافيان دور بعد از نامزدي بايد باخبر بشند. نه زودتر.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فقط يادت باشه تو اين مدت بايد رابطه تون خيلي خيلي رسمي باشه. يادت نره ها:305:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

روي خواستگار ديگه ات هم فكر كن. اونا همه خواستگارند و شما تعهدي در قبالشون ندارين.

ممنونم لیلا جون:72:

از تاپیک شما خیلی درسها یاد گرفتم.مرسی:72:

راستش من میگم بیرون ممکنه فامیل دوست مارو ببینند.

در مورد سوال بعدیم هم میشه جواب بدین.اگه بعد 6 ماه بگم نه؟؟؟

یه جورایی عذاب وجدان میگیرم اگه بگم نه و میترسم.:163:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اره ارتباطمون خیلی رسمیه

ولی یه جورایی عذاب وجدان میگیرم که خواستگارای دیگه رو راه بدیم خونه

میگم ممکنه خانوادش بعد این که من گفتم نه بگن مگه ما مسخره ی شما بودیم که 6 ماه ما رو معطل کردین

مامانش منو خیلی دوست داره وهر دفعه منو میبینه کادو میده بهم

خانوادش فکر میکنن همه چی تمومه:163:

ولی من این طوری نیستم

چه قدر سخته پروسه ی ازدواج:163:

ببينين اگه قرار نباشه با هم ازدواج كنين مطمئن باشين به 6 ماه نمي كشه و وسط هاش تموم مي شه. حتي ممكنه شما يك هفته ديگه از يك خواستگار ديگه تون خوشتون بياد و اين آقا را كامل بذارين كنار.

شايد هم بعد از يكي دو ماه اينقدر از اين آقا خوشتون بياد كه خودتون بهش بگيد بيا عقد كنيم. در هر حال به 6 ماه نخواهد كشيد. ( فقط خواهش مي كنم روابط را كاملا رسمي نگه دار تا انتخابت از روي عقل باشه نه احساس. خواهش ميكنم.):305:

به نظرم براي اينكه عذاب وجدان نگيرين. بهش بگين كه اين ارتباط 6 ماهه براي شما هيچ تعهدي ايجاد نكرده و نمي كنه. و ممكنه بعد از 6 ماه به اين نتيجه برسيد كه نه مناسب هم نيستين. :305:

ببين عزيزم. به قول خودت اينقدر پيچيده و مهمه اين پروسه ازدواج كه اصلا تعارف بردار نيست. و به نظرم آدم تو ازدواج و انتخاب اش بايد فقط و فقط به خودش و آينده اش فكر كنه (نه هيچ كس ديگه) تا در آينده پشيمون نشه.:305:

البته 6 ماه هم شايد يه خورده زياد باشه،و خب مسائلي كه گفتين امكان داره پيش بياد،..ولي به نظرم 3،4 ماه ميتونه كافي باشه،به قول ليلا اگه واقعا جوابت منفي باشه،زودتر از اينها به اين نتيجه ميرسي،
در ضمن لازم نيست زياد تابلو بازي در بيارين و چپ و راست بريد پارك و رستوران و كافي شاپ و سينما كه كل شهر باخبر بشن،خيلي از ديدارها ميتونه توي منزل طرفين برگزار بشه
در ضمن حريم روابط رو هم حفظ كنيد،اشعار و جملات و smsهاي عشقولانه هم ممنوع!
الكي هم خودتون رو مشتاق نشون نديد كه فردا اگه جواب منفي دادين ناراحت شن
دعوتشون كنيد منزلتون در حضور جمع خودتون شخصا و خيلي واضح و شفاف بگيد كه هنوز به جمع بندي نرسيدي و حتي احتمال اينكه جوابتون بعد از اين مدت منفي باشه هست،و اتمام حجت كنيد..
كادوهايي رو هم كه ميدن استفاده نكنيد،چون شايد مجبور بشيد همه رو پس بديد!!

(ولي خداييش اگه از همين الان از 100 نمره زير 50 ميگيره , و چندان به دلتون ننشسته،زودتر ردش كنيد بره،نه وقت خودتون رو تلف كنيد نه وقت اون بنده خدا رو!!:81: )

دوستان گلم یه چیزی بگم؟؟

من زیاد اهل مادیات و اینا نیستما:305:

اما یه جیزی فهمیدم.

نمیدونم میتونم در اینده کنار بیام یا نه.

ایشون حقوقشون اون قدری که من مد نظرمه نیست.یک حقوق خیلی معمولی میگیرن تازه باید با این حقوق قسط وام خونه هم بده.

من تا به این سن که رسیدم خدار و شکر از لحاظ مالی تامین بودم.

میترسم برم تو زندگی کم بیارم.:163:نمیخوام سختی بکشم.(من تو دوران مجردی سختی های خاص خودمو دارم اما از لحاظ مادی خونوادم برام هیچ چی کم نذاشتن)

ولی

خیلی پسر خوبیه(با گذشت مهربون صادق وفادار )اینا چیزاییه که تو 2 هفته فهمیدم.

نمیدونم چی کار کنم ومرددم.

ازیک طرف میل به پیشرفت داره و از یک طرف هم میگه من نمیتونم از پله اول بپرم دهم.(راست هم میگه) میگه قدم به قدم باید پیش برم.

با این اوضاع اقتصادیش مهریه رو هم احتمالا میخوان کم بگن که من راضی نیستم.

به نظرتون چی کار کنم؟؟:72:

خواهش میکنم راهنماییم کنین:325:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نمیخوام بعدا پشیمون شم

خواهش میکنم راهنماییم کنین

سلام
شما تکلیف خودت رو روشن کن، اینکه آیا ایشان در نگاه اولیه معیارهای شما را دارند؟
اگر هستند خب میشود در خصوص شناخت به مدت طولانی اقدام کرد
اما همانطور که دوستان اشاره کردند، کسی برای شناخت به مدت 6 ماه اقدام میکند که هر چه جلوتر برود از انتخابش مطمئن تر شود

عزیزم معیارهای هر کس با دیگری فرق می کنه.خودتی که باید تصمیم نهایی و بگیری واسه همینه که زیاد کسی نمی تونه نظر بده.
و بعد هم این که دو هفته خیلی زمان کمی هست واسه شناخت کسی ولی اینی که میگی درامدش پایینه به این موضوع خوب فکر کن..... ببین بعضی رشته ها یا شغل ها هست که جای پیشرفت زیاد داره فقط باید طرف عرضه داشته باشه.من خودم آدمی و که فقط به یه مقرری ماهیانه بسنده می کنه نمی تونم بپذیرم شاید تو هم همین طور باشی.من خواستگار داشتم(همکارم بود) که جای خوبی خونه داشت و ماشین هم داشت البته با پول باباش ولی می دونستم آدم تنبلی هست و به همین حقوق راضی بود خوب این واسه من قابل پذیرش نبود که اون تمام بعد از ظهرها تو خونه بخوابه یا تلویزیون ببینه ....چون خودم هم این اخلاق و ندارم و نمی تونستم این طوری زندگی کنم.
معیارهاتو بنویس و امتیاز بندی کن و اولویت بندی کن بعد چه اون جه هر فرد دیگه ای رو با معیار هات بسنج بلاخره به نتیجه می رسی.
کتاب آیا تو همسر مناسبی برای من هستی از دکتر باربارا دی آنجلیس هم کتاب خوبیه البته فکر کنم قبلا هم تو پست قبلیت خوندنشو پیشنهاد کرده بودم.
موفق باشی عزیزم :72:

ممنونم دوستان همراهم:72:

هر چی جلو تر میرم بیشتر دچار شک میشم:163:

فکر میکنم خودش به پیشرفت فکرمیکنه و شغلش هم طوی هست که جای پیشرفت داره اما تا 3-4 سال باید قسط بده.

ماشین نداره اما من دارم

یک سوال:

مامانش اینا پرسیده بودند که خونه ای که الان هستین مال خودتونه یا اجارست؟

به نظرتون این سوالی که پرسیدن یه کم زشت نیست؟؟

واسه چی باید بپرسن؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی مشاوره رفتم میگه حساب 2+2=4 هستش و وقتی حقوقش نمیرسه با این تورم نمیرسه دیگه

نظر مشاورم این بود که بگم نه

ولی همش با خودم میگم تو این دوره زمونه پسر پاک و سالم کمه.

نمیدونم چی کار کنم.

فردی که برای ازدواج اعلام آمادگی میکند،یعنی از هر لحاظ آماده است،این فرد باید خودش را بشناسد و بر اساس شناخت از خود معیارهایش را انتخاب کند،آیا شما چنین هستید؟
اگر معیارهایتان را انتخاب کرده اید،بر اساس آن خواستگار را ارزیابی کنید،به نتیجه میرسید

من به خودآگاهی رسیدم و معیار هامو لیست کردم

اما

به نتیجه نرسیدم.:163:

ببخشید میشه همین سوالمو جواببدین

چرا از ما پرسیدن خونه مال خودتونه یا نه؟

من از این حرفشون ناراحت شدم

ایا حق دارم یا نه؟؟

ممنونم از همه:72:

به نظر بنده در خواستگاری همانطور که خانواده عروس نسبت به مسائل اقتصادی خانواده داماد و شخص داماد اطلاعات میگیرند ،آنها هم حق دارند در این خصوص کسب اطلاع کنند، در هر صورت دریافت اطلاعات طرفین از هم هیچ ایرادی ندارد.چون لازم است

دوباره سلام دوستان عزیزم:72:

من با دلایلی که دارم به این نتیجه رسیدم که جواب منفی بدم

یک بار با خودش یه جورایی رسوندم که جواب من نه هست

اما اون یه چزی گفت که منو ترسوند گفت من کارمو ول میکنم و دیگه هیچ انگیزه ای هم برای زندگی واسم نمی مونه

عذاب وجدان گرفتم.من از همون اول میگفتم بهشون که میخوام فقط یه مدت اشنا شم.تازه فقط یک ماه گذشته.

ایا من مسئول شرایط این اقا بعد از دادن جواب منفی هستم؟

در ضمن روابط ما رسمی و بدون هیچ گونه ارتباط احساسی بوده.اما خانوادش و خودش خیلی اصرار دارن

نمیدونم چه حوری بگم نه که مشکلی پیش نیاد:325:

با سلام
به نظرم شما خیلی کم در مورد ازدواج، معیارهای زندگی و آمادگی های لازم برای زندگی ، آگاهی و مهارت دارید.
شما نیاز هست مدتی مقالات ما را در مورد ازدواج دقیقا مطالعه کنید و تمرین کنید .

تردید های شما بیشتر از آنکه به او باشد ، ضمیرش به خودتون بر می گردد.

اینکه مثلا حقوق ماهیانه 400 هزارتومان کم هست یا زیاد یا متعادل ، به این بر می گردد که شخص شما چه توقعاتی از زندگی دارید. می تواند برایتان زیاد یا کم یا اندازه باشد. (اساسا حقوق و کار فرد برای ارزیابی حس مسئولیت آقا مهم هست. و گرنه این مسئله به شما به عنوان خانم که بخواهید مداخله کنید مرتبط نمی شود.)

پیشنهادم اینست که جواب مثبت یا منفی خودتون را به تعویق بیندازید و طی این مدت قویا با مشاوره های حضوری با یک مشاور خانواده اطلاعات خود را در مورد زندگی بالا ببرید و در خلال آشنایی با این آقا و خانواده اش تمرین کنید.
شما نیاز به بازشناسی دقیق معیارهای اساسی ازدواج و انتخاب همسر دارید.

اگر متناسب بودید ازدواج کنید و اگر معیارهایتان تطبیق نداشت جواب منفی دهید.

وای چه قدر خوشحالم که به تاپیک من سر زدین:227:

مرسی جناب سنگ تراشان:310:

من خوندم مقالات سایت رو .ولی چشم دوباره میخونمشون.

همین طوره به این نتیجه رسیدم که من باید رو خودم کار کنم

ولی این آقا هم معیاراش واسه من کامل نبود نمیدونم شاید من پر توقع هستم

اخه با اون حقوق که زندگی خیلی سخت میشه.من مادی نیستم ولی واقعا سخته واسه من که راحت بودم و راحت خرج کردم.:163:

من خیلی دوست دارم بیشتر باهاشون اشنا شم اما اونا خیلی عجله دارن و به من این اجازه رو نمیدن و میخوان سریع نامزد شیم.منم میخوام بگم منصرف شدم تا رو خودم کار کنم.

ولی میترسم مث این مورد بعدا نداشته باشم.همش تو تردیدم.:302:

سلام

عزيزم شما الان 1 ماه با ايشون صحبت كردين و تا حدودي باهاشون اشنا شديد( از اونجاييكه خانواده ايشون عجله دارن برا نامزد كردنتون اين عجله كردنه اونها ناخاسته رو تصميم شما جه مثبت و منفي اثر ميزاره ) به نظر من ادامه اين اشنايي با اين شرايطي كه اونا مدام بخوان عجله كنن و جواب بخوان درست نيست و باعث ميشه شما نتونيد خوب فكر كنيد و باعثر ميشه تصميم عجولانه اي بكيريد .

يكبار بدون هركونه رودربايسي باهاشون در مورد درامدشون صحبت كنيد ببينيد خودشون جه برنامه اي دارن براي بعد ازدواج . ايا فكر يه شغل دومي هستن يا نه و به نظرشون همين درامد بسشونه ؟ازشون ببرسيد كه به نظرشون اين درامد از بس مخارج زندكي بر ميان ؟جه توقعي در اين مورد از شما دارن ؟


بعدش خيلي قاطع با خودشون صحبت كنيد و بهشون بكيد كه فعلا هيج جوابي با اين شرايط(عجله) نميتونيد بهش بديد و ازشون بخوايد كه يه مثلا يه ماه بهتون وقت بدن و بكيد كه تو اين مدت ميخوام توي ارامش فكر كنم و تو اين مدت هم نميخوام با هم تماسي داشته باشيم ....... بعد توي اين يك ماه بشينيد و به نكات مثبت ايشون و منفي ايشون فكر كنيد ببينيد جقد از معياراتونو داره ايا فقط با درامد ايشون مشكل دارين؟نكات مثبت ديكش براتون اينقد بررنك هست كه بخاطرش حاضرباشيد از بعضي خواسته هاتون بكزريد ............

اينو از رو تجربه خودم ميكم عزيزم كه به هيج عنوان صرفا رو عجله اونا جواب مثبت و منفي نديد

(به نظر من اكه واقعا همه معياراتونو دارن و به دلتون ميشينن فقط بخاطر درامدشون جواب منفي نديد جون اكه شغلشون طوري باشه كه جاي بيشرفت داشته باشه و خودشون هم تمايل بع بيشرفت داشته باشن اين مشكل در اينده حل ميشه )

موفق باشي خانمي :72::46:

سلام دوستان مهربونم

دلم واسه همین خواستگارم تنگ شده

چند بار تماس گرفتن و من گفتم الان امادگی ازدواج ندارم

وی الان یه جورایی پشیمون شدم شاید به خاطر اینه که حس تنهایی بدی بهم دست داده و کلا نا امید شدم.

ناامید از زندگی و به پوچی رسیدم.دوست دارم زندگیم تموم شه.یه جورایی خسته شدم:163:


(شاید به خاطر مشکلاتی هست که تو این چند وقت واسم پیش اومده)

ولی اصل حرفم اینه که دلم براش تنگ شده(وای چه قدر من احساسی فکر میکنم)

خیلی به من التماس کرد ولی گفتم نه.میگم شاید نفرینم کرده:163:که این جوری شدم؟؟؟

سلام.
به نظرم میرسه شما هنوز تکلیفتون رو با خودتون و معیارهاتون مشخص نکردید. مطمئنا هیچ کس به موردی که صد در صد مطابق معیارهاش باشه نمیرسه. ولی این خود شمایید که باید ملاکهاتون رو امتیاز بندی کنید. ببینید چی براتون مهم تر هست. حقوق ظاهر خانواده اخلاق یا....
ضمنا توقع نداشته باشید زندگی یک زوج جوان که تازه شروع کرده اند در حد زندگی پدر و مادر شما باشه که یه عمره دارن برای زندگیشون تلاش میکنن. هر زندگی آروم آروم و پله پله و با همکاری و همراهی دوطرف جون میگیره. شما در زندگی آینده تان باید این رو مدنظر داشته باشید که ازدواج نکرده اید که همسرتون هرچی شما میخواید براتون فراهم کنه بلکه ازدواج کرده اید که همراه با هم یک زندگی خوب بسازید.
به نظر میرسه احساساتی دارید فکر میکنید نه منطقی.
الان هم که ایشون دوباره قضیه رو مطرح نکردن دیگه بهشون فکر نکنید و بیشتر روی ملاک ها و مهارتهای خودتون کار کنید.
موفق و خوشبخت باشید.

امیدوارم بتونم در موقعیت هایی که هیجانی میشم تصمیم درست بگیرم و اسیر احساسات نشم

الان که به نوشته های بالا نگاه میکنم باورم نمیشه این من بودم که این قدر احساسی فکر میکرم؟؟؟

ولی به به یه نتیجه رسیدم

خوبی ها و بدی ها و خوشیها و غم هاهیچ کدوم پایدار نیستند و همشون میگذرن.فقط باید زمان بگذره.

نباید با هر خوشی خیلی خوشحال و با با هر غم ناراحت شد و خودمون رو ببازیم

زندگی در گذره.مهم اینه که تو اون شرایط بهترین تصمیم رو بگیریم و عمل کنیم.