روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
واقعا دیگه به این رسیدم که از ماست که برماست.یا خودم کردم که لعنت بر خودم باد.من وارد یه خونواده مذهبی شدم.خودم به این قشر بیشتر تمایل داشتم.اما می ترسیدم شوهرم خیلی دیگه خشکه مقدس باشه.اما بعد یه مدت فهمیدم این طورا هم نیست.گاهی با هام یه شوخی هایی راجع به دخترا می کرد منم ذوق می کردم که خوشک مقدس نیست.کم کم به این شوخی هاش بها دادم.بیشتر هم راجع به دختر دائیم. اگه بگم می گید این دختره عقب مانده ذهنی صد در صد.تا اینکه زنگ خطرو احساس کردم چون گاهی اس هم به هم می دادن.البته اس های ضایع کننده.اعتراض کردم .اونم تموم کرد.گذشت من از رو نمی رفتم گاهی تو خونه حرفشو پیش می نداختم و تا می دیدم راجع به دختر داییم نظر می داد باهاش قهر میکردم.دیگه می دونه چقدر روش حساسم.سعی می کنه حتی بهش سلام نده مگه اجبارا.(دختر داییم بر عکس من خوش اندامه.دوست داره با مردا ارتباط داشته باشه البته اقتضای سنشه آخه 16 سالشه.متاسفانه با داییم اینا خیلی صیمیمی هستیم آخر هفته ها با هم می ریم بیرون .)
امشب افطار مادرم بود کلی مهمون داشت.همه مهمونا رفتن حتی خودیا فقط داییم رفته بود پی کاری زن دایی و دختر داییم بودن در ضمن عمه مادرم هم بود.دختر داییم تو اتاق داداشم پای کامپیوتر بود من و مامانم و زنداییم ظرفها رو جا به جا می کردیم .به خاطر همین حساسیتی که داشتم رفتم دیدم شوهرم نیست حدس زدم اتاقی باشه که دختر داییم اونجاست.یه بالش زمین بود برداشتم تا به بهونه ای برم اونجا.(البته بگم در اتاق باز بود.)دیدم دختر دایم پشت کامپیوتر و البته شوهرم نزدیک در رو صندلی نشسته و یه کتاب دستش و البته دختر داییم پشت به شوهرم.دلم شکست چرا باید می یومد جایی که اون باشه از
چهرم فهمید از دستش ناراحت شدم بعد اینکه بالشو گذاشتم سر جاش اومدم بیام بیرون صدام کرد گفتم بله گفت قیافه می گیری چیزی نگفتم گفت باور کن عمه می خواست بخوابه ..نذاشتم حرفش تموم شه اومدم بیرون.موضوع برام روشن شد عمه پیر مادرم که به خاطرش چراغهای حال رو خاموش کرده بودیم می خوست بخوابه و چون پیش شوهرم معذب بوده شوهرم پا شده رفته اون اتاق ولی سوال من اینجاست اون می دونه چقدر رو دختر داییم حساسم چرا نرفته اون یکی اتاق که خالی بود ؟دلم شکسته خودش می دونه ناراحتم وقتی اومدیم چند بار ازم خواسته اگه از چیزی نا راحتم بگم اما من هیچی نگفتم خودمو کنترل کردم دلم شکسته خودم کردم که لعنت بر خودم باد :302:
RE: از ماست که بر ماست!!!
خوبه که به اشتباهت پی بردی:104:
اما دیگه اشتباه نکن یعنی با همسرت قهر نکن
با گیر دادن مشکلت حل نمیشه رفت و آمدت با خانواده داییت رو کم کن زندگیت مهمتره یا رفت و آمد؟
ورزش کن تا اندامت خوب بشه برای همسرت خودتو آرایش کن درمورد دختر داییت جبهه نگیر اونا که دیگه اس ام اس نمیدن
ولی زنگ خطر رو که دیدی باید یاد بگیری که همسرتو بجای اینکه به مذهب و خدا و خانواده تشویق کنی به کار خلاف تشویق نکنی همسرت جوونه اینجور که گفتی خانواده مذهبی داره رابطه با دختر جوون برای هر مردی جذابه چه برسه به مردی که خانواده چشم و گوش بسته ای داشته:305:
RE: از ماست که بر ماست!!!
راجع به دیشب چه برخوردی کنم؟شاید بگید خیلی دیگه حساس شدی ولی موضوع اینجاست که شوهرم خبر از حساسیتم داره.و از فرصت استفاده کرده و با یه بهونه رفته اون اتاق و نه تنها به من بلکه خودشم گول زده با یه بهانه الکی.
یادمه یه بار خونه دائیم دختر دائیم ام خواست به شوهرم بگم مشکل کامپیوترشو حل کنه اولش سه تایی اونجا بودیم ولی بعد که منو صدا زدن تنها شدن.تو خونه بهش گفتم وقتی با نسرین تنها شدی چه حس بدی داشتم و وقتی شنید کلی خندید و قربون صدقم رفت.به خاطر این میگم از حساسیتم خبر داره
RE: از ماست که بر ماست!!!
بهتره تمومش كني. خودت داري روي اين موضوع حساس و حساس ترش مي كني.
RE: از ماست که بر ماست!!!
سلام
رایحه عشق عزیز
من در حدی نیستم که بخوام مشکل شما رو حل کنم خیلی راست بگم اول مشکل خودم رو حل کنم
خدا رو شکر مشکل شما زیاد مهم نیست و حل شدنیه و حیفه که زندگیه خوبتون رو بخاطر این چیزها خراب کنید
در ضمن مطمعن باش که همسرت دوستت داره و به شما علاقه منده
اما 2 تا نکته به ذهنم میرسید حیفم اومد نگم
1- بهتره که زمانی که با همسرت تنها هستید و با هم خوش هستید خیلی آرام و منطقی احساست رو بهش بگی و صادقانه با همسرت صحبت کنی و اون رو متوجه کنی که چه حسی نسبت به این قضیه داری و از همسرت بخواهی که کمکت کنه که این احساس بد رو کنار بذاری مطمعن باش همسرت دوستت داره و بخاطر شما هم که شده این کار رو میکنه و در مورد کار ها و رفتارش تجدید نظر میکنه
من خودم مرد هستم و خصوصیات مرد ها رو خوب میشناسم زمانی که همسرشون از چیزی ناراحت باشه سعی در رفع اون مشکل میکنن ولی باید به صورت دقیق از مشکل خبر داشته باشند
2- در مورد خودتون هستش این حسی که شما نسبت به دختر دائیتون دارید کاملا عادیه و هیچ مشکلی نداره اما شما نباید زیاد از حد به این حستون بها بدید تا اینکه بخواد فکر شما رو درگیر خودش کنه و بهتره که سعی کنید ذهنتون رو مشغول این قضیه نکنید اگر زیادی روی چیزی حساس بشید بدتر میشه بهتر توجه نکنید و ازش بگذرید
اینها نظرات شخصی من بودن و امیدوارم که این مشکل کوچک شما هم بزودی حل بشه
همیشه موفق و شاد خوشبخت باشید
RE: از ماست که بر ماست!!!
ممنون آقای متا با وجود مشکلاتون وقت گذاشتین.شخصیت شما و نوع برخورد با همسرتون اونقدر تحسین برانگیزه که حتی تعریفتون رو پیش همسرم کردم.
من مطمئنم همسرم خیلی دوستم داره ولی می ترسم وسوسه بشه.اونقدر تو این تالار ازین چیزا دیدم چشمم ترسیده.
راستش به نظرم خیلی راحت هر چی می یاد تو ذهنمون می گیم از اولش سیاست نداشتیم.آخره صداقتیم:311:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
اولا همونطوري كه دوستان گفتن شما روي اين مسئله بيش از حد حساس شدي و همين حساسيت شما و گير دادنها به شوهرتون ميتونه ناخواسته ايشون رو بيشتر تحريك كنه كه به سمت اون دختر بره.
درثاني به نظر مياد شما چندان ابراز علاقه كردن به همسرتون رو بلد نيستيد و شايد ايشون محتاج توجه و محبت بيشتر شماست!
*بعضي اوقات مردها براي جلب توجه همسرشون و اينكه حس غيرت زنشون رو روي خودشون ببينند(آخه اين حس واسه يه مرد هم شيرينه!!) دست به همچين كارايي ميزنن! اكثر مردا از اينكه حس كنن و خيال كنن(فقط خيال كنن!!) كه مورد توجه زنها هستن لذت ميبرند،حس قهرمان بودن،جذاب بودن،قوي بودن...اين وظيفه شماست كه ايشون رو يه تكيه گاه قوي و جذاب به حساب بياري و اين حس رو بهش بدي!
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
امشب دلمو زدم دریا ازش پرسیدم جز من کسه دیگه ای رو دوست داری؟گفت مگه تو جز من کسی رو دوست نداری فهمیدم متوجه منظورم نیست گفتم نه در ضمن من زنم نمی شه جز تو کسی رو دوست داشته باشم.گفت اگه ازون لحاظ می گی فقط تو رو دوست دارم.بعد چند لحظه گفت انکار نمی کنم من به زنای دیگه توجه می کنم دست خودم نیست تو باید درکم کنی.وقتی می یام پیشت ارضام کنی چه از لحاظ روحی چه عاطفی.وقتی اینا رو شنیدم دوست داشتم بمیرم یعنی وقتی می یاد پیشم به زنای دیگه فکر می کنه؟.پشتم کردم بهش اونم هی داشت درد و دل می کرد.ازش پرسیدم یعنی وقتی بوسم می کنی به یکی دیگه فکر می کنی خیلی برخورد بهش گفت دیوونه نه.بعد غیر مستقیم خواستم قضیه اونشبو گوش زد کنم گفتم فقط به خاطر خودم نمی گم ولی تو رو خدا قدر خودتو بدون مواظب خودت باش نذار شیطان بهونه بده دستت تا مرتکب گناه شی منو توجیه می کنی خودتو که نمی تونی گول بزنی.اولش متوجه حرفم نشد گفت به خاطر حرفای چند لحظه پیش می گی گفتم نه . ببین کی شیطان وسوست کرد دیدم ساکته گفتم داری به چی فکر می کنی گفت به کارام.
نمی دونم واقعا فهمید منظورم اونشب بود آخه خیلی رفت تو فکر.
دوستان شما می تونید اطمینان بدید هیچ حسی نسبت به دختر دائیم نداره؟.من نمی ترسم بره سراغش چون امکان نداره به دلایل زیادی.اما فکرش که محدودیت نداره ،می تونه صبح تا شب بهش فکر کنه
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
یکی از دلایلی که میگن تجسس نکنید بخاطر همین چیزاست
چرا اینقدر خودتو اذیت میکنی؟ آخه 1 دختر 16 ساله که اصلا به همسرت فکر نمیکنه چرا باید اینقدر تو رو حساس کنه؟
با این سوالات میخوای به چی برسی؟ میخوای همسرت بگه آره به دختر داییت علاقه دارم؟ اونوقت آروم میشی؟ نکن این کار هارو عزیزم
الکی الکی میخوای زندگیتو خراب کنی؟
بجای این کارها اصلا دیگه به این موضوع فکر نکن درموردش با همسرت حرف نزن بجاش چند تا برنامه جدید بریز که بهتون خوش بگذره با هم برید گردش و خرید وکارهای مورد علاقتونو انجام بدید:227:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
رایحه جان همونطور که دوستان هم اشاره کردند، خیلی حساسیت نشون نده مخصوصا جلوی شوهرت. اونقدر که باید می گفتی گفتی، بیشتر گفتنش اصلا صلاح نیست.
اما دورادور مراقب شوهرت هم باش. اینکه به رابطه اس ام اسیشون اعتراض کردی خیلی هم خوب بود و خدا رو شکر که قطع شد. هروقت حس کردی باهم تنها شدن، شما هم برو کنارشون بشین یا به یه بهانه ای شوهرت رو صدا بزن. و در ضمن رابطه تون رو هم تا حد امکان کم کن. ولی سعی کن تا وقتی قضیه خیلی جدی نیست، شما هم کمتر حساسیتتت رو بهش نشون بدی.
اینجوری هم به قول دوستان حساسترش نمی کنی و هم جذبه ات رو بیخود از دست نمی دی.
رایحه جان مراقب باش یه وقت شوهرت سر لج نیفته و بدترش نکنه. یادمه اوایل ازدواجمون منم به یه خانمی حساس شدم. بی تجربگی من و شوهرم باعث شد که مساله به دیگران هم کشیده بشه. اون زمان همه حق رو به من دادن. می دونی عکس العمل شوهرم چی بود؟ جلوی روم با همه خانمها خیلی بد و حساسیت برانگیز رفتار می کرد. رفتاراش واقعا زشت بود و هم توهین به من که زنش بودم که در حضور من اون رفتارا رو می کرد! بهش اعتراض می کردم. یه دفعه بخودم اومدم که دیدم همه جا پر کرده که من شکاکم و به همه زنها حساسیت دارم. اون موضوع اول ازدواجم هم بخاطر حساسیتم بوده!!!!!!!!
بخاطر همینه که می گم باید مراقب باشی. تو کنترل شوهرت نباید افراط و تفریط کنی.
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
از همه دوستان همدردی به خاطر راهنمائی ها متشکرم:72::72::72:
سعیمو می کنم حساسیتمو کمتر کنم.
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
سلام
ببخشید توی یه جایی که اصلا تجربه ندارم دارم نظر میدم.
اما فقط یه چیزی به ذهنم رسید که بگم.
نقل قول:
ازش پرسیدم یعنی وقتی بوسم می کنی به یکی دیگه فکر می کنی
دوست عزیز من فکر میکنم گفتن این حرف چند تا ضربه ی بد به زندگیتون میزنه.
یکی اینکه شکاک بودنتون رو علنا دارید میگید بهش.
یکی اینکه اگه هم یه همچین حالتی نباشه شاید توی ذهنش این رو بوجود بیارید.
یکی دیگه اینکه یه حریمی از بین رفته و ممکنه در آینده بهش این جرات رو بدید که همسرتون بتونه راحت تر از این مسایل صحبت کنه.
اینا رو نمیگم که از گفتن این حرف الان عذاب وجدان بگیرید. فقط فکر کردم توی حرف زدنتون با همسرتون بهتره بیشتر حواستون رو جمع کنید.
از شما و از همه کارشناسای عزیز عذر میخوام.:72:
موفق باشید:72:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
آره متاسفانه اونقدر رو دادم بهش یه حرفایی می زنه البته به شوخی آتیش می گیرم.
یه جک بگم؟
گفتم که من وارد خانواده مذهبی شدم و گفتم که اونشب مادرم افطاری می داد.اونجا طبق معمول دختر دائیم حجاب کامل نداشت چون مرتب در اتاق مردا باز و بسته می شد و او هم در حال کمک بود و جلوی دید مردا در نتیجه مادر شوهرم دیده در ذهن مبارکش سپرده و چون همیشه در حال تعریف از حیای خودشونه امشب شوهرمو مخاطب قرار می ده می گه اونشب چرا باید اونطور بود ؟چرا مادرش گوشزد نمی کنه.بعد هم از من تعریف می کنه ناراحت نشم.منم می یام تو خونه اسنگ همون دختر دائیم که حرصمو با کاراش در می یاره به سینه می زنم می گم چرا باید مادرت به فامیلای من توهین کنه:311::311:البته باز نتونستم جلوی زبونم بگیرم گفتم دیگه نمی دونه پسرش خوشش می یاد و چمو دلش باز می شه.
توضیحات:شهر ما شهره کوچیک و مذهبیه و حجاب کامل چادره و دختر دائیم اونشب با مانتو می گشت.یه موقع فکر نکنید چی کرده دختر دائی حادثه سازم.
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
عزیزم با این لحن حرف زدنت دستی دستی شوهرت رو می بری به سمتی که از اون می ترسی. چرا ؟ ضادق بودن این نیست که ادم هر چی تو ذهنش میاد بدون سند محکم در زبانش باشه. بلکه صادق بودن یعنی عشق خودت رو صادقانه به همسرتون نشون بدی. یعنی دروغ و تزویر در کلام و رفتارت با همسرت نداشته باشی.
یک مساله دیگه هم این که هیچوقت با کنایه و طعنه با همسرت حرف نزن و همچنین بدون اوردن دلیل همسرت رو متهم نکن. اگر فکر میکنی یک حرفی اینقدر بده که نمی تونی مستقیم به اون اشاره کنی پس با کنایه هم نگو اکر فکر می کنی باید گفته بشه و بد نیست محترمانه و بدون متهم کردن بیانش کن. نه اینکه اینطور حرف بزنی: "چشمو دلش باز میشه" و "شیطون وسوسه ات کرده" و .....
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
بعضی وقتا آدما ممکنه از ترس اینکه اگه به طرفم بگم چه عکس العملی نشون میده، از فکر و خیال یه چیز بد بیان بیرون. و یه جورایی یه مانع برای ادامه ی رفتار ناشایستشون میشه.
به خاطر همین بعضی وقتا میگن که حتی اگه از چیزی مطمئن بودید خودتون رو بزنید به اون راه.
فکر میکنم برای اینکه زندگی بهتری داشته باشید، بهتره سعی کنید از این به بعد به همسرتون بگید که خیلی بهش اعتماد دارید و میدونید که توی زندگی مشترکتون فقط به فکر شماست.
به قول آقای sci باید اعتبار بخشی کنید.
خواهش میکنم بیشتر مراقب کلماتی که بین شما و همسرتون رد و بدل میشه باشید.
دوستان راهنمایی های خوبی کردن. لطفا به همینا عمل کنید. وگرنه همین آشه و همین کاسه.
:72:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
من متاسفانه فن بیان ندارم.و اصلا موقعیت شناس نیستم.یه چیز هم اینکه شوهرمم خیلی ساده همه چیو می گه البته نه مثل من با نیش و کنایه.منم می خوام مثل اون باشم نمی تونم.و نکته دیگه اینکه شوهرم خیلی رو می ده به من. حاضرم قسم بخورم هیچکس مثل شوهرم نباشه.شاید منم دلم به این اخلاق منحصر به فرد شوهرم گرمه.
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
سلام!
به نظر من زیاد پیچیده کردید قضیه رو!
والله خیلی وقتا مردا اصلا منظوری ندارن، حتی فکری هم در سرشون ندارن اما همچین افکاری از طرف دیگران به بادشون میده! نمونش ماجرای خود من که خوندنش خالی از لطف نیست:
وقتی دوران دبیرستان بودم مراسم مادر بزرگ مرحومم بود. از مدرسه اومده بودمو و خسته و کوفته رفتم اتاق پشتی که تاریک بود دراز کشیدم. کمی بعد دختر خالم اومد بالا سرم و چند تا سوال معمولی ازم پرسید و رفت. منم از بس خسته بودم چیزی نفهمیدم. در این اثنا خالم صداش میکنه. من میشنوم اما از شدت خستگی جواب نمیدم(اتفاقا ماه رمضون هم بود) اون هم نمیده! حدودا 2 دقیقه بعد که دختر خالم میره صدای کتک کاری و دعوا میشنوم! پا میشم میرم میبینم خالم تو یه گوشه دختر خالمو داره میزنه! خاله دیگه و دختر خاله هام هم دارن نگاه میکنن! منم میگم چی شده هیچکی چیزی نمیگه! خودم حدس زدم فکر دیگه ای کردن اما وقتی دیدم جواب نمیدن منم پیگیر نشدم. روز بعد اونیکی خالم گفت چرا صداش کرده بودی؟!؟!؟!؟!؟! گفتم من؟ گفت آره تو! گفتم من صداش نکردم خودش اومد! گفت موقع اعتراف گرفتن! گفته اون(من) صدام کرده! حالا شما قیافه منو تصور کنید که باید اثبات کنم که من صداش نکردم....
روز ها گذشت و من تا چند سال ناراحت این قضیه بودم و حتی خالمو نفرین کردم به خاطر این کارش و حتی تو دفترخاطراتم نوشتم... کینه بدی ازش به دل داشتم... متاسفانه خالم هم به فاصله کمی مریض شد، یعنی بیماریش تشخیص داده شد(اسکیزوفرنی پارانوئیدی_شکاک) و من شدم نزدیک ترین فامیل بهشون! الان هم به شکل عجیبی بهم اعتماد دارن و صمیمی هستیم! :227::D
جمع بندی صحبت هام رو به اینجا می رسونم که:
تا مطمئن نیستید در مورد کسی بد گمان نشید که به غیر از عذاب براتون چیزی نداره.
اگر جنابعالی خودتون رو مذهبی میدونید باید بگم که مذهب شما اصل رو بر برائت قرار داده، یعنی تا زمانی که اثبات نشده کسی گناه کاره اعتقاد بر پاکی اون هست. علی (ع) هم سو ظن رو نکوهش کردند. پس باید در افکارتون تغییر به وجود بیارید...
بد بختانه در خیلی از موارد افراد بی گناهی قربانی میشن(مثل من، که خوشبختانه و به لطف خدا آخرش خوب تموم شد) شما هم اجازه ندید که این اتفاق ادامه پیدا کنه و برای همسرتون رخ بده...
قدر نعمت های زندگیتون رو بدونید و ازش لذت ببرید.
شاد باشید.:72:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
نقل قول:
من متاسفانه فن بیان ندارم.و اصلا موقعیت شناس نیستم.یه چیز هم اینکه شوهرمم خیلی ساده همه چیو می گه البته نه مثل من با نیش و کنایه.منم می خوام مثل اون باشم نمی تونم.
شما تصمیم بگیر که فن بیان رو یاد بگیری و لحن صحبت کردنت رو عوض کنی.
اینجا دوستای زیادی هستن که میتونن کمکتون کنن.
شاید اینکه همستون این کار رو میکنه هم درست باشه.(البته فعلا به طرز ارتباط گرفتن خودتون توجه کنید)
پس ببینید راه درست چیه و به دنبال اون باشید.
شاید برای اینکه بتونید کاربردی این موضوع رو یاد بگیرید، بهتره که موقعیت های مختلف رو توضیح بدید و مکالمات خودتون رو بیارید(مثل همین هایی که تا الان برامون نوشتید) تا دوستان راهنماییتون کنن چه مکالمه ای درست تره.
اینجوری توی موقعیت های مشابه میتونید مکالماتتون رو تصحیح کنید. و به مرور زمان توی موقعیت های جدید هم دستتون میاد چه جوری عمل کنید:72:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
ممنون ازراهنمائی هاتون.اما چه طور می گید می تونم عوض شم وقتی خلق و خوم اینه.زود راجع به چیزی قضاوت می کنم نه تنها با همسرم با مادرمم این طورم.تا می یاد توصیه کنه داد می زنم چرا منو با دیگران مقایسه می کنی من نمی تونم مثل اونا باشم همیشه زدم تو ذوقش.چون دختر اجتماعی نیستم با دیگران این رفتارو ندارم فقط می یاد تو ذهنم اما بیچاره مادر و همسرم .دائم در حال نیش زدنم.بعدشم پشیمون می شم.
فکرشو کنید همسرم یه اشتباه کوچیک مرتکب شده اگه رفتارم درست باشه صد در صد ازم معذرت خواهی می کنه اما من با زبونم همچین می چزونم بعدچند دقیقه می فهمم زیاده روی کردم اینجاست که ورق بر می گرده و من می رم ازش عذر خواهی می کنم و اشتباه اون به خودی خود فراموش می شه بدون اینکه معذرت بخواد.خیلی ازین موارد پیش می یاد همیشه هم آخرش همین طوره و این حس خوبی به من نمی ده چون در واقع مقصر کسه دیگه بوده اما من با ندونم کاری خودمو مقصر می کنم
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
ببخشید یه تصحییح بکنم اینجا منظورم درست نباشه بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
شاید اینکه همسرتون این کار رو میکنه هم درست باشه.(البته فعلا به طرز ارتباط گرفتن خودتون توجه کنید)
پس ببینید راه درست چیه و به دنبال اون باشید.
شما این تاپیک رو خوندید؟
الگو های رفتاری در حل مشکلات
یه سر بزنید و اگه دوس داشتید( یا اونجا یا توی تاپیک خودتون )به سبک همون تاپیک مسائلی که پیش اومده رو بنویسید تا دوستان کمک کنن.:72:
RE: روی رفتار شوهرم نسبت به دختر دائیم حساسم!!
ممنون دختر مهربون.حتما سر می زنم.راجع به اینکه رفتار صادقانه شوهرم درسته یا نه راستش خیلی وقتا نگه بهتره چون یا باعث ناراحتیم می شه یا باعث استرس.و نمی تونمم ازش بخوام این طور نباشه چون اولا یه زنم اگه بگم هر چیزیو نگو همش فکرم می مونه حتما یه چیزی هست نمی گه و دوما شوهرمم زیاد مهارت نداره بفهمه چیو بگه چیو نگه ممکنه چیزای مهم از قلم بیفته و باز به مشکل بیفتم