قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
سلام دوستای خوبم.
سوالی واسم پیش اومده، امیدوارم بتونم مثل همیشه از دانسته ها و تجربیاتتون استفاده کنم.
سوالم اینه که لوس بودن دختر قبل از ازدواج چقدر میتونه در آینده ی متاهلی او تاثیر بذاره. آیا باید قبل از ازدواج خانه داری بلد بود یا تلاش برای یادگیری در مدت نامزدی کافیه؟
همچنین دختری که همیشه شیطون و بازیگوش و شوخ طبعه، آیا نیاز هست بعد از ازدواج این اخلاقش رو کمرنگ کنه یا اهمیتی نداره؟ آخه دیدم بعد از ازدواج بعضی خانوما زیادی بالغ میشن.
پیشاپیش از پاسخ هاتون ممنونم.
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
تاپیک پرسش و پاسخ ازدواج برای همچین سوالاتی م هست.
لوس بودن چیز خوبی نیست.مسلمن رفتار یه دختر با یه زن همسن خودش باید فرق داشته باشه.باید پخته تر باشه.
منم دیدم زیادی بالغ می شن البته بعضی هام زیادی بالغ هستن از من چند ماه کوچیک تره ولی احساس می کنم
30 و چند سالشه.به هر حال نه خوبه آدم زیر سنش رفتار کنه نه بیشتر از سنش.بگذرم.خونه داری مگه چیه؟نظافت و
پخت و پز.دلیل نداره یه دختر تازه ازدواج کرده مثل مادرش خانه داری بلد باشه.این چیزا تجربه می خواد.
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
فکر می کنم "لوس بودن" یک صفت منفیه!
یعنی اگه کسی لوس باشه، بهتر است که خودش رو درست کنه!
در مورد شیطون بودن و بازیگوشی، خب فکر می کنم بعد از ازدواج وقتی آدم زیر بار مسئولیت میرود، خود به خود اینها کمتر می شوند.
شوخ طبعی هم که به نظر من یک نکته مثبت هست!
در کل فکر می کنم اکثر این مسائلی که گفتید بر می گردد به انتظارات داماد از عروس.
مثلاً من انتظار ندارم وقتی با یک دختر زیر 25 سال ازدواج می کنم، مثل مادرم غذا جلویم بگذارد.
ولی شاید یک پسر دیگه باشه که انتظار داشته باشه خانمش خانه داری رو تمام و کمال بلد باشه!
من دوست دارم در عین اینکه شادابی رو در او می بینم، پختگی رو هم در او ببینم.
مثلاً اینکه دانسته یک شوخی بکنه که نشاندهنده شوخ طبعی و شادابی اش باشد، خوشحال هم می شوم. ولی اگر برخوردهایی ببینم که نشان بدهند طرف هنوز بچه است، برایم جالب نخواهد بود.
به هر حال به شوهر بستگی دارد!
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
فرهنگ و حامد عزیز ممنونم ازتون.
بیشتر از لوس بودن منظورم به شخصیه که لباساشو خودش نمیشوره، آشپزی بلد نیست، ظرف هم نمیشوره، هیچ گاه هم در تمیز کردن منزل سهمی نداره و به قول معروف دست به سیاه سفید نزده.
اونوقت چقدر ممکنه این رفتارش بعد از ازدواج براش مشکل ایجاد کنه؟
آخه خیلی ها میگن وقتی مجبور بشی انجام بدی، انجام میدی و مسئولیت پذیر میشی.... اما در مقابل خیلی ها میگن، اگر از الان عادت نکنی ، بعدا خیلی بهت فشار میاد و برات سخته خودتو با برنامه هات سازگار کنی....
خانومای متاهل لطفا از تجربه خودشون بگن....
خانمای مجرد هم بگن، آیا اونا هم اینجوری هستن؟
و در مورد شیطنت هم، بالغ بودن به کنار، آیا مشکلی داره آدم هیجاناتشو حفظ کنه؟
از طرفی میگن یه خانوم باید شخصیت و متانت داشته باشه و همیشه احترام و حدودی رو بین خودش و همسرش حفظ کنه. اما باز از طرفی دیگر میگن آقایون از خانومای شاد و پر هیجان و شیطون خوششون میاد و ....
البته من معتقدم هیچ تظاهری نباید بعد از ازدواج به وجود بیاد. چون این تظاهر موجب فاصله میشه.... این که من تو مجردیم از دیوار راست بالا برم و بعد از ازدواج بشینم بگم در شان من نیست، خب هم خودم افسرده میشم و هم با شوهرم روراست نیستم و یه جورایی میشم مثل این خانومایی که فکر میکنن بعد از ازدواج دوران خوشیشون سر اومده و همیشه حسرت به دل مجردیشونن.:163:
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
[color=#008080]فرهنگ و حامد عزیز ممنونم ازتون.
بیشتر از لوس بودن منظورم به شخصیه که لباساشو خودش نمیشوره، آشپزی بلد نیست، ظرف هم نمیشوره، هیچ گاه هم در تمیز کردن منزل سهمی نداره و به قول معروف دست به سیاه سفید نزده.
شب بارونی عزیز من همه اینا رو جز لباس شستن دارم یعنی مثل یه پسر تو خونه بودم همیشه، اولین باره که میشنوم اینا خصوصیات یه دختره لوسه:311::302:
من از دنیا فقط یه اتاق با قفسه های کتاب همیشه زندگی میدونستم.
الان هم اگه بخوام با کسی درباره ازدواج صحبت کنم منظورم انتخاب همسر هست،خیلی راحت میگم که من دنباله دوست هستم با هم مثل دوست باشیم نه زن و شوهر،یه دوست در ازای کم کاری از من دلیل میخواد اما شوهر نه!!!
نه اینکه فکر کنی میخوام بعدا هم همینطوری باشم نه،هفته ای دوبار گرد گیری و جارو کردن خونه و شبی یک ساعت تمیز کردن آشپزخونه زیاد وقت نمیگیره،به نظرم لازم نیست که آدم خودشو گرفتار روزمره گی کنه هر روز کارای تکراریه خونه،تو یک ساعت میشه غذا درست کرد ،سر جمع روزی 3 ساعت وقت بذاری میشه به همه کارا رسید.
من خودم درس خوندن و پیشرفت رو خیلی دوست دارم و دلم نمیخواد به واسطه ازدواج خودمو گرفتار آشپزخونه و این چیزا کنم.
و همه چیز به دید طرف مقابلت هم بستگی داره این امور رو ساده ببینه نه دید سنتی و ...
و اون مساله هم شیطنت و ... به نظرم وقتی با شوهرت هستی میتونی خود واقعی ات باشی البته به اختلاف سنی هم بستگی داره اما جایی که بقیه هستن دختر یه خورده شیطنت هاش کمتر باشه بهتره.
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
حتما شنیدی که وقتی یکی می خواد ازدواج کنه و ازیک متأهل همفکری می خوادمشاوره ای که بهش داده میشه اینه که:"یه موقع خرنشی ها... ازدواج نکنی ها... خودت رو علاف
آقابالاسر نکنی یه وقت....کلی ازاین قبیل حرفا"ولی اگه یه کم واقع بینانه تر به قضیه نگاه کنیم متوجه میشیم که هر دخترمجردی وقتی تو خونه باباش هست همه کاراهاش توسط مامان جون انجام می گیره وتقریبا هیچ نوع مسولیتی نداره مگر اینکه بزرگواری کنه وبعضی اوقات کمک کنه تازه اون هم با کلی منت... ولی وقتی ازدواج کرد خودبه خود می دونه که وقتی قبول کرده مسولیت یک زندگی رو به دوش بکشه باید خیلی ازمسایل رو رعایت کنه.
دیگه دوره خوردن وخوابیدن به سررسیده ووقتش رسیده خودش جای مامان بشینه وناز یکی دیگه(بچه اش) رو بکشه.باید بدونه که تنها برای خودش زندگی نمی کنه وتمام عملکردهاش روی همسر وبچه نیز تأثیر گذارهست.اونوقته که لذت زندگی به اوج خودش می رسه.البته برای کسی که درک داشته باشه ونخواد با این چیزا زندگی رو به کام خودش زهر کنه.
درواقع زندگی انسان ازاین نظردردومرحله رشد می کنه:
مجردی) که مسولیتی درمقابل کارهای خونه نداره وتوسط مامان مهیا میشه.
مـتأهلی) مسولیت سنگینی به عهده داره وباید اداره کنه.
این شتری که درخونه همه می خوابه وهمه باید این دوران رو سپری کنند.اینکه بعد ازدواج چقدر توانایی درک واقعیت رو داشته باشه فکر می کنم در دوران نامزدی وعقد قابل حل باشه وتاحدودی برای زندگی وقبول مسولیت میشه آماده شد.
درمورد اینکه پرهیجان بود یا متین، این موضوع هم برمیگرده به اخلاق همسر.به این معنی که وقتی دردوران نامزدی یا عقد هستید به روحیات همدیگه تاحد زیادی آشنایی پیدا می کنید ومتوجه میشید که ازچه نوع دختری خوشش میاد.این موضوع درهمه یکسان نیست وبسته به سلایق طرفین متفاوت هست.
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
شب بارونی عزیزم؛ وقتی منظورت رو از لوس بودن گفتی، یادم خودم افتادم. :311:
دقیقا تا وقتی مجرد بودم، بجز درس و کتاب چیز دیگه ای رو نمی شناختم؛ چرا تلویزیون و فیلم های سینمایی هم بود!:311:
اما امروز اگه بخوام برات بگم که تموم کارهای خونه رو با عشق و لذت تمام انجامش میدم، باور نمی کنی؟! وقتی ازدواج کردم و اولین بار بعد از چند ماه از زندگی مشترکمون؛ غذا گذاشتم، بدون هیچ گونه فکر قبلی، شوهرم که از تعجب دهنش باز مونده بود؛ هیچی! خودم از نعجب شاخ درآورده بودم که یعنی چی؟ من چه جوری یاد گرفتم؟:311:
من میخوام بگم؛ مهم اینه که شما احساس مسئولیت بکنی! یعنی تا اون جایی که یادمه؛ اگه توی دوران مجردی؛ مسئولیتی رو بهم واگذار می کردند، به بهترین نحو ممکن انجامش میدادم!
و یادت باشه که یه خانوم لوس، میتونه یه خانوم زرنگ و با برنامه هم باشه که برای انجام کارهاش برنامه داشته باشه! خود من، می دونی چی کار می کردم؟
6 صبح بلند میشدم؛ خورشت بار میذاشتم؛ تا ساعت 10 تمام کارهای خونه رو انجام میدادم؛ ساعت 10 تا 12:30 دقیقه درس می خوندم؛ بعد هم برنامه ی ناهار و آماده شدن برای رفتن سرکار! ساعت 2 بعد از ظهر تا 7 هم سرکار بودم.
بعد تا می رسیدم یه کوچولو جمع و جور می کردم و استراحت می کردم تا وقتی شام بخوریم! هیچ وقت هم موقع اومدن شوهرم به خونه نه دستم کتاب بود؛ نه کارهای درسی نه کارهای شرکت! با جون و دل تمام وقتم برای همسرم بود!:46:
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
شب باروني نوشته:
بیشتر از لوس بودن منظورم به شخصیه که لباساشو خودش نمیشوره، آشپزی بلد نیست، ظرف هم نمیشوره، هیچ گاه هم در تمیز کردن منزل سهمی نداره و به قول معروف دست به سیاه سفید نزده.
شب باروني عزيز من هم مجرد بودم دست به سياه و سفيد نمي زدم. هيچ كاري نكرده بودم. هيچ كاري هيچ كاري
فقط گاهي كنار دست مامانم مي ايستادم و به آشپزي كردن اش نگاه مي كردم.
ولي الان دستپختم از مامانم بهتره. :311:تو كارهاي خونه هم گاهي شوهرم بهم كمك مي كنه و گاهي هم نميكنه ولي اون هم خوبه و كاري نداره.
فقط از من به شما نصيحت: نذار خانواده شوهرت بويي ببرند كه دست به سياه و سفيد نزدي. چون بعد عروسي به بهانه هاي مختلف ازت ايراد مي گيرند و اين موضوع (دست به سياه و سفيد نزدنت) را به رخ خودت و شوهرت ميكشند و پشت سرت آشپزي و خانه داريت را پيش شوهرت بي ارزش مي كنند. حالا ممكنه آشپزي تو خيلي هم خوب باشه ها ولي اونا جلوي شوهرت كارات را بي ارزش مي كنند و اين خيلي عذاب آوره.:305:
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
6 صبح بلند میشدم؛ خورشت بار میذاشتم؛ تا ساعت 10 تمام کارهای خونه رو انجام میدادم؛ ساعت 10 تا 12:30 دقیقه درس می خوندم؛ بعد هم برنامه ی ناهار و آماده شدن برای رفتن سرکار! ساعت 2 بعد از ظهر تا 7 هم سرکار بودم.
بعد تا می رسیدم یه کوچولو جمع و جور می کردم و استراحت می کردم تا وقتی شام بخوریم! هیچ وقت هم موقع اومدن شوهرم به خونه نه دستم کتاب بود؛ نه کارهای درسی نه کارهای شرکت! با جون و دل تمام وقتم برای همسرم بود!:46:
خیلی خوشم اومد یه تشکر کم بود براش.
همواره موفق باشی دوست عزیز:72:
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
spi جان ممنونم. تازه من حاضرم از گرسنگی بمیرم ولی تا غذا ندن دستم نمیخورم.:311: فکر کن لوس باشی، ته تغاری هم باشه، اونم از نوع شیرازیش....:311:
ولی خب باور کنید خودم کار کردن رو دوست دارم. مقصر مادرمه. نمیذاه هیچ کاری انجام بدم. هنوز که هنوزه میگه دور گاز نرو، خطرناکه...:163:
باز خدارو شکر گاهی اجازه میده با همزن برقی کار کنم....:311:
داملا جان عزیزم ممنونم. پس با این حساب قابل حله دیگه راحت باشم...:227:
در مورد مورد آخر هم من باید خوشم بیاد نه اون. چه معنی داره شخصی رو انتخاب کنم که بعد بخوام به خاطرش تغییر رفتار بدم. همون اول یه باب میل خودم انتخاب میکنم که نه دیگه من تغییر کنم نه اون....:227:
اما در مورد اینکه مامانم لوسم میکنه و همش کارامو انجام میده و اجازه نمیده دست به هیچی بزنم، آیا نیاز هست واکنشی داشته باشم؟ گاهی حتی اتاقمم مرتب میکنه.:163:
پست ها همزمان شدد. لیلا جان و del عزیزم ازتون ممنونم.
یعنی میشه منم یه روز ساعت 6 صبح بیدار شم کارامو بکنم؟....::323:
RE: قبل از ازدواج چقدر باید خانوم بود؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
اما در مورد اینکه مامانم لوسم میکنه و همش کارامو انجام میده و اجازه نمیده دست به هیچی بزنم، آیا نیاز هست واکنشی داشته باشم؟ گاهی حتی اتاقمم مرتب میکنه.:163:
[/color]
اینکه دیگه نگرانی نداره،مامانا کارشون همینه.50 سالت هم باشه برای اون یه بچه ای.
به نظرمن اگه خودش اینجوری دوست داره واکنش نمی خواد.بذار هرجور راحته عمل کنه.