نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من سمانه هستم
همسرم دانشجو است و درامدی نداره و حقوقه منو حق مسلم خودش می دونه طوریکه حتی یه ریال از حقوقمو به خودم نمی ده راستی ما هنوز در دوران عقد هستیم ضمن اینکه تو هیچ کاری منو همراهی نمی کنن گاهی وقت ها فکر می کنم اگه باهاش وارد زندگی مشترک بشم نمی تونم تحملش کنم لطفا منو راهنمایی کنید:
سمانه جان بیشتر از خودت بگو
چند سالتونه؟ تحصیلات ؟ کی عقد کردین؟ نحوه آشنایی؟؟؟ ....
سلام سمانه هستم
معذرت می خوام اونقدر ناراحت بودم که یادم رفت از خودم بگم من 24 سالمه کارشناس مدیریت یک مرکز دولتی هستم و همسرم 27 سالشه و دانشجوی مهندسی متالوژیه ما 8 ماهه که عقد کردیم و طریقه اشناییون بسیار تصادفی بود البته همسرم 4 ماه تلاش کرد تا تونست نظر خانواده منو جلب کنه به قول خودش 16 بار اومده خواستگاری....
ایشون فکر میکنه اگر من مستقل باشم (منظورم استقلال مالیه ) دیگه به اون تکیه نمی کنم و می ترسه که از دستم بده به همین دلیل مدام سعی می کنه که منو محدود کنه ..
تا یک ماه پیش به هیچ عنوان حقوقم رو به ایشون نمی دادم چون می ترسیدم یه تکیه گاه کاذب براش ایجاد بشه و از پیشرفتش جلوگیری کنم تا اینکه بدون اجازه من حساب بانکی منو با عابر بانکم طی یک هفته خالی کردن به هرحال جدیدا تصمیم گرفتم حقوقم را کاملا در اختیارش قرار بدم ولی قبل از اون می خوام باهاش حرف بزنم تا شاید با هم به تفاهم برسیم علت این کارم اینکه می ترسم مانع سرکار رفتنم بشه شاید هم می خوام به ارامش برسم .....
سمانه خانوم سلام به تالار خوش اومدي:72::72:
امان از دست مسائل مالي در زندگي مشترك!!
مسائل مالي از اون دست مسائليه كه اگر خوب هدايت نشه مي تونه از حد [size=large]مسئله تا [/size] بحران پيش بره..
بنابراين لازمه خيلي خيلي با دقت و هوشياري در موردش عمل بشه.
اينكه مي فرماييد:" یک ماه پیش به هیچ عنوان حقوقم رو به ایشون نمی دادم چون می ترسیدم یه تکیه گاه کاذب براش ایجاد بشه و از پیشرفتش جلوگیری کنم"
بيس فكريتون درست بوده كه بايد پرورشش مي داديد ... اين كار رو نكرديد و دو تا اتفاق ناخوشايند رخ داده كه بهتره زودتر اينها رو مديريت كنيد
1)برداشت از حساب شما بدون اجازه ....اصلاً‌كار قشنگي نيست
2)تصميم شما براي در اختيار گذاشتن كامل حقوق ......به نظر فكر صحيحي نمي آد
سلام سمانه خانم
عزیزم مگه شما قبل از عقد روی این مسائل توافق نداشتین؟
ایشون منبع درآمدی دارن خودشون؟
برنامه مالی تون واسه آینده توی زندگی مشترک چطور بوده؟
همسرشما باید بدونه که نقش نان آور خونه رو مرد داره و تلاش خودش رو بکنه
شما هم بهشون بگین که از کمک کردن بهشون دریغ نمیکنین.اما این طرزبرخورد که ایشون داشتن درست نیست.بهتره خیلی جدی باهاش صحبت کنی.
میشه بیشتر منو راهنمایی کنین و بگین چه جوری می تونم مشکلم رو مدیریت کنم آخه همه نگرانی من از اینه که بعدها همسرم بخواد انتقام بگیره یا اینکه اجازه نده برم سر کار !!!!!!!!!! ضمن اینکه خیلی دوسش دارم نگرانیشو نمی تونم تحمل کنم تحمل قهرش برام سنگینه !!!!!!
اول ازدواجمون باباشون هزینه عروسی و خونه و .... تقبل کردن الان همسرم میگه من نمی خوام به بابام متکی باشم ضمناینکه اوایل هم درس می خوندو هم سر کار می رفت ولی الان دیگه نه......
راستی همسرم باید قسط خونه رو پرداخت کنه و دانشجوی دانشگاه ازاد هم هست به همین دلیل بسیار پول لازمه ...
لطفا واضح تر راهنماییم کنید!!
آيا همسرتون هم همونقدر كه شما دوستش دارين شما را دوست داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه همونقدر دوستتون داشت آيا اين كارها را مي كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام سمانه
از اونجاییکه شما در دوران عقد هستید و زندگی مشترکی رو زیر یک سقف شروع نکردید (در واقع یعنی هزینه خوراک و پوشاک و ... شما هنوز به عهده پدرتون هست)، هیچ لزومی نداره که ایشون در مورد حقوق شما تصمیمی بگیرند.
بعد از ازدواج وقتی تمام مخارجتون مستقل شد، اول بسنجید و ببینید که چقدر برای تامین هزینه های زندگی تلاش می کنند، بعد اگه مطمئن شدید که ایشون نهایت تلاشش رو می کنه اونوقت می تونین بهش کمک کنین.
اما الان اصلا این کار رو نکنید.
یه راه حل بنظرم می رسه که شما هم بهش بگین که منم می خوام تا اونجاییکه میشه به خودم متکی باشم و برای خرید جهیزیه ام از حقوق خودم استفاده کنم (هرچند که بازهم بدون کمک مالی خانواده ام از عهده اش بر نمی یام).
لذا حقوقم رو برای این منظور لازم دارم.
ممنون پیشنهاد خوبیه ولی شوهرم باور نمی کنه چون شرایط مالیه پدرم خوبه ضمن اینکه همه ترسش از اینکه من مستقل بشم و وابستگیم به اون کم بشه ..
در این که دوستم داره هیچ شکی ندارم شاید رفتارهای امروز او بازتابی از رفتارهای غلط دیروز من بوده پول و مادیات برام اهیمیت نداره بیشتر نگران این موضوع هستم که زندگیم از دستم بره دلم می خواد همیشه برای همسرم معشوقه ای باشم که 4 ماه به خاطرش سرزنش های پدرم رو تحمل کرد و باز هم تسلیم نشد !!!!!!!
براي حقوقتون يك برنامه ريزي كنين. يك نوع سرمايه گذاري مثل خريد ماشين قسطي يا وام مسكن يا هر چيزي كه به نام خودتون باشه ولي بعدا بياد تو زندگيتون.
و هر ماه حقوقتون را براي اون هزينه كنين و به شوهرتون بگين ديگه هيچ پولي ندارين كه بهش بدين. اينطوري هم اون ناراحت نمي شه (چون در نهايت سرمايه گذاري شما وارد زندگي مشتركتون مي شه) و هم شما ديگه پولي بهش نمي دين.
دادن پول به مرد زندگيت روح اون را بيمار مي كنه و احساس مردانگي را از اون مي گيره.:305::305:
ببين تو با دادن پول معشوقه شوهرت نمي شي. بلكه فقط روح اون را بيمار مي كني و حس مردونگي اش را ازش مي گيري.
مردا وقتي خودشون براي زنشون خرج مي كنند و به پول اون وابسته نيستند خيلي حس خوبي دارند. يك نوع احساس قدرت.
ولي اگه شما خرج شوهرتون كنيد شما معشوقه اون نمي شيد بلكه اون معشوقه شما مي شه و به مرور تبديل به يك فرد وابسته مي شه كه حتي شما هم از اون بدتون خواهد اومد.
جدي باش و از همين اول زندگي جلوي اين رفتار بيمار را بگير. چون اگه شوهرت به پولت عادت كنه بعدا ديگه ترك دادنش خيلي خيلي سخت خواهد بود.
سمانه خانوم شما اولين مرحله از مديريت مالي حقوقتون رو پشت سر گذاشتيد
و اون اين بود كه متوجه شديد لازم نيست و حتي اشتباه اگه تمام حقوقتون رو در اختيار شوهرتون قراربدين.
حالا اين سوال مطرح ميشه كه به چه روشهايي ميشه حقوقتون رو از آن خودتون كنيد تا شخصاً براي اون تصميم بگيريد.
راه حل ها:
1) به راه حل هاي دوستان توجه كن . شايد جوابتون رو پيدا كنيد.
2) به تاپيك دوستاني كه با مسئله مشابه شما برخورد كردن مراجعه كن .
3)مقالات در اين خصوص رو جستجو كن حتماً مفيد خواهد بود.
4)فكر كن ببين چه راهكاري با توجه به شرايط خودت ميتوني ايجاد كني. مثلا خريد طلا را عنوان كن بگو خيلي دوست دارم النگوي پهن داشته باشم ميخوام از اين به بعد صرفه جويي كنم تا بتونم اون النگويي رو كه ديدم بخرم. (لطفاً در صورت اعتراض همسرت نگو طلا هم سرمايه است در صورت نياز مي فروشيم . اتفاقآ بهتره از الان يه جوري وانمود كني كه اصلاً از طلا فروختن خوشت نمي آد)
5)براي خريدهاي سود آور پر قسط برنامه ريزي كن مثل خريد زمين.يا تصميم به خريد زمين
6)در صورت مطرح شدن نياز مالي از جانب همسرت لطفاً به هيچ عنوان ابراز آمادگي نكنيد
به اين توصيه آقاي SCI عمل كنيد كه بي رحمانه از نظر مالي به همسرتون تكيه كنيد
آسمان ابی ممونم سعی خودمو می کنم تا به پیشنهادات عمل کنم ولی اگر مانع سر کار رفتنم شد چه کار کنم ؟؟؟ به نظر شما کارت عابرم رو غیر فعال کنم چون مطمئنم دیگه پسش نیمیده ؟
خواهش مي كنم.
به نظر من اصلاً نبايد نسبت به كارت و حقوقت و اين مسائل حساسش كني.
بنابراين بايد خيلي محتاط عمل كني
حتي اگه نميدوني چي كار كني بهتره كاري نكني تا يه كاري كني كه عوارض نامطلوب طولاني مدتي داشته باشه.
مطمئن باش يكي از دلايلي كه ممكنه سبب بشه با كار رفتنت مخالفت كنه عنوان كردن پول من حقوق من و اين چيزهاست كه مثل محدوده ورود ممنوعه پس اصلاً به صورت عريان به اين مسئله نپرداز.
حالا سوال ما اينه كه چطوري كارت رو از همسرت بگيري ؟
اولين راهي كه به ذهنم مي رسه اينه كه :
بعد از چند ديقه با هم بودن خوب ، بگي راستي ....جون كارت عابر بانك پيش شماست؟
ميخواستم خريد كنم ديدم هيچي پول ندارم . حتي كارت هم همراهم نبود. چقدر خوبه كه كارت درست شد . آدم تا كارت تو كيفشه خيالش راحته راحته.
بعد منتظر ميشي يعني با چشمهات نشون ميدي كه منتظر دريافت كارتي حتي كيفت رو باز ميكني تا كارت رو توش بذاري.
اگه كارت رو داد با شيطنت يه بوسش كن.سريع حرف رو عوض كن و درباره چيزي كه دوست داره حرف بزن يا مثلا بگو يادم رفت بگم از برخورد اون روزت پيش دوستم يا همكارم يا ... اونقدر خوشم اومد و از اين حرفها ديگه....
هدف اينه كه ذهنش منحرف بشه و به كاري كه كردي بد فكر نكنه .
سلام دوستان
من هنوز موفق نشدم مشکلم رو حل کنم با همسرم راجع به حقوقم صحبت کردم بهش گفتم :که پول و مادیات برای من مهم نیست ولی بی احترامی ادم ها رو نمی تونم ندید بگیرم اینکه بدون اجازه حساب منو صفر می کنی یا اینکه انتظار داری من از الان به فکر مشکلات مالی تو باشم این مسائل خیلی عذابم می ده و من این حق رو دارم که حقوقم رو هر طور که دوست دارم بدون جواب پس دادن به دیگران خرج کنم "
همسرم خیلی ناراحت شد و شکایت ازاینکه من هیچ وقت با او همراه نبودم و زن بی فکر و خود سری هستم و دروغ گو هستم و اهل تجمل هستم و همیشه اونو تنهاش می گذارم در اخر هم گفت اگه همراهیم کنی و مطیع من باشی قول می دم هر کاری برای خوشبختی تو بکنم به هرحال کارت عابرمو پس نداد و حقوق این ماهم رو نیز مجددا تصاحب کرد وقتی هم بهش می گم ما هنوز تو دوران عقدیم شاکی می شه گاهی وقت ها احساس می کنم داره سو استفاده می کنه بد بختی اینه که به هیچ صراطی مستقیم نیست گاهی وقت ها هم تهدید می کنه که وقتی منبع درامد پیدا کرد تمام کارهای امروز منو تلافی می کنه و هیچ حقی به من نمی ده و اجازه سر کار رفتن هم بهم نمی ده خلاصه می ترسم چون کارمو خیلی دوست دارم از طرفی اگه خانوادم بفهمن منو بیچاره می کن که از حالا حقوقمو به شوهرم دادم
ممنون می شم اگه کمکم کنید
كارتت را بسوزون. اگه ازت پرسيد اظهار بي اطلاعي كن.
بهش بگو شايد كارت را گذاشتي كنار موبايلت خودش سوخته. خيلي طبيعي رفتار كن.
مي دونم ممكنه بفهمه ولي مهم نيست. مهم اينه كه بفهمه تو نمي خواي مرد باشي و اون زن.
اخه با سوزوندن کارت مشکل من حل نمی شه اصل مسئله به قوت خودش باقیه همین طوریشم مدام شاکیه تازه اگه بگه دیگه سرکار نره چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لیلا جان کاری که گفتی انجام دادم کارتمو غیرفعال کردم نمی دونم بعدش قراره چه اتفاقی بیفته ولی می خوام یه مدت مرخصی بگیرم تا از محیط کارم دور باشم بهش گفتم اگه به رفتارهاش ادامه بده دیگه سرکار نمی رم !!! فکر می کنم اشتباه کردن نباید اینو می گفتم به هر حال می خوام یه هفته برم مرخصی و این دفعه دیگه کوتاه نیام تا معذرت خواهی نکنه نمی بخشمش فقط یه مشکلی هست اون هم اینه که من چند ماه پیش 3 میلیون وام گرفتم و بدون اطلاع خانوادم بهش دادم می ترسم قسط هاشو نده می خواستم با این کارم ثابت کنم که به فکرشم ولی اشتباه کردم :302:
سلام عزیزم
همه اینها به خاطر نداشتن مهارت برای شروع زندگی مشترکه سعی کن بیشتر بخونی و از تجربیات دیگران استفاده کنی
باید قوی و محکم باشی با غم و قصه و ترس و ناراحتی مشکلاتت بزرگتر و همسرت همه متاسفانه حق به حانب تر میشه ....
اگر برات ارزش قائل باشه اقساط وام رو پرداخت میکنه و اگر خدای نکرده این کار ور نکرد واقعا قدر نشناسه.
اینو از روی تجربه شخصی میگم هر کاری میکنی سعی کن با مشورت باشه و بدون پدر و مادر هستن که هیچ وقت و هیچ وقت بدی و ناراحتی تو رو نمیخوان بهتره چیزی ازشون مخفی نکنی .
خیلی خوب درکت میکنم امیدوارم خیلی زود به آرامش برسی :72:
سلام سما
ببين شما يكسري اشتباهاتي كردي ولي ماهي را هروقت از آب بگيري تازه است.
ديگه هيچوقت نگو سر كار نمي رم ولي زياد هم خودت را به كارت وابسته و عاشق نشون نده تا اون به عنوان نقطه ضعف ات ازش سوء استفاده كنه.
احتمالا قسط هاي وام را نخواهد داد. اين دفعه عيبي نداره به جاش بشه تجربه كه ديگه هرگز اين كار را نكني. البته هيچ وقت مستقيم بهش نگو برات وام نمي گيرم يا حقوقم را بهت نمي دم. ولي غير مستقيم و با سياست زنانه اين كار را بكن به طوري كه اصلا متوجه نشه و بين تون كنتانكت بوجود نياد.
همونطور كه تو پست هاي قبلي گفتم با حقوقت براي خودت و به نام خودت سرمايه گذاري كن (مسكن، ماشين و .....................) و بهش بگو دوست داري بهش كمك كني ولي ديگه پولي براي كمك به اون نداري.
ساغر جان من خیلی از این و اون مشاوره گرفتم بارها پیش مشاور رفتم ولی هیچ کدوم فایده نداشتن خیلی مطالعه کردم و مطالب ضد ونقیض زیاد خوندم واقعیت اینه که می ترسیدم زندگیم خراب بشه نمی خواستم جلوی خانوادم همسرم بی ارزش بشه برای همین مخفی کاری کردم ........
اگه مطلب یا کتاب خاصی مد نطرته میشه لطفا معرفی کنی ؟؟
سمانه جان
به خاطر عشق و محبتی که به همسرت داری میخوای عیبهای اونو مخفی کنی و شایدبار مسئولیت و وظایف اونو به دوش بکشی تا کی ؟ بلاخره خسته میشی و هر چقدر هم بگی محبتم و تلاشم بدون توقع هست باز هم کم میاری و نیاز داری حمایت بشی من خودم تو مرحله ای از زندگیم تجربه کردم و شاید راهنمایی اعضای همدری و خصوصا فرشته مهربان مثل تلنگری بود که به خودم بیام و ببینم که همه مطالعات و دانسته همه در حرف بوده و در عمل واقعا اسیر احساس شدم . گل من تو میخوای زندگی کنی نه یه روز نه دو روز یه عمر ، هر چند به احساس پاک و گذشتت احترام میزارم اما اینو بدون بعد از مدتی اینا دیگه محبت و احترام به حساب نیست وظیفه توست بدون پاداش.
فقط قوی باش و محکم میدونم که خیلی خیلی خیلی سخته ، ولی شدنیه و قابل حله ، فقط ار خودت ضعف نشون نده
و به خدا توکل کن و هیچ وقت خودتو دست کم نگیر تو هم یک انسانی نزار همه اینها خدای نکرده برات عقده بشه
با نامزدتم حرف بزن و سعی کن قانعش کنی اون به این وضع عادت کرده و تو رو حامی خودش و وزنه محکمی تو زندگیش میدونه باید کم کم تعادل برقرار کنی .
حتما دوستانی که صاحب نظرن میان و بیشتر کمک میکنن.
باید خودتو و دیدگاهتو عوض کنی و بفهمی مسیری که میری زندگی آیندتو تحت تاثیر قرار میده تا خودت اینو درک نکنی هیچ مشاوری نمیتونه کمک کمکت کنه پس به فکر زندگیت باش سعی کن مسیر درست رو پیدا کنی عزیزم.
میشه بگی چه طور می تونم با نامزدم صحبت کنم آخه قانع نمی شه و همیشه از حرفهای من علیه خودم استفاده می کنه تصمیم گرفتم یه مدت در دسترس نباشم و خودمو سرگرم کنم موبایلم رو هم خاموش کردم می خوام رسمی برخورد کنم شاید به خودش بیاد البته می دونم حرف زدن با اون فایده نداره سریع شروع می کنه به خط و نشون کشیدن و تهدید کردن مخصوصا بیشتر نگرانی من از اینه که بیاد تو محیط کارم رفتاری بکنه که نباید ولی خوب دیگه برام مهم نیست که دیگران بفهمن می خوام از حقم دفاع کنم و مثل گذشته پر شور و سر زنده باشم .........
نامزدم فهمید که کارت رو سوزوندم خلاصه یه دعوای طوفانی راه افتاد البته من هم یه خورده زیاده روی کردم و بهش بد و بی راه گفتم به هرحال فعلا قهرکرده و خط و نشون کشیده که در اولین فرصت میاد محل کارم و با رئیسم صحبت می کنه بعدش هم مدام تهدید می کرد که تلافی می کنه و دیگه هیچ حقی تو زندگی به من نمی ده خیلی می ترسم ولی می خوام مقاوم باشم به نظر شما چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟
هيچ كاري نكن. اون هم هيچ كاري نميتونه بكنه.
شوهرت الان مثل بچه اي مي مونه كه داري از شير مي گيريش.
به نظر شما به قهرم ادامه بدم بهش محل بدم یا نه ؟؟؟؟؟؟
نه بگذار خودش براي آشتي كردن پيش قدم بشه حتي اگر خيلي طول بكشه.:305:
در مقابل تهدیدهاش ، بی احترامی کردناش چه عکس العملی نشون بدم ؟؟ سکوت کنم بهتره ؟؟ ببخشید که مدام سوال می کنم می ترسم بعد ازدواجمون اجازه سر کار رفتن بهم نده ..........
راستی نگفتین اگه اومد تو محیط کارم چیکار کنم ؟؟؟ اگه جلوی همه تحویلش بگیرم بدتر می کنه؟؟ یا خجالت زده می شه و چیزی نمی گه؟؟؟؟؟
سلام ا
به نظر من اصلا روي مساله كار كردنت حساسيت نشون نده حداقل جلوي روي ايشون .ايشون از اين حساسيت شما اگاهند و به عنوان يه نقطه ضعف از طرف شما و بر عليه تون استفاه ميكنند . چون ميدونن چقد حساسيد انگار ميخوان باج بگير ن با گفتن اينكه نميذارم بري سركار .در اينجور موارد اولا قاطع باش بگو ما در اين موردقبلا حرفامونو زديم .موقع حرف زدن در مورد كارت يا سر كار رفتن حرف زدنت با عجز و التماس اميز نباشه
.
دوما وقتي ميبيني داره از حساسيتت استفاده ميكنه خيلي خونسرد بگو اره راست ميگي خيلي خسته ميشم از بيرون كار كردن خودمم زياد راضي نيستم .(يكم هندونه زير بغلش بذار مثلا بهش بگو وقتي تو هستي ديگه نگران هيچي نيستم از اين جور حرفا ديگه .خودت بهتر ميدوني يه چيزايي كه حس مرد بودنش رو ببره بالا )اينا رو لطيف تر بگو
بعد هم اگه اومد محل كارت خيلي محترمانه باهاش برخورد كن نه خليلي زياد گرم كه فك كنه از تهديدش مي ترسي و نه خيلي سرد كه به غرورش بر بخوره خيلي محترمانه .اصلا هم بد و بيراه نگو چون اين طوري فقط شخصيت خودتو پايين مياري
ببین تو چه طور نقطه ضعف بهش دادی که هر چی می شه زود می گه نمی ذارم بری سر کار.کار کردن مهمتر از زندگیت نشه.به جای اینکه نگران رابطتون باشی نگرانی نذاره بری سر کار؟؟
اگه اینقدر کارت مهم نبود می گفتم تا وقتی که همسرت سر کار نرفته بذار کنار.هر چه قدر هم که طول بکشه.تا به خودش بیاد و یه فکری واسه آینده کنه.به احتمال زیاد خیلی روی حقوقت حساب باز کرده و حتی باعث شده راحت طلب شه.مطمئنن اون هم دوست نداره کارتو رها کنی چون به ضرر خودشه
سلام از همه شما ممنونم که کمکم می کنید .
این روزها خیلی ذهنم مشغوله مدام به این فکر می کنم که ادامه زندگی با علی ممکنه یا نه ؟؟؟؟کسی که حرمت منه شکسته بهم توهین کرده تهدید کرده می تونه منو خوشبخت کنه ؟؟؟ آخه می دونین فقط 9 ماه از ازدواج ما می گذره !!!!!!!!!! گاهی وقت ها ارزو می کنم زمان به عقب برمی گشت و می تونستم این وصلت رو به هم بزنم .......
خیلی ها بهم می گن ادامه نده شاید درست میگن ولی مطمئن هستم اگه به رفتارهاش ادامه بده چوب حراج می زنم به زندگیم هرچه باداباد اصلا شاید از اول ما قسمت هم نبودیم!!!!!
تا هفته اینده مهلت داده که تسویه کنم تهدیدم کرده که جلوی همکارام سر و صدا راه می اندازه و.............
مگه شما عقد نيستين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا بهش توجهي نكن. نه زنگ بزن و نه ارتباطي كه بتونه تهديدت كنه.
اون فقط داره تهديد مي كنه كه امتياز بگيره. همه مردايي كه پول زنشون را مي خواند اين كار را مي كنند.
مشكل پول دادن و ندادن و كار كردن و نكردن را بايد يكبار براي هميشه حل اش كني.
خانوادت از مشكلاتتون خبر دارند؟
سلام دوست عزیز
من در این مورد فقط نظر شخصی خودم رو بهت می گم
1-دادن حقوق به همسر اصلا کار درستی نیست چون از همون اول همون طور که خودت گفتی اونو راحت طلب می کنی
2-به خاطر کاری که انجام داده بهتره به نوعی ناراحتیت رو ابراز کنی تا متوجه اشتباهش بشه،منظورم برداشتن پول شما از حسابتون بدون اجازه،اگه از همون اول بخوای کوتاه بیای بعدا دیگه نمی تونی جمع و جورش کنی
3-بهتر بشینی و باهاش قول و قراری بذاری،بگی تو مرد زندگی من هستی من انتظار دارم برا این که زندگیم رو بتونیم زودتر شروع کنیم به صورت جدی دنبال کار بگردی و یه سری شرط و شروط براش بذاری،مطمئن باش چون الان نامزدید و هنوز اون احساسات قوی وجود داره بهتر به شرطایی که گذاشتی عمل میکنه تا وقتی که ازدواج کرده باشید
موفق باشی:46:
جالبه نه؟؟؟؟؟؟؟ تو کار کنی اون درس بخونه پیشرفت کنه؟ مادرشی یا پدرش؟؟؟؟؟؟ اگه تو هم بگی منم می خوام درس بخوانم و سر کار نروم تو باید پول من رو بدی چیمیگه؟؟؟/////////عزیزم به نظرم دستت رو خوانده. در رفتارت صرف نظر کن
سلام
دوست عزیز مشکل من فقط حقوق نیست شاید این علت بقیه مشکلاتم باشه ......
به هرحال یک ماهه که من کارت عابرم رو غیر فعال کردم و با وساطت مادر شوهرم با شوهرم اشتی کردم این رو هم بگم که من پیشقدم شدم و اشتی کردم به هر حال هنوز شوهرم اصرار داره که من دیگه سر کار نرم ضمن اینکه اجازه ادامه تحصیل و یا حتی رانندگی هم به من نمی ده خلاصه می خوام بگم یه جورایی داره تنبیه می کنه مدام میگه من انتقام می گیرم ازت و دیگه نظرت برای من مهم نیست و عروسی دلخواه تو رو هم قرار نیست بگیرم خیلی کم زنگ می زنه اس ام اس هم دیگه اصلا نمی ده .....
جدیدا مادرشون مدام نصیحت می کنه که زن و شوهر باید یکی باشن نباید حساب جدا داشته باشن پدرشون هم مدام از مادرشوهرم تعریف می کنن که زن زندگی بوده و هیچ وقت توقع زیادی نداشته و .... البته مادر شوهرم خونه داره و به شدت به من حسادت می کنه من فکر می کنم به خاطر کشمش های اخیر من با شوهرم و با توجه به اینکه ایشون همه چیزو برای مادرش تعریف می کنه من دیگه احترام قبلم رو ندارم نمی دونم چرا احساس می کنم با رفتارهاشون من رو تحقیر می کنن ...........
با اینکه حق من با منه ولی نمی تونم این رو ثابت کنم هرچی می گم اونو منو محکوم می کنن از بحث کردن واهمه دارم چون می دونم درنهایت من مقصر می شم و نمی تونم حقم رو بگیرم بار ها به این فکر افتادم که ازش جدا بشم شاید از نظر فرهنگی ما هم کف نبودیم !!!!!!!!!
گذشت زمان اوضاع رو بهتر میکنه و براش کم کم عادی میشه .
سعی کن اصلا بحث نکنی باهاشون که محکومت کنن ،
اول خودت به این باور برس که کارت اشتباه نبوده و تازه تا حالا هم خیلی لطف کردی در حقش ،
اونم خوب الان ناراحته بخاطر اینکه رو حقوق شما که بی زحمت و تمام و کمال تو دستش بوده حساب کرده بوده
الانم کلی از ولخرجی هاشو باید کنار بزاره یکم بفکر باشه البته اگه دلش برا زندگیش بسوزه .
بزاریکم بخاطر زندگیش و شما سختی بکشه .
عسل جان شوهرم خیلی لجبازه الان حدود 2 هفته هست که مدام میگه برو استعفا بده و ضمن اینکه اون ادم ولخرجی نیست حساب و کتاب داره ولی توقعش از من خیلی زیاده ..
در حالیکه پدر شوهرم اصلا ایجوری نیست خیلی به زنش احترام می گذاره تو خونه شون حرف حرف مادرشوهرمه من تعجب می کنم که شوهرم از پدرش الگو نمی گیره و فقط گوش به فرمان مادرشه گاهی وقت ها فکر می کنم مادرش این کارها رو بهش یاد می ده شاید هم من اشتباه می کنم ولی به هرحال یک ماه قهر بودیم و 2 هفته هم هست که مثلا اشتی هستیم ولی مدام رو اعصابم راه می ره ......
جدیدا به این فکر افتادم که بهش بگم رفتم برای تسویه حساب ولی گفتن باید وامی رو که گرفتی اول تسویه کنی نمی دونم چه عکس العملی نشون می ده یا اینکه وام رو پس می ده که با این حساب وامم به خودم برمی گرده یا اینکه فعلا دست از لجبازی بر می داره البته امکان اینکه خودش بره پرس و جو کنه هم هست که در این صورت نمی دونم چی می شه ؟؟؟؟؟؟
اون هیچ وقت نمیاد پرس و جو کنه ، یعنی احتمالش خیلی ضعیفه اگر میخواست تا حالا میکرد ، بهش بگو رفتم برای تسویه حساب گفتن باید وام رو پرداخت کنم به صورت مشورت ازش بپرس و بگو نمیدونم چیکار کنم بگو خودمم حوصله کار کردن ندارم از یطرفم اقساط وام مونده ببین چی میگه،
ذهنتو زیاد درگیر حرفاش نکن فقط شنونده ظاهری باش ولی برات مهم نباشه که اعصابت رو بریزه بهم رو حرفاش زوم نکن و بگذر.
میشه بگین چرا تا حالا مدیر همدردی جوابی به من ندادن ؟؟؟؟؟؟ باید چیکار کنم تا ایشون مشاوره بدن ؟؟؟
منم مطمئن نیستم ولی می دونم یه راهی هست که مدیرو با خبر کنی .برای اینکه بتونی با خبرش کنی باید حق عضویت بپردازی
معلومه مادر شوهر و پدر شوهرت از پسرشون حمایت می کنن.ازشون بیش از اندازه انتظار داری.
راجع به اینکه پدر شوهر و شوهرت خیلی به حرف مادر شوهرت گوش می کنن تعجب نکن چرا شوهرت پدرشو الگو قرار نمی ده.احتمالا این به شخصیت مادر شوهرت برمی گرده که باعث می شه حرفش برو داشته باشه.در این مورد هم دردیم:33:
سما جان من ديروز برات گزارش دادم و مدير را باخبر كردم تا به تاپيكت سر بزنند. اميدوارم زود بياند و سر بزنند.