یکی از بزرگ ترین اهداف من برای ازدواج داشتن کانون گرم خانوادگیه. این احساس طبیعی آدم هاست که دوست دارن خانواده داشته باشن. حالا خودتون بگید خانواده بدون بچه معنی داره؟ بودن یه بچه توی خونه خیلی لذت بخشه به آدم هدف و انگیزه می ده، دل گرمی می ده، زن و شوهر رو به هم مرتبط می کنه، عشق و محبت رو افزایش می ده.
-------------------------------------------------------------
شما درست می گید ملاک رفتن یا موندن نباید بچه باشه، ولی صحبت من اینه که اگه بخوام بمونم پس باید بمونم و زندگی کنم و خانواده ام رو شکل بدم، براش زحمت بکشم و ازاش لذت ببرم و اگه بخوام برم هم باید همه چیز رو ول کنم و برم. اینکه اینطوری بلاتکلیف بمونم و اینکه ندونم این زندگی دوام میاره یا نه، اصلا خوشایند نیست.
اگه بچه نیارم یعنی به این زندگی اطمینان ندارم و ممکنه این زندگی از هم بپاشه، خوب اگه قراره این زندگی بپاشه چرا باید چند سال از عمرم رو توش تباه کنم؟
مشکل من اینه که نمی دونم این زندگی دوام میاره یا نه؟ اگه بدونم دوام میاره، بچه دار می شم و اگه بدونم دوام نمیاره تموم اش می کنم.
اوایل ازدواج درگیری داشتیم ولی نمی دونستم آخرش چی می شه، برای همین خواستم صبر کنم ببینم چیزی تغییر می کنه یا نه. با تلاش های من و همسرم خیلی چیزها تغییر کرد ولی کافی نیست و باز هم گاهی خوبیم و گاهی بد. نمی دونم ممکنه باز هم چیزی تغییر کنه یا ممکنه بتونم با این وضع کنار بیام یا نه. ولی دیگه طاقت ندارم برای فهمیدن اش صبر کنم دلم می خواد تکلیف ام روشن شه، آخه من چقدر دیگه باید صبر کنم تا بفهمم تکلیف چی می شه؟ 2 سال؟ 5 سال؟ 10 سال؟ 100 سال؟