گفت يه مدت تنهام بذار. مگه ميشه 6 ماه تنهاش بذارم

سلام به همتون..
نميدونم از چي شروع كنم...فقط ميدونم بايد حرف بزنم.
من و مهدي الن 3 سالي هست كه با هميم
به خاطر شرايط بد مالي و كاري تا حالا اقدام به ازدواج نكرديم....شغل ثابتي نداره...همه كار انجام ميده..يه چند وقته مادرش بد جور بهش پيله كرده بود كه بايد زودتر كاري واسه خودت درست كني يعني صبح بري شب بياي..... اونم فوق العاده اعصابش خورد بود..به هم ريخته..داغون كلي دنبال وام بود اما ضامن كارمند نداشت و بهش وام ندادن... تا اينكه تصميم گرفته بره كيش تو بوتيك يكي از اشناهاشون كار كنه..دوشنبه هم پرواز داره...ديشب بهم اس زد كه يه مدت منو به حال خودم بذار... مي خوام يه مدت تنها باشم....گفتم از من ناراحتيييييي؟؟؟ من كاري كردم؟ گفت نه..همين كه من ميگم...اصلا 6 ماه ميخوام گوشيمو خاموش كنم...نميخوام در دسترس هيچ كي حتي خانوادم باشم...(صدام ميلرزه و اشكام داره مياد پائئين الان).گفتم چرا؟ گفت هميني كه من ميگم....
گفتم من حق دارم ازت خبر داشته باشم..باشه اگه ميگي زنگو اس ام اس ندم..نميدم..اما گوشيتو خاموش نكن...
(بچه ها دارم دق ميكنم..اون فوق العده دلسوز و مهربونه..چرا بايد يهو اين حرفو بزنه.چراااااااااااا؟ تروخدا بهم بگين بايد چيكار كنمم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خواهش ميكنم بهم كمك كنيد من بايد چيكار كنمممممممم؟ چي بگمممممممممممممممممممم؟

سلام رعنا جون
از رابطه ی شما خونواده ها اطلاع دارن؟
چندسالتونه؟

من 27 سالمه و اون 28 سالشه...خونواده اون يه چيزائي ميدونن اما خونواده من نه....الان 3 ساله با هم هستيم...
نميدونم چيكار كنم....نميدونم دليل و معني اين حرفش چيه....به خدا من تموم شرايط كاري و ماليشو درك كردم....خودش هم اينو ميدونه اما اونقدر عصبيه كه تا حرفي ميزنم ميگه هميني كه گفتمممممم..

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چرا كسي نميگه بايد چيكار كنم؟؟؟؟ الان واقعا بهم ريختم.اگه واقعا گوشيشو خاموش كنه تا 6 ماه من چيكار كنم:302:
به نظر شما دليل اين حرفش چي ميتونه باشه؟؟ من بايد چيكار كنم..چه عكس العملي نشون بدم؟؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=x-large]چرااااااااا كسي به مشكلم جواب نميده من الان به همفكري نياز دارم

سلام به همتون..
نميدونم از چي شروع كنم...فقط ميدونم بايد حرف بزنم.
من و مهدي الن 3 سالي هست كه با هميم
به خاطر شرايط بد مالي و كاري تا حالا اقدام به ازدواج نكرديم....شغل ثابتي نداره...همه كار انجام ميده..يه چند وقته مادرش بد جور بهش پيله كرده بود كه بايد زودتر كاري واسه خودت درست كني يعني صبح بري شب بياي..... اونم فوق العاده اعصابش خورد بود..به هم ريخته..داغون كلي دنبال وام بود اما ضامن كارمند نداشت و بهش وام ندادن... تا اينكه تصميم گرفته بره كيش تو بوتيك يكي از اشناهاشون كار كنه..دوشنبه هم پرواز داره...ديشب بهم اس زد كه يه مدت منو به حال خودم بذار... مي خوام يه مدت تنها باشم....گفتم از من ناراحتيييييي؟؟؟ من كاري كردم؟ گفت نه..همين كه من ميگم...اصلا 6 ماه ميخوام گوشيمو خاموش كنم...نميخوام در دسترس هيچ كي حتي خانوادم باشم...(صدام ميلرزه و اشكام داره مياد پائئين الان).گفتم چرا؟ گفت هميني كه من ميگم....
گفتم من حق دارم ازت خبر داشته باشم..باشه اگه ميگي زنگو اس ام اس ندم..نميدم..اما گوشيتو خاموش نكن...
(بچه ها دارم دق ميكنم..اون فوق العده دلسوز و مهربونه..چرا بايد يهو اين حرفو بزنه.چراااااااااااا؟ تروخدا بهم بگين بايد چيكار كنمم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چرا كسي جواب منو نميده يعني جواب نداره؟؟؟؟ اقاي مشاور شما بگين

سلام.

دوست عزیز اگر او اینچنین خواسته بهتره به تصمیمشون احترام بذارید و این شرایط رو براش محیا کنید.

اگر او نیاز به تنهایی دیده، حتما لازم هست در خلوت و جدا از هیاهو، خودشونو از بند مشکلات و افکار ضد و نقیض و تردید بر انگیز و همچنین پریشانی های ذهنی رها کنند.

او از شما جدایی نخواسته، فقط مدتی برای بازسازی خود و تصمیم گیری های مهم زندگی اش مهلت خواسته.

يعني 6 ماه ازش دور باشم به نظر شما اين نگران كننده نيست؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از دوستاني كه مطلبمو ميخونن خواهش ميكنم اگه چيزي به نظرشون ميرسه بهم بگن ..شايد نوري باشه تو اين تاريكي..چون من واقعا سر درگمم..به نظر شما اينكه از من خواسته 6 ماه تنهاش بذارم منطقيه و من بايد اينكارو بكنم؟ واينكه در جوابش چي بگم بهش؟
اخه گفته گوشيمو خاموش ميكنم...تا 6 ماه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=small]يعني واقعا كسي نظري نداره؟

سلام رعنا جان
به همدردی خوش اومدی :72:

اونجوری که من متوجه شدم شما و این آقا باهم دوست هستید و هیچگونه رسمیتی در ارتباط شما و متعاقبش تعهدی در اون نیست.
خوب با توجه به شرایطی که تعریف کردی، ایشون موقعیت ازدواج و قبول مسئولیت اون رو نداشته و تازه الان تحت فشار خانواده یا خودش به این نتیجه رسیده که باید برای زندگی آینده و مسئولیتهای اون یه تصمیم جدی و تلاش لازم رو بکنه.

احتمالا بعد از اینکه تو تلاشش نتیجه لازم رو گرفت، بطور اساسی به ازدواج هم فکر خواهد کرد.
ممکنه شما همچنان گزینه ایشون باشید و بخواد دست پر نزدتون برگرده و حتی ممکنه اونزمان شما دیگه گزینه اون نباشید.
شما باید هردو احتمال رو در نظر بگیرید و آمادگی هردو را داشته باشید.

در هردو حالت بهتر اینه که شما این فرصت 6 ماهه رو بهش بدید و رهاش کنید تا آزادانه تصمیم بگیره. اگه امروز تحت فشارش بذارید و مجبورش کنید باهاتون بمونه، مطمئن باشید که زندگی راحتی نخواهید داشت و هر لحظه هم ممکنه از دستش بدید.
پس این 6 ماه رو به خودت و زندگیت فرصت بده.
(در ضمن میشه سن هردوتون رو هم بگین)

ممنونم از پست ارامش بخشتون..من 26سال دارم . ايشون 28 ساله هستن....
نميدونم 6 ماه به حرف اسونه..اما تو عمل واسه يه زن كه به مرد وابستست كمي سخته...خيلي سخت BLUSKY

سلام
برای خانمها عشق در اولویت اول هست اما برای آقایون قدرت و جایگاه اجتماعیشون براشون مهمتر هست. ایشون میخواد بدون اینکه به مسائل جانبی فکر کنه به کارش برسه و تمرکزش رو فقط روی اینکار بذاره. بهترین کاری که شما می تونی انجام بدی همدلی هست و اینکه بگی شرایطشو درک می کنی و حتما چنین فرصتی رو بهش خواهی داد. اینکه به توانایی هاش اعتماد داری و مطمئنی موفق می شه. همین! بعد از گفتن این حرفها هم هی پاپیچش نشو چون اگر این کارو نکنی مطمئنا رابطه اش با تو رو نه شش ماه بلکه تا ابد قطع می کنه. بعدشم! یکم خودتو کنترل کن ! برای چی انقدر هیجانی برخورد می کنی؟ یکم به خودت مسلط باش دختر! انقدر آویزون نباش چون گریزون میشه! ..

اقا يا خان سرافراز ممنونم از توجهتون..
آره حق با شماست..ميدونم يكم هيجاني برخورد كردم....
اما تو اين 6 ماه چجوري با نگراني واسش با دلتنگي واسه شنيدن صداش كنار بيام؟ 180 روز....خداي من كمكم كن.....
حالا به نظرتون بهش چي بگم....؟ ميشه دقيقا بگين؟
اخرين باري كه حرف زديم....ساعت 11 ظهر بود كه بهش گفتم باشه من زنگ نميزنم يا كمتر اس ام اس ميدم فقط گوشيتو خاموش نكن....
اما اون گفت هميني كه من ميگم....اما من بي تابي گريم گرفت و اونم قطع كرد منم ديگه نه اس دادم نه زنگ زدم
(اخه از گريه بدش مياد)....حالا بايد چي بهش بگم با توجه به صحبتاي شما؟

خدایی عکس اون دختر با گل رو کنار اسمم ندیدی؟ یعنی فکر می کنی پسرم؟:311:
ببین همون چند جمله که بالا گفتم رو بگو... 6 ماه رو چطوری تحمل کنی؟ دنبال بقیه کارهات برو! یعنی کار دیگه ای جز مهدی نداری؟ ببین بازم بخوای اینجوری باهاش برخورد کنی گریه زاری راه بندازی اصرار کنی یا شرط بذاری حتما تا ابد باهات قطع رابطه می کنه... نگران نباش! اگر تو پاپیچش نشی نمی تونه 6 ماه صبر کنه. یکم کاراش رو غلتک بیفته امضاشو خط می زنه میاد سراغت. حالا مثل دختر خوب هرچی گفتیم بگو چشم! باشه؟

اااااااااااااااااا چرا بهم ميخندي..به خدا نديدم....
چرا الانم سر كارم...اما قبول دارين سخته ؟ باشه چشم به حرفتون گوش ميكنم....اما ميشه دقيقا واسم بنويسين چيا بگم؟ ميخوام نقصي توش نباشه.....
يه خواهش ديگم دارم..ميشه بعضي وقتا تو اين مدت بياي تو تاپيكم..فكر كنم خيلي راهكارهاي مفيد و بي نقصت به دردم ميخوره
اين لطفو ميكني؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=medium]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سرافراز

بهترین کاری که شما می تونی انجام بدی همدلی هست و اینکه بگی شرایطشو درک می کنی و حتما چنین فرصتی رو بهش خواهی داد. اینکه به توانایی هاش اعتماد داری و مطمئنی موفق می شه. همین! ..

---

همونایی که برات نوشته بودم. توضیح اضافه هم لازم نداره... هرچی گفت بگو باشه... هرچند روز یبار هم فیلت یاد هندستون نکنه و هرروز حرفتو عوض نکن. اگر کاری رو که بهت گفتم انجام بدی بهت خیلی اعتماد می کنه. شک نکن.
مگه می خوای بازم تاپیکت رو ادامه بدی ؟ جوابت همینه دیگه! برو بچسب به کارت! می دونم احساست شدیده و دلتنگ می شی. اما بهتر از اینه که هیچ امیدی نداشته باشی درسته؟ با این فکر خودتو آروم کن.
در ضمن من هر وقت باشم میام کمک می کنم بقیه هم هستن مطمئنا کمک اونا می تونه از من هم بهتر باشه.

[size=medium بله حرف شما درسته چه خوب حدس ميزني كارامو..فيلم ياد هندوستان حتما ميكنه......واي خدايا صبر بده...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببين اينجوري خوبه سرافراز جون؟ اس ام اس بدم
عزيزم حق با توئه
من اين 6 ماهو به خاطر تو صبر ميكنم و مطمئنم تو كارت موفق ميشي و به كارت و پشتكارت ايمان دارم..اينجوري خوبه سرافراز جون؟
اگه ايرادي يا كمو كاستي داره بگو....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[color=#6B8E23][size=large]سرافراز جون رفتي؟

بنویس:
من فکرامو کردم... احساس می کنم تو به این فرصت نیاز داری تا از لحاظ کاری خودتو پیدا کنی و موفق باشی. من به پشتکارت ایمان دارم و می دونم موفق می شی. این فرصت 6 ماهه برای هردومون بهتره تا خودمون رو پیدا کنیم. برات آرزوی موفقیت می کنم...

اینجوری هم یجوری میشه که انگار این تویی که داری بهش فرصت میدی و دوم اینکه از جمله بالا معلوم نیست تو واقعا به پاش وایمیستی یا نه!!!اینجوری هول و ولا برش می داره زودتر از 6 ماه سراغتو میگیره. نگران نباش. سیاست داشته باش دختر! مثل دخترهای 14 ساله همش هولی!

من که یک دخترم و از بیرون دارم نگات می کنم میبینم از اینکه دختری هستی که آه و ناله راه میندازی و گریه و زاری می کنی و شرایط رو درک نمی کنی و انقدر خودخواهی که فقط به فکر دل تنگی خودتی و اصلا شرایط ناگوار من اصلا برات مهم نیست که یکه و تنها دارم میرم کیش که آینده رو بسازم و دستم توی جیب خودم باشه از دستت واقعا ناراحت می شم!

ميترسم:47: ميترسم از گفتن اين حرفا
[color=#DAA520]ميترسم طاقت نيارم:302: كاش ميگفت 3 ماه.نه 6 ماه.......
اون ادم مغروريه كه هر جوري شده رو حرفش واميسته تا 6 ماه...:302: چرا فكر نميكنه من بايد چي بكشم تو اين 6 ماه..
اون هيچ وقت نميگفت "همينيكه هست".."همينيكه گفتم"....:302: گريهههههههههه دارم حالم خوب نيست
فكر كنم داره پس لرزه مياد تو قلبم....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=large] هميشه ميگه رعنا روم سياه ازينكه بعضي وقتا نميتونم وقتي ميريم بيرون چيزيو كه ميدونم دوست داري واست بخرم....
اما منم هيچ وقت تو اين 3 سال نگفتم اينو ميخوام يا چرا فلان كارو نكردي چرا فلان چيزو نخريدي.......اصلا..حتي يكبار
....سعي كردم گير ندم..غر نزنم..چون ميدونستم مردا ازين كارا بدشون مياد.
چيزيكه اون از خودش انتظار داره يه موقعيت ماليه فوق العاده خوبه..
امروز وقتي بهش گفتم من حق ندارم ازت خبر داشته باشم يا حداقل به فرودگاه رسيدي فقط يه خبر بهم بده..بهم گفت اصلا ميخوام برم گم گور شم...خونوادم اگه من واسشون مهم بودم يه كاري ميكردن واسم
(آخه از ته دلش دوست نداره بره ميگفت مجبورم)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سرافراز جون....گريه من ازينكه ميدونم الان تو چه بحرانيه و چقدر دغدغه داره...چقدر دنبال وام بود تا باهاش پرورش قارچ بزنه...چقدر دنبال وام بود تا با ترانه هاي من(اخه من دستي تو شعر و ترانه دارم) و همكاريه دوستاش..يه البوم بده كه به قول خودش رو دست شادمهر بلندشه(آخه صداش واقعا محشره)
چقدر منتظر اين وام مهر شد تا اعلام كنن..اما اعلام نكردن
هميشه با من درد دل ميكنه...دغدغه هاشو ارزوهاشو به من ميگه...
خودش ميدونه كه من واقعا تمام شرايطشو چه مالي چه كاري درك كردم.. من فقط اين انتظارو نداشتم ازش..
ديروز دقيقا اين جمله رو بهم گفت..اس ام اس كرد ..(بعد از دو روز جواب ندادن به گوشيش..
كه رعنا ميشه يه چند وقت منو به حال خودم بذاري؟
من: چرا مگه من كاري كردم؟
اون: نه..فقط ميخوام يه چند وقت تنها باشم
من:تو الان از يه چيزي ناراحتي اره مهدي؟
اون: اره..از همه از همه دنيا از تو از همه نااراحتم
من:منكه هميشه سعي كردم تورو بفهمم..مشغله هاي فكريتو درك كنم..
اون:همينكه گفتم...ديگه خودت ميدوني
من:من ميدونم عزيزم..ميدونم دوست نداري كيش بري اما شايد حكمت خدا تو اين بده شايد اونجا كه بري كاراي بهتري پيش بياد واست.
اون:فعلا باي.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=medium]سرافراز جون كجا رفتي؟

ببین رفتارش کاملا طبیعیه. از دست تو هم ناراحت نیست. رفته توی غار تنهاییش. تو رو خدا یه لطفی بهش بکن یه مدت ولش کن. تنهاش بذار. دلش برات تنگ میشه برمی گرده. انشاءالله ایندفعه می تونه با دست پر بیاد جدی جدی اقدام کنه لطفا با این حرکات و گفتن این اگر و اماها کار رو خرابتر نکن. اون نیازی به کمک تو نداره. اینو متوجه میشی؟ بجای اینکه اینهمه پست بزنی یکم روی حرفام فکر کن.

سرافراز جون..ميگم نكنه با اين حرفا منو امتحان كنه كه ببينه ميكم باشه يا نه؟
ها؟
اما اون ميدونه من چه اندازه بهش علاقه دارم.....
نظر تو چيه سرافراز؟

اگر واقعا هم داره امتحانت میکنه اگر کارهایی که گفتم انجام بدی از امتحانت سربلند بیرون میای.
رعنا جون حرفی بیشتر از اینایی که الان برات گفتم ندارم...

اگه ميبيني پست ميدم ميخوام خودمو اينجا خالي كنم..مطمئن باش به حرفات گوش ميكنم و اين فرصت رو بهش ميدم...
ميگم ميشه از حالا بدون اينكه اون حرفايي كه گفتي بهشبگو رو بگم
بهش اس ندم و زنگم نزنم..يا اون حرفارو حتما بايد بگم؟.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ممنون از راهنمائيهات.....ببخشيد اگه پرحرفي كردم و سرتو درد اوردم....
پس اون اس ام اس رو بدم درسته؟

نه بگو بعد دیگه کاری بکارش نداشته باش....منتظر جوابشم نباش...هی بعدش اسمس ندی چرا جواب نمی دی یاالله جواب بده! ....اینارو بگو و تمام!

با اينكه خيلي واسم سخته...اين كار و تمام عزت نفسم رو بايد تو اين كار به خرج بدم اما باشه اينكارو ميكنم..
دعا كن بتونم طاقت بيارم سرافراز:323:

نقل قول:

---

---

نقل قول:

---

فرياد را همه ميشنوند:هنر شنيدن صداي سكوت است...در نهايت سكوت بيادتم

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

گفتم سرافراز.......همين الان چيزي كه گفتمو انجام دادم.....
خدايا صبرم بده بتونم...دوريشو اين چند وقت تحمل كنم.

سلام رعنا جان

بله این شرایط سخته تازمانی که با این واقعیت کنار نیومدی که اون به زمان نیاز داره
فقط باید با حفظ آرامش و سرگرم شدن به کارهای دیگه و مسلط شدن به فکرت ، صبر کنی
فشار حتما روش زیاد شده که اینطور رفتار کرده ولی زمان ، اون رو به شرایط آروم تر برمی گردونه وفکرش بازتر میشه
و به تو هم کمک میکنه آروم تر بشی وبا آرامش با این مسئله برخورد کنی

وقتی آقایون تحت فشار فکری زیاد قرار میگیرن برعکس خانومها نیاز به خلوت کردن دارن و اگه این فرصتو بهشون ندیم عصبی تر میشن و نمیتونن خودشون رو پیدا کنن . این طبیعیهنگران نباش و به خدا خیلی توکل کن قلبت آروم میشه

دوستمون سرافراز حرفای خیلی قشنگی زده که حتما کمکت میکنه عزیزم

سلام عزیزم

منم موافقم با حرفهای سرافراز

فقط ازت خواهش میکنم بعد از اون اس ام اسی که دادی دیگه هیچ ارتباطی باهاش نداشته باش.

رو حرفت واستا

این جوری پهلوی اون شخصیتت محکم تز نشون داده میشه کو این خیلی مهمه که رو حرفات وایستی

عزیزم اگه وسوسه شدی (که میدونم میشی چون من تجربش کردم)بدون یه حس زودگذره.

سریع سرتو به یه چیزی بند کن.

خواهشا باهاش تماس نگیر و اس نده.

من فکر میکنم تو رو دوست داره و به خاطر بهتر شدن شرایطش داره این ریسک و میکنه.

پس رهاش کن

مطمئن باش خودش دوباره میاد سمتت.

نذار حرمت ها بینتون شکسته شه مثلا گریه نکن بذار بفهمه تو قوی هستی و پر از اعتماد به نفس.

باور کن از این شخصیتی که بهش نشون بدی لذت میبره.

در ثانی الان میخواد تو غارش باشه.اصلا کاریش نداشته باش.

اگه این کارا رو بکنی من که میگم طاقت نمیاره و کمتر از 6 ماه برمیگرده.

شاد باشی عزیزم:46:

ممنونم از راهنمائيت تغيير زندگي...مطلبت واقعا آرومم كرد..
امروز روز اول اين تنهائيه...
اون به زمان نياز داره..پس من بايد اين زمانو بهش بدم..(فقط كاش يكم اين زمان كوتاه تر بود)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فقط ديروز كه اون حرفائي كه سرافراز گفتو بهش گفتم..اس داد كه.......از ته قلبت منو حلال كن
من هيچي ديگه جواب ندادم...اما يه خورده اين حرفش نگرانم كرده... واسه چي اين حرفو زد؟

مطمئن باش كوتاه تر ميشه اگه تو بتوني خودتو كنترل كني و بزاري اون خودش از غار تنهاييش بيرون بياد نه اينكه به زور وادارش كني .
اگه واقعا دوستش داري بزار تا آرامش فكريشو دوباره بدست بياره .

اينها قسمتي از كتاب مردان مريخي ، زنان ونوسي است كه فكر مي كنم دوستنشون برات خالي از لطف نباشه .

ما به غلط مي پذيريم كه اگر همسرمان دوستمان دارد ، بايد همان رفتار يا واكنشي را داشته باشد كه ما در مورد كسي كه دوستش داريم ، اعمال مي كنيم . اين وضع هر لحظه ما را نااميدتر مي كند و مانع از آن ميشود كه با در نظر گرفتن تفاوتهايمان ،‌فرصتي جهت تفكر در روابط دوستانه مان داشته باشيم .

نيل به اهداف براي مردها حائز اهميت است . مرد براي اينكه از خود احساس رضايت كند بايد به هدفهايش نائل گردد . شخص ثالث نمي تواند اين اهداف را برايش كسب نمايد . مردها زماني احساس غرور مي كنند كه به تنهايي بتوانند كارها را انجام دهند . استقلال شخصي براي آنان مظهري از كارايي و قدرت و صلاحيت است .

ارائه توصيه ناخواسته به مرد ،‌به اين معني استنباط ميشود كه او نمي داند چه بايد بكند يا اينكه نمي تواند به تنهايي آنرا انجام دهد . وقتي زني سعي دارد رفتار مردي را اصلاح كند ، مرد احساس مي كند كه زن سعي دارد او را تعمير كند . او اين پيام را دريافت مي كند كه شكسته است . زن متوجه نمي شود كه تلاشهاي دلسوزانه او در كمك به مرد ممكن است مرد را تحقير كند . اشتباها فكر مي كند كه صرفا دارد در ترقي مرد به او كمك مي كند

حالا کوو تا 20 شهریور بابا! هر وقت 18 شهریور شد بیا سوال کن. الان هیچی معلوم نیست. باید ببینی چی میشه اون موقع تصمیم بگیر.

در مورد اینکه گفته حلالم کن. ممکنه به هر علتی باشه. اینکه نتونسته کاری که دوست داری انجام بده یا مجبور شده تورو ترک کنه و یا هرچیز دیگه. هر دلیلی داشته باشه تو نباید هیچی بگی یا ازش پرس و جو کنی. خوب شد. حالا که اسمس دادی دیگه به معنی تمام کلمه رهاش کن. اینو هم تاکید می کنم فکر نکن اگر در اون موقعیت آویزونش می شدی یا بهش گیر می دادی اوضاعت بهتر می شد! اصلا! ممکن بود بزور یه چند صباحی دیگه باهات بمونه اما بالاخره بازم می رفت. پس اینجوری سنگین رنگین بینتون اتفاق افتاده خیلی بهتره.
سعی کن به زندگیت برسی به خودت... ورزش کنی خوشتیپ کنی به خودت برسی و روحیه ات رو حفظ کن. انشاءالله هرچی خیره پیش میاد...

:316:
خیلی بده راجع به پسری که هنوز هیچی رو بهت ثابت نکرده انقدر احساساتی میشی...اینجوری فقط داری خودتو اذیت می کنی. نباید خاطراتت رو مرور کنی. خودتو ذره ذره از بین می بری! اگر می خواهی که راجع به مشکلاتت بهت کمک کنم باید دست از این احساسات تند و تیز برداری!:160:

وای اینقد حرصم میگیره از خودمون
بخدا ما دخترا چقد احساساتی هستیم:302:

رعنا جون گلم بیخیالش شو
اولش یه خورده سخته من درکت میکنم میفهمم
ولی اینجوری خودت بیشتر اذیت میشی

قرآن بخون بخدا خیلی آروم میشی
برات دعا میکنم هرچی صلاحت هست همون شه گلم
میبوسمت:46:

[size=medium] اين حرف كه ميگين هنوز چيزي رو بهت ثابت نكرده يعني چي؟؟؟؟؟؟
يه لحظه/ هم خودتون رو جاي من بذارين..چرا همش سرزنشم ميكني؟؟
يه جوري ميگين كه ته دلم خالي ميشه انگار همه چي تموم شده...
(من اونو ميشناسم اگه ميخواست بگه همه چي تموم..رك و رو راست ميگفت.كه نه ديگه اس بده نه زنگ بزن و باي تا هميشه)
خوب اگه اينجا احساساتمو بروز ندم.كجا بروز بدم؟؟؟
تو خونه؟
مگه اسم اينجا همدردي نيست؟
هي همش ميگين..تو نبايد...تو نبايد...
منو شما همجنسيم..خب مگه شالوده يه زن با چي ريخته شده؟..عاطفه..احساسات..
غير اينه؟
منم مثل شمام..شما احساساتي نيستين؟ ..البته ميدونم شايد تو من الان يكم اين احساسات قويتره اما تو هممون هست ديگه
...
[color=#808000]يا اينكه دوستمون نوشتن بي خيالش شو....منظورتو نفهميدم...يعني تا هميشه بي خيالش شم؟ اون بهم گفته يه مدت تنهام بذار..بذار تو حال خودم باشم...البته اولش يكم مقاومت كردم..اما با راهنمائيه بچه هاي اينجا فهميدم اون الان حق داره..تا خودشو پيدا كنه..بره تو غار تنهائيش و اونجا خودش مشكلاتشو حل و فصل كنه..بدون كمك هيچكي....تا اينجوري بتونه اون قدرت و اقتدار مردونشو كه از ناحيه شغل و كارش تعريف ميكنرو به دست بياره..غير اينهاست؟[/

سلام

شما چرا فقط از یه زاویه نگاه میکنی ؟
اون نباید بترسه مبادا شما رو ازدست بده ؟ مگه نه اینکه ارتباط دو طرفه بوده ؟

پس حتما همه فکراشو کرده و احتمال همه چیرو داده ...

شما هم احتمال همه چی رو بده ...

هر چقدر هم که مشکل داشته باشه باید درک کنه که شما چه زجری میکشید ...


گذشت زمان همه چیرو حل میکنه و اثبات بهتره صبر کنی :72:


نمیدونم اینا نظر شخصیه من شایدم نادرست ...

برای این از دست کارهات عصبانی میشم چون قبلن خودم در خرابکاری احساسی جایزه نوبل گرفتم. کارهای تو شبیه کارهای منه وقتی چیزی نمی دونستم و احساساتی می شدم. هرچی که بهت میگم برای اینه که تو ضربه نخوری و مثل من سالها اذیت نشی. همه داروها شیرین نیستن رعنا...
رابطه ای که توش تعهد نباشه احتمال همه چی توش هست. انقدر باید قوی باشی که هر موقعیت بحرانی رو بتونی مدیریت کنی و به خودت آسیب نرسونی... ما از تو چی خواستیم؟ غیر از اینکه کاری بکارش نداشته باشی و فقط به خودت برسی؟ کجای این بده؟ انتظار داری چی بگیم؟ هر روز و هرثانیه و دقیقه بهش فکر کنی و زندگیتو تا 6 ماه برای خودت زهر مار کنی؟ همیشه سلامت جسم و روحتو برای خودت اولویت اول بذار. یادت نره!

پس با من خوب ميتوني همدردي كني..درسته..
قضيه شما به سلامت حل شد..ايا اين راهكارها جواب داد و با تنها گذاشتن و به حال خودش گذاشتن اون..واقعا همين چيزائي كه ميگي شد؟
ممنون ميشم بگي...

من نمی تونم قضیه خودمو بهت بگم اما از بین اون قضایا با روحیات مردونه آشنا شدم.مطالعه هم زیاد داشتم. این چیزهایی هم که بهت میگم براساس شناخت من از اونهاست نه اینکه عینا مثل قضیه تو برام اتفاق افتاده باشه!
ببین اینجا تالار مشاوره است میای اینجا مشکلت رو می نویسی درددل می کنی بقیه بهت راهکار می دن و باید بری اجراشون کنی تا حالت بهتر بشه. یعنی بخش عمده کار بعهده مراجعه کننده است که خارج از این فضا روی خودش و توانمندیهاش کار کنه. نه اینکه هرروز که احساسش عوض شد بیاد و چیزی بنویسه. اینجوری بشه تاپیکت قفل می شه. تو باید بری به راهنمایی ها عمل کنی. من بهترین راه رو بهت دادم. اگر اجراشون کنی موفق میشی. تو باید قوی باشی.

[size=medium][color=#006400]تويه كتاب "رازهائي درباره مردان" خونده بودم وقتي مردا به شغل و كارشون حس خوبي نداشته باشن كمتر به عشقو اين حرفا فكر ميكنن..نه اينكه نخوان و دوست نداشته باشن..اما تو اون لحظه و برهه از زندگيشون فقط اون اتاق از ذهنشون كه توش مدام قدم ميزنن..اتاق كار و مشغله هاي فكريه.نه اتاق عشق.
و اينكه مردا موفقيت مدارنو ماها صميميت مدار....شايد همينه كه باعث ميشه ما بهشون وابشته باشيم
مشكل من وشايد خيلي هاي ديگه اينه كه اين چيزارو ميدونيما اما نميتونيم عملا تو زندگيهامون پيادش بكنيم.

رعنا جان صبر داشته باش
خودت خوب گفتی که نیاز به این فرصت داشته پس صبر وتوکل کن تمام این مدت می خوای با نگرانی و دلشوره سر کنی؟؟؟ نکن دختر خوب
منم یه دخترم میدونم احساسات دمار از روزگارمون درمیاره ولی باید به خودمون مسط شیم یا نه؟
مطمئن باش کسائی که میان اینجا همشون به نوعی درگیر شدن و هر حرفی میزنن از سر همدردیه

این زمان باید بگذره میخوای همش خودتو درگیر کنی؟؟؟ این جوری که نابود میشی
قبل از هرکس خودت میتونی به خودت کمک کنی وتا خودت نخوای فرشته مهربان 3 صفحه هم برات بنویسه وضع همینه
ارتباطتو با خدا خیلی قوی کن باور کن خوب دستتو میگیره
شاید بیشتر مشکلمون از این بابته که فکر میکنیم همه چیز رو ما رقم میزنیم ولی به خدا ،خدا از همه چیز بیشتر از ما آگاهه و بیشتر از هر کسی که فکرشو بکنی دوستمون داره یقین داشته باش عزیزم

عزیز دلم:72:

کاملا میفهمم چی میگی

میفهمم چه قدر سخته

میدونم چون کشیدم.

اما دوست مهربونم بازم میدونم اولش سخته ولی تو میتونی.

من میدونم برمیگرده به شرط این که تو این 6 ماه نری طرفش.

مطمئنم میاد

بذار کمبودتو حس کنه.پسرا کلا این جورین.

ببینه در دسترسشی باز همش میگه تنهام بذار

ولی اگه فرصت بدی بهش بیشتر میاد سمتت با عشق بیشتر

برو ورزش.

اهنگ غمگین خواهش میکنم گوش نده که بدجوری میره رو روح و روانت.

ارزشت خیلی بالاست اون قدر که اون باید بیاد ازت بخواد واسش واستی.

فقط صبر کن عزیزم

بهت قول میدم از این موضوعی که پیش اومده میتونی واسه قوی کردن شخصیت خودت استفاده کنی

مطمئن باش قوی تر میشی.چون صبر نتیجش خوبه.

گاهی وقتها انتظار ادم ها رو میسازه.

تمام این حرفایی رو که بهت میگم با ذره ذره جونم لمسش کردم و عمل کردم و میدونم سخته عزیزم اما میتونی.

باورکن منم مث تو بودم.

اما باید خودتو قوی نشون بدی پهلوی اون.نباید بفهمه تو بهش نیاز داری.به خدا این پسرها بفهمن بهشون نیاز عاطفی یا وابستگی داری خیلی راحت تر رها میکنن.

البته میدونم در مورد شما این طور نیست ولی باید جلوی احتمالات رو بگیری.

خیلی جالبه اخه منم یه موضوعی مث تو داشتم.

واسه همین بدون رو در واسی بهت میگم کادو تولد نده و بهش اس هم نده.

میدونم برات سخته.واقعا میفهمم

ولی بدون ما بیرون گود هستیم و تو داخل گود.و ما احساسی تصمیم نمیگیریم اما تو الان پر از احساسی.

حرف منو 2 سال دیگه میفهمی.

ایشالله تا 2 سال دیگه اگه واقعا لیاقتت رو داشته باشه با هم یه شادی زندگی کنین.:72::46:

سلام رعنا جان
خوبی انشاالله؟؟

سئوال عجیبی بود.من یه پسرم که مشکلمو همینجا مطرح کردم.منم تقریبا حال وروز تو رو دارم.با اینکه پسرم ولی مثل شما به شدت احساساتیم!!

الن از ماجرای جدایی من تقریبا 1 ماه و نیم میگذره.مطمئن باش بعد از مدت کوتاهی این افکار وسواسی و زننده ازت دور میشه و میتونی به چیزهایی که قبلا برات مهم بوده فکر کنی

من الان حس خوبی دارم.یه جورایی اعتماد به نفسم بالا رفته.این حس بهم دست داده که واقعا به هیچ چیز و هیچ کس نباید دل بست.نظرم نسبت به روایطم با خانواده و دوستام عوض شده(بهتر شده)

تو این جدایی خیلی چیزها به دست آوردم.الیته امیدم رو برای به دست آوردن دختر مورد علاقم از دست ندادم.همه چیز رو به خدا واگذار کردم تا هر چی صلاح هست همون بشه

در ضمن تازه با افتهای دوستی آشنا شدم.یه کاربری محترمی گفت که دوستی با جنس مخالف اگر شرایط ازدواج رو نداشته باشیم مثل حرکت در لبه پرتگاهه:104:

فقط یه چیزی بگم که صـــــــــبــــــــــر کن.صبر دلت رو بزرگ میکنه