messle khaili ruzaye dige
امروز ظهر باید برم دانشگاه .2-3 روز پیش با دوستای قدیمی ام وقتمون با هم گذروندیم .دیشب که خونه اومدم بعد از 3-4 ساعت کار و خرید برای بابام وقتی خونه اومدم شدیدا خسته بودم که البته با ای خستگی میشه یجوری کنار اومد اما از دیشب تا الان که می خوام برم وضعیت روحیم شدیدا بهم ریخته توی قفسه ی سینم احساس سنگینی میکنم .
مثل اینکه نمیشه به این راحتی از شر این درد کهنه خلاص شد
حالا که دارم فکر میکنم میبینم که این درد کهنه رو من غریب 8-9 ساله (از زمانه که به یه شهر دیگه رفتیم (البته الان دیگه2 ساله که تو شهر خودمون هستم)دارم با خودم حمل میکنم (در واقع ناخود آگاه دارم پرورش و نگهداریش میکنم)
آدم وقتی مشکلی رو نداره(یا حتی خود من که بعضی وقتا سایه ی این وضعیتم کم رنگ میشه ) اصلان فکرش رو نمی کنه که ممکنه یه موقع ای به این حالت مبتلا بشه.
اما واقعا تحملش سخت و آزار دهند هاست
یاد صادق هدایت می افتم که میگفت در زندگی زخم هایی هستند که در تاریکی روحمان را مثل خوره ...
RE: messle khaili ruzaye dige
سلام مهاجر ما همه به نحوی مهاجریم البته نه به آن معنای -شاید- غمگینی که تو احساس میکنی ولی آخه ...وقتی تو اینجا درد دل میکنی باید بیشتر توضیح بدی تا بدونیم ناراحتی تو چیه بهر حال هر مشکلی یک درمانی داره و درمان آخر همه بی درمانی ها یک چیز آنهم خدای مهربانhttp://i18.tinypic.com/67qum9v.gif که درمانگر همه بی درمانی هاست .
من امید رو خیلی دوست دارم حتی اگر ناامید باشم اینو بدون که از امید همه چیز ساخته میشه و از ناامیدی هیچ چیز بر نمیخیزد و اگر قرآن رو بخونی که یکی از کتابهای اسمانی ما انسانهاست هرگز جایی برای ناامیدی نگذاشته حتی مرگ که همه ما آخر همه چیز میدونیم برای خدا اول زندگی فرح بخش و زندگی واقعی ...و خدا هرگز نمیگه قدر این دنیا رو ندونید و فقط بروید و بمیرید بلکه میگه هرکی قدر این دنیا رو ندونه از ما نیست ...
خب !...حالا بگو مشکلت چیه ؟....
RE: messle khaili ruzaye dige
من مدت 2-3 سال از گذراندن دورهی کاردانیم میگذره .
وقتی که درسم تمام شد و برگشتم خونه یه احساسه بی انگیزهگی و پوچی که گه گاه
طعم و رنگ فلسفی هم داشت فرا گرفته بو د (که البته هنوز هم باهاش دست به گریبانم) .
توی دورانه دانشجویی همش فکر میکردم به خاطر دوری از خانواده است اما این مسئله که ریشه اش از دوران دبیرستان و دوری از دوستم و کمی هم درون گرا بودن خودم نشات میگرفت که باعث شده بود یه غم سبک ولی همیشگی باهام باشه از اونجایی که منم آدمی نیستم که احساساتم رو با اطرافیانم بزارم(که البته چند باری هم که گذاشتم نه تنها نتیجه نداد بلکه با حرفای نصیحت گونشون بیشتر اسباب آزارم فراهم میکرد) .گر چه من از داشتن یه خانواده ی خوب برخوردارم می دونم که این مسئله چون یه مقدار کهنه فرسایشی شده کارو به اینجا رسونده
الان که دارم کارشناسی رشته ام رو میگذرونم شدیدا دچاره بی انگیزگی شدم گر چه از قبل هم علاقه ای به این رشته ی خشک و بیروح عمران را دوست نداشتم اما چکار کنم که یه راه نیمه کارهی احمقانه ای بود که اول برای فرار از خدمت سبازی و علاقه ی پدر ومادرم برای درس خوندن و تو این مقطع بیشتر برای پدر ومادر و حرف اقوام مون و در آخر پیدا کردن کار با در آمد قابل قبول است ادامه دادم.
اما الان به جایی رسیدم که به راحتی (که چه عرض کنم)نمی تونم از پس درس ها بر بیام اصلا نمیتونم در طول روز 1-2 ساعت در س بخونم که همین مسائل باعث به هم ریختهگیه مضاعف روحیم شده.
پیر مغان زه توبه ی ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده ایم
RE: messle khaili ruzaye dige
آقای مهاجر راستش تا حالا ندیده بودم کسی از دست رشته تحصیلیش افسرده بشه ....چرا خودتون رو در مورد راهی که میروید مجبور میبینید .
خیلی ها از خوشبختی دچار غم و ناراحتی میشن شما با داشتن این امکانات خوب مثل پذیرفته شدن در دانشگاه و خوندن رشته ای به این زیبایی از خوشبختی دلزده شدید.
شما رشته تحصیلیتون رو دوست دارید وگرنه انسان به خودش بد نمیکنه اگر غیر از این بود میرفتید تخت میخوابیدید توی خونه و از دنیا به سبک خودتان لذت میبردید ، شما بی انگیزه نیستید بلکه انگیزه تون رو فراموش کردید .
خواهش میکنم کمی درباره رشته ای که میخونید برای من توضیح بدید به من بگو توی این رشته برای انسانها چیکار میکنند ؟من فقط میدونم نام این رشته برابر با آبادانی است ولی باور کنید نمیدونم عمران به چه نوع فعالیتی گفته میشه ؟!
RE: messle khaili ruzaye dige
سلام mohajer ،:72:
به تالار همدردی خوش آمدی .
آرزو درست می گه ... امید در زندگی همیشه حرف اول رو می زنه . من فکر می کنم تو هم مثل ما اهل امید و انگیزه ای فقط جاش رو گم کردی ...
برای اینکه بتونیم بیشتر کمکت کنیم باید کمی بیشتر از خودت برامون حرف بزنی . سنت ؟ علایقت ، ارزشهات و اهدافت ؟ انتظاراتت از زندگی و از خودت ؟ رابطه ای که با اعضاء خونوادت داری ؟ وضعیت خانوادگی ؟ میزان وابستگیت به اطرافیانت ؟ تصویری که از خودت داری ؟ رابطه ات با دوستی که از او دور موندی و دلیل قطع رابطه ؟ و ....
موفق باشی .
RE: messle khaili ruzaye dige
آرزو ...
ممنونم از پیگیریت
خوب این رشته در مورد ساخت و سازهای که روی زمین ایجاد میشه (البته بسته به نوع گرایشش که میتونه راه سازی یا ساختمان سازی یا برج و...) در ارتباطه.
ولی میدونی (البته با شک میگم)شاید اشکال از نوع رشته ام نباشه (اگر چه احساس میکنم که به علوم انسانی از قبیل جامعه شناسی و روان شناسی یا رشته هایی که با خود انسان ارتباط مستقیم داره علاقه بیشتری دارم)
چون این هدفهای کوچیک نمیتونه ارضام کنه.
اصلا میدونی خیلی وقته که یه هدفی برای خودم انتخاب نکردم تا بهش برسم یا اینکه اگرم انتخاب کردم انگیزه ی لازم ر و برای ادامه اش نداشتم.
RE: messle khaili ruzaye dige
آوازه عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود .صدا در گلو شکست...
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی ما در گلو شکست...
به یاد قیصر امین پور
روحش رها..
RE: messle khaili ruzaye dige
سلام
بهرحال همه به داشتن انگیزه نیاز داریم ..من هم تا انگیزه ای نداشته باشم سر در گم و بی علاقه هستم اما همین که سوالی در ذهنم پدید میاد دلم میخواد همون لحظه کتابخانه باشم و در مورد اون مطلب کتاب بخونم ...
در مورد رشته تحصیلی هم پیشنهاد میکنم در مقطع بعدی که انشالله لیسانس گرفتید دوباره برای گرفتن یک لیسانس دیگه یا فوق لیسانس در یکی از رشته های علوم انسانی که شما رو بیشتر راضی میکنه ادامه تحصیل بدید... پس چرا میگن زگهواره تا گور دانش بجوی ..مگر ما فقط باید تا سن فرضا 30 سالگی تحصیل کنیم چی میشه تمام عمرمون رو تو دانشگاه سپری کنیم
پیشنهاد میکنم یک لیست از چیزهایی که خیلی تو زندگی دوست دارید برای خودتون تهیه کنید تا بتونید پی ببرید که برای چه هدفی دارید زندگی میکنید...
یا حداقل تو ذهنتون مرور کنید ...
آهان صبحها هم ورزش کنید ...
بهر حال تو این تالار دلتنگی ممنوعه (/) :D.خلاصه اینکه بی انگیزه نباشید همونقدر که وابستگی به دنیا بده ، دلزدگی از اون هم بسیار زیان آوره .
RE: messle khaili ruzaye dige
انسان وقتي بي انگيزه مي شه كه يا به دنبال هدفي بزرگتر مي باشد كه اين امور روزمره و اهداف كوچك رضايتش را جلب نمي كنند و يا وقتي كه از خدا بي خبر مي شه
شايد شما هم براي مدت كوتاهي است كه از خداي خود بي خبريد و باهاش دردو دل نمي كنيد و نمي دونيد كه چقدر دلش براي صداي شما تنگ شده شايد كمي كه باهاش رازو نياز كني و صحبت كني خالي بشي و از اين بي هدفي و پوچي در بيايي بهرحال امتحانش ضرر نداره و اگر هم اينكارو مي كنيد سعي كنيد كمي عميق تر اينكارو انجام بديد
شايد هم نياز به يك تحول كلي در زندگيتون داريد يك تحول كلي و غير منتظرانه . البته هيچ تحولي پيش نمي ياد مگر خودتون بخواهيد پس سعي كنيد روزهاتون و باهم متفاوت و هيجان انگيز كنيد . برنامه كوهنوردي با چند تا از دوستان صميمتون بزاريد و يا به مسافرت دلانگيز بريد
RE: messle khaili ruzaye dige
وقتی میبینم عده ای هستند که حرفامو گوش میکنن (حالا با هر نوع ورودی)یه احساس تازه ی سبز سبکی میکنم
آخه بیشتر من عادت به گوش کردن داشتم .بخصوص از پدرم که الان یه معلم بازنشسته پر صداست
از بچگی سعی در جهت دادن زندگیم به طرف اون پیکان ها و جهات مورد دلخواه خودش(که کاملا دلسوزانه و پدرانه اما عامرانه با نوع برخورد خشک و مدرسه ای 2-3 دهه ی پیش)داشت .
الان با یه افسردگیه لایت ولی کهنه همراهم که نمی دونم این بی انگیزهگیم با عث پیدا شدن سروکله ی این شده یا به قول یکی از مشاورای دانشگاهیم افسردگی اینارو تحت الشعاع قرار داده آخه یادم نمی یاد از چه تاریخی بعد از اون کوچ بی موقع به یه شهر دیگه این مهمونه ناخونده سراغم اومد ولی یادم از دوم دبیرستان(که میشه ساله 78) دچاره افت تحصیلی و گوشه گیریه مضاعفم شد.
پایدار باشید
RE: messle khaili ruzaye dige
شايد ما نتونيم در مورد افسردگي تو راه حلي نشون بديم چون افسردگي ريشه در دوران كودكي و نوجواني ادم داره و براي فهميدن علت بايد كل زندگي كندوكاو بشه ولي مي تونيم به قول خودت شنونده هاي خوبي باشيم پس هر چي دلت مي خواد بگو و خودتو سبك كن سعي كن وقتي مي ياي پشت سيستم هر چي كه اذييت مي كنه و توي دلت هست بنويسي تا اينجوري سبك بشي
البته حتما اقاي مدير به طور مفصل شمارو راهنمايي خواهند كرد
منتظر صحبتهاي شما هستيم
RE: messle khaili ruzaye dige
سالها دل طلب جام جم ار ما میکرد آنچه خود داشت زه بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و....
این امتحانای میان ترمم بد دردیه ها آدمو دو بار ذبح میکنه .حداقل منو که خیلی تحت تاثیر قرار داده.
داشتم درس میخوندم (اونم با چه تمرکزی)یا د این شعر تکرارییه (برای خودم)حافظ افتادم راستش خودمم میدونم که حلال اول آخری مشکلم خودمم اما چکار کنم که انگیزه های ایجاد شدم برای تغییر شرایط عذاب آورم مثل خوشیهام زود تمام میشه و پایین میاد .
یادم میاد چند وقتی که با دوستام کوه میرفتم وقتی به آخرین ایستگاه میرسیدیم چنان انگیزه ای داشتم که خودم و قادر به هر کاره سخت وانژی گیری میدیدم اما بعد از چند ساعت از جدایی از دوستا م چنان دچار خالی شدن انرژی روحیم میشدم که دوباره همان شرایط و تصاویر (اونم از نوع سیا سفیدش مثل دهه ی 40 )میان سراغم.
این درس لعنتی هم که اگه سر کلاس خوب نفهمیش (که معمولا سر کلاس کارای مهمتری از قبیل جدل با خودم و افکاره قشنگ و سیاه سفید و...)بعدا حسابی باهام قایم مشک بازی میکونه .
آرزوی موفقیت (حتی از نوع مجله ایش) و رها یی...
RE: messle khaili ruzaye dige
فردا باید برم دانشگاه (امتحانم دارم) بازم ...
میدونم این شرایط روحیی که دارمخودم مقصرمو پشت گوش انداختن خودمه و کسی جز خودم حلال مسئله ام نیست اما خیلی سعی (بهتره بگم استارت) رهایی و خلاصی از این وضعیت و کردم اما بعد از جند وقت (به هفته ام نمیرسه)از شدت بی انگیزهگی حتی یادم میره که چه قول هایی با خودم داده بودم.
یا مثلا برنامه ریزی که میکنم دقیقا بعد از 3-4 روز روالش رو خود به خود بهم میریزم حتی تنبیه و تشویق خودمم جواب نمی ده به طوری که مثلا در صورت منع انجام یه کار مورد علاقه ام بخاطر انجام ندادن ماده ای از برنامم به راحتی از قید اون کار مورد علاقم میگذرم یا ابر و باد ومه ... همه دست به دست هم میدن تا نتونم برناممو عملی کنم(مثل برنامه در س خوندن برای این امتحانم که با سرماخوردگی و بدن درد همراه شده.
RE: messle khaili ruzaye dige
آقای مهاجر امیدوارم امتحاناتتون رو خوب بدید ، سعی کنید روی پای خودتون بیاستید و به تشویق دیگران زیادددددد تکیه نکنید شما علاوه بر اینکه کمی افسرده هستید کمی هم وابسته به خانواده هستید .
وابستگی شما باید کم کم شکل جدیدی به خودش بگیرد بعد از این ، این والدین شما هستند که به شما تکیه میکنند پس سعی کنید نا امیدشون نکنید انقدر هم تنبلی نکنید ...یک دانشگاه رفتن که اینهمه غر زدن نداره ...
...
تازه اول راه هستید بابا!!! ببخشید شوخی کردم :Dموقعیت های خوب و زیبای زندگی شما هنوز مانده است !
RE: messle khaili ruzaye dige
آرزو...
این اسم تصویره پرواز. روی جنگلای دور و برام تداعی میکنه .
شما آدم خوشبین و خوشبختی هستی که تا این حد منظره ی قشنگی رو از باغچه ی زندگیت ساختی
امیدوارم که این منظره (البته اگه با آگاهی واقعی که میوه ی عبور درست از فراز و نشیب ها ی زندگیه) همیشگی باشه و همیشه قدرتمند و پایدار باشی.
ظاهرا مشکل من اینجا قابل حل شدن نیست (البته گاهی اوقات کاره مسکنای قوی رو انجام میداد).
به امید دیدار
RE: messle khaili ruzaye dige
سلامmohajer :72:
امیدوارم خوب از پس امتحاناتت بربیای و البته تونسته باشی کمی هم خستگی و بی انگیزگیت رو کمرنگ تر کنی ...
داشتم با خودم به بخشهایی از زندگی فکر می کردم که گاهی درگیر شرایطی می شیم که ما رو به سختی در خودش می پیچونه به حدی که گاهی آثار و تبعاتش تا سالهای سال با ما می مونه و زندگی ما رو تحت تاثیر قرار می ده ...
واقعا برای کاهش و یا حتی حذف این عواقب در زندگیمون که به هیچ روی منتظر آمادگی ما نمی مونه و با سرعت مسیر خودش رو طی می کنه چه باید کرد ؟
به نظر من تمامی انسانها در زندگی شخصی خود با چالشها و مشکلات مختلف و عظیمی دست به گریبانند و هیچ انسانی نیست که از این قائده مستثنی باشد ... و به تبع ، غمها ، غصه ها، رنجها، دردها ، شادیها ، خوشیها و لذتها و البته دستاوردها و تجربیات حاصل از انها هم متوجه انسان است .... و تفاوت انسانها با هم ، هم در همین برداشت ها ، برآیندها و محصولاتی کلید می خورد که از لحظات خوب و بد زندگی نصیب خود می کنند ...
طبیعی ست که هرچه انسان دقیقتر و با نگاه ژرف تری مسائل خود را مورد کنکاش و ارزیابی قرار دهد نتایج بهینه تری عایدش خواهد شد و به تناسب آن ظرفیت برخورد با مسائل بزرگتر و گاه سنگینتری را پیدا خواهد کرد ...
هرچه آگاهتر باشی کشف ریشه ی مشکلات سریعتر اتفاق می افتد اما بدیهی ست که درمان دردها همیشه به آسانی یافتن
غده های سرطانی نیست ...
گاهی لازمه کودک درونمون رو مورد نواخت و نوازش قرار بدیم ...
در درون ما یه کوچولوی نازنازی و شیطون وجود داره که مایه ی شور و شعف زندگی ماست هرچند گاهی دلش می خواد به هر چیزی که می خواد برسه ... کاری نداره خوبه یا بده فقط می خواد به همون چیزی که دوست داره برسه .... حالا اگه ما مثل یه بابا و مامان عنق و نا اگاه مدام بچه رو سرکوب کنیم و به تمایلاتش بها ندیم و وادارش کنیم که فقط مثل آدم بزرگا رفتار کنه و دست از پا خطا نکنه ، اون بچه تبدیل می شه به یه کودک سرخورده و بیمار که نمی تونه تعادل و توازن رو در زندگی برقرار کنه و به همین نسبت زندگی رو خالی از انگیزه ، شور و حرارت می کنه ...
گاهی باید چشم اندازهای زندگیمون رو مورد ملاحظه ی مجدد قرار بدیم ....
گاهی باید آگاهیها رو افزایش داد به منظور شناسایی ریشه ی رفتارهای نامناسب و آزاردهنده ...
گاهی باید به ترسهای خودمون غلبه کنیم و به وضوح به توانائیهای خودمون اعتماد کنیم ....
گاهی باید ....
RE: messle khaili ruzaye dige
سلام mohajer
من هم نظر طاهره را تائید می کنم. و یه نکته کوچک و بسیار مهم:
وقتی شکاف آگاهی و عمل ما زیاد میشه، وقتیشکاف ایده آلها و واقعیت ها زیادی رشد می کنه، وقتی شکاف انتظارات ما با خودمون افزایش می یابد. مشکلاتی شبیه آنچه که شما مورد توجه قرار داده اید، اجتناب ناپذیر است.
گاهی یک قدم کوچک مثل لبخند صممیانه به مادر، از ده جلد کتاب ایده الوژی و آموزش مهارت و ... کار بیشتری در تغییر روحیه ما ایجاد کند.
اگرچه همیشه در ذهن اینطور هست که ما باید اول حال کاری را داشته باشیم تا انجام دهیم، یا به قول معروف باید حسش باشه تا کاری را شروع کنیم. (مقدم بودن یک احساس به یک عمل)، اما شما می توانید آزمایش کنید. بسیاری اوقات باید کاری را شروع کنیم تا احساسات ناشی از آن کار را حس کنیم.
و چون طبق قاعده فیزیک هر کاری انرژی می خواهد، گاهی ما در خرج انرژی خست می ورزیم. دوست داریم زیر کولر بخوابیم و چند جمله جالب را با خود زمزمه کنیم، ولی ممکنه حاضر نباشیم در آن هنگام برای خرید و جهت کمک به مادرمان، نیم ساعت در صف نانوایی بایستیم.(که البته نتیجه اش برای روحیه خودمون بیشتر است)
البته اگر عملگرایی کنیم و تصور کنیم که مجبور هستیم، باز هم نتیجه ای نصیب ما نمی شود.
یعنی اگر در حال کمک به پدرتون هستید، یا لبخندی بر لب مادرتون می نشیند، حداقل از کاری که می کنی لذت ببر و ارزش آن را بدان. چون اگر گوهر هم بدست بیاوری و ارزشش را ندانی ، نه خوشحال می شوی ، نه حفظش می کنی.
خلاصه:
چند وقتی عملگرا شو، کارهای کوچک و دلچسب انجام بده. به جای پروبال دادن به تخیلاتت، کمی به فعالیتهایت سروسامان بده... چه کاری را برای چه منطوری و چه مدتی انجام می دهی.
بعد به ارزیابی روحیه ات بپرداز....
(دوست عزیز، این چند خط هیچ معجزه ای نمی کند، این تصمیم و فعالیتهای توست که پس از مطالعه این سطور می تواند روی تو تاثیر بگذارد)
RE: messle khaili ruzaye dige
دوستتان دارم
سالها دا طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرونست
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خوش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده بدست
واندران آیینه صد گونه تماشا میکرد
گفتمش این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گمبد مینا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمدیدش و از دور خدایا میکرد
اینهمه شعبده ی خوش که میکرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
RE: messle khaili ruzaye dige
سلام
میدونی ادما بعضی وقتا الکی بی علت دلشون میگیره حتی خودشونم هرچی فکر میکنند یادشون نمیاد چرا حالشون گرفته از دست همه عصبانیند یه جورایی افسرده اند منم خیلی وقتا اینطور میشم میدونم ناشی از یه درد کهنه وقدیمی
روزا برام تکراری خسته هم از همه چیز اما یه وقتا الکی خوشم اینا رو برات گفتم که فکر نکنی فقط شما خسته ودل شکسته میشی راستی امتحاناتونو خوب دادین