-
تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام به همه اعضای دوست داشتنی همدردی
تو رو خدا تا آخر بخونید و کمکم کنید خواهش میکنم.... سعی کردم طوری بنویسم خسته کننده نباشه... میخوام بدونم این دختر چرا بازیم داد؟؟
پسری هستم 23 ساله ، حدود یک سال و نیم پیش تو دانشگاه از همکلاسیم خوشم اومد بهش پیشنهاد دادم و اونم قبول کرد.نمیخوام داستانو طولانی کنم فقط اینو بگم که این خانوم خیلی خیلی پر توقع بود اما من چون عاشقش بودم گفتم سعی میکنم شرایطی که گذاشتی رو تا حدی که بتونم فراهم کنم.این خانوم فوق العاده زیاد هم دم دمی مزاج بودن و هر چند مدت یه بار حرفاشو عوض میکرد.مدتی بود به یه تفاهم رسیده بودیم مشکلی هم با هم نداشتیم همیشه بهم میگفت عاشقمه و منو بی نهایت دوست داره همیشه بهم میگفت من و تو مال هم هستیم تا ابد و ... منم دیوانه وار عاشقش بودم تا اینکه دو هفته پیش برای دیدن خواهرش به همراه پدرش از ایران رفته .ویزای 3 ماهه گرفته و البته اوایل مهر ماه با شروع ترم جدید بر می گرده.اوایل که رفته بود تا حدودی از طریق یاهو مسنجر با هم در ارتباط بودیم البته خیلی کم.من تو این مدت فرصت بیشتری واسه فک کردن داشتم به حرفاش فکر میکردم و شرایط وحشتناک سختی که واسم گذاشته (مثلا یکیش خرید خونه تو بهترین نقطه از تهران واسه شروع زندگی!) یه جورایی منطقم میگفت با این دختر خوشبخت نمیشم چون خیلی خیلی مادی گراست و همیشه خودشم میگفت پول واسه من خیلی مهمه خیلی خیلی !!! خلاصه احساس و عشقم بهش دست و بالم رو بسته بود و نمیذاشت با منطقم کار کنم . تا اینکه دیروز که آنلاین شد یه حرفایی بهم زد که دلم رو شکست و واسه همیشه همه چی رو تموم کردم. متن دقیق بخشهایی از صحبتهامون تو مسنجر رو اینجا کپی میکنم تا ببینید دقیقا با چه چیزی مواجه شدم
رنگ آبی من هستم و رنگ قرمز اونه.
در طول روز به چی مشغولی؟
با خواهرم و دوستاش میریم بیرون
دوستاش؟ایرانی؟
هم ایرانی و هم غیر ایرانی
تا حالا هیچ وقت نشده بود که این همه از هم دور باشیم امیدوارم این آخرین بار باشه
از اینجا خیلی خوشم اومده میخوام همین جا باشم مامانم گفته هر وقت برگشتم ایران درسم تموم بشه کارامو درست میکنه بیام پیش خواهرم واسم اقامت بگیرن
این حرفش مثل یه پتک خورد تو سرم یهو احساس کردم کل بدنم سر شد
جدی میگی؟!
آره
خب اونوقت رابطمون چی؟؟
نمی دونم خب من اینجا رو دوست دارم میخوام پیش خواهرم باشم
یعنی دیگه همه قول و قرارامون رو بی خیال؟
من که بهت گفته بودم دوست دارم برم سوئد پیش خواهرم
اینو اوایل آشناییمون میگفت که البته به قول خودش اون موقع علاقه ای بهم نداشته بعدا بارها ازش پرسیدم میگفت من فقط ایران زندگی میکنم و در کنار تو تا اخر عمرمون.
نه تو که همیشه می گفتی دوست داری ایران با هم زندگی کنیم...مگه یادت نیست؟؟!یعنی این توئی که داری این حرفا رو میزنی؟؟!
آره من گفتم میخوام برم سوئد
یعنی دیگه به با هم بودنمون فکر نمی کنی؟واضح جواب بده
من دوستت دارم ولی من خواهرمو خیلی دوست دارم و حتی حاضرم واسه اینکه پیشش باشم از مامان و بابام جدا بشم چون شاید اونا نتونن اونجا بیان زندگی کنن
اوکی جوابمو گرفتم ... باشه تو هیچوقت دوستم نداشتی
نه اصلا فکر نکنی دوستت ندارم و عشقم بهت کم شده خیلی دوستت دارم
نه تو با احساساتم بازی کردی ...
چرا؟
تو اگه منو دوست داشتی این حرفو نمی زدی دوست داشتن این نیست می دونستم آخرش اینطوری میشه
خب من که دوستت دارم تو هر جوری میخوای فکر کن
یه بار دیگه ازت سوال میپرسم فقط یه بار
چی؟
من و تو تموم؟
نه من که گفتم دوستت دارم
تو گفتی بودن در کنار خواهرتو به من ترجیح میدی
این یعنی ما با هم دیگه اینده ای نداریم
بگو دیگه جوابمو بده
خب تو که میدونی من چقدر دوستت دارم
جالبه هر چی ازش می پرسیدم رو این موضوع تاکید میکرد که منو دوست داره!!
اما ما قرارمون یه چیز دیگه بود خودتم خوب میدونی
به هر حال من بازم دوستت دارم
اما من حرفتو دیگه باور نمی کنم... دیگه هیچوقت بهت اعتماد نمیکنم تو واسم خیلی ارزش داشتی میخواستم خوشبختت کنم بی خیال دیگه تموم شد دیگه به من پی ام نده
فقط یه چیز ... یادت باشه با کی چیکار کردی با کسی که خاطرت واسش خیلی عزیز بود دیگه هیچوقت بهم پی ام نده خداحافظ
من که کاری نکردم الانم دوستت دارم تو همش حرف واسه خودت میزنی
دوباره تاکید به اینکه دوستم داره!!!
ببین چرا دو پهلو حرف میزنی؟
تو مگه نمیگی میخوای پیش خواهرت باشی؟یادت نیست قبلا مرتب بهم میگفتی ما مال هم هستیم؟تو فقط اینو جواب بده ... مگه همیشه نمی گفتی ما مال هم هستیم تا ابد؟
خب آره ولی تو رو دوست دارم از دوست داشتنت که کم نمیشه بعدش حالا که من نمیخوام اینجا بمونم فعلا بر میگردم ایران تا پایان درسام
ببین من نمی تونم کسی رو دوست داشته باشم و با کسی رابطه داشته باشم که بعدا قراره ازم جدا بشه!
جواب سوالمو ندادی... تو مگه نمی گفتی ما مال هم هستیم؟
آره
خب پس الان چی می گی؟
خب این دلیل نمیشه که من به چیزایی که دوستشون دارم نرسم واسه اینکه پیش هم و مال هم باشیم
مگه به قول خودت چیزی که دوست داری من نیستم؟
فقط تو که نیستی من کسای دیگه ای هم تو زندگیم دوست دارم
دیگه دیدم که نه این دختر این مدت واقعا منو بازی داده و بهم علاقه نداشته فقط خواسته من کنارش باشم شاید واسه اینکه تنهاییشو پر کنم جواب اخر رو بهش دادم و دیگه همه چیزو واسه همیشه تموم کردم.این جواب اخرم بهشه
آها ...خب من دیگه کامل متوجه شدم ... من و تو به درد هم نمیخوریم دیگه هر چی بینمون بوده تموم شد...من این دوست داشتنتو نمیخوام ... به خدا قسم تو دیگه واسم تموم شدی...همین حالام شمارتو پاک میکنم تو هم پاک کن.مسیرمون دیگه جدا شد.خوش بگذره .خداحافظ
بعد سریعا از یاهو مسنجر اومدم بیرون
این مکالمات آخرمون بود که مربوط میشه به دیروز ... آیدیشو از اد لیستام پاک کردم شمارشم از گوشیم حذف کردم
حالا سوالایی که داریم اینه که :
چرا این دختر هنوزم میخواد به رابطش باهام ادامه بده؟! چرا دو پهلو حرف میزنه؟چرا به دروغ میگه دوستم داره؟
و مشکل اساسی که دارم اینه که چطوری کاملا فراموشش کنم؟آخه یک سال و نیمه با هم بودیم با هم بیرون رفتیم اکثر کلاسای دانشگامون با همه و ...
تو رو خدا کمکم کنید
من این دخترو واسه ازدواج میخواستم همیشه به این فکر میکردم که همسر ایندمه اما الان ...
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام دوست عزيز،،كار خوبي ميكني كه ديگه نميخواي ادامه بديي،جلوي ضرر رو هر موقع بگيري ،سوده! ماجرا خيلي واضح به نظر مياد!
در ضمن اين دختر شمارو بازي نداد،شما با پذيرفتن شرايط و آگاهي از اخلاق و رفتارش به اين دوستي(بازي!!)ادامه دادي و خودت،خودت رو بازي دادي!!
شما تازه داري واقعيت رو ميبيني، وگرنه ايشون تغييره خاصي نكرده،!
همونطور ي كه خودت از ويژگي هاش گفتي،دمدمي مزاج و پرتوقع هست،
الآن هم با ديدن جاذبه هاي خارج ،آزادي ها و تفريحات اونجا،به شدت جذب شده!
اين "دوستت دارم" گفتن ها هم از روي احساس و بچگي هست و زودگذره،..درضمن اون داره ميگي دوستت داره ،ولي نميگه كه تصميم داره با تو ازدواج كنه و بمونه پيشت!
اينجور آدم ها هم معمولا لحظه اي تصميم ميگيرن،به حرفاشون نميشه اعتماد كرد،چون روي موج احساس سوارن...
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
مرسی مهرداد عزیز که مطالب رو خوندی
خب من این برام سواله که چرا الان همش اصرار بر این داره که دوستم داره و ادامه رابطه رو میخواد؟واسه همون چیزیه که خودم فکر میکنم؟یعنی پر کردن تنهاییش وقتی به ایران برگرده؟!
دوم اینکه ، من چطوری فراموشش کنم؟
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
من نميدونم توي فكرش داره چي ميگذره،اينكه ميخواد ادامه پيدا كنه دلايل مختلفي ميتونه داشته باشه،.. نميدونم.. شايد عادت..، شايد هم گذاشتن شما در حالت reserveو standby ،كه اگه كاراي رفتنش جور نشد و يا شخص بهتري به پستش نخورد،شمارو هم از دست نداده باشه!!
معيارهات واسه انتخاب ايشون و تصميم به ازدواج چي بوده!؟
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
معیارم که چه عرض کنم من فقط چون با تمام وجودم دوستش داشتم و اینکه هم رشته ایم بود واسه ازدواج انتخابش کرده بودم... پیش خودم فکر میکردم که چون عاشقشم پس همین کافیه واسه اینکه تا اخر عمرم باهاش زندگی کنم آخه اونم همیشه بهم ابراز علاقه میکرد حتی الان هم دیدین که همش میگه دوستت دارم!! من معتقدم که ازدواجی موفقه که قبل از اون یه عشق دو طرفه حداقل باشه وبه خاطر همین بود که این دختر انتخاب ازدواجم بود
نقل قول:
درضمن اون داره ميگي دوستت داره ،ولي نميگه كه تصميم داره با تو ازدواج كنه و بمونه پيشت!
میدونم اما اون دقیقا میدونه من اونو واسه زندگی میخوام و می دونه که قبلا قول و قرار ازدواج داشتیم! بعد یه سوال:
به نظر شما با شروع ترم در دو ماه اینده و بازگشتش دوباره میاد سر موضوع قبلیش یا نه؟البته هر چند دیگه واسه من تموم شده و تحت هیچ شرایطی رابطه رو ادامه نمیدم ....واقعا این دختر چی فکر کرده!!! خدایا کمکم کن افکارمو پالایش کنم:323:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نه،عشق قبل از ازدواج باعث می شه خیلی از مسایلو نبینی یا ندید بگیری.مثل همین دمدمی مزاج بودن و پرتوقع بودن
که خودتم بعد از فکر کردن به شرایط سختی که در پیش رو داشتی پی بردی.قدم اول ازدواج مشخص کردن معیارهاست
بعد پیدا کردن فردی که به معیارهامون نزدیک باشه و به اندازه توانمون ازمون توقع داشته باشه.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
نه،عشق قبل از ازدواج باعث می شه خیلی از مسایلو نبینی یا ندید بگیری.مثل همین دمدمی مزاج بودن و پرتوقع بودن
که خودتم بعد از فکر کردن به شرایط سختی که در پیش رو داشتی پی بردی.قدم اول ازدواج مشخص کردن معیارهاست
بعد پیدا کردن فردی که به معیارهامون نزدیک باشه و به اندازه توانمون ازمون توقع داشته باشه.
خب تا وقتی با یک دختر رابطه نداشت چطور میشه پی برد معیارهای منو داره یا نه؟ و اینکه اخلاقش چطوره؟با نامزد کردن هم نمیشه چون تو خونواده ما اصلا صورت مناسبی نداره نامزدی به هم بخوره یعنی کسی که نامزد کرد صد در صد باید ازدواج کنه!!
راه حل چیه؟
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
با سلام
یه جای متن حرفاتون دختره اشاره کرده دوستت دارم اما دلیل نمیشه به چیزهایی که دوست دارم نرسم من دوستت دارم ولی خواهرمو اینجا رو خیلی دوست دارم حتی بخاطرشون از پدر و مادرم هم جدا میشم طبیعتا خودتون بهتر میتونین قضاوت کنین شما یکسال و نیم با ایشون بودین اما پدر و مادرش از اول زندگیش با ایشون بودن و طبیعتا اونا رو بیشتر از تو دوست داره اما بخاطر خواسته هاش ( رفتن پیش خواهرش - رسیدن به نقطه ایکه خواهرش رسیده - و یا دلایل دیگه ) حتی حاضر هستش از پدر و مادرش هم بگذره؛ دوستت دارم گفتن هاش هم راسته بهر حال تو کنارش بودی براش عزیز بودی بقول آقا مهرداد اون دوباره برمیگرده چون باید درسش و تموم کنه و مجبور هستش باهاتون برخورد کنه و تا اتمام درسش کنارش باشین بعدش به زندگیش برسه یعنی شمارو شاید در حد یه همکلاسی صمیمی میبینه نه کسی لااقل فعلا واسه ازدواج؛ اما اینکه بخوای دودل باشی نه هیچوقت اشتباه نکن و روی این رابطه ریسک نکن سعی کن بخودت بیای و اون و واسه ازدواج از ذهنت کلا خارج کنی خیلی سخته ولی باید خودت و تمرین بدی تا شروع ترم بعدی دانشگاه.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط COMPLETE
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
نه،عشق قبل از ازدواج باعث می شه خیلی از مسایلو نبینی یا ندید بگیری.مثل همین دمدمی مزاج بودن و پرتوقع بودن
که خودتم بعد از فکر کردن به شرایط سختی که در پیش رو داشتی پی بردی.قدم اول ازدواج مشخص کردن معیارهاست
بعد پیدا کردن فردی که به معیارهامون نزدیک باشه و به اندازه توانمون ازمون توقع داشته باشه.
خب تا وقتی با یک دختر رابطه نداشت چطور میشه پی برد معیارهای منو داره یا نه؟ و اینکه اخلاقش چطوره؟با نامزد کردن هم نمیشه چون تو خونواده ما اصلا صورت مناسبی نداره نامزدی به هم بخوره یعنی کسی که نامزد کرد صد در صد باید ازدواج کنه!!
راه حل چیه؟
نامزدی رو برای همین گذاشتن که طرفو بشناسی.تعجب می کنم چطور بعضی از خانواده ها
به اهمیت این دوران توجه نمی کنن و می گن باید به ازدواج ختم باشه.اگر این دوره نباشه و
عروسی کنن که سنگین تره.تمام عواقبشم بپذیرن.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط robi
با سلام
یه جای متن حرفاتون دختره اشاره کرده دوستت دارم اما دلیل نمیشه به چیزهایی که دوست دارم نرسم من دوستت دارم ولی خواهرمو اینجا رو خیلی دوست دارم حتی بخاطرشون از پدر و مادرم هم جدا میشم طبیعتا خودتون بهتر میتونین قضاوت کنین شما یکسال و نیم با ایشون بودین اما پدر و مادرش از اول زندگیش با ایشون بودن و طبیعتا اونا رو بیشتر از تو دوست داره اما بخاطر خواسته هاش ( رفتن پیش خواهرش - رسیدن به نقطه ایکه خواهرش رسیده - و یا دلایل دیگه ) حتی حاضر هستش از پدر و مادرش هم بگذره؛ دوستت دارم گفتن هاش هم راسته بهر حال تو کنارش بودی براش عزیز بودی بقول آقا مهرداد اون دوباره برمیگرده چون باید درسش و تموم کنه و مجبور هستش باهاتون برخورد کنه و تا اتمام درسش کنارش باشین بعدش به زندگیش برسه یعنی شمارو شاید در حد یه همکلاسی صمیمی میبینه نه کسی لااقل فعلا واسه ازدواج؛ اما اینکه بخوای دودل باشی نه هیچوقت اشتباه نکن و روی این رابطه ریسک نکن سعی کن بخودت بیای و اون و واسه ازدواج از ذهنت کلا خارج کنی خیلی سخته ولی باید خودت و تمرین بدی تا شروع ترم بعدی دانشگاه.
ممنون روبی عزیز
خب من تصمیم گرفتم کلا فراموشش کنم و رو تصمیمم هم صد در صد مصمم هستم اما نمی دونم بعدا تو دانشگاه سر کلاس میبینمش چیکار کنم؟وای خدا نمی دونم اون موقع چه حسی بهم دست میده؟!! یاد همه خاطرات خوبی که با هم داشتیم می افتم :325:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
بهر حال شما پسر هستین و بهتر میتونین احساستون و کنترل کنین ولی یه چیزی بگم یکی بهم یه نصیحتی کردش واقعا خوشم اومد تو هم عمیقا توجه کن:
:305: اگه خورشید باشی هیچکی نمیتونه نگات کنه چون هم نورت چشماشون و اذیت میکنه هم گرمات همه ازت فاصله میگیرن ماه باش که ستاره ها دورت حلقه بزنن
مثل یه همکلاسی صمیمی باش سعی کن این حس رو تو خودت تقویت کنی که اون رفتنیه پاینده نیست اینجوری میتونی با خودت کنار بیای اگه موند که هیچ اگه نموند زیاد از رفتنش ناراحت نمیشی چون بخودت گفته بودی یه روزی میره. وقت کردین تاپیک منم مطالعه کنین به دردتون میخوره من شکست خوردم اما عشقی که من داشتم من و بخدا رسونده یعنی یه عشق زمینی در جهت الهی من عاشق پسره بودم ولی الان متوجه میشم من عاشق جسمش نبودم عاشق دلش بودم که روح خدا درش دمیده شده در واقع من عاشق خدا بودم بنده هاش فانی هستن فقط همسفر ما هستن که این راه و بریم برسیم اون بالا اما اگه همسفرمون ما رو از هدفمون از راهی که قراره بریم غافلمون کرد چی پس همیشه سعی کن با دید باز همسفرت رو انتخاب کنی همگی ما مسافریم
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
مثل یه همکلاسی صمیمی باش سعی کن این حس رو تو خودت تقویت کنی که اون رفتنیه پاینده نیست اینجوری میتونی با خودت کنار بیای اگه موند که هیچ اگه نموند زیاد از رفتنش ناراحت نمیشی چون بخودت گفته بودی یه روزی میره.
یعنی رابطمو کامل باهاش کات نکنم و سعی کنم به صورت یه دوست صمیمی و معمولی واسش باشم؟اما اینطوری بیشتر وابستش میشم ...و اگه بعدا بذاره بره نابود میشم... اصلا نمیتونم به یه اینچنین دختری امید داشته باشم ... همه چیز از جانب من تموم شدست ولی مطمئنم که وقتی برگرده از هر طریقی سعی میکنه دوباره این رابطه رو شکل بده اون موقع هست که نمی دونم چطور احساساتم رو کنترل کنم:316:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
باید به قطع این ارتباط ادامه بدی.اگر کلاساتون گروه بندی می شه تو گروهی باش که همکلاس نشید.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
منظورم و از صمیمیت اشتباهی برداشت نکن و عین یه دوست دختر براش نباش که دائم کنارش باشی منظورم اینه که هر وقت تو دانشگاه دیدیش نفرت و کینه دلت و پر نکنه افکارت تو رفتار و کردارت نماد پیدا نکنه به قول فرهنگ جان گروهتون و استادتون و واحدهاتون و یکی برندار و هر وقت هم برخورد کردی بذار به این واقعیت برسه که هر کسی ارزش دوست داشتن پیدا نمی کنه آدم تا یه چیزایی رو داره قدرش و نمیدونه وقتی از دستش داد و یا فاصله گرفت از داشته هاش قدر اونا رو میدونه پس جوری رفتار کن که واقعا ارزش وجودی توست نه جوری که مجبوری رفتار کنی در ضمن الان وقت آزاد بیشتری واسه فکر کردن داری واسه همین نگرانی ولی همین که ترم شروع شد خودت و مجبور کن که رو درسات بیشتر تمرکز کنی تا این موضوع :303::104::72::72:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام COMPLETE عزيز
1_اين دختر خانومي كه شما باهاش بودي و قصد ازدواج هم باهاش داشتي (كه خدا رو شكر قبل از اينكه دير بشه متوجه شدي مورد مناسبي برات نيست) قصد بازي دادن شما رو نداشته و الانم نداره.اينو مطمئن باش
2)نميدونم چند سالشه ولي اينجور كه از حرفاي خودتون مشخصه هنوز شخصيتش تثبيت نشده و بهتره بگم به بلوغ عقلي و بلوغ اجتماعي نرسيده!
3)شما معياراتون براي انتخاب ايشون به عنوان همسر آينده اصلا درست نبوده واين رو ميشه از حرفاتون توي پست5 متوجه شد
4)احساسي كه بين شما و ايشون هست عشق نيست، دوست داشتنه و وابستگي.عشق با دوست داشتن خيلي فرق داره و مطمئن باشيد عشق واقعي بعد از ازدواج شكل ميگيره (البته اگه ازدواج براساس معيارهاي درست انجام شده باشه)
5)اين خانوم شما رو دوست داره،دروغ هم نميگه، ولي خيلي از خواسته هاي ديگه اش ، همون طور كه خودتون گفتيد براش از شما مهمه تره .(متاسفانه)
6)جواب سوالتون تو پست7: براي شناخت طرف مقابل لازم نيست كه آدم حتما باهاش رابطه داشته باشه مثل نامزدي و...اگه آدم معيارهاي خودش و انتظارش از زندگي مشترك و همسر آينده اش رو بدونه خيلي راحت تر و بهتر از اين دوست شدن ها و به اصطلاح نامزدي ها ميتونه همسر مناسب خودش پيدا كنه :305:
پيشنهاد من اينه كه فعلا صبر كنيد تا از اين ناراحتي و دلشكستگي دربيايد و يه كم آروم بشيد، بعد به موقع اش خودتون متوجه ميشيد كه توي دانشگاه وسركلاس ها چطور باهاش برخورد كنيد بهتره
من فكر ميكنم شما الان بدجور حس شكست خوردن رو داريد ،اونم شكست تو عشق!!!
درمورد برخوردتون سر كلاس و اينكه خاطراتتون زنده ميشه و ...robi عزيز نظر خوبي دادن :104:
اين خيلي خوبه كه تصميمتون براي قطع رابطه و فراموش كردنش جديه
من با عشقي كه جووناي امروزي ازش دم ميزنن موافق نيستم و اعتقادي هم بهش ندارم و صرفا تو اينجور موارد عشق رو كلمه ي اختصار ميدونم! علاقه شديد قلبي :300:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
مرسی راحیل خانوم از حرفهای قشنگتون
من فقط از این خیلی ناراحتم که چرا قبلا تا همین یک ماه پیش هم موافق ازدواجمون بود و همیشه تو اس ام اسامون حرفشو می زدیم اما یهو زد زیر همه چی!! این یعنی مسخره کردن من... این یعنی توهین به من ... نمی تونم ببخشمش... به هر حال دارم فراموشش میکنم و قصدم همینه... متاسفم که باید بگم لیاقت عشق منو نداشت به خدا خیلی خیلی عاشقش بودم و خاطرش واسم عزیز بود
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
میگم کتاب : آیا تو آن نیمه گمشده من هستی ؟ " از باربارا دی آنجلیس رو دارم می خونم واقعا داره خیلی بهم کمک میکنه و چشمام رو باز میکنه ... خدا رو شکر این رابطه پایان یافت و به ازدواج نکشید وگرنه بیچاره میشدم و حتما کارم به طلاق میکشید... این کتاب رو به همه توصیه میکنم فوق العادست
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام مجدد
كتابي كه از باربارا دي آنجليس داري ميخوني كتاب خوبيه،چنتا كتاب ديگه هم داره،كه دوتاش معروف تر از بقيه اس و مفيد تر هم هست.رازهايي درباره زنان ...و رازهايي درباره ي مردان...اونا رو هم بخون.
ولي خب همين خانوم دي آنجليس خودش با7،8 تا مرد نامزد بوده! ميدوني كه غربيا هم نامزدياشون چه جوريه؟ خيلي زحمت بكشن بعد از 3،2 تا بچه تازه ميرن كليسا و رسما ازدواج ميكنن!!!
پس كتاباي نويسنده هاي غربي تو اين زمينه زياد خوب نيست،چون به هرحال ما مسلمونيم و ايراني،كلا فرهنگمون باهاشون فرق داره
بهت پيشنهاد ميكنم تو كلاساي "دكتر شاهين فرهنگ" حتما شركت كني،ميگم حتما شركت كن چون لطف كلاساي دكتر فرهنگ به اينه كه خودت توشون باشي،البته اگه هم نتونستي فايلاي صوتي و تصويريش هست.بگردي پيدا ميشه
"حاج آقا دهنوي" هم كه معرف حضور همه هستن،كتاباشونو بخون
"دكتر حميد حبشي" هم خيلي خوبن،ولي بيشتر براي بعد از ازدواج و اينكه آدم با همسرش بشينه پاي صحبتاشون
موفق و خوشبخت باشي:72:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
پس كتاباي نويسنده هاي غربي تو اين زمينه زياد خوب نيست،چون به هرحال ما مسلمونيم و ايراني،كلا فرهنگمون باهاشون فرق داره
درسته فرهنگ ما کاملا فرق میکنه اما می تونیم از کتابهای باربارا و مطالبش با فرهنگ و معیارهای خودمون استفاده کنیم.اون دو کتاب دیگه هم که گفتی دارمشون دارم میخونم:303:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
complete عزیز به نظرم باید شاکر باشی که قبل از جدی شدن رابطه ایشونو شناختی.صرف نظر از بقیه موارد پیش امده ريا،به نظر من زندگی با یه دختر پرتوقع کار خیلی اشتباهیه.دختری که توقعش بالاست نمیشه باهاش زندگی کرد چون میتونه ده تا مشکل ایجاد کنه البته این نظر منه من خودم به شخصه بعد از یک سال عقد حتی یه هزار تومنی هم ازش نخواستم با اینکه وضع مالیش خوبه و دیوانه بار همدیگه رو دوست داریم این شده زندگیم، میدونم که تاپیکمو خووندی. دیگه یه دختر دمدمی مزاج که هی رنگ عوض میکنه بماند.............
بهش فکر نکن شاید لحظه اول دیدنش سخت باشه ولی تحمل کن به یه زندگی جدید با یه دختر که دوست داره وارزشتو میدونه و حاضر نیست به خاطر جاذبه های خارج تنهات بذاره فکر کن.قیمت خودت رو بدون
complete عزیز به نظرم باید شاکر باشی که قبل از جدی شدن رابطه ایشونو شناختی.صرف نظر از بقیه موارد پیش امده ،به نظر من زندگی با یه دختر پرتوقع کار خیلی اشتباهیه.دختری که توقعش بالاست نمیشه باهاش زندگی کرد چون میتونه ده تا مشکل ایجاد کنه البته این نظر منه من خودم به شخصه بعد از یک سال عقد حتی یه هزار تومنی هم ازش نخواستم با اینکه وضع مالیش خوبه و دیوانه وار همدیگه رو دوست داریم این شده زندگیم، میدونم که تاپیکمو خووندی. دیگه یه دختر دمدمی مزاج که هی رنگ عوض میکنه بماند.............
بهش فکر نکن شاید لحظه اول دیدنش سخت باشه ولی تحمل کن ،به یه زندگی جدید با یه دختر که دوست داره وارزشتو میدونه و حاضر نیست به خاطر جاذبه های خارج تنهات بذاره فکر کن.قیمت خودت رو بدون
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
آره گلنوش خانوم
دیگه کاملا از زندگیم خارجش کردم... معیار هام رو برای ازدواج مشخص کردم و جالب اینجاست این خانوم حتی یکی از اون معیار ها رو هم نداره!! الان یه کیس مطابق معیارهام مد نظرم هست که هر وقت کمی جدی تر بشه ماجرا، حتما یه تایپک مجزا واسش میزنم تا قبل از هر حرکتی مشاوره بگیرم.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام تبریک به شما
امیدوارم هممون به نتایج منطقی و قابل قبولی برای خودمون برسیم و با قدرت روی منطقی که بهش اطمینان داریم وایسیم و نذاریم احساسات ضربه ای به تصمیمامون بزنه
براتون آرزوی موفقیت دارم
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط COMPLETE
آره گلنوش خانوم
دیگه کاملا از زندگیم خارجش کردم... معیار هام رو برای ازدواج مشخص کردم و جالب اینجاست این خانوم حتی یکی از اون معیار ها رو هم نداره!! الان یه کیس مطابق معیارهام مد نظرم هست که هر وقت کمی جدی تر بشه ماجرا، حتما یه تایپک مجزا واسش میزنم تا قبل از هر حرکتی مشاوره بگیرم.
سلام دوست عزیز، تاپیکت رو از اول دنبال میکردم.
خیلی خوشحالم که اینا رو از قول شما میخونم.
فکر نمیکردم اگه معیارها رو بنویسی به شخص دیگه ای میرسی.
ما منتظر تاپیک جدیدت هستیم:72:
برات آرزوی موفقیت میکنم:72::72::72:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
قبل از هر چیز 4 ساله شدن همدردی رو به همه و خودم تبریک میگم:227:
بعد از این مدت که همه راه های ارتباطی رو با این خانوم قطع کرده بودم دیدم منو تو فیس بوک پیدا کرده و با یه نام کاربری رفته عضو شده و واسم پیام گذاشته.کلی حرف زده بود بهم گفته بود بی معرفت ... نوشته بود دوباره بهش فرصت بدم ... نوشته بود خیلی دوستم داره و بدون من نمی تونه زندگی کنه و فقط و فقط منو میخواد ... نوشت من فقط با تو ازدواج میکنم وتو عشق منی .... منم واسش نوشتم دیگه تقریبا فراموشت کردم دست از سرم بردار ... دوباره واسم پیام گذاشته بود که مگه من چیکارت کردم که منو ترک کردی؟ من عاشقتم ازم جدا نشو ترکم نکن خواهش میکنم ... من دوستت دارم و ...
الان نمی دونم چی کار کنم! منطقم دیگه هیچ وقت این دخترو نمیپذیره هنوز دوسش دارم اما نمی تونم به حرفاش اعتماد کنم ... از کجا معلوم دوباره حرفشو عوض نکنه؟! بهش گفتم تو دیگه واسم فقط یه همکلاسی هستی و بس
ازم میخواد بهش اعتماد کنم بهم گفت هیچوقت بهم دروغ نگفته و نمیگه و احساسش نسبت بهم واقعیه ازم فرصت میخواد تا عشقشو بهم ثابت کنه ... نمی دونم اصلا درسته بهش فرصت بدم؟؟پس معیار هام چی میشه؟ گیج شدم دوباره... بهش معیار هام رو بگم؟یا اصلا بهش فرصت ندم؟
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
قبل از هر چیز 4 ساله شدن همدردی رو به همه و خودم تبریک میگم:227:
بعد از این مدت که همه راه های ارتباطی رو با این خانوم قطع کرده بودم دیدم منو تو فیس بوک پیدا کرده و با یه نام کاربری رفته عضو شده و واسم پیام گذاشته.کلی حرف زده بود بهم گفته بود بی معرفت ... نوشته بود دوباره بهش فرصت بدم ... نوشته بود خیلی دوستم داره و بدون من نمی تونه زندگی کنه و فقط و فقط منو میخواد ... نوشت من فقط با تو ازدواج میکنم وتو عشق منی .... منم واسش نوشتم دیگه تقریبا فراموشت کردم دست از سرم بردار ... دوباره واسم پیام گذاشته بود که مگه من چیکارت کردم که منو ترک کردی؟ من عاشقتم ازم جدا نشو ترکم نکن خواهش میکنم ... من دوستت دارم و ...
الان نمی دونم چی کار کنم! منطقم دیگه هیچ وقت این دخترو نمیپذیره هنوز دوسش دارم اما نمی تونم به حرفاش اعتماد کنم ... از کجا معلوم دوباره حرفشو عوض نکنه؟! بهش گفتم تو دیگه واسم فقط یه همکلاسی هستی و بس
ازم میخواد بهش اعتماد کنم بهم گفت هیچوقت بهم دروغ نگفته و نمیگه و احساسش نسبت بهم واقعیه ازم فرصت میخواد تا عشقشو بهم ثابت کنه ... نمی دونم اصلا درسته بهش فرصت بدم؟؟پس معیار هام چی میشه؟ گیج شدم دوباره... بهش معیار هام رو بگم؟یا اصلا بهش فرصت ندم؟
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
فراموشش كنين. براي هميشه.
اون كم سنه و احساساتي. براي همين اين حرفا را براتون نوشته.
فراموشش كنين. دوباره همه چيز را خراب نكنين تا مجبور بشين از صفر شروع كنين.:305:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
فراموشش كنين. براي هميشه.
اون كم سنه و احساساتي. براي همين اين حرفا را براتون نوشته.
فراموشش كنين. دوباره همه چيز را خراب نكنين تا مجبور بشين از صفر شروع كنين.:305:
تو همین مسیر قرار گرفته بودم اما حرفهایی که میزنه حسابی رو مخمه ... خدایا کمکم کن ... ازم یه فرصت دوباره خواسته ... نمیدونم واقعا نمی دونم موندم چی بهش بگم
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
بهش بگو نه .
نذار بعد از اين همه سختي كشيدن براي فراموش كردنش دوباره احساساتت را به بازي بگيره.:305:
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
دوست خوبم سلام
به نظر من این عشق که الان داری میگی به مرور زمان به کینه تبدیل میشه دیدگاه شما باید این باشه که اون خانم باعث شده که یه تجربه تو زندگیت پیدا کنی هر چند تجربت تلخ بوده اما واقعا ارزششو داشته و در نهایت میتونی تو آینده ازش استفاده کنی در حقیقت چیزی که مشخصه اینه اون خانم زن زندگی برای شما نمیشه و شما باید ازش جدا بشی می خوام اینو بهت بگم دوست من الان ولش کن که برگرده دانشگاه و اون موقع یه بار بشین و براش حرف بزن و بگو که معیاری برای ازدواج او نیستی و خودش در آینده باهات دچار مشکل میشه که ازت دست برداره میدونم که اون با حرکات زنانه باز می خواد شما رو جذب کنه و شما باید تا اونجایی که میتونی ازش دوری کنی.
باید اینو هم بگم کسی که واقعا عاشقت باشه تو هر موقعیتی که باشه و باشی حاظره تو یه خونه کلنگی هم باهات زندگی کنه عشق با پول بدست نمیاد.
شما که میتونی تو بهترین جای تهران خونه بگیری خب وضع مالیت خوبه اگه می خوای ازدواج کنی خب در فکر باش نامزد کن باید اینو هم سر منشا فکرت کنی هر وقت که ماهی رو از آب بگیری تازه هست اگه فکر کردی که اون خیلی زیباست و عاشقش شدی مطمئن باش زیباتر از اون هم واست پیدا میشه این دنیا خیییییییییییییییلی بزرگه ازش استفاده کن و خودتو تو قفس ننداز .
خلاصه ای کاش من بجای شما بودم ....یه سایت بهت معرفی می کنم قبلش معیارهای ازدواجتو مشخص کن بعد اگه خواستی و تصمصیم ازدواج داری دست بکار شو حداقل میتونی نامزد کنی سایت ازدواج برو ببینم چیکار می کنی اینطور راحتتر می تونی خودتو از افکار مزاحم خلاص کنی:46:
http://www.iranzendegi.com
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام
الان متن شمارو خوندم
ظاهرا شما توی رابطه ایی دچار مشکل شدی که من هیچوقت تجربه شو نداشتم
منظورم دوستی قبل ازدواجه
نمیدونم میتونم شرایط شمارو بخوبی بفهمم ...؟
یه جایی این دختر خانم گفته : خب من که دوستت دارم تو هر جوری میخوای فکر کن
مطمئنا آدم وقتی کسی رو دوست داره براش مهمه که اون چه فکری میکنه...
به نظر من هر علاقه یی در کنارش منطق هم باید بصورت موازی حرکت کنه توی 99.9% اینطوریه
هیچکدوم نباید اون یکی رو نغز کنه مگر در مواردی خاص (0.1%) اونم جاییه که واقعا دو نفر به اون درجه اعتماد و اطمینان از هم رسیده باشن
نمیدونم شما تا چه حد با عرفان آشنایی داری اما توی عرفان هم یه مرحله و مقامی هست که همه حجاب هارو کنار میزنن و فقط یه افراد خاصی میتونن به اون مقام برسن
که اونجاست که هر چیزی مجازه، چون دیگه اونجا عالم امنه و پرده ستر شماست، و در اونجا یه پرده میکشن بین شما و بقیه که فقط شما و معشوق اونجایید
و هرگونه شلتاق توی اون مقام برای شما مجازه .. یعنی اونجاست که میتونید هرجور که خواستی با معشوقت صحبت کنی حتی میتونی بهش خرده بگیری و ناز کنی
یه جای دیگه گفتین این خانوم براتون شرط گذاشته یه خونه خیلی خوب توی بهترین نقطه تهران!
اگر نخواهیم بگیم شرط بهتره بگیم شرایطی که گذاشته یه مقدار دور از دسترسه...! و ظارهرا خودشم حواسش به این قضیه بوده...
اگر فکر میکنید که به دروغ بهتون میگه دوستتون داره، پس دیگه چرا براتون مهمه که بدونید علت دروغش چیه؟ آیا دونستن علت دروغ مهمه ؟
آدما به دلایل زیادی دروغ میگن ... یا براشون نفعی داشته باشه ... یا تلافی گذشته هاشون .. یا بخاطر عشق زیادی (که البته این مال زمانیه که وجود خود عشق توی رابطه تثبیت شده باشه و اصل عشق زیر سوال نباشه و وضعش معلوم باشه) یا به هیچ دلیلی و بخاطر هیچی!!!
هرکسیکه میگه دوستت دارم (به راست یا دروغ بودن حرفش کاری نداریم) اما همیشه دوست داشتن مساوی با این نیست که برای ازدواج مارو میخواد!
گفتن این حرفم مثل گفتن دروغ میتونه دلایل زیادی داشته باشه ( شاید یکی نیاز داره به گفتن این کلمه و اینجوری یه سری از نیازهای عاطفیش ارضا میشه و هزارتا علت دیگه ...)
هر حرفی سند نیست!!
مطمئن باشید توی این دنیا اون دختر تنها کسی نیست که میتونه شمارو خوشبخت کنه ...
خدا هم به بنده هاش هزاربار فرصت انتخاب میده توی زندگیشون ...
ایندفعه شتاب زده عمل نکن و سعی کن یکم محتاط تر جلو بری ...
به امید خدا حتما موفق تر از همیشه خواهی بود...
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
«اميد» چونان پرنده ايست
كه در روح آشيان دارد
و آواز سر مي دهد با نغمه اي بي كلام
و هرگز خاموشي نمي گزيند
و شيرين ترين آوايي ست كه
در تندباد حوادث به گوش مي رسد
و توفان بايد بسي سهمناك باشد
تا بتواند اين مرغك را
كه بسيار قلبها را گرمي بخشيده
از نفس بيندازد
من آنرا در سردترين سرزمين شنيده ام
و بر روي غريب ترين درياها
با اين حال ؛ هرگز ؛ در اوج تنگدستي
خرده ناني از من نخواسته است
(امیلی دیکنسون)
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
تجربه ي خوبي داشتي.انتخاب بعديت مطمءنا عشقته.روابط تو اين دورو زمونه اصن لازمه.همه گرگ شدن.ميخواي گوسفند بموني ??? کسي که ميگه اينجور رابطه ها خلاف سنت اشتباه ميگه.ما هم سنت خودمون رو داريم.و به نسل هاي آينده انتقال ميديم. ;;; توصيه ي من به تو . س.ک.س نکن. مشروب نخور. سيگار نکش. دروغ نگو.توي رابطه ها هم متعادل باش.هر کي تحت تاثير احساس شديد قرار بگيره ضربه ميخوره.عاقل باش اين درسته.تجربه ي. خوبي داشتي عزيزم .نگران نباش.
-
RE: تمومش کردم!! کمکم کنید تحمل کنم
سلام من میگم ولش کن تواصلان خانوادشودیدی اصلان باخانوادش دیدیش بیرون که باهمن اصلان عکسی ازخانوادش بهت نشون داده تاچیزیوندیدی باورنکن آدمای پورتوقع ازدماغشون بالاترنمیبینن تودیدی بعدازتودیگه باکسیم بوده من همچین دوستی داشتم که خیلی ماهرانه پسراروبادروغ میپیچونه وخوب بادروغاش ببخشیدامجبورم خرشون میکنه وقتی عاشق خودشون کردیاپولی ازشون گرفت بادروغایی مثل این خانم رهات میکنه ممکنه بازم ببینیش ممکنه بازم بیاد سوراغت ولی بدون میخوادخوب ازیتت کنه وبه اصتلاح توروتوآب نمک واسه خودش داشته باشه که روزی تنهاشودتوباشی که بازبادروغاش گولت بزنه ازحرفاش معلومه اونورم یکی دیگه روپیداکرده وداره عشقوحال میکنه من اینونمیگم که توازیت شی من دارم اینومیگم که چشاتوبازکنی وواقعیتوببینی من میدونم توباکسی که بهترازاینه لیاقتته ازدواج میکنی حالاچه باش دوستشی چه بری خواستگاریش موفق باشی گلم