چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام دوستان.من حدود 10ماه با یه نفر رابطه دشتم.متاسفانه تو این مدت خیلی بهش وابسته شدم.چون قبلش یه شکست عشقی خورده بودمو دنبال یکی میگشتم که بهش دل ببندم.هفته ی قبل من هرچی بهش زنگیدمو اس ام اس دادم اصلا جواب نداد.منم خیلی نگرانش شدم.چون تو شهر ما دانشجو هستشو تو یه خونه تنها زندگی میکرد.خیلی ترسیدمکه نکنه اتفاقی براش افتاده باشه.واسه همین صبح با مامانم رفتیم در خونشو کلی در زدیم تا درو باز کرد.گفت خوابیده بودمو صبح بتو اس ام اس دادم مگه ندیدی؟مم چون گوشیم رو سایلنت بود ندیده بودم اسشو.خلاصه بعد اینکه رفتم خونه گفت همه چیو خراب کردمو حتما بعد این هرچی بشه مامانت میاد بمن گیر میده و نصیحتم میکنه.ازاونموقعم دیگه جوابمو نداد.الان حالم خیلی بده.بدون اون نمیتونم ادامه بدم.میخوام بازم روز تولدش ازش بخوامکه برگرده.اینکارو بکنم؟ارزششو داره؟اگه نه اونوقت چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302::316::325:[/size]
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام
به همدردی خوش آمدید
اگر امکان دارد برای ما بیشتر از خودتان بگوید
مثلا"
چند سال سن دارید؟
تحصیلات؟
چطور با مادرتان در خصوص رابطه صحبت کردید؟
توصیحات هر چه شفاف تر باشد دوستان بهتر شما را راهنمایی میکنند
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام.من 20سالمه.دانشجوی رشته ی مهندسی شیمی هستم.اونم دانشجوی برق بود.امسال میخواد ارشد بده.خب مامانم میدید که همش دارم اس ام اس میدم به یکی.هرروز میگف باکی اینهمه میحرفی؟منم اخرش بهش گفتم.برخوردش معقولانه بود
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
ندا جان خوش اومدی
دوست من فکر نمیکنی که که انتخاب این آقا و وابسته شدن شما کاملا احساسی بوده (شکست عشقی)؟یعنی فقط دوست داشتی به یکی دلببندی بدون اینکه ببینی چقد مناسبید یا اصلا این رابطه درست یا نه فقط خواستی از اون شرایط جدا شی پس تا اینجای کار این آشنایی شروع منطقی نداشته!
ببین دوست من شما با این کار فقط خودت کوچیک میکنی و اون گریزان...مطمن باش با این کارت اون خودشو واست میگیره...اگه واقعا بت علاقه مند باشه که بر میگرده اگرم دنبال بهانه باشه که با این کارت هم خودت کوچیک میکنی هم خودت بش تحمیل کردی که اصلا قشنگ نیست!
راستی یه سوال هدف از این رابطه چیه؟اگه دوستیه مادرتون با این رابطه مشکل ندارن؟
[color=#FF0000]ببین عزیزم ازت میخوام عاقلانه فکر کنی اگه هدف از این رابطه دوستیه دیر یا زود تمام میشه و هرچیم طولانیتر باشه جدایی سخت تر...به این فکر کردی که تحمل یه جدایی و شکست دیگه رو داری؟؟!!!!!!!!سعی کن به این فکر کنی که رابطه بی هدف هرچی زودتر تمام شه بهتره!
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
من هدفم ازدواج بود.اونم گاهی وقتا میگفت میخواد بامن ازدواج کنه و گاهیم حرفایی میزدکه انگار هدفش فقط دوستیه .بنظرم شما راست میگین.اون بهرحال برنمیگرده و من فقط خودمو کوچیک کردم
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
عزیزم من کاملا درکت میکنم...دخترا این طورن اغلب تو یه رابطه به ازدواج فکر میکنن...اما این در مورد پسرا نیست عزیزم مطمن باش اگه هدفش ازدواج بود حتما میگفت نه یه بار بگه یه بار نه...این جور یه حالت امیدواری بت میده...دوست گلم روزای اول سخت اما سعی کن خودتو سرگرم کنی اصلا خودت کوچیک نکن:305:...تو تازه 20 سالته کلی فرصت داری کلی وقت داری تا عاشقت بشن عاشق بشی و عشق واقیت و پیدا کنی:43::43:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام
مطمئن باش اون آقا قصدش ازدواج با شما نيست!
پسري كه واقعا قصد ازدواج داشته باشه،30 ماه كه خوبه،نميذاره حتي 3 هفته هم بگذره و سريع خانوادش رو در جريان ميذاره و اقدام ميكنه!
راستي يه نكته پليسي!! شما فرمودي آدرس خونشون رو داشتي،نكنه قبلا خونش هم رفتي!!؟؟:82:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام.مامانش درجریان بود.اما میگفت الان دانشجوام.نه کار دارمو نه موقعیت مالی.من خونش نرفته بودم.یعنی همیشه میخواست برم.اما من هیچوقت نرفتم.فقط ادرسو موقعیت خونشو بهم گفته بود.بهد از اینکه کلی با مامانم گشتیمو از بنگاهای معاملاتی سوال کردیم خونشو ÷یدا کردیم.چون گفته بودکه خونه ی یکی از این املاکیارو اجاره کرده.
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
نقل قول:
من خونش نرفته بودم.یعنی همیشه میخواست برم.اما من هیچوقت نرفتم
كار خوبي كردي،واقعا شانس آوردي كه گولش رو نخوردي!:104:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
افرین عزیزم کار خوبی کردی که نرفتی:46:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
بابا دیگه انقدم گاگول نیستمکه.
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
خوب عزیز من با اینکه متوجه شدی طرف میخواد تورو به خونش چندباری ببره و ازت سوء استفاده کنه و هدف اصلیش مشخصه ... باز خواستی رابطه رو ادامه بدی و به ازدواج به همچین فردی فکر کنی ؟؟
بهتر یه خورده از فاز احساسی خارج بشید و منطقی تر فکر کنید .. سن شما هم اونقدر کم نیست که احساست نزاره شما منطقی فکر کنید ..
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
عزیزم اگه بخوادت برمیگرده.:305:
فقط تورابطه رو قطع کن ببین اون چی کار میکنه واین طوری واسه خودت هم مشخص میشه که آیا واقعا می خواستدت یا نه.
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
سلام ندای عزیز امیدوارم بیشتر در این مورد فکر کنی.
اگه کسی به خاطر یه مورد کوچیک این طور عکس العمل نشون بده فردا تو مسادل سخت زنوگی چی کار می کنه؟؟؟
و اگه اون هم شما رو واقعا به عنوان شریک زندگی دوست داشت هیچ وقت یه هفته ازت بیخبر نمی موند.
به نظرم بیشتر فکر کن هر چند می دونم سخته ولی به خاطر آینده باید تحمل کرد
راستی اگه واقعا می خواسته ازت سو استفاده کنه به نظرم بهتره فراموشش کنی چون عشق و دوست داشتن واقعی به آدم چنین اجازه ای نمیده
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
من واقعا نمیدونستم قصدش سو استفاده از منه یا نه.الان 2هفتس که ازش خبر ندارم.دارم همه ی سعیمو میکنمکه فراموشش کنم.از شما دوستای عزیزم بخاطر راهنماییتون خیلی ممنونم.ولی خیلی سخته.خیلیییییییییییی.
دلتنگیهای ادمی را باد ترانه ای میخواند
و رویاهایش را اسمان ÷ر ستاره نادیده میگیرد سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من..................
واقعا سردرگمم
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
ندای عزیز درکت میکنم اما اصلا خودتو نباز همینطور که همه گفتن اصلا پا پیش نزار که خودتو کوچیک میکنی:305:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
اون مي خواسته مامانت از رابطه تون چيزي ندونه تا هر بلايي مي خواد سرت بياره و در نهايت هم رهات كنه.:305:
الان ناراحت شده چون تو با مطلع كردن مامانت بهش فهموندي يك رابطه رسمي مي خواي كه توش از سوء استفاده خبري نيست براي همين اينقدر ناراحت شده.:305:
فراموشش كن ندا اگه اون هم رابطه رسمي و ازدواج بخواد پا پيش مي ذاره در غير اينصورت فراموشت مي كنه تو هم فراموشش كن.:305:
خودش هم اين را به تو گفته تو پست هاي اول ات نوشته بودي.
گفته حالا از فردا هر اتفاقي برات بيفته مامانت فكر مي كنه من كاري كردم
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
ولی از همون اولم میدونست که مامانم درجریانه.اصلا اول دوسم داشت.اما کم کم سرد شد:302:
RE: چیکار کنم؟دیگه خسته شدم.لطفا تا 23ام جواب بدین
neda10 عزیز سلام
به همدردی خوش آمدی
این رابطه که خوشبختانه قطع شده ، و شما هم به درستی داری روی فراموش کردنش کار می کنی .
عزیزم اینو از ما بشنو و به کار بگیر ، هرگز وارد این رابطه ها نشو .
تاپیک زیر را هم بخون مفیده :
http://www.hamdardi.net/thread-17296-lastpost.html