نوشته اصلی توسط mojgan_1369
الان 4 ماه از اون موقعی که این مشکلو مطرح کردم می گذره و من هیچ تغییری نکردم. داره از خودم بدم میاد و روز به روز بیشتر متوجه ضعف های ارتباطی خودم میشم. شناختی که پیدا کردم:
روز به روز کم حرف تر می شم
بهش ابراز احساسات نمی کنم جز توی اس ام اس
از بالا بهش نگاه میکنم
ازش تعریف نمی کنم
تشویقش نمی کنم
مدام مردای دیگه رو تو سرش می زنم
هی ایراد می گیرم که چرا حقوقت کمه چرا ماشینت فلان مدل نییست چرا خونت فلان جا نیست. ( در حالیکه اوایل موقعیتشو خوب می دونستم!)
هر گونه ارتباطش با خواهر و مادرش شدیدا منو آزار می ده
به خواهر و مادرش تیکه انداختم و هنوز هیچی نشده اونا از دست من دلخور شدن
توی جمع حرفی برای گفتن ندارم. با دیگران نمی جوشم. اونا رو از خودم کمتر می بینم
توی ماشین که می شینم حرفی ندارم بزنم و تا اون چیزی نگه همینطور ساکتم.
وقتی به خانوادش سر می زنه گریه می کنم!
همش می گه دوست داره سورپرایزش کنم تا حالا یکبارم تو این 9 ماهی که با همیم این کارو نکردم.
2 روز پیش تولدش بود. روز تولدش نبودم و هنوزم کادوی تولد براش نخریدم.( چون نمی دونم چی بخرم!!!)
و خیلی چیزای دیگه. این کارا رو از قصد نمی کنم. مدام با خودم می گم این دفعه که ببینمش درست رفتار کنم ولی باز مثل همیشه می شه! قبلا چیزی نمی گفت و رابطه رو خودش جمع و جور می کرد. اما الان می گه اگه تو حرکتی نشون ندی منم کاری نمی کنم!
غرورم نمی ذاره کاری کنم. عقلم می گه باید تغییر کنم چون اینطوری هیچکی تحملم نمی کنه. اما نمی خوام نقش بازی کنم. می خوام از درون تغییر کنم.
چه کار کنم من؟؟؟؟؟؟:302: