نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
بخاطرحیاتاحالا روم نشده درموردمشکلاتمون ازکسی سوال کنم ولی اینجا گفتم منو کسی نمیشناسه مشکلمومطرح کنم تا شایدشمادوستان راهنماییم کردین
بعدازازدواج منوخانمم به مشکلی برخوردیم که داریم دوتامون هم افسرده میشیم
بعدازعروسیمون که الان 2 الی 3 ماه میگذره هنوزمن پسرم خانمم هم دختره وقت دکترزنان هم گرفتم رفتیم دکترگفتندمشکلی نداره فقط میترسه نمیدونم دردمو به کی بگم خونوادم میگن چرااین روزا افسرده شدی نمیتونم حرف دلمو بکسی بزنم کمکم کنید لطفا اشکم دراومده
دوست خوبم سلام
شما مطالب دکتر علی رضا معین رو بخون
متاسفانه وبلاگ ایشان بخاطر ف ی ل ت ر شدن کل سایت بلاگ اسپات قابل مشاهده نیست...
WWW.DOCTORMOEIN.BLOGSPOT.COM
ولی مطالبی در مورد روابط زناشویی نوشته که مطمئنا مشکلات شما رو حل می کنه
یا حق:72:
نوشتيد سرد مزاجي خانومم! اين يعني چي دقيقا؟ يه مثالي بزنيد؟
يعني نمي خوان باهاتون همبستر بشوند؟ احساس امنيت نمي كنند؟
بايد بدونيد ايشون يك بانويي هستند با كمترين تجربيات هم آغوشي و احساس امنيت و ايجاد بستر مناسب براي هم آغوشي براي ايشون از خود هم آغوشي با اهميت تره!
چند تا سوال:
- چند سال داريد هر دو؟
- آيا در صورتيكه شرايطي دراماتيك پيش بياد زود گريه مي كنه؟ مثلا موقع ديدن يه فيلم غم انگيز؟
- آيا در مواقع ناراحتي و بحث با شما گريه مي كنه و فرياد مي زنه؟
- آيا در رابطه با روابط زناشوييتون به توافقاتي رسيديد؟
- آيا پيش نوازي در روابط زناشويي مي كنيد؟
-
اين پست رو بخونيد رابطه زناشويي
به نظرم هنوز تونستيد باهاش ارتباط عاطفي برقرار كنيد....ارتباط عاطفي قوي براي خانم ها پيش نياز ارتباط جنسي هست و تا وقتي كه مردي نتونه اين ارتباط واحساس امنيت و ارامش رو در زنش ايجاد كنه در ارتباط جنسي هم موفق نخواهد بود
سلام دوست گرامی:
در دنیای امروز دیگه این مسائل حل شدنی هستند و مسائلی نیستند که بخواد برای شما ایجاد مشکل کنه و اولین کلام من با شما اینه که این مسئله رو حتما پیگیری و حل کنید چون با این حالت هم ترس بیشتر در خانم شما ماندگار میشه و هم شما دچار عدم اعتماد به نفس می شید و این خودش می تونه سایر روابط شما رو هم دچار مشکل کنه...
در رابطه با مسئله ذکر شده بهترین کار که می تونه خیلی به شما و همسرتون کمک کنه استفاده از تجربیات مهم و مفید دیگران در این مورد هست و اینکه مطمئنا همسر شما در زمان تجرد و هم کلامی با خانم های اطراف آنقدر از قسمت های ترسناک ماجرا شنیده و خیال پردازی کرده که الان براش تبدیل به یک مورد ترسناک شده و همین منجر میشه که نتونه با آرامش در این رابطه حضور داشته باشه..
دوست عزیز در این مورد شما باید حتما باهم صحبت کنید و در پی رفع مشکل مربوطه بر بیاید..به همسرتون این اطمینانو بدید که قرار نیست براش اتفاقی رخ بده و این رابطه رو هزاران نفر انجام دادندو صدمه ای ندیده اند..
اگر ایشان احیانا خاطراتی از دوستان خود مبنی بر اتفاقات این شب شنیده اند باید بهشون بگید که این اتفاقات نادر و در افراد به سطح فرهنگی پایین رخ میده نه در فردی که آگاهی کامل داره..
مقالات و کتاب های مفید زناشویی را تهیه کنید و با همسرتون با هم بخونید و در موردشون بحث کنید و این طور رابطه شما جذابیت بیشتری هم پیدا خواهد کرد..
در کنار اون شما فرمودید که به دکتر زنان مراجعه کدید و ایشان فرمودند که مشکل خاصی نیست ..پس بنابراین به احتمال زیاد بیشتر مشکل همسر شما فوبیا ست که منجر به واژینیسموس شده و چون ایشان دچار ترس شده اند و از دیسپارونی( درد حین مقاربت) می ترسند به دنبال انقباصات متوالی و تفکر منفی خودشون دچار این حالت شده اند..شما بهتره به یک روانپزشک مراجعه کنید و با مشاوره هردو شما و روش هایی که مطمئنا به شما و همسرتون آموزش داده میشه اقدام به رفع این مشکل کنید و نگذارید به جایی برسد که هم ایشان ترس جزئی از وجودشان باشد و هم شما اعتماد به نفس خود را از دست بدهید...
در آرامش و بدون عجله و با همدلی با همسرتون و تامین نیازهای روحی ایشان آرام ودائم قدم بردارید...
ان شا الله که مشکل شما هم حل بشه..
موفق باشید...:72:
** پی نوشت:
پست من و غزاله جان تقریبا همزمان شد..بله غزاله جان 100 درصد اصرار بی فایده است و باید با آرامش پیش رفت ولی آرام و با هدف....
ضمن تشكر از ساراگلي...به نظرم بهتره صبرتون رو از دست نديد و در مرحله اول به پيش نوازي (صرفا نوازش و نه چيز ديگه)بسنده كنيد...در غير اين صورت اصرار زياد شما انكار بيش از حد همسرتون رو در پي خواهد داشت!!
_______________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
سلام
منظور ازسردمزاجیشوعرض میکنم
مثال.....صبح که ازخواب بلند میشم دوش میگیرموپیش نوازشو......تا میرسیم اون نقطه میترسه لباسامومیپوشمومیام مغازه.ناهارمیام خونه باز مثل صبح .......میترسه........شب میام بازمیترسه..این ازاین
اصلا گریه نمیکنه
من 29 سالمه خانمم 26 سالشون
چون من ورزشکارم هیکلم درشته خانم لاغره شناگره 2 ساعت باهم عشق بازی میکنیم تا میخوایم انجام.... بدیم تا.....میبینه میترسه قسم میخوره نه نه نه منم سرخورده وعصبی میشم ولی بهش ازگل کمترچیزی نمیگم که یموقع ناراحت بشه
عاشق همدیگه هم هستیم روابطمون هم خیلی خوبه
بازم سوال داشتین بپرسین جواب میدم
ممنونم ازشما
---------------------------------------------نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام
حتما به روانپزشک مراجعه میکنم
ولی یسری مشکلات توروابطمون داریم نمیتونم به کسی بگم فقط ارزوی مرگ میکنم حتی روم نمیشه به دکترهم بگم نمیدونم چیکار کنم میدونم مشکل ازمنه خانمم هم میترسه ازهردروارد میشم میترسه منم بچه میخوام یعنی باورکنیداگربچه رودوس نداشتم عمراافسرده میشدم فوقش این بود بدون ........روابط جنسی زندگی میکردم زندگی کنم
برادرم،
اين اصلا به معني سرد مزاجي ايشون نيست.. ايشون وقتي شروع كنند بسيار هم گرمند! و چه بسا كه يك روز مي نويسي كه با گرماي بيش از حد همسرم چه كنم...
برادرم به ايشون اطمينان بديد كه آرامش حاكمه و هيچ كاري نمي كنيد كه ايشون مورد اذيت واقع بشه و تاييدش كنيد... هر كاري مي كنه تاييدش كنيد! پيش نوازي رو بسيار خوب و ماهرانه انجام بديد.. و شرايطي كه در لينك براتون گذاشتم رو با توافق و سليقه همديگه بوجود بياريد... حتما موسيقي بگذاريد و حتما بدون كلام باشه و يك موسيقي ريلكسشن خريداري كنيد مخصوص رابطه خودتون!
شايد چند جلسه بايد شكيبايي كنيد تا بهتون اعتماد كنه..شايد لازم باشه فقط معاشقه كنيد... چندين بار... فقط معاشقه كنيد و اصلا سعي و اصرار به سكس نداشته باشيد... وقتي مي گه نه تحت هيچ شرايطي تحقير نكنيد/ سرزنشش نكنيد/ اصرار هم نكنيد... فقط توقف كنيد/ اما نوازش رو ادامه بدهيد و حرفهاي محبت آميز روبيشتر بگيد... مراقب زبان بدنتون باشيد... مراقب زبان بدنتون باشيد... تاكيد مي كنم: مراقب زبان بدنتون باشيد! مراقب چشماتون باشيد... به همه صورت شما نگاه مي كند و مي فهمد.... زنها بسيار باهوش هستند و حتي از روي حركت پلكهاي شما متوجه خواهند شد...پس اصلا ناراحت نشويد و بگذاريد يك آرامش رواني داشته باشه...
نوازش و ماساژ رو فراموش نكنيد...
لينكي كه در پست قبلي گذاشتم رو بخونيد...
در اونجا نوشتم كه حتما همه چيز دم دستتون باشه...به هيچ وجه ايشون به هواي چيزي ترك نكنيد... حتي ميوه هم بياريد.. گيلاس و آب ميوه بسيار خوبه...بگذاريد دم دست!
در آغوش يكديگر خوشبخت باشيد...
اي بابا.عجب مشكلي.دلم سوخت براي هردوتون.
يه بار يهو همه چيو تموم كنيد تو عمل انجام شده قرارش بدين بفهمه ترس نداره
شوخي كردم
من مجردم و تجربه اي ندارم ولي خواهرم كه ازدواج كرده يه مشكلي داره.اون موقع همخوابي با همسرش هيچ حسي نداره.از نوازش و.... تا آخر كار.هيچ حسي.بيچاره انقد غصه ميخوره ميگه دوس دارم بدونم اين لذتي كه بقيه ميبرن چه جوريه.ولي خب منو خواهرم احتمال ميديم كه دليلش تجاوزي باشه كه توي دوره ي نوجواني بهش شده.البته تجاوز كامل نبوده(از طرف يكي از نزديكان)
ممكن مشكل خانوم شما هم همچين چيزي باشه.چون ترسي كه ايشون داره انقدر زياده كه نميتونه فقط ناشي از شنيده هاش از ديگران باشه.به نظر من مسئله ي ديگه اي هست كه مربوط به گذشته اش ميشه.
دوستان درست ميگن.حتما بايد به روانپزشك مراجعه كنيد
اميدوارم مشكلتون به زودي حل بشه
مسئله ي رو كه گفتين روتون نميشه اينجا بگيد و حتما به روانپزشكتون بگيد.اون بايد همه چيو بدونه كه بتونه كمكتون كنه
ببخشيد كه با اينكه مجردم تو اين زمينه نظر دادم.شرمنده
شايد همين چيزي كه روتون نميشه بگيد ريشه اصلي اين مشكلات باشه! :162:نقل قول:
ولی یسری مشکلات تو روابطمون داریم نمیتونم به کسی بگم.......میدونم مشکل ازمنه.....
سلام دوست عزیز
همه که شب عروسی سکس کامل ندارن بعضی ها تا 8_9 ماه هم نمیتونن اما بالاخره انجام میدن نگران نباشید خوب این مسئله برای خانمها قبل از ازدواج خیلی ترسناکه
با همسرتون صحبت کردید دلیلشون چیه؟ از درد میترسن؟ میدونه بخاطر بچه نگرانید؟
هرچی شما اصرار کنید اون بیشتر میترسه باید خیلی صبور باشید:305: از بدن شما که وحشت نمیکنه؟
تو رفتارهاتون نشون ندید نگرانید چون اونم خیلی نگرانه
اين خيلي خوبه كه شما اينقدر صبوريد و به همسرتون فرصت مي ديد. واقعا تحسينتون مي كنم.
آيا خانواده (مادر) همسرتون مطلعند از اين مشكل؟ مادرشون خيلي مي تونند كمك كنند؟ من هم اوايل خيلي مي ترسيدم ولي با صحبت ها، نصايح و راهنمايي هاي مامان و خواهرم بعد از يك هفته بالاخره انجام شد. شايد اگه اونا نمي دونستند و راهنمايي ام نمي كردند به اين سرعت نمي شد.
البته همسر من به هيچ وجه در اين زمينه با من همكاري نمي كرد و خيلي بي تاب بود. و اين موضوع خيلي من را عصبي مي كرد.
ولي حتما پيش روانپزشك كه رفتيد مشكلتون را بگيد. احتمالا همون چيزي كه نمي گيد دليل اصلي مشكلتونه..
دوست عزيز
من هم دقيقا مشكل خانم شما رو داشتم . به طرز وحشتناكي مي ترسيدم . انقدر كه از اين و اون چيزاي ترسناك شنيده بودم مي ترسيدم . فقط اين رو مي تونم بگم هر چي اين زمان طولاني تر بشه ترس تو وجود خانمتون بيشتر ميشه .
متاسفانه شوهر من با برخورداي بدش و سرزنش كردنهاش باعث ميشد بيشتر سرد بشم و بيشتر بترسم . خواهشن شما اينكارو نكنين سعي كنين بهش آرامش بدين و بشينين باهاش صحبت كنين كه بالاخره بايد اين مشكل حل بشه و بگين كه كنارش هستين و باهم ديگه برين دكتر زنان و يا حتي يه روانپزشك كه اين ترسشون بريزه .
اين ناشي از ترسشونه و ربطي به سردمزاجيشون نداره . اگه دفعه اول اين اتفاق بيوفته و ببينه كه انقدر هم ترسناك نبوده ديگه مشكلي نخواهند داشت . مطمئن باشين .
به نظر من به خانوادش چيزي نگين . اين باعث سرخوردگي بيشتر ايشون ميشه . به جاش مي تونين برين دكتر روانپزشك يا دكتر زنان .
سلام
ممنون ازدوستانی که وقت گذاشتن
بنابه توصیه دوستان وقت دکترگرفتم
اقای deyvid
با توجه به مشکلی که فرمودید روتون نمی شه بگید من حدس میزنم به خاطر لاغری همسرتون و درشت اندامی شما باشه و اطلاعات نادرست هر دوی شما از این قضیه. به نظرم لازمه یکمی اطلاعات علمیتون رو در این زمینه و در مورد اناتومی قسمتهای مختلف بدن زن و مرد بیشتر کنید، چون این مساله ابدا مشکل ساز نیست و شما می تونید یک رابطه سالم و بدون مشکلات جسمی رو با هم تحربه کنید.
سلام و عرض احترام خدمت دوستان همدردی
بعداز چند ماه مشکلی که داشتم 20 روز پیش حل شد اونم با یک کرم بی حس کننده که دکتر از خارج برام اورده بود واقعا دستش درد نکنه زندگیه منو خانممو نجات داد
حالا منه بدبخت خیلی معذرت میخوام اینو اینجا مطرح میکنم بخاطر خیلی گرم بودنم که تو مجردی اصلا ابدا اینطور نبودم
با یه مشکل دیگه ای مواجه شدم اونم اینه که دفعات مسایل ج ن س ی ام خیلی بالا شده بطوریکه خانمم میگه من جوابگوت نیستم
ایندفعه گریه میکنه دیشب رفتم خونه دیدم خونه نیست زنگ زدم به موبایلش گفتم کجایی گفت خونه مامان بزرگ اینا هستم گفتم اونجا چرا گفت نمیتونم به نیازات جواب بدم
رفتم خونه مامان بزرگش شام خوردیم گفتم بریم دیگه من خوابم میاد فردا باید برم مغازه نیومد
گفتم باشه امشبو بمون اینجا فردا بیا خونه امروز برا ناهار رفتم خونه دیدم بازم نیستش زنگ زدم گفت نمیام نمی دونم چه خاکی به سر بریزم از بدو تولد تا اینجا مصیبت کشیدم
اینم یه نو زجریه خدا بهم میده منو خانمم بخداهمدیگرو خیلی دوس داریم نمیدونم این دیگه چه بلایی که داره سرم میاد میترسم خانمم ازم سردبشه
لطفا راهنماییم کنید گیج شدم واقعا نمیدونم چیکار کنم میترسم ازهم جدابشیم
سلام
چه خوب که مشکل قبلیتون حل شد
امیدوارم این مشکل هم با بالا بردن آگاهی و اطلاعات تون کمرنگ بشه
این قضیه که عنوان کردید ، کاملا طبیعی است ، فکر نکنید مشکل خاصی هست
نه و ابدا
شما طبق گفته خودتون بیست روز میشه که رابطه کامل رو تجربه کردید و اینکه گفتید در دوران مجردی اینگونه نبودید و خودتون رو کنترل می کردید مطمئن باشید که به مرور زمان داغ بودن این غریضه فروکش می کنه
دقت کنید
این رابطه اون جوری که برای یک مرد هست برای یک زن نیست
مردها رابطه رو یک ارتباط فیزیکی می بینند و هدف کسب لذت و در نهایت تولید مثل
اما در زنها این رابطه به عشق و علاقه تعبیر میشه
ببینید شما قبلا هم گفتید نوازش رو داشتید ولی اصل قضیه رو نه ، یعنی خانمتون اون نوازش و عشق رو میگیره و لذت می بره
در حقیقت خانوم ها از اینکه مردشون بهشون نزدیک میشه لذت می برن
در مردها این رابطه آغاز و پایان داره ولی در زنها نه
شاید یک زن در یک رابطه چندیدن بار به اوج برسه و شاید در طول یک ماه و در 10 بار رابطه حتی یک بار نه تحریک بشه و نه ارضاء بشه
که این قضیه خیلی اذیت کننده هست برای یک زن
احتمال می دهم اینگونه باشه
خصوصا اینکه خوردن یکسری غذاها و یا احتمالا قرص ها میتونه در کم شدن غریضه جنسی اثر گذار باشه
***سعی کن از مکانها و موقعیت ها و چیزهایی که تحریک کننده هست فعلا دوری کنی
***دوش آب سرد میتونه کمک کننده باشه
***تا دو سال اول زندگی معمولا زوج ها هر شب و یا اکثرا یک شب در میان این رابطه رو دارند و به مرور کاسته میشه
*** با خانومت عشق بازی کن ... بذار ببینه که دوسش داری و لزوما نمی خواهی هربار عشق بازی به رابطه برسه
*** تو شروع کننده باش. جوری که خوشش بیاد بعد کمی سرد شو و عقب نشینی کن تا اون سر شوق بیاد و اون ادامه دهنده باشه که بیاد جلو
*** تصور نکن یک شبه نتیجه می گیری ، نه یه مدت باید تحمل کنی، سعی کن خاطره ساز بشه براش
***شمع روشن کن
***روی تختخواب گل پرپر کن
*** عود و یا عطر تبخیر کن
***فضای خونه رو رومانتیک کن
***قبل از رابطه بهش اطمینان بده که همه جوره دوسش داری و تنها عشق اول و آخر تو هست
***اگه اضطراب و یا نگرانی داره در هر موردی ، سعی کن باهاش همدردی کنی و به حرف هاش گوش بدی که آرام بشه
***اگه خیلی در طول مدت روز بغلش می کنی و بوسش می کنی ، یه کم کمش کن ،بذار برای موقع رابطه
*** از دیدن فیلم ها ، عکس ها و یا صحبت کردن در این خصوص دوری کن چون تاثیر منفی برای خودت میذاره
***لینک زیر در این خصوص مطالب خوبی داره پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده ، بهش پیشنهاد کن که بخونه، ولی شرایط رو بسنج که به غرور خانومت از اینکه این مطالب رو بهش توصیه می کنی بخونه بر نخوره
سلام حتما به دکتر مراجعه کن
___________________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
_______________________________________
سلام بالهای صداقت خیلی ممنون وسپاسگزارم ازشما
سعی میکنم اون بالاییهارو انجام بدم
ازاون روزی که خانمم رفته نیومده دو سه بار رفتم پیشش میگه نمیام فعلا
میگه میترسم چجوری بیارمش خونه
ازاون روزی که رفته هر روز زنگ میزنه منو رصد میکنه کجام کجاها رفتم شام چی خوردم ناهار خوردم بطور خلاصه وار منو زیر میکروسکوب گذاشته . روزی 100 بار زنگ میزنه ولی نمیاد
یه سوال چجوری بیارمش خونه /؟؟؟؟؟
لطفا راهنماییم کنید ممنونتون میشم
با سلام ، امیدوارم که زندگیتون همیشه گرم باشه و هیچ موقع این مسائل رو نداشته باشید ولی هم شما کمی باید صبوری کنید و هم خانمتون رو پیش مشاور ببرید چون احساس می کنم خانمتون هم زیادی حساس هستند و خودشون رو با شرایط وفق نمی دهند و راه حل پیدا کنند . سریع صورت مسئله محرمانه زندگیشون رو که شما هیچ جا نمی تونید مطرح کنید رو پــــــــــاک کردند این اصلا درست نیست.
اگر روزی 100 بار زنگ می زنند پس بهتون خیلی علاقه دارند و شما می توانید در تلفن دومی بهشون با لحنی جدی نه دعوا که ناراحت بشوند ولی کمی جدی بخواهید که کارهاشون رو بکنند و برگردند خونه تا توی خونه با هم صحبت کنید و تلفنی در مورد این قضیه نمی شه صحبت کرد. شما هم مطالبی رو از این سایت می توانید بخونید که آماده باشید برای اینکه ایشون رو آگاه کنید و هم می توانید همزمان نوبت مشاوره بگیرید و ایشون رو مشاوره حضوری ببرید.
مطمئن باشید درست می شه رفتار ایشون از نداشتن آگاهی هست . البته شما هم اینکه دوران مجردی خلاف نکردید کارتون قابل تقدیره ولی الان هم سعی کنید حد تعادل را رعایت کنید تا مشکتون حل بشه. البته من مشاور نیستم و فقط تجربیاتم رو در اختیارتون گذاشتم ولی حتما با خانمتون به مشاوره حضوری بروید.
سلام
ازدوستان همدردی کسی نیست داداش خودساخته رو راهنمایی کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خودساخته عزیز :72:
به خاطر موضوع پیش آمده متاسفم.
با توجه به اینکه پیش متخصص زنان رفتید و ایشون گفتند مشکلی نیست، طبق اظهار نظر ایشون نتیجه می گیریم که مسئله ی فیزیولوژیکی در کار نیست.
پس می مونه بعد روانی و هیجانی قضیه. اگر برای حل شدن این مشکل پیش دکتر برید بعید می دونم بتونید نتیجه بگیرید. احتمالاتی که من درباره ی همسر شما میدم می تونه شامل وسواس(در روان درمانی منظور از وسواس صرفا شست و شو نیست) و تعارض های هیجانی(که می تونه مربوط به گذشته و عقایدی باشه که از پدر و مادر و جامعه مبنی بر گناه آلود یا درد آور بودن این رابطه هست) بوده باشه.
پیشنهاد من مراجعه به روانشناس بالینی با تخصص سکس تراپی یا درمان وسواس هست(چنین درمان گرانی هستند، به ویژه در تهران به وفور فعالیت می کنند و می توانند به شما کمک کنند)
به طور میانگین احتمالا با 8 تا 12 جلسه ی درمانی، نتیجه ی مطلوب به دست بیاد.
لطفا ما رو از نتیجه ی کار خودتون مطلع فرمایید.
شاد باشید.:72:
______________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط frn-moshaver
سلام ممنون و سپاسگزار
حتما میرم پیش روانپزشک:
دوست من! روانپزشک نه! به مواردی که با رنگ قرمز مشخص کردم دقت کنید، معمولا افرادی که از نظر روانی در وضعیت بسیار بد و اورژانسی هستند باید به روانپزشک مراجعه کنند نه همسر شما!(با توجه به مشکلی که اعلام کردید)نقل قول:
نوشته اصلی توسط خودساخته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خودساخته
__________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط frn-moshaver
سلام
رو چشم حتما میریم روانشناس
مرسی دستتون درد نکنه
سلام
بالهای صداقت عزیز ازدیشب طبق گفته شما رفتار کردم امروز زنگ زد گریه کرد اخه دیشب نرفتم دیدنش گفتش من میام خونه دلم برات تنگ شده گفتم منم دلم برات تنگ شده الکی گفتم 2 روزه غذا نمیخورم گفتم بزار دلش برام بیشتر تنگ شه زودتر بیاد
ناگفته نمونه اولین بارم بود بهش دروغ گفتم خدا منو ببخشه میخوام ببرمش پیش روانشناس ببینم بعد چی میشه شما راهم در جریان میزارم
یا علی دعام کنید
مبارک ها باشد :104: :104:
پس بالاخره بدست آوردی ،
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
یادت نره اینبار چنان رشته محبت و عشق رو محکم به پایش ببندی که نتواند در برود :72:
آقای خودساخته مقاله های مهارت های ارتباطی ، انتظارات زنان و مردان از یکدیگر ، زندگی بیست مخصوص خانموها و آقایون رو حتما بخون ... پرینت بگیر هم مخصوص مردها رو و هم مخصوص خانوم ها ... مال خانومت رو بذار یه جایی جلوی چشمش ، جوری که خودش کنجکاو بشه که بخوندش ...اگه پرسید ابنها چی هست
بگو من و تو لیاقت داشتن یک زندگی رویایی و عاشقانه رو داریم ، به نظرم نکاتی که توی این مقاله ها هست بد نیست ، نظر تو چیه؟
بذار خودش علاقه مند بشه
خونه رو هم براش خیلی زیبا عاشقانه کن
حتما گل بخر
زحمت شام هم پای خودت
اصلا هم روی مساله تون اصراری نداشته باش
بذار خودش بهت اجازه بدی نزدیکش شوی
__________________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
خیلی ممنونم که راهنماییم میکنید:72:
حتما رو چشم انجام میدم