حرف های بد شوهرم در موقع عصبانیت

سلام به همه
من 22 سالمه و همسرم 27 ساله و شغلش آزاده.حدودا 2 ماه و نیم از مراسم عروسیمون میگذره .زیاد پیش میاد با هم بحث کنیم اما زود از دلمون در میاد.جدیدا خیلی گیر میده و بحث ها مون بیشتر شده دو روز پیش من خونه بابام اینا بودم و وقتی اومدم خونه مادر شوهرم گفت همسرم زنگ زده و حال و احوال کرده منم ناراحت شدم که چرا به من یه زنگ نزده اما به روم نیاوردم و خودم بهش زنگ زدم و در جوابم گفت سرم شلوغ بوده و کار داشتم وقتی اومد خونه از میون حرفهاش فهمیدم که به زنداداشش زنگ زده منم ناراحت شدم و کفتم جه طور واسه اون وقت داشتی البته همسرم به بهونه برادر زادش زنگ میزنه و من حساس شدم رو این موضوع اما به روش نیاوردم که چرا به زنداداشت زنگ میزنی گفتم واسه اون کوچولو وقت داشتی واسه من نداشتی و بد اخم کردم.البته میدونم کار درستی نکردم شب که اومد بالا و تنها شدیم به شدت عصبانی شد و گفت این چه وضعشه تو به یه بچه 2ساله حسودی میکنی خسته شدم هر روز میری خونه بابات بگو و بخند میای خونه اخم و تخمت رو واسم میاری.خسته شدم از زندگیم راضی نیستم من میدونم کارمون به طلاق میکشه تا نهایت یه سال دیگه.تو تو ازدواجهای بعدیت هم شکست میخوری من میدونم.منم گفتم من ازت راضی نیستم حرف زدنت رو درست کن اونم گفت راضی نیستی برو خونه بابات منم کفتم جرا همش اینجوری میگی عرضه زن نگهداشتن نداشتی اومدی منو بد بخت کردی فکر کردی نمیتونم برم اونم گفت نه اگه بری میزنه پس سرت میگه برو سر خونه زندگیت.منم تا صبح گریه کردم همیشه موقع عصبانیت بدترین حرفها رو به زبون میاره .منم میتونستم برگردم خونه بابام یا دعوا راه بندازم اما میدونم اوضاع بدتر میشه و فقط ابرومون میره صبحش زنگ زد که از دلم در بیاره اما من محل ندادم و قطع کردم اونم دوباره لج کرده.اصل دعوا خیلی مسخره بود و شاید م میتونستم یه طوری بگم که ناراحت نشه و میدونم مقصرم اما این که به خاطر یه موضوع کوچیک یه همچین حرفایی بهم بزنه واقعا دلم رو شکونده نمیدونم چه جور برخورد کنم فعلا که قهریم لطفا راهنماییم کنید.

سلام عروس خانم:43:
عزیزم شما ازدواج کردی دیگه بچه نیستی پس بچگی نکن من اشکال رو از شما میبینم شما اگه از الان بخوای به رفتارات اینجوری ادامه بدی نمیشه فکر نکن همسرت همیشه باهات خوب میمونه پس بهانه گیری رو بذار کنار اگه از چیزی ناراحتی بذار وقتی آروم شد باهاش صحبت کن با زنگ زدن به دیگران به شما بی احترامی نکرده این فکرای منفی رو از خودت دور کن:305:
هیچوقت با موضوعات بی اهمیت اعصاب شوهرتو خورد نکن اینقدر تو زندگی مسائل مهم هست که اگه شما الان سر مسائل جزئی بخواید برخورد نامناسب داشته باشید بعدا سر مسائل مهم به شما اهمیت نمیده:324:
وقتی از شما عذرخواهی میکنه دیگه کشش نده وگرنه روزی که شما مقصرید اونم لج میکنه بخشنده باش تا مورد بخشایش قرار بگیری:43:
شما بی تجربگی کردید البته نباید همسرتون با شما بد حرف میزد:72:
من خیلی دیدم عروس خانمهای خوبی رو که سر مسائل جزئی قهر کردن بعد از چند ماه که شوهرش دنبالش نرفته مجبور شده خودش برگرده پس هیچوقت قهر نکنی خانمی:43:

سلام
وقتی عنوان تاپیک را خواندم ذهنم به جای دیگری رفت،حرفهای بد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بامن بمان...

دو روز پیش من خونه بابام اینا بودم و وقتی اومدم خونه مادر شوهرم گفت همسرم زنگ زده و حال و احوال کرده منم ناراحت شدم که چرا به من یه زنگ نزده اما به روم نیاوردم و خودم بهش زنگ زدم و در جوابم گفت سرم شلوغ بوده و کار داشتم وقتی اومد خونه از میون حرفهاش فهمیدم که به زنداداشش زنگ زده منم ناراحت شدم و کفتم جه طور واسه اون وقت داشتی البته همسرم به بهونه برادر زادش زنگ میزنه و من حساس شدم رو این موضوع اما به روش نیاوردم که چرا به زنداداشت زنگ میزنی گفتم واسه اون کوچولو وقت داشتی واسه من نداشتی و بد اخم کردم.البته میدونم کار درستی نکردم شب که اومد بالا و تنها شدیم به شدت عصبانی شد و گفت این چه وضعشه تو به یه بچه 2ساله حسودی میکنی خسته شدم هر روز میری خونه بابات بگو و بخند میای خونه اخم و تخمت رو واسم میاری........

---

اگر این نوشته از فرد دیگری بود و آن را میخواندید چه قضاوتی میکرید؟ به خاطر یه تلفن!4 بار ناراحت شدید و اخم کردید؟ برای چیزی که خودتان بزرگ جلوه میدهید؟ مشخص است چیزی که اصلا" مهم نیست انقدر سرش بحث و ناراحتی باشد ،همسرتان به جوش می آید

وقتی شما بهش زنگ زدید دیگه چه لزومی داره بهش بگید تو چرا زنگ نزدی؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بامن بمان...

.خسته شدم از زندگیم راضی نیستم من میدونم کارمون به طلاق میکشه تا نهایت یه سال دیگه.تو تو ازدواجهای بعدیت هم شکست میخوری من میدونم.منم گفتم من ازت راضی نیستم حرف زدنت رو درست کن اونم گفت راضی نیستی برو خونه بابات منم کفتم جرا همش اینجوری میگی عرضه زن نگهداشتن نداشتی اومدی منو بد بخت کردی فکر کردی نمیتونم برم اونم گفت نه اگه بری میزنه پس سرت میگه برو سر خونه زندگیت.منم تا صبح گریه کردم همیشه موقع عصبانیت بدترین حرفها رو به زبون میاره .منم میتونستم برگردم خونه بابام یا دعوا راه بندازم اما میدونم اوضاع بدتر میشه و فقط ابرومون میره صبحش زنگ زد که از دلم در بیاره اما من محل ندادم و قطع کردم اونم دوباره لج کرده.اصل دعوا خیلی مسخره بود و شاید م میتونستم یه طوری بگم که ناراحت نشه و میدونم مقصرم اما این که به خاطر یه موضوع کوچیک یه همچین حرفایی بهم بزنه واقعا دلم رو شکونده نمیدونم چه جور برخورد کنم فعلا که قهریم لطفا راهنماییم کنید.

---

خب شما کار خوبی کردید که کوتاه آمدید و اجازه ندادید کسی متوجه بشود،اما خانم محترم دقت کنید،در این شرایط همسر شما به همان دلایل عصبانی شده اما شما باز به خودتان حق داده اید، همه ما این را به خوبی میدانیم وقتی انسانی عصبانی میشود باید باعث تحریک بیشتر او نشویم، در حین عصبانیت و به خاطر مشاجره سر مسائل بی ارزش تند برخود میکنند، اما شما باز با حرفهایتان بیشتر ایشان را تحریک کرده اید،اگه به یه پسر مجرد بگن عرضه نداری زن نگهداری خونش به جوش میاد چه برسه به مرد،همسر شما ،بعد از 2 ماه اینگونه بهم بی احترامی میکنید ،آیا انتظار دارید اوضاع بهتر شود؟

من شما را محاکمه نمیکنم،اما رفتار شما ناشی از عدم بلوغ عاطفی است،برخورد های احساسی،تکانشی،لج کردن، همه بیانگر این موضوع است
امروز ایشان را بی محل کردید،خب که چی؟ درست میشه؟ اختلافها حل میشه؟ نتیجه اش این بود که ایشان هم برای شما جبهه میگیرند
معمولا" وقتی چنی دعوای بین مرد و زن پیش می آید،خانم ها به اولین جمله که باعث دعوا شده فکر میکنن،من که چیزی نگفتم!دیگه فکر نمیکنه که در این میان چقدر شرایط عصبانیت را فراهم کرده وچه چیزهای گفته،

لینک های زیر را مطالعه کنید
http://www.hamdardi.net/thread-4302.html
http://www.hamdardi.net/thread-7531.html

سلام

به نظر من شما نیاز به شرکت در کلاسهای مهارت زندگی دارید
به مراکز مشاوره مراجعه کنید و برای این کلاسها ثبت نام کنید
باور کنید که خیلی تاثیر داره

موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mta

سلام

به نظر من شما نیاز به شرکت در کلاسهای مهارت زندگی دارید
به مراکز مشاوره مراجعه کنید و برای این کلاسها ثبت نام کنید
باور کنید که خیلی تاثیر داره

موفق باشید

---

سلام
میشه بیشتر در مورد این کلاس ها بگید این که مراکز مشاوره دولتی منظورتونه یا خصوصی و اگر هم غرب تهرات آدرسی دارید بهم بگید؟

سلام خانومی:72::72::72:

خیلی کار خوبی کردی که دعوا رو کش ندادی. آفرین به تو که مثل یه خانم رفتار کردی :104:

یه خواهشی ازات دارم که خیلی مهمه... خواهش می کنم، خواهش می کنم توی دعوا فقط و فقط ناراحتیت رو بیان کن و حرف رو به مسائل حاشیه ای نکشون. مثلا اگه گفت مامانت چرا این کار و نکرد در جواب اش بگو مامانم تو رو دوست داره و تمام تلاش اش رو برای خوشحالیت می کنه.... "هرگز نگو پس چرا مامان تو اون کار رو کرد....."

و خواهش می کنم وقتی داری منظورت رو بیان می کنی خدایی نکرده از حرف های زشت استفاده نکنی. وقتی یک مدتی این کار رو تکرار کنی می تونی برای همسرت یه الگوی خوبی باشی. وقتی متوجه اش کنی که چه راهی رو برای بیان ناراحتی هات انتخاب کردی و دلیل این کارت فقط حفظ حرمت بینتون بوده مطمئن باش اون هم مثل تو رفتار می کنه.

من الان 2 ساله که ازدواج کردم. اوایل مشکلات شما رو داشتیم. مثلا یک کاری مثل گل خریدن، زنگ زدن، محبت کردن و ... رو انجام نمی داد و من اصرار داشتم که این کار رو انجام بده. الان بعد از 2 سال این کارهارو انجام می ده ولی ای کاش نمی کرد، چون وظیفه وار این کارها رو انجام می ده.

من از تجربه شخصی خودم می گم، سعی نکن مجبوراش کنی کاری رو انجام بده، بلکه سعی کن حس اش رو تغییر بدی یا اینکه متوجه بشی با چه زبانی محبت اش رو بهت نشون می ده. اگه بتونی قضاوت کردن رو چند ساعتی به تاخیر بندازی مطمئن ام که نتایج دیگه ای می گیری:82:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mta

سلام

به نظر من شما نیاز به شرکت در کلاسهای مهارت زندگی دارید
به مراکز مشاوره مراجعه کنید و برای این کلاسها ثبت نام کنید
باور کنید که خیلی تاثیر داره

موفق باشید

---

سلام
میشه بیشتر در مورد این کلاس ها بگید این که مراکز مشاوره دولتی منظورتونه یا خصوصی و اگر هم غرب تهرات آدرسی دارید بهم بگید؟

---

سلام
کلاس های مهارت های زندگی یک دوره داره که مخصوص زوجهای جوان هستش و این کلاسها معمولا به صورت گروهی برگزار میشه که همه شرکت کنندگان زوجهای جوانی هستن مثل خودمون که بهتر شدن روابط در زندگی مشترکشان در این کلاس ها شرکت میکنند و از تجرییات خودشون میگن و درباره موضوعاتی مثل

مهارت ارتباطی
مهارت گفتاری
مهارت کنترل خشم
انتخاب و تصمیم گیری
اضطراب و استرس
پرخاشگری و عصبانیت
اعتماد به نفس
عشق ورزیدن و شناخت همسران
و چیزهای دیگه که الان یادم نیست ولی بی ارتباط با برقراری ارتباط خوب نیست

مشاور من به من گفت برای کسانی که مشکلی تو زندگیشون هم ندارن این کلاس ها خوبه و از بروز مشکلات احتمالی پیشگیری میکنه

من خودم ثبت نام کردم اما هنوز کلاس آقایان به حد نصاب نرسیده اما کلاس خانم ها خیلی زود تر به حد نصاب رسید و برگزار شده
برای شرکت تو این کلاسها میتونید به مراکز مشاوره مراجعه کنید بین دولتی و خصوصی هم فرقی نداره هر دو این کلاس ها رو برگزار میکنند

حالا گذشته از این حرفها به نظر من بجای گذروندن واحد های اختیاری بدرد نخور تو دانشگاه جای این واحد ها خیلی خالی به نظر من 6 یا 8 واحد میتونن از این درسها توی دانشگاه برامون بزارن که خیلی عالیه و بدرد زندگیمون هم میخوره شاید باورتون نشه اما از واحد هایی که من تو دانشگاه گذروندم 1 واحدش هم به درد من نخورده
موفق باشید

:323:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سلام عزیزم
به خدا منم چنین مشکلاتی رو داشتمام با گذشتزمان پخته میشی. اینقد حساس نباش، به خدا همه چیز درست میشه. اگه شوهرت موقع عصبانیت چیزی گفت فقط سکوت کن،هیچی نگو، اگه موقع دعوا با شوهر دهن به دهن بشی، هیچی از زندگیت باقی نمی مونه، فقط احترام عنصر زندگی مشترک هست، تو احترام بذار تا اونم یاد بگیره
اونقدر در حقش خوبیکن که از کرده خود پشیمون بشه:43:

سلام دوست عزیزم
امیدوارم خوب باشی و همیشه شاد و خندان
من خودم مربی این کارگاه در اصفهان ٔ هستم ٰ و تا حالا چندین دوره برگزار کردم که المدلله عالی بوده .
بهتون پیشنهاد میکنم حتما این کارگاه رو شرکت کنید . در روابط با دیگران مخصوصا با شوهر خیلی میتونه کمکتون کنه

اما چند تا نکته کوتاه به شما میگم ٰ امیدوارم کمکتون کنه
من نمیگم که همسر شما اشتباهی نکرده .
اما یه نکته به شما بگم که همه ماها انسانیم و خطاکاریم . اصل این است که از روش صحیح جلوی اشتباهات خودمون رو بگیریم
انتقاد از شوهرتون یه حق برای شماست ٰ اما نکته مهم اینه که چه جور من انتقاد کنم که زندگیم به هم نپاشه

اما چند نکته در مورد روش انتقاد کردن صحیح
1 ) قبل از انتقاد خودت رو جای شوهرت بذار ٰ اگه تو جای او بودی چکار میکردی ؟
2 ) قبل اینکه اون انتقاد رو به کسی دیگری بگی ٰ به شوهرت بگو ٰ و الا اگه همسرت اونو از دیگری بشنوه خیلی بدتر میشه .
3 ) حالا که میخوای انتقاد کنی ٰ قبلش حتما بهش بگو که (( عزیزم ؛ قصدم این نیست که نارحتی دیگه درست کنم ٰ بلکه میخواهیم با هم مشکل رو حل کنیم )) و چون نوعا این مطلب گفته نمیشه ٰ مشکلاتی همراه خودش خواهد داشت
4 ) قبل ار بیان آن انتقاد ٰ یه درصدی احتمال بده شاید خودت اشتباه برداشت کردی و اون کمتر مقصر باشه ( کاملا جریان رو به نفع خودمان تموم نکنیم ٰ بگو : واقعا شاید من هم اشتباه کرده باشم ) این پیام دین عالی ماست عزیزم

5 ) در انتقاد اول نقاط مثبت رو بگیم ٰ که طرف مقابل احساس کنه خوبی ها رو هم میبینی (( بلاخره شوهر تو نکات خوبی هم داره در احترام و دوست داشتن تو ))

6 ) موقع انتقاد لجبازی و یکدندگی رو کناز بذار

7 ) حتما حتما در موقع انتقاد سعی کن خوش اخلاقی رو یادت نره که معجزه میکنه ٰ واقعا میگم معجزه میکنه و من این رو خودم بارها و بارها تجربه کردم

8 ) اگه با این انتقادات مشکلتان حل شد ٰ جشن بگیرید ٰ حتی با دادن یک لیوان آب دست همسرتان ٰ و بعد از آن بنشینید و تماشا کنید که چقدر در زندگیتان معجزه میکند .
9 )نکته مهم دیگه که باید تقریبا اول میگفتم ٰ سعی نکن همیشه فورا انتقادات خودت را بیان کنی ٰ تو باید برای ساختن زندگی زیبا برای خودت و شوهر و فرزندان ٰ صبر و تحمل داشته باشی ٰ
البته آنها را در خودت هم نگه ندار ٰ که انسان بلاخره ظرفیتی دارد ٰ اگر همه را در خود نگه داری ٰ اذیت می شوی و اگر همه را بخواهی برای او بگی ٰ او منفجر میشود ٰ
در اینجا سعی کن ٰ روی یک کاغذ آنها را بنویسی ٰ تا اولا خودت تخلیه بشوی ٰ (( مثل شیر اطمینان آبگرمکن ))
خودت آرام شوی و بعد در موقیتی مناسب به او با لحن سازنده و رعایت موارد بالا آن را بگویی
این که میگم بنویس و در خودت نگه ندار ٰ اقتدا به علی (ع) میکنیم که بعد از فاطمه زهرا (س) درد و دلهای خودش را در خود نگه نمیداشت ٰ اما چون کسی نبود که به او بگوید ٰ لذا سر در چاه میکرد و به چاه می گفت و اینگونه خود را آرام میکرد .
اگه این موارد رو کاملا رعایت کنی ٰ اولین کسی که کامش شیرین میشود خود شمایید و اگر رعایت نکنی مثل برخورد خودت که در تایپیکتون گذاشته بود ٰ وال از همه دودش در چشم خودت خواهد رفت .

البته یه نکته مهم است که در کلاس مهارت در قسمت مهارت گفتگو به شما خواهند گفت : موقعیت X.Y.Z هست که به شما خیلی کمک میکنه ٰ که میترسم اینجا گار توضیحی بدم از جذابیت برای شما بیافته ٰ
اما اگر موفق به کلاس رفتن نشدید بهم بگید که به شما آن را هم ارائه دهم .

دوستدار شما
مهاجر بینشان
:43::43::43::72::72::72:

سلام به همه دوستان عزیزم. از صمیم قلب ازتون ممنونم که وقت گذاشتید برام و براتون مشکل یه هم نوع اینقدر مهمه.مرسی:46:
مهاجر بینشان عزیز شوهرم آدم بدی نیست و من میدونم که این مشکلات به خاطر آگاهی نداشتن از مهارت های زندگیه .راجع به این کلاسها میدونم که واقعا مفیده اما نمیدونم کجا ها برگزار میشه.اصلا تا به حال نشنیدم که تو منطقه ما یه همچین کلاسی برگزار بشه (تهران .اسلامشهر).ممنون میشم راهنماییم کنید چون مشکلم به جای اینکه حل بشه بدتر شده و ما تو این هفته یه دعوای بدتر کردیم و رومون بیشتر به هم باز شده البته الان با هم آشتی کردیم ولی دعوای خیلی بدی بود سر یه چیز الکی که حتی باعث شد من با پدرش که مثلا اومده بود ما رو آشتی بده بحث کنم اصلا فکر نمیکردم باباش یه همچین آدمی باشه اومد ما رو اشتی بده طرف پسرش رو گرفت.از اون روز به بعد دلم شکسته واقعا شکسته .نا امید شدم از همه جا . احساس تنهایی میکنم .برای اولین بار شوهرم دست روم بلند کرد شاید خیلی اروم زد اما خورد شدم هیچ موقع فکر نمیکردم شوهرم بخواد دست روم بلند کنه ...
اصل تو این دوره زمونه.باورم نمیشد.
اما اتفاق افتاد و من هیچ کاری نتونستم بکنم و فقط گریه کردم .چون میدونستم اگه کشش بدم اوضاع از اینی که هست بدتر میشه .ممنون میشم کمکم کنید.
منتظرم.:325:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بامن بمان...

سلام به همه دوستان عزیزم. از صمیم قلب ازتون ممنونم که وقت گذاشتید برام و براتون مشکل یه هم نوع اینقدر مهمه.مرسی:46:
مهاجر بینشان عزیز شوهرم آدم بدی نیست و من میدونم که این مشکلات به خاطر آگاهی نداشتن از مهارت های زندگیه .راجع به این کلاسها میدونم که واقعا مفیده اما نمیدونم کجا ها برگزار میشه.اصلا تا به حال نشنیدم که تو منطقه ما یه همچین کلاسی برگزار بشه (تهران .اسلامشهر).ممنون میشم راهنماییم کنید چون مشکلم به جای اینکه حل بشه بدتر شده و ما تو این هفته یه دعوای بدتر کردیم و رومون بیشتر به هم باز شده البته الان با هم آشتی کردیم ولی دعوای خیلی بدی بود سر یه چیز الکی که حتی باعث شد من با پدرش که مثلا اومده بود ما رو آشتی بده بحث کنم اصلا فکر نمیکردم باباش یه همچین آدمی باشه اومد ما رو اشتی بده طرف پسرش رو گرفت.از اون روز به بعد دلم شکسته واقعا شکسته .نا امید شدم از همه جا . احساس تنهایی میکنم .برای اولین بار شوهرم دست روم بلند کرد شاید خیلی اروم زد اما خورد شدم هیچ موقع فکر نمیکردم شوهرم بخواد دست روم بلند کنه ...
اصل تو این دوره زمونه.باورم نمیشد.
اما اتفاق افتاد و من هیچ کاری نتونستم بکنم و فقط گریه کردم .چون میدونستم اگه کشش بدم اوضاع از اینی که هست بدتر میشه .ممنون میشم کمکم کنید.
منتظرم.:325:

---

سلام دوست من
برای شرکت در کلاسهای مهارت های زندگی شما باید به مراکز مشاوره چه خصوصی چه دولتی مراجعه کنید
این کلاسها خیلی خوبه و مطمعن باش مشکلتون حل میشه
اگر این کلاسها برگزار نشد می تونید به مراکز بهزیستی مراجعه کنید اونها شما رو راهنمایی میکنند که این کلاسها کجا برگزار میشه
تلفنش رو هم میتونید از 118 بگیرید

در مورد کاری که همسرتون انجام دادن و روی شما دست بلند کردن خیلی ناراحت شدم و احساس شمار و درک میکنم که چقدر ناراحتید چون خانم من هم همچین کاری رو کرد و روی من دست بلند کرد یه کشیده ای زد که ستاره ها دور سرم میچرخیدن و دقیقا میدونم که چه حالی دارید و شمار و درک میکنم ولی سعی کنید که فراموش کنید خیلی سخته ها الان یک ماه که من نتونستم فراموش کنم ولی تلاشتون رو بکنید که فراموش کنید

سلام به شما میشه بگید دعواتون سر چی بود؟
فکر نکن هر چی بخوای به شوهرت میتونی بگی اونم کاری نکنه
خیلی بده که دست روت بلند کرده اما شما باید کاری کنی که دیگه تکرار نشه
بگو چی شد که کار به اینجا کشید؟

سلام مرسی از اینکه وقت میزارید. همدم عزیز اصل دعوا مثل دفعه پیش سر یه چیز مسخره بود خیلی مسخره .
اما این رو میدونم که دعوا های دفعه پیش مثل آتیش زیر خاکستر عمل کرد.شاید اصل دعوا چیز دیگری بود اما کینه ای که از بحث هایی که قبلا داشتیم دستاویزی شد که این بار بدتر بحث کنیم.
میدونم همه این ها از بلد نبودن مهارت های زندگیه .
واقعا به کمک همتون احتیاج دارم .مهاجر بینشان عزیز,sci عزیز و همه دوستان همدردی کمکم کنید من زندگیم رو دوست دارم . و دارم همه تلاشم رو میکنم که همسرم رشد کنه احساس افسردگی میکنم .من تو مجردیم دختر فعالی بودم اما الان صبح تا شب خونه ام .
روابطم با دوستام محدود شده از نظر مالی هم یه کم ضعیف شدیم و نمیتونم هر کلاسی که دوست دارم برم و حتی درسم رو ادامه بدم .اینا تو روحیه ام تاثیر گزاشته.کمکم کنید خودم رو قوی کنم خودم رو بسازم دوباره .
میخوام شوهرم شرمنده بشه که چرا با من همچین رفتاری داشته.