RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
دوستان
این کاملا طبیعیه، توجیح دقیق علمیش یادم نیست، اما این موردیه که به خاطر کارکرد سیستم عصبی تو بدن رخ میده، آزار دهندست ولی نگران کننده نیست. جن و اینجور چیز هم ربطی به این مورد نداره... معمولا بعد ده دقیقه سیستم عصبی بدن رو ول میکنه و شما میتونید به حالت عادی برگردید :-)
منشا فیزیولوژیکه...
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
من هم دچاراین حالتا شدم .ونمی تونستم تکون بخورم ولی دوبارازاون چنددفعه چشام کاملا بازبودواحساس می کردم چندتاادم کوچولودوروبرم هستن ولی هرکاری می کردم هیچ اراده ای ازخودم نداشتم .وبافشارزبونم بزوربسم الله .....گفتم .که یهواحساس سبکی کردم .حتی به دفترچندتامراجع تقلید که توقم بودن زنگ زدیم وهمشون تاکیدکردن که موقع خواب چهارقل وایته الکرسی روبخونم واین جورمواقع سریع بگم یاعلی وخداروشکرالان خیلی وقته که دچاراین حالتا نمیشم :310:.ولی من بامطالعات خودم به همون جواب دوستان رسیدم که اسمش ازنظرعلمی فلج خوابه ولی ازقول بزرگتراهمون بختک:163:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
منم اويا كه خيلي ذهنم مشغول بود دچار اين حالت ميشدم.خيلي آذار دهندست خيلي.وقتي كه بيدار ميشم حس آدمي كه از مرگ نجات پيدا كرده رو دارم.
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
فرهنگ جان خوشحال باش که خیلی ها این طوری می شن . و اصلا مشکلی نیست.
دلیلش و هم اقا کیوان عنوان کردن و دقیقا توضیحاتشون درسته. نگران نباش سعی کن قبل از خواب فکرت و خالی کنی از افکار منفی. به روزای خوب فکر کنی کنار پنجره هوای تازه تنفس کنی و با یاد خدا به خواب بری.
موفق باشی:72:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
وسط یه ده دور افتاده توی یه اتاق بدون برق چهارتا پسر چراغ روشنایی را خاموش می کنند تا بخوابند. تا این جاش هیچ مساله ای نیست. درسته؟
حالا تصور کنید داره خوابتون می بره که یه دفعه یکی از بچه ها شروع می کنه جیغ کشیدن!
برق از کله تون می پره!
چه اتفاقی افتاده ؟
شما هنوز خوابتون نبرده بود. اما او می گفت بختک دیده! و از ترس فریاد کشیده!
این دقیقا اتفاقیه که واسه من افتاده!
شب قبلش تا کنار رودخانه را تنهایی رودخانه تنها رفته بودم اما اون شب تا دستشوئی صحرایی مون با هزار ترس و لرز رفتم!
امان از دست خرافات!
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
من هم یک زمانهایی که خیلی فشار عصبی داشتم دچار این حالات می شدم. حتی گاهی افرادی را که می شناختم کنار خودم می دیدم...
معمولا سعی می کردم از جا بلند شم ولی چون نمی توانستم (بخاطر فشار)، منصرف می شدم و صبح فکر می کردم همه آن اتفاقها واقعی بودند و همان موجوداتی که شما می گویید به شکل آشنا سراغم آمدند.
بعدها تصمیم گرفتم که هرطور شده از جا بلند شم. خیلی تلاش کردم و وقتی موفق شدم، تازه دیدم که خواب بوده ام و تمام آنها خواب بوده است و در بیداری خبری نیست. انگار دو مرحله از خواب بیدار می شدم! که مرحله اول کاذب بود.
اما همانطور که دوستان گفتند همه اینها نتیجه فشار و اضطراب و افسردگی روحی است. مطمئنا این بخش که درمان شود، آنهم به خودی خود درمان می شود.
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
منم این جوری میشم
زیاد
مثلا ماهی یک بار
تو خواب حس می کنم یه چیزی افتاده روم که نمی تونم تکون بخورم و سایه سیاهه :163:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
سلام فرهنگ ديگه بختك نيومده پيشت؟:301:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
همون اول یه کاریش کردم دیگه جرات نمی کنه این دور و ور پیداش بشه.
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
چي كارش كردي؟ مي شه بگي؟:316:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
سلام دوستان
منم بازی ... :D فرهنگ منم می خوام اتفاق پریشبم رو واست بگم... ماجرا اینجوری بود که :
من با یه عالمه فکر و خیال و غصه عشقم که ازم دوره خوابیدم رو تختم ... اون شب نه نماز خوندم
نه دعا کردم قبل خواب ... جسمم که خوابید روحم یه خواب خیلی قشنگ دید :227: ... بنده خدا
روحم وقتی اومد تو خونمون زهرمارش شد... جسمم رو میدیدم که رو تخت دراز کشیده ، خواهرم
هم رو تختش بود و همه خواب بودن ... روحم اومد بیاد تو جسمم که یهو دیم یه حجم سیاه و
زشت کنار تختمه و دستاشو حجمش روی جسمم.....روحم ترسیده بود و جسمم اصلا تکون نمیخورد :301:
و روحم گوشه اتاق نگاه میکرد...یه دفعه اون حجم سیاه بدترکیب نگام کرد .روح بیچارم از ترس
سریع اومد تو جسمم... جسمم احساس خفگی و سنگینی کرد یه دفعه .... آقا ما هرچی
سوره میخوند :103: روحمون نخیر ول نمیکرد تا اینکه به زور ناله زدم خواهره هم خواب سنگین
اصلا نفهمید تا اینکه بالاخره بعد 10 دقیقه تلاش با جیغ خواهرم فهمید و منو بیدار کرد..حالا
مگه من خوابم می برد. پتو و بالشمو برداشتم رفتم تو سالن خواهرمم باهام اومد... حالا به
خواهرم میگم سمت راستم بخواب که بختک نیاد بشینه بغل دستم برگشته میگه نمی خوام
میاد میشینه رو من بختکه :R همینجور نگاش میکردم.. بعد رفتم وضو گرفتم ... قرآن آوردم بالا
سرم گذاشتم... هرچی بلد بودم خوندم و خوابیدم و همه صبح که میخواستیم بریم سرکار
فحشم میدادن که نذاشتم بخوابن :324: ...2شبه از ترس خواب ندارم اما میدونم
فکر که آزاد باشه...قرآن پیشت باشه و 4 قل و آیت الکرسی بخونی دیگه نمیاد
این بود داستان من
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
بهار فكر كنم سريال "5 كيلومتر تا بهشت" زيادي روت اثر گذاشته.
كمتر تلويزيون نگاه كن مادر.:305:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
لیلا جان من اصلا تلویزیونی نیستم و سریال نمیبینم...
تازه این خوبه ... 1دفعه خواب دیدم 4تا سیاهپوش دورم کردن هی دورم میچرخن...منم ترسیده
بودم...تا اینکه حلقشون تنگ تر شد و داشتن خفم میکردن که با 1 جیغ مهیب کل ساختمان از
خواب پریدن با جیغ من...خیلی خواب بدی بود...تا 1هفته نمیخوابیدم...ذهنم درگیر بدهی های
شرکت بود که اینو دیدم
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
.ووااای بهار من هم این جوری میشم ولی روحم جسممو نمی بینه فقط اون بختک رو می بینه
مثل یه سنگ بزرگ یا یک حیوون بزرگ سیاهههه ولی آدم نیستا
بعضی وقتا وقتی بیدار میشم می بینم بالشم بوده یا پتو یه شکل خواستی قرار گرفته من اون رو بختک می دیدم و سیاه می دیدم ولی خوب نه می تونم حرف بزنم نه داد نه حرکت کنم و یه احساس لرزه هم در بدنم هست در اون لحظه
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
سلام دوستاان:46:
بد نیست در پیگیری علت اینگونه خوابها به علائم غلبه سودا (طب سنتی ایرانی) هم توجه کنید. در حالت غلبه سودا شخص خوابهای سیاه و تیره و ترسناک (شامل بختک و...) می بیند. اگر در اینترنت سرچ کنید یا سری به یک مرکز معتبر طب سنتی بزنید جهت ویزیت از طریق متخصصین طب سنتی، با رعایت نکات لازم از نظر رژیم غذایی و تغییر سبک غلط زندگی، مشکل رفع خواهد شد.
در ضمن خواندن نماز و قرآن و توکل به خدا یکی از اموری است که به سلامت بدن کمک میکند و ذهن را از بسیاری از فشارها نجات میدهد.
استحمام یکروز در میان مفید است. همچنین
شب زود خوابیدن و
سحر خیزی،
دوری از تنهایی، انجام صله رحم حد اقل هفته ای یکبار،
رفتن به دامان طبیعت (پیک نیک)،
کم استفاده کردن از کامپیوتر،
ورزش و دوری از رخوت و سستی و کم تحرکی،
استفاده از مواد غذایی طبیعی (ارگانیک)،
گوشت بره، مرغ محلی
به اضافه جیزهایی دیگری که یک پزشک طب سنتی میتواند بطور تخصصی تحویز کند.
مطالبی که عرض کردم منافاتی با آنچه که دوستان در مورد فلج خواب و مختل شدن سیستم عصبی گفتند ندارد. چون در حالت غلبه سودا، در کنار سایر ارگانها، سیستم عصبی هم دچار اختلال میشود!
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
این رفیقمون که حالا اسمش رو هم بختک، جن، پری، روح یا هر چیز دیگه می خواهید بگذارید، دیشب 3 نصف شب اومده بود سراغ من :311:
به همه تون سلام رسوند! :)
فکر می کنم همه مون جنی هستیم! :311:
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
انقدر همه هیجانی تعریف میکنن آدم حیفش میاد تا به حال تجربه ش نکرده :)
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
خیلی حس خوبیه!
خودت رو می بینی، انگار بیدار هستی.
نفست بند اومده.
صدات هم در نمیاد.
انگار 600 کیلو روی قفسه سینه ات داره فشار میاره.
حس می کنی جسمت بدون روح مونده، الآن دارند میان سراغت.
کلی زور می زنی. با ریش و سیبیل و 25 سال سن دلت می خواد مثل بچه ها داد بزنی و مامانت رو صدا کنی! :311:
خیلی حس خوبیه! امیدوارم تجربه کنی! :)
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
برای یک بار خوبه،اما اگر مثل من ،یه مدت متوالی همچین حالی بهت دست بده ،چی؟ اون هم دقیق پشت سر هم! یعنی وقتی اینطوری میشدم،بعد هوشیاری و نوشیدن آب همین که سرم رو بالش میذاشتم بازهم!!
دانشجو که بودم تو اون خونه! ماجرا رو واسه بچه ها تعریف کردم، گذشت تا اینکه یه شب همه دور هم جمع شدیم خونه ما،وقت خواب شد، یهو نصف شب یکی بیدارم کرد ،پیش خودم خوابیده بود،گفتم چی؟ گفت یه چیزی دیدم از اتاق رفت تو پذیرایی!! گفتم جدا"؟ گفت آره بخدا!گفتم پس بخواب:311: دست بردار نبودن،یکی دیگه از دوستان شهرستانی من که اون هم از شانس من اون شب کنار من خوابیده بود(وسط اون دوتا بودم) اینقدر ترسیده بود تو خواب کابوس میدید و داد و هوار!!! عجب گیری کردیم! از اون شب به بعد اونا دیگه طرف خونه ما پیداشون نشد!
حالا جالب اینجاست که اکثرا" این موجود:46: با من درگیر بود!
شبها قبل خواب آهنگ گوش میدادم بعد خواب،دقیقا" سی دی پلیر بالای تختم رو طاقچه بود،سیمش رو از برق میکشیدم و از تخت آویزون میکردم، یه شب سیمش افتاد و خورد به تخت،بیدار شدم عجیب بود چون چنین چیزی امکان نداشت،بیخیال شدم و خواستم داستان خواب رو ادامه بدم،که ..... انگار دوشاخه سیم رو دارن به دیوار پشت سرم میکشن! یا خدا این دیگه چیه؟ هی میکشید و هی میکوبید،سریع از تختخواب پریدم بیرون ،فقط یک چیزی دیدم.
اون هم سیم آویزون که چپ راست میرفت، رها شده بود و چپ راست!
یا یه شب که از خواب بیدار شدم فقط چشمام باز شد دیدم یه کله گنده و سیاه روبرمه! تکون نخوردم و هموطنور چشمام رو بستم تا صبح! همون شب قبل خواب سوره جن رو خوندم
این اتفاقات ماورائی بود که برای من پیش اومد ،و خوشبختانه از اون خونه که اومدم بیرون دیگه اتفاقی از این قبیل برام نیافتاد
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
پشیمون شدم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که من جزء شماها نیستم! :)
دیگه خوابم نمیبره!
RE: احساس فشار ! بختک،یا جن؟
فکر می کنم این یک نوع اختلال در خواب باشه. همسر من هم دچار این مشکل بود و با دستورات پزشک و البته دعا مشکلش برطرف شد.