-
نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
سلام دوستای خوبم:72:
این بار از طرف دختر خاله م دارم پست می زنم و می خوام بهش کمک کنید... خودش خواست که این کار رو انجام بدم... فکر می کنم راه خطرناکی رو در پیش گرفته...
چند هفته ای هست که زایمان کرده, در زمان بارداری توجهش به همسرش خیلی کم شده بود, خیلی گریه می کرد و احساس افسردگی می کرد, می گفت گاهی از همسرش بدش می یاد... وقتی می بینه اون راحت خوابیده و خودش باید همش اذیت شه.
اون موقع ها خیلی باهاش صحبت می کردم که خب همسرت هم بیرون از خونه داره اذیت می شه و زحمت می کشه... بعد از زایمان هم الکی گریش می گرفت... خیلی خیلی این مدت زودرنج و عصبی شده.
این رو بگم که همسر خیلی خوبی داره و رابطه شون خوبه اما گاهی دعواهایی هم دارن... مثل همه ی زن و شوهرها.
امروز بهم گفت که از وقتی بچه م بدنیا اومده دیگه فقط بچه رو دوست دارم و از سپهر زده شدم و دیگه نمی خوام ببینمش, اصلا احساس خوبی بهش ندارم و نمی تونم بهش محبت کنم اصلا در کنارش احساس آرامش نمی کنم,
باهاش صحبت کردم که سعی کنه تعادل برقرار کنه و نذاره احساس کمبود کنه.... می گه اون نه تو بارداری م نه الان شرایط من رو درک نکرده و همش ناراحتم کرده با کارها و حرفهاش, می گه می خوام اما نمیتونم بهش محبت کنم.
دیگه نمی دونستم چی بگم چون واقعا هم تو دوران بارداری و بعد زایمان که روحیه ی خانم ها حساس تره و حتی اگه زن به همسرش چیزی گفت اون باید کوتاه همسرش موقعیت رو در نظر نمی گیره و بحث می کنه...
نمی دونم چطوری تشویقش کنم که به همسرش هم محبت کنه چون اگه با این وضعیت پیش بره....:163:
هر چی باشه اون پدر بچه شه و بچه به پدرش نیاز داره و تنها مسئله ی ایشون و همسرش نیست:72:
به نظرتون چه جوری می تونه احساسش رو ترمیم کنه و همسرش رو مثل قبل دوست داشته باشه؟
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
سلام
مشكل خاصي نيست... افسردگي حاد حاملگي كه پس از زايمان ادامه داره..
به ايشون بگيد به مشاور حضوري مراجعه كنند...
خيلي ساده مشكلشون حل مي شه..
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
علاوه بر راهكار آقاي sci ايشون بايد با همسرشون صحبت كنند و خواسته هاشون را بگويند (مردها نمي دونند ما چه نيازهايي داريم) از مكمل هاي دارويي مثل فارماتون هم استفاده كنند.:305:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
به همسرش گفته تو درکم نمی کنی تو این شرایط مشکلم رو بیشتر می کنی اما گوش نمی ده... تا یه حرفی می زنه بجای اینکه آرومش کنه بدتر ناراحتش می کنه... فعلا نمی تونه حضوری بره مشاوره چون از لحاظ جسمانی خوب نیست
:72:
لیلای عزیز می شه در مورد فارماتون بیشتر توضیح بدی؟ نیازی به تجویز پزشک داره؟ برای چی هست؟:72:
دختر خاله م یه حالت جایگزین داده... قبلا شوهرش رو دوست داشته و الان که بچه اومده بچه رو دوست داره...
این دوران افسردگی چقدر طول می کشه؟ می گم نکنه تو این مدت شوهرش ازش سرد بشه؟ آخه اون زیاد به افسردگی و این چیزا توجه نداره... حتی دختر خاله م بهش کتاب داده بخونه اما باز هم هیچ...:72:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
نه عزيزم براي فارماتون نيازي به نسخه پزشك نيست.
براي افسردگي بعد از زايمان خيلي مفيده
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
سلام عزیزم
منم با توجه به مواردی که در اطرافیان دیدم و عینا حالت های مشابه خواهر شما رو داشتن فکر می کنم افسردگی بعد از زایمان دارن ایشون
فعلا سعی کنید در نگهداری کودک بهشون کمک کنید و باهاشون خیلی مهربون باشید صرف نظر از همسر ایشون، وقتی هم که به شما از شوهرش گلایه کرد همدلی کنید و بگید بذار یه خورده بخیه هات بهتر شه و به خودت بیای بعدا باهاش صحبت می کنی، که فکر می کنم به مرور ایشون افسردگیش رفع می شه و اصلا نیازی به صحبت نمی بینه.
از طرفی بهشون چای زعفرانی بدید که زعفران بسیار نشاط اور هست و سعی کنید به همسرشون بفهمونید که این حالت ها مربوط به زایمان هست و رفع خواهد شد و همسرش رو هم تشویق کنید که باهاش همدلی کنه .
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
مرسی عزیزان از راهنمایی تون... :72:حتما بهش می گم اون دارو و چای رو... خودش هم از این موضوع ناراحته, آخه موقع بارداری و بعد زایمانش خانواده های طرفین تو خودشون دچار مشکلات زیادی شدند متاسفانه و خیلی تو روحیه ش تاثیر گذاشته...
دختر خاله م می خواست طبیعی زایمان کنه اما نشد چون بچه بزرگ بود... درد زایمان طبیعی رو کشید و آخراش اجازه ندادن و سزارین زایمان کرد, ممکنه بخاطر زایمان سزارین هم باشه؟:72:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
سلام:72:
نه سزارین و طبیعی ربطی در تاثیر افسردگی نداره.
موقع بارداری و زایمان تعادل هورمونهای بدن به هم می خوره و اضافه شدن هورمونها و یا کم شدن نوع خاصی از هورمونها باعث افسردگی می شه.
حالتهای دختر خالتون طبیعیه.
اما در مورد شوهرش علاوه بر اینکه باید مشاور بره و افسردگیش بر طرف بشه باید راهکارای برخورد با همسرش و هم یاد بگیره.
ظاهرا ایشون مدام به شوهرش می گه تو من و درک نمی کنی تو با من راه نمیای و ..... این طوری مرد بیشتر جبهه می گیره چون او از نظر خودش خیلی هم هسرش و درک کرده و وقتی بهش این طوری گفته می شه نا خوداگاه جبهه گیری می کنه و رفتارش تند می شه.
پس بهتره دختر خالتون مهارتهای شوهر داری و زندگی رو هم یاد بگیره.
موفق باشید:72:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
افسردگی بعد از زایمان حتی ممکنه تا دو سال طول بکشه. تازه این در جالیه که اطرافیان رعایت لازم رو بکنند.
تا می تونید ایشون رو تشویق کنید تا از نظر جسمی خودشون رو تقویت کنند چون اگر از نظر جسمانی ضعیف بشند تشدید می شه.
اگر براتون امکان داره باید همسرشون رو از وضعیتی که ایشون دارند مطلع کنید تا بدونند این رفتارهای خانمشون عادیه. مثلا در جمع که نشستید در مورد اینکه خانمها بعد از زایمان ممکنه حساستر بشن و اخساس درک نشدن بکنند و یا زود گریه بکند خیلی وجود داره.
البته ممکنه باز هم درک نکنه.
به دختر خالتون هم بگید این خیلی طبیعیه و نگران نباشه. به مرور زمان رفع میشه.
حتما باید برن پیش روانپزشک تا داروهای لازم رو بده تا اگر به بچشون شیر می دن برای بچه ضرر نداشته باشه. اگر نمی تونن حضوری برن تلفنی این کار رو بکنید. مثلا شما برید دکترو با تلفنتون با دختر خالتون تماس بگیرید تا دکتر پشت تلفن با اون حرف بزنه. قبلش هم هماهنگ کنید با دکتر.
شربت زعفران و خواب کافی و غذای اهن دار و پروتئین دار (گوشت قرمز ) کمک می کنه زودتر این حالت بر طرف بشه. همچنین از مولتی ویتامین هایی که مخصوص دوران بارداری و بعد از اون هست هم ( که دارای درصد بالایی از ویتامین B ها هست که ضد افسردگی هستند) خیلی خیلی موثره.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
از راهنمایی های خوبتون واقعا ممنونم...:72::104:
اما مسئله اینجاست که من با همسرش شدیدا رودربایستی دارم و اخلاقش جوریه که اگه بخوام بگم درک کن و این حرفها بهش بر می خوره.. تنها کاری که می تونم انجام بدم دلداری دختر خاله م هست.:72:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
سلام متین جون:72:
به نظر من یکی باید با همسر دختر خالتون صحبت کنه یا مشاور یا یکی از اطرافیان و شرایط همسرش رو براش توضیح بده , عجیب نیست که این شرایط برای مرد قابل درک نباشه ولی با صحبت کردن و توضیح و تفسیر میشه براش قابل درکش کرد . در ضمن دختر خاله شما درسته دچار افسردگی بعد از زایمان شده ولی باید یه چیزی رو بدونه اونم اینه که : ما هیچکدوم برای پدر و مادرمون نموندیم و تنهاشون گذاشتیم و دیدنمون شده هفتگی یا ماهی یک بار یه سری بهشون بزنیم . بچه های ما هم ما رو تنها میذارن و میرن دنبال زندگیشون و ما نمیتونیم جلوی زندگی اونها رو بگیریم اونوقته که اگه زن و مرد در کنار هم نباشند و عاطفه و احساس در بینشون وجود نداشته باشه احساس تنهایی میکنن و تازه میفهمن که چطور تنها یادگاری که از فرزندانشون براشون مونده تنهاییه .
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
ترگل جون مرسی از راهنمایی هات:72::46::43:
راستش به همه جبهه داره... هیچ کی جرات نداره راجع به بچه ش صحبت کنه, مادرشوهرش گفته بود بچه نمی مونه و این همه زحمت می کشی بی وفایی می کنه و می ره...
با من درد و دل می کرد می گفت یه ذره فکر نداره همش داره بهم منفی می ده تو این شرایط...
یه جورایی بچش رو به دندون کشیده و با دنیا عوضش نمی کنه.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
متین جون شما با دختر خالت در این رابطه صحبت کن . ما آدما ممکنه یک حرف رو از صد نفر بشنویم ولی به هیچکدوم گوش نکنیم اما همون حرف رو از یه دوست یا کسی مه بهش ایمان داریم یا به هر شکلی برامون عزیزه یک بار بشنویم و بهش گوش کنیم . میدونین چرا ؟ چون برداشت ما از حرف طرف مقابلمون بر میگرده به احساسی که به اون شخص داریم .
البته این فقط نظر منه و نمیدونم چقدر میتونه صحیح باشه ولی برای مثال میگم :
مادر من موقع حرف زدن منو که دخترشم تو صدا میزنه بهم بر نمیخوره حتی کوچکترین تفکر منفی هم ممکنه به ذهنم خطور نکنه چون مادرمه و رابطه راحتی باهام داره . اما همین مادر من به عروسش همون لفظ رو به کار میبره اونوقت قضیه فرق میکنه اون ممکنه هر ذهنیت منفی نسبت به این قضیه پیدا کنه . از طرفی مادرم با دوست صمیمی خودش هم ممکنه همین لفظ رو به کار ببره ولی اونم نارحت نشه چون همه چیز رو به پای رابطه و صمیمیتشون میذاره.
اگه با دختر خالت صمیمی هستی سعی کن اول همدرد خوبی براش باشی ولی خیلی آروم بدون اینکه متوجه بشه داری در مقابلش جبهه میگیری با اشتباهاتی که داره مرتکب میشه و میتونه نه فقط روی زندگی حالش بلکه توی زندگی آیندشم اثر بذاره آشنا کنی.
این که بچه نمیمونه و میره ذهنیت منفی نیست همه ما میدونیم که واقعیته , ما نمیتونیم به بچه هامون بگیم به خاطر اینکه همه ی زندگیمون رو به پاشون ریختیم و همه ی پلای پشت سرمون رو به خاطرشون خراب کردیم اونها حق ندارن برای خودشون و طبق میل خودشون زندگی کنن, اونوقته که میبینیم در واقع میخوایم خودمون را به فرزندمون تحمیل کنیم . این مشکل اون فرزند نیست مشکل پدر یا مادره چون اون فرزند هیچ وقت خودش نخواسته که پدر و مادر زندگیشون رو به خاطرش فنا کنن یا بهش وابسته بشن پس بعدها هم نسبت به این وابستگی احساس مسئولیتی ندارن. این مشکل پدر مادره و کسی که این وسط همه چیز رو از دست میده هم فرزندش و هم همسرش و دچار تنهایی میشه پدر یا مادر هستند.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
ترگل جونم مرسی .... حرفهات رو کاملا قبول دارم عزیزم, مرسی از راهنمایی ت...:72::104:
ترگل جونم مرسی .... حرفهات رو کاملا قبول دارم عزیزم, مرسی از راهنمایی ت...:72::104:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
نمی دونم ترگل عزیز شما فرزند دارید یا نه ولی برای زنی که دچار افسردگی بعد از زایمان شده گفتن این حرفها بدترین چیزه. با این حرفها شما حس اون رو تکذیب و یا انکارمی کنید و عملا نه تنها باهاش همدلی نکردید بلکه بیشتر اونو دچار ترس و و اهمه کردید. چون زنی که دچار افسردگی بعد از جاملگی میشه دائما ترس از دست دادن کودکشو با خودش بی دلیل به همراه داره. و همین حس با یک حس دلسوزی و اینکه یم نوزاد تا 6 ماهگی به طور مطلق به مراقبت مادر نیاز داره چیز بدی هم نیست.
بر می گردم....
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
:72:من بهش گفتم که همسرت رو هم باید دوست داشته باشی... گفتم تعادل ایجاد کن, ولی کم حرف زدم هم عجله داشتم و نشد هم خواستم از شما کمک بگیرم که چی بهش بگم بهتره؟ خیلی نگرانش هستم... اون هم بدتر از من سختی کشیده و دلم نمی خواد زندگی زناشویی ش خراب بشه.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
چرا ترغیبش نمی کنید به مشاور حضوری مراجعه کنه؟
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
sci عزیز می خواد بره اما در حال حاضر از لحاظ جسمی نمی تونه زیاد بره اینور اونور... یکی دو هفته دیگه خودم می برمش, تو این یکی دو هفته می خوام سعی کنم آرومش کنم چون خیلی اذیت شده, تو خانواده ی همسرش دعوا داشتند و همش بهش منفی می دادند.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
خواهرم
پس پیشنهاد می کنم چند تا کار انجام بدید و به شوهرشون نیز توصیه کنید
- موقعیت ایشون رو درک کنید و بدونید که در موقعیت طبیعی نیستند و باید با ظرافت خاصی با ایشون رفتار بشه
- تا زمانیکه مشاور حضوری داشته باشند :
. با ایشون همدلی کنید
. همسرشون در انجام فعالیتهای زیر مشوق ایشون باشه حتما
. تمرین تنفس انجام دهند هر روز الزاما... روزانه ۱۰ نفس
. از ورزشهای مخصوص همراه با موسیقی استفاده کنند... حتی ورزشهای ساده به مدت ۱۰ دقیقه هر روز
. با فرزندشون صحبت کنند
. شوهرشون هر شب، به مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه شنونده حرفهای ایشون باشه با شرایطی که می گم
. در موقعیتهای استرس زا و پر اضطراب قرار نگیرند
. روزانه به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه موسیقی گوش کنند
. در گفتگوهای مهم به هیچ وجه با همسر وارد نشوند و درگیر روابط عاطفی مهم نشوند
. کمترین رابطه پر تنش رو داشته باشند
. روابط زناشویی خود را با تنوع بیشتری شروع کنند.
. همسر ایشون با ایشون در محبت به کودک همراه شوند و توجه ویژه ای به ایشون داشته باشند
. به نکات مثبت خصوصیات ظاهری ایشون توجه کنند و بهشون بطور واضح بگویند : چقدر زیبا هستی...و ...
. رژیم غذایی مقوی/ نوشیدن مایعات فراموش نشود
توجه داشته باشید بخصوص همسرشون
- وقتی حرف می زنند شنونده خوبی باشید... ایشون فقط حرف بزنند لطفا
- فعلا به ایشون راهکاری ندهید و به هیچ وجه سرزنشش نکنید
- احساساتش رو انکار نکنید...: از کلمات اینطور نیست.. اینگونه که می گی نیست
- مثال نزنید و مقایسه نکنید
- احساساتش رو درک کنید : می دونم احساس خوبی نداری... خیلی احساس بدیه...می فهممت
مشاوره حضوری توصیه می شه
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
متین عزیزم
من بر گشتم. ببین اگر نمی تونی مستقیم با همسرش حرف بزنی، در لفافه و در جمع که نشستید بگید مثلا فلانی که تازه بچش به دنیا اومده خیلی حساس شده و این برای خیلی زنها اتفاق میوفته و از این حرفها و یکمی هم داغش کنید. البته همه این حرفها رو غیر مستقیم بگید ولی جوری بگید که همسرش بشنوه. الان دختر خالت بیشتر از هر وفتی و هر کسی به مخبت بی منت همسرش نیاز داره.
در مورد دختر خالتم با ماشین که سخت نیست حتی اگر سزارین شده باشه بعد از 40 روز می تونه حرکت کنه. ببین یکی از نشانه های افسردگی هم همینه که احساس می کنه خیلی دیر می تونه از جاش پا شه و بیرون بره و این مساله رو به تاخیر میاندازه. یه نوع ترس . فکر می کنم باید دارو استفاده کنه اما ویتامین B که تو مولتی ویتامین هست رو فراموش نکن. واقعا موثره. روی من که اثر داشت.
توصیه ها ی جناب اقای sci رو هم خیلی خوبه. رعایت کنید.
پست قبلی منم بخونی بد نیست.
اما اگر می ترسه همسرش از دستش دلگیر باشه یا همسرش اعتراضاتی کرده به دختر خالت بگو در این چند وقت در هیچ مساله ای که بحث بر انگیز است دخالت نکنه. همین توجه هایی که به بجش داره رو همراه با حرفهایی که به همسرش دلداری می ده بکنه تا همسرش فکر کنه داره به اونم محبت می کنه. مثلا اگر شب بیدار می شه تا به بچه شیر بده، فردا صبجش به همسرش بگه اره عزیزم دیشب که بچه گریه می کرد همش نگران بودم شما بیدار شی برای همین سریع رفتم براش شیر اوردم تا شما که خسته بودی بیدار نشی. یا مثلا اگر غذایی درست می کنه بگه وای این بچه اصلا نمی ذاره هواسم به غذا درست کردن باشه ولی گفتم شما خسته میای خونه یک غذایی درست کنم. و از این حرفهای دل به دست اوردنی . حتی اگر تو دلشم این نیست بگو تظاهر کنه.
این لینکم نگاه کن. مخصوصا در مورد تغذیه ای که باید داشته باشه.
http://en.wikipedia.org/wiki/Postpartum_depression
اگر سوالی داشتی بگو. منم خودم دچار این افسردگی به طور خفیف شده بودم . شاید بتونم کمک کنم. البته منم همسرم همراهی باهام نکرد. اما خودم با خوندن مقالات مربوطه از پسش بر اومدم.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
فکر نمی کنید اگه از نیاز بچه به پدرش و همینطور نیاز بچه به روابط خوب پدر و مادر براشون بگید موثر باشه؟
توی همین تالار چند تایی تاپیک هست که دوستان از روابط بد پدر و مادر شاکی هستند و همه می دونیم که وقتی پدر و مادر با هم مشکل دارند حتی اگه فضای خونه آروم باشه و علنا مشکلی نباشه، سردی روابطشون بچه ها را تحت تاثیر قرار می ده.
فکر کنم اگه مقالاتی در مورد تاثیر روابط پدر و مادر با هم روی آرامش و زندگی بچه ها پیدا کنید و مطالبی از اون را برای دختر حاله بگید بد نباشه.
یکسری مطلب هم در مورد نیاز بچه به پدر و مادر ( هر دو ) و اینکه این نی نی کوچولو به بابایی و محبتش احتیاج داره و مامان باید بابا را به نی نی علاقمند کنه، نه اینکه از نی نی سردش کنه.
نظر شخصی من بود. قبلش تحقیق کن و بعد انجام بده. شرایط این خانم حساس هست و ممکنه وضعیت را بدتر کنی.
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
بابت همراهی تون ممنونم.... الان یه کم بی حال هستم, فردا حتما با دقت بیشتری نوشته هاتون رو می خونم و نت برداری می کنم, واقعا ازتون سپاسگذارم.:72:
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
deljoo-deltang عزیز:72:
من بچه ندارم و تجربه چنین افسردگی رو هم ندارم فقط نظرم رو گفتم .چون به این حرفا اعتقاد دارم .
من بچه خیلی خیلی دوستدارم ولی همیشه این توی ذهنم هست که اگه یه روز مادر بشم همسرم رو فراموش نکنم و یادم باشه که اون همیشه با من میمونه و بچه ها یه روز منو تنها میذارن پس باید برای خودم نگهش دارم .
-
RE: نقش گمشده ی پدر بعد از بدنیا اومدن بچه!!!
ترگل عزیز قصد ناراحت کردن شما رو نداشتم. منم به حرفهای شما از ته قلبم اعتقاد دارم . چون من هم مادر و پدرم رو رها کردم و مادرم به دلیل وابستگی شدید به من دچار بیماریهای مختلفی شده و می دونم این وابستگی نادرسته. اما برای گفتن و فهمیدن این حرفها الان برای دختر خاله متین زوده. خود مادر بعد از دو سال کم کم متوجه حس استقلال طلبی بچه و جدایی نسبی میشه و با شروع مدرسه این وابستگی کمتر هم میشه و لازم نیست الان که بچه ایشون فقط چند هفته داره این حرفها گفته بشه مخصوصا که ایشون دچار افسردگی هستند.