عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
با سلام من یه پسر 27 ساله لیسانسه و شاغل و به خواستگاری دختری 19.5 ساله رفته ام پدر و مادرش شرط کردن ابتدا باید من رو در محل در کار م ببینن بعد اجازه بدن من بیام خونشون بعدش اجازه دادن بعد این کار ، کلی هم از من برای مادرم تعریف کردن که من چقدر پسر فعال و سختکوشی هستم و از این حرفا و ما رفتیم و دختر خانومو دیدیدم و چون من دفعه 4 بود که می رفتم خواستگاری افراد مختلف برام جالب بود که مادرش چرا اینقدر از من تعریف میکنه(بگفته خودش تحقیقاتش کامل بوده) که البته من هم واقعا خودم رو ادم سالم و متعهدی میبینم.
بعد 2 مرتبه خواستگاری و صحبت با دخترشون مادرش اصرار به این داشت که هر چه سریعتر تاریخ حدودی عقد رو تعیین کنیم و بعدش احازه بدن که من بیشتر با دخترشون صحبت کنم و حتی تعداد 500 سکه رو هم درخواست کردن که مادرم قبول نکرد و گفت 300 تا اونا هم گفتن باشه (اینا حرفا موقعی بوده که من و دخترشون سرگرم صحبت بودیم)
اما وقتی من اومدم خونه گفتم من با 114 تا موافقم و باید کمی چانه بزنیم و مادرم هم اینکار رو کرد اما مادرش با حالتی ناراحت با مادرم گفته بود که اینکار آبروی اونا رو تو فامیل می بره و باید همون 500 تا باشهو من پس از شنیدن اینا حرفا قبول نکردم وگفتم اینا حتی به حرف خودشون هم پایبند نیستن . موضوع رو منتفی دونستم.مادر هم کلی ناراحت شد.اما اونا یه روز به ما وقت دادن تا ما تصمیم بگیرم اما من منصرف شدم و گفتم نمیخوام.
بعد 2 روز مادر دختر خودش تماس گرفت وابراز پشیمانی کرد و اذعان کرد که کار درستی نکرده که حرفشو دو تا کرده و گفت چون ما شنیدیم پسرتون خیلی مودب و متینه دوباره تشریف بیارین تا دوباره مذاکرات شروع بشه ومادرم هم بخاطر اینکه خونواده اونها مودب به نظر میرسن به من گفت تو هم کمی کوتاه بیا و دوباره به خونشون رفتیم اا اینبار پدر من و پدر ایشون هم بودن و من دوباره با دخترشون صحبت کردم و جالب اینجاست که من تقریبا هر چی میگفتم اون با نظر من موافق بود مثلا با این که مانتویی بود قبول کرد حتی چادری هم بشه یا اینکه حاضره تو رشته ای که درس میخونه و مورد علاقش نیست بمونه و بخاطر من تغییر رشته نده و به شهرستان سفر نکنه(چون الان تو شهر خودمون درس میخونه).
خلاصه این حرفا که من بخاطر اینه که تو این 4 بار خاله،دایی ،زن دایی و مادر بزرگمم هم به خونشون رفتن و البه منم حضور داشتم اما اونا فقط پدر و مادر و دخترشون بودن و گفتن تا مسجل نشه و به دفتر خونه نریم هیچکس از فامیلاشون رو درجریان نمیذارن و نکته دوم این همه تعریف و تمجید و تعجیل کمی من رو ناراحت کرده که چرا با اینکه دخترشون هنوز خیلی جوانه اما باز تعجیل میکنن.من واقعا خیلی مودبانه و با صراحت کامل از تاریخچه زندگی خودم برا دخترشون گفتم و بهش اطمینان دادم حتی یه نقطه سیاه هم نمیتونه نو زندگی من پیدا کنه مگر در اخلاقم که اونم خدا میدونه ذات هر کسی چه جوره و این که من بگم خیلی ادم خوبیم میشه خودستایی و باید خودش اینقدر از من سوال بپرسه تا اخلاق حدودی من دستش بیاد.
من درخواستم از دخترشون این بود که صدق گفتار داشته باشه و هر موضوعی رو که مهم میدونه بهم بگه اما اون گفت چیز خاصی نداره که بگه و از خودش و من مطمئنه.
البته ما هم از در و هماسیه تحقیق کردیم و چیز غیر عادی نشنیدیم.
درخواستم از عزیزان اینه که من رو در مورد ظنی که دارم راهنمایی کنن.
ممون
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
سلام.من چند سوال دارم 1)این خانومو از کجا می شناسید؟کسی بهتون معرفی کرده؟اون معرف رو چقدر می شناسید؟و به حرفاش مطمئنید؟2)اون دختر فرزند چندم خانوادست؟و وضع مالی خانوادش چه طوره؟3)ایا خودتون کامل اونو شناختید و راجع به موارد مهم زندگی باش صحبت کردید؟آیا به اندازه کافی وقت گذاشتید واسه شناخت همدیگه؟
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
یکی از فامیلا تو مجیلس عروسی دیده اونو.
فرزند 3 2 تا دادش از خودش بزگتر داره مه مجردن و یه خواهر کوچک و هم سن
وضع مالیشون مثله خودمون متوسط و تو یه محل
کامل ینی چی؟خب یه سری سوالات که تو همین سایته ازش پرسیدم.
شناخت از همدیگه رو من درخواست کردم هر چه بیشتر باشه بهتره و اونا هم تقریبا قبول کردن
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
مشكل شما حالا چيه؟
اين كه از شما ايراد الكي نگرفتن؟يا اين كه حاضر شدند مهريه را كم كنند؟
اينا كه حداقل از نظر من يكي كه خوبه از خدامه با من هم همينطور رفتار بشه:163:
ولي در مورد اين كه گفتيد عجله دارن تاريخ عقد معلوم بشه و اين كه بقيه فاميلشون را در جريان نذاشتند بايد ديد وضعيت خانوادگي اون ها چه جوريه
بعضي ها به محض خواستگاري از دخترشون به فاميل اطلاع ميدن و مشورت ميخوان،بعضي ها صبر ميكنن خواستگاري قطعي بشه و بعد برا مشورت بيشتر و مهر برون فاميل را در جريان ميذارن،بعضي هم هستند كه حتي مهربرون را هم خودشون انجام ميدن و توافق ميكنن و بعد برا عقد اطلاع ميدن يا شايد يه مهربرون سوري بگيرن
همه اين ها بسته به خانواده و فرهنگ خانوادگيشون داره كه فكر نمي كنم عجيب باشه
ولي اگه شما فكر ميكنين كه نيار به صحبت بيشتري با اين خانواده دارين خوب بازم چند جلسه بريد و بيشتر اشنا بشيد و حتي اگه نياز به تحقيق هست بريد و بيشتر تحقيق كنيد فكر نمي كنم مشكلي تو اين مورد باشه
و درمورد جواني دخترشون هم خوب اولا به قول خودتون يه مورد خوب برا دخترشون پيدا شده چرا الكي صبر كنن و حتي ممكنه تو فاميل اون ها رسم بر ازدواج زود هنگام دختر ها باشه
شما هم ببين از نظر اعتقادي فرهنگي اقتصادي ديني در يه سطح هستيد با اين خانم و همينطور خانواده هاتون يا نه
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
منظورم اینه که عقاید و اخلاقشو پسندیدی اون یه دختر 19 سالست آیا به شما نظراتش نزدیک هست با توجه به این که شما 27 سالتون هست؟
شناخت طرف خیلی مهمه ...مهمتر از موارد دیگه هست..ولی راجع به تعجیل تو ازدواج از نظر اونها اول خوب تحقیق کنید ولی من موارد این طوری دیدم که خانواده دختر با این که دخترشون عیبی هم نداشته و کم سن بوده صرفا به خاطر این که پسر خوب گیر نمیاد در ازدواج دخترشون همین قدر عجله کردن از نظر بعضی ها همین قدر که پسر معتاد نباشه و کار داشته باشه دیگه همه چی حل هست..
ولی واسه این که تردیدت بر طرف بشه بازم تحقیق کن...:72:
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenn
مشكل شما حالا چيه؟
اين كه از شما ايراد الكي نگرفتن؟يا اين كه حاضر شدند مهريه را كم كنند؟
اينا كه حداقل از نظر من يكي كه خوبه از خدامه با من هم همينطور رفتار بشه:163:
ولي در مورد اين كه گفتيد عجله دارن تاريخ عقد معلوم بشه و اين كه بقيه فاميلشون را در جريان نذاشتند بايد ديد وضعيت خانوادگي اون ها چه جوريه
بعضي ها به محض خواستگاري از دخترشون به فاميل اطلاع ميدن و مشورت ميخوان،بعضي ها صبر ميكنن خواستگاري قطعي بشه و بعد برا مشورت بيشتر و مهر برون فاميل را در جريان ميذارن،بعضي هم هستند كه حتي مهربرون را هم خودشون انجام ميدن و توافق ميكنن و بعد برا عقد اطلاع ميدن يا شايد يه مهربرون سوري بگيرن
همه اين ها بسته به خانواده و فرهنگ خانوادگيشون داره كه فكر نمي كنم عجيب باشه
ولي اگه شما فكر ميكنين كه نيار به صحبت بيشتري با اين خانواده دارين خوب بازم چند جلسه بريد و بيشتر اشنا بشيد و حتي اگه نياز به تحقيق هست بريد و بيشتر تحقيق كنيد فكر نمي كنم مشكلي تو اين مورد باشه
و درمورد جواني دخترشون هم خوب اولا به قول خودتون يه مورد خوب برا دخترشون پيدا شده چرا الكي صبر كنن و حتي ممكنه تو فاميل اون ها رسم بر ازدواج زود هنگام دختر ها باشه
شما هم ببين از نظر اعتقادي فرهنگي اقتصادي ديني در يه سطح هستيد با اين خانم و همينطور خانواده هاتون يا نه
والا من تحقیق از دانشگاه و استاداش کردم در خونه چند تا از هماسیه هاشون هم رفتم و همه تایید کردن نه خیلی تعریف کردن و نه خیلی ایرادی وارد کردن.
نقل قول:
مشكل شما حالا چيه؟
اين كه از شما ايراد الكي نگرفتن؟
من مشکلی ندارم فقط یکم مشکوک بودم که البته به پیشنهاد پدرم که میگه چون اونا کامل تحقیق کردن و میدونن که من پسر سالمی هستم به قول شما و سارا2 میخوان که هر چه زودتر خیالشون راحت بشه.(ضمن اینکه خودشون گفتن قبل من یه پسر مرفح هم اومده بوده اما چون دیدن چهرش به معتادا میخوره و اون پسره هم کمی طفره میرفته اون کنسل کردن و دنبال یه آدم سالم میگشتن.
با دختر هم صحبت کردم چون دید من کمی معنوی فکر میکنم خیلی استقبال کرد و خوشحال شد و اونم یکی از شرطاش همین بود، اما خب من اون مانتویی دیدم تو خیابون و یکم برام جای سوال داشت:303: که چرا یه نفر که دوست داره معنوی و مذهبی باشه ترددش تو شهر اینجوریه.البته من اصلا از روی ظاهر نمیخام قضاوت کنم!!!
در پایان کمی به موضوع مشکوک نگاه میکردم که خب البته دوست نداشتم تو این چند سال که گناهی مرتکب نشدم(البته به نظر خودم) سرم بی کلاه بمونه.برا همین کمی تردید دارم
توکل برخدا
ممنون ازهمه
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
راستی یه مشکل دیگه خیلی برام مهم بود اما نمیدونم چرا یادم رفت اینه که مادر دختر به بهانه این که ما تو فامیل باید 500 سکه رو تو دهنا بندازیم(یه جور چشم و هم چشمی) شما لطف کنید به دفتر دار بگید تو سند ازدواج درج کنه 300 تا سکه ولی هنگام قرائت بگه 500 تا تا مثلا جلو فامیل کم نیارن.یا اینکه دفتر دار بنویسه 500 تا و لی بعدش تو همون دفترچه بنویسه عروس 200 تاش رو گرفته.
بعد من بایکی از دوستام که وکیله مشورت کردم اونم گفت که این دیگه چه کاریه؟؟؟؟!! هیچ دفتر خونه ای همچین چیزی قبول نمیکنه.اگه بخاد از همین اول این مسئله اینجوری پیش بره کمی قضیه بو دار به نظر میرسه:303:و اصلا پیشنهاد کرد حتی با 300 تا هم موافقت نشه و اگه اونا تو رو اینقدر شناختن باید با 114 تا موافت کنن.
واقعا موندم چکار کنم.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
دوست عزیز،
بعید می دونم بنویسن 300 و بخونن 500. به نظرم در صحت عقد مشکل ایجاد می کنه.
اما امکانش هست که بنویسن 500 سکه که 200 تاش را عروس خانوم گرفتن و دین شما 300 تا است. ولی خب این هم وقتی گفته بشه، باز همون فامیل اگر اینقد اهل دخالت باشن، می گن کو این 200 تا؟ عروس باهاش چیکار کرده؟ منظورم اینه که ممکنه با این وعده ها جلو برید و بعد سر عقد بگن حالا قبول کن و ...
برای اطمینان از محضری نزدیک محل زندگیتون بپرسید که این کار را می کنند یا نه.
در مورد عجله شون هم بیشتر فکر کنید. 19 سال سنی نیست که اینقد عجله داشته باشند. بیشتر با خود دختر صحبت کنید. مشاوره قبل از ازدواج برید.
تحقیق از در و همسایه خوب است. اما در نود درصد موارد همسایه ها از زندگی همدیگه خبر ندارند. اگر هم چیزی بدونند حوصله دردسر ندارند یا می ترسند که اشتباه کنند و زندگی یه دختر را به هم بزنند. کسی به شما چیز خاصی نخواهد گفت. خودتون باید بیشتر دقیق بشید.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
منم با شب نم موافقم.این همه عجله آدمو به شک می اندازه که نکنه دختره عیب و ایرادی داره که می خوان سریع
کارو تموم کنن.مثلن مشکلات روانی.به نظرم چند ماه نامزد بمونید بعد صحبت عقد و برنامه های جانبی بشه.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
ببین بعضی خانواده ها واقعا همین قدر رو مهریه حساسن واسه خودم پیش اومد که با اینکه یه مورد خوب داشتم ولی بابام اصرار داشت که به اندازه سال تولد سکه بزنن مهریه و اونها هم می گفتن زیاده و جریان بهم خورد .چون بابام اعتقاد داشت آبروش میره و همه دختر عموهام همین قدر زدنو فردا مردم هزارتا حرف می زنند و من هر کاری کردم نتونستم نظر پدرمو عوض کنم....متاسفانه این مشکل تو جامعه ما هست من موارد این طوری زیاد دیدم.و این لزوما معنیش این نیست که کاسه زیر نیم کاسشونو واقعا معنیش اینه که تو خانوادشون آدم های فضول زیاده.البته من فکر می کنم که این که خواستن بعد از عقد هم به خانوادشون بگن هم علتش همین مهریه هست چون شاید می خوان تو دفتر خانه کسی باهاشون نیاد و از تعداد سکه با خبر نشه.یکی از آشناهای ما هم همین کارو کرد بماند که به همه بر خورد و حرف و حدیث ها بیشتر هم شد
در کل به نظر من لزوما این کارشون معنی شک بر انگیزی نداره ولی سعی کنید باهاشون صحبت کنید و خودتون رو وارد این بازی قایموشک نکنید.چون ممکنه مسائلی پیش بیاد که بعدها آزارتون بده
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
منم با شب نم موافقم.این همه عجله آدمو به شک می اندازه که نکنه دختره عیب و ایرادی داره که می خوان سریع
کارو تموم کنن.مثلن مشکلات روانی.به نظرم چند ماه نامزد بمونید بعد صحبت عقد و برنامه های جانبی بشه.
آخه چرا باید همچین کاری بکنن من که اصلا خودم مستقیم در مرود سلامتی خودم صحبت کردم و گفتم هیچ مورد خاصی ندارم اونم گفت منم همینجور.
بعدشم مادرش گفت مشکلی نداره ما هر چقد بخیام میتونیم با هم صحبت کنیم.
اگه مورد خاله زنک بازی باشه دیگه واقعا از قشر تحصیل کرده بعیده.
ضمن این که من در مورد دختر مادر رو فرستادم داشنگاهش و از استاد راهنماش و سرگروه کلاسش هم تحقیق کرد.
ضمن این که نامزد کردن بالخره باید رسمیت پیدا کنه.نمیشه که بدون ثبت یا سندی انجام بشه اونوقت باز مسئله سکه و این چیزا پیش میاد.
واقعا عجب پروسه ای داره ها این ازدواج
همون مجرد بمونیم بهتره
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
نه نه نه نه نه اصلن نامزدی این حرفا رو نداره.خانواده ها قرار می ذارن یه مدت معین دختر و پسر در ارتباط باشن تا بتونن
تصمیم بگیرن.باید با ارتباطات متعدد متوجه عدم مشکل بشی یا از مشاور کمک بگیری.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
برادر عزیز،
فکر می کنی استاد راهنمای من از زندگی خصوصی من چی می دونه؟ از کجا می دونه من چند تا دوست پسر عوض کردم؟
به قول فرهنگ اگه من مشکل روحی روانی دارم و تحت نظر روانپزشکم استاد راهنمام باید بدونه؟
فکر می کنی چند نفر از کسانی که با بیماری خاص به دنیا می آن اطرافیانشون خبر دارند؟
من همکاری داشتم که صرع داشت و من سه سال باهاش توی یک اتاق کار کردم و هیچوقت نفهمیدم تا اینکه خودش گفت.
منظورم این نیست که اگر کسی بیماری یا مشکلی داره باید طرد بشه. اما این حق شماست که بدونید و بعد تصمیم بگیرید.
اگر به خاطر شرایط فامیلی و فرهنگیشون نمی خوان کسی از اقوامشون بدونه، اشکالی نداره قبول کنید. ولی بگید من مثلا 4 ماه می خوام با دخترتون تلفنی صحبت کنم. ماهی دوبار بیام خونتون باهاش صحبت کنم. مشاوره قبل از ازدواج برم و ...
انشالله حالا که شما ظاهرا پسندید و موافقید، در بقیه مسایل هم به توافق برسید. ولی سریع عقد نکن. :72:
حتی اگر مساله محرمیت مطرح شد، می تونید محضر صیغه کوتاهمدت کنید و یک سکه هم مثلا مهرشون کنید و البته شرط و شروط خانواده را هم در ارتباط با دخترشون بپذیرید. این روش برای پسر خوب است اما دخترها قبول نمی کنند. بعید می دونم قبول کنند که عقد موقت شوند.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
ممنون از راهنمایی دوستان.فعلا میرم ببینم چکار میشه کرد.
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
دوستان سلام دوباره
من از طریق تلفن و یه بار هم حضوری با دختر خانم صحبت کردم اما ایشون گهگاهی به نحوه مدیریت اقتصاد در خانواده از من سوالهایی پرسی تا جایی که یه بار بی پرده گفت چرا خواستی که مهریه 300 تا باشه ایا این حرف خودت بوده یا دیگران؟ و چرا با تعداد بیشتر موافقت نکردی؟ من تو اون لحظه گفتم تصمیم خودم بوده ،اما دلیل اینکه چرا ایشون با اینکه گفته بود براش مهم نیست باز این سوال رو مطرح کرد.من این قضیه برای یه روز مسکوت گذاشتم و در نهایت دلیل این هم پیگیری بابت این قضیه رو جویا شدم که چرا سکه براش مهم شده(در حالیکه مادرش قسم زمین و آسمون رو میخورد و می گفت ما قصد گرفتنش رو نداریم و این یه نوع سنت در خانوادشونه ) و اون دختر خانوم اینجور توجیه کرد بخاطر حرف دخر عموش که بعدا کفر اونو در نیاره (چون دختر عمو هم سنشه )فقط همین بوده.من هم در جواب گفتم اگر میخوای به حرف مردم بکنی بهتر با من ازدواج نکنی و اون گفت نه اصلا اینطور نبوده و ما به خانواده شما و مخصوصا خودت مطمئنیم برای همین گفت اگه به موضوع مشکوکی یه طور دیگه عمل کن. منم گفتم خب پس اگه اینقد مطمئنی مهرت رو بکن 14 تا اونم گفت باشه. اما بعد از قطع شدن مکالمه ما مادرش زنگ زد و گفت دخترش اشتباه کرده همچین تصمیمی گرفته و اینجوری ارزش خونوادگی شون رفته زیر سوال و از این حرفا البته با توپ پر تازه تو حرفاش با یه متلک هم انداخت که تو مردی هستی که از الان رو قول خودت هم نیستی و مقصودش اینه که میخام آب رو گل الوده کنم و ماهی بگیرم(شستشوی مغزی بدم).
در حالیکه من میخواستم ثبات کلام دخترشون رو بسنجم که سنجیدم و اصلا همچین قصدی نداشتم.
با این توصیافا مادرم مخالف این وصلت شده و میگه اینا مشکوک میزنن. م یا این که خیلی براشون مهمه که دیگران چی میگن و نظرش اینه که کلا بی خیال بشم.
در کل خودم احساس میکنم سیاست نعل و میخه و یا چماق و هویچ و لی هر چی که هست اینجوری به هیچ نتیجه ای نمی رسم.
تا نظر شما دوستان چی باشه
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
سلام
مواردي كه شما مطرح كرديد به نظرم نشان ميده دختر خانم و خانواده اش هنوز به درك و شناخت مسايل ازدواج نرسيده اند. اكه اشتباه نكنم احتمالا والدين دختر خانم جوان باشند
من فكر ميكنم اكه اين رفتارشون به دليل خامي باشه بسيار محتمل هست كه در اينده هم رفتارهاي مشابهي داشته باشند كه ميتونه زندكي شما را تحت تاثير قرار بده
به نظرم بيشتر زوم كن ببين كلا ادمهاي عاقلي هستند يا نه... حالا دختر خانم به دليل سن كمش ممكنه قابل قبول باشه بعضي از حرفها و يا رفتارهاش اما خانواده اش نه
تا مطمين نشدي دليل عجله براي جي هست اصلا اقدام نكن ...
RE: عدم شناخت دقیق و مردد بودن در تصمیم نهایی بعد از خواستگاری
سلام
بنده توصیه میکنم،مشاوره حضوری حتما"بروید
اینجا هر چقدر شما رو راهنمایی کنند،شما آنقدر به نتیجه نخواهید رسید که در حضور یک مشاور هر دوی شما رو به لحاظ مسائل شخصیتی و روانی بسنجد
مورد بعدی اینکه به هیچ وجه عجله نکنید،آنطور که شما نوشته اید سوال ها وپاسخ ها کلی بوده اینگونه شناخت به دست نمی آید،سعی کنید سوال های تان ریز تر شود و همدیگر را درگیر کنید .به قولی سوال پیچ کردن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m_shr
من دوباره با دخترشون صحبت کردم و جالب اینجاست که من تقریبا هر چی میگفتم اون با نظر من موافق بود مثلا با این که مانتویی بود قبول کرد حتی چادری هم بشه یا اینکه حاضره تو رشته ای که درس میخونه و مورد علاقش نیست بمونه و بخاطر من تغییر رشته نده و به شهرستان سفر نکنه(چون الان تو شهر خودمون درس میخونه)
نمیخوام شما رو بدبین کنم اما به این حرفها اکتفا نکنید، چه معنی میتواند داشته باشد ،وقتی که هر دوی شما غربیه هستید و فعلا" هیچ نسبتی با هم ندارید ایشان به خاطر شما چیزی را بپذیرد؟
اولا" شما باید آن خانم را هر طور که هست چه به لحاظ پوشش چه خصوصیات اخلاقی ،فرهنگ خانوادگی و سایر مسائل ،باید بپذیرید، اینکه میگوید من هر چی گفتم اون موافق بوده درست نیست،اگر هم عقیده و همسو هستید که باید در دراز مدت مشخص شود بحثش جداست اما اینکه شما مثلا" گفته اید من معتقدم باید زن محجب باشد ایشان هم گفته اند من هم قبول دارم، یعنی تمام؟! اینطور نیست،
آیا ایشان با دست دادن شما با خانمهای فامیل موافق هستند؟ یا بلعکس؟ اصولا" حجاب یعنی چه؟ یعنی همان پوشش؟ حجاب مرد چیست؟ و در رابطه با هر موضوعی باید چنین باشد