با این رابطه چی کار کنم ( ادامه یا قطع ) ؟؟؟؟؟؟
ممنونم از شما دوستان عزيز بابت اطلاعات مفيدي که از شما گرفتم و روي زندگيم هم خيلي تاثير گذاشته.::72:
من 25 سالمه
ليسانس هستم و
در حال شناخت روي يکي از همکلاسيهام واسه ازدواج
(در ضمن اولين رابطه اي هست که با يک پسر به قصد شناخت و اشنايي دارم)
من يه دختر مستقل هستم و خيلي بااحساس و مهربون.
طرف مقابلم
26
شاغل-مستقل-سربازي نرفته و خيلي ادم باهوش و زرنگ(نه در جهت منفي:310:)و البته مغرور
خانواده هاي 2 طرف خبر دارن اما همو نديدن و هنوز هيچ خواستگاري رسمي صورت نگرفته.
يه مقدمه ميگم بعد ميرم سر موضوع اصلي که چرا در حال حاضر ارتباطمو قطع کردم.ميخوام ببينم کاري که دارم انجام ميدم درسته يا نه.
ممنون ميشم اگه راهنمايييم کنين
مدت 5 ماهه که با هم ارتباط داشتيم.در حد صحبت تلفني و 2 يا 3 هفته يک بار حضوري.
اما من فکر ميکنم اين من بودم که بيشتر روي رابطه کار ميکردم.مثلا يه جورايي شده بود که تماس گرفتن ما با هم نوبتي شده يعني 1 بار اون زنگ ميزد 1 بار من و فقط شب ها سر يه ساعت خاصي با هم صحبت ميکرديم.:163:
شده من اس ام اس دادم اما ايشون جواب نداده و من هم به توصيه ي دوستان در تاپيک هاي مختلف رهاش کردم تا خودش برگرده(همون دختر اويزون -پسر گريزون) که بلاخره برگشته( با اين که من واسم سخت بود انتظار)
.رابطه رو اصلا احساسي نکرديم و فقط در حد صحبت هاي کاري و تحصيلي با هم حرف ميزديم.خيلي کم پيش اومده که ايشون ازاحساسش به من بگه.و خيلي زياد به کارش اهميت ميده.
واسه خواستگاري رسمي هم گفته يه کم صبر داشته باش.يک بار سر همين قضيه که بايد رسميش کنه ارتباط رو قطع کردم اما يک ماه بعد به خاطر تولدش ارتباط رو من شروع کردم که کاش نميکردم:316:
من ميگم اگه علاقه اي به من داشته باشه خيلي بيشتر از اين بايد مايه بذاره(ميدونم ميتونه اما انجام نميده).من خيلي دوست دارم رابطه دو طرفه باشه اما حس ميکنم شايد من بيشتر از اون علاقه دارم.
حالا قضيه ي اصلي اينجاست:[/color]
سه هفته پيش بعد از يه امتحان مهم به من زنگ زد که امتحانتو چه جوري دادي و صحبت کرديم تا جايي که حرف به جايي رسيد که من گفتم يکي از دوستاي کلاس زبانم بهم زنگ زده و گفته با هم بريم بيرون شهر(دسته جمعي)
اون گفت توشون پسر داره منم گفتم آره.
اينو که گفتم انگار بهش برخورد و سريع خداحافظي کرد.ولي من زياد متوجه نشدم که بهش برخورده.
شب بهش زنگ زدم(چ.ن نوبت من بود:311:)گوشيشو جواب نداد فرداش هم که باز نوبت اون بود زنگ نزد بهم.منم پس فرداش زنگ زدم که حالشو بپرسم فهميدم که ناراحت شده از اين که من چرا رفتم بيرون.
بهش گفتم من تنها نبودم و داداشم هم باهام بوده (ميدونه داداشم نقش بزرگتر رو داره)اما بازم فرقي نکرد و يه جورايي صحبت کرد که انگار من تعهد ندارم.گفتم توي اون جمع متاهل هم بوده و ميتونم عکسامون ر و هم نشونت بدم اما گفت نميخواد.
ايا تعهد در حال حاضرزود نيست.ايا اين حق رو داره که چنين چيزي رو از من بخواد؟(اون که هنوز هيج اقدامي نکرده)
.
ميگم شايد اين موضوع همون سر نخي باشه که جناب مدير هم دردي توي يکي از تاپيکها اشاره کردن:305:.
در ضمن منو 2 ساله ميشناسه و ميدونه من با اين که تيپ ميزنم اما دختر سنگيني هستم و به پيشنهادهايي که بهم ميشه جواب رد ميدم. و حد وحدود و حرمت هايي رو رعايت ميکنم حتي در مورد ارتباط با خودش. :305:
ميترسم منو محدود کنه.من هميشه حدو حدود رو رعايت ميکنم ولي هيج وقت خودمو محدود نکردم و هميشه تو فعاليت هاي اجتماعي شرکت داشتم و اون اين رو ميدونه.
حالا از اون موقع 3 هفته ميگذره و ايشو ن هيييچ تماسي با من نداشته.
ميخوام بدونم رفتارش طبيعيه؟؟؟
يا اينا همه بهانه هست که منو بذاره و بره؟؟
يا اين که با يه نفر ديگه هست و منو به اصطلاح دوستان تو اب نمک گذاشته؟
باهاش تماسي داشته باشم يا خير؟
تا جه حد ميتونه تو اين موضوعات نظر بده و حس مالکيت و غيرت داشته باشه؟ايا الان جاشه؟
اصلا منو ميخواد؟يا داره از روش ignore استفاده ميکنه؟
[color=#8B4513]
واي چقدر سوال شد.ببخشيد.
ممنونم تاپيکم رو خوندين.:72:
منتظر راهنماييتون هستم.:72
RE با دوستام رفتم بیرون شهر.اشتباه کردم؟؟؟؟
خیلی ممنونم سارای عزیز و ارمینای عزیز از راهنماییهاتون.منم همین راهی رو که میگین در پیش گرفتم اما نمیدونم درسته یا نه.
من کتابهای بارباربا رو خوندم ولی باز هم میخوام بخونمشون.خیلی مفیده.
tell me عزیز منظورتو متوجه نشدم یعنی باهاش تماس بگیرم و علت کارش و بپرسم و صحبت منطقی رو پیش بکشم؟
من میگم شاید دنبال یه بهونه بوده که باهام قطع ارتباط کنه.آخه مگه من چی کار کرده بودم؟؟
آخه الان یک ماهه که ارتباطمون سر همین موضوع قطع شده.نمیخوام اویزونش باشم.بدم میاد از این که دنبالش بدوم.یعنی منطقیش اینه که من بازم براش توضیح بدم با این که فکر میکنم منو میشناسه.
من میگم اگه واقعا منو دوست داشته باشه برمیگرده.
اشتباه میکنم؟
Tell me عزیز من حرفاتو تو تاپیک های مختلف با نام گیتی خوندم و واقعا لذت بردم.
میشه برام باز کنی این موضوع رو.
از دوستان عزیز دیگه هم تقاضا میکنم نظرشونو بگن.
تا چه حد دارم درست پیش میرم؟؟؟
[color=#FF0000]
:325:
دوستان عزیزم نمیخوام کوچیک شم
نمیخوام غرورم رو بشکنم
اخه تا این جای رابطه این من بودم که بیشتر وقتا کوتاه میومدم.
شبا نوبتی به هم زنگ میزدیم:316: .اخه کسی که منو دوست داره طاقت میاره فقط شبا بهم زنگ بزنه و منتظر باشه من سر نوبتم بهش زنگ بزنم تا اون زنگ بزنه و وقتی من بهش اس ام اس میدم گاهی وقتا جواب نده؟؟
[size=x-large]اگه بدونم یک طرفست که اصلا جای صحبتش نیست و میدونم باید چی کار کنم.(کات همیشگی)
اما مشکل این جاست که واقعا نمیدونم که منو میخواد یا نه.میگم شاید من اشتباه میکنم.
البته این رو هم میدونه که من پیشنهاد زیاد داشتم و دارم .ممکنه به خاطر این موضوع غیرتی شده باشه؟
(به خاطر این که با دوستام رفتم بیرون تازه اونم با داداشم.)
اخه یک ماه قطع ارتباط؟؟؟؟:160: کسی که منو میخواد میتونه یک ماه هیچ ارتباطی با من نداشته باشه؟؟؟
عجیب نیست؟:163:
خواهش میکنم بهم بگین.:303:
با دوستام رفتم بیرون شهر.اشتباه کردم؟؟؟؟
[size=large][color=#8B4513]ممنونم hamed 65 عزیز:72:
واقعا استفاده کردم.
راستی من عنوانم رو عوض کردم. شما درست میگین.تازه واردم دیگه.ببخشید.:227:
من خودم تا به حال از دوستان عزیز راهنمایی نگرفته بودم و فقط با گشتن در تالارها به این نتایج رسیدم که تا به حال عمل هم کرده ام:310:
از همتون ممنونم.
حقیقتا شما در مورد این موضوع درست میفرمایید و من در این مورد به توصیه های شما عمل خواهم کرد.:72:
حالا فقط یه مورد دیگه:
من زنگ بزنم موضوع رو روشن کنم یا نه؟
یا بذارم خودش برگرده؟
اصلا بر میگرده؟
اخه جدیدا حس میکنم شاید حق با اون بوده باشه.با این که 1 ماه از قطع ارتباطمون میگذره.1 ماه مدت کمی نیست.به نظر خودم قضیه بوداره:163:
اگه منو بخواد بر میگرده درسته؟؟
نمیدونم چرا همش میخوام یکی بهم این اطمینان رو بده که اگه واقعا بخوادت سر هیچ و پوچ رابطه رو قطع نمیکنه.
و اینا همه الکی هست و بچسب به زندگیت.
به خدا اگه بدونم این جوریه رهاش میکنم چون قدرتشو دارم اما میترسم که شاید دارم اشتباه میکنم.
RE: RE با دوستام رفتم بیرون شهر.اشتباه کردم؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gorbe
Tell me عزیز من حرفاتو تو تاپیک های مختلف با نام گیتی خوندم و واقعا لذت بردم.
[color=#FF0000]
عزیزم من متوجه نشدم با نام گیتی خوندید یعنی چی؟:72:
ببین خانم گل :72::43:به نظر من تماس نگیری خیلی بهتره... اگه واقعا دوستت داشته باشه واسه همچین موضوعی کات نمی کنه.... همین یک ماهی هم که قطع رابطه کرده بوداره اما نمی خوام گناه کسی رو بشورم... اگه این چند وقت بهت زنگ زد که باهاش صحبت کن... شاید تو رو بشناسه, اما ممکنه دلش بخواد بهش اطمینان بدی و بعد یه مدت متوجه می شه رفتارش درست نیست و این وقتی حاصل می شه که اطمینان لازم رو بهش بدی خانمی... اما به نظر من تو این یکی دو هفته اگه زنگ نزد و بعدش زنگ زد بی خیالش شی بهتره, یه وقت نذاری سر کارت بذاره, دختر عاقلی هستی و نیازی نیست بهت بگم فقط بذار یه ماجرایی رو برات تعریف کنم تا نمونه رو دلم...:46:
یکی از آشناهامون با دختری دوست بود مدت یک ماه باهاش دوست بود بعد یکی دو ماه به بهانه ای قطع رابطه می کردند و می رفت با دخترای دیگه بعد دوباره آشتی می کردند و همین روند ادامه داشت... بعد دو سال رفت و یک سال و نیم دیگه برگشت و دختره قبولش کرد, اونقدر عاشقش بود که حتی نمی پرسید کجا بودی یا نمی فهمید داره بازیش می ده, این قضیه 7 سال ادامه داشت... آخرا وقتی ولش می کرد می رفت خواستگاری!!! حدود دو سال قطع رابطه بودن و پسره چون کسی بهش زن نمی داد و دختره مایه دار بوده بهش پیشنهاد ازدواج می ده و دختره با کله قبول می کنه.... می شنوم که چقدر حرف پشتشه!!! مادر شوهرش صفت بدی نبوده که بهش نسبت نداده باشه... دختری که خودش رو سبک کنه و اینقدر راحت از کنار مسائل به این بزرگی بگذره همین لیاقتشه, باور کن اینقدر حرصم می گیره که دوست دارم خفش کنم... دوست داشتن چشمهاش رو کور کرده... فحش هایی می شنوه که کوچکترینش رو من بشنوم در جا بهم می زنم حتی اگه شونصد تا بچه داشته باشم:160:, پسره هم ازش باج می گیره مثلا روز خواستگاری بهش گفته بود یا خانوادت رو راضی می کنی که فلان قدر مهریه رو قبول کنن یا همین جا بر می گردم!!! دختره گفته بوده نهههههههههههه راضی شون می کنم...:316: پول تالار و عروسی و ... هم پای دخترست... :163: لابد پس فردا پسره می خواد بخوابه خونه و زنش می ره سر کار و بعدش هم باید بادش بزنه!!!:311:
خیلی خوشحالم که مثل شما هست... خیلی خوشحالم, تاپیکت رو که خوندم خیلی احساس خوبی بهم داد... فقط سعی کن تعادل رو رعایت کنی, یه وقت شکاک نشی یا از اون ور بوم نیفتی, آخه من یه کم در حال افتادنم.:72:
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
سلام
بهترین کار مدیریت این ارتباط احساسی هست و بهترین راه حل رسمی شدن موضوع هست تا مراحل شناخت با منطق و نظارت خانواده طی بشه
بنده نمی دانم شما و خانواده شما چه تیپی دارید و همچینی خانواده ان پسر و خود ایشان
ولی از خواندن پستتان متوجه شدم ایشان مقید تر به فرهنگ شرقی و شما متمایل به فرهنگ غربی هستید
پس این موضوع رو مد نظر قرار بدهید
قصد این را ندارم که بگویم کار شما درست بوده(در رفتن به بیرون شهر با دوستانتان ) یا نه
ولی این را باید بگویم همیشه در فرهنگ کشورمان این رفتار شما ، دید مثبتی به خود جلب نمی کنه...
فهمیدن اینکه ایشان رفتار طبیعی داره یا خیر با این اطلاعاتی که شما دادید بسیار سخت هست
ولی در دید اول بنظر ایشان رفتاری رو انجام داده که به ان اعتقاد داره ، پس عیبی به ایشان وارد نیست
به این فکر کنید که در صورت تشکیل زندگی مشترک می توانید با این تفاوت های فکری کنار بیایید یا خیر
ضمنا در تکمیل حرفهایم باید بگویم چون هیچ تعهدی در این گونه دوستی ها وجود نداره ، به هر دلیل موجه یا غیر موجهی ایشان می تونه شما رو ترک کنه
ماهیت این ارتباطات نادرست همین جور هست
یا حق
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
حالا از اون موقع 1ماه ميگذره و ايشو ن هيييچ تماسي با من نداشته.
دوست عزیز بین تمام صحبتهاتون، جمله بالا بنظرم بیشتر از همه در حال حاضر مهمه.
ایشون اگه واقعا و صددرصد به ازدواج با شما فکر می کرد، می توانست خیلی منطقی و صریح دیدگاهش را نسبت به این مساله عنوان کند و انتظاراتی که از همسرش در این زمینه دارد را برایتان عنوان کنید و شما با توجه به صحبتهای خودش و نه حدس و گمان تصمیم می گرفتید که آیا توانایی یک عمر زندگی با مردئی با چنین دیدگاهی رو دارید یا خیر.
اما ایشون بدون هیچ توضیحی شما را یک ماه رها کرده است. حتی بدون اینکه اعلام کند که اگر شما به این تفریح دسته جمعی بروید، من شما را رها می کنم!
بنظر من بهتر است فراموشش کنید.
و با اطمینان می گویم ایشان صددرصد به ازدواج با شما فکر می کند و فقط یک گزینه هستید. (ببخشید که با صراحت گفتم ولی شاید احساسات شما مانع شود که واقعیت را در مورد ایشان تشخیص دهید و این ممکن است به ضررتان تمام شود.)
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
oخیلی ممنونم دوستان عزیزم بابت راهنماییتون:72:
حرفاتون کاملا درسته و من سعی بر این دارم که فراموشش کنم:305:.و این 1 ماه قطع ارتباط خیلی چیزها رو مشخص کرد واسم.
ولی یه جیزی. اصلا نشون نمیداد که رو این طور چیز ها حساسه یعنی واسم خیلی عجیب بود عکس العمل ایشون.
اخه 2 ساله منو میشناسه و میدونسته من فعالیت ها ی اجتماعیم رو با حفظ حرمت ها دارم .
کلا انتظار چنین برخوردی رو اصلا نداشتم یعنی یه جورایی جا خوردم.
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
چقدر قصیه آشنایی و رفت و امد های شما شبیه به من و طرف مقابل هست :ی
شاید بتونم کمکی کنم ... منم هم میشه گفت مثل اون آقا حساس هستم به طرف مقابل به نوع رفت و آمد ها با محرم و نامحرم خود .. یعنی یه حدی و مرزی براش تعیین میکنم یعنی دوست ندارم با نامحرم جماعت یه جا همنیشین بشه و گل بگه و گل بشنوه مثل همین بیرون رفتن شما ....
ولی اینکه یهو بای بگه و نگه دلیل ناراحتیشو قبول ندارم ... من سریع همین موضوع با طرف مقابل بارها تاکید کردم که من آدم حساسی هستم و ممکنه تو بعضی چیزها محدود بشی آیا مشکلی داری یا نه .. که اون تا اینجا گفته مهم نیسته یعنی اصلا ارتباط خاصی نداره و کلا آمد زیاد اجتماعی نیست و ....
شما به نظر میرسه تو یه خانواده ای زندگی کردید که در مورد این موارد حساسی نبوده و آزاد هستند یعنی دید مذهبی به اینجور موارد نداره و برعکس طرف مقابل شما دید مذهبی دارن و ارتباط بین نامحرم رو قبول ندارند و به شدت سر این موارد حساس هستند ..
شما با مواردی که گفتید فردی نیستید که این محدودیت هارو قبول کنید و بخواید به خاطر همسرتون از بعضی ارتباطات چشم پوشی و نوع رفتارتون رو تغییر بدید ...
پس پیشنهاد من اینه که دیگر وارد احساسات نشید و سعی در پایان دادن این رابطه کنید،چون اگر طرف مقابل هم مثل بنده باشه پاگیر شما میشه م همیشه سعی در کنترل شما و ارتباط شما داره و شما هم این موضوع خسته خواهید شد یا در ارتباطتون کاری خواهید کرد که طرف مقابل مجبور به یه سری رفتارها از خودش کنه که جبرانش خیلی سخت خواهد بود ..
در مورد اینکه پسر کمتر اس یا تلفن میزنه هم یه مورد چون خودم تجربه کردم بگم شاید همون باشه .. که او طرف هم بعضی اوقات به نکات منفی شما همین رابطه ها و ... فکر میکنه و کلا از شما بدش میاد و سعی در قطع ارتباط داره و دوباره در بعضی اوقات خوبی های شمار رو میبینه م سعی در دیار و یاد ارتباط با شمارو داره .. یعین این فرد دو دل هست و شک داره واسه همین نمیتونه به طرف مقابل خود اونطوری که هست علاقه نشون بده ...
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
[size=large][color=#800000]
سلام reza_ss عزیز :72:
ممنونم از وقتی که واسم گذاشتی:72:
ببینید من انتظارات ایشون رو نمیدونستم .به نظرم منتطقی این بود که با من صحبت میکرد و من مسلما بیشتر رعایت میکردم.
من اون قدر ها هم آزاد نیستم و قید و بند هایی رو واسه خودم دارم و ایشون هم با این خصوصیات من آشنا بودن و با این شناخت اومدن جلو.من با این که خیلی پیشنهاد داشتم فقط با ایشون رابطه پیدا کردم و میدونست که اولین نفره تو زندگیم..
من تو روابط خیلی حریم ها رو رعایت میکنم.تو اون جمع هم با داداش بزرگترم بودم که میدونه اونم روم حساسه.
من میگم اگه ناراحت شده باید انتظاراتشو بیان کنه و ازم بخواد (به هر حال داریم رو هم شناخت پیدا میکنیم)اما وقتی که یه دفععه ارتباط رو قطع میکنه چه انتظاری از من هست؟؟؟
من فکر میکنم تو رابطه هیچ چی کم نذاشتم و میدونسته که واقعا دوستش داشتم.
اخه یه نفر بدون هیچ صخبتی یه رابطه رو قطع میکنه؟؟؟؟؟(فقط بهم نشون داد که ناراحت شده):160:
اگه رو من حساسه نمیتونست حداقل یک بار خانوادشو بفرسته تا حسن نیت خودشو ثابت کنه؟
گاهی وقتا فکر میکنم با من بازی کرد و الانم رفت پی کارش.:302:
از خدا هم منونم:323:
به خاطر این که از وقتی با ایشون ارتباطمو قطع کردم پشت سر هم خواستگار میاد واسم.میگم شاید اینا نشانه است که من کار درستی کردم
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز.
تصمیم صحیحی گرفتین.:104:
بهتره ایشون رو فراموش کنید و با آرامش به دیگر خواستگارهاتون فکر کنید.
اگر ایشون نسبت به شما بی اهمیته، بهتره شما هم نسبت بهش بی اهمیت باشین.
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
ممنونم shabe barooniye عزیز:72:
دارم سعیمو میکنم.
امیدوارم خدا هم کمک کنه:323:
پس کار من جاییش اشتباه نبوده که بعد پشیمون شم؟؟؟؟
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
تردید نکن.:72::72::72::72:
RE: hاشتباه کردم با دوستام رفتم بیرون شهر؟؟؟؟؟؟
میخوام بگم این تاپیک به نتیجه رسیده.:324:
من با ایشون دیگه ادامه ی ارتباط نخواهم داشت و سعی میکنم از ذهنم خارجش کنم.
به موقعیت های بهتر فکر خواهم کرد.
چون با شناختی که از خودم دارم من لیاقت این رو دارم که بهترین چیزها رو داشته باشم.
ممنونم از همه ی شما دوستان گلم که کمک کردین.
tell me عزیز .سارا2 عزیز . ارمینای عزیز hamed65.عزیز shabe barooni عزیز reza -ss.عزیزو blue -sky
عزیز[color=#FF6347]و...[color=#FF0000]
مرسی که وقت گذاشتین و راهنماییم کردین:72:
RE: با این رابطه چی کار کنم ( ادامه یا قطع ) ؟؟؟؟؟؟
gorbe گرامی
به شما تبریک می گویم به خاطر نتیجه و عملکرد عاقلانه ای که در پیش گرفته اید .:323::323:
ضمن اینکه تاپیک شما را به نتیجه رسیده اعلام می کنم . میخواهم این توصیه را داشته باشم که وارد اینگونه ارتباطات نشوی مگر رسمی و از کانال خانواده ها و برای شناخت و با جدیت و بدور از احساسات ، تا نه آسیب ببینی و نه فرصت خوب جوانی را با این دغدغه ها و درگیریهای ذهنی و روحی از دست بدهی .
موفق باشید
پاورقی
----------
هر دو تاپیک شما ادغام و عنوان آن متناسب با محتوای تاپیک اصلاح شد .