-
چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
سلام دوستان.
امیدوارم تو این روز های گرم تابستون چیزی ازتون باقی مونده باشه و مثه من کلا تبخیر نشده باشید. :311:
فورا می رم سر اصل مطلب.
گاهی موقعیت هایی پیش میاد که مدیریت کردنش مهارت می خواد و البته اونقدر ها هم بزرگ نیست که هی براش تاپیک جدا باز کنیم. چنین موضوعاتی که عمومیت بیشتری داره رو می تونیم تو این تاپیک مطرحش کنیم و به هم یاد بدیم چه رفتاری یا چه گفتاری تو اون لحظه درست تره.
یادمه یکی از دوستان قبلا یه تاپیک داشت (پیداش نکردم متاسفانه)و توش سوال کرده بود: "یه آشنا پیشنهاد می کنه شما رو با ماشین برسونه. جلو سوار می شید یا عقب؟"
منظور من هم مطرح کردن این چنین موقعیت های چند وجهی است.
من خودم با یه سوال شروع می کنم :
توی جمع خانوادگی نشستید و افراد در حال صحبت کردن. همسر شما شروع به صحبت می کنه. اما مادر شما حواسش نیست و صحبتش رو قطع می کنه. مادر رو نصیحت کنید که زشته این کار؟ از همسرتون دلجویی کنید؟ به روی خودتون نیارید کلا؟
از همه دوستان برای پاسخ یا طرح سوال دعوت می کنم. :72:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
سلام عزیزم اون تاپیک رو من ایجاد کرده بودم و لینکش این بود:
اگه شما باشین در این موقعیتهای خاص چه میکنین؟
به نظر من هم این تاپیک ها جالب میشه :72:
من اگه باشم وقتی حرف مامانم تموم شد دوباره یه جوری صحبت همسرم رو پیش میکشم تا همسرم بتونه دوباره حرفش رو ادامه بده و به پایان برسونه
خوب... حالا آویژه جون میشه ازت بخوام که تو هم نظرت رو در مورد اون سوالایی که من مطرح کرده بودم بدی :82: :72:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
آویژه ی عزیز! به نظر من هم این جور تاپیک ها فوق العاده ست و میتونه خیلی کمک کننده باشه، در حین اینکه اصلا مهم نباشه!:311:
اما من اگه توی همچین موقعیتی باشم؛ وقتی همچین چیزی رو درک کردم که این وسط مادرم حرف همسرم رو قطع کرد؛ به روی خودم نمی یارم تا مادرم حرفش رو تموم کنه! بعد با خوشرویی تمام و یه لبخند رو به مادر میگم؛ مامان! راستی فلانی مثلا نام همسرتون داشت یه چیزی تعریف می کرد؟ بعد رو به همسر محترم خوب؛ بگو! :)
بدون اینکه تنشی احساس بشه؛ صحبت کردن ایشون رو با تمام وجود گوش می کردم!:43:
من هم یه درخواست داشتم با اجازه:43:
فکر کنید یه قرعه کشی نوشتید بین همه ی اعضا و زوج های فامیل و آشنا! و هر ماه باید سر مثلا پنجم این ماه پولها داده بشه؛ و نهایتا مسئول قرعه کشی که میتونه (خواهر شما باشه) چک رو تا دهم تحویل میده!
حالا این وسط همسر شما همیشه سر موقع و موعد پول رو میداده؛ و این ماه که قرعه کشی به نام ایشون هست؛ یه عده از زوجها، هنوز که هنوزه یعنی تا دوازدهم هنوز پولشون رو در حین بی خیالی ندادن! حالا! همسر شما هم اصرار بر این داره که من همیشه به موقع پرداخت کردم و حالا که نوبت من شده! و شما دو بار به خواهرت که مسئول قرعه کشی هست گفتی و ایشون هم میگه چند بار بهشون زنگ زدم و خبری نیست؛ فعلا!
واقعا توی این شرایط که هم حق با همسرت هست؛ هم خواهرت کاری نمی تونه انجام بده؛ به نظرتون بهترین راه حل چیه! شما باشید توی این موقعیت چیکار می کنید!:300:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
@ گل بیرنگ:
ممنون که توضیح دادی. در جواب پرسش شما، نظر من هم شبیه به نظر بالهای صداقت گرامی ست.
@ دل عزیزم:
منم همین کار رو می کنم. اما خب اندوهناک می شم از دیدن این رفتار ها.( فرقی هم نمی کنه صحبت چه کسی قطع بشه، صد البته در مورد همسرم خیلی حساس ترم)
در مورد پرسش شما:
از همسرم تمام قد دفاع می کردم و بهش فرصت می دادم مستقیم با خواهرم صحبت کنه و مراتب اعتراضش رو به گوشش برسونه. این کار چن تا مزیت داشت:
1- خواهرم کاملا در جریان ناراحتی همسرم قرار می گرفت و با او همدردی می کرد.
2- همسرم احساس نمی کرد نادیده گرفته شده.
3- دخالت مثبت یا منفی من، هیچ طرفی رو آزرده نمی کرد.
و البته یه کار دیگه هم می کردم. توی خلوت دوتایی خودمون با همسرم سعی می کردم با شنیدن و همدلی، تمرکزش رو از رو این موضوع بر دارم و آرومش کنم.
البته من هیچ وقت در این موقعیت نخواهم بود. چون خواهر ندارم :54:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
آویژه ی عزیزم؛ ممنونم از نظرت!
راستش من چون از قبل یه مقدار ناراحتی بین خواهرم و همسرم وجود داشت؛ بنابراین دوست نداشتم که این بار هم یه ناراحتی به این مساله اضافه بشه!
پس اومدم؛ اول اینکه توی خلوت خودمون دائم حق رو به ایشون دادم و ازشون دل جویی کردم و همدلی و یه جورایی همون هم حسی خودمون که ایشون احساس بدی نکنند و کاملا نشون دادم که در جبهه ی کنار ایشون هستم!
همزمان هم از خواهرم پیگیری کردم و بهشون گفتم که ما همیشه سر موعد و مقرر این پول رو پرداخت کردیم؛ حالا خودت ببین که اینها چی کار می کنند؟ اما نه به صورت که احساس کنه ایشون مقصر هستند!
در آخر؛ هم وقتی پول قرعه کشی رو بهمون دادند؛ از همسرم بخاطر صبوریش و برخورد عاقلانه اش در این موقعیت تشکر کردم.:311::46:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
سلام مرس آویژه جونم ازتاپیک قشنگت:46::46::72:
راستش سوالی نبود من جواب بدم پس سوال خودمو میگم
اگرنامزدت یه روز بیاد وبگه چند روزه دنبال این بوده که ماشینشو عوض کنه وامروز اینکارو کرده (ولی اصلا به تو حرفی نزده به نیت اینکه خوشحالت کنه)با اینکه خیلی خوشحال شدی ولی دلت میخواست بهت میگفت چکارمیکردی؟:325:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
[quote=سارابختیاری]
منم چون این مسایل مثل شما برام اهمیت داره خوب علاوه بر خوشحال شدن ناراحت هم می شدم ولی اگه نیتش این بوده که من رو خوشحال کنه و دلیل نگفتنش همین بوده خوب
خوشحالیم رو کاملا نشون می دهم و کلی هم ذوق می کنم بعد که یکم گذشت بهشون میگم من همیشه دوست داشتم همسرم فردی باشه که براش مهم باشه من رو غافلگیر کنه و زندگی رو از یکنواختی خارج کنه و از اینکه تو اینجوری هستی خیلی خوشحالم . ولی فکر می کنم برای تصمیم های بزرگ زندگی ، خرید خونه و ماشین لازمه که با هم همفکری کنیم و دو تایی تصمیم بگیریم.
فکر می کنم اینجوری هم ارزش کار ایشون حفظ شده هم من احساسم و نظرم رو منتقل کردم.
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
[size=medium]@ دل:
:104::104:
@ سارا:
سلام عزیزم.
اولا که همون موقع خوشحالی و ذوق خودمو بهش نشون می دم تا کیف کنه. کلی شنگول بازی در میاوردیم دو تایی :311:
بعدا و بعد از کلی شوخی و قربون صدقه رفتن که می خواسته خوشحالم کنه، سر صحبت رو باز می کردم که " دارم فکر می کنم چه جوری خوشحال تر می شدم. اینکه در جریان باشم و ماشینتو عوض کنی. یا یه دفه سورپرایز بشم. نمی دونم..."
بعدشم بیشتر توضیح می دادم که وقتی منو در جریان تصمیم هات می ذاری، احساس بهتری دارم.
و اما سوال من: ( یه توضیح مفصل باید بدم. ممنون از حوصلتون)
ما عقدمون رو مفصل گرفتیم و همه هم کادوهاشونو همون سر عقد بهم دادن.
روز بعد از عقد که رفتم خونه پدر شوهرم، همسرم کل هدیه ها رو بهم داد که پیش من باشه و من بی هیچ چشمداشتی همه پول ها و سکه ها و از جمله هدیه های مخصوص خودم(مثل شاباش و زیر لفظی و ...) رو گذاشتم روی هم و گفتم همش بمونه پیش شما.( روشنه منظورم همسرم بود)
بعد ها شنیدم پدر همسرم یک حساب باز کرده و همه اون ها رو + یک مقدار برای سر راست کردنش گذاشته توش.
دیگه پی گیر نشدم.
تا چند وقت پیش که بحث خونه خریدن پیش اومد و پدر همسرم حدود 15 تومن به ما برای خرید خونه کمک کرد و ما در واقع کل این مبلغ رو به ایشون بدهکاریم و باید بپردازیم.
خیلی دلم می خواد از همسرم بپرسم درباره این موضوع و واسم روشن بشه اگه پدرهمسرم همه کادو ها رو برداشتن، از مبلغ بدهی ما هم کم شده یا نه؟...
بپرسم؟
[/size]
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
آویژه عزیز:
یعنی پدر همسرتون یه حساب به اسم خودشون باز کردندو پولهای شما را به اون حساب ریختند؟
به نظر من باید از علت باز کردن حساب به اسم خودشان مطلع بشید، با همسرتون صحبت کنید و از هدف پدر همسرتون از این کار مطلع بشید مسلمابا توضیحاتی که همسرتون خواهند داد متوجه خواهید شد.
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
سلام
باید از همسرت سوال کنی
اما شاید همسرت برای مراسم عقد از پدرشون پول قرض کرده بودند و برای همین کادو ها رو به ایشون دادند
باز هم این یه فرضیه هست
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
تاپیک جالبیه لازم نیست برای یه سوال کوچولو یه تاپیک جدید باز کرد
و اما سوالم :
وقتی یه خانم که مثلا 7 8 سال از شما کوچیکتره توی یه محیط کاری یا سر کلاس (توی جمعی که همه دخترن و شما تنها پسر هستین ) به شما میگه که
مدل مو جدید مبارک ! یا مثلا چقدر پیرهنتون بهتون میاد !یا حتی مدل جدید ریش !!!!!! یا هر چیزی شبیه به من
یا در یه پوزیشن دیگه بدون فاصله با شما میشینه
یا مثلا سر کوچکترین چیزی یه دفعه اون جمع منفجر میشه از خنده
شما باید چیکار کنین ؟
اینم بگم که قطعا اون شخص منظور خاصی نداره و رفتارش برای خودش تعریف شده است
اما صورت خوشی نداره به خصوص اگه کسی خارج از اون جمع شاهد سرو صدای بچه ها باشه
وچون ممکنه کلاس شش هفت ساعت طول بکشه ، این خنده ها و شوخی ها تا حدی لازمه اما چطوری میشه کنترلشون کرد ؟
بدون اینکه خودت مستقیما چیزی بگی
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
نقل قول:
وقتی یه خانم که مثلا 7 8 سال از شما کوچیکتره توی یه محیط کاری یا سر کلاس (توی جمعی که همه دخترن و شما تنها پسر هستین ) به شما میگه که
مدل مو جدید مبارک ! یا مثلا چقدر پیرهنتون بهتون میاد !یا حتی مدل جدید ریش !!!!!! یا هر چیزی شبیه به من
بنظرم خیلی جدی فقط یک کلام بگید ممنون و بعد نگاهتون رو به جمع برگردونید و ادامه صحبتتون رو بدید یا شروع به صحبت جدی کنید (مثلا درس رو شروع کنید).
نقل قول:
یا در یه پوزیشن دیگه بدون فاصله با شما میشینه
بدون حرفی یک فاصله بینتون ایجاد کنید و یا بلند شید و بایستید. اون موقعیت رو نگه ندارید و تغییرش بدید.
نقل قول:
یا مثلا سر کوچکترین چیزی یه دفعه اون جمع منفجر میشه از خنده
البته من هرگز در موقعیت یک معلم یا استاد نبوده ام ولی فکر می کنم تا اندازه یک تنفس کوتاه و تغییر فضا اجازه مزاح رو بدهید و بعد تذکر دهید که خستگی کلاس بدر شد و کلاس رو دعوت کنید به ادامه درس.
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
سلام آویژه عزیز ممنون از اینکه این تاپیک جالب رو راه انداختی مدیریت مهرت های ارتباطی خصوصا تو زندگی زناشویی خیلی مهمه و چیزی است که دغدغه من هم هست در خصوص مطلب اخیرتون باید بگم که همیشه سعی کنید استقلال مالی داشته باشید و اختیار پولتون رو به کسی ندید در این مورد هم صراحت داشته باشید و از خانواده شوهرتون در مورد پول سوال کنید
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
بلو اسکای عزیزم، سوال آقای خارپشت به غیبت صغری رفته رو:311:، به روشنی پاسخ گفتن. نظر منم تقریبا همین هاست.
@ghalam63 :
خواهش می کنم نازنین. اما ای کاش زود قضاوت نمی کردی. فرض کن در بدترین حالت(!!!!) اون پول رو پدر همسرم برداشته بود. آیا این به معنی عدم استقلال مالی ما بود؟ هزار تا شاید و اما می تونست وجود داشته باشه. شاید بین همسرم و پدرش یه حساب کتاب قبلی بوده...
تازه من که هنوز مطمئن نبودم اون پول کجاست و پیش کیه، چطور برم یقه خانواده همسرم رو بگیرم که پول ما رو بدید؟ اون هم خانواده ای که این همه به من و همسرم تا حالا احترام گذاشتن و ذره ای کم لطفی نکردن؟
( اینها رو واسه بعدن خودمم می گم. آویژه! صبور باش!...)
خوشبختانه اون موضوع برام حل شد. یک روز همسرم گفت یادم بیار خونه بابا اینا رفتیم سکه هامونو برداریم. منم پرسیدم:" اِ! من فکر می کردم سکه ها و پولا رو یه جا بابا گذاشتن تو بانک." که همسرم واسم توضیح داد فقط پولا تو حساب خودش توی بانک بوده که مقداریش رو هم زمان خرید خونه برداشت کردیم.
تجربه خوبی بود واسه من ...
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
همه نشستیم دور هم ، میوه شیرینی فلان
خانم محترم (عمه خاله دختر خاله مادرت هرکی فرقی نمیکنه ) پوست میوه رو ورمیداره میماله به صورتش
پوست خیار یه تیکه هلو یه قاچ خربزه هر فصلی که باشه بالاخره یه چیزی هست که برای شادابی !!:160: پوست خوب باشه
در عین حال ازت انتظار داره درحالیکه که داره پوستش رو طراوت بخشی میکنه باهات حرف بزنه و تو هم بهش نگاه کنی !
حالم بهم میخوره ، دیگه نمیتونم چیزی بخورم ! به کی بگم ؟!
خب این پوست میوه هارو وردار تو توالت تو اشپزخونه یه جای دیگه این کارار رو بکن !:324:
چطوری به خانم محترم (عمه خاله دختر خاله مادر خودم ) بگم که حالم بد میشه از این کارت ؟
غیر مستقیم با شوخی بعضی وقتا جدی گفتم ولی انگار نه انگار
اگه با طرف رودرواسی داشته باشی چطوری باید بهش بگی که ناراحت نشه ؟
اگه بلا به دور همسر اینده من هم همین عادت رو داشته باشه چیکار باید کنم ؟:302:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
به نظر من دقیقا بستگی داره که اون خانمی که این کارو میکنه چه نسبتی با شما داره.مثلا شما به مادر یا خواهر خودتون میتونید مستقیما بگید از این کارتون خوشم نمیاد(البته با لحن خوب و احترام) اما برای خاله یا عمه زیاد صحیح نیست که اعتراضتونو مستقیم بگید.
در مورد همسرتونم ان شا الله تا اون موقع!
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
خارپشت به نظر من اگر یه خانمی هست که باهاش رو درواسی ندارید به شوخی و خنده می تونی مطرح کنی
مثلا مامان ادم باشه با خنده بگو حالا ما خواستیم یه میوه بخوریم شما ماسک گذاشتنت گرفته!!!:311:
داریم میوه می خوریم الان ؛فرصت واسه این کارا زیاد هست بعد هم میشه ماسک میوه بزارید روصورتتون با لحن خنده
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
من که اگه بودم تحمل می کردم!
دلیلی نداره چون من خوشم نمی یاد، به طرفم بگم که نباید این کار رو انجام بده! یا بره تو آشپزخونه انجام بده!
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
ممنون از جواب هاتون
راستش من همونطور که قبلا گفتم بصورت مستقیم و غیر مستقیم ، شوخی ، جدی ، حتی با التماس ! هم گفتم اما متاسفانه اثری نداره
در مورد نسبت هم واقعیتش اینه که اصولا بین خانم های خونواده مادرم بصورت اپیدمی وجود داره
(فرقی نمیکنه 15 ساله باشی یا 75 ساله ، در هر صورت سلامت پوست بسیار حائز اهمیته :160:)
جالب اینجاست که هیچکس هم با این قضیه مشکلی نداره
خب خیلی درست نیست من یه حرف رو هزار بار تکرار کنم
انگار چاره ای نیست بقول جناب ایوب ، باید تحمل کنم
ولی روز خواستگاری حتما این قضیه رو مطرح میکنم!
در مورد مادرم
خوشبختانه وقتی پدرم نیست باهاش مشکلی ندارم
اما وقتی پدرم هست ، میشینن کنار هم ، پدر میوه ها رو می خوره ، مادر پوستاشو جمع میکنه میزنه به صورتش:302:
وای خدا حالم بهم می خوره
اصلا انگار پدرم خوشش میاد
من نمیدونم به کی رفتم :316:
======================================
یه مسئله دیگه برام پیش اومده
دو ساعت پیش رفتم سراغ یخچال
دو تا موز نسبتا گندیده رو برداشتم به اضافه یه لیوان شیر
اما چیزی که خوردم شیرموز نبود ، یه طعم خاصی می داد ،
نمی خواستم بقیه اشو بخورمو ، ولی گفتم اسراف نشه
پاکت شیر رو هم همونموقع بدون اینکه تاریخشو نگاه کنم انداختم ،
دلم یه جوری شده ، یه حس بدی دارم ، حس مسموم شدن !
البته استرس فردا رو هم دارم ، یه سری کارا رو باید انجام میدادم که مطمئن نیستم بتونم تا فردا تمومش کنم
ممکنه دلشوره ام به خاطر همین موضوع باشه و ربطی به شیرموزه نداشته باشه
دعا کنین اتفاقی برام نیفته تازه سرماخوردگیم خوب شده بود:(
اگه شیرش فاسد شده باشه ، چند ساعت دیگه کاملا متوجه میشم که مسموم شدم ؟
الان باید کار خاصی بکنم ؟
من تو خونه تنهام ، نمیرم یه وقت ؟!:302:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
خارپشت عزيز اگر ميخواين همسرتون از اين عادتاي پوست ميوه اي نداشته باشه به نظر من توي دوره اشنايي اين قضيه رو با شوخي براش تعريف كن كه ما تا ميشينيم ميوه ميخوريم بعضيا اينكارو ميكنن بعد هم بگو من كه حالم بد ميشه خوشم نمياد و با خنده به دخترخانم بگو شما اگر خواستين اينكارو انجام بدين لطفا يه وقتي باشه كه من نبينم چون جدا دوست ندارم........:311:به همين راحتي
اميدوارم مسموم نشده باشي:72::72:
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
خارپشت اگه علایم مسمومیت نداری
پیشنهاد می کنم تو این شرایط اصلا به پوست میوه فکر نکنی حالتو بد تر می کنه
چون شاید اصلا مسموم نشده باشی و فقط به خاطر خوردن شیر مونده (نه فاسد) و موز حالت بد شده
اون شیر که خورده ای اگر خیلی مسموم بودش طوری میشد که نتونی اصلا تحمل کنی
شاید یه ذره تاریخ مصرف گذشته بوده ولی خراب نبوده
از نشانه های مسمومیت با شیر فاسد بیرون روی هستش اگه این علایم رو داری شاید مسموم شدی باید بری سروم خوراکی بخوری یا حالت رو خودت به هم بزنی.آب و نوشابه باید بخوری تا زودتر سموم از بدنت دفع بشه و آب و نمک کافی هم بخوری که الکترولیت بدنت کم نشه
من با شیر مسموم شدم ولی یه استکان خوردم نه یه پاکت
دکترم نرفتم خودم خوب شدم .ترش بود شیری که خوردم ولی چون یهو خوردم دیگه قورتش داده بودم.
اگر اینم ترش بوده احتمالا مسموم میشی:163: ولی حالتو به هم بزنی حل میشه مشکت
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
دوستان عزیز
پرداختن به مسائل جزئی زندگی و طرح آن برای دریافت نظر و راهکار ، یعنی بستن راه خلاقیت و استقلال فردی در حل مسائل و از طرفی جزئی نگری و بها دادن به مسائل جزئی را در پی داشته و تقویت می کند . از طرف دیگر وقتی در مسائل مهم مشاوره ای راهکارهای اساسی ارائه می شود خود زمینه ساز یافتن راه حل مسائل جزئی نیز هست .
بنا به همین دلیل این نوع تاپیکها با روند تخصصی همدردی سازگاری ندارد و ترویج روند چت گونه و پرداختن به مسائلی هست که از اهمیت مشاوره ای کمتری برخوردار است .
اما به هر حال گاهی افراد در تبدیل و استفاده از راهکارهای کلی در مصادیق روزمره زندگی ضعف دارند.
مثل می دانند که باید بین خودشان وجنس مخالف حریم داشته باشند. اما مصداق و مثالش را نمی دانند. که اگر جنس مخالف به آن تعارفی کرد، یا شماره ای داد یا درخواستی داشت چگونه عمل کنند.
لذا این تاپیک می تواند علیرغم اینکه از نظر مشاوره ای یک نوع سطحی نگری به عمل می آید. اما در زمینه ای که اشاره شد فایده ای هم بر آن مترتب باشد.
مخصوصا اگر در تاپیکهایی مشاهده شد که مراجع اصرار بر جزئیات دارد، تاپیکها را محتوایی و ریشه ای جواب دهیم و برای جزئیات به این تاپیک لینک دهید.
با تشکر از همه عزیزانی که ارسال پست داشته اند .
.
-
RE: چنان موقعیت، چنین رفتار ( پرسش و پاسخ عمومی برای بالا بردن مهارت های ارتباطی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
[color=#0000CD]دوستان عزیز
پرداختن به مسائل جزئی زندگی و طرح آن برای دریافت نظر و راهکار ، یعنی بستن راه خلاقیت و استقلال فردی در حل مسائل و از طرفی جزئی نگری و بها دادن به مسائل جزئی را در پی داشته و تقویت می کند . از طرف دیگر وقتی در مسائل مهم مشاوره ای راهکارهای اساسی ارائه می شود خود زمینه ساز یافتن راه حل مسائل جزئی نیز هست .
بنا به همین دلیل این نوع تاپیکها با روند تخصصی همدردی سازگاری ندارد و ترویج روند چت گونه و پرداختن به مسائلی هست که از اهمیت مشاوره ای کمتری برخوردار است .
اما به هر حال گاهی افراد در تبدیل و استفاده از راهکارهای کلی در مصادیق روزمره زندگی ضعف دارند.
مثل می دانند که باید بین خودشان وجنس مخالف حریم داشته باشند. اما مصداق و مثالش را نمی دانند. که اگر جنس مخالف به آن تعارفی کرد، یا شماره ای داد یا درخواستی داشت چگونه عمل کنند.
لذا این تاپیک می تواند علیرغم اینکه از نظر مشاوره ای یک نوع سطحی نگری به عمل می آید. اما فایده ای هم بر آن مترتب باشد.
مخصوصا اگر در تاپیکهایی مشاهده شد که مراجع اصرار بر جزئیات دارد، تاپیکها را محتوایی و ریشه ای جواب دهیم و برای جزئیات به این تاپیک لینک دهید.
با تشکر از همه عزیزانی که ارسال پست داشته اند .
پرسش و پاسخ های ازدواج چی؟