مشکل من با خانواده در ظاهر همسر آینده ... !!!

سلام.

خانواده من کلا مذهبی هستند ولی من یه خورده با خانواده فرق میکنه و یه خورده از اونا تو بعضی چیزا فرق دارم ولی خودمم اگر در ظاهر مذهبی نباشم تو مسائل دینی مثل نماز و روزه محرم و نامحرم اعتقاد دارم و پایبندم ...

حالا موضوع اصلی ... من 23 سال دارم و کم کم به قول خودشون وقت ازدواج منه با شرایطی که دارم ... اینبار مثل همیشه گفتند دیگه میخوایم زنت بدیم بزار تحقیقات تموم بشه واسه اونی که ما انتخاب کردی یه خانوم خوب مذهبی و چادری ... ایندفعه برخلاف همیشه امدم جلوشون واسادم و گفتم من زن چادری نمیخوام بیخودی دنبال این و اون نرید .. من تیپم طوریه که دوست دارم یکی مثل خودم باشه نه چادری ...طرفی که مانتویی باشه ولی نه از اون کوتا تنگاش با 5 کیلو آرایش نه .. یکی که خیلی عادی و عرف جامعه باشه و ......

اینا پدر و مادر کوتاه امدن بعدش مگه تفریبا 2 ساعت با هم بحث کردیم و اون میگفتند که تو فامیل کسی غیر چادری نیست و ما هم عروس غیر چادری نمیخوایم و اگه تو یکی اونجوری انتخاب کنی و فقط وظیفه ی فرزند والدینی رو انجام میدیم و تمام ..... !!


دوستان با توجه که من فردی رو انتخاب کردم تو یه چند ماه هست و قسط داشتم به خانواده بگم و رسمی کنم با شنیدن این حرف ها شکه شدم و اصلا الان نمیدونم چیکار کنم ...؟؟!!

طرف من خانوادش از نظر مذهبی چند پله پایین تر هستند ... مثلا مادرش چادری هست ولی پدرش زیاد فرد مذهبی نیست ولی نماز اینا میخونن ... و خود دختره و خواهرش اینا چادری نیستند و ....

حالا من موندم با خانوادم که اینقدر سر چادری بودن و نبودن عروسشون حساسن و میگن حتما باید چادری باشه چیکار کنم ؟؟ چون خودم دوست ندارم باشه ... ولی اونا میگن تو اشتباه میکنی و گمراه شدی و از خانواده و اعتقاداتشون دور ....

موندم با طرف سر همین قضیه بهم بزنم یا راه حلی هست ... چون دوست ندارم پدرم و مادرم به زور تن به این ازدوارج دوست دارم منطقی قبول کنن و کنار بیان با این موضوع که دید من با دید اونا فرق میکنه و ....

یعنی این دو پست من هم مانند دو پست قبلی که ایجاد کردم بی جواب میمونه ؟:302:

دوست عزیز
خودتو درگیر این مسئله نکن
اونقدر تعداد پارامترهایی که باید در نظر بگیری زیاد هستن که چادری بودن یا نبودن تنها یکی از اونهاست

بشین با خودت حسابی فکر کن و ببین چجور دختری رو میخوای
سوای از ظاهر مذهبی یا معمولیش
ظاهر ادما پایین ترین طبقه شخصیت درونیشونه

میخوام بگم ذهنتو با فکر کردن تنها به این مسئله و پیش بینی رفتار والدینت خسته و مشغول نکن
معیارهاتو به صورت کلی و یه بار دیگه به صورت جزیی بنویس با خونوادت بیشتر مشورت کن و دقیقا بگو چی میخوای
بذار اونها هم متقابلا خواسته هاشون رو بگن
سعی کن باهاشون به تفاهم برسی (با هر راهی که بلدی سعی کن در مقابلشون قرار نگیری )
و موارد مختلفی که بهت پیشنهاد میشن رو با اونها بسنج

خب اگه این کارارو کردی و واقعا الان مسئله فقط نوع خاصی از پوشش یعنی چادره ،
مشکل چیه ؟
زیبایی شیک پوشی مرتب بودن و به روز بودن در پوشش و ظاهر ارتباط مستقیمی با مانتویی بودن نداره
یه ویژگیه یه خصوصیت اخلاقی

شما جور دیگه ای فکر میکنی؟
نظرت رو بگو تا بر اساس اون ادامه بدیم:72:

ممنون خارپشت جان جواب نمی دادی دیگه ناامید میشدم به نتیجه رسیدم در این تاپیک و تنهایی میخواستم به ایم موضوع فکر کنم .. چون کس دیگه نیست دور ورم که باهاش مشورت کنم ... :325:

ببینید درسته ظاهر خیلی مهم نیست ولی از نظر پدر مادر من که مثلا تو یه خانواده ایی هستند که همه تو فامیل مذهبی و چادری هستند قبول اینکه عروسشون بخواد بدون چادر باشه یعنی فقط همین دو کلمه غیرقابل درک و از نظر خودشون انگشت نما نمیخوان تو فامیل بشن و ...... اینه که دیروز که به صورت اتفاقی و غیر مستقیم این حرف ها شد شدیت و تعصبشون رو به این قضیه متوجه شدم و فکر نمیکردم اینقدر رو این دو کلمه حساس باشن و فکر میکردم اگر بگم غیر چادری بعدش بپرس که چه نوع غیر چادری با چه نوع خانواده و اصل و نسبی و .... ولی اصلا اجازه اینکه من بگم غیر چادری نه اینکه موهاش بیرون باشه مانتو تنگ و آرایش کرده است نه .. یه غیر چادری معمولی و ساده و معمولی ......

فرق و دید من با اونا تو اینه که اونا میگن چادری باشه مثل یه دیوار میمونه در مقابل دید طرف ولی اگه چادری نباشه حالا هر مانتو تنگ یا گوشادی بپوشه باز اندام های آن مشخص و در معرض دید هست و از این نوع حرف هااااا

ولی من فرق با یه بی چادری رو خیلی میدونم و به دسته میکنم .. 1 دسته که غرب زده شدند و استفاده از هر نوع تیپ و ... دریغ نمیکنند و محرم و نامحرم هیچ فرقی براشون نداره و بدون روسری و ... پیشون میونن ... دسته ی دیگه افرادی هستند که به نظر خودشون ظاهر معمولی دارن ولی در کل جامعه به این افراد هم بی حجاب گفته میشه ... اینا تو خانواده خودشون مثل با اینکه پسر عمه و .... نامحرم هستند میگن چون با هم نزدیک هستند و ... بی روسروی میمونن و محرم خود میدونن ... و آدمها رو بسته به فهم و شعورشون از محرم و نامحرم جدا میکنن نه بو وسیله چیزی که تو دین گفته ...

دسته سوم که مد نظر من هست دسته ایی هستند که بی چادری هستند ولی با ظاهر متناسب که کمترین جلب توجه رو به اطرافیان خود منتقل کنن و بین محرم و محرم طبق دین فرق میزارن و عمل میکنند ...

شما به اون فرد علاقه دارین یا بخاطر نوع حجاب این فرد رو مد نظر گرفتین ؟
منظور من اینه که شما همسری مانتویی ولی به انتخاب پدر و مادر خود رو می پذیرید؟

حالا دید من از طرف مقابل من از لحاظ حجاب تو دسته ی سومی بود که بالا گفتم ... حال این طرفی که من باهاش آشنا شدم و در بعضی موارد معیارها با هم تفاهم داریم جزو دسته 2 از نظر حجاب هست که با صحبت هایی که باهش شده قبول کرده و گفته که براش مهم نبوده و الان که اینجوریه حاظر بیاد تو دسته 3 و اون تیپ باشه و رفتار کنه ...

---------------------

مشکل من الان با خانواده اینه که اصلا دو سته رو میشناسن چادری و بدون چادری همیننن...!!!!!!!!

من چه راه هایی یا چطور باید قانع یا حرف بزنم که اینا قبول کنن به یه عروس بی چادری طوری که من انتخاب کردم رو به عنوان عروس خود قبول کنن و راضی به این وصلت باشن نه اینکه بالجبار تن به خواسته من بدن و من رو از اون به بعد به یه چشم دیگه نگاه کنن ...:163:

سلام

دلیل تاکید خانواده بر چادری بودن عروسشون چیه؟ در فامیل شما حجاب غیر از چادر خیلی غیر معموله؟ یعنی شما هم نگرانی خانواده رو در مورد انگشت نما شدن تایید می کنین؟ اگه بله پاسختون بهشون چیه؟

دلیل تاکید شما بر چادری نبودن همسرتون چیه؟

اختلاف نظرتون محدود به ظاهر میشه؟ یا مثلا شده رفتاری در مورد برخورد محرم و نامحرم به نظر خانواده جلف و سبک باشه و به نظر شما بدون اشکال؟

اگه شما بر چادری نبودن تاکید داری خانواده باید متوجه باشن که راضی نبودنت از ظاهرو پوشش همسرت ممکنه تو زندگیت باعث مشکل بشه

شما هم باید حواست باشه دختری که قراره همسر شما بشه باید به عنوان عروس در فامیل و خانواده هم قابل پذیرش باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saynaz

شما به اون فرد علاقه دارین یا بخاطر نوع حجاب این فرد رو مد نظر گرفتین ؟
منظور من اینه که شما همسری مانتویی ولی به انتخاب پدر و مادر خود رو می پذیرید؟

---

نه اصلا من ایشون رو صرف ظاهر قیافه و حجابش انتخاب نکردم .. من معیار های دیگر رو نگاه کردم و دیدم تا حدودی به اون نزدیک هست و به اون علاقه مند شدم و ....

و اگر هم بگم دو دلی در انتخاب طرف مقابلم دارم تو همین حجابش هست که جزو دسته ی 2 هست که تو پست قبلی توضیح دادم ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Reza_SS

حالا دید من از طرف مقابل من از لحاظ حجاب تو دسته ی سومی بود که بالا گفتم ... حال این طرفی که من باهاش آشنا شدم و در بعضی موارد معیارها با هم تفاهم داریم جزو دسته 2 از نظر حجاب هست که با صحبت هایی که باهش شده قبول کرده و گفته که براش مهم نبوده و الان که اینجوریه حاظر بیاد تو دسته 3 و اون تیپ باشه و رفتار کنه ...

با این حساب خیلی تمایلی به پایبندی قلبی همسرت و خونوادش یه مسائل مذهبی رو نداری
و همینکه بتونی رضایت ضمنی والدینت رو کسب کنی برات کافیه

مشکل من الان با خانواده اینه که اصلا دو سته رو میشناسن چادری و بدون چادری همیننن...!!!!!!!!

من چه راه هایی یا چطور باید قانع یا حرف بزنم که اینا قبول کنن به یه عروس بی چادری طوری که من انتخاب کردم رو به عنوان عروس خود قبول کنن و راضی به این وصلت باشن نه اینکه بالجبار تن به خواسته من بدن و من رو از اون به بعد به یه چشم دیگه نگاه کنن ...:163:

در موردی که شما انتخاب کردین
من فکر میکنم (اگه اشتباه میکنم اصلاح کنین ) نگرانی خونوادتون فقط در مورد چادر نیست
بلکه اعتقادات این دختر هم اونقدر محکم نیست که به شما اطمینان داده جوری باشه که شما میخواین و به قول خودتون براش مهم نیست
میخوام بگم مسئله فقط چادر نیست درسته ؟

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hadieh

سلام

دلیل تاکید خانواده بر چادری بودن عروسشون چیه؟ در فامیل شما حجاب غیر از چادر خیلی غیر معموله؟ یعنی شما هم نگرانی خانواده رو در مورد انگشت نما شدن تایید می کنین؟ اگه بله پاسختون بهشون چیه؟

بله از کاملا یه چیز غیر عادیه تو فامیل های پدر من یکی غیر چادری باشه و باز هم بله دقیقا ترس از انگشت نما شدن و ... هست ... که تو مورد خودم مونم پاسخی فعلا ندارم براشون ... به این شک میکنم که من به بی راهه رفتم و الان خواسته و ناخواسته از خوانواده و مذهبشون دوردتر شدم ....


دلیل تاکید شما بر چادری نبودن همسرتون چیه؟

اختلاف نظرتون محدود به ظاهر میشه؟ یا مثلا شده رفتاری در مورد برخورد محرم و نامحرم به نظر خانواده جلف و سبک باشه و به نظر شما بدون اشکال؟

نه به چیز هایی دیگه مثل موسیقی و همین موردی که شما گفتید هم مربوط میشه

اگه شما بر چادری نبودن تاکید داری خانواده باید متوجه باشن که راضی نبودنت از ظاهرو پوشش همسرت ممکنه تو زندگیت باعث مشکل بشه

شما هم باید حواست باشه دختری که قراره همسر شما بشه باید به عنوان عروس در فامیل و خانواده هم قابل پذیرش باشه

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Reza_SS

حالا دید من از طرف مقابل من از لحاظ حجاب تو دسته ی سومی بود که بالا گفتم ... حال این طرفی که من باهاش آشنا شدم و در بعضی موارد معیارها با هم تفاهم داریم جزو دسته 2 از نظر حجاب هست که با صحبت هایی که باهش شده قبول کرده و گفته که براش مهم نبوده و الان که اینجوریه حاظر بیاد تو دسته 3 و اون تیپ باشه و رفتار کنه ...

با این حساب خیلی تمایلی به پایبندی قلبی همسرت و خونوادش یه مسائل مذهبی رو نداری
و همینکه بتونی رضایت ضمنی والدینت رو کسب کنی برات کافیه

مشکل من الان با خانواده اینه که اصلا دو سته رو میشناسن چادری و بدون چادری همیننن...!!!!!!!!

من چه راه هایی یا چطور باید قانع یا حرف بزنم که اینا قبول کنن به یه عروس بی چادری طوری که من انتخاب کردم رو به عنوان عروس خود قبول کنن و راضی به این وصلت باشن نه اینکه بالجبار تن به خواسته من بدن و من رو از اون به بعد به یه چشم دیگه نگاه کنن ...:163:

در موردی که شما انتخاب کردین
من فکر میکنم (اگه اشتباه میکنم اصلاح کنین ) نگرانی خونوادتون فقط در مورد چادر نیست
بلکه اعتقادات این دختر هم اونقدر محکم نیست که به شما اطمینان داده جوری باشه که شما میخواین و به قول خودتون براش مهم نیست
میخوام بگم مسئله فقط چادر نیست درسته ؟

---

---

من نگفتم بهشون که همچین فردی هست و به عنوان یه گزینه مطرح کرده باشم ..فقط یه موضوع که تو پست اول گفتم پیش امد که این شد من نظر و دیدمو گفتم و اونا سریع اون حرف هارو زدن ..یعنی اصلا به هیچ چیز طرف فکر نکردم و مهترین و اولین ملاک برای اون ها چادر و مذهبی بودن طرف هست .... !!!

و در مورد خودم هم ... فعلا دچار دو گانگی شدم یعنی از یه طرف از اینی که الان هستو از نظر ظاهر و طرز فکر پشیمونم چون همین ها باعث این اختلاف ها تو عقیده ها بشه ... و از یه طرف میگم نه همین ظاهر و دید من درسته و الان مشکل خانواده هست که به من نمیخوره و .. و یه جوری باید با من و طرف مقابل من که شبیه به من هست کنار بیااان ...

احساس من اینه که پدر مادر من با فرض اینکه بخوان یه فرد مذهبی و چادری رو به عنوان همسر برای من انتخاب کنن تا اون همسر کاری که خودشون نتونستن رو انجام بدن یعنی بازگشت من چه از نظر فکری و ظاهری به خودشن و تبدیل به یا فرد مذهبی و ...

و از یه طرف میگم نه همین ظاهر و دید من درسته و الان مشکل خانواده هست که به من نمیخوره و .. و یه جوری باید با من و طرف مقابل من که شبیه به من هست کنار بیااان ...

فقط مواظب باشین این بخش از افکارتونو یه وقت بلند نگین اصلا این موضع جواب نمی ده


احساس من اینه که پدر مادر من با فرض اینکه بخوان یه فرد مذهبی و چادری رو به عنوان همسر برای من انتخاب نکنن تا اون همسر کاری که خودشون نتونستن رو انجام بدن یعنی بازگشت من چه از نظر فکری و ظاهری به خودشن و تبدیل به یا فرد مذهبی و ...

سعی کنین براشون توضیح بدین انتخاب همسری که مورد پسند خانواده باشه و با خودتون متفاوت باشه باعث نزدیکی شما به خانواده نمی شه باعث دور شدنتون از همسرتون می شه(این نظر منه)

البته پیش از قانع کردن خانواده باید با خودتون به توافق برسین و این دوگانگیو برای خودتون حل کنین

با یه موضع مشخص و منطقی احتمالا می شه به دغدغه های خانواده هم در این مورد پاسخ قانع کننده داد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Reza_SS

من نگفتم بهشون که همچین فردی هست و به عنوان یه گزینه مطرح کرده باشم ..فقط یه موضوع که تو پست اول گفتم پیش امد که این شد من نظر و دیدمو گفتم و اونا سریع اون حرف هارو زدن ..یعنی اصلا به هیچ چیز طرف فکر نکردم و مهترین و اولین ملاک برای اون ها چادر و مذهبی بودن طرف هست .... !!!

جبهه گیری ممنوع !
موضع گیری ممنوع !
دامن زدن به اختلافات ممنوع!

با خونوادت به خصوص مادرت (چون احتمالا قدرت اثر بیشتری داری ) یه جبهه شو !
حتی اگه با نظراتشون مخالفی !
همونطور که قبلا گفتم معیارهای زیادی هست که باید خیلی دقیق و با مشورت با خونوادت و مشاور بررسی بشه
سعی نکن یه جوری وانمود کنی که برای خودت خونوادت و اون دختر این شبهه پیش بیاد که مشکل تنها و تنها چادره !!
میدونی که این نیست
نگرانی خونوادت هم یه بخشیش به این برمیگرده
سعی نکن وجهه خونوادت رو پیش اون دختر خراب کنی
اونا رو متعصب و عجول و بی فکر جلوه بدی (میدونم که اینجوری نیست میخوام بیشتر حواست باشه )


و در مورد خودم هم ... فعلا دچار دو گانگی شدم یعنی از یه طرف از اینی که الان هستو از نظر ظاهر و طرز فکر پشیمونم چون همین ها باعث این اختلاف ها تو عقیده ها بشه ... و از یه طرف میگم نه همین ظاهر و دید من درسته و الان مشکل خانواده هست که به من نمیخوره و .. و یه جوری باید با من و طرف مقابل من که شبیه به من هست کنار بیااان ...

مسئله دقیقا اینجاست
شما سن زیادی هم نداری
پس کارت سخت تره باید حسابی به خودت اینده ات و شرایطی که داری فکر کنی
خیلی زیاد
بنظرم فعلا کار اصلی شما باید این باشه
و حالا که با اون دختر ارتباط داری این کار ممکن نیست
چون نمیتونی راحت تصمیم بگیری
و معیارهاتو درست و واقع بینانه با اون طرف مقایسه کنی
رابطتو باهاش قطع کن

رابطه عاطفی ممنوع!
احساس و علاقه ممنوع !
فعلا بهشون نیازی نداری

احساس من اینه که پدر مادر من با فرض اینکه بخوان یه فرد مذهبی و چادری رو به عنوان همسر برای من انتخاب کنن تا اون همسر کاری که خودشون نتونستن رو انجام بدن یعنی بازگشت من چه از نظر فکری و ظاهری به خودشن و تبدیل به یا فرد مذهبی و ...

شاید واقعا همینجوری باشه که شما میگی بالاخره اونا طلاح شما رو میخوان
حالا به روش خودشون


دوست عزیز خوب فکر کنین و این تناقضات فکری عقیدتی خودتون رو حل کنین
اینکار زمان میبره
بعد که موضعتون مشخص شد
سعی کنین فصل مشترک خودتون رو با خونوادتون تقویت کنین

مقابل خونوادت قرار نگیر
چون هم بهشون نیاز داری هم عقلانی نیست هم انسانی نیست و . . .
اونم حالا که خودتم دقیقا نمیدونی چی میخوای

فکر کن . . . :104:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hadieh

و از یه طرف میگم نه همین ظاهر و دید من درسته و الان مشکل خانواده هست که به من نمیخوره و .. و یه جوری باید با من و طرف مقابل من که شبیه به من هست کنار بیااان ...

فقط مواظب باشین این بخش از افکارتونو یه وقت بلند نگین اصلا این موضع جواب نمی ده


احساس من اینه که پدر مادر من با فرض اینکه بخوان یه فرد مذهبی و چادری رو به عنوان همسر برای من انتخاب نکنن تا اون همسر کاری که خودشون نتونستن رو انجام بدن یعنی بازگشت من چه از نظر فکری و ظاهری به خودشن و تبدیل به یا فرد مذهبی و ...

سعی کنین براشون توضیح بدین انتخاب همسری که مورد پسند خانواده باشه و با خودتون متفاوت باشه باعث نزدیکی شما به خانواده نمی شه باعث دور شدنتون از همسرتون می شه(این نظر منه)

البته پیش از قانع کردن خانواده باید با خودتون به توافق برسین و این دوگانگیو برای خودتون حل کنین

با یه موضع مشخص و منطقی احتمالا می شه به دغدغه های خانواده هم در این مورد پاسخ قانع کننده داد

---

براشون چیو توضیح بدم ؟؟ چی بگم اصلا ؟ اونایی که فقط یه سری توضیحات دادن مثل این :

که طرف اگر چادری و البته خوب احتمال خطر و ریسک در حد صفر هست

ولی اگر طرف غیرچادری باشه حالا هرچقدر هم خوب احتمال خطر و بروز مشکلات در آینده هست و ... پس برو فکر کن (من) که این راهی که میخوای بری اشتباه و تا این اشتباه رو متوجه نشی و به فکر این نباشی که طرف چادر باشه ما هیچ کاری برات انجام نمیدیم و ...

با این متن بالا به نظرتون من چی باید بهشون بگم تا قاتع بشن ؟ یا نه من باید با حرف های بالا قانع بشم ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

جبهه گیری ممنوع !
موضع گیری ممنوع !
دامن زدن به اختلافات ممنوع!

با خونوادت به خصوص مادرت (چون احتمالا قدرت اثر بیشتری داری ) یه جبهه شو !
حتی اگه با نظراتشون مخالفی !
همونطور که قبلا گفتم معیارهای زیادی هست که باید خیلی دقیق و با مشورت با خونوادت و مشاور بررسی بشه
سعی نکن یه جوری وانمود کنی که برای خودت خونوادت و اون دختر این شبهه پیش بیاد که مشکل تنها و تنها چادره !!
میدونی که این نیست
نگرانی خونوادت هم یه بخشیش به این برمیگرده
سعی نکن وجهه خونوادت رو پیش اون دختر خراب کنی
اونا رو متعصب و عجول و بی فکر جلوه بدی (میدونم که اینجوری نیست میخوام بیشتر حواست باشه )

---

خوب با این حرفاتون یعنی من و طرز فکری که الان دارم رو باید به کل تغییر بدم و با طرف بای ... و به خانواده بگم که فردی که خودشون پیشنهاد میکنن انتخاب کنم دیگه چرا ؟ چون به غیر این حالت نمیشه اختلافی نباشه، نمیشه با این دید و نگاه موضع گیری نکرد نمیشه در مقابل خواست هایی که داری به صورت عادی بیان و اون ها هم قبول کنن و ...


من تا یه حدی طی این مدت از طرف شناخت پیدا کردم و بقیه موارد رو میخواستم بزار تا وقتی که خود خوانوداه ها در جریان قرار داده شدن تصمیم بیگیرن و با تحقیقات و تجربه اونا سایر چیز ها مشخص بشه ..ولی با این مشکلی که الان درگیر شدم اصلا نمیتونم اسم از طرف بیارم چون اون ها با یه چیز اون چادر نبودنش مخالفت میکنم و از همون اول و اگر هم به الجبار بیان مثلا تحقیقاتی انجام بدن از رو غرض و قسط دنبال عیب ها و اختلافات میگردند و اون ها رو هی بزرگ میکنن تا به این وسیله نظر من رو عوض کنن و .....


الان شما به عنوان یه دوست یه مشاور و یا ... به من بگین بهترین کاری که میتونم بکنم چیه ؟

1- با خودم فکر کنم که الان که من و اعتقادم از خانواده خودم فاصله گرفته و شباهت مذهبی تو بعضی موارد کمرنگ شه این همیشه باعث مشکل مخصوصا تو انتخاب همسر خواهد شد و من به همین دلیل که اگر ازدواجی بخوام صورت بدم تا خانواده از آن خوشحال باشن باید از این نگرش خود دست بردارم و خودم رو نزدیک به افکار و ظاهر ان ها کنم تا همون مثلا عروس چادری رو براشون به خونه بیارم و .....


2- نه من یه جون امروزی هست با افکار و عتقادات متفاوت با خود خانواده و خانواده باید این رو قبول کنن که این اختلاف ها وجود داره و یه همسر همچون چادری که باب دل آن ها هست مورد پسند من نیست و باید از این حیص کوتاه بیان چون شرایط فرزندشون باب دلشون نیست تا همسرش باب دلشون باشه و .... !!

میتونم بپرسم خصوصیات این خانوم چیه که فکر میکنین برای شما مناسبه ؟
چرا میگین در انتخاب این خانم دچار دوگانگی شدین ؟
تردیدتون مربوط به طرز فکر خودتونه دیگه درسته ؟( مسئله خونواده مطرح نیست )
چطوری با هم اشنا شدین ؟
چرا اون خانم حاضره بخاطر شما اینقدر کوتاه بیاد و به قول خودتون در تیپ سوم تقسیم بندی شما قرار بگیره ؟
ایا این انعطاف پذیری محسوب میشه یا نداشتن مبانی فکری ؟
ایا این موضوع که ایشون بعد از ازدواج با شما بخوان دوباره به موضع قبلی خودشون (یعنی تیپ دوم برگردن )نگران کننده نیست ؟
به حرف اعتباری نیست این خانم بیست و چند ساله که اینجوری زندگی کردن این که ازشون بخواین جور دیگه ای باشن منطقی نیست

لطفا با ارامش به سوالتم جواب بدین و اصلا خونوادتون رو فراموش کنین
اولین بذارین خودتون به یه انتخاب نسبتا قطعی برسین بعد بحث با خونواده رو شروع کنین

آقا رضا من فکر می کنم قبل از هر چبز باید یه مساله مشخص بشه
لطفا بفرمایین نظر شما در مورد صحبت های خانوادتون کدوم یکی از این حالت هاست؟

1. شما فعلا نمی خواین به این ایرادات و نگرانی هایی که خانواده مطرح می کنن فکر کنین چون از این دختر خوشتون اومده و توقع دارین خانواده برای بررسی سایر معیارها باهاتون همراهی کنن و فکر می کنین حالا این مساله رو بعدا یه کاریش می کنین ولی فعلا نمی تونین به دغدغه های خانواده در این مورد پاسخ روشنی بدین

2. شما در مورد این اختلاف تاثیرش در خانواده و فامیل و تاثیرش در زندگی آینده خودتون فکر کردین و تا حدی هم به نتیجه رسیدین , با نظر خانواده در این مورد مخالفین و برای این مخالفت هم دلایل روشن و منطقی دارین و پیش خودتون برای ایراداتی که وارد می کنن پاسخ قابل قبول دارین فقط مونده چگونگی راضی کردن خانواده

3. شما نه موافقین نه مخالف
ته دلتون برای بعضی از نگرانی ها به خانواده حق می دین ولی از طرف دیگه نمی خواین این دخترو از دست بدین
وقتی به دختره فکر می کنین احساس می کنین خانواده غیر منطقین ولی از یه طرف وقتی ایراداتی که خانواده مطرح می کنن رو در نظر می گیرین می بینین جوابی براش ندارین و به درستی طرز فکر خودتون شک می کنین
در یک کلام موضعتون مشخص نیست

من از حرفاتون این طور برداشت می کنم که وضعیت شما بیشتر شبیه حالت سومه
بنابراین موضوع فعلا راضی کردن خانواده نیست مساله اصلی تعیین موضع خودتونه

من با آقای خارپشت موافقم مشکل فعلا حل تناقضات شماست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خارپشت

میتونم بپرسم خصوصیات این خانوم چیه که فکر میکنین برای شما مناسبه ؟


اینطور جواب بدم که من از چه کسی خوشم میاد که ایشون هم همین موارد رو دارت :
صادق و رو راست،آرام و مهربان و مورد اعتماد،دختری نیست که بازیگوش باشه،تا الان که 22 سالشه دوست پسر نداشته ...شوخ طبع و بامزه و ...


چرا میگین در انتخاب این خانم دچار دوگانگی شدین ؟

چون احتمال این رو میدم که طرف مقابل رو خوب نشناخته باشم و بعداً رفتارهایی رو ببینم که مورد پست من نباشه و ....

تردیدتون مربوط به طرز فکر خودتونه دیگه درسته ؟( مسئله خونواده مطرح نیست )

بیشتر مشکل خانواده هستند که با طرز فکر فعلی من مشکل دارند چون من با الان خودم مشکلی ندارم اگر اونا مشکلی نداشته باشن من دوست ندارم تغییری تو خودم بدم

چطوری با هم اشنا شدین ؟

از طریق اینترنت و سایت خودم ! (ایشون ناظر و کنترلر انجمن سایت بنده هستند)

چرا اون خانم حاضره بخاطر شما اینقدر کوتاه بیاد و به قول خودتون در تیپ سوم تقسیم بندی شما قرار بگیره ؟

ایا این انعطاف پذیری محسوب میشه یا نداشتن مبانی فکری ؟

من هم یه خورده شک کردم به همین موضوع و چندبار دلیل این رو پرسیدم و این جواب رو فقط به من میده : برام مهم نیست ... حالا اگر تو اونجوری میخوای من تغییر میکنم ...حالا نمیدونم این حرفش یعنی هنوز به ثبات شخصیتی نرسیده و یا نه مثل خودم انعطاف پذیر هست ...!!
که با چند مثال تقریبا من رو قانع کرد تو این موضوع ولی هنوز دلواپس این موضع هستم
مثالش : درختر خالش و دوستش مثل خودش بود ازدواج کرد طرف مقابل مذهبی بود و خیلی تغییر کرد یعنی شد همونطوری که من الان به خودش دارم میگم .. حالا اون دوستش از خود این خانم و خانوادش از نظر مذهبی بودن خیلی کمتر بودند ....
فقط میگه به هیچ عنوان چادری دیگه نمیشه ...



ایا این موضوع که ایشون بعد از ازدواج با شما بخوان دوباره به موضع قبلی خودشون (یعنی تیپ دوم برگردن )نگران کننده نیست ؟

چرا هست ولی شناختی که از طرف پیدا کردم احتما این Back خیلی کمه ...


به حرف اعتباری نیست این خانم بیست و چند ساله که اینجوری زندگی کردن این که ازشون بخواین جور دیگه ای باشن منطقی نیست

لطفا با ارامش به سوالتم جواب بدین و اصلا خونوادتون رو فراموش کنین
اولین بذارین خودتون به یه انتخاب نسبتا قطعی برسین بعد بحث با خونواده رو شروع کنین

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hadieh

آقا رضا من فکر می کنم قبل از هر چبز باید یه مساله مشخص بشه
لطفا بفرمایین نظر شما در مورد صحبت های خانوادتون کدوم یکی از این حالت هاست؟

1.شما فعلا نمی خواین به این ایرادات و نگرانی هایی که خانواده مطرح می کنن فکر کنین چون از این دختر خوشتون اومده و توقع دارین خانواده برای بررسی سایر معیارها باهاتون همراهی کنن و فکر می کنین حالا این مساله رو بعدا یه کاریش می کنین ولی فعلا نمی تونین به دغدغه های خانواده در این مورد پاسخ روشنی بدین

2.شما در مورد این اختلاف تاثیرش در خانواده و فامیل و تاثیرش در زندگی آینده خودتون فکر کردین و تا حدی هم به نتیجه رسیدین , با نظر خانواده در این مورد مخالفین و برای این مخالفت هم دلایل روشن و منطقی دارین و پیش خودتون برای ایراداتی که وارد می کنن پاسخ قابل قبول دارین فقط مونده چگونگی راضی کردن خانواده

3. شما نه موافقین نه مخالف
ته دلتون برای بعضی از نگرانی ها به خانواده حق می دین ولی از طرف دیگه نمی خواین این دخترو از دست بدین
وقتی به دختره فکر می کنین احساس می کنین خانواده غیر منطقین ولی از یه طرف وقتی ایراداتی که خانواده مطرح می کنن رو در نظر می گیرین می بینین جوابی براش ندارین و به درستی طرز فکر خودتون شک می کنین
در یک کلام موضعتون مشخص نیست

من از حرفاتون این طور برداشت می کنم که وضعیت شما بیشتر شبیه حالت سومه
بنابراین موضوع فعلا راضی کردن خانواده نیست مساله اصلی تعیین موضع خودتونه

من با آقای خارپشت موافقم مشکل فعلا حل تناقضات شماست

---

هیچکدام ....!!

گزینه 4 : میخوام که خانواده قبول کنن که الان خودم من با ایده آل های اونا یعنی همون از نظر مذهبی چه در نوع پوشش و ظاهر و چه در بعضی مسائل دیگر فرق دارم پس نباید انتظار یه عروس که مورد ایده ال خودشون باشه برای این پسر انتخاب کنن و .....

دوستان بحث نصفه کاره ول کردن و به جواب نرسیده که فایده نداره ... !!!

:325:

دوست عزیز
من و خانم هدیه با توجه به نوشته هاتون اینطور برداشت کردیم که شما از انتخابتون مطمئن نیستین
و مردد هستین
احساس من این بود که مخالفت خونواده با شما و ایده ال هاتون باعث شده که شما در تصمیم گیری مصر بشین
و شاید برای فرار از تحمیل خونواده و یا ابراز استقلال در رای عجولانه انتخاب کنین

عجله نکنین !
قبلا هم گفتم دقیقا برای خودتون مشخص کنین که از همسر ایندتون چه انتظاراتی دارین
مثلا میخواین در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟
برای زندگی ایندش برنامه خاصی داره یا نه هر چی شما بگین رو فعلا قبول میکنه و تصمیم گیری رو به شما میسپره ؟
چقدر اصول دینی رو در زندگی ایندش حفظ کنه ؟
رابطش با خدا و امور معنوی چطوری باشه ؟
و . . . . .
خب اینا مسائل اعتقادیه که برای خونواده شما حرف اول رو میزنه و اونها صرفا چادر رو نشانه ظاهری برای داشتن جایگاه تثبیت شده در امور فکری عقیدتی میدونن
اما حقیقت اینه که اینجوری نیست
دوست عزیز سعی کنین اول جایگاه خودتون رو مشخص کنین (اصلا این مسائل براتون مهمه ؟؟)
و بعد تناسب ویژگی ها و موقعیت اون خانم رو با جایگاه خودتون بسنجین
ایده ال هاتون رو هم لحاظ کنین

دقیقا برای چی این تاپیک رو باز کردین ؟
با شماره سوال بپرسین
تا حول محور هایی که مورد سوال شماست بحث کنیم :82:

اینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسیم

خارپشت جان ... با توجه به اون سوالا که پرسیدی و جوابی که دادم نظری رو ندادید .. ؟؟!!!


در مورد این موضوع هم از عنوان تاپیک مشخصه اگر تردیدی باشه (از طرف مقابل)میخواستم توسط خانواده و تحقیقی که میکنند رفع کنم ولی با این مشکل پس این تردید باقی میمونه تا من این مشکل رو با خانواده ام حل کنم .... یا نه خانواده که فعلا کوتاه نمیان من با طرف به همین شکل ادامه میدم و با شناخت بیشتری که حالا تو صحبت و سوال هایی که میشه تردید و اون چیزهایی که هست رو رفع کنم که باز مطعن هستم خیلی چیزا رفع نمیشه تا وقتی که زیر یه سقف بریم و ....

-----------------------

نقل قول:

---

احساس من این بود که مخالفت خونواده با شما و ایده ال هاتون باعث شده که شما در تصمیم گیری مصر بشین
و شاید برای فرار از تحمیل خونواده و یا ابراز استقلال در رای عجولانه انتخاب کنین
عجله نکنین !

نه اصلا قبل از اینکه اصلا بدونم خانواده شخصی رو انتخاب کردند و ... خودم تو این فکر بودم که با این طرف هرچه زودتر به نتیجه برسم و از دوست های پسر و دختر قبل از ازدواج خوشم نمیاااااااد ...!!
ولی باز اگر فرض گرفته میشد طرفی وجود نداشت وخانواده این حرف رو میزد من به دلیل اینکه مخالفت وجود داره بجای اینکه زودتر ازدواج کنم و خودم کسی رو انتخاب کنم تا جایی که میتونستم ازدواج رو به تاخیر می انداختم تا خودشون بیخال چادری و ... بشن و راضی بشن من مثل با کسی که میخوام ازدواج کنم و انتخاب کنم (غیر چادری ...)



قبلا هم گفتم دقیقا برای خودتون مشخص کنین که از همسر ایندتون چه انتظاراتی دارین
مثلا میخواین در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟
برای زندگی ایندش برنامه خاصی داره یا نه هر چی شما بگین رو فعلا قبول میکنه و تصمیم گیری رو به شما میسپره ؟

میشه مثال بزنید که مثلا در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟ یعنی چی ؟؟!!!!
تقریبا بگم واسه آیندش برنامه خاصی نداره و کلا هم شخصیتی داره که تصمیم گیرنده نیست و همیشه من در مورد یه حرف مهم تصمیم میگیرم و اون نظرشو میگه و همیشه من تصمیم گیرنده ی نهایی بودم و فردی هست که اگر کاری چیزی ازش بخوای انجام بدم و حرف گوش کنه و ... منظور اینه که آدم مغروی نیست که حرف حرف خودش فقط باشه ... نهایت از اخلاق بدش میشه گفت یه خورده لجبازه که من معمولا کوتا میااام ...


چقدر اصول دینی رو در زندگی ایندش حفظ کنه ؟
رابطش با خدا و امور معنوی چطوری باشه ؟
و . . . . .

به حلال و حرام معتقد باشه مخصوصا تو حجاب با نامحرم و سایر مواردش ....
رابطه به خدا همون نماز رو بخونه که فعلا هردو بعضی اوقات میخونیم ولی باز اون خیلی کمتر از من اون به دلیل سطح مذهبی بودن خانواده هاست ....

خب اینا مسائل اعتقادیه که برای خونواده شما حرف اول رو میزنه و اونها صرفا چادر رو نشانه ظاهری برای داشتن جایگاه تثبیت شده در امور فکری عقیدتی میدونن
اما حقیقت اینه که اینجوری نیست
دوست عزیز سعی کنین اول جایگاه خودتون رو مشخص کنین (اصلا این مسائل براتون مهمه ؟؟)
و بعد تناسب ویژگی ها و موقعیت اون خانم رو با جایگاه خودتون بسنجین
ایده ال هاتون رو هم لحاظ کنین

من جایگاه خودم رو تقریبا پیدا کردم و با توجه به صحبت هایی که کردم فکر کنم متوجه شده باشید.. ایده آل های من به طرف گفتم چون دیدم طرف با اون ایده آل یه خورده فاصله داره .. ایشون کامل پذیرفتم و حتی گفتم طوری نباشه بعد از ازدواج به این فکر باشی که دوباره مثل الان خودت بشی و ... که رد کرد و ...




دقیقا برای چی این تاپیک رو باز کردین ؟
با شماره سوال بپرسین
تا حول محور هایی که مورد سوال شماست بحث کنیم 82
اینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسیم

دقیقا این تاپیک رو به دلیلی همان عنوانی که انتخاب کردم باز کردم .. یعنی میخوام الان مشکل رو طوری با خانواده حل کنم که اختلافی به وجود نیاد .. یعنی طوری نشه که اونا سر حرف خودشون رو چادری بودن بمونن و بعد منم رو حرف خودم اینجوری بشه که نهایت اونا به زور تن به این ازدواج بدن که من اصلا این حالت رو نمیخوام و نمیپسندمممم

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Reza_SS

خارپشت جان ... با توجه به اون سوالا که پرسیدی و جوابی که دادم نظری رو ندادید .. ؟؟!!!

بله متوجه شدم

نقل قول:

---

میشه مثال بزنید که مثلا در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟ یعنی چی ؟؟!!!!

منظورم داشتن چارجوب و مبانی فکریه
اینکه برای خودش اصولی داشته باشه و بر مبنای اون زندگی بکنه
در برهه های مختلف زندگی وضعیت معیشتی تربیت بچه ها ارتباط با همسر و خونواده و . . .
منظورم اینه که دین و متعلقات اون چقدر توی زندگیش نقش داره
خیلی پیچیده نیست
رجوع کنین به خونواده خودتون ببینین رنگ و بوی دین چقدر امیخته با زندگی شماست
شما چجور خونواده ای رو میخواین ؟؟

تقریبا بگم واسه آیندش برنامه خاصی نداره و کلا هم شخصیتی داره که تصمیم گیرنده نیست و همیشه من در مورد یه حرف مهم تصمیم میگیرم و اون نظرشو میگه و همیشه من تصمیم گیرنده ی نهایی بودم و فردی هست که اگرکاری چیزی ازش بخوای انجام بدم و حرف گوش کنه و ... منظور اینه که آدم مغروی نیست که حرف حرف خودش فقط باشه ... نهایت از اخلاق بدش میشه گفت یه خورده لجبازه که من معمولا کوتا میااام ...


خب تا حدی طبیعیه
22 سال سن زیادی نیست
ولی این لجبازی دقیقا نقطه مقابل انعطاف پذیریه !!!!
بالاخره قراره شما کوتاه بیای یا ایشون؟

چقدر اصول دینی رو در زندگی ایندش حفظ کنه ؟
رابطش با خدا و امور معنوی چطوری باشه ؟
و . . . . .

به حلال و حرام معتقد باشه مخصوصا تو حجاب با نامحرم و سایر مواردش ....
رابطه به خدا همون نماز رو بخونه که فعلا هردو بعضی اوقات میخونیم ولی باز اون خیلی کمتر از من اون به دلیل سطح مذهبی بودن خانواده هاست ....

شما از خونواده هاتون جدا میشین
اما تاثیرات تربیتی خونواده دائما با شماست
ایا مثلا شما تمایلی دارین ایشون در نماز و حجاب و احکام اولیه (همون ظاهری که خونوادت روش تاکید دارن ! و نه فقط چادر) ارتقا پیدا بکنن ؟
ایا اصلا رشد در مسائل معنوی براتون اهمیت داره ؟
ایا میخواین یه خونواده مقید و مذهبی (نه لزوما متعصب یا متحجر )داشته باشین یا نه؟


من جایگاه خودم رو تقریبا پیدا کردم و با توجه به صحبت هایی که کردم فکر کنم متوجه شده باشید.. ایده آل های من به طرف گفتم چون دیدم طرف با اون ایده آل یه خورده فاصله داره .. ایشون کامل پذیرفتم و حتی گفتم طوری نباشه بعد از ازدواج به این فکر باشی که دوباره مثل الان خودت بشی و ... که رد کرد و ...


ایده ال شما در فکر و عقیده نیست در ظاهره درسته ؟
به زور که نمیشه کسی رو معتقد کرد اما میشه ظاهرش رو درست و یا پذیرفتنی برای خونواده کرد درسته ؟
میخوام به این فکر کنی که ایا مشکل فقط در ظاهره ؟

دقیقا اینا تاپیک رو به دلیلی همان عنوانی که انتخاب کردم باز کردم .. یعنی میخوام الان مشکل رو طوری با خانواده حل کنم که اختلافی به وجود نیاد .. یعنی طوری نشه که اونا سر حرف خودشون رو چادری بودن بمونن و بعد منم رو حرف خودم اینجوری بشه که نهایت اونا به زور تن به این ازدواج بدن که من اصلا این حالت رو نمیخوام و نمیپسندمممم

خونوادت عروس چادری میخوان چون مسائل عقیدتی و معنوی براشون اهمیت داره
اما به دلایلی فکر میکنن دختر چادری از بایت داشتن شخصیت و خونواده مذهبی قابل اعتمتد تره !
بیخود اونها رو به سطحی نگری و ظاهر بینی محکوم نکن

---

---

اینکه چجوری موضوع رو با خونوادت مطرح کنی که سوال اصلی شماست یه موضوع فرعیه
مسئله اصلی تردیدها و نگرانی های شماست

اما با این حال اگه مطمئنی همین دخترو میخوای
راجع به راهکارهایی برای جلب رضایت خونوادت بحث میکنیم
ولی مشکل جای دیگه است . . .

ممنون من به این چیزا اصلا فکر نکرده بودم امیدوارم با کمک شما البته سایر دوستان اگه بیان به یه نتیجه منطقی و درست برسیم ... الان وقت احساسی فکر کردن نیست،البته درسته تا حدودی به هم وابسته،دلبسته و .. شدیم ولی اگر به جایی برسم تموم شدن رابطه برای هردوی ما بهتر هست ،تمومش میکنم ...

نقل قول:

---

منظورم داشتن چارجوب و مبانی فکریه
اینکه برای خودش اصولی داشته باشه و بر مبنای اون زندگی بکنه
در برهه های مختلف زندگی وضعیت معیشتی تربیت بچه ها ارتباط با همسر و خونواده و . . .
منظورم اینه که دین و متعلقات اون چقدر توی زندگیش نقش داره
خیلی پیچیده نیست
رجوع کنین به خونواده خودتون ببینین رنگ و بوی دین چقدر امیخته با زندگی شماست
شما چجور خونواده ای رو میخواین ؟؟

---

والا من خودم زیاد رو این موضوع متمرکز نشده و فکر نکردم و وقتی هم فکر میکنم چیز خاصی به ذهنم نمریسه !! یعنی هنوز به بلوغ فکری تو این موارد نرسیدم ؟!!!! طرفم که از من بدتره :ی یعنی فکر کنم درسته 22 سالشه ولی فکر کنم و اینجور که متوجه شدم به بلوف فکری و استقلال کامل نرسیده یا کلا همینجوریه اخلاقش و ....

در مورد دین هم تو بعضی چیز ها رنگ و بوی خانواده رو داره و بعضی چیز ها مثل نوع موسیقی که گوش میدم نوع فیلمی که میبنیم ... نوع رفتار و پوششم با افراد مقابل مثل مثلا همکار خانم در محیط کار و ... که از نظر خانواده مورد پسند نیست و ...

من یه خانواده همچون خانواده خودم تقریبا تو مایه های خانوده خودم با یه سری اصلاحاتی که الان خودم هستم تو رفتار و ظاهر خودم و ..... رو میخوام ...

نقل قول:

---

خب تا حدی طبیعیه
22 سال سن زیادی نیست
ولی این لجبازی دقیقا نقطه مقابل انعطاف پذیریه !!!!
بالاخره قراره شما کوتاه بیای یا ایشون؟

چقدر اصول دینی رو در زندگی ایندش حفظ کنه ؟
رابطش با خدا و امور معنوی چطوری باشه ؟
و . . . . .

---

بله دقیقا ایشون تو بعضی چیزها لجباز هستند و تا الان خود من همیشه کوتاه میومدم که البته تو بیشتر این موارد مقصر ایجاد اختلاف و مشکل و اعصبانیت من بودم و من به خاطر همین کوتاه میومدم و لجبازی نمیکردم و با عذرخواهی و قبول اشتباه خود مسئله رو تموم میکردم و ...

در مورد این موضوع هم که کی قرار کوتاه بیاد هم صحبت شده و گفتم که اگر اشتباه از من باشه من کوتاه میام ولی اگر از تو باشه انتظار اینه تو کوتاه بیای و ....

نقل قول:

---

شما از خونواده هاتون جدا میشین
اما تاثیرات تربیتی خونواده دائما با شماست
ایا مثلا شما تمایلی دارین ایشون در نماز و حجاب و احکام اولیه (همون ظاهری که خونوادت روش تاکید دارن ! و نه فقط چادر) ارتقا پیدا بکنن ؟
ایا اصلا رشد در مسائل معنوی براتون اهمیت داره ؟
ایا میخواین یه خونواده مقید و مذهبی (نه لزوما متعصب یا متحجر )داشته باشین یا نه؟

---

بله درسته ...
همون ظاهری که خانواده تاکید دارن نه ... همون چیزی که من بخوام، مثل همون ظاهری که اشاره شد .
رشد در مسائل معنوی یعنی چه مواردی ؟؟ از نظر من همون نماز خوندن روزه ...تشخصیص فرد محرم با نامحرم خود و نوع برخورد در رفتار و ظاهر با آن ...

نقل قول:

---

ایده ال شما در فکر و عقیده نیست در ظاهره درسته ؟
به زور که نمیشه کسی رو معتقد کرد اما میشه ظاهرش رو درست و یا پذیرفتنی برای خونواده کرد درسته ؟
میخوام به این فکر کنی که ایا مشکل فقط در ظاهره ؟

---

تا اینجا که بیشتریت چیزی که در طرف مقابل دیدم مورد اشکال بود ظاهرش بوده که از ایده آل بنده دور بود.
مشکل دیگه فعلا بروز داده نشده یا دیده نشده و یا من فقط رو ظاهرش موندم و چیز های دیگه رو ندیدم ..
که اگر چیز هایی دیگه هست مثلا چه چیز هایی ؟؟

نقل قول:

---

خونوادت عروس چادری میخوان چون مسائل عقیدتی و معنوی براشون اهمیت داره
اما به دلایلی فکر میکنن دختر چادری از بایت داشتن شخصیت و خونواده مذهبی قابل اعتمتد تره !
بیخود اونها رو به سطحی نگری و ظاهر بینی محکوم نکن

---

بله بابت این نظر و حرفشون هیچ حرفی ندارم و همین هم به من زدن و نتونستم جوابی بدم .. یعنی از نظر من کاملا درسته .. ولی اینی که میگن یه بی چادری کامل یا 80% غیر قابل اعتمادن رو قول ندارم ..

نقل قول:

---

اما با این حال اگه مطمئنی همین دخترو میخوای
راجع به راهکارهایی برای جلب رضایت خونوادت بحث میکنیم
ولی مشکل جای دیگه است . . .

---

من کامل مطمعن نیستم در مورد انتخابم .. وگرنه تو این تاپیک چیزهایی دیگه ازش نمیگفتم و فقط فکر و ذکرم راضی کردن خانواده بود که فعلا اینطور نیست و موندم اصلا این وسط کدم الویت داره و به چی فکر کنم و به چی فکر نکنم و ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Reza_SS

ممنون من به این چیزا اصلا فکر نکرده بودم امیدوارم با کمک شما البته سایر دوستان اگه بیان به یه نتیجه منطقی و درست برسیم ... الان وقت احساسی فکر کردن نیست،البته درسته تا حدودی به هم وابسته،دلبسته و .. شدیم ولی اگر به جایی برسم تموم شدن رابطه برای هردوی ما بهتر هست ،تمومش میکنم ...

بسیار عالی :104:

والا من خودم زیاد رو این موضوع متمرکز نشده و فکر نکردم و وقتی هم فکر میکنم چیز خاصی به ذهنم نمریسه !! یعنی هنوز به بلوغ فکری تو این موارد نرسیدم ؟!!!! طرفم که از من بدتره :ی یعنی فکر کنم درسته 22 سالشه ولی فکر کنم و اینجور که متوجه شدم به بلوف فکری و استقلال کامل نرسیده یا کلا همینجوریه اخلاقش و ....

مشکل اینجاست که خونوادت رو علی رغم اینکه متاثر از باور هاو اعتقادات اونها هستی قبول نداری
شما تازه 23 سالته و چون احساس میکنی (دقت کن میگم احساس میکنی ممکنه واقعی نباشه !!) تیپ خونوادت رو بطور کامل نمیپسندی تصمیم گیری برات سخت تره
چون برای مشورت با خونوادت و توصیه اونها ارزش قائل نیستی

در مورد دین هم تو بعضی چیز ها رنگ و بوی خانواده رو داره و بعضی چیز ها مثل نوع موسیقی که گوش میدم نوع فیلمی که میبنیم ... نوع رفتار و پوششم با افراد مقابل مثل مثلا همکار خانم در محیط کار و ... که از نظر خانواده مورد پسند نیست و ..

موسیقی اقتضای سنته
نوع پوشش یعنی چی ؟ مثلا چی میپوشی ؟ لابد یه مقدار خوش تبپی ! :310:
نوع رفتار ؟؟ با خانوما ؟؟ احتمالا خیلی سختگیر نیستی !
خب
تموم شد
اعتقاد تو ایمانت باورهات همینا بود ..... نه !
شخصیت و طرز تفکرشما با این باورها سرشته شده در حقیقت باطن رفتاری شما کاملا متاثر از تربیت دینی شماست اما ظاهرتون مطابق عرف روزه قرار نیست همه شکل هم باشن بعضی چیزا سلیقه ایه
خونوادت به روش خودشون تو این 23 سال میخواستن ازت مراقبت کنن در حالیکه با سختگیریشون این سوظن رو برای شما به وجود اوردن که فکر و دل شما با خونوادتون یکی نیست
در حالیکه بعد از ازدواج با ورود به خونواده ای که بسیاری از ویژگی های مذهبی و فرهنگی شما رو ندارن احساس خوشایندی ندارین

من یه خانواده همچون خانواده خودم تقریبا تو مایه های خانوده خودم با یه سری اصلاحاتی که الان خودم هستم تو رفتار و ظاهر خودم و ..... رو میخوام ...


کاملا موافقم
راجع به این اصلاحات بیشتر صحبت کن:82:


بله دقیقا ایشون تو بعضی چیزها لجباز هستند و تا الان خود من همیشه کوتاه میومدم که البته تو بیشتر این موارد مقصر ایجاد اختلاف و مشکل و اعصبانیت من بودم و من به خاطر همین کوتاه میومدم و لجبازی نمیکردم و با عذرخواهی و قبول اشتباه خود مسئله رو تموم میکردم و ...

به امید ایجاد تغییر در یه ادم باهاش ازدواج نکن
طبیعیه که فقط داره حرف میزنه شاید فکر میکنه این شمایید که باید تغییر کنین!!!!!!
در مورد صفت لجباز بودن چون محل بحث نیست صحبت نمیکنیم
تعجب میکنم که چرا گفتین انعطاف پذیره !!!

در مورد این موضوع هم که کی قرار کوتاه بیاد هم صحبت شده و گفتم که اگر اشتباه از من باشه من کوتاه میام ولی اگر از تو باشه انتظار اینه تو کوتاه بیای و ....

نگین تو رو خدا !
اونوقت کی تعیین میکنه کی داره اشتباه میکنه ؟؟
چه منبع مشترکی برای رجوع به اون و حل اختلاف برای شما وجود داره وقتی دین نقطه اشتراک فکری شما و اون خانم نیست ، برای شما که میخوان دیندار باشین شرایط سخت میشه

بله درسته ...
همون ظاهری که خانواده تاکید دارن نه ... همون چیزی که من بخوام، مثل همون ظاهری که اشاره شد .
رشد در مسائل معنوی یعنی چه مواردی ؟؟ از نظر من همون نماز خوندن روزه ...تشخصیص فرد محرم با نامحرم خود و نوع برخورد در رفتار و ظاهر با آن ...

در مورد نماز که میگین خیلی مقید نیست
در مورد حجابش به خاطر شما قراره بیشتر رعایت کنه درسته ؟
همین که الان با هم ارتباط احساسی دارین و میگین وابسته شدین نشونه خوبی نیست نه برای شما و نه برای اون
خب اینا سرنخه
رهاش نکنین
سعی نکنین پنهانش کنین یا فعلا کوتاه بیاین به امید تغییر در اینده
بیشتر باید فکر کنین !

تا اینجا که بیشتریت چیزی که در طرف مقابل دیدم مورد اشکال بود ظاهرش بوده که از ایده آل بنده دور بود.
مشکل دیگه فعلا بروز داده نشده یا دیده نشده و یا من فقط رو ظاهرش موندم و چیز های دیگه رو ندیدم ..
که اگر چیز هایی دیگه هست مثلا چه چیز هایی ؟؟

با خونوادتون مشورت کنین اونا شمارو بهتر از من میشناسن
حتی علایق شمارو که مطابق میلشون نیست تشخیص میدن
بحث چادر رو بذارین کنار و باهاشون راجع به ویژگی هایی که یه دختر ایده ال از نظر اونها باید داشته باشه صحبت کنین
به نظرم زودتر این مورد رو هم با نظارت خونوادتون بررسی کنین
تنهایی راه به جایی نمیبرین (البته اگه حاضر به همکاری نیستن خب این بحث دیگه است یه مقدار با عطوفت باهاشون برخورد کنین )


بله بابت این نظر و حرفشون هیچ حرفی ندارم و همین هم به من زدن و نتونستم جوابی بدم .. یعنی از نظر من کاملا درسته .. ولی اینی که میگن یه بی چادری کامل یا 80% غیر قابل اعتمادن رو قول ندارم ..

این درصدا رو از کجا میارن ؟؟!!!:160:
با خونوادتون با موضع گیری اولیه بحث نکنین کاملا این احساس رو در اونها به وجود بیارین که شما دارین باهاشون مشورت میکنین
و به شدت به مشورتشون نیاز دارین چون واقعا هم همینطوریه ضمن اینکه اینجوری بیشتر همکاری میکنن



من کامل مطمعن نیستم در مورد انتخابم .. وگرنه تو این تاپیک چیزهایی دیگه ازش نمیگفتم و فقط فکر و ذکرم راضی کردن خانواده بود که فعلا اینطور نیست و موندم اصلا این وسط کدم الویت داره و به چی فکر کنم و به چی فکر نکنم و ....

موافقم

---

مشکل خیلی مهم من الان اینه که واقعا بخوام به حرف های بالا و یا به این موضوع یه خورده منطقی فکر کنم نمیشه سری احساساتم مانع از ادامه فکر کردن و به نتیجه رسیدن میشه ... و اصلا موندم این احساساتم رو چطور سرکوپ کنم تا بتونم درست فکر کنم به موضوع ... یه لحظه که منطقی فکر میکنم اختلاف خانواده هارو میبنیم، فاصله تو شهر من و اون که 85 کیلومتر فاصله هست ولی هردو تو یه استان هست ... و احتمالا شیوه و نوع و سطح زندگی روزمره هم اختلافی هست و اون یه خورده تو ناز و نعمت بیشتر و بهتری بزرگ شده و به نظر سختی کمتر دیده و مخلص کلام سوسول هست :ی ... که به اینا فکر میکنم میخوام که سری قیچی بشه و همه چی تموم ... باز از یه طرف میبینم طرف تو بعضی چیزا مثل اخلاق و نوع برخورد و قیافه و .. همون چیزیه مه من مورد ایده آل بوده هست میمونم که آیا این چیزا که هست با اون اختلافات بشه تا حدودی حل کرد و فاصله کم میشه امید به یه زندگی ایده آل و یا حداقل متوسط و خوب داشت یا نه همون اختلافات باعث میشه تمام تفاهم هایی که تو چیز هایی دیگه دارم کمرنگ یا نادیده گرفته بشه و ....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در مورد اینکه بخوام به خانواده صحبت کنم و مشاوره بگیرم خیلی برام سخته .. چون اون ها هنوز نمیدونم من با کسی اتباطی دارم نهایتش یه خورده شک کرده باشن ... نمیتونم طوری ازشون مشاوره بگیریم که این شک به یقیق تبدیل نشه ..

نهایت اگه بخوام الان ازشون مشاوره بگیرم و این موضوع رو بگم 100% میدونم اول اعصبانی میشن و به صحبت های من اصلا توجه نمیکنن و با توجه به اینکه طرف بی چادری هست و واسه یه شهر دیگه بسنده میکنن به قطع رابطه ی من با اون اسرار و تاکید و جای هیچ بحثی رو هم باقی نمیزارن و ...

--------------------

راستی اگر تو پرافیلت درست تاریخ رو زده باشی فردا میشه تولدت که پیشاپیش تبریک میگم

ایشالله که تو تمام مراحل زندگیت شاد و خوشبخت و موفق باشی :43::72:

دوستان چرا کسی نظری همدردی چیزی نمیکنه ؟!!!!!:325:

جدا تنهایی نمیتونم به جایی برسم ... هر بار میخوام به این موضوع فکر کنم هنگ میکنم !!! اصلا نمیتونم درست تصمیم بگیریم .. نمیتونم بسنجم تفاوت ها و شباهت هارو و حساب کنم که کدومش بیشتره ....

کلا احساس میکنم خودم رو گم کردم .. نمیدونم چه میخوام و باید چیکار کنم .. احساس میکنم احساستم خیلی زیاده و اصلا نمیزاره منطقی فکر کنم ...

دوستان راه حلی چیزی ؟؟ چیکار کنم من ؟:302:

سلام اقای Reza_SS

یکی از دوستان لینک تاپیکت رو به من داده بود منتها فرصت نکردم بخونمش ... الان هم که خیلی طولانی شده ...
(ای خدا....)


********** من دختری هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم با عقایدی مذهبی و خانواده ام اصرار زیاد به چادر پوشیدن من ... تا پایان سال سوم راهنمایی که مدرسه ای مذهبی می رفتم واقعا چادری بودم و خیلی مقید به حجاب، پایان سال اول دبیرستان چادرم رو گذاشتم کنار چون عقایدم با خانواده ام تفاوت پیدا کرده بود ... مرتبا با خانواده سر این قضیه جر و بحث داشتیم ...نه از اون مانتو تنگ ها و 100 کیلو آرایش کرده ها بودم و نه از اون حجاب های پوشیده کامل که رو می گیرند... یه حجاب معمولی ... مانتو متناسب نه تنگ و نه گشاد ... و آراشم در حد یه مداد و کرم ضد افتاب ... همین ... که سرانجام در هنگام ازدواج یکی از معیارهایم همین چادر نپوشیدن بود ... و با مردی ازدواج کردم که در این زمینه صددرصد با من تناسب داشت ... *********

حالا اگه لطف کنی و به سئوالات زیر پاسخ دهی ، شاید تجربه ی من تا حدودی به کارت بیاد :323:


میشه از خودت بگی؟
چقدر عقاید مذهبی داری؟
نماز خوندن چقدر برایت الویت داره؟
شده نمازت قضا بشه؟ اگه آره بعدش چه حسی داشتی؟
اهل مسجد و دعا هستی؟
ماه رجب و شعبان برایت معنا و مفهومی داره؟
اهل روزه هستی؟
اگه سحری خواب بمونی روزه ات رو چی کار می کنی؟
زکات فطره ات رو کی میده؟
از رساله چه کسی استفاده می کنی؟
اگه دستت ببره و لباست خونی بشه ، آیا میشه با اون لباس نماز خوند؟
لباسی رو که نجس شده میشه انداخت کف حموم و درحالیکه اون لباس نجس خیس شده ، رفت حموم و بدون اینکه اون رو بشوری خودت رو بشوری بیای بیرون و اون لباس هم همچنان خیس کنار حموم بمونه؟

امیدوارم منظورم رو از طرح این سئوالات درک کرده باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

سلام اقای Reza_SS

یکی از دوستان لینک تاپیکت رو به من داده بود منتها فرصت نکردم بخونمش ... الان هم که خیلی طولانی شده ...
(ای خدا....)


********** من دختری هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم با عقایدی مذهبی و خانواده ام اصرار زیاد به چادر پوشیدن من ... تا پایان سال سوم راهنمایی که مدرسه ای مذهبی می رفتم واقعا چادری بودم و خیلی مقید به حجاب، پایان سال اول دبیرستان چادرم رو گذاشتم کنار چون عقایدم با خانواده ام تفاوت پیدا کرده بود ... مرتبا با خانواده سر این قضیه جر و بحث داشتیم ...نه از اون مانتو تنگ ها و 100 کیلو آرایش کرده ها بودم و نه از اون حجاب های پوشیده کامل که رو می گیرند... یه حجاب معمولی ... مانتو متناسب نه تنگ و نه گشاد ... و آراشم در حد یه مداد و کرم ضد افتاب ... همین ... که سرانجام در هنگام ازدواج یکی از معیارهایم همین چادر نپوشیدن بود ... و با مردی ازدواج کردم که در این زمینه صددرصد با من تناسب داشت ... *********

حالا اگه لطف کنی و به سئوالات زیر پاسخ دهی ، شاید تجربه ی من تا حدودی به کارت بیاد :323:


میشه از خودت بگی؟
چقدر عقاید مذهبی داری؟
نماز خوندن چقدر برایت الویت داره؟
شده نمازت قضا بشه؟ اگه آره بعدش چه حسی داشتی؟
اهل مسجد و دعا هستی؟
ماه رجب و شعبان برایت معنا و مفهومی داره؟
اهل روزه هستی؟
اگه سحری خواب بمونی روزه ات رو چی کار می کنی؟
زکات فطره ات رو کی میده؟
از رساله چه کسی استفاده می کنی؟
اگه دستت ببره و لباست خونی بشه ، آیا میشه با اون لباس نماز خوند؟
لباسی رو که نجس شده میشه انداخت کف حموم و درحالیکه اون لباس نجس خیس شده ، رفت حموم و بدون اینکه اون رو بشوری خودت رو بشوری بیای بیرون و اون لباس هم همچنان خیس کنار حموم بمونه؟

امیدوارم منظورم رو از طرح این سئوالات درک کرده باشی

---

سلام ممنون بابت وقتی که در اختیار بنده قرار دادید ...

تو این تاپیک پاسخ سوالاتتون رو دادم


http://www.hamdardi.net/thread-16975-page-2.html