رابطه جنسي قبل از ازدواج

سلام دوستان،دمتون گرم که این جمع صمیمی رو راه انداختین..
همینطور که تو نت داشتم دنبال جواب سوالم میگشتم اینجا رو پیدا کردم
سوالم اینه!
من 21 سالمه،دانشجو هستم،سه سالی میشه که با یه دختر خانوم که یک سال از من کوچیک تره دوست شدم!
واقعا دختره خوبیه و بیشتر از 90% معیار های من واسه ازدواج رو داره،مادرهامونم یک سالی هست که از دوستیمنون خبر دارن!
اگه تاحالا ازدواج نکردیم هم به خاطر درس و سربازی و شغل و این چیزاس،و گرنه با شناختی که تو این سه سال پیدا کردیم،هدف هردومون فقط و فقط ازدواجه،که یه جورایی داریم به 5سال دیگه فکر میکنیم!
تو این سه سال هم رابطمون در حد معاشقه جزیی بوده،البته همین اواخر شروع شد!
به نظر شما لازمه واسه عمیق تر کردن همین معاشقه،یا حتی شاید روابط جنسی تا ازدواج صبر کنیم؟
این موضوع چند وقتیه ذهنم رو مشغول کرده و میترسم انتظار بیجا باشه و با اصرار همسر ایندم از من برنجه و رو رابطمون تاثیر منفی بزاره....

بازم تشکر میکنم!

سلام خوش اومدید!!!!!!!!!
رابطه جنسی قبل از ازدواج را تقریبا همه ی متخصصین رد میکنند. دلیلش رو هم میتونید توی همین تالار پیدا کنید.
میتونم درک کنم وقتی دو نفر خیلی همدیگرو دوس دارن کنترل اوضاع خیلی خیلی سخت میشه. ولی آنچه شما به دنبالش هستید از نظر شرع و عرف و دین و... پزیرفته نیست. به عنوان یک زن شخصا هیچ نظر مساعدی به کسی که از من چنین درخواستی دارد، ندارم.
گفتید 90% معیارهای شما رو دارند میشه بیشتر توضیح بدید

سلام دوست عزیز
به جمع دوستان همدردی خوش آمدی

آره عزیزم لازمه برای هرگونه ارتباط جنسی و معاشقه تا زمان ازدواج رسمی صبر کنید.
این مدت را صرف شناخت هم بکنید. و خطوط قرمز را برای خودتان مشخص کنید و از آن تجاوز نکنید.
هروقت رسما زن و شوهر شدید، آنوقت تا ابد فرصت همه گونه ارتباطی خواهید داشت.

با سلام،

این پست را مطالعه کنید:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

(26/1/1386)

رابطه ی جنسی قبل از ازدواج

همانطور که برای رفتن به بام از نردبان استفاده کرده و پله پله به بام می رسیم. و اگر مستقیما بتوان روی بام رفت ، پس هیچ نیازی به نردبان نیست! ازدواج هم برای خود نردبانی دارد و پله های آن همان معیارهای ازدواج و تمام مسائلی است که شما باید قبل از ازدواج بپیمائید.
اگر شما در همان ابتدا چنین ارتباطی و در ادامه ازدواجی را داشته باشید و به تمام کامروایی های ازدواج دست پیدا کنید ، هیچ نیاز به بررسی و شناخت و تفکر نیست.
لازم نیست همه چیز را خودمان تجربه کنیم.مثلا مواد مخدر، خودکشی و ... . چون راه برگشت یا نیست یا بسیار بسیار مشکل است.
اگر شما نیز دست به چنین تجربه و آزمایشی بزنید،
باید قید یک ازدواج موفق را بزنید و بر سیاه بختی که خود مسبب آن بوده اید گریه کنی.
شما می توانید از آن شخص بخواهید برای ازدواج به صورت رسمی اقدام نمایید، شما هم تمام مراحل شناخت همسر و معیارهای ازدواج را بررسی کنید و اختصاصا و حتما در این مورد به مشاور خانواده مراجعه فرمائید تا ازتهدیدی که برای خودتون تدارک دیده اید ، بیشتر آگاه شوید.

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن شما الآن 21 سال سن دارید. همانطور که خودت گفتی تازه 5 سال دیگر می خواهید ازدواج کنید. به احتمال زیاد شما هنوز می خواهید درس بخوانید، باید سربازی بروید، و بعد باید بروید کار پیدا کنید و خلاصه زود زودش 3-4 سال دیگر شرایط شما برای ازدواج مناسب خواهد بود.

در این مدت این دختر باید منتظر شما بماند. در این 4 سال آینده خود شما و همینطور دختر خانم از نظر طرز فکر و سلیقه شاهد تغییرات بزرگ در خود خواهید بود. در همین رابطه هم تاپیک داشتیم که آقا پسر بعد از اینکه 4 سال یک دختر را منتظر نگه داشته، وقتی به شرایط ازدواج رسیده، دیده که سلیقه اش عوض شده و دیگر او را نمی خواهد...

این دوستی ها خیلی خطرناک هستند و معمولاً باعث ضربه خوردن به هر دو طرف می شوند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

سلام دوست عزیز
به جمع دوستان همدردی خوش آمدی

آره عزیزم لازمه برای هرگونه ارتباط جنسی و معاشقه تا زمان ازدواج رسمی صبر کنید.
این مدت را صرف شناخت هم بکنید. و خطوط قرمز را برای خودتان مشخص کنید و از آن تجاوز نکنید.
هروقت رسما زن و شوهر شدید، آنوقت تا ابد فرصت همه گونه ارتباطی خواهید داشت.

---

سوال من دقیقا همین خط قرمز هاست!
اگه خط قرمز خیلی محدود بشه ممکنه باعث سردی رابطه باشه،اگر هم خیلی وسیع باشه،میتونه رابطه رو در حد سوختن و تباه شدن هر دو طرف پیش ببره!
توی این فروم هم زیاد گشتم،اما پایه همه دلیل ها بحث شناخت بود،و اینکه ممکنه فردا بفهمیم به درد هم نمیخوریم،ولی ایم مسئله شناخت دیگه واسه ما صادق نیست.
من و ایشون هم از همدیگه شناخت داریم،هم از خانواده و فک و فامیل و غیره!
راجع به شرع فرموده بودن دوستمون!
میشه این مشکل رو با صیغه حل کرد،الان دیگه همه جوره میشه سر خدای طفله معصوم رو کلاه گذاشت،اونم از نوع کلاه شرعی....
من دنبال یه دلیل قانع کننده میگردم،الان دقیقا وست انجام دادن یا ندادنش موندم...

نقل قول:

---

من و ایشون هم از همدیگه شناخت داریم،هم از خانواده و فک و فامیل و غیره!

---

اگر خودت صلاح می دونی، بیا راجع به این مسئله بیشتر صحبت کنیم.

می توانی بگی که برای انتخاب دختر خانم چه معیارهایی داشتی؟

دوستی بین دختر و پسر در این سنین بیشتر از روی علاقه و احساساته تا از روی عقل و منطق.
واقعیت اینه که شما وقتی به سن 25-26 برسی، از نظر طرز تفکر و سلیقه تغییر خواهی کرد.

شما الآن میل زیادی به بودن با هم دارید و کمتر به عواقب آن فکر می کنید. البته خوشحالم که تا به حال دست به این کار نزدید و آفرین به شما که آمدی تحقیق کنی.

رابطه جنسی خارج از چهارچوب ازدواج ضربه های زیادی به شما می زنه. به علت نیازی که به هم پیدا می کنید، چشمتون رو به روی واقعیت ها می بندید.

اگر انسان معتقدی هستید، می دانی که شما به هم محرم نیستید. برای صیغه هم باید پدر دختر رضایت بدهد.

این تاپیک ها فکر می کنم به شما کمک کنند:

http://www.hamdardi.net/thread-3992.html
http://www.hamdardi.net/thread-7627.html
http://www.hamdardi.net/thread-7378-page-1.html
http://www.hamdardi.net/thread-10215.html

نقل قول:

---

الان دیگه همه جوره میشه سر خدای طفله معصوم رو کلاه گذاشت

---

خیالت راحت باشه. کسی نمی توانه خدا رو فریب بده!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

سلام دوست عزیز
به جمع دوستان همدردی خوش آمدی

آره عزیزم لازمه برای هرگونه ارتباط جنسی و معاشقه تا زمان ازدواج رسمی صبر کنید.
این مدت را صرف شناخت هم بکنید. و خطوط قرمز را برای خودتان مشخص کنید و از آن تجاوز نکنید.
هروقت رسما زن و شوهر شدید، آنوقت تا ابد فرصت همه گونه ارتباطی خواهید داشت.

---

سوال من دقیقا همین خط قرمز هاست!
اگه خط قرمز خیلی محدود بشه ممکنه باعث سردی رابطه باشه،اگر هم خیلی وسیع باشه،میتونه رابطه رو در حد سوختن و تباه شدن هر دو طرف پیش ببره!
توی این فروم هم زیاد گشتم،اما پایه همه دلیل ها بحث شناخت بود،و اینکه ممکنه فردا بفهمیم به درد هم نمیخوریم،ولی ایم مسئله شناخت دیگه واسه ما صادق نیست.
من و ایشون هم از همدیگه شناخت داریم،هم از خانواده و فک و فامیل و غیره!
راجع به شرع فرموده بودن دوستمون!
میشه این مشکل رو با صیغه حل کرد،الان دیگه همه جوره میشه سر خدای طفله معصوم رو کلاه گذاشت،اونم از نوع کلاه شرعی....
من دنبال یه دلیل قانع کننده میگردم،الان دقیقا وست انجام دادن یا ندادنش موندم...

---

ببین خطر سردی رابطه به علت خیلی محدود شدن خط قرمزها، در واقع بعد از ازدواج مطرح میشه و نه قبل از اون.
در واقع طولانی شدن مدت آشنایی و شناخت هم اصلا توصیه نمی شه و همونقدر می تونه مخرب باشه که یه ازدواج زودهنگام و بدون شناخت کافی مخربه.
شما اگه واقعا به این نتیجه رسیده اید که کاملا برای هم مناسبید و نیازی به زمان بیشتر برای تکمیل شناخت ندارید، بهتره ازدواج کنید و مشکلات زندگی رو در کنار هم حل کنید.

وقتی دو نفر زیر یک سقف می رن درسته که با مشکلات زیادی رویرو می شن ولی همین دست به دست هم دادن زن و شوهر و تلاش برای حلشون یه انگیزه مشترک به هم می ده (البته بر فرض اینکه با شناخت کامل انتخاب صورت گرفته و به ازدواج ختم شده)، حالا روابط زناشویی هم باعث عمیق تر شدن پیوند و کم رنگ شدن مشکلات بعد از ازدواج می شه.
اگه شما قبل از ازدواج و زیر یه سقف رفتن ارتباط عاشقانه و جنسی برقرار کنید، چون همه چیز براتون عادی شده، از یه طرف بعد ازدواج فقط و فقط مشکلات رو می بینید و هیچ چیز جدیدی برای جذب هم ندارید و از طرفی اگه تو این مدت 5 سال که هیچ تعهدی به هم ندارید، هرکدوم از ازدواج منصرف شد، تاوان سنگینی هر دو طرف باید بپردازد.

امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم.

نقل قول:

---

شما اگه واقعا به این نتیجه رسیده اید که کاملا برای هم مناسبید و نیازی به زمان بیشتر برای تکمیل شناخت ندارید، بهتره ازدواج کنید و مشکلات زندگی رو در کنار هم حل کنید.

---

بله،ما واقعا به این شناخت رسیدیم ولی هیچ دو نفری نیستن که کاملا برای هم مناسب باشند،درسته؟
مناسب بودن یه حدودی داره،و من و ایشون به نظر هر دومون بعد از این سه سال تا حدود زیادی برای هم مناسبیم!
اما یه مشکلاتی مثله ادامه تحصیل،سربازی و دوران اول اشتغال که صرف پس انداز میشه رو وقتی صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که قبل از ازدواج بگذرونیم،شما در نظر بگیر من 2سال برم سربازی،خانوم 5روز در هفته که نمیتونه تنها باشه،میره خونه باباش،الانم خونه باباشه دیگه،فقط شاید یک روز در هفته بریم بیرون،اونم شاید....
از طرفی مسئله درس و دانشگاه ایشونه،با این وضع اقتصاد دیگه همتون میدونید درس خوندن با نداشتن مشکلات و مسئولیت های تاهل چقدر ساده تره،من واقعا اول زندگی نمتونم خرج دانشگاه دو نفر رو تامین کنم!

نقل قول:

---

اگه شما قبل از ازدواج و زیر یه سقف رفتن ارتباط عاشقانه و جنسی برقرار کنید، چون همه چیز براتون عادی شده، از یه طرف بعد ازدواج فقط و فقط مشکلات رو می بینید و هیچ چیز جدیدی برای جذب هم ندارید

---

این حرف واقعا به نظرم منطقی نسیت!
یعنی وقتی الان ما باهم میریم بیرون،دیگه برامون عادی میشه بعد از ازدواج نمیریم بیرون؟؟!
یعنی رابطه جنسی بعد از ازدواج فقط برای ندیدن مشکلات؟؟؟
این حرفا خداییش .... منطقی نیس دیگه،اگه همسر من فقط بخاطر مسائل جنسی واسه من جذابیت داشته باشه که من باید برم بمیرم با این انتخابم...

نقل قول:

---

ز طرفی اگه تو این مدت 5 سال که هیچ تعهدی به هم ندارید، هرکدوم از ازدواج منصرف شد، تاوان سنگینی هر دو طرف باید بپردازد.

---

واسه من و ایشون،آبرو و شخصیت خانوادگی خیلی مهمه،همین که مادر ایشون در جریانن،واسه من تعهده،که حداقل کاری نکنم ابروی کسی که سه سال دوسش داشتم پیش مادرش بره(این در صورتیه که دیگه علاقه ای نباشه،که مطمئنم امکان نداره،چون من عاشق چشم و ابروی ایشون نشدم که زود تغییر کنه منم علاقم از بین بره)

نقل قول:

---

می توانی بگی که برای انتخاب دختر خانم چه معیارهایی داشتی؟

---

نجابت،اصالت خانوادگی،شخصیت(که شامل خیلی چیزا میشه،برخورد،دیدگاه دینی و اجتماعی،پوشش) کلا با چیزایی که دور و اطرافم دیدم،به این نتیجه رسیدم که دختر خوب کم پیدا میشه،واسه همین از دوران دبیرستان گشتم و خوشبختانه ایشون رو پیدا کردم.

نقل قول:

---

دوستی بین دختر و پسر در این سنین بیشتر از روی علاقه و احساساته تا از روی عقل و منطق.
واقعیت اینه که شما وقتی به سن 25-26 برسی، از نظر طرز تفکر و سلیقه تغییر خواهی کرد.

---

دوستی ما اصلا از روی احساسات نبود،من تو دو سال اول رابطه حتی ایشون رو ندیده بودم،با وجود اینکه مدرسه ای که تحصیل میکردیم یه کوچه باهم فصله داشت،و ارتباطمون از طریق اینترنت و تلفن بود!
چون حاضر نبودم مثلا با یه خانوم برم بیرون،ولی فردا باهاش ازدواج نکنم،چون مطمئنم اگه به کسی دیگه ازدواج میکردم،همیشه حس خیانت داشتم!
تو این مدت با پرس و جو از کسایی که خودشون و خانوادشون رو میشناختن،و با سوال و جواب و تجربه این مدت دوستی،به این نتیجه رسیدم که فرد ایده الی برای ازدواج پیدا کردم!
وقتی دیدم ایشون هم همین نظر رو راجع به من دارند،به خانواده هامون اطلاع دادیم و در جریانند،حتی ایشون برای بیرون رفتنمون که شاید 1ساعت هم نشه از مادرشون اجازه میگیرم
منم رابطه جنسی که عرض کردم منظورم همین فردا نیست،کلا قبل از ازدواجه،یعنی شاید 3-4 سال دیگه!

تاپیک هایی که دادم رو خوندی؟

به این نتیجه رسیدی که رابطه جنسی قبل از ازدواج چرا ایراد داره؟


من پسر هستم، شما هم پسری.

وقتی یک کسی رو دوست داشته باشی، دوست داری با او باشی.
شما نمی توانی 5 سال با یک دختر دوست باشی، و با او تماس بدنی نداشته باشی.

دوستش داری؟ فکر کن به هر دلیلی شما نتوانید با هم ازدواج کنید.
اون وقت می دانی چنین رابطه ای چه مانع بزرگی برای ازدواج این دختر هست؟

شما تازه 4-5 سال دیگه می توانی با او ازدواج کنی.
اگر دست به این کار بزنید، او دختر بودن خودش رو از دست می ده.
بعد از مدتی این ترس در وجودش زیاد می شه که نکنه شما ول کنی بری.
به شما فشار میاره که هر چه زودتر ازدواج کنید.
یا احساس می کنه از او سوء استفاده شده.

رابطه جنسی قبل از ازدواج رابطه شما رو خراب می کنه.

می خواهی ثابت کنی که به این دختر واقعاً علاقه داری؟ پس با او رابطه جنسی نداشته باش.
ثابت کن که حاضری به خاطر او تا ازدواج صبر کنی.

همینطور اطلاعات خودت رو در رابطه با ازدواج، خانمها و طرز فکر اونها، مهارتهای ارتباطی و ... بالا ببر.

این تاپیک رو هم بخون:
http://www.hamdardi.net/thread-8671.html

متاسفانه رابطه شما تنها بر پایه احساسات بین شما هست. همین تصمیم که می خواهید 5 سال منتظر بمانید تا ازدواج کنید خیلی احساسی هست.

یا باید با توافق والدین رابطه خودتون رو رسمی کنید و زن و شوهر بشوید. پدر مادر هم کمک کنند که این ازدواج سر بگیرد. و یا اینکه هم رو فراموش کنید.

این نظر منه.

نقل قول:

---

وقتی یک کسی رو دوست داشته باشی، دوست داری با او باشی.
شما نمی توانی 5 سال با یک دختر دوست باشی، و با او تماس بدنی نداشته باشی.

---

نه دوست عزیز،تواناییش رو دارم،چون تماسی که میفرمایید،خیلی جاها با ایشون و خیلی کسای دیگه واسم بوده،اما خودم نخواستم!

نقل قول:

---

دوستش داری؟ فکر کن به هر دلیلی شما نتوانید با هم ازدواج کنید.
اون وقت می دانی چنین رابطه ای چه مانع بزرگی برای ازدواج این دختر هست؟

---

شما دلیل رو مثال بزن،که من روش فکر کنم،من این تاپیک رو با فرض اینکه همچین مانعی سر راه نیست باز کردم،چون واقعا چیزی به ذهنم نرسید،ممنون میشم از موانع احتمالی مثال بزنی و دیدم رو باز کنی

نقل قول:

---

اگر دست به این کار بزنید، او دختر بودن خودش رو از دست می ده.
بعد از مدتی این ترس در وجودش زیاد می شه که نکنه شما ول کنی بری.
به شما فشار میاره که هر چه زودتر ازدواج کنید.

---

واسه من و ایشون،آبرو،دختر بودن که با یه عمل درست میشه نیست،عرض کردم من تا مطمئن نشدم که ایشون رو میخوام حتی ملاقات هم نداشتیم،چون شهرمون همه همدیگه رو میشناسن!
چرا باید بترسه از اینکه من یهو ولش کنم؟
یعنی الان فکر میکنه من بخاطر رابطه جنسی بعد ازدواج الان باهاشم؟
یعنی همینطوری الکی؟بدون اینکه من اشتباهی بکنم؟
اینا نشونه بیماری،الحمدالله ایشون ازین مریضیا ندارن(با شناختی که ازش دارم مطمیئنم)

نقل قول:

---

رابطه جنسی قبل از ازدواج رابطه شما رو خراب می کنه.

---

چرا؟

نقل قول:

---

می خواهی ثابت کنی که به این دختر واقعاً علاقه داری؟ پس با او رابطه جنسی نداشته باش.
ثابت کن که حاضری به خاطر او تا ازدواج صبر کنی.

---

اینجوری من به شما ثابت کردم،نه به ایشون:163:
اگه خودش مایل به انجام این کار بود چی؟
یه رابطه جنسی سطح های مختلفی داره و در اون سطح آخر دختر بودن رو از بین میبره،اگه به اون سطح نرسه چی ؟

نقل قول:

---

متاسفانه رابطه شما تنها بر پایه احساسات بین شما هست. همین تصمیم که می خواهید 5 سال منتظر بمانید تا ازدواج کنید خیلی احساسی هست.

---

چرا احساسی؟
کجاش احساسی؟
ما صحبت کردیم،دیدیم اگه چند سال دیگه مجرد بمونیم،دوران تاهل مرفه تری از نظر مادی و مالی خواهیم داشت!
از طرفی من واقعا به رشتم علاقه دارم و از راهنمایی راهم رو انتخاب کردم و دارم واسه دکتری برنامه ریزی میکنم،خرجه زندگی نمیزاره به درسم برسم
دقیقا همین علت واسه ایشونم صادقه،منم دوست دارم همسرم تحصیل کرده باشه البته،که دیگه مشخصه دیگه،ازدواج درس خوندن رو سخت میکنه،وقتی هم به هدفامون نرسیم،طبق مطالب همین فروم،واسه مردا بعد از ازدواج اولویت موفقیت های شغلیشونه،وقتی من به الویت هام نرسم،نمیگم زندگیمون خراب میشه،ولی به اون خوبی که میتونست باشه نمیشه!
پس 5 سال دیگه احساسی نیست،به نظر ما منطقیه(اگه دلیل قانع کننده ای دارید خوشال میشم بحث کنم راجع به این مساله)

نقل قول:

---

یا باید با توافق والدین رابطه خودتون رو رسمی کنید و زن و شوهر بشوید. پدر مادر هم کمک کنند که این ازدواج سر بگیرد. و یا اینکه هم رو فراموش کنید.

---

با اصرار ما بله پدر مادر قبول میکنند،اما خب طبق مطلبی که بالا گفتم،خدا به انسان عقل داده که استفاده کنم دیگه و گرنه من از خدامه،فردا صبح برم خانوم رو بردارم بریم سره خونه زندگیمون،اما میدونم که این کار اشتباهه،تابلو دیگــــــــــــــــــــــ ــــــــه بابا:324:

من فکر می کنم اصلا درست نیست معاشقه ای وجود داشته باشه چون حرمتها کمرنگ می شه:305:, آدما مدام طرز فکرشون در حال تغییره خصوصا توی سن شما, توی روابطی که اینجور پیش می ره و عاقبت خوشی هم نداره بیشترین ضربه رو اون دختر می خوره حتی اگه خودش قبول کرده باشه,
:72:اگر شما واقعا دوستش دارید تا زمانیکه رابطه تون کاملا رسمی شد و به همسری هم در اومدید صبر کنید:72:, آدما می تونن برای ارضاء غرایض شون صبر کنن چون انسان هستند و این تو قانون انسانیت می گنجه, خیلی خوبه که این تاپیک رو باز کردید و پیش نرفتید, آدم از فرداش بی خبره, شاید اتفاقی افتاد و به هم نرسیدید (نمی خوام ساز منفی بزنم), اما باید واقع بین بود, اونوقت اون دختر می مونه و این جامعه با طرز فکر آدمهاش, آیا اونوقت وجدانتون آروم خواهد بود؟ هم به خودت و هم به دوستت ارزش قائل شو:72:, مطمئن باش بعدها لذت بیشتری خواهی برد تا الان, صبر داشته باش:72:.

دلایل زیادی وجود دارند که باعث می شوند دو نفر با هم ازدواج کنند.

به نظر من دو دلیل از بقیه مهم تر هستند:
یکی نیاز روحی انسان به جنس مخالف است. شما دوست داری شخصی رو دوست بداری و دوست داشته شوی. شما دوست داری با او بگی، بخندی، برای هم کادو بخرید، با هم بیرون بروید، و کارهای دیگر که برای آدم دلنشین هستند.

دلیل دوم نیاز جنسی انسان است.

نیاز اول شما که با توجه به این رابطه ای که دارید، تامین می شه (که البته همین هم اشکال داره، ولی راجع بهش صحبت نمی کنم).
حالا شما می خواهی دومین نیازت رو هم برطرف کنی.

وقتی اینطوری از طرف دختر خانم تامین بشی، دیگه چه دلیلی داره که ازدواج کنی؟
واقعاً اون موقع ازدواج برای شما بی معنی خواهد شد. و حتی یک قرارداد دست و پاگیر خواهد بود.
اگر دختری همه نیازهای من رو ارضا کنه، دیگه من برای چی برم یک قراردادی رو امضا کنم که من رو مجبور کنه خرجش رو بدهم، مسئولیتش بیفته گردنم، و بدتر از همه من رو کلی به اون بدهکار کنه (مهریه)!
و از طرفی از این ازدواج چیزی به من نمی رسه! من خارج از این چهارچوب و قرارداد اون دختر رو دارم. تا هروقت می خواهم از او لذت می برم، و هر وقت هم نخواستم، دستم باز است و اون رو ترک می کنم.

پس وقتی دختر به پسری اجازه رابطه جنسی می ده، در اصل خیلی راحت همه چیزش رو در اختیار او قرار داده. مشکل اینجاست که دختری که این کار رو می کنه، تمام امیدش اینه که با شما ازدواج کنه. یعنی دختر وقتی قبل از ازدواج تن به این رابطه می ده، بیشتر از اینکه به لذتش فکر کنه، از این می ترسه که اگه این کار رو نکنه، شما اون رو ترک می کنی و یا به او خیانت می کنی.

شما اگر تامین بشی، دیگه هیچ عجله ای برای ازدواج نخواهی داشت. راحت درست رو می خونی، بعد می ری سربازی، بعد می گی حالا برم کار پیدا کنم، بعد که کار پیدا کردی می گی حالا حقوقم خوب نیست، بگذار یکم حقوقم بالاتر بره، پستم بهتر بشه، بعد می گی حالا بگذار من یکم پول جمع کنم، اینطوری که نمی تونیم زندگی جدید رو شروع کنیم و ...

دختر هم بالاخره یک روزی از شما خسته می شه و این احساس به او دست می ده که ازش سو استفاده شده.
و این امکان خیلی زیاده که از شما متنفر بشه.


راستی می دونی که چنین رابطه ای شرعاً حرام است.
البته نمی دونم این بعد قضیه برایت تا چه حد مهمه، پس واردش نمی شم.

در ضمن به این فکر کردی که شاید روزی پدر مادرش متوجه بشوند که شما چه کاری با دخترشون کردی؟
فکر می کنی آن وقت پدرش می گذاره که شما دیگه با او ازدواج کنی؟
و حتی اگر مجبور بشه، می دونی همیشه از شما متنفر خواهد بود؟

نقل قول:

---

واسه من و ایشون،آبرو،دختر بودن که با یه عمل درست میشه نیست
...
یه رابطه جنسی سطح های مختلفی داره و در اون سطح آخر دختر بودن رو از بین میبره،اگه به اون سطح نرسه چی ؟

---

رابطه جنسی یعنی رابطه جنسی، حالا در هر سطحی هم که می خواهد باشه.
اکثر مردهای ایرانی تحمل این رو ندارند که بفهمند قبل از اونها حتی یک نفر همسرشون رو بوسیده باشه، و یا دست به بدنش کشیده باشه، چه برسه به ...
خیلی معذرت می خواهم، ولی اگر یک روزی بفهمی همسرت قبل از شما با فلان پسر بوده، چه احساسی بهت دست می ده؟! حدس می زنم اصلاً از این حرف خوشت نیامده باشه.

وقتی دختر دست به این کار می زنه، در آینده یا باید به خواستگارش دروغ بگه، یا باید واقعیت رو بگه.
اگر واقعیت رو بگه، خب خیلی از خواستگارها می روند و پشت سرشون رو نگاه نمی کنند.
اگر بخواد دروغ بگه، دیگه بستگی به این داره که چقدر خوب بلده دروغ بگه. آیا می تونه تمام عمرش قضیه رو از شوهرش پنهان نگه داره؟ در همین سایت تاپیک داشتیم که خانم بعد از ازدواج آنقدر عذاب وجدان داشت که به شوهرش گفت قبلاً عاشق کس دیگری بوده و با او رابطه داشته. متاسفانه زندگیشان شدیداً به هم ریخت... نمی دونم جدا شدند یا نه.


اگر دوست داشتی این تاپیک رو هم بخون:
ازدواج آری یا نه
ببین، اینها هم مثل شما یک دوستی داشتند. حالا که وقت ازدواج رسیده، خانواده پسر از دختر خوششان نیامده.
خود پسر هم میگه این دختر در حد من نیست، من می توانم یکی دیگه پیدا کنم که مناسب تر باشه!!!

تصمیم با خود شماست.

من هم یک روز این فکرهایی که می کنی در سرم بود. ولی آخر سر تصمیم گرفتم که تن خودم رو حداقل به این گناه آلوده نکنم. یک لذت چند دقیقه ای به این همه بدبختی نمی ارزه. از گناهش هم خیلی ترسیدم.
در صورتی که باور کن امکان انجام این کار برای من خیلی بی دردسر تر بود، و شرایط برای انجام این کار خیلی برایم مهیاتر از شما بود و هست. ولی برادر من، کمی فکر کن. کمی به اون دختر فکر کن. کمی به خودت فکر کن.

نگذار این حرمت شکسته شود. بگذار این لذت شیرین بماند برای بعد از ازدواج و همسرت که به هم حلال هستید. بگذار بعد از ازدواج بدون هیچ ترس و نگرانی از عشق لذت ببرید.

موفق باشی.

love-happens گرامی

به تالار همدردی خوش آمدی

نه تنها رابطه جنسی پیش از ازدواج منع می شود ، که رابطه عاطفی نیز همینطور .

هم از نظر روانشناختی و هم تجارب عدیده از مراجعین ، رابطه های دوستی اینچنین موجب وابستگی های عاطفی و ... می شود که کمترین اثر آن نادیده گرفتن عقلانیت در تصمیم گیریها و شناخت است .

شما سه ساله با هم رابطه دارید یعنی از سن 18 سالگی ....... در دروه ای که غلیان عاطفه و فعالیت هورمونها هست رابطه ای را شکل داده اید . با اطمینان می گویم کاملاً احساس محور عمل کرده ای ، شاهد مدعا هم عجله ای هست که شما با وجود نداشتن شرایط ازدواج برای پیدا کردن کیس مناسب به خرج داده ای ، یعنی زمانی که شما حداقل زمان مناسب برای ازدواج خود را 8 سال بعد می دانسته ای ، در پی یافتن زوج مناسب بوده ای ، این از طرفی یعنی عجله ای که ناشی از احساسات و ایده آل گرایی بوده و از طرفی هم میل به انتخابی از طریق دوستی و تجربه اول عشق بعد ازدواج .

با همین روحیه نیز به رابطه جنسی فکر می کنید که کاملاً اشتباه است و ناشی از احساسات .
رابطه جنسی حتی در دوران نامزدی نیز نهی می شود ، به دلیل عدم قطعیت نهایی ازدواج ، کم نداریم دخترانی که حتی با وجود عقد رسمی رابطه برقرار کرده اند و بنا به دلایل پیش بینی نشده جدایی پیش آمده و در راه ازدواج مجددشون به دلیل همون رابطه جنسی دچار مشکل شده اند . با این تفاسیر رابطه عاطفی و جنسی پیش از ازدواج قویاً نهی می شود .

آیا شما به راحتی و رسماً می توانی به خانواده دختر مورد نظر بگویی من می خواهم دختر شما را صیغه کنم و با او رابطه جنسی داشته باشم تا 5 سال دیگه که میخواهیم ازدواج کنیم ؟ و حتی کمتر از این ، به آنها بگو من 5 سال دیگر به خواستگاری دختر شما می آیم ، اما میخواهم در این مدت ما با هم معاشقه ای سطحی داشته باشیم از جمله بوس و آغوش و .....

حال مطرح نکرده بگو آیا می توانی مطرح کنی ؟ جواب این خانواده چه خواهد بود و چرا ؟

منتظر پاسخ شما هستم تا بقیه حرفهایم را تقدیم کنم .
.

نقل قول:

---

شاید اتفاقی افتاد و به هم نرسیدی

---

عرض کردم،یه مثال بزنید من بدونم چه اتفاقایی ممکنه بیافته!
دوست عزیز،tell me،ممنون که خواستی کمک کنی،من دنبال دلیل منطقی میگردم،نه نصیحت و پند و اندرز
با این حال ممنونم.

نقل قول:

---

به نظر من دو دلیل از بقیه مهم تر هستند:
یکی نیاز روحی انسان به جنس مخالف است.
شما دوست داری شخصی رو دوست بداری و دوست داشته شوی. شما دوست داری با او بگی، بخندی، برای هم کادو بخرید، با هم بیرون بروید، و کارهای دیگر که برای آدم دلنشین هستند.

دلیل دوم نیاز جنسی انسان است.

---

آفرین،این دقیقا نظر شماست!
من با همه دوست دارم بگم بخندم،واسه گفتن و خندیدن ادم ازدواج نمیکنه که!
و نیاز جنسی،دین یه مسئله کاملا شخصیه،من میتونستم این نیازمو خیلی راحت تر برطرف کنم،حتی اگه شده اگه پولش رو بدم مطمئنن از مخارج ازدواج خیلی کمتره!
من این دوتا دلیل شمارو قبول ندارم،شما بخاطر ترس از خدا و اینکه کار حرام نکنی میخوای ازدواج کنی که با جنس مخالف بگو بخند و رابطه جنسی داشته باشی؟
امیدوارم جنسه مخالفت هم همین نظر رو واسه شما داشته باشه....

نقل قول:

---

وقتی اینطوری از طرف دختر خانم تامین بشی، دیگه چه دلیلی داره که ازدواج کنی؟

---

نیاز های همه ادم ها یکسانه،اما واسه هرکس اولویتش فرق میکنه!
من میخوام ازدواج کنم،چون میدونم فردا زندگی سخت تر میشه
واسه همه
این سختی هارو دو نفری نه تنها میشه تحمل کرد،بلکه میشه ازشون فرصت ساخت و پیشرفت کرد...
وقتی افراد یه جامعه پیشرفت کنن،خود اون جامعه هم پیشرفت میکنه!یکی از دلایل عقب موندگی جامعه ما اینه که خیلی ها بخاطر رابطه جنسی ازواج میکنن،که نتیجش شده این!
رابطه جنسی،شهوت رو ارضا نمیکنه
اگه یه مرد با همه زنای دنیا رابطه داشته باشه،شهوته جنسیش ارضا نمیشه
همونطور که اگه همه پولای دنیارو بدن به یه نفر،بازم شهوت مادیش ارضا نمیشه
اصلا شهوت یعنی چیزی که ارضا نمیشه،اون وقت این چطوری میتونه دلیل واسه تشکیل مقدس ترین گروه جامعه بشه؟
من اینون قبول ندارم!

نقل قول:

---

شما اگر تامین بشی، دیگه هیچ عجله ای برای ازدواج نخواهی داشت. راحت درست رو می خونی، بعد می ری سربازی، بعد می گی حالا برم کار پیدا کنم، بعد که کار پیدا کردی می گی حالا حقوقم خوب نیست، بگذار یکم حقوقم بالاتر بره، پستم بهتر بشه، بعد می گی حالا بگذار من یکم پول جمع کنم، اینطوری که نمی تونیم زندگی جدید رو شروع کنیم و ...

---

اصلا این طوری نیست
من واسه خودم از نظر مالی،یه سری اهداف تعیین کردم،که حتی اگه همین الان اگه مثلا از بانک زنگ بزنن و بگن فلان مبلغ رو برنده شدی،که مد نظر منه،واسه خواستگاری رسمی اقدام میکنم،اما مطمئنن ازدواج رو تا 5سال دیگه که ایشون درسشون تموم نشده و من سربازی نرفتم انجام نمیدیم!

نقل قول:

---

خیلی معذرت می خواهم، ولی اگر یک روزی بفهمی همسرت قبل از شما با فلان پسر بوده، چه احساسی بهت دست می ده؟! حدس می زنم اصلاً از این حرف خوشت نیامده باشه.

---

من دقیقا اولین معیارم واسه اشنایی همین بود،واسه همین دو سال تا ایشون رو نشناختم و مطمئن نشدم که فرد مورد نظرم هستن،حتی ندیدمشون،چون احتمال دادم یکی دیگه اگر ایده ال باشن و شرایط من رو داشته باشن،یعنی با کسی نبوده باشه،این دو نفر همدیگه رو از دست میدادن
من ازین که ما به درد هم میخوریم و ازدواج خواهیم کرد اطمینان دارم،اگه شما دلیلی به ذهنتون میرسه که احتمال میدین کار ما به ازدواج نرسه،لطفا بهم بگید!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

هم از نظر روانشناختی و هم تجارب عدیده از مراجعین ، رابطه های دوستی اینچنین موجب وابستگی های عاطفی و ... می شود که کمترین اثر آن ناتدیده گرفتن عقلانیت در تصمیم گیریها و شناخت است .

---

میشه از نظر روانشناختی بررسی کنید که چرا عقلانیت نادیده گرفته میشه؟در همه رابطه های اینچنینی؟

نقل قول:

---

شما سه ساله با هم رابطه دارید یعنی از سن 18 سالگی ....... در دروه ای که غلیان عاطف و فعالیت هورمونها هست رابطه ای را شکل داده اید . با اطمینان می گویم کاملاً احساس محور عمل کرده ای ، شاهد مدعا هم عجله ای هست که شما با وجود نداشتن شرایط ازدواج برای پیدا کردن کیس مناسب به خرج داده ای ، یعنی زمانی که شما حداقل زمان مناسب برای ازدواج خود را 8 سال بعد می دانسته ای ، در پی یافتن زوج مناسب بوده ای ، این از طرفی یعنی عجله ای که ناشی از احساسات و ایده آل گرایی بوده و از طرفی هم میل به انتخابی از طریق دوستی و تجربه اول عشق بعد ازدواج .

---

با اطمینان نگید
من سنگ و بی احساس نیستم،ولی هیچ تصمیمی تو زندگیم رو با احساس نگرفتم
خیلی وقت ها از کاری که کردم حس ناراحتی کردم،مثلا چیزی رو از دست دادم،اما مطمئن بودم کار درستی بوده!
شاهدتونم باید عرض کنم که،من با دیدن اطرافیانم،و با توجه به شهر کوچیکمون،وقتی دخترا رو میدیدم،به خودم گفتم یعنی من قرار با این هرزه ها ازدواج کنم؟دیدم من نمیتونم این کار رو بکنم،از طرفی رو خیلی از دخترها از طریق دوستام شناخت داشتم و دیدم اینا واقعا به درد من نمیخورن،تصمیم گرفتم زودتر شروع کنم،تا محیط شهر دختری که مناسب منه خراب نکرده پیداش کنم!
البته فعالیت زیادی نداشتم،که با همه رابطه داشته باشم ببینم کدومشون به دردم میخوره،همه چیز اتفاقی بود،اما بعد از این مدت شناخت،با کنار هم گذاشتن همه اتفاقات،به این نتیجه رسیدم که ایشون همسر دلخواه من هستن.

نقل قول:

---

با همین روحیه نیز به رابطه جنسی فکر می کنید که کاملاً اشتباه است و ناشی از احساسات .رابطه جنسی حتی در دوران نامزدی نیز نهی می شود ، به دلیل عدم قطعیت نهایی ازدواج ، کم نداریم دخترانی که حتی با وجود عقد رسمی رابطه برقرار کرده اند و بنا به دلایل پیش بینی نشده جدایی پیش آمده و در راه ازدواج مجددشون به دلیل همون رابطه جنسی دچار مشکل شده اند . با این تفاسیر رابطه عاطفی و جنسی پیش از ازدواج قویاً نهی می شود .

---

من اصراری به داشتن رابطه جنسی ندارم،اصراری هم به انجام ندادنش ندارم،میخوام خوبی ها و بدی های این که رابطه باشه یا نباشه رو بدونم!
عقد رسمی هم یعنی همون ازدواج،مگه نه؟همین خدا که بهش استناد میکنید گفته!
من بازم میگم،دلایلی که ممکنه ازدواج قطعی نباشه چیه؟!بگید روشنم کنید!

نقل قول:

---

آیا شما به راحتی و رسماً می توانی به خانواده دختر مورد نظر بگویی من می خواهم دختر شما را صیغه کنم و با او رابطه جنسی داشته باشم تا 5 سال دیگه که میخواهیم ازدواج کنیم ؟ و حتی کمتر از این ، به آنها بگو من 5 سال دیگر به خواستگاری دختر شما می آیم ، اما میخواهم در این مدت ما با هم معاشقه ای سطحی داشته باشیم از جمله بوس و آغوش و .....

---

اگه دلیل ازدواجم رابطه جنسی باشه،نخیر! تا هزار دیگه هم روم نمیشه برم بگم میخوام بیام خواستگاری،چه برسه به اینکه الان بگم 5سال دیگه میخوام بیام....
به جرات میتونم بگم رابطه جنسی،اخرین چیزیه که من تو ازدواج بهش فکر میکنم!
و صیغه که فرمودین،به نظر خیلی علما،برای دختر رشیده،اذن پدر لازم نیست!

نقل قول:

---

حال مطرح نکرده بگو آیا می توانی مطرح کنی ؟ جواب این خانواده چه خواهد بود و چرا ؟

---

تو خونه ما،وقتی با مادرم راجع به ایشون صحبتی میشه،طوریه که مثلا مادر من ایشون رو همسر من میدونن،نه دوست دختر،معشوقه یا هرچی...
اینا واسه من تعهده
چند باری هم خواستم با مادر ایشون صحبت کنم،البته تلفنی،برای کسب اجازه مثلا برای بیرون رفتن و این قبیل چیزها،اما نشده،حتی به علت انتن ندادن مبایل:311:
من میدونم چی میخوام،تا اخرم پاش وایسادم چون مطمئنم میتونم ایشون رو خوشبخت کنم
پس چرا از درخواست خواستگاری نگران باشم؟ یا بترسم؟!یا خجالت یا هرچیز دیگر!
اما چون سن ازدواج بالا رفته،به نظر خیلی ها ازدواج تو این سن مسخرس،برای همین مطرح کردن این پیشنهاد،در این زمان،کار درستی نیست


ممنون از همه جوابهاتون:72::72:

فقط به من بگو این تاپیکو برای چی زدی؟بارها مفصلن به شما گفته شده راهی که می ری خطاست ولی شما هر بار

توجیه کردی.اگر فکر می کنی راهت درسته چرا تاپیک می زنی؟

از جوابهای شما آنچه می خواستم دست گیرم شد

شما به شدت عقلانی سازی می کنی و از طرفی خطای شناختی مطلق نگری را داری ، در خصوص این هردو برو مطالعه کن در مورد خطاهای شناختی که در همین تالار تاپیکی داریم با عنوان خطاهای شناختی و مشکلات ما .

در مورد دلایل روانشناختی و ... منع رابطه جنسی پیش از ازدواج نیز برو سرچ کن که مقالات زیادی هم در خود همدردی از جمله تاپیک مشاوره برای همه خواهی یافت هم در سایتهای دیگر .

و اینکه مصری بدانی چه چیز ممکنه مانع ازدواج شما شود :

اول باید بگم شما در اینکه حتماً رابطه شما به ازدواج منجر می شود مطلق نگری می کنی ، چون فقط توافق دو نفری را کافی می دانی در حالی که فاکتورهای زیادی از جمله حوادث پیش بینی نشده مطرح است ، آیا شما تضمین می کنی که تا 5 سال دیگر زنده ای ؟ می تونی تضمین کنی هیچ اتفاقی خارج از وجود شما که باعث شود مانعی سر راه ازدواج شما پیش بیاد پیش نخواهد آمد ؟ شما باید به ما بگویی غیر از اطمینان دو نفری شما به اینکه همدیگر را میخواهی ، از چه جهات دیگه ای اطمینان پیدا کرده ای که هیچ چیزی پیش نخواهد آمد که امکان نشدن را فراهم بیاورد ، نه ما به شما بگوییم .

برادر من همینکه راحت خانواده را نادیده و چنین در فحوای کلام عنوان می داری که برای رابطه جنسی تحت لوای صیغه نیاز به اذن پدر نیست خود نشونه اینه که خودخواهانه نظر می کنی و ...... حتی مصلحت دختر را با در نظر گرفتن یک احتمال کوچک برای نشدن ازدواج طی 5 سال آتی را هم در نظر نمی گیری .

و باید خدمت شما بگم این دختر خانم جزء رشیده ها نیست ، برو و ملاک رشیده بودن را استفتاء کن ، ضمن اینکه مراجع محدودی هم با این قید اجازه آنهم موردی نه عام ، برای صیغه صادر می کنند .

موضوع بحث صیغه نیست ، موضوع اینه که شما راحت به مادر این دختر ضمن اینکه اجازه بیرون رفتن را می گیری ، بگویی با اجازتون ما معاشقه هم خواهیم داشت . چون خودت خوب می دانی اون خانواده به دختر خود اطمینان می کنند که چنین روابطی نخواهد داشت ، و شما اگر ادعا کنی که او اجازه اش دست خودش است باید بگویم که پس ملاکت برای پاک بودن یک دختر سطحی است و ....... خود بخوان حدیث مفصلش را .

در میان صحبتهایت دلیل عجله برای یافتن زوج مناسب پیش از آماده شدن شرایط ازدواج را جلو گیری از خراب نشدن بیان کرده ای ( تا دختر مورد نظرت در این شرایط خراب نشده پیداش کنی ) این سخنت هم نشونه همون خطای شناختی مطلق نگری است ، هم بسیار سطحی ، ظاهراً شما خواسته ای دختری که هیچ رابطه ای تا وقتی به شما برخورده نداشته را بیابی و در کنف تسلط خودت مواظبش باشی که خراب نشود ، برادر من دخترهای دیگه هم که رابطه برقرار می کنند بخصوص در شهرهای کوچیک به همین قصد ازدواجه و کار میکشه به جاهای دیگه و می گویند ما قصدمون ازدواج بوده و ... شما هم که همون راه رو رفتی و از نظر یک پسر دیگر دختر مورد نظر شما اهل رابطه شده .

از طرفی وقتی شما با نگرانی اینکه دختر مورد نظر رو تا خراب نشده پیدا کنی ، یعنی در آن دختر قابلیت خراب نشدن نمی بینی بلکه خودت را حافظی برای جلو گیری از خراب شدن می بینی ، آیا چنین دختری ارشمنده ؟ اگر بگویی نه اینی که من شناختم اینطور نیست ، می گویم ضعفش همینجا آشکار خواهد شد که با وعده ازدواج با شما باب معاشقه باز کرده ، این در مورد هر پسر دیگری هم ممکن بوده ، مگر نه ؟ شما که پسر پیغمبر نیستی و یا مافوق همه که ارتباط معاشقه آمیز ولو به قصد ازدواج با شما اشکال نداشته باشه اما با دیگری اشکال باشه !!!!! باز هم تکرار می کنم بسیاری از دختران دیگر هم با همن وعده تن به رابطه داده اند و بعد از آن خوشبینانه اش اینه که نشده ازدواج کنند و ...... پس خویشتن داری برای همینجاست . از طرفی شما دلیل بیاور که 5 سال دیگر که شما شرایط ازدواج را پیدا می کنی ( 3 سال گذشته را هم اضافه کنیم می گوییم 8 سال دیگر ) نمیتوانی مطلقاً دختر پاک و بدون رابطه پیدا کنی .... که با عجله دست به کار شدی تا با یکی به مدت 8 سال رابطه داشته باشی و بعد هم رابطه جنسی چون او را همسر عقد نکرده خودت میدونی ؟ از کجا شما این اطمینان را پیدا کردی که در زمان مناسب برای ازدواج شما ، همه دخترا خراب می شوند و شما سرت بی کلاه میمونه و همین حالا باید یکی را از وسط این گرداب خرابی بیرون بکشی و ... و البته خودت باهاش رابطه برقرار کنی و اینرا چون شمایی خراب شدن ندانی اما همین رابطه را از پسری دیگر برای دختر طرف او خراب شدن آن دختر بدانی ......!!!!!!!

و اما مادر شما که وی را همسر شما می داند ، به او از قول من بگو بسیار اشتباه می کند چون واقعیت این نیست و ما نباید کار به فرداهای نیامده و معلوم نیست حداقلش زنده باشیم یا نه نداریم ، این دختر خانم همسر شما نیست و شما هم شوهر ایشان نیستید و هیچ تعهد قانونی و شرعی از این جهت به هم ندارید و از این لحاظ نه خودتان و نه هیچ کس دیگری عاقلانه نیست که شما را زن و شوهر بداند حال این فرد هر کس می خواهد باشد ، وقتی با این موقعیت شما را همسر هم بداند ، بی پرده می گویم که عاقل نیست و کاملا نسنجیده نظر می دهد و نظراتش در این زمینه معتبر برای استناد نیست .


.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

پیشاپیش عذر می خوام بابت چیزایی که می خوام بگم اما یکی از دلایل نرسیدن به هم ممکنه این باشه که دور از جون شما در حادثه ای نقص عضو بشی و یا حتی از دنیا بری اگه این اتفاق بیفته کی به داد اون دختر برسه؟ کی می تونه ضربه های عاطفی و ترس از آینده و مشکلات روحی ش رو ترمیم کنه؟ نمیخواستم اینو بگم مبادا ناراحت بشی اما حقایق انکار ناپذیرند و کسی از فردای خودش مطلع نیست, :305:
با خوندن مطالبی که نوشته بودی متوجه جبه گیری ت نسبت به پاسخها شدم اما یه کم منطقی باش, نمی دونم اعتقادات مذهبی ت تا چه حده و گذشته از مذهب تا چه حد به اخلاقیت و انسانیت پایبندی اما هر کی هستی و با هر اخلاق و طرز فکری پیش وجدان خودت بشین این مسئله رو بالا و پائین کن, :305:
یه بار می گی من که نمی گم حتما رابطه داشته باشم اما جوابهات اینو می رسونه می خوای خودت رو توجیح کنی تا اینکار رو انجام بدی, واقع بین باش, :72:
من خودم هم یه دختر 23 ساله هستم و اگه پسری هر قدرم بهش علاقه داشته باشم همچین پیشنهادی رو بهم بده شدیدا واکنش منفی نشون می دم و باهاش بهم می زنم و شدیدا نسبت بهش بی تفاوت می شم,
اگه اینقدر واسه این دوستی ارزش قائلی پس تو خطر نندازش, اگه واسه جسم و روح خودت ارزش قائلی اگه واسه اون خانم ارزش قائلی اینکار رو نکن... نوشته بودی وقتی دخترا رو میدیدم،به خودم گفتم یعنی من قرار با این هرزه ها ازدواج کنم؟ می شه هرزه رو معنی کنی؟ کسی که رابطه جنسی داشته؟ کسی که با همه بوده؟ ببینم اگه باهاش رابطه برقرار کنی خودت ازش بدت نمیاد؟ اینجا ایرانه پسر خوب, تو که اینهمه صبر کردی و بهش احترام گذاشتی, پس حفظش کن:72:
سعی کن این 5 سال رو کوتاه کنی, دنبال یه شرایط ایده آل نباش, خودت می گی تو سختی ها دو نفر به هم قوت قلب می دن پس با هم راهتونو شروع کنید, مقدمات خیلی ضروری رو فراهم کن, مطمئن باش خانواده ها هواتون رو خواهند داشت, به این راحتی که نوشتم نیست و خیلی سخته چون خودم دارم تجربش می کنم اما بهتر از اینه که اینطوری ادامه بدید, بهتر از اینه که پاکدامنی یه دختر رو ازش بگیری.
:72:

سلام.شما که حرف هیچکی رو قبول نمیکنید.اما اینو بگم حتی پسری که با دختری قطعا قصد ازدواج داشته باشه،باهاش قبل از ازدواج رابطه ی جنسی برقرار کنه،بعد از ازدواج دچار سوءزن،شک و بدبینی نسبت به همون دختری میشه که اونو فرشته میدونسته.این مساله تو کسانی به وجود اومده که اصلا تصورشم نمیکردم آدم شکاکی بشن! این مساله رو از هر مشاور خانواده ای بپرسی تایید میکنه.قبول نداری،برو بپرس.در ضمن اون دختر ممکنه باهات با رضایت رابطه ی جنسی برقرار کنه ،اما تو دخترا رو نمیشناسی،یکدفعه دچار عذاب وجدان میشن.توکه نمیخوای اون عذاب بکشه تا تو لذت ببری،میخوای؟

باز هم کارشناس عزیز، فرشته مهربان، رو تحسین می کنم به خاطر این پست های پربار و با ارزشش. :72:
من فکر می کنم هر چه باید گفته می شد رو، فرشته مهربان گفت.


چند دلیل دیگر هم من می آورم برای اینکه نتوانید ازدواج کنید:

1- پدر او با ازدواج شما موافقت نمی کنه! برای مثال شاید نخواهد پسری که از سادگی دخترش سواستفاده کرده، دامادش بشه. و یا دلایل دیگه.

2- شما در درس و دانشگاه نمی توانی اینقدر که الآن مطمئن هستی، موفق بشی. یا شما نمی توانی کار پیدا کنی. مثل این همه آدم دیگه که مشکل کار دارند. اینطوری باز هم نمی توانید 5 سال دیگه ازدواج کنید.

3- و اما این به نظر من بیشتر از همه امکان داره: شما 5 سال دیگه طرز فکرت با الآن عوض می شه. عشق و عاشقی هم باور کن همین 2-3 ساله و از سرت می پره و یا کمرنگ می شه. یک دفعه می بینی یک سری چیزهایی که دوست داری اصلاً در این دختر نیست. و یا یک دختر دیگه یک جا دیگه می بینی که چقدر بیشتر به تو می خوره!


امیدوارم همیشه موفق و شاد و سلامت باشی.
ولی همیشه این رو هم بدون که هیچ کس از فردای خودش با خبر نیست...


راستی من هم همین سوال tell me رو دارم.
شما به چه دختری می گی هرزه؟

فرض بگیریم یک دختری رو می شناسی که می دونی اون 2-3 سال با یک پسری رابطه داشته و سکس هم داشتند.
حالا هم به هر دلیلی از هم جدا شدند.
طبق صحبت هایی که کردی، حتی اگه به نظرت هرزه نباشه، ولی شما دیگه این دختر رو نجیب نمی دونی.
فکر نمی کنی اگر با دوست دخترت سکس داشته باشی، بعد از یک مدت خودت از او زده بشی؟
از خودت می پرسی که این چرا اینقدر راحت خودش رو در اختیار من قرار داد؟
ممکنه نسبت به او شکاک بشی و دائم فکر کنی که اون ممکنه بهت خیانت کنه، چون دیگه مانعی هم سر راهش نیست.
شاید الآن این حرف برایت عجیب باشه.
ولی این حسیه که به اکثر پسرهایی که این راه رو رفتند، دست می ده. دوست داری تو هم این حس رو تجربه کنی؟



این راهی که شما می خواهی بروی، یعنی رابطه عاطفی و جنسی خارج از چهارچوب ازدواج، راهیست که سالهاست مردم در کشورهای غربی می روند.
حاصلش رو می توانی ببینی.
- از دست رفتن ارزش و حرمت خانواده
- بی میلی جوانان برای رابطه های بلند مدت و تشکیل خانواده ای که محیط امنی باشد برای اعضای آن و به خصوص برای فرزندان
- تعداد زیادی بچه هایی که از روابط نامشروع به دنیا آمدند و همیشه از این قضیه خجالت می کشند. در اکثر مواقع بچه بدون پدرش و زیر دست دوست پسرهای مادرش بزرگ می شود.
- بی اعتمادی زن و شوهرها به همدیگر
- وقتی رابطه نامشروع برای کسی معمولی میشه و در نظرش زشت نیست، خیلی راحت تر می توانه وارد روابط نامشروع دیگه بشه. خیانت کردن دیگه خیلی کار زشتی به نظر نمی رسه...



ازت می خواهم وقتی پست فرشته مهربان رو خوندی، دوباره سریع جواب ندهی.
ایشون زحمت کشیدند و مطالب خیلی مهمی رو بیان کردند.
قبل از اینکه دوباره موضع بگیری و بخواهی از خودت دفاع کنی، خوب روی حرفهای فرشته مهربان فکر کن. شاید لازم باشه چند روز راجع به این مسائل فکر کنی.

اول باید عرض کنم من هم از ایشون فرشته مهربان تشکر میکنم،واقعا تفاوت عضو فعال و کارشناس رو مشخص کردن...
و در ادامه...

نقل قول:

---

شما به شدت عقلانی سازی می کنی و از طرفی خطای شناختی مطلق نگری را داری ، در خصوص این هردو برو مطالعه کن در مورد خطاهای شناختی که در همین تالار تاپیکی داریم با عنوان خطاهای شناختی و مشکلات ما .

---

من سرچ کردم توی نت،اما از عقلانی سازی مطلبه روانشناسی پیدا نکردم،و خطای شناختی مطلق نگری هم همینطور،البته چند تا خطای شناختی دیگه بود،اگه ممکنه لینک بدین،ممنون میشم

کد:

---

http://stu.sharif.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=689:1389-12-16-11-57-14&catid=336:1389-12-09-13-24-38&Itemid=689

---

نقل قول:

---

در مورد دلایل روانشناختی و ... منع رابطه جنسی پیش از ازدواج نیز برو سرچ کن که مقالات زیادی هم در خود همدردی از جمله تاپیک مشاوره برای همه خواهی یافت هم در سایتهای دیگر .

---

بالاتر عرض کردم،همه دلایل حول محور شناخت نداشتن میچرخه!
بازم البته اگه لینک بدین ممنون میشم!

نقل قول:

---

آیا شما تضمین می کنی که تا 5 سال دیگر زنده ای ؟

---

نه،تضمین نمیکنم!
ولی اگر رسما عقد کنیم،یعنی اسمم بره تو شناسنامش تضمین میشه؟
یا اگه عروسی کنیم!؟
منم همین فکر رو خیلی وقت پیش کردم،اما دیدم اگه ادم بگه از کجا فردا نمردم،دیگه هیچ برنامه ریزی و اینده نگری وجود نخواهد داشت،درست نمیگم؟

نقل قول:

---

می تونی تضمین کنی هیچ اتفاقی خارج از وجود شما که باعث شود مانعی سر راه ازدواج شما پیش بیاد پیش نخواهد آمد ؟

---

اینم نمیتونم تضمین کنم،واسه همین از همتون خواهش کردم،و همچنان میکنم که اگه مانعی احتمالی به ذهنتون میرسه بگید که ببینم میتونم کاریش بکنم یا نه...

نقل قول:

---

شما باید به ما بگویی غیر از اطمینان دو نفری شما به اینکه همدیگر را میخواهی ، از چه جهات دیگه ای اطمینان پیدا کرده ای که هیچ چیزی پیش نخواهد آمد که امکان نشدن را فراهم بیاورد ، نه ما به شما بگوییم .

---

با توجه به این مدت،رو خانوادشون شناخت پیدا کردم،میدونم ایده ال های مثلا پدرشون واسه مناسب دیدن یه پسر چیه،یا میدونم خانواده من از چه دختری خوششون میاد،به این نتیجه رسیدم که هم ما میخوایم،هم خانواده ها راضی هستن
من هم همه سعیم رو برای مسائل مالی خواهم کرد،این چیزایی بود که به ما ربط داره!
چیزه دیگه به ذهنم نرسید

نقل قول:

---

برادر من همینکه راحت خانواده را نادیده و چنین در فحوای کلام عنوان می داری که برای رابطه جنسی تحت لوای صیغه نیاز به اذن پدر نیست خود نشونه اینه که خودخواهانه نظر می کنی و ...... حتی مصلحت دختر را با در نظر گرفتن یک احتمال کوچک برای نشدن ازدواج طی 5 سال آتی را هم در نظر نمی گیری .

---

اینو گفتم که مسائل دینی دیگه مطرح نشه،دین هر حرفی زده یه علتی داره،نگفته مثلا فلان کار گناه است و دلیلش به خودمان مربوط است!
گفته کاره بدیه،نکن،چون.................
هرکی اومد گفت گناهه،این نشد که اخه....
اگرم مصلحت ایشون مطرح نبود من که مریض نبودم بیام وقت شما رو بگیرم...

نقل قول:

---

موضوع بحث صیغه نیست ، موضوع اینه که شما راحت به مادر این دختر ضمن اینکه اجازه بیرون رفتن را می گیری ، بگویی با اجازتون ما معاشقه هم خواهیم داشت . چون خودت خوب می دانی اون خانواده به دختر خود اطمینان می کنند که چنین روابطی نخواهد داشت ، و شما اگر ادعا کنی که او اجازه اش دست خودش است باید بگویم که پس ملاکت برای پاک بودن یک دختر سطحی است و ....... خود بخوان حدیث مفصلش را .

---

این مطلب خوبی بود،ولی وظیفه پدر و مادر،اجازه دادن واسه تک تکه کار های ممکن که نیست،هست؟؟!
این طرز فکره منه،نمیدونم درسته یا غلط،راهنماییم کنید
من فکر میکنم،پدر و مادر وظیفه دارن تا یه سنی فرزند رو تربیت کنند،از اون به بعد،فقط یه سری راهنمایی های کلی،هر فرد عاقلی باید توانایی تصمیم گرفتن داشته باشه،به نظر شما چه زمانی یه پسر یا دختر میتونن مستقل باشند و مستقل بر مبنای اموزه های خانواده تصمیم بگیرند؟

نقل قول:

---

در میان صحبتهایت دلیل عجله برای یافتن زوج مناسب پیش از آماده شدن شرایط ازدواج را جلو گیری از خراب نشدن بیان کرده ای ( تا دختر مورد نظرت در این شرایط خراب نشده پیداش کنی ) این سخنت هم نشونه همون خطای شناختی مطلق نگری است ، هم بسیار سطحی ، ظاهراً شما خواسته ای دختری که هیچ رابطه ای تا وقتی به شما برخورده نداشته را بیابی و در کنف تسلط خودت مواظبش باشی که خراب نشود ، برادر من دخترهای دیگه هم که رابطه برقرار می کنند بخصوص در شهرهای کوچیک به همین قصد ازدواجه و کار میکشه به جاهای دیگه و می گویند ما قصدمون ازدواج بوده و ... شما هم که همون راه رو رفتی و از نظر یک پسر دیگر دختر مورد نظر شما اهل رابطه شده .

---

نه نه،اصلا اینطوری برداشت نکنید،شاید من منظورم رو بد رسوندم،بر خلاف بعضی ها که میگن دختری خوبه که از بچگی خودت بزرگش کنی،من این نظر رو ندارم!
با شناختی که من رو مردم شهرم دارم،میدونم هر دختری،حداقل یه دوست یا هم کلاسی داره(همجنس)که به شدت واسه اینکه طرف رو مثله خودش کنه تلاش میکنه،وارد این بحث نشید،توضیحش واقعا طولانیه،ولی من منظورتون رو متوجه شدم،اینطوری نیست

نقل قول:

---

البته خودت باهاش رابطه برقرار کنی و اینرا چون شمایی خراب شدن ندانی اما همین رابطه را از پسری دیگر برای دختر طرف او خراب شدن آن دختر بدانی ......!!!!!!!

---

خرابی که عرض کردم،دختر هایی بودند که صرفا برای تفریح و خوشگذرانی هرزگی میکردند!
خراب به معنای واقعی،نه به صرف دوستی با جنس مخالف...

نقل قول:

---

و اما مادر شما که وی را همسر شما می داند ، به او از قول من بگو بسیار اشتباه می کند چون واقعیت این نیست و ما نباید کار به فرداهای نیامده و معلوم نیست حداقلش زنده باشیم یا نه نداریم ، این دختر خانم همسر شما نیست و شما هم شوهر ایشان نیستید و هیچ تعهد قانونی و شرعی از این جهت به هم ندارید و از این لحاظ نه خودتان و نه هیچ کس دیگری عاقلانه نیست که شما را زن و شوهر بداند حال این فرد هر کس می خواهد باشد ، وقتی با این موقعیت شما را همسر هم بداند ، بی پرده می گویم که عاقل نیست و کاملا نسنجیده نظر می دهد و نظراتش در این زمینه معتبر برای استناد نیست .

---

من برای تعهد شرعی و قانونی ذره ای ارزش قائل نیستم،چرا که در خفا میتوان همه انها را نادیده گرفت
میگویید در خفا خدا هست؟
میشود همان بحث فردای نا معلوم،اگر قیامتی نبود چه؟
استناد من به تعهد وجدانی و انسانی است،چیزی که همه وقت و همه جا انسان را از زشتی باز میدارد
همان تعهدی که به پشتوانه آن حتی فکر اینکه خیانت بکنم هم ازار دهنده است....
ولی بخدا قسم معلوم نبودن فردا دلیل منطقی است ؟!
اگر هست یکجوری برای من روشنش کنید....لطفــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــا !

-------------------------------------------------------

نقل قول:

---

1- پدر او با ازدواج شما موافقت نمی کنه! برای مثال شاید نخواهد پسری که از سادگی دخترش سواستفاده کرده، دامادش بشه. و یا دلایل دیگه.

2- شما در درس و دانشگاه نمی توانی اینقدر که الآن مطمئن هستی، موفق بشی. یا شما نمی توانی کار پیدا کنی. مثل این همه آدم دیگه که مشکل کار دارند. اینطوری باز هم نمی توانید 5 سال دیگه ازدواج کنید.

3- و اما این به نظر من بیشتر از همه امکان داره: شما 5 سال دیگه طرز فکرت با الآن عوض می شه. عشق و عاشقی هم باور کن همین 2-3 ساله و از سرت می پره و یا کمرنگ می شه. یک دفعه می بینی یک سری چیزهایی که دوست داری اصلاً در این دختر نیست. و یا یک دختر دیگه یک جا دیگه می بینی که چقدر بیشتر به تو می خوره!

---

1-من نمیخوام از سادگی کسی سو استفاده کنم،تورو به خدا قبل از بیان هر حرفی فکر کنید،من اگه میخواستم از سادگیش سو استفاده کنم،خیلی کارای بهتری میکردم،بهش دروغ میگفتم،میرفتم سراغ همون هرزه ها،چند سال بعد هم با خودش ازدواج میکردم،انگار نه انگار...
2-کاملا رد،راجع بهش صحبت نمیکنم
3-شما یا یادت رفته،یا نخوندی حرفای من رو!عرض کردم عشق و عاشقی در کار نیست دوست عزیز،اینکه شما میگی ماله روابط صرفا احساسیه
اگه اینطور باشه عشق و عاشقی بعد از ازدواجم میپره و بعد طلاق؟؟؟؟؟
من به فکر بیشتر خوردن نیستم،وگرنه ایشون رو میزاشتم تو اب نمک،به ادامه جستجو میپرداختم

نقل قول:

---

فرض بگیریم یک دختری رو می شناسی که می دونی اون 2-3 سال با یک پسری رابطه داشته و سکس هم داشتند.
حالا هم به هر دلیلی از هم جدا شدند.
طبق صحبت هایی که کردی، حتی اگه به نظرت هرزه نباشه، ولی شما دیگه این دختر رو نجیب نمی دونی.

---

این واسه من خیلی ملاکه مهمیه،من حتی حاضر نیستم با کسی که رسما و شرعا ازدواج کرده و حالا طلاق گرقته ازدواج کنم

نقل قول:

---

راستی من هم همین سوال tell me رو دارم.
شما به چه دختری می گی هرزه؟

---

بالا اینو جواب دادم

نقل قول:

---

فکر نمی کنی اگر با دوست دخترت سکس داشته باشی، بعد از یک مدت خودت از او زده بشی؟
از خودت می پرسی که این چرا اینقدر راحت خودش رو در اختیار من قرار داد؟

---

اها،همین موضوع،نه!فکر نمیکنم زده بشم،چرا زده بشم؟!چون خودش رو راحت در اختیارم قرار داد ؟!
نه!کارشناس محترم فرمودند اشتباه،ولی ایشون واقعا با همسرم برای من فرقی ندارند... واقعا هیچ فرقی حس نمیکنم،شاید اینم یه بیماری باشه،نمیدونم...:303:

نقل قول:

---

ممکنه نسبت به او شکاک بشی و دائم فکر کنی که اون ممکنه بهت خیانت کنه، چون دیگه مانعی هم سر راهش نیست.
شاید الآن این حرف برایت عجیب باشه.
ولی این حسیه که به اکثر پسرهایی که این راه رو رفتند، دست می ده. دوست داری تو هم این حس رو تجربه کنی؟

---

من این بحث رو کاملا قبول دارم،برام عجیب نیست،ولی همین اکثر پسر ها که گفتی،کسی هست که بتونه کمکم کنه بگه این اکثریت،چه ویژگی هایی دارند که من ببینم جزوشون هستم یا نه!

نقل قول:

---

- بی میلی جوانان برای رابطه های بلند مدت و تشکیل خانواده ای که محیط امنی باشد برای اعضای آن و به خصوص برای فرزندان

---

این که باز شد همون بحث قبل،من قبول ندارم اینو که همه بخاطر نیاز جنسی ازدواج میکنن،و اگه این نیاز رفع بشه خانواده از هم میپاشه

نقل قول:

---

قبل از اینکه دوباره موضع بگیری و بخواهی از خودت دفاع کنی، خوب روی حرفهای فرشته مهربان فکر کن. شاید لازم باشه چند روز راجع به این مسائل فکر کنی.

---

من موضع میگیرم،چون وقتی گفتم خوبی ها و بدی هاش رو بگید،همه شروع کردند به بدی گفتن،یه جوری حق به جانب که خودشون خیلی راست میگن و حتی احتمال درصدی خطا واسه حرفهایی که دلیل هم نداره نمیزارن،و در انتها همونطور که میبینید ظاهرا طلب کار هستن...
مثلا میگم بابا من شناخت دارم،میگن اگه فردا نشد چی؟کسی از فرداش خبر نداره،یا گناه داره...



اما بازم ممنونم از همتون که وقت میزارید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

نقل قول:

---

آیا شما تضمین می کنی که تا 5 سال دیگر زنده ای ؟

---

نه،تضمین نمیکنم!
ولی اگر رسما عقد کنیم،یعنی اسمم بره تو شناسنامش تضمین میشه؟
یا اگه عروسی کنیم!؟
منم همین فکر رو خیلی وقت پیش کردم،اما دیدم اگه ادم بگه از کجا فردا نمردم،دیگه هیچ برنامه ریزی و اینده نگری وجود نخواهد داشت،درست نمیگم؟

---

این مطلب خوبی بود،ولی وظیفه پدر و مادر،اجازه دادن واسه تک تکه کار های ممکن که نیست،هست؟؟!
این طرز فکره منه،نمیدونم درسته یا غلط،راهنماییم کنید
من فکر میکنم،پدر و مادر وظیفه دارن تا یه سنی فرزند رو تربیت کنند،از اون به بعد،فقط یه سری راهنمایی های کلی،هر فرد عاقلی باید توانایی تصمیم گرفتن داشته باشه،به نظر شما چه زمانی یه پسر یا دختر میتونن مستقل باشند و مستقل بر مبنای اموزه های خانواده تصمیم بگیرند؟

نقل قول:

---

نقل قول:

---

فرض بگیریم یک دختری رو می شناسی که می دونی اون 2-3 سال با یک پسری رابطه داشته و سکس هم داشتند.
حالا هم به هر دلیلی از هم جدا شدند.
طبق صحبت هایی که کردی، حتی اگه به نظرت هرزه نباشه، ولی شما دیگه این دختر رو نجیب نمی دونی.

---

این واسه من خیلی ملاکه مهمیه،من حتی حاضر نیستم با کسی که رسما و شرعا ازدواج کرده و حالا طلاق گرقته ازدواج کنم

---

علاوه بر دلایل متعددی که دوستان گفتند، لطفا با توجه به حرفهای خودتان بفرمایید اگر بعد از ارتباط جنسی شما به هر دلیلی ( انشالله که صد سال زنده باشید ) فوت شدید، تکلیف این دختر که بدون هر گونه مدرک شرعی و قانونی با شما سکس داشته چی می شه؟ شمایی که حاضر نیستی با زنی ازدواج کنی که شرعا و فانونا ازدواج کرده، به فردای دختری که بعد از تو ...

در ضمن وظیفه پدر مادر اگر چه صدور اجازه برای تک تک امور جزیی نیست، برای سکس و رابطه جنسی قبل از ازدواج از واجبات و از مهم هم مهم تر است. چطور برای به قول خودتان یکساعت با شما بیرون بودن اجازه لازم است، اما برای امر مهمی که به آبرو، احساس، زندگی و آینده و همه چیز این دختر مربوط می شود خودش صاحب اختیار است؟
مطمئنا اگر در هیچ امری هم اجازه والدین لازم نباشد و بر اساس تربیت قبلی باید عمل کند، در این مورد اجازه لازم است. ضمن اینکه اگر تربیت درست باشد، بعید می دونم دختر قبول کند.

به هر حال اگر دوستش داری، این کار را نکن. :72: حتی اگر خودش از روی علاقه یا سادگی قبول کرد.

سلام پسر خوب. eva جرف خوبی زد من دیشب داشتم به این موضوع فکر میکردم.
دو تا فیلم هم راجع به این موضوع دیدم که پسر فوت میکنه و دختر میمونه و.....
درست مثل این تصویره که پدر شما اول موجب حاملگی مادرتون میشد بعد هم شما بدنیا نیوموده
پدرتون فوت میشد. حالا بیا ثابت کن که پدرتون میخواسته با ایشون ازدواج کنه.
پسر خوبم موز رو با پوس نمیشه خورد. اگه بخوری دل درد میگیری.
اما این یکی دل دردش از او دل درداییه که هیچ وقت خوب نمیشه.

حالا همه این ها به کنار شما فرض کن دختر خانم به شما التماس کردن شما باید بگی نه!
چرا؟ چون ایشون اگه یکسال بعد پشیمون شد و شما هنوز هم پشیمون نشدید برای ایشون
خیلی مشکلات پیش میاد. یا مجبوره به زور با شما ازدواج کنه یا اینکه قید همه چیز رو بزنه و
.... معلوم نیست از کجا سر دربیاره! شما هم که واستون فرقی نمیکنه نشد خوب نشد!
اما غافل از اینکه خیلی روی روحیتون و ازدواج بعدیتون تاثیر میگذاره.

آره وضعیت شما از دختر خانم بهتره ! بی شک! اما....

پسر خوب بعضی چیزها ارزش امتحان کردن نداره یعنی شما برای اینکه ببینید خوبه
یا بده که نمیرید معتاد بشید. میرید؟

اگر من این حرف ها رو میزنم بخاطر تجربه هایی هست که دارم. از روی حدس و گمان
نمیگم.... همش تجربه است. چه باورتون بشه چه نشه.

نقل قول:

---

لطفا با توجه به حرفهای خودتان بفرمایید اگر بعد از ارتباط جنسی شما به هر دلیلی ( انشالله که صد سال زنده باشید ) فوت شدید، تکلیف این دختر که بدون هر گونه مدرک شرعی و قانونی با شما سکس داشته چی می شه؟

---

اها،این شد حرف حساب،خدا وکیلی دمت گرم...
خیلی ازت ممنونم :43::72::43::72:

سلام دوست عزیز.

من بحث کارشناسی ندارم

دارم از تجربه ام می گم
منم سال ها پیش رابطه ای داشتم که بسیار شبیه رابطه شما بود. مخصوصا قسمت مشکلات مالی و درسیش.
از قضا طرف من هم مثل شما عجله داشت که قبل از ازدواج بتونیم دست هم دیگه رو بگیریم و چه می دونم همو ببوسیم.
البته ایشون آدم بدی نبود. کاملا خوب و نجیب بود. ولی این درخواست که سربسته هم می گفت از نیاز و اعتقادش سرچشمه می گرفت.
به قول خود شما همه عالم و آدم هم می دونستن ما می خوایم ازدواج کنیم.یعنی انقدر ما مطمئن بودیم که قراره ما ازدواج کنیم. حتی اون اواخر دنبال وام و این چیز ها هم می رفتیم. البته خواستگاری و نامزدی رسمی در بین نبود. بعد مشکلاتی پیش اومد که نتونستیم ازدواج کنیم. مشکلاتی که شما الان شاید حتی به ذهنتم نرسه. به ذهن ما هم نمی رسید اگر بهمون می گفتن می خندیدیم.
یک بار که ایشون توی یه جای خلوت و مناسب به من گفت که دوست داره ببوسم من زل زدم توی چشماش و گفتم که اگه این کارو بکنه جلوشو نمی گیرم ولی بعدش برای همیشه ترکش می کنم. گفتم اگه منو برای همین یک بار بوسیدن می خوای معطل نکن!
ایشون هم با شرمندگی گفت که منو برای یک بار بوسیدن نمی خواد.
الان که به اون روز فکر می کنم می بینم اگر من در مقابل خواسته او کوتاه می اومدم الان چی به سرم اومده بود؟ ما دو تا ادم خوب بودیم اما اگر در مقابل نیاز جنسی مون تسلیم می شدیم الان معلوم نبود سرنوشت ما مخصوصا من که یک دخترم چه می شد. شاید تا ابد نمی تونستم خودمو ببخشم.
خوشحالم که در اون مقطع با وجود همه نیازی که داشتیم هیچ اتفاقی بین ما نیوفتاد.
من بر حسب تجربه ارتباط با آدمی مثل شما دارم بهت می گم مشکل شما الان هیچ یک از این چیزایی که با دلیل و استدلال می گی نیست. منطق شما الان نیازته. طبیعی هم هست. غیر از این باشه عجیبه. بنابراین هرچه زودتر تصمیمی برای رابطه ات بگیر. نمی گم ازدواج کن یا نکن. من تجربه اشو داشتم. سرکوب کردن این نیاز از شما انرژی می گیره. در آینده نزدیک خسته و بی رمق می شید هر دوتون. به هم می پرید. از زندگی عقب می افتید. از درس می افتی. نیازتو انکار نکن و براش هم زیرآبی نرو. راه حلی براش پیدا کن به جای این که بخوای رابطه غیر عرفیتو توجیه کنی.

امیدوارم خوشبخت باشید.

سلام love-happens عزیز

به تالار خوش آمدید

همچنین به شما بابت انتخاب این نام زیبا تبریک عرض می کنم


خب ببینید این بحث ، بحث پیچیده ای است.تقریبا تمام جوامع و گروه ها با آن درگیر هستند.بار ها چنین بحث هایی در طی سالیان اتفاق افتاده و هربار تصمیماتی اتخاذ شده.در طول سالیان و در طی آزمون و خطا ها و برداشت های علمی و غیر علمی ِ بسیار این نظریه ها تکمیل و تکمیل تر شدند ، تا جایی که تقریبا بی نقص شدند و با درصد صحت بالای 90 درصد می شود بر روی همه شان حساب کرد.این ها دستاورد های چند صد سال آزمون ها و تفکر متفکرین اند .البته کسی نمی گوید که خالی از اشکالند ، ولی صحتشان تقریبا ثابت شده و شکستن چهارچوب این طرز فکر ها به دور از پختگی است.چراکه عمر سرمایه ی بی همتا و تکرار نشدنی هر انسانی است و آدمی باید در صرف بهترین سال های آن که همان دوران جوانی اش است نهایت دقت را به خرج دهد

از این طرز فکر ها با نام های فرهنگ ، سنت و ... یاد می شود

پس با توجه به نتیجه ی بالا می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر تقریبا تمامی فرهنگ ها به ثبات رسیده اند و هر نقصی که در آن ها وجود داشت طی سال ها احیا شده و تقریبا به درجه ی بی نقصی رسیده اند

لذا فرهنگ سنتی ما نیز شامل این امر می شود و از هر جهت بی نقص است.مشکل از آنجا شروع شد که فرهنگ سنتی ما طی عصر ارتباطات تغییر کرد و سعی کرد از فرهنگ های دیگر تبعیت کند.فرهنگ غربی نیز همانند فرهنگ سنتی ما بی نقص است و میلیون ها زوج غربی در حال حاضر با همین فرهنگ بزرگ شده اند و خوشبختند.منتها اختلاط این دو فرهنگ زیاد جالب از کار در نیامد و کسی هم چنین انتظاری نداشت.پر واضح است که وقتی فرهنگ سنتی ما تا حتی سن فرزند دار شدن خانواده ها را هم به صورت جزیی نهادینه کرده بود ، وقتی متغیر های اساسی آن که یکی از آن ها سن ازدواج است تغییر کند از حالت بی نقصی خارج شده و بر هم می ریزد.در فرهنگ سنتی مان سن ازدواج برای آقایان تا 22 سال و خانم ها تا 20 سال تعیین شده بود (حتما ضرب المثل دختر که رسید به بیست باید به حالش گریست را شنیده اید).حال آنکه به یکباره سن ازدواج 10 سال به عقب کشیده شده است.پس اینجاست که فرهنگ سنتی ما کم آورد.

طبق معمول فرهنگ شروع کرد به اصلاح خود.با توجه به بحث ارتباطات و دهکده ی جهانی به عنوان راه کار جایگزین مقداری از روش های فرهنگ های دیگر را پذیرفت بدون آنکه به این موضوع دقت شود که یک فرهنگ یک سازمان بسیار بسیار عظیم است که هر جز آن به دیگری وابسته است.وقتی یک فرهنگ ، کامل به نظر می رسد ؛ این اجزای کوچک همه با هم سازگار بوده اند که این فرهنگ کامل شده.این طور نیست که ما بیاییم و فیلتر کنیم و بگوییم که مثلا بله جز x را ما به فرهنگ خود اضافه می کنیم ولی از جز y می گذریم چونکه با عقاید بومی ما سازگار نیست!این کار ، فرهنگ بی فرهنگی است.در فرهنگ غربی جز x و y ، درکنار هم کار کرده اند که موفق شده اند.اگر این دو را از هم جدا کنیم چیزی از آن ها باقی نمی ماند

و این طور شد که خودتان می بینید

خلاصه ی کلام :

ببینید شما باید موضع خود را تعیین کنید.اگر می خواهید به شیوه ی سنتی زندگی کنید ، خیلی عالی است و هیچ مشکلی ندارید.اگر هم می خواهید به شیوه ی غربی زندگی کنید باز هم خیلی عالی است و هیچ مشکلی ندارید.مشکل آنجاست که شما سنتی را با غربی مخلوط کنید.به اصطلاح فرهنگ غربی را فیلتر کنید و آن مورد هایی که به نفع شماست را برگزینید و آن مواردی را که نمی پسندید دور بریزید!

اگر فرهنگ غربی گفته دختر و پسر رابطه ی نزدیک داشته باشند ، ما می گوییم که : خیلی عالیه.چراکه نه.این کار موجب شناخت کامل می شود و یکدیگر را بهتر می شناسند.اعصاب آرام تر دارند و از جوانی لذت بیشتری می برند


.................ولی........................... ..........


آن دختر و پسر غربی که در حال حاضر با یکدیگر دوست هستند ، خانه ی مستقل دارند و این طور نیست که مادر و پدر را دک کنند و منتظر خانه ی خالی شوند ! از 18 سالگی کار کرده اند و از لحاظ مالی استقلال کامل دارند به طوری که پدر و مادر یک پاپاسی هم به آن ها کمک نمی کنند.سربازی ندارند.نظام آموزشی به شیوه ای طراحی شده که موفقیت آینده شان را تامین کرده.نظام بانکداری آینده مالیشان را با وام تامین کرده.به عبارت دیگر دختر و پسر غربی در لحظه ای که اراده کنند می توانند با یکدیگر ازدواج کنند

این طور نیست که 21 سال در خانه ی پدر و مادر بخورند و بخوابند ، نه بدانند که کار کردن چیست ، نه خانه داری بدانند چیست ، نه معنی زندگی مستقل را دانسته و از الان رویا پردازی کنند و برای 5 !!!!!!!!! سال دیگر برنامه بریزند که بله اگر همه چیز جور بود ، آن موقع ازدواج می کنیم.

این طور نیست که خرید هایشان را پدر و مادر بکنند ، در خانه ی پدر و مادر زندگی کنند ، اتاقشان برایشان تمیز شود ، آبشان داده شود ، نانشان داده شود و بعد بگویند : به نظر من پدر و مادر تا سن 18 سالگی حق نظر دادن درباره زندگی ما را دارند و از آن به بعد به آن ها ربطی ندارد!



حرف آخر : یک مجموعه را انتخاب کنید و تا انتها از آن پیروی کنید. مثل کار شما دقیقا مانند آن است که :

من بخواهم مالی را بدون اجازه صاحبش از خانه ی همسایه مان بردارم.در جایی که زندگی می کنم به این کار "دزدی" گفته می شود و کاری زشت است.کاری که می کنم این است :

کامپیوتر را روشن می کنم.وارد وبسایت گوگل می شوم.در خاور دور یک قوم را پیدا می کنم که آنجا به خاطر اینکه همه با هم دوست هستند و کسی این حرف ها را ندارد افرادش اجازه دارند که مال یکدیگر را بدون اجازه بردارند و از آن استفاده کنند

پس من اعلام می کنم که به نظر من طرز فکر این قوم درست است و کار درست این است که هر کس هر چه خواست را تصاحب کند.به خانه ی همسایه مان می روم و شی را بدون اجازه از وی تصاحب می کنم.به همین راحتی "دزدی" توجیه شد.

- چرا؟

چون من متغیر وابسته به فرهنگ بیگانه که "دوستی زیاد" افراد با یکدیگر بود را در نظر نگرفته ام."تصاحب بدون اجازه" در کنار "دوستی زیاد افراد با یکدیگر" تعریف شده بود و پاسخ مثبت داده بود.حال آنکه من با همسایه مان در آن حد دوست نبودم و کاری که کرده ام همان "دزدی" بوده است.

شما هم بدانید در فرهنگ غربی ، "روابط جنسی آزاد" در کنار "استقلال زمانی ، مالی و فکری طرفین" شکل گرفته.اگر "استقلال زمانی ، مالی و فکری طرفین" را حذف کنیم کاری که می کنیم "روابط آزاد " نیست بلکه همان "سو استفاده جنسی" است که فقط به آن یک لباس زیبا پوشانیده ایم



امیدوارم که توانسته باشم کمکی بکنم

ارادتمند شما

:72::72::72:

لینکهای اول در مورد رابطه جنسی پیش از ازدواج :

http://www.hamdardi.net/thread-14510-post-129682.html#pid129682

اینم لینک اینکه این ارتباط در هر سطحی تا زمان ازدواج غلطه :

http://www.hamdardi.net/thread-14510-post-141847.html#pid141847

لینکهای بالا راهنمائیهای تخصصی مدیر همدردی به عنوان یک روانشناس است .

اینم لینک خطاهای شناختی :

http://www.hamdardi.net/thread-154-post-66938.html#pid66938

و اما عقلانی سازی :

بگذارید اول بنده با آنالیز حرفهای همین پست اخیر شما ، موارد عقلانی سازی را بهتون نشان دهم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

نقل قول:

---

آیا شما تضمین می کنی که تا 5 سال دیگر زنده ای ؟

---

نه،تضمین نمیکنم!
ولی اگر رسما عقد کنیم،یعنی اسمم بره تو شناسنامش تضمین میشه؟
یا اگه عروسی کنیم!؟
منم همین فکر رو خیلی وقت پیش کردم،اما دیدم اگه ادم بگه از کجا فردا نمردم،دیگه هیچ برنامه ریزی و اینده نگری وجود نخواهد داشت،درست نمیگم؟

---

این نمونه ای از عقلانی سازی است ( به عبارتی سفسطه ) .

برادر عزیز ، گفته اند میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است . شما یک زنی که شوهرش فوت شده را با دختری که با پسری به امید اینکه 5 سال دیگر ازدواج کنند رابطه عاطفی و جنسی برقرار کرده ، و حالا به 5 سال و ازدواج نرسیده آقا پسر خدای ناکرده فوت شده یا به هر دلیل دیگری نتواند وی را به ازدواج خود در آورد یکی می دانی ؟
آن زن را می گویند بیوه و شرایطش را همه می دانند که همسری داشته و .... اما این دختر چه وضعیتی خواهد داشت ؟ خانواده اش هم قطعاً با روندی که شما ترسیم کرده ای از رابطه جنسی او و آن پسر خبر ندارند و ........

نقل قول:

---

نقل قول:

---

می تونی تضمین کنی هیچ اتفاقی خارج از وجود شما که باعث شود مانعی سر راه ازدواج شما پیش بیاد پیش نخواهد آمد ؟

---

اینم نمیتونم تضمین کنم،واسه همین از همتون خواهش کردم،و همچنان میکنم که اگه مانعی احتمالی به ذهنتون میرسه بگید که ببینم میتونم کاریش بکنم یا نه...

---

هیچ کدام از ماها غیب گو یا رمال نیستیم ، دقیقاً به همین علت که ما از آینده و فردای خود خبر نداریم نباید هر کاری کرد و بی گدار به آب زد و نسنجیده عمل کرد ، در حالی که شما با عقلانی سازی این بی خبری از پیش آمدهای احتمالی را حجت خود برای اینکه راحت رابطه را عمیقتر کنی قرار داده ای ، عقلانیت می گوید بنا به حساب احتمالات باید با احتیاط عمل کنی نه هر کار خواستی و دوست داشتی بکنی ، به من بگو اگر با این روند عقلانی سازی شما مردم می خواستند عمل کنند و به عبارتی جوانب را نسنجند و تصمیمات بگیرند چه وضعیتی در جامعه انسانی پیش می آید ؟ اینکه کار امروز را به فردا نینداز و به امید فردا امروز را رها نساز و یا برای 5 یا 10 سال دیگه نقشه های ایده آل گرایانه و کمال گرایانه نریز یعنی همین که ما نمی دانیم فردا چه می شود ، پس باید واقع بینانه عمل کنیم نه تخیلی و رویایی . کاملاً مشخصه شما در کارخ رویاها و آرزوهایتان اسم بچه ها و نوع مبلمان خونتون رو هم انتخاب کرده اید و ...... و این آفت عقل محوری است و ....

نقل قول:

---

نقل قول:

---

شما باید به ما بگویی غیر از اطمینان دو نفری شما به اینکه همدیگر را میخواهی ، از چه جهات دیگه ای اطمینان پیدا کرده ای که هیچ چیزی پیش نخواهد آمد که امکان نشدن را فراهم بیاورد ، نه ما به شما بگوییم .

---

با توجه به این مدت،رو خانوادشون شناخت پیدا کردم،میدونم ایده ال های مثلا پدرشون واسه مناسب دیدن یه پسر چیه،یا میدونم خانواده من از چه دختری خوششون میاد،به این نتیجه رسیدم که هم ما میخوایم،هم خانواده ها راضی هستن
من هم همه سعیم رو برای مسائل مالی خواهم کرد،این چیزایی بود که به ما ربط داره!
چیزه دیگه به ذهنم نرسید

---

کلاهت رو قاضی کن و کاملاً واقع بینانه و منطقی بگو آیا همین که گفته ای تضمینه برای اینکه حتماً 5 سال دیگر شما و این خانم زن و شوهر خواهید شد ؟ که حالا مثل دو تا همسر بدون مدارک قانونی روابط داشته باشید ؟

دلیل شما برای اینکه حتماً همسرت خواهد شد اینه که ملاکهای پدرش را میدونی و او حتماً شما را می پذیرد که دامادش شوی ، راستی بنا به صحبت قبلی شما ، اصلاً چه ربطی به پدرش دارد ، چرا تضمین شما شده اینکه خانواده اش شما را قبول می کنند ، شما که نظرتان این است که پس چه موقع باید مستقل باشیم و ... یعنی برای رابطه جنسی اینکه خانواده قطعاً قبول نمی کنند و این هنجار خانواده است را راحت می گویی به خانواده ربطی ندارد یعنی این دختر خودش باید راضی باشد ، اینکه با این صحبتت که نقل قول کرده ام در تناقض است ، برای ازدواج و پذیرفته شدن به عنوان داماد ولایت پدر بر دختر را می بینی و اذعان داری که چون پدر شما را قبول دارد پس می شود ، اما برای رابطه جنسی همین پدر را هیچ کاره میدونی اونم رابطه جنسی به عنوان یک دوست پسر با دخترش نه همسر !!!!!

نقل قول:

---

اگرم مصلحت ایشون مطرح نبود من که مریض نبودم بیام وقت شما رو بگیرم...

---

:104::104::104::104::104::104::

حالا شد :72::72:

به عنوان یک کارشناس و با نظرات فنی می گویم به هیچ وجه مصلحت این دختر نیست که شما حتی رابطه عاطفی با وی داشته باشی و حتی وی را تا 5 سال دیگه معطل خودت کنی ، چه رسد به رابطه جنسی .

حالا میخوام ببینم واقعاً مصلحت این دختر برات مهمه یا خودت ؟؟؟؟؟ اگر مصلحت این دختر مهمه ، من از طرف خودم و مدیر همدردی و دیگر کارشناسان می گویم او را وارد رابطه دوستی تا وقت ازدواج و رابطه جنسی نکن و حتی اگر دختر خودش خواست ، او را بفهمان که اشتباهه و باید رابطه تون تا وقت ازدواج قطع بشه و فقط رابطه خانوادگی داشته باشید ، اگر چنین کردی واقعاً مردانه ، عاقلانه و بنا به مصلحت دختری که دوستش داری عمل کرده ای .

نقل قول:

---

نقل قول:

---

موضوع بحث صیغه نیست ، موضوع اینه که شما راحت به مادر این دختر ضمن اینکه اجازه بیرون رفتن را می گیری ، بگویی با اجازتون ما معاشقه هم خواهیم داشت . چون خودت خوب می دانی اون خانواده به دختر خود اطمینان می کنند که چنین روابطی نخواهد داشت ، و شما اگر ادعا کنی که او اجازه اش دست خودش است باید بگویم که پس ملاکت برای پاک بودن یک دختر سطحی است و ....... خود بخوان حدیث مفصلش را .

---

این مطلب خوبی بود،ولی وظیفه پدر و مادر،اجازه دادن واسه تک تکه کار های ممکن که نیست،هست؟؟!
این طرز فکره منه،نمیدونم درسته یا غلط،راهنماییم کنید

---

آره کاملاً غلطه .

اینجا بحث هنجارها و خط قرمزهاست نه بحث استقلال در تصمیم گیری و پدر و مادر به عنوان ارشد و مدیر خانواده و ولی فرزندان وظیفه حفظ این هنجارها و حفاظت از فرزندان در پایبندی به آن را دارند ( خوب دقت کن چه جوری ذهنت عقلانی سازی می کنه و گمراهت می کنه ، بحث استقلال در تصمیم گیری را میاره وسط و ... که ربطی به هنجارها و عدول نکردن از اونها نداره ) پس شما از همین حالا با این دید می تونی با دختر مورد نظر برید جایی اطاقی بگیرید و زندگی همباشی داشته باشید ( مثل آنچه آریکس از فرهنگ غربی گفت ) تا وقتی قانوناً ازدواج کردید . پس چرا یکی از دلایل اطمینان به اینکه تا 5 سال دیگه حتماً با هم ازدواج می کنید را موافقت خانواده اش با شما عنوان کرده ای ، ایشان که باید مستقل باشد و خود تصمیم بگیرد که از حالا گرفته که زن شما بشه ،پس به خانواده چه ربطی داره !!!!! و ..... . اگر روی این تناقض در این دو مقوله ( ازدواج وضرورت اذن خانواده اش برای ازدواج به عنوان تضمین قطعی ، و روابط عاطفی و جنسی تا پیش از ازدواج و عدم نیاز به اذن خانواده ) متمرکز شوی خواهی دید که نظر و نگاهت کاملاً اشتباهه و این عقلانی سازیهای ذهنته برای توجیه خواسته ات ، که اگر تسلیمش بشوی دچار تعارضها می شوی و .... ، و اینجاست که باید تحسینت کرد که آمده ای مشورت کنی و این چموشی های ذهنت را مطرح می کنی .

نقل قول:

---

من فکر میکنم،پدر و مادر وظیفه دارن تا یه سنی فرزند رو تربیت کنند،از اون به بعد،فقط یه سری راهنمایی های کلی،هر فرد عاقلی باید توانایی تصمیم گرفتن داشته باشه،به نظر شما چه زمانی یه پسر یا دختر میتونن مستقل باشند و مستقل بر مبنای اموزه های خانواده تصمیم بگیرند؟

---

برادر خوب من !

همین قسمت از کلام خودت را که بولد و رنگی کرده ام را بگیری و فکر کنی ، خودت خواهی فهمید که هنجارها و خط قرمزها در یک خانواده یعنی چه و چه نقشی دارد برای قوام و دوام خانواده و سلامت و سعادت فرزندان و .....

همین آموزه های خانواده می گوید رابطه جنسی پیش از ازدواج ممنوع ، و پسر و دخترها هم به همین دلیل مخفیانه چنین روابطی را در پیش می گیرند و مواظبند خانواده نفهمه . متأسفانه فراوانی این خطای رفتار و هنجار شکنانه باعث شده به غلط تصور بشه این یعنی استقلال و این رفتارهای هنجار شکنانه بشه معیار و ارزشها و خط قرمزها و هنجارهایی که خانواده بر اساس آن سلامت و سعادت و قوام و دوام می یابد نادیده گرفته بشه .

نقل قول:

---

من برای تعهد شرعی و قانونی ذره ای ارزش قائل نیستم،چرا که در خفا میتوان همه آنها را نادیده گرفت
میگویید در خفا خدا هست؟
میشود همان بحث فردای نا معلوم،اگر قیامتی نبود چه؟
استناد من به تعهد وجدانی و انسانی است،چیزی که همه وقت و همه جا انسان را از زشتی باز میدارد
همان تعهدی که به پشتوانه آن حتی فکر اینکه خیانت بکنم هم ازار دهنده است....
ولی بخدا قسم معلوم نبودن فردا دلیل منطقی است ؟!
اگر هست یکجوری برای من روشنش کنید....لطفــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــا !

---

این دیگر اوج سفسطه ( عقلانی سازی ) است که ذهنتان برای شما دارد ، مواظب این نوع سفسطه ها باشید .

آیا شما واقعاً زن و شوهر هستید ؟

اگر با همین حرفهایی که نقل قول کرده ام ، آری می گویی ، پس همین باید برای معرفی شما در جامعه به عنوان زن و شوهر کافی باشد ، برای تأمین حقوق شهروندی شما دو نفر به عنوان خانواده باید کافی باشد ، و شما اگر مسافرت بروی نباید از شما شناسنامه بخواهند که زن و شوهر هستید که اتاق به شما در هتل اجاره داده شود و ..... پدر و مادر دختر خانم هم باید همین تعهدی که شما می گویی را کافی بدونند و نیاز به محضر رفتن و ... نباشد و ...... ایا قانوناً این پذیرفته است ؟ . و اگر این نگاه شما بشود ملاک زن و شوهر دانسته شدن و ... 5 سال دیگر و خواستگاری و .... دیگر چه معنی می دهد !!!! آیا واقعیت این است ؟.

با دنیای ذهنیات و شعارها و سفسطه ها یک من ماست هم به شما نمی دهند ، واقعیت است که دیده می شود و راه زندگی را برای شما باز می کند ، پس واقع بین باشید برادر خوب من .


از مشاوره گرفتنتون و بیان ذهنیاتتون خیلی خوشم اومد ، برای همین هم صادقانه ، خواهرانه ، دوستانه و دلسوزانه می گویم ، مواظب سفسطه گریهای ذهنتون که نشان از هوش شما دارد اما ناپختگی و آگاهی کمتان آنرا در مسیر آسیب پذیری قرار داده است باشید . این موقعیت را بابی برای بالا بردن آگاهی ها و ان قلت به خود وارد کردن و راحت هر حرف ذهن را نپذیرفتن قرار دهید و ..... که اگر چنین کنید از اون مردان عاقل روزگار خواهی شد .

در نهایت باز هم یادآوری و تأکید می کنم ، اگر این دختر ارا قلباً دوست داری و مصلحتش برات مهمه ف رابطه دوستی را قطع و برای اینکه برنامه آینده را با توکل به خدا پیش ببرید بدون آسیب ، راه رابطه خانوادگی را با حفظ تمام خط قرمزها در پیش بگیرید .

موفق و مژید باشید

من به سهم خودم دعاتون می کنم .


.

mahsa khanum
سلام
تجربه یک نفر برای همه کار ساز نیست،خیلی چیزا تو یه تجربه دخیل هستند،اگه ممکنه،اتفاق هایی که مانع ازدواج ممکمه بشن رو موردی مثال بزنید،که ببینم واسه من امکان اتفاقش هست یا نه،و اگه هست تا اتفاق نیافتاده کاری میتونم بکنم یا نه!
من شمارو به مبارزه نمیطلبم که بعضی ها اینطوری پیام خصوصی میدن،فقط ازتون کمک میخوام!

نقل قول:

---

تجربه یک نفر برای همه کار ساز نیست،خیلی چیزا تو یه تجربه دخیل هستند،اگه ممکنه،اتفاق هایی که مانع ازدواج ممکمه بشن رو موردی مثال بزنید،که ببینم واسه من امکان اتفاقش هست یا نه،و اگه هست تا اتفاق نیافتاده کاری میتونم بکنم یا نه!

---

به حرف های فرشته توجه کردی؟

نقل قول:

---

هیچ کدام از ماها غیب گو یا رمال نیستیم ، دقیقاً به همین علت که ما از آینده و فردای خود خبر نداریم نباید هر کاری کرد و بی گدار به آب زد و نسنجیده عمل کرد ، در حالی که شما با عقلانی سازی این بی خبری از پیش آمدهای احتمالی را حجت خود برای اینکه راحت رابطه را عمیقتر کنی قرار داده ای ، عقلانیت می گوید بنا به حساب احتمالات باید با احتیاط عمل کنی نه هر کار خواستی و دوست داشتی بکنی ، به من بگو اگر با این روند عقلانی سازی شما مردم می خواستند عمل کنند و به عبارتی جوانب را نسنجند و تصمیمات بگیرند چه وضعیتی در جامعه انسانی پیش می آید ؟ اینکه کار امروز را به فردا نینداز و به امید فردا امروز را رها نساز و یا برای 5 یا 10 سال دیگه نقشه های ایده آل گرایانه و کمال گرایانه نریز یعنی همین که ما نمی دانیم فردا چه می شود ، پس باید واقع بینانه عمل کنیم نه تخیلی و رویایی . کاملاً مشخصه شما در کارخ رویاها و آرزوهایتان اسم بچه ها و نوع مبلمان خونتون رو هم انتخاب کرده اید و ...... و این آفت عقل محوری است و ....

---

سلام!
دوباره:D
ممنونم بخاطر لینک ها،فکر کنم منظورتون از خطای شناختی مطلق نگری،● خطای اول : تفکر همه یا هیچ بود،درسته؟!
اگه این بوده میشه توضیح بدید از کجای حرفای من به این نتیجه رسیدید؟!

نقل قول:

---

این نمونه ای از عقلانی سازی است ( به عبارتی سفسطه ) .

---

عقلانی سازی همون سفسطس؟
من الان که خوندم خندم گرفت:D
من یه برداشت دیگه کرده بودم،یعنی الان رفتم نگاه کردم که همون قسمت رو بیارم ،دیدم اصلا اون قسمتی که فکر میکردم نیست،شاید چون چند تا فروم رو باهم میخوندم،قاطی شده!
خلاصه از این بابت عذر میخوام!:72:

نقل قول:

---

کاملاً مشخصه شما در کارخ رویاها و آرزوهایتان اسم بچه ها و نوع مبلمان خونتون رو هم انتخاب کرده اید و ...... و این آفت عقل محوری است و ....

---

نه،انتخاب نکردیم،این هم که فرموند کمال گرایانه،اصلا اینطوری نیست،من دنبال چیزی کاملی نیستم،فقط یک سری اتفاق ها هست که باید رخ بده،و زمان مخصوص به خودشون رو داره،مثل تحصیل و سربازی...
بازم به بطور مثال باید عرض کنم که من همین الان،که ترم 4 هستم،امادگی شرکت و قبول شدن تو ازمون ارشد رو دارم،چون یه جورایی تحصیل تو این رشته رو با توجه به علاقه ای که داشتم از راهنمایی شروع کردم،ولی دوسال زمان باید بگذره تا مدرک کارشناسی رو بگریم...
حالا ممکنه بگید چرا توکه درست رو خوندی الان ازدواج نمیکنی،چونکه ایشون از راهنمایی شروع نکردن،و ازدواج خیلی بیشتر به تحصیلشون لطمه میزنه!

نقل قول:

---

نقل قول:
نقل قول:
شما باید به ما بگویی غیر از اطمینان دو نفری شما به اینکه همدیگر را میخواهی ، از چه جهات دیگه ای اطمینان پیدا کرده ای که هیچ چیزی پیش نخواهد آمد که امکان نشدن را فراهم بیاورد ، نه ما به شما بگوییم .
با توجه به این مدت،رو خانوادشون شناخت پیدا کردم،میدونم ایده ال های مثلا پدرشون واسه مناسب دیدن یه پسر چیه،یا میدونم خانواده من از چه دختری خوششون میاد،به این نتیجه رسیدم که هم ما میخوایم،هم خانواده ها راضی هستن
من هم همه سعیم رو برای مسائل مالی خواهم کرد،این چیزایی بود که به ما ربط داره!
چیزه دیگه به ذهنم نرسید



کلاهت رو قاضی کن و کاملاً واقع بینانه و منطقی بگو آیا همین که گفته ای تضمینه برای اینکه حتماً 5 سال دیگر شما و این خانم زن و شوهر خواهید شد ؟ که حالا مثل دو تا همسر بدون مدارک قانونی روابط داشته باشید ؟

دلیل شما برای اینکه حتماً همسرت خواهد شد اینه که ملاکهای پدرش را میدونی و او حتماً شما را می پذیرد که دامادش شوی ، راستی بنا به صحبت قبلی شما ، اصلاً چه ربطی به پدرش دارد ، چرا تضمین شما شده اینکه خانواده اش شما را قبول می کنند ، شما که نظرتان این است که پس چه موقع باید مستقل باشیم و ... یعنی برای رابطه جنسی اینکه خانواده قطعاً قبول نمی کنند و این هنجار خانواده است را راحت می گویی به خانواده ربطی ندارد یعنی این دختر خودش باید راضی باشد ، اینکه با این صحبتت که نقل قول کرده ام در تناقض است ، برای ازدواج و پذیرفته شدن به عنوان داماد ولایت پدر بر دختر را می بینی و اذعان داری که چون پدر شما را قبول دارد پس می شود ، اما برای رابطه جنسی همین پدر را هیچ کاره میدونی اونم رابطه جنسی به عنوان یک دوست پسر با دخترش نه همسر !!!!!

---

الان شما از یه شاخه نپریدین شاخه دیگه؟فکر کنم در اینجا که رنگی کردم پرش بزرگی انجام شد!
اگه من دلیلم این باشه،شما بگید من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

نقل قول:

---

به عنوان یک کارشناس و با نظرات فنی می گویم به هیچ وجه مصلحت این دختر نیست که شما حتی رابطه عاطفی با وی داشته باشی و حتی وی را تا 5 سال دیگه معطل خودت کنی ، چه رسد به رابطه جنسی .

---

خانوم کارشناس لطفا بی طرفانه قضاوت کنید
من وی رو معطل کنم؟!
این دومین دفعه بود که جهت گیری جنسی رو دیدم و واقعا بهم برخورد!
دفعه قبل گفته بودین به اون اسیب میرسه اگه من بزارم برم!
منی که الان دارم میگم تصمیم رو گرفتم
یه نفرتون نیومد بگه اگه ایشون گذاشت رفت،مثلا شما با یکی دیگه ازدواج کردی،حاضری بگی که رابطه داشتی و این حرفا،وقتی همه از یه طرف فقط دارن نگا میکنن،لطفا ایراد برای موضع گیری از من نگیرن!!!!!!!!!!!!!:160:

نقل قول:

---

این مطلب خوبی بود،ولی وظیفه پدر و مادر،اجازه دادن واسه تک تکه کار های ممکن که نیست،هست؟؟!
این طرز فکره منه،نمیدونم درسته یا غلط،راهنماییم کنید



آره کاملاً غلطه .

---

اتفاقا اینجا دقیقا بحث استقلال در تصمیم گیریه!
پدر و مادر،کشاورز نیستن که گندم دیم بکارن،اگه بارون نیومدن از یه خط قرمزی گذشت،بیان خط قرمز ها رو رعایت کنند و اب ببندن تو زمین!
وقتی یه فرزند بدنیا میاد و رشد میکنه،باید کم کم مستقل بشه،ولی این استقلال هیچ وقت تا پایان عمر کامل و مطلق نیست!
تربیت باید طوری باشه که من مثلا وقتی به طرف پیشنهاد رابطه جنسی میدم،بدون سه تا راه داره،یا بر اساس اون تربیت ها قبول کنه،یا بر همون اساس رد کنه،یا بره با خانواده مشورت کنه(فرض رو بر این گرفتم که تربیت به درستی انجام شده،وگرنه دختره بی تربیت یا بد تربیت میشن همون هرزه ها که پیشتر عرض کردم)
یکی از راه هایی که من نسبت به ایشون به شناخت رسیدم،بررسی عکس العمل هاشون در برابر اتفاقات بود،و تصمیماتی که میگرفتند،همین قبول،رد یا مشورت هاشون بود.
پس چیش کاملا غلطه؟؟؟باید تا اخر عمر یا حداقل تا ازدواج واسه تک تکه کاراشون اجازه بگیرن؟این یعنی تنها چیزی که موقع تربیت کردن خانواده انجام دادن این بوده که هرچی شد بیا سراغ خودم....و در ادامه حدیث مفصل....که خلاصش میشه اینکه همیچین ادم وابسته ای به درد زندگی نمیخوره!
البته اگه منظورتون از کاملا غلط،دقیقا متن سوالم باشه،نه در اون موضوع خاص که واسه رابطه جنسی اجازه بگیره!

نقل قول:

---

همین آموزه های خانواده می گوید رابطه جنسی پیش از ازدواج ممنوع ، و پسر و دخترها هم به همین دلیل مخفیانه چنین روابطی را در پیش می گیرند و مواظبند خانواده نفهمه

---

من بچه که بودم،ناخون انگشت کوچیکم رو بلند کرده بودم،حتی الان هم نمیدونم برای چی این کار رو کردم،حتما جایی دیده بودم و حتی تا الان هم نمیدونم بقیه چرا این کار رو میکنند و نشونه چی هست،ولی یه روز که پدر دید،من خجالت کشیدم قایمش کردن،ناخون گیر رو اورد،دستم رو گرفت!همینطور که داشت ناخونم رو کوتاه میکرد،گفت پسرم،تو زندگی،قبل از هر کاری خوب فکر کن،کاری که ازش خجالت بکشی و بخوای پنهانش کنی از خانواده،مطمئن باش کاره بدیه!
از اون موقع،من تاحالا به خانواده هیچ دروغی نگفتم،و هیچی رو پنهان نکردم،و اعتقاد دارم ادم هر کاری میکنه،باید پاش وایسه!حتی اگه اشتباه بود،وایسه بگه اشتباه کردم!
ادم که مریض نیس کار اشتباه بکنه!اگه کاری اشتلاه انجام بشه،یا استدلالی که مبنی بر درست بودن کار بوده غلط بوده،یا واقعا ناخواسته بوده.
اگه این اتفاقم بینمون بیافته،ناخواسته که نمیتونه باشه،پس استدلالی واسه انجامش بوده،وقتیم اتفاق بیافته،من از خانواده هامون پنهانش نمیکنم،حتی اگه بعدش بهم ثابت بشه اشتباه بوده...

نقل قول:

---

آیا شما واقعاً زن و شوهر هستید ؟

---

واسم این سوال پیش اومد،که اونایی که واقعا زن و شوهرند،چه ویژگی هایی دارند؟!
یعنی زوجی که به عنوان زن و شوهر شناخته میشوند،با بقیه زوج ها چه فرقی دارند؟!
یعنی نوشته شدن اسم در شناسنامه زن و شوهر بودنه؟!
خیلی ها هستند که اسماشون تو شناسنامه هم هست،مسافرت و هتل هم میروند،جامعه هم انها را میپذیرد
اما برای من تنها نیاز به مقبولیت در جامعه خانواده خودم و ایشون وجود داره،یعنی باید ببینم واسه خانواده ایشون چه تعهدی لازم و کافیه!
اینجا شما سفسطه کردین،نمیخوام وارد بحث های سیاسی بشم،اما زندگی من و شما و اساسا مملکت روی اتفاقهایی میچرخد که قانونی نیست...خیلی وقت ها شرعی هم نیست،یا نهایتن شریعتی است که تفسیر به رای شده!
لطفا وارده بحث قانون و مذهب نشوید...
با این حال من با توجه به این نقل قول:

نقل قول:

---

نقل قول:

---

نقل قول:
لطفا با توجه به حرفهای خودتان بفرمایید اگر بعد از ارتباط جنسی شما به هر دلیلی ( انشالله که صد سال زنده باشید ) فوت شدید، تکلیف این دختر که بدون هر گونه مدرک شرعی و قانونی با شما سکس داشته چی می شه؟

---

اها،این شد حرف حساب،خدا وکیلی دمت گرم...
خیلی ازت ممنونم

---

فهمیدم رابطه جنسی قبل از ازدواج اصلا برای من و ایشون صلاح نیست.
اما یه بحث جدید خط قرمز ها خیلی داره اذیت میکنه

نقل قول:

---

در نهایت باز هم یادآوری و تأکید می کنم ، اگر این دختر ارا قلباً دوست داری و مصلحتش برات مهمه ف رابطه دوستی را قطع و برای اینکه برنامه آینده را با توکل به خدا پیش ببرید بدون آسیب ، راه رابطه خانوادگی را با حفظ تمام خط قرمزها در پیش بگیرید .

---

چرا باید رابطه دوستی رو قطع کنم؟
چجوری رابطه خانوادگی پیش بگیریم؟
با توجه به همون بحث تربیت،مگه اجازه ای که مادرشون واسه بیرون رفتن دادن همین رعایت خط قرمز نیست ؟!
این قسمت رو اگه میشه بیشتر توضیح بدین واقعا ممنون میشم:72::72:
و یه خواهش هم از یکی از دوستان دارم،که واقعا امکان داره باعث حذف شدن تاپیک بشه،لطفا اینجا به من جواب سوال هام رو نده،چون بالاخره به علت تعدد منم مجبورم جوابت رو بدم و اونقت خیلی بد میشه....
واقعا جای تشکر داره اگه پستهاتون رو اینجا نبیم:316::316:

دوست عزیز شما چند سالتونه ؟؟؟
اخه میگید میخواید ۵ سال دیگه تازه رسمیش کنید دارم میگمااااا !!!

love-happens گرامی

متأسفانه شما راه جدل و سفسطه را در پیش گرفته اید در حالی که اینجا یک سایت مشاوره است . تصمیم خود را گرفته ای ، و بنا به افکارت که تعهد قانونی و رسمی را قبول نداری ، محلی از اعراب برای والدین و ولایتشان بر فرزندشان بخصوص فرزند دختر اونهم در این سن برای برقراری رابطه جنسی با پسری که هنوز رسماً به خواستگاریش نرفته ، نامزد نیستند و تنها قراره 5 سال دیگه اقدام به ازدواج کنه قائل نیستی ، اما برای بیرون رفتن با هم کسب اجازه از اونها را لازم میدونی ( ظاهراً بیرون رفتن از نظر شما مهمتر از رابطه جنسیه و اینجا والدین باید اجازه بدهند اما برای رابطه جنسی لازم نیست و ایشون استقلال در تصمیم گیری دارد )، و تعهد شرعی را رد می کنی ، تعهد قانونی ازدواج را هم که قبول نداری و معتقدی همینکه شما قصد داری 5 سال آینده از وی خواستگاری کنی ، یعنی از همین الآن همسر شماست و حرف مادرتون رو هم میاوری که ایشان هم وی را همسر شما می داند و ....

در مقابل نظرات کارشناسی جدل و سفسطه روا می داری و برآشفته هم میشوی و .....

بفرمایید پس مشاوره از دید شما یعنی چه ؟ و اساساً برای چه موضوع را اینجا مطرح کردی ؟ که تایید بگیری و به شما بگویند بله ایشان همسر شماست و شما مختاری و میتوانی با کمال میل رابطه دوستی و عاطفی و معاشقه و رابطه جنسی داشته باشی ؟ اگر این است که خواست شما اینجا تأمین نمیشه ، و غیر این راهم ما گفتیم نه و شما نمی پذیری .

با این اوصاف ظاهرا ً تمایل دارید این رابطه را ادامه دهی ( دوستی ، عاطفی ، معاشقه و ..... ) . پس برو هر کاری دوست داری بکن ، اما پیامدهایش را هم بپذیر ......

همدردی محل مشاوره است نه جدل .


موفق باشید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

اگه من دلیلم این باشه،شما بگید من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

---

چه جالب!
عنوان تاپیکت این هست "رابطه جنسی قبل از ازدواج"
بعد اومدی می گی اگه
من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

یعنی می خواهی از این طریق واسه اون دختر مسئله ای را درست کنی که توی مدت این 5 سال تحت هر شرایطی محتاج این باشه که به شما بله بگه و به قول خودت دلیلی نداشته باشه که تو رو قبول نکنه (به عبارتی دلیلی بزرگ داشته باشه که به خاطر اون دلیل بزرگ مجبور بشه چشمش روی همه چی ببنده و بگه بله)

الحق و النصاف که مردونگی رو در حق این دخترخانم رشیده به کمال دارید انجام می دهید!!!!!

فکر کنم که انسان مختار آفریده شده

شما هم مختار هستی
اون دختر خانم هم مختار هست

در خصوص رابطه ی جنسی هم برداشتم این بود که نهایت عشق و علاقه زن و مرد رو به هم می رسونه

جایی که زن خودش را در اختیار مردش قرار میده و مرد خودش رو با زن یکی می دونه


ولی هیچ جا ندیده و نخونده بودم که داشتن رابطه جنسی دلیلی میشه واسه عشق و علاقه ، دلیلی میشه واسه جواب مثبت دادن ، دلیلی میشه واسه ماندن در یک رابطه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

یه نفرتون نیومد بگه اگه ایشون گذاشت رفت،مثلا شما با یکی دیگه ازدواج کردی،حاضری بگی که رابطه داشتی و این حرفا،وقتی همه از یه طرف فقط دارن نگا میکنن،لطفا ایراد برای موضع گیری از من نگیرن

---

موضع نمیگیرم
اما صحبت های شما باعث میشه تفکراتم رو زیر رو رو کنم
به هرحال همون طور که شما در طول عمرتون به عقاید و تفکراتی رسیده اید من هم عقاید و تفکراتی دارم
منتها نمی گویم صددرصد فقط عقاید و تفکر خودم لذا همیشه سعی ام این بوده که منصف باشم

اینکه ناراحت بودی چرا یک نفرتون نیومد بگه چه بر سر شما میاد اگه اون دختر خانم بره

من بهت می گم
معمولا دخترها با برقراری رابطه عاطفی و دیدن عشق و علاق پسر نسبت به خودشون وابسته و عاشق اون پسر می شن و وقتی اون پسر ترکشون می کنه کلی آه و ناله راه می اندازند که شکست عشقی خوردن
این هم بگم دخترها به آسونی تن به رابطه جنسی نمی دن ، این رو مطمئن باش
و وقتی تن به این رابطه بدون ازدواج بدهند
و ازدواجی صورت نگیره
به راه های گناه و خلاف کشیده می شن مگر اون دسته ای که واقعا پشیمون می شن

اما پسرها با دیدن مهر و علاقه یه دختر اگرچه از اون دختر خوششون میاد اما وقتی رابطه جنسی برقرار می کنن وابسته به اون دختر می شن
حالا شما الان که رابطه جنسی رو تجربه نکرده ای این طور روی اون اصرار داری
فکرش رو بکن با این دختر خانم رابطه برقرار کردی و بعدش بنا به دلایلی نشد و رابطتون علیرغم همه تلاشت به هم خورد
اون وقت چه می کنی؟
نمی دونم شاید بگی خودت را کنترل می کنی ( این رو قبول داری که شدت غریضه جنسی در مردها بالاتر از زنهاست )
اما بدون به مراتب اون موقع سخت تر خواهد بود

این ها رو گفتم چون خودت خواستی یکی آسیب هایی که ممکنه یه پسر ببینه رو برات بگن

فرشته مهربان عزیز
مثل اینکه متهم شدن به تبعیض جتسیتی خیلی ناراحتون کرد!
شما همش از این شاخه یه اون شاخه میپرید و همینطوری بحث داره به جاهای مختلف کشیده میشه
قبول دارم این مساله پیچیده ای است و خیلی چیزا توش تاثیر داره،ولی همه جنبه نصفه کاره رها میشن و سر موضوع های جدید باز میشه!
اگه دقت کنین عرض کردم که متوجه غلط بودن این رابطه قبل از ازدواج شدم(به همون دلیل که اگه من قبل ازدواج مردم،تکلیف دختر چیه؟)
اما الان مشکلم سر بحث های جدیدی که ایجاد شده،شاید نیاز باشه واسه هرکدومش یه تاپیک باز کنم،مثله ازدواج سنتی و مدرن،فاکتور های لازم و کافی برای ازدواج(همون اذن پدر...)،تربیت فرزندان و نحوه اموزش زیر و بم های زندگی..... خیلی بحث پیش اومده!
که مثلا من عرض میکنم کی باید فرزندان مستقل بشن و این استقلال در چه سطحی باشه،شما فکر میکنید هنوز مربوط به بحث قبله!

نقل قول:

---

یعنی می خواهی از این طریق واسه اون دختر مسئله ای را درست کنی که توی مدت این 5 سال تحت هر شرایطی محتاج این باشه که به شما بله بگه و به قول خودت دلیلی نداشته باشه که تو رو قبول نکنه (به عبارتی دلیلی بزرگ داشته باشه که به خاطر اون دلیل بزرگ مجبور بشه چشمش روی همه چی ببنده و بگه بله)

---

نه،برداشت شما کاملا اشتباه بود،اصلا بحث این نبود،یک دور از اول مطالعه بفرمایید متوجه میشید!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

این رو ببینید

نقل قول:

---

دوست عزیز شما چند سالتونه ؟؟؟
اخه میگید میخواید ۵ سال دیگه تازه رسمیش کنید دارم میگمااااا !!!

---

این دوستمون حتی به خودش زحمت نداده اول تاپیک رو بخونه،طلبکار هم هست،انتظار دارید بر اشفته نشم ؟!

یا مثلا این دوست عزیز من سوال پرسید،تشریف اوردن پریدن وسط میفرمایند

نقل قول:

---

به حرف های فرشته توجه کردی؟

---

ادم بد نسیت تو هرکاری دخالت نکنه،بشینه کنار نگاه کنه،شاید یه چیزی یاد گرفت...
حداقلش اینه که اسپم نمیده
خانوم مشاور،شما همه بحث رو ول کردید چسبیدین به اون بحث جدل آخرش؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

اگه من دلیلم این باشه،شما بگید من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

---

چه جالب!
عنوان تاپیکت این هست "رابطه جنسی قبل از ازدواج"
بعد اومدی می گی اگه
من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

یعنی می خواهی از این طریق واسه اون دختر مسئله ای را درست کنی که توی مدت این 5 سال تحت هر شرایطی محتاج این باشه که به شما بله بگه و به قول خودت دلیلی نداشته باشه که تو رو قبول نکنه (به عبارتی دلیلی بزرگ داشته باشه که به خاطر اون دلیل بزرگ مجبور بشه چشمش روی همه چی ببنده و بگه بله)


ولی هیچ جا ندیده و نخونده بودم که داشتن رابطه جنسی دلیلی میشه واسه عشق و علاقه ، دلیلی میشه واسه جواب مثبت دادن ، دلیلی میشه واسه ماندن در یک رابطه



================================================== =

من تاپیکتون رو کامل خوندم
نقلی هم که از سخنان خودتون کردم در خصوص پست دیروزتون بوده
یهو نیومدم از پست چند روز یا هفته پیش نقل قول بزنم که!! :305:

درثانی
میشه بگی چرا فکر می کنی رابطه رو الاآن تموم کنی اگه 5سال دیگه بری خواستگاری ممکن هست این دختر رو بهت ندهند؟ ( طبق گفته ی خودت )
مگه تو به عشق و علاقه بین خودتون شک داری؟
مگه نه اینکه مادرهاتون در جریان هستند
مگه نه اینکه هم تو هم ایشون واقعا همدیگر رو واسه ازدواج می خواهید
اون وقت این نگرانی شما اون هم توی پستی که در تاریخ 90/3/23 زدید چی هست؟


اگر واقعا خودت و نظراتت رو صحیح می دونی این دو سئوال رو که آبی رنگ نوشتم پاسخ بده تا دقیقا منظورت مشخص بشه و برداشت اشتباه پیش نیاد :72:

مواظب حرف زدنت باش.

یه جا گفتی

نقل قول:

---

تجربه یک نفر برای همه کار ساز نیست،خیلی چیزا تو یه تجربه دخیل هستند،اگه ممکنه،اتفاق هایی که مانع ازدواج ممکمه بشن رو موردی مثال بزنید،که ببینم واسه من امکان اتفاقش هست یا نه،و اگه هست تا اتفاق نیافتاده کاری میتونم بکنم یا نه!

---

منم این حرف فرشته رو یادآوری کردم.

نقل قول:

---

هیچ کدام از ماها غیب گو یا رمال نیستیم ، دقیقاً به همین علت که ما از آینده و فردای خود خبر نداریم نباید هر کاری کرد و بی گدار به آب زد و نسنجیده عمل کرد ، در حالی که شما با عقلانی سازی این بی خبری از پیش آمدهای احتمالی را حجت خود برای اینکه راحت رابطه را عمیقتر کنی قرار داده ای ، عقلانیت می گوید بنا به حساب احتمالات باید با احتیاط عمل کنی نه هر کار خواستی و دوست داشتی بکنی ، به من بگو اگر با این روند عقلانی سازی شما مردم می خواستند عمل کنند و به عبارتی جوانب را نسنجند و تصمیمات بگیرند چه وضعیتی در جامعه انسانی پیش می آید ؟ اینکه کار امروز را به فردا نینداز و به امید فردا امروز را رها نساز و یا برای 5 یا 10 سال دیگه نقشه های ایده آل گرایانه و کمال گرایانه نریز یعنی همین که ما نمی دانیم فردا چه می شود ، پس باید واقع بینانه عمل کنیم نه تخیلی و رویایی . کاملاً مشخصه شما در کارخ رویاها و آرزوهایتان اسم بچه ها و نوع مبلمان خونتون رو هم انتخاب کرده اید و ...... و این آفت عقل محوری است و ....

---

اگر دو دقیقه به خودت زحمت می دادی می خوندی متوجه ربطشون می شدی و اینجوری توهین نمی کردی.

پ.ن1:اسپم همین سفسطه های شماست.

پ.ن2:اینجا یه محل عمومیه هر کسی می تونه نظر خودشو ابراز کنه.

برادر خوبم

اگر بخواهیم با این اتهامات ( تبعیض جنسیتی )و حرفهایی مثل حرفهای شما ناراحت شده از کوره در برویم که اینجا اکنون جامون نبود . پس نگران نباش ناراحت نشدم ،:72::72:.لحن کلامم هشداری برای شما بود شاید به خود آیی :305:

من برای شما و خامیهایتان نگران شدم و حرفهایی که باید میزدم رو زدم . باقی با شماست و هر راهی که دوست داری در پیش بگیری .

و اما اینکه ما از اون دختر خانم و ... حرفی نمیزنیم چون ایشون غائبه و حرفی از وی نشنیدیم و خطاب ما شمایی که مراجع ما هستی و با شما که سئوال طرح کرده ای صحبت می کنیم .

رابطه جنسی را که الحمدلله در مقام نظر به این نتیجه رسیدی که درست نیست ان شاء الله که در عمل هم حتماً تحقق می دهی .

من تأکیداً می گویم رابطه دوستی و عاطفی هم درست نیست و بسیار آسیب زا است ( وابستگی ها پیش میاد که اگر به همان قول یکی از دوستان و تایید خودتون ، نرسیده به 5 سال عمرتون به دنیا باقی نبود یا عمر دختر خانم ، هر دو به طور جدی از نظر روحی آسیب می بینید ... بگذریم از دلایل عدیده دیگر ) معقول ترین راه رابطه خانوادگی است که شما این را امکان پذیر نمی بینید .

خلاصه >>>> هم این رابطه را کلاً کات کن ، هم در پی این رابطه ها نباش تا وقتی موقعیت ازدواجت فراهم می شود ، آنوقت کیسهای مختلف را بررسی و با اطلاع خانواده ها و کمک یک مشاور و ... وارد فاز شناخت و بررسی شو .

در مورد مواردی که مطرح کرده ای و سئوال داری ، که بحث برانگیزه ، جایش در انجمن آزاد است ، و در غیر آن اجازه باز کردن تاپیک در مقوله هایی که گفته ای برای بحث نیست . چون دو انجمن رایگان ما فقط برای مشاوره است نه بحث و گفتگو بر سر مسائل فکری و نظری و اجتماعی و سیاسی و ..... .و درست به همین دلیل به این سئوالات شما توجه نکردم و روند مشاوره ای و اشکالات ذهنی که میتونه رفتارهای نسنجیده را در پی داشته باشه و به شما و دیگری و زندگیتون و ... اسیب برسونه را برایت مطرح کردم


پا ورقی
-------------

این تاپیک به نتیجه رسیده اعلام می شود و متعاقباً قفل خواهد شد .


.

اقای محترم
این جوری که شما در یه محیط مجازی سریع و خیلی تند می تازونید و با لحنی درشت به دیگران می توپید
در دنیای واقعی می خواهید چگونه برخورد کنید
شما تازه 21 سال دارید
می دونید چقدر فضا برای برخورد و اظهار نظر در اجتماع و زندگی دارید؟
این زندگی شماست و در این تالار اکثر قریب به اتفاق در تلاش هستند که به دیگری کمک برسونند وگرنه اینکه شما با آن دختر خانم قبل از ازدواج رابطه برقرار کنی یا نکنی فرقی به حال هیچ یک از اعضای اینجا نمی کند

ما به جای شما که تصمیم نمی گیریم
تنها آنچه را دیده و خوانده ایم و واقعیت زندگی انسانهایی است که در این محیط مثل شما آمده و عنوان کرده اند را برای هر کسی که در خواست راهنمایی داره بیان می کنیم ، تصمیم گیرنده نهایی خود مراجع هست

عقاید هر شخصی بسیار محترم هست
و هرکسی این حق را داره که از عقایدش دفاع کنه
ولی این حق رو نداره که در دفاع از عقایدش به دیگری پرخاش کنه

به خاطر خودتون می گویم خیلی خیلی مواظب باشید و در رفتار و گفتار و نوشتارتون تجدید نظر کنید ... چرا که در محیط واقعی اینگونه برخوردها ، خیلی سخت تر خواهد بود

در آخر امیدوارم خیر و صلاح هم برای شما باشه و هم اون دخترخانم :72:

فکر می کنم جواب سوال ت رو گرفتی درسته؟:72: تاپیک شما اینه:
رابطه ی جنسی قبل از ازدواج
و بارها گفتی:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love-happens

نقل قول:

---

لطفا با توجه به حرفهای خودتان بفرمایید اگر بعد از ارتباط جنسی شما به هر دلیلی ( انشالله که صد سال زنده باشید ) فوت شدید، تکلیف این دختر که بدون هر گونه مدرک شرعی و قانونی با شما سکس داشته چی می شه؟

---

اها،این شد حرف حساب،خدا وکیلی دمت گرم...
خیلی ازت ممنونم :43::72::43::72:

---

پس چیز دیگه ای نمی مونه, خودت قبول کردی :72:(طبق گفته خودت که چندین بار نوشته بودی) پسر خوب این رابطه از هر نظری نه فقط مذهبی مورد قبول نیست,

تو صحبت هات احساس کردم به انسانیت اعتقاد داری و اینکه خوددار هستی و به همین دلیل تا حالا با کسی رابطه نداشتی:104: و یکی از دلایل این می تونه باشه که برای خودت هم ارزش قائلی:72:,

از خودت بپرس آیا ما حیوانیم که نتونیم نفسمون روکنترل کنیم؟ آیا باید اجازه داد نفسمون جایگزین عقلمون باشه و برامون تصمیم بگیره؟ جواب همین ها کافیه:72:

اگه درگیر موضوعات دیگه شدن اذیتت میکنه پس درگیر نشو, نیازی هم نیست وقتی جوابت روگرفتی تاپیک دیگه ای باز کنی.

نقل قول:

---

میشه بگی چرا فکر می کنی رابطه رو الاآن تموم کنی اگه 5سال دیگه بری خواستگاری ممکن هست این دختر رو بهت ندهند؟ ( طبق گفته ی خودت )

---

بحث این بود که فرشته مهربان فرمودند:

نقل قول:

---

دلیل شما برای اینکه حتماً همسرت خواهد شد اینه که ملاکهای پدرش را میدونی و او حتماً شما را می پذیرد که دامادش شوی ،

---

منم گفتم:

نقل قول:

---

گه من دلیلم این باشه،شما بگید من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

---

یعنی مگه غیر از ملاک های خودشون و خانوادشونه؟
البته من دیگه واسه جواب مراجعه نمیکنم،چون مشکلم حل شد!
:324:جواب انهایی هم که محلی از اعراب ندارند،نمیدهم:46:
بازهم از نظرات کارشناسانه فرشته مهربون سپاس گذاری میکنم،خداحافط همتون:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

میشه بگی چرا فکر می کنی رابطه رو الاآن تموم کنی اگه 5سال دیگه بری خواستگاری ممکن هست این دختر رو بهت ندهند؟ ( طبق گفته ی خودت )

---

بحث این بود که فرشته مهربان فرمودند:

نقل قول:

---

دلیل شما برای اینکه حتماً همسرت خواهد شد اینه که ملاکهای پدرش را میدونی و او حتماً شما را می پذیرد که دامادش شوی ،

---

منم گفتم:

نقل قول:

---

گه من دلیلم این باشه،شما بگید من الان با این دختر رابطم رو تموم کنم،5سال دیگه برم خواستگاری،به چه دلیل من رو ممکنه قبول کنن؟؟؟؟

---

یعنی مگه غیر از ملاک های خودشون و خانوادشونه؟
البته من دیگه واسه جواب مراجعه نمیکنم،چون مشکلم حل شد!
:324:جواب انهایی هم که محلی از اعراب ندارند،نمیدهم:46:
بازهم از نظرات کارشناسانه فرشته مهربون سپاس گذاری میکنم،خداحافط همتون:72:

سلامن به همه دوستان
من همین الان با این سایت اشنا شدم و چون دیدم شاید بتونم مشکلم رو اینج رفع کنم سریع عضو شدم
نتونستم یه تاپیک جدید باز کنم
خواهش میکنم اینج منو راهنمایی کنید واقعا داغونم

من 21 ساله هستم
حدود 2 سال هست که با خانمی اشنا شدم که همسن خودم هست (2 ماه بزرگتر هستن از من )و الان با هم دوست هستیم بنده به شدت به ایشون علاقه دارم و میدونم که این حس 2 طرفه هستش من این مسئله رو تو خونه مطرح کردم و الان تو خونه در جریانه دوستی من با این خانوم هستن و مطلع هستن که به ایشون علاقه دارم و از الان ایشون رو برایه اینده ی خودم انتخاب کردم و هیچ مشکلی خوشبختانه وجود نداره چون همه لحاط در یک سطح هستیم خانوم سنگینی هستن طرز پوشش کاملا معمولی هست و اصلا افراطی نیست همه چیز این خانوم دقیقا همان چیزی هست که میخوام به جز یک مورد (راستی این رو یادم رفت بگم که ایشون خیلی انسان صادقی هستن حتی اگه به ضررشون باشه) ایشون در گذشته خودشون به اقتضای سن و سال شیطنت هایی داشتن که شاید در اکثر دختر هایی هم سن و سال مشترک بوده ولی یک مورد که واقعا تو این 2 سال که با هم هستیم هر روز به ذهن من میاد دوستی ایشون در سن 18 سالگی با یک اقای 28 ساله هست که به ایشون ابراز علاقه میکرده و با هم به مدت 3 یا 4 ماه دوست بودن و نوع رابطه طوری بوده که من رو هر روز به فکر وا میداره و ازارم میده ایشون دقیقا حد رابطشون رو به من گفتن که شاید اینج جایی برا گفتن نباشه ولی خوب چون واقعا این مسئله ازارم میده مجبورم بگم حد رابطه ایشون در این حد بوده که این اقا دست ایشون رو میگرفته و از کلمه هایه عاشقانه استفاده میکرده و متاسفانه یک بار به گفته خوده ایشون یک بوسه (باز گو کردنه این حرفا قلب بنده رو به رنج میاره) ولی ایشون الان کاملا از رفتارشون پشیمونن و گریه کردن و گفتن که واقعا حس تنهایی که در اون سن داشتن با ایشون بودن و اصلا علاقه ای بهش نداشتن و الان نیز کاملا پشیمونن از کاراشون من بخاطر راست گویی ایشون و اینکه واقعا از کرده خودشون پشیمون هستن ایشون رو بخشیدم ولی واقعیت اینه که این مسئله هر روز و هر روز تو ذهن من هستش و من رو ازرده میکنه خیلی تلاش کردم که این مسئله رو فراموش کنم اما نشد وقتی اصلاح شده ی ایشون رو میبینم در حاله حاضر از خیلی از دخترها سر هستن اما گذشته روی من خیلی تاثیر گذاشته وقتی تو محیط دانشگاه یا جامعه میبینم خیلی از دخترا متاسفانه کارهایی بسیار بد تر انجام میدن بارها شنیدم که چه دخترهایی با چه وضعیت های اخلاقی با دروغ ازدواج کردن و خودشون رو یک دختر پاک جا زدن حال درخواست من از شما اینه که راهنمایی کنید من رو که چیکار کنم راه خلاصی از این افکار چیه ایا به دلیله اشتباهات گذشته ایشون باید رهاشون کنم؟(واقعا این کار برام نشدنیه به دلیل علاقه زیاد) یا راه حلی برایه نحوه فراموش کردن این افکار برایه من دارید؟(چون خوده من با تمامه سعی و تلاش نتونستم فراموش کنم) خیلی ممنون میشم که کمک کنید بخدا خیلی سعی کردم که دیگه به این موضوع فک نکنم اما به دلیل عشق زیادی که به این خانوم دارم این مسئله خیلی من رو ناراحت میکنه