نمایش نسخه قابل چاپ
حتما از دوستان و آشنایانتان این جمله رو شنیدید که این دونفر برای هم ساخته شده بودند ویا قسمت هم نبودند.
می خواستند این وصلت نشه ولی قسمت بود وشد ویا با اینکه خیلی تلاش کردند که بشه ولی قسمت هم نبودند.
:305:
گاهی بساط عشق خودبه خود جور می شود
گاه با صد مقدمه ناجور می شود
چقدر به قسمت در ازدواج اعتقاد دارید؟؟؟
ویا این حرفها توجیهاتی برای دل خودمونه؟!؟!؟!
پیشاپیش از همه دوستانی که نظرات و تجربیاتشون و به اشتراک می ذارند تشکر می کنم.:43:
سلام
شاید نظر من مورد قبول همه نباشد
من به قانون جذب اعتقاد کامل دارم
من به این جمله که " افکار ما تشکیل دهنده زندگی اینده ما هستند اعتقاد دارم"
من همیشه در نماز و در درگاه خدا از او می خواهم نیمه گمشده حقیقی من را در راه زندگیم قرار دهد
همیشه کتاب های مختلف اجتماعی، تاریخی، رمان و مذهبی می خوانم تا اطلاعات خود شناسی و انسان شناسیم بیشتر شود
و فکر می کنم مجموع رفتار های بالا ، سیر به سمت قسمت در زندگی را تشکیل می دهند
قسمت تقدیری هست نه جبر گونه بلکه متناسب با رفتار های ما در زندگی.
اگر تلاش کنیم ، موفق می شویم و عاقبتمان سعادتمند می شود در غیر اینصورت نمی توانیم به سعادت حقیقی برسیم
من راستش به قسمت اعتقاد دارم. یعنی یک چیزایی برام اتفاق افتاده که فکر میکنم که همش کار خدا بوده اما اعتقاد دارم که چندین قسمت در سر راه هر کدام از ما هست که خودمون انتخابش میکنیم. یعنی با اعمالمون با انتخاب روشها و راههایی که برای زندگی انتخاب میکنیم در یک مسیر خاص قرار میگیریم. میدونم که حتما در مورد راز میدونید. یک جور درخواست از قدرت لایتناهی. خوب مثلا من حدود ۱۰ سال پیش تصمیم گرفتم که یک دفتر اهداف داشته باشم. هر چیزی دلم میخواست توی اون نوشتم و حالا که اونو میخونم میبینم به همشون رسیدم. اما یک اتفاقهای دیگه ای هم در این بین افتادند که انگار قسمت من رو تعیین کردند. مثلا نجوه آشنایی من و همسرم. که چطور ایشون به علتهای خاصی نتونستن دو سال قبلش بیان و همون سالی که من هم بودم آمدند دانشگاه یا اینکه من داشتم از ایران خارج میشدم و یکهو نشد. و خیلی چیزهای دیگه. به هر حال فکر میکنم قسمت بخشی از انتخابهایی است که یا از قبل داشته ایم یا در حال حاضر داریم و این انتخاب را نفی نمیکند.
سلام سنجاب عزیز تاپیک جالبیه مرسی:72::104:
من فکر نمی کنم قسمت توجیه باشه حقیقت محضه, اینایی که می گم نظر شخصی مه: فکر می کنم خدا یه راهی رو برای بنده ها تعیین کرده که انتهاش موفقیته و یک سری المانها رو در کنارش قرار داده که بسته به انتخاب خودمون می تونیم راهمون رو سخت تر, آسون تر, سریعتر, طولانی تر, یا حتی متوقف کنیم و درجا بزنیم و حتی خودمون رو نابود کنیم و به پستی بریم, اما کلیت زندگی ما رو خدا می دونه و کمکمون می کنه ولی انتخاب ها دست خودمونه من معتقدم ما از طریق انسانهایی که خدا بطور مستقیم یا غیر مستقیم سر راه ما قرار می ده باید چیزهایی یاد بگیریم و از طریق اون دانسته ها زندگی مون رو بهتر و بهتر کنیم, خیلی شده از طریق کسایی که حتی ندیدمشون به مسیری کشیده شدم که کلی تجربه برام داشته و فوق العاده فکرم رو نسبت به زندگی عوض کرده یا کتابهایی که خوندم, در مورد ازدواج یکم پیچیده تره چون گاهی آدما "فکر می کنند" که فلان آدم قسمتشونه و هیچ قدمی واسه شناخت بر نمی دارن و وقتی هم می خورن زمین از قسمت و حتی خدا گله می کنند, قسمت رو باید تشخیص داد حتی اگه اون آشنایی معجزه گون بوده باشه ممکنه قسمت نباشه:305::72:.
من به قسمت و تقدیر در ازدواج خیلی خیلی اعتقاد دارم.
در موارد دیگه خیلی نه چو تلاش خود انسان سهم زیادی داره اما تو ازدواج خیلی اعتقاد دارم چون چیزهایی دیدم که فقط با تقدیر سازگاره و فقط میتونه معجزه باشه
نسل های قبل از ما به قسمت به چشم جبر نگاه می کردن که هیچ فراری ازش نبود. اگر بخواد اتفاق بیافته می افته و اگر نخواد نمی افته و دست ما بسته است. این اعتقاد در ازدواج هم بود . اعتقادی که زندگی رو از پیشرفت محروم می کرد. گاه تصمیم اشتباهی رو می پذیرفتند به اجبار قسمت.
اما نسل ما دیگه تقریبا قسمت رو به اون معنا قبول نداره. قسمت رو می شه همون قانون جذب تعریف کرد. اینکه من و تو و همه در همدیگه تاثیر می ذاریم. یا دقیقتر تمام ذرات این جهان روی همدیگه تاثیر میذارن. چیزی بین اجبار و اختیار. طوری که در اثرات مربوط به خودمون مختاریم و در اثرات مربوط به دیگرون مجبور.
دعا هم موثره. چون دعا چیزی جدای از ما نیست. دعا همون فکر و خواست و در نتیجه عملکرد مائه.
امیدوارم قسمتهای خوبی رو بسازیم :)
با تشکر از دوستانی که نظر دادند شاید بیت زیر هم خالی از لطف نباشه
:305:
دردایره قسمت مانقطه تسلیمیم
رای آنچه تواندیشی
حکم آنچه توفرمایی
شاید زمانی به عمق این جملاتی که گفتید:" در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم و..." پی ببریم که درک کنیم ما جزئی از خداییم
اراده خدا ، اراده ماست
و چون ما اراده خدا را داراییم پس غیر ممکنی برایمان وجود ندارد
:72:
نمی دونم چقدر به این جمله اعتقاد دارید ویا چطور توجیه می کنید وقتی که برای رسیدن به چیزی با تمام وجود تلاش می کنید ولی بدست آوردن آن هدف براتون غیرممکنه؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط eng.aydin
آیا اینو حکمت و قسمت الهی می دونید ویا نقطه ضعف خودتون؟؟؟؟
به نکته خیلی خوبی اشاره کردید... تجربه من در زندگی ثابت کرده که اسم این واقعه را که شما گفتید باید مصلحت گذاشت
شما با تمام وجود تلاش می کنید و در انتها با تمام وجود بخدا توکل می کنید در انصورت مطمئنا خداوند نیز مصلحت شما را برایتان پیش خواهد اورد
اگر اگاهیتان را در زندگی افزایش بدهید ، اهداف کاملتر و درست تری در ذهنتان خواهید داشت که احتمال رسیدنتان به این اهداف بیشتر می شود
مثلا در مورد ازدواج با فرد مورد علاقه شما تمام تلاشتان را برای مهیا کردن شرایط می کنید( مثل بلوغ فکری و اقتصادی و ابراز علاقه و...) و در انتها توکلتان بخدا باشد در انصورت هیچ وقت شکست نخواهید خورد ... چون هر چیزی پیش بیاید صلاح شما بوده و به نفع شما تمام شده.
به صلاح رسیدن بشر نشان از ضعف او نیست( همانطور که خیلی از بی خدایان این مورد را به یکتا پرستان نسبت می دهند). به صلاح رسیدن تنها در صورتی حاصل می شود که شما تمام تلاشتان را در خودشناسی و... بکنید و در انتها با تمام وجود توکل بخدا داشته باشید تا گرفتار افسردگی و استرس نشوید
خدا ما را نیز دوست دارد( این جمله من فرای دوست داشتن ها در افکار زمینی ماست)
دوست داشتنی که در ان حتی خداوند عزیز ترین چیز ها را از شما می گیرد تا بهترین ها را به شما بدهد...
فقیرو خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز دلای توام نیست هیچ دست آویز
***
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و ز قضا مگریز
سلام
اصطلاح قسمت يك فريب است كه براي آرامش روان و فكر خود آنرابه كار ميبريم
پروردگار انسان را آزاد و با اختيار آفريد
دوست عزیزنقل قول:
نوشته اصلی توسط قاسمي
من فکرنمی کنم بطورمطلق حرفتون درست باشه
ما در زندگی خیلی چیزها رو با اختیار خودمون به دست نمی یاریم
مثل
اینکه من کدوم نقطه دنیا بدنیا بیام - چه پدر و مادری داشته باشم - چه جنس و چه شکل و چه
مذهبی داشته باشم- چه هوشی داشته باشم
یا ممکنه بیماری مادر زاد و یا بیماریهاو اتفاقات مهلک دیگه ما رو درگیر کنه و................
به نظر من شاید بشه گفت هم جبر و هم اختیار در مسیر زندگی انسان هست ولی
همواره خواست الهی بر خواست ما مقدمه
وهر کس در مسیر رشد وتکاملش حق انتخاب بعضی مسیرها رو داره و بعضی مواقع هم باید تسلیم بعضی شرایط بشه و بپذیره و تلاش کنه برای بهتر شدن .
من نميدونم شما به چه ديدي به اين بيت نگاه ميكنين ولي اگه فكر كني كه اره هر چي خدا بخواهد ميشه، نه من به اين اعتقاد ندارم خدا به ما اختيار داده كه انتخاب كنيمنقل قول:
نوشته اصلی توسط سنجاب
ببين در مورد ازدواج مثلا ما يه دايره بسته اي برا انتخاب داريم ديگه مثلا 10 نفر يا 20 نفر ما همه دختر/پسرا را كه نميشناسيم
پس اين ميتونه قسمت باشه كه ما فقط اينها را ميشناسيم
ولي ما خودمون مختاريم بين اين ها يكي را انتخاب كنيم
البته ممكنه ما در حال انتخاب باشيم و يه هو تو يه مهموني يه دختر ديگه را ببينيم و نسبته بهش جذب بشيم و با اون ازدواج كنيم
ولي من معتقدم انتخاب ما بيشتر تاثير داره تا تقدير و قسمت
جناب سنجاب من با قسمتي از حرفاتون موافقم با قسمتيش نهنقل قول:
نوشته اصلی توسط سنجاب
اين كه فرموديد موارد تولد قسمته، قبول
ولي مذهب ما دست خودمونه ربطي به مذهب پدر مادرمون يا اطرافيان نداره
در ضمن درسته خواست الهي بر خواست ما مقدمه يعني اگه يه چيزي را خدا نخواد ولي ما بخواهيم نميتونيم بدستش بياريم
ولي فكر ميكنم خواست ما خيلي موثرتره
مواردي كه خدا ما را مجبور به كاري ميكنه كمتر از موارديه كه خودمون انتخاب ميكنيم
حتي در موارد جبري (غير از تولد) باز هم ممكنه ما چند راه انتخاب داشته باشيم
دوست عزیزنقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenn
منظور من مجموعه فرهنگ- مذهب و طرز تفکری که از خانواده و جامعه ای که بدنیا می یایم ارث می گیریم (جبر) و بعد می توان باشناخت خودت و تحقیق در این مورد اگر علاقه مند باشی (اختیار) اونو تغییر بدهیم.
ولی ما انتخاب نمی کنیم که مثلا من می خوام با این زیبایی و با این ضریب هوشی در یک خانواده با این مذهب ویا بدون هیچ اعتقادی در فلان کشور بدنیا بیام.
تا حالا در مسیر رشد و تکاملمون خیلی از انتخابا رو خو دمون کردیم و خیلی ها رو شرایط و محیط مطمئنا بعد از این هم غیر از این نخواهد بود.