اگه میتونید مشکل منو حل کنید! عمرا بتونید!!!

پسریم 24ساله سال آخر مهندسی مکانیک
دوسال پیش خواهر خانوم پسر خالم دیدم و از ایشون خوشم اومد منتها چون موقعیتم واسه ازدواج مهیا نبود به هیچ کس چیزی نگفتم و به دل فرصت دورا دور در موردشون تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم علی رقم یه سری مشکلات دختر خوبیه
تا امسال که درسم تموم شد و ارشد دادم و سرکار رفتم البته هنوز سربازی نرفتم ولی حدود 5ماه تویه کارخونه مشغول کار شدم.
اول به پسرخالم گقتم تا با ایشون صحبت کنه متوجه شدم ایشونم خیلی از من خوشش اومده و نظرشون + خلاصه چند جلسه باهم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ما به درد هم میخوریم.
قضیه رو با پدر و مادرم مطرح کردن همانا و مخالفت شدید همانا
دلیل خواستم یه سری دلیل مسخره تحویلم دادن که بشنوید خندتون میگیره
1-مادرم گفت من ایشون تو عروسی پسرخالت دیدم احساس خوبی نسبت بهش نداشتم
2-خونشون پایین شهر(باباش اون خونه خود ساخته برا همین دوسش داره نه اینکه وصعشون بد باشه)
3- بابا مامانش فرهنگشون پایینه ( پدر ایشون فرهنگی و معلم بزرگ شده تهران و مادرشون فیزیو تراپ و بزرگ شده گرگان )و...
پدر من یکی در آوردن هرچی می خوام منطقی قضیه حل کنم نمی زارن مخصوصا مامانم
تنها دلیلی که به نظرم می رسه اینه من تک پسرم و یه جورایی خورده تو برجک آرزوهاشون این جور می کنن
خوانواده من بسیار مذهبین و سنتی
موندم چه کنم؟
حالا مرد میخوام این مشکل حل کنه
این گوی این میدان

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

توضیحات تکمیلیم بدم نتونستین نگین کامل نگفت
مادر من شدیدا لجباز تشریف دارن
به هیچ صراطیم مستقیم نمیشه از بچگیم یادم نمیاد من کاری می خواستم انجام بدم همراهی کنه و موافقت
خلاصه ولی من کار خودم کردم
خلاصه که هرچه سعی می کنم مدارا کنم نمیشه که نمیشه یعنی نمیزارن 2کلام حرف نمیتونم بزنم با هیچ کدومشون
گیردادن تو چرا باهاش صحبت کردی اصلا باید به ما میگفتی هرچی دلیل میارم بابا شاید اصلا به هم نمیخوردیم واسه چی قوشون کشی کنیم بریم خواستگاری بدش کلی حرف پشت بندگان خدا در بیارن (اینجا ایران است!!!)
بعد میگن چون با تو صحبت کرده پس به درد نمیخوره خوب نیست و....
تا حالاپیش خودم می گفتم چرا آدما دیونه میشن دنیا به این خوبی قشنگی الان می فهمم.........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

توضیحات تکمیلیم بدم نتونستین نگین کامل نگفت
مادر من شدیدا لجباز تشریف دارن
به هیچ صراطیم مستقیم نمیشه از بچگیم یادم نمیاد من کاری می خواستم انجام بدم همراهی کنه و موافقت
خلاصه ولی من کار خودم کردم
خلاصه که هرچه سعی می کنم مدارا کنم نمیشه که نمیشه یعنی نمیزارن 2کلام حرف نمیتونم بزنم با هیچ کدومشون
گیردادن تو چرا باهاش صحبت کردی اصلا باید به ما میگفتی هرچی دلیل میارم بابا شاید اصلا به هم نمیخوردیم واسه چی قوشون کشی کنیم بریم خواستگاری بدش کلی حرف پشت بندگان خدا در بیارن (اینجا ایران است!!!)
بعد میگن چون با تو صحبت کرده پس به درد نمیخوره خوب نیست و....
تا حالاپیش خودم می گفتم چرا آدما دیونه میشن دنیا به این خوبی قشنگی الان می فهمم.........

سلام دوست عزیز ، هیچ مشکلی نیست که قابل حل شدن نباشه .
یک سوال از شما دارم دوست عزیز ، آیا شما شرایط ازدواج را دارین ؟ شما هنوز سربازی نرفتین آیا فکر نمیکنید برای ازدواج کمی زود است ؟ به نظر من والدین شما میخوان که شما کمی صبر کنید تا شرایط زندگیتون روان تر شود ،

فدای شما حرفشون منم قبول کردم ولی میشه عقدم کرد سربازیم رفت کارشم آدم از دست نده و...
به نظر من پسر تا به 3 بلوغ نرسیده اصلا فکر ازدواجم نباید کنه
1)جسمی که همه میرسن
2)مادی که تو این ضمونه معنی نداره فعلا که کار خوبی دارم و بدک نیست وضم با توجه به سن کمم
3)فکری که ایشالا که رسیدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فدای شما حرفشون منم قبول کردم ولی میشه عقدم کرد سربازیم رفت کارشم آدم از دست نده و...
به نظر من پسر تا به 3 بلوغ نرسیده اصلا فکر ازدواجم نباید کنه
1)جسمی که همه میرسن
2)مادی که تو این ضمونه معنی نداره فعلا که کار خوبی دارم و بدک نیست وضم با توجه به سن کمم
3)فکری که ایشالا که رسیدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یه نکته دیگه من رتبم ارشد شد 364 و هرجا میخواستم قبول می شدم و لی به خاطر همین موضوع ترجیح دادم برم سربازی
البته یه سال بیشتر نیست و امریمم ردیفه
مشکل من این نیست مشکل من اینه اونا با کلا انتخاب من مشکل دارن نه این که دختر بدی باشه چون من انتخاب کردم به مضاقشون خوش نمیاد

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یه نکته دیگه من رتبم ارشد شد 364 و هرجا میخواستم قبول می شدم و لی به خاطر همین موضوع ترجیح دادم برم سربازی
البته یه سال بیشتر نیست و امریمم ردیفه
مشکل من این نیست مشکل من اینه اونا با کلا انتخاب من مشکل دارن نه این که دختر بدی باشه چون من انتخاب کردم به مضاقشون خوش نمیاد

دوست عزیز زندگی مشترک آنچنان که شما فکر میکنید سهل و آسان نیست ، چون شما در ایران زندگی میکنید. من صحبت شما مبنی بر اینکه در این دوره زمونه مادیات معنی ندارد را متوجه نشدم ، عزیزم گشنگی نکشیدی که عشقو عاشقی از یادت برود ، از نظر من والدین شما بهتر از هر کسی به موقیت شما آگاه هستن و خوشبختی شما را خواستار هستن ، اگر با شما مخالفت میکنن فقط بر این مبنا است که شما مقداری صبر کنید ، و شرایط زندگیتونو بهتر کنید.
موقیت شغلی شما هیچ سوباتی ندارد از آنجائی که شما سربازی نرفتین و تا آنجائی که من میدانم در ایران به سختی به کسی حقوق میدهن باید کلی التماس کنید تازه اگر بتوانید حقوق شش ماه گذشتهتان را بگیرید ،

اگر خوشبختی ان دختر خانوم و خودتون براتون مهمه بیشتر فکر کنید آیا شرایط ازدواج به همین راحتی که شما فکر میکنید است ؟؟؟

نه بد فهمیدید منظورم اینه بلوغ مالی معنا ندارد نه مادیات عزیز
شرایط زندگی من الانم خوبه و نسبت به تمام هم سالانم خیلی جلو ترم
نکته بعدی موقعیت شغلی منه که کاملا تثبیت شده است و از خداشونه من بمونم حتی قول پست های بالا تر به شرط موندن رو هم به من دادن
حقوقم هم هر ماه بدون کوچکترین تاخیری تو حسابمه
به جز اون کار من خودم یه شرکت دارم و کارهای مهندسی انجام میدم
دانشگاه حق ندریس تدریس دارم
تو یه شرکت گردشگری روزای جمعه به عنوان راهنما کار می کنم که کار نیست از نظر خودم تفریح ولی درآمدش از اونای دیگه بهتره
دریک شرکت تبلیغاتیم گاهی کارای طراحی گرافیک بزرک باشه انجام میدم
از لحاظ مالی کلا مشکلی ندارم
گشنگیم کشیدم
شما اگه تخصص کافی داشته باشین و یکمم زرنگ باشین ایران یکی از کویت ترین کشورها برای پول در آوردنه راهشو بلد نیستی
حالا اگه حرفی دارین بفرمایین
فکنم بچه به اکتیوی من ندیدی تا حالا!!!!!!!!!!

نه بد فهمیدید منظورم اینه بلوغ مالی معنا ندارد نه مادیات عزیز
شرایط زندگی من الانم خوبه و نسبت به تمام هم سالانم خیلی جلو ترم
نکته بعدی موقعیت شغلی منه که کاملا تثبیت شده است و از خداشونه من بمونم حتی قول پست های بالا تر به شرط موندن رو هم به من دادن
حقوقم هم هر ماه بدون کوچکترین تاخیری تو حسابمه
به جز اون کار من خودم یه شرکت دارم و کارهای مهندسی انجام میدم
دانشگاه حق ندریس تدریس دارم
تو یه شرکت گردشگری روزای جمعه به عنوان راهنما کار می کنم که کار نیست از نظر خودم تفریح ولی درآمدش از اونای دیگه بهتره
دریک شرکت تبلیغاتیم گاهی کارای طراحی گرافیک بزرک باشه انجام میدم
از لحاظ مالی کلا مشکلی ندارم
گشنگیم کشیدم
شما اگه تخصص کافی داشته باشین و یکمم زرنگ باشین ایران یکی از کویت ترین کشورها برای پول در آوردنه راهشو بلد نیستی
حالا اگه حرفی دارین بفرمایین
فکنم بچه به اکتیوی من ندیدی تا حالا!!!!!!!!!!

سلام

من نميدونم دقيقا خودت صد درصد انتخاب كردي و حالا انها همراهي نمي كنند يا خودت هم مطمين نيستي

برخورد توي هر كدام از اين حالتها مي تونه فرق كنه

به نظرم كسي كه ميتونه روي والدينت تاثير بذاره را واسطه كن

در ضمن بهشون اطمينان بده كه تحت هر شرايطي كه بفهمي اين دختر خانم مناسب نيست قضيه را منتفي خواهي كرد

بهشون بكو كه متوجه هستي كه ممكنه اختلاف فرهنكي بين خانواده ها باشه اما نميشه با وضعيت مالي يا محل خونه به اين تفاوت بي برد و نياز هست كه بيشتر بررسي كني

دوست خوبم ققنوس عزیز , سلام:72:
باید بگم بهترین کاری که شما می تونی بکنی ادامه تحصیل هست. اینکه رتبه 350 اوردید و ادامه ندید حماقت بزرگی بوده... بهترین کار این بود که شما با ادامه تحصیل هم سربازی رو راحتتر می کردید و هم درامد مالی بیشتری می داشتید و به این ترتیب می تونستید برای همه ثابت کنید که می توانید زندگیتان را اداره کنید.
همین انتخاب شما برای ادامه تحصیل ندادن ایا با مخالفت پدر و مادرت مواجه شد؟؟ شاید با این کارتان پدر و مادرتان را بشک انداختید که هنوز نمی توانید درست تصمیم بگیرید
ببخشید من اینقدر رک با شما حرف زدم ولی من هم مهندس هستم و شرایط ارشد رو بخوبی درک می کنم و فایده هایی که داره...

البته من در مورد رشته شما نمیدونم اما در مورد رشته ای که خودم بودم رتبه ۲۵ آوردم توی فوق لیسانش که بازم امید نداشتم اما توی مراحل مصاحبه و ... نفر دوم شدم. نمیدونم که ۳۵۰ واقعا خوب بوده یانه...
حالا از این موضوع بگذریم یک چیزی به ذهنم رسید. شوهر من اولش خودش از من خواستگاری کرده بود. من مدام ازش پرسیدم با خانواده در میون گذاشته؟ اون گفت من باید راضی باشم. من هم گفتم خوب من هم تا خانواده ات راضی نباشند راضی نمیشم. حالا شما یکبار امتحان کنید و به خانواده بگید که من به ایشون گفتم که شما راضی نیستید ایشون هم گفتند اگر خانواده راضی نباشند من هم شما را قبول نمیکنم. در مورد من که خیلی کاربرد داشت. بگید ایشون گفتند خانواده طرف مقابلم برای من خیلی مهم هستند و لطفا بدون ایشون اصلا سراغ من رو نگیرید. اینطوری خاطره بد هم از ذهن پدر و مادر بیرون میره. بعد بهشون بگید که دستم به دامنتون تورو خدا بیاین راضیش کنید.( احتمالا پدر و مادر شما خیلی دلشون میخواد حرف حرف خودشون باشه و اینطوری نرم میشن.) از اون طرف هم به دختر خانم بگید که چون خانواده براشون مهم بوده من بهشون گفتم که بدون رضایت خانواده جواب شما هم منفیه ( تا در جریان باشند و بعدا خرابکاری نشه.) بعد هم همینطور توی خونه خودتون رو غمگین نشون بدید( نه عصبانی فقط اینکه یک حالتی که پدر و مادر دلشون کباب بشه.) یعنی این کارها که میکنید سیایته و دروغ هم نیست. مطمئن باشید اگر از اول هم با سیاست برخورد کرده بودید اوضاع بهتر میشد. البته پافشاری نکنید و بگذارید خودشون به این نتیجه برسند که انتخابتون صحیح بوده .

خانواده شما از اینکه راجبه مهمترین تصمیم زندگیت باهاشون مشورت نکردی ناراحتن.

اول خصوصی فرستادم ولی بسته بود.

(تا اینجایی که من فهیمدم هم بد دهن و مغرور هستی.بعد از اینکه به خودت اثبات شد اصلاحشون کن بعد ازدواج.)

سلام دوست خوبم. آدما از سنگ نيستند كه به هيچ طريقي راضي نشن. اگر نسيب و قسمت هم باشيد هيشكي نميتونه مانعتون بشه. بهتره جداگانه و منطقي ، تو شرايط مناسب با پدر و مادرتون صحبت كنيد و حرف دلتون رو بگين و دليل علاقتون به اون خانوم رو هم ارائه بدين و توجيهشون كنيد كه با هم خوشبخت ميشيد. اصرار كنيد قبول ميكنند.

:305:من راهكار رو ارائه كردم اما كلا با اين كه ازدواجي صورت بگيره كه پدر و مادر هر كدوم از طرفين نا راضي باشن، مخالفم. رضايت پدر و مادر خيلي مهمه. نبايد ساده ازش گذشت. اين عدم رضايت بعد ها خودشو نشون ميده.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سلام دوست خوبم. آدما از سنگ نيستند كه به هيچ طريقي راضي نشن. اگر نصيب و قسمت هم باشيد هيشكي نميتونه مانعتون بشه. بهتره جداگانه و منطقي ، تو شرايط مناسب با پدر و مادرتون صحبت كنيد و حرف دلتون رو بگين و دليل علاقتون به اون خانوم رو هم ارائه بدين و توجيهشون كنيد كه با هم خوشبخت ميشيد. اصرار كنيد قبول ميكنند.

:305:من راهكار رو ارائه كردم اما كلا با اين كه ازدواجي صورت بگيره كه پدر و مادر هر كدوم از طرفين نا راضي باشن، مخالفم. رضايت پدر و مادر خيلي مهمه. نبايد ساده ازش گذشت. اين عدم رضايت بعد ها خودشو نشون ميده.

دوست عزیز
عنوان تاپیکتون خیلی جالبه
روحیه مبارزه طلبی درش موج میزنه


اگه میتونین مشکل منو حل کنین !عمرا بتونین!!!


اینجوری با پدر مادرتون حرف بزنید همین میشه دیگه
باارامش طمانینه احترام و منطق
یکی از دوستان به نکته خوبی اشاره کرد
نذارین فکر کنن کار تموم شده است و نظر شما کاملا مثبته و صد در صد تصمیمتون قطعیه
کاری کنین که احساس کنن تازه دارین بهش فکر میکنین و به مشورت اونها خیلی نیاز دارین
و واقعا هم دارین حالا هر چند سالتون باشه و هر چقدر که مستقل باشین !
اون سیاستی که دوستان اشاره کردن رو حقیقتا لحاظ کنین
مشکلتون اگه فقط همینی باشه که میگین خیلی حاد نیست ایشالا حل میشه
:305:اما جوری نشه که تمام تمرکز و انرژیتون رو صرف جلب رضایت والدینتون کنین و نتونین روند شناخت متقابل رو با طرف مقابلتون بطور مناسب و کامل طی کنین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط messenger_of_god

دوست عزیز زندگی مشترک آنچنان که شما فکر میکنید سهل و آسان نیست ، چون شما در ایران زندگی میکنید. من صحبت شما مبنی بر اینکه در این دوره زمونه مادیات معنی ندارد را متوجه نشدم ، عزیزم گشنگی نکشیدی که عشقو عاشقی از یادت برود ، از نظر من والدین شما بهتر از هر کسی به موقیت شما آگاه هستن و خوشبختی شما را خواستار هستن ، اگر با شما مخالفت میکنن فقط بر این مبنا است که شما مقداری صبر کنید ، و شرایط زندگیتونو بهتر کنید.
موقیت شغلی شما هیچ سوباتی ندارد از آنجائی که شما سربازی نرفتین و تا آنجائی که من میدانم در ایران به سختی به کسی حقوق میدهن باید کلی التماس کنید تازه اگر بتوانید حقوق شش ماه گذشتهتان را بگیرید ،

اگر خوشبختی ان دختر خانوم و خودتون براتون مهمه بیشتر فکر کنید آیا شرایط ازدواج به همین راحتی که شما فکر میکنید است ؟؟؟

---

شما که نمیدونید شرایط این دوست ما چیه برای چی یکدفعه منصرفش میکنی از ازدواج؟
حتما در خودش دیده که میگه میتونم زندگی رو اداره کنم.حتما چه میدونم ماهی 2 تومن درامد داره یا پشت دری داره یا چیزی شبیه به این!
ایشون سوال کردن که چطوری مادرشون رو راضی کنند شما میگید مشکلات مالی فلان میکنه!
دلیلی که مادر ایشون آوردن ربطی به مسئله مالی نداره و خدمت سربازی هیچ منافاتی با ازدواج نداره و این یک دیدگان بسیار غلط و پوسیده هست که پسر تا سربازی نره زن نگیره!!!!
مگه میخواد بره توی شهربانی کار کنه؟این همه کار آزاد این همه اداره و مغازه! سربازی رفتن دیگه توی این دوره زمانه هیچ ربطی به کار کردن نداره مگر اینکه طرف هیچی بلد نباشه یه دیپلم ساده باشه و وضع مالی خیلی بدی داشته باشه!
پس خواهش میکنم از همه دوستان که ایشون رو در مورد همون موردی که فرموده راهنمایی کنید چون ظاهرا رسمه توی این سایت که با دلایل عجیب و رویا سازی و به وسط کشیدن روانشناسی و اینگونه مباحث جوانان رو از ازدواج منصرف میکنند که این امر نه تنها زشت هست بلکه گناه هم داره!
ایشون 24 سالشونه و میتونند به راحتی ازدواج کنند.
پس لطفا در مورد چیزی که پرسیدند سوال کنید و نگید که اینا همه به هم ربط داره!
با سپاس

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eng.aydin

دوست خوبم ققنوس عزیز , سلام:72:
باید بگم بهترین کاری که شما می تونی بکنی ادامه تحصیل هست. اینکه رتبه 350 اوردید و ادامه ندید حماقت بزرگی بوده...

---

:300::300:

ازین که به من کمک می کنید بسیار ممنونم برام خیلی ارزشمنده.
چنتا نکته لازم میدونم بگم رشته من 350 خیلی خوبه اینکه نرفتم حتی انتخاب رشته ام نکردم به دلیل چماق خدمتی بوده که پدرم به سرم میزد.کلافم کرد من نرفتم نتنها چیزی نگفت بلکه خوشحالم شده میگه اینجوری واست بهنره!
من دوبارم می تونم همچین رتبه ای بیارم شانسی نبوده که ولی اینجوری لاقل تکلیف زندگیم وشن میشه
آره شدیدا ناراحتن چرا به اونا نگفتم ولی با توجه به شناختی که دارم ازشون تو رفتارشون تغییری نمیذاشت گفتن یا نگفتنم.
من آدم خود ساخته ایم از پس زندگیم همین الانم بر میام.
والا اینجور که به عقل خودم میرسه دلیل مخالفتشون فقط اینه خورده تو پرشون
مثلا مامانم میگه تو هرکی دیگه بخوای جزززززززز این همین فردا میرم واست
میگم دلیل مخالفتت میگه حس خوبی نسبت بهش ندارم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ازین که به من کمک می کنید بسیار ممنونم برام خیلی ارزشمنده.
چنتا نکته لازم میدونم بگم رشته من 350 خیلی خوبه اینکه نرفتم حتی انتخاب رشته ام نکردم به دلیل چماق خدمتی بوده که پدرم به سرم میزد.کلافم کرد من نرفتم نتنها چیزی نگفت بلکه خوشحالم شده میگه اینجوری واست بهنره!
من دوبارم می تونم همچین رتبه ای بیارم شانسی نبوده که ولی اینجوری لاقل تکلیف زندگیم وشن میشه
آره شدیدا ناراحتن چرا به اونا نگفتم ولی با توجه به شناختی که دارم ازشون تو رفتارشون تغییری نمیذاشت گفتن یا نگفتنم.
من آدم خود ساخته ایم از پس زندگیم همین الانم بر میام.
والا اینجور که به عقل خودم میرسه دلیل مخالفتشون فقط اینه خورده تو پرشون
مثلا مامانم میگه تو هرکی دیگه بخوای جزززززززز این همین فردا میرم واست
میگم دلیل مخالفتت میگه حس خوبی نسبت بهش ندارم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ghoghnus

ازین که به من کمک می کنید بسیار ممنونم برام خیلی ارزشمنده.
چنتا نکته لازم میدونم بگم رشته من 350 خیلی خوبه اینکه نرفتم حتی انتخاب رشته ام نکردم به دلیل چماق خدمتی بوده که پدرم به سرم میزد.کلافم کرد من نرفتم نتنها چیزی نگفت بلکه خوشحالم شده میگه اینجوری واست بهنره!
من دوبارم می تونم همچین رتبه ای بیارم شانسی نبوده که ولی اینجوری لاقل تکلیف زندگیم وشن میشه
آره شدیدا ناراحتن چرا به اونا نگفتم ولی با توجه به شناختی که دارم ازشون تو رفتارشون تغییری نمیذاشت گفتن یا نگفتنم.
من آدم خود ساخته ایم از پس زندگیم همین الانم بر میام.
والا اینجور که به عقل خودم میرسه دلیل مخالفتشون فقط اینه خورده تو پرشون
مثلا مامانم میگه تو هرکی دیگه بخوای جزززززززز این همین فردا میرم واست
میگم دلیل مخالفتت میگه حس خوبی نسبت بهش ندارم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ازین که به من کمک می کنید بسیار ممنونم برام خیلی ارزشمنده.
چنتا نکته لازم میدونم بگم رشته من 350 خیلی خوبه اینکه نرفتم حتی انتخاب رشته ام نکردم به دلیل چماق خدمتی بوده که پدرم به سرم میزد.کلافم کرد من نرفتم نتنها چیزی نگفت بلکه خوشحالم شده میگه اینجوری واست بهنره!
من دوبارم می تونم همچین رتبه ای بیارم شانسی نبوده که ولی اینجوری لاقل تکلیف زندگیم وشن میشه
آره شدیدا ناراحتن چرا به اونا نگفتم ولی با توجه به شناختی که دارم ازشون تو رفتارشون تغییری نمیذاشت گفتن یا نگفتنم.
من آدم خود ساخته ایم از پس زندگیم همین الانم بر میام.
والا اینجور که به عقل خودم میرسه دلیل مخالفتشون فقط اینه خورده تو پرشون
مثلا مامانم میگه تو هرکی دیگه بخوای جزززززززز این همین فردا میرم واست
میگم دلیل مخالفتت میگه حس خوبی نسبت بهش ندارم

---

بهتره کمی با مادرتان صحبت کنید . اگر اثری نداشت از یک نفر که مادرتان حرفش را قبول دارد استفاده کنید. متاسفانه مادر ها بعضیاشون اینطور هستند... شما بهتره یک مدت با مادرتون در مورد شخصیت ادم ها و اینکه ارزش انسان ها در ظاهر و پول نیست صحبت کنید. از هر فرصتی برای این جور صحبت ها استفاده کنید... شاید کمی طول بکشه ولی سعی کنید اشتباهش را با کمال احترام به او گوشزد کنید . ولی دوست من حتما ادامه تحصیل بدید... با مقطع فوق و دادن یک پروژه به وزارت دفاع می تونید تا چندین ماه و حتی معافیت کامل سربازی رو دریافت کنید ... من واقعا حیفم میاد که شما با این رتبه خوب چرا ادامه ندادید. شما با این رتبه براحتی از دانشگاه اصفهان می تونستید قبول بشید . حتی از شبانه های دانشگاه های تهران.
من ادم هایی رو در اطرافم دیدم که با رتبه های بسیار خوب می توانستن از دانشگاه تهران قبول بشوند ولی نرفتند و الان بخاطر اشتباهشون بسیار پشیمانن...
شاید این اشتباه شما بیشتر به چشم من میاد:305:
در اخر توکلتون بخدا باشه و سعی کنید همه کارها رو موازی با هم ادامه بدید...

منم قصدم همینه که موازی درسم ادامه بدم زندگیمم بچرخونم و کارمم بکنم
تجربه نشون داده که از پس همچین کاریم بر میام
متاسفانه من 7ماه همین سعیو دارم که با حرف قانعش کنم ولی نشده یا من نتونستم
دیگه از حرف زدن دارم ناامید میشم
دنبال نفر سوم گشتم ولی کسی نیست که این مادر ما قبولش داشته باشه
مشاورم سعی کردم ببرمشون ولی کلا چون حرفای مشاور به مذاقشون خوش نمیاد کلا میگن به درد نمیخوره
تصورشون از مشاور یه آدم که حرفای اونارو تکراار کنه و بگه به من بچه نکن بچه بشین
دیگه اگه راحی به نظرتون میرسه خوش حال میشم بشنوم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

منم قصدم همینه که موازی درسم ادامه بدم زندگیمم بچرخونم و کارمم بکنم
تجربه نشون داده که از پس همچین کاریم بر میام
متاسفانه من 7ماه همین سعیو دارم که با حرف قانعش کنم ولی نشده یا من نتونستم
دیگه از حرف زدن دارم ناامید میشم
دنبال نفر سوم گشتم ولی کسی نیست که این مادر ما قبولش داشته باشه
مشاورم سعی کردم ببرمشون ولی کلا چون حرفای مشاور به مذاقشون خوش نمیاد کلا میگن به درد نمیخوره
تصورشون از مشاور یه آدم که حرفای اونارو تکراار کنه و بگه به من بچه نکن بچه بشین
دیگه اگه راحی به نظرتون میرسه خوش حال میشم بشنوم

نقل قول:

---

آره شدیدا ناراحتن چرا به اونا نگفتم ولی با توجه به شناختی که دارم ازشون تو رفتارشون تغییری نمیذاشت گفتن یا نگفتنم.

---

اگر از بابت مخالفتشون مطمعن بودی پس چرا با دختره صحبت ازدواج کردی؟

مشکل من اینه دختر خوبه خانوادش خوبن ولی مخالفت مکنن خانوادم
مخصوصا مادرم چرا ،؟؟؟؟؟؟؟؟
تو این 7 ماه هنوز نفهمیدم به خدا
موندم چه کنم پدرم باز منطقی تره میگه سربازیت برو منم گفتم چشم ولی سربازی با ین قضیه منافات نداره به خرجش نمیره
منم گفتم چشم ولی مادرم غیر منطقی و بی دلیل میگه نه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مشکل من اینه دختر خوبه خانوادش خوبن ولی مخالفت مکنن خانوادم
مخصوصا مادرم چرا ،؟؟؟؟؟؟؟؟
تو این 7 ماه هنوز نفهمیدم به خدا
موندم چه کنم پدرم باز منطقی تره میگه سربازیت برو منم گفتم چشم ولی سربازی با ین قضیه منافات نداره به خرجش نمیره
منم گفتم چشم ولی مادرم غیر منطقی و بی دلیل میگه نه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ای بابا این چه راهنماییه من تا به این شن اجازه ندادم هیچ بنی بشری تو زندگشم تعیین تکلیف کنه
مشاوره آری تعیین تکلیف هرگز
دلیل نمیشه مخالفن من دور آینده و زندگیم خط بکشم که
شما پدر مادرت بگن تا دیپلم حق نداری بخونی میگی چشم؟آیندت خراب میکنی؟
اینم مثل همینه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ای بابا این چه راهنماییه من تا به این شن اجازه ندادم هیچ بنی بشری تو زندگشم تعیین تکلیف کنه
مشاوره آری تعیین تکلیف هرگز
دلیل نمیشه مخالفن من دور آینده و زندگیم خط بکشم که
شما پدر مادرت بگن تا دیپلم حق نداری بخونی میگی چشم؟آیندت خراب میکنی؟
اینم مثل همینه

ببیند یک ادم وقتی اشتباهش را متوجه بشه میتونه خودش رو اصلاح کنه
مادرتون باید متوجه اشتباه بشه ... بادیدن فیلم ... تاثیر شخنان حساب شده شما... خواندن مقالات مختلف و...
مادرتان باید غرورش تا حدودی در مورد دانای کل بودن کم رنگ بشه... در این موقع مهم شما باید در کنارش باشید و با کمال مهر و محبت بهش بگید که فهمیدن اشتباهات یک نعمت هست و باهاش همدردی کنید... شاید یکم سیاست بخرج بدید تا کارتان ردیف شود
من مادرم تا حدودی مثل مادر شما بود ... تقریبا در یک دوره 1.5 ساله روی افکارش کار کردم! الان خیلی عوض شده... همیشه مثلا تا دختری رو میدید که خوشگل بود یک جوری تاییدش می کرد ... ولی الان خیلی فرق کرده و من واقعا در صحبت هاش هم متوجه این قضیه میشم که کاملا به ویژگی هایی غیر از ظاهر توجه می کنه.
شاید در این مدت از راههای مذهبی و فلسفی و روانشناسی وارد شدم... بار ها شده بحث رو باز کردم و باهاش سوال و جواب کردم تا بالاخره متوجه اشتباهش شده ... اولاش با تعجب بهم نگاه می کرد و می گفت من بچه نیستم و از تو بیشتر می فهمم. من در اون لحظه بحثو تموم می کردم. ولی بالاخره انقدر تلاش کردم که الان واقعا می بینم مادرم از نظر شخصیتی بسیار عمیق تر شده...
بهترین روش ها : ابتدا از راه های حدیث ها و ایات قران در بین بحث های مختلف( یک پا مفسر حدیث شدم رد این مدت مهندس جان!)
بحث های هدف دار و برنامه ریزی شده و کلی دوز و کلک دیگه!:311:
مهندس می دونم که نا امید نمی شی و هیچ وقت به راه اخر فکر نکن...( شکستن قلب مادرت و تصمیم خود خواهانه)
موفق باشی

ممنون سعی میکنم توصیه هاتو به کار بگیرم دوست عزیز
ولی با مادر من کار سختیه
از دین فقط نماز روزه میدونه چیه
بقیه چیزا به نفعش نباشه...
کل فامیل مشکل دارن میان پیش من صلاح مشورت می کنن من توکار خودم موندم به خدا

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ممنون سعی میکنم توصیه هاتو به کار بگیرم دوست عزیز
ولی با مادر من کار سختیه
از دین فقط نماز روزه میدونه چیه
بقیه چیزا به نفعش نباشه...
کل فامیل مشکل دارن میان پیش من صلاح مشورت می کنن من توکار خودم موندم به خدا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط footer2

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط messenger_of_god

دوست عزیز زندگی مشترک آنچنان که شما فکر میکنید سهل و آسان نیست ، چون شما در ایران زندگی میکنید. من صحبت شما مبنی بر اینکه در این دوره زمونه مادیات معنی ندارد را متوجه نشدم ، عزیزم گشنگی نکشیدی که عشقو عاشقی از یادت برود ، از نظر من والدین شما بهتر از هر کسی به موقیت شما آگاه هستن و خوشبختی شما را خواستار هستن ، اگر با شما مخالفت میکنن فقط بر این مبنا است که شما مقداری صبر کنید ، و شرایط زندگیتونو بهتر کنید.
موقیت شغلی شما هیچ سوباتی ندارد از آنجائی که شما سربازی نرفتین و تا آنجائی که من میدانم در ایران به سختی به کسی حقوق میدهن باید کلی التماس کنید تازه اگر بتوانید حقوق شش ماه گذشتهتان را بگیرید ،

اگر خوشبختی ان دختر خانوم و خودتون براتون مهمه بیشتر فکر کنید آیا شرایط ازدواج به همین راحتی که شما فکر میکنید است ؟؟؟

---

شما که نمیدونید شرایط این دوست ما چیه برای چی یکدفعه منصرفش میکنی از ازدواج؟
حتما در خودش دیده که میگه میتونم زندگی رو اداره کنم.حتما چه میدونم ماهی 2 تومن درامد داره یا پشت دری داره یا چیزی شبیه به این!
ایشون سوال کردن که چطوری مادرشون رو راضی کنند شما میگید مشکلات مالی فلان میکنه!
دلیلی که مادر ایشون آوردن ربطی به مسئله مالی نداره و خدمت سربازی هیچ منافاتی با ازدواج نداره و این یک دیدگان بسیار غلط و پوسیده هست که پسر تا سربازی نره زن نگیره!!!!
مگه میخواد بره توی شهربانی کار کنه؟این همه کار آزاد این همه اداره و مغازه! سربازی رفتن دیگه توی این دوره زمانه هیچ ربطی به کار کردن نداره مگر اینکه طرف هیچی بلد نباشه یه دیپلم ساده باشه و وضع مالی خیلی بدی داشته باشه!
پس خواهش میکنم از همه دوستان که ایشون رو در مورد همون موردی که فرموده راهنمایی کنید چون ظاهرا رسمه توی این سایت که با دلایل عجیب و رویا سازی و به وسط کشیدن روانشناسی و اینگونه مباحث جوانان رو از ازدواج منصرف میکنند که این امر نه تنها زشت هست بلکه گناه هم داره!
ایشون 24 سالشونه و میتونند به راحتی ازدواج کنند.
پس لطفا در مورد چیزی که پرسیدند سوال کنید و نگید که اینا همه به هم ربط داره!
با سپاس

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eng.aydin

دوست خوبم ققنوس عزیز , سلام:72:
باید بگم بهترین کاری که شما می تونی بکنی ادامه تحصیل هست. اینکه رتبه 350 اوردید و ادامه ندید حماقت بزرگی بوده...

---

:300::300:

---

دوست عزیزFooter2 نه من از شرایط زندگی این آقا باخبر هستم نه شما ، در نوشتهای پیشینم ارض کردم ، هیچ کس جز والدین نمیتوانند شرایط را تجزیه و تحلیل کنند ،
شما دوست عزیزی که میفرمایید خدمت سربازی با ازدواج منافق ندارد ، میشه به من توضیح دهید در این مدت مخارج خانه از کجا تامین میشود ؟؟؟؟؟ شما که میگویید جلو گیری از ازدواج گناه دارد ، خوب است بدانید که تشویق کسی به راه نادرست هم گناه است ، اینجا هر کسی در حد توانایی خود سخن میگوید و تحلیلی دارد ولی در آخر آقایghoghnus است که تصمیم نهایی را میگیرد که چه راهی رو در پیش به گیرد

با سلام خدمت همه دوستان گرامی
مشکل من بود گفتم حل نمیشه
هنوزم میگم حل نمیشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مادرم کلی باهاش حرف زدم ولی چون حرفیو که دلش میخوادو نمیزنم که همانا ول کردن وبی خیال شدن دختر مورد نظرمه اصلا به حرفام گوش نمیده
بهش میگم دلیل مخالفتت چیه آخه مادر من میگه همون دفعه اول که دیدمش تو عروسی پسر خالت حالا کی 3سال پیش "احساس خوبی نسبت بهش نداشتم"
هرکیو میخوای میرم جز این
بهش میگم من که نمیتونم به خاطر احساس تو ...
آمپرش میزنه بالا و....
موندم چه کنم
شما یه راهی پیش روم بزارید کلافه شدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

با سلام خدمت همه دوستان گرامی
مشکل من بود گفتم حل نمیشه
هنوزم میگم حل نمیشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مادرم کلی باهاش حرف زدم ولی چون حرفیو که دلش میخوادو نمیزنم که همانا ول کردن وبی خیال شدن دختر مورد نظرمه اصلا به حرفام گوش نمیده
بهش میگم دلیل مخالفتت چیه آخه مادر من میگه همون دفعه اول که دیدمش تو عروسی پسر خالت حالا کی 3سال پیش "احساس خوبی نسبت بهش نداشتم"
هرکیو میخوای میرم جز این
بهش میگم من که نمیتونم به خاطر احساس تو ...
آمپرش میزنه بالا و....
موندم چه کنم
شما یه راهی پیش روم بزارید کلافه شدم

درود:72:

ققنوس عزیز اولین نکته ای که به ذهنم می رسه اینه که شما در مرحله ای هستید که لازمه پروسه شناخت رو با همکاری خونواده تون پیگیری کنید، اما با وضعیتی که پیش اومده ممکنه تمرکزتون رو روی برداشتن موانع ازدواج بگذارید.

که امیدوارم این اتفاق نیفته و اجازه ندید زودتر از موقع به انتخاب قطعی این خانم برسید.

اما در مورد سوالتون، به نظر می رسه دیگه بحث کردن بی فایده باشه و حتی نتیجه معکوس بده.

اول وانمود کنید که کلا بی خیال شدید و مدتی صبر کنید تا همه چی خاتمه پیدا کنه. بعد با مراجعه به مشاور اولا با اطلاعاتی که از روحیات خانواده تون می دید، راه مجاب کردنشون (نه به ازدواج شما، بلکه به بررسی موضوع) رو پیدا کنید. و دوما در مورد انتخابتون هم مشاوره بگیرید. :72:

سلام
اقا مشکل شما حل نشد؟
به روانشناس خانواده مراجعه کردی؟ حتما راه های دیگه ای هم وجود داره...
والا می خوام راهکار نهایی رو پیشنهاد بدم ولی باز هم از شرایط شما مطمئن نیستم:82:

در ضمن ققنوس عزیز، من نشونه هایی از نوع برخورد مادرتون رو در رفتارهای شما هم می بینم. که لازم می بینم توجهتون رو بهش جلب کنم.

در صحبت های شما یک نوع لجبازی دیده می شه. اینکه مدام تاکید می کنید کسی قدرت حل مشکل شما رو نداره. در حالیکه هر مسئله ای به هرحال راه حلی داره، و بهتره روی حل مسئله تمرکز بشه، و با دادن انرژی مثبت ذهن دیگران رو برای یافتن راه حل مستعد تر کنید.

البته اینجا که وظیفه همه ما مشاوره دادن در حد توانمون هست، و منظور من به هیچ عنوان گلایه کردن نیست.

بلکه می خوام این نکته رو برجسته کنم که این می تونه یک مثال از برخورد های مشابه دیگه باشه. اگه شما و مادر و پدرتون هر سه بخواید بر نظریات خودتون اصرار کنید (منظورم نوعی لج بازی هست، که امیدوارم من رو بخاطر بکار بردن این کلمه ببخشید) و انعطاف و نرمش لازم رو به خرج ندید، حل مسائل سخت تر خواهد شد.:72:

قربان همه عزیزان قصد من از به کار بردن این لفظ فقط تحریک حس خواننده بود همین!که توجه افراد بیشتری رو جلب کنم که نظرات بیشتری رو بشنوم ،تجربیات بیشتر و ... همین !
نه آقا حل نشده هنوز و هنوز درگیرم
زمان میخواد دیگه
یه نکته اینه پدر و مادر من کلا خودشونو عقل کل می دونند و اصلا به مشاور و روان شناس هیییییییییییچ اعتقادی ندارند

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

قربان همه عزیزان قصد من از به کار بردن این لفظ فقط تحریک حس خواننده بود همین!که توجه افراد بیشتری رو جلب کنم که نظرات بیشتری رو بشنوم ،تجربیات بیشتر و ... همین !
نه آقا حل نشده هنوز و هنوز درگیرم
زمان میخواد دیگه
یه نکته اینه پدر و مادر من کلا خودشونو عقل کل می دونند و اصلا به مشاور و روان شناس هیییییییییییچ اعتقادی ندارند