[b][color=#0000CD]با سلام و تشكر ويژه از دوست گرامي هم پرواز
درد دل هايم را در سايت ديگري مطرح كرده بودم و توسط دوست ديگري كتابي به عنوان women infidility بهم معرفي شد كه پاسخ بسياري از سولاتم را در ان يافتم.
من در حال ترجمه ي اين كتاب هستم و تكه تكه ترجمه هايم را در اين سايت ميگذارم
از دوستان بخصوص هم پرواز تقاضا دارم اين كتاب را بخوانند و مجددا نظرشان را برايم بگويند
توضييح اينكه شروع ترجمه ي اين كتاب از صفحه ششم به بعد در سايت زير است
با تشكر
http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=78418
سلام مجدد
اگر نتوانستيد به لينك برويد شروع كتاب را اينجا كپي پيست كردم
لینک دانلود کتابی که احسان عزیز به من معرفی کرد در ارسال شماره 47 قرار دارد
با توجه به انگلیسی بودن متن برای ان دسته از عزیزانی که تسلطشان به زبان انگلیسی از من کمتر است تکه هایی از ان را بتدریج قرار میدهم ولی مطالعه ی کامل ان را توصیه میکنم
نام کتاب خیانت در زنان میباشد نوشته ی میشل لانگلی
.................................................. ............................................
مقدمه
ایا خیانت زنان به بهترین شکلی مخفی نگاه داشته میشود؟
با توجه به اینکه 70 الی 75 درصد طلاقها بوسیله ی زنان شروع میشود ایا این راز باعث میشود تا انها به سمت جدایی و نهایتا طلاق پیش روند؟ که این کار در بسیاری اوقات تحت پوشش در جستجوی خود بودن (پیدا کردن خود ) صورت میگیرد؟
ایا مردانی که در واقع بوسیله ی زنانشان طلاق داده شده اند از رابطه ی عاشقانه ی خارج از ازدواج همسرشان اطلاع داشته اند؟
این کتاب همچنین به ترس عمومی جامعه از سکسوالیتی زنان و همچنین این افسانه که زنان بطور طبیعی تک همسری هستند میپردازد
این کتاب در مورد زنانی که بصورتی رازگونه سعی میکنند بین شوهر و معشوقشان یکی را انتخاب کنند روشنگری میکندو همینطور در مورد مردانی که بشدت تلاش میکنند علت خوشحال نبودن همسرشان را کشف کنند
.................................................. .......................................
ماشینم را برای سرویس برده بودم . در حالیکه در محوطه منتظر بودم خانم جوانی که از کارکنان انجا بود را
دیدم که ساختمان را برای کشیدن سیگار ترک کرد . بنظر اشفته میامد و من علت ان را پرسیدم . ما در تمام وقت ناهار با هم صحبت کردیم . او میگفت پنج سال است که ازدواج کرده و پس از به دنیا امدن اولین فرزندشان دیگر تمایلش را به سکس از دست داده است و همسرش میخواهد او را طلاق بدهد . از او پرسیدم ایا این عدم تمایلش به سکس فقط منحصر به شوهرت میشود؟ . او از سوال من تعجب کرد ولی بعد شروع به توصیف احساسش کرد . او توضییح داد او به مردان زیادی گرایش دارد . سکس با هر مردی بجز شوهرش برایش لذت بخش بنظر میرسد
پس از این مصاحبه من شروع به تحقیق کردم . در جستجوی این بودم که ایا تجربه ی این زن و تجربه ی خودم نرمال میباشند؟
انچه این زن در مرکز خدمات اتوموبیل توصیف میکرد با انچه برای خودم پیش امده بود دقیقا مانند هم بودند با این تفاوت که من بچه نداشتم.
ابتدا شروع به یافتن پاسخ در کتابها کردم . بعد چند تلاش محلی برای پرسش از دوستان زن و در فامیل کردم . دیوار سنگی که در انها در مقابل سوالاتم داشتند علاقه ی مرا به یافتن جواب سوالاتم بیش از پیش کرد
برخلاف انتظار هنگامی که با زنان بطور خصوصی صحبت میکردم و به انها اطمینان میدادم که نامشان فاش نخواهد شد به حرف اوردنشان در مورد تمایلات جنسیشان سخت نبود
.................................................. .................................................. ...........
در ادامه نویسنده توضییح میدهد که کتابش را در غالب مصاحبه با کوین نوشته است و تاکید میکند که انچه در مصاحبه با کوین گفته شده حقیقت دارد فقط گاهی برخی کلمات عوض شده تا برای چاپ مناسب تر باشد
--------------------------------------------------------------------------------
کوین : سلام احتیاج دارم باهات صحبت کنم
میشل : حتما چی شده؟
تریسی بهم گفته نمیدونه میخواد بیش از این ازدواج کرده باشه . اون صحبت از جدا شدن میکنه
اوه نه کوین . متاسفم . او نگفت چرا؟
نه اون به من هیچی نگفت فقط میگه خوشحال نیست و هر میگم چرا میگه نمیدونه
من نمیدونم چکار کنم تو میدونی که من خیلی تریسی رو دوست دارم ما همیشه یک زندگی واقعا خوب داشتیم . نمیدونم چی به سرش اومده . بخدا هیچوقت فکر نمیکردم روزی به این علت بهت زنگ بزنم . بهم بگو چی شده ؟ من چه کوتاهی کردم؟ چرا اون اینطور میکنه؟
من اطمینان ندارم که قادر باشم چیزی را که تو واقعا میخوای بشنوی بگم
من ازت نمیخوام اون چه که میخوام بشنوم رو بگی ازت میخوام حقیقتو بهم بگی . اگه میدونی چی به سر زنم اومده بهم بگو
من اطمینان ندارم بدونم چی به تریسی میگذره ولی ایده هایی دارم که چی میتونه باشه اما همونطور که گفتم هیچ راهی برای اثبات اون ندارم
پس به من بگو فکر میکنی جریان چی میتونه باشه؟
کوین . تریس سی و دو سالشه . ازدواج در این سن برای زن ها میتونه یه جورایی سخت باشه
یعنی چی؟
چون اونا دارن وارد مرحله ی اوج جنسی میشن ( یا قبلا شدن )
نه اینطور نیست . تو نمیدونی .این موضوع هیچ ربطی به اونچه سر تریسی اومده نداره . اون اصلا به سکس علاقه مند نیست . پس این نمیتونه باشه
کوین . اون زمانی که تو در اوج جنسی بودی رو یادته؟
اره یادمه
یادت میاد که دوست داشتی با یک زن سکس داشته باشی یا با تعداد زیادی زن؟
حالا چی فکر میکنی . تمام پسرا دوست دارن با زنان زیادی باشن
حالا فکر میکنی اگر قرار بود در اون زمان فقط با یک زن باشی چی میشد؟
سخت بود
حالا بذار برای توضییح این موضوع از ازدواج اولت برای مقایسه استفاده کنم . وقتی تو با جیل ازدواج میکردی . تو گولش میزدی اینطور نیست؟
بیخیال بابا چرا پای اون موضوع رو وسط میکشی؟ . من اون زمان جوان بودم و احمق . من نمیدونستم این موضوع مهمه
ایا تو فقط جوان و احمق بودی یا جوان و احمق و شهوتی؟
خوب اره . نمیتونم منکرش بشم . من همه وقت شهوتی بودم و دلم میخواست با هر زنی که میبینم بخوابم
احتمالا بجز یک زن
و اون کی بود؟
جیل . یادت نمیاد؟ تو علاقه مند بودی با هر زنی باشی بجز جیل
اره یادمه
تو چطور اینو اداره کردی . وقتی این موضوع پیش اومد تو چیکار کردی؟
خوب در واقع من اونو اداره نکردم . من فقط شروع به فریب دادن جیل کردم . همین .اما گفتم که . من اون زمان احمق بودم
کوین . همسرت الان در زمان اوج جنسی اش است و احتمالا داره همون احساساتی رو تجربه میکنه که تو ا.ن موقع در ااوج جنسیت تجربه میکردی.
چیزی در حول و حوش اواخر بیست و اوایل سی سالگی شیمی بدن زن شروع به تغییر میکند و هورمون جنسی تستوسترون در بدنش قوی تر میشود. به همین علت است که در این زمان زنان بیشتر حالت غیر وابسته و تهاجمی و همینطور با گذشت سن حتی پر مو تر میشوند . بنابراین برای انان طبیعی است که یک تمایل دراماتیک در تمایلشان به مردان را تجربه کنند
تا وقتی که انها شریک جنسیشونو عوض کنند ( همونطور که شما پسرا ازش به عنوان یجربه ی یه چیز غریبه یاد میکنین ) انها تمایلشان را به داشتن رابطه جنسی با شریک فعلی از دست میدهند
انه کم کم با شریک فعلیشون احساس برادر خواهری پیدا میکنن
حالا فکر میکنم میفهمم جی داری میگی
متاسفانه عدم تمایل همسرت به رابطه ی جنسی سبب افزایش علاقه ی تو به رابطه با او شده
تو حق داری . این چیزی است که من را به خودش مشغول کرده و داره منو دیوونه میکنه
طبیعی است که مردم به داشتن چیزی گرایش پیدا میکنند که نمیتوانند ان را داشته باشند
.
اين كتاب بيشتر در قالب گفتگوي دو نفر است كه در سايت اصلي يكي را با رنگ سياه و طرف مقابل را با رنگ ابي نوشته ام تا اشتباه نشود
اما اينجوري كه كپي پيست كردم همه به يك رنگ است و نميشه فهميد كي چي گفته
پس بهتره به همون لينك بريد و صفحه ي ششم به بعد را بخوانيد بعد نظراتتون را اينجا بنويسيد
پشيمون نميشيد قول ميدم
به نظراتتون هم خيلي محتاجم
با تشكر