روز زن، سالروز تولد حضرت زهرا (س) و روز مادر مبارک

سلام
سلامی که م ان برای یک چیز است
برای مادر های عزیز:46:که روزشون مبارک
وسلامی دیگر به تمام خانمها

این کادو برای مامان ها

http://www.hamdardi.net/imgup/19813/...7830284852.jpg

http://www.hamdardi.net/imgup/19813/...84048c3b6f.jpg

این هم کادو من به ما مانم:72:

http://www.hamdardi.net/imgup/19813/...4eb123bc38.jpg

http://www.hamdardi.net/imgup/19813/...11a5047df8.gif


اما امشب کیک خورونه

http://www.hamdardi.net/imgup/19813/...4384d64a77.jpg




امید وارم شاد باشید

و صندلی داغ مادر ها:311:



1)اگه یه ارزوتون براورده میشد چه ارزویی میکردید؟

2)عزیز ترین کس تو زندگیتون کیه؟

3)دوست داریدکادو برای روز مادر چی بگیرید؟

4)این معمارو حل کنید(جوابش پاییینه)

5=1

25=2

125=3

625=4

؟=5
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..

.
قبلازاینکه جوابو ببینی یکم فکر کنید



.
.
.
.




خوب وقتی 5=1 ----1=5

نکته(مشکلات کوچیک زندگی رو پیچیده نکنید):311:

سلام موطلایی
خوبی خانوم کوچولو ؟

من مادر نیستم ولی خیلی دوست دارم بدونم ارزوی مادرا چیه :72:
فکر کنم ارزوی مادرم این باشه که من همیشه سالم و سرحال باشم !

عزیز ترین کس توی زندگی مادرا . . .
خب ماییم دیگه بچه هاشون !

من برا مامانم یه روسری خوشگل خریدم
اخه همیشه میگه سلیقم خوبه !:72:
معمایی هم که گفتی خیلی جالب بود تا حالا اصلاهیچ جا ندیده بودمش خیلی باحال بود !!!

چه روز خوبیه روز مادر کاش منم یه روز مادر میشدم

سلام موطلایی مهربون! خوبی خاله؟
مامانت کجاست؟ فکر کنم داره واسه امشب تدارک می بینه! خوش به حالتون! و خوش بحال مامانت که دختر خوبی مثل شما داره!:46:
من می خوام توی این تاپیک یه تبریک ویژه بگم به همه ی مامانهای خوب روی زمین! ان شاء ا... که همیشه شاد باشن و احساس خوشبختی کنن!:43:
اما مامان خودم؛ که اگه یه روزی من جای مامانم بودم؛ حتما این زندگی به این سختی رو نمی تونستم تحمل کنم! بنابراین مامان جونم که به اندازه ی همه ی دنیا دوستت دارم؛ روزت مبارکککککککککککککککککککک!: 311:
راستی زشته! به مادرشوهر خوبم هم این روز رو تبریک میگم! امیدوارم که با صبوری بیشتر این روزهای بحران رو پشت سر بگذاره و به شادی که همیشه توی صورتش داشت برسه! :323:
امااااااااااااااااااااااا اا!
خودم چی؟
مامان نیستم؛ اما مامان آینده که هستمممممممممم:311:
یه زن نمونه و خوب و مهربون و دوست داشتنی که هستمممممممم!:311: (اِ نزنیددددد! بابا! خوب یه کم از خودم تعریف کردم!;)
راستی به زنهای خوب تالار هم تبریک میگم و این گل رو تقدیم میکنم به تک تک مادرها و زنهای مهربون و صبور تالار!:72::72::227:

مادران گل تالار همدردی روزتون مبارک
:72:
:72:
:72:
:72:
:72:
:72:
:72:
:72:
:72:
روز زن رو همه به همه بانوان تالار تبریک عرض می کنم

سلااااااااااااام دوستان گل من

مادر عزیزم باید بگم هیچ واژه ای نمی تواند توصیف گر عشق من به تو باشد ، مادر عزیزم خاک پایت را می بوسم که وسیله ای شدی تا بوجود آیم و بندگی معبودم را بکنم ، وچه رسالت عظیمی ، هیچوقت نمی توانم زحماتت را جبران کنم

این شعر رو تقدیم می کنم به همه مادر های ایران زمین

نمی دونم شاعرش کیه و یا منبع شعر کجا بوده اما واقعا زیباست:
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، معمار شوم
آنگاه، تمامی جهان را همچون بامی
بر فراز دستان تو، ستون خواهم کرد
□
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، پزشک شوم
آنگاه، با عطر تو نوشدارویی خواهم ساخت
بر تمام دردهای جهان
و آنگاه به سلامتی شان، با لب های تو
بر گونه های شادی تمام کودکان جهان، بوسه خواهم زد
□
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید
یکروز با چتر گیسوان تو
از آسمان آرزوهایت
پروازی کنم بر آستان زمین
[زمینی که پای تو آنرا نگه داشته است ]
و آنگاه، خواهم دوید تا مرزهای درونت
و در پنهانترین گوشه های جنگل سبز آغوش تو، پنهان خواهم شد
□
اکنون را که نام نهادی فصل کاشت
فردا که من بزرگ شدم، در زمان برداشت
مادرم، به تو قول می دهم
من تو را دوست خواهم داشت…

با سلام و احترام
عزیزان ، لطفا برای مطالبی که در مورد روز مادر در نظر دارید در این تاپیک قرار بدهید و جداگانه ایجاد تاپیک نفرمایید.
با تشکر



مادرم عزیز دلم

مادرم عزيز دلم

http://hamdardi.com/my_doc/hamdardi/madar_87F.JPG

از شبنم عشق خاک آدم گل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

صد نشتر عشق بر رگ روح زدند

يک قطره از ان چکيد و نامش دل شد

مادرم می خوام از اونچه توی دلم نسبت به تو احساس می کنم ، بنویسم. یعنی می تونم؟!

من می خوام بابت خیلی چیزا ازت تشکر کنم ، و بابت چیزهای بیشتری از تو معذرت بخوام.

ازت تشکر می کنم که وسیله ای شدی ، تا وجود یابم. جسم و روحم از وجود عزیزت شکل گرفت. من که جنینی بی چیز بودم ، نفست گرمم کرد و آهنگ دلنواز قلبت ، موسیقی آرام بخشم شد. احساست نسبت به فرزندی که در رحم داشتی از همان اول ، عشق و محبت را برایم ترجمانی شیرین بود. من و تو یکی بودیم. و پسوندی که به اسمت اضافه شد:" مادر باردار"

من از اول باری افزوده بر وجودت بودم. شاید تصور می شد که این مادر روزی بارش را زمین خواهد گذاشت ، اما تو هرگز این کار را نکردی. من همیشه بار تو و تو همیشه یار من بودی.

روزهای بارداریت ، راحتی وجودت ، رعایت وجودی بود که با خود حمل می کردی. تا فرزندت متولد شد.

ازت تشکر می کنم. که مرا متولد کردی و گفتند که فارغ شدی . ولی هرگز تو از من فارغ نگشتی. باز مرا در روی سینه خود قرار دادی و گفتی فرزندم بنوش از شیره وجودم و بشنو صدای مهربان قلب مادرت را ، قلبی که با خود محبت و عشق را زمزمه مي كند و من شیرینی زندگی را با نوازشهایت حس کردم. نوازشهایی که بدون هیچ چشمداشتی بود. تو پذیرش غیر مشروطی نسبت به من روا داشتی. نوزادی بودم سست ، که هیچ خاصیتی نه برای خودم و نه برای تو داشتم. ولی تو را چون فرشته مهربانی آفریده بودند که لذت خود را در رنج نگهداری من دنبال می کردی. خواب نوشین سحرت را پیش رخ بی رمق من ، درنیم شبان ذبح می کردی. گویی که دیگر قصد نداری آرامشت را بازیابی ، گویی که آرامشت ، آرامش وجودی شده است که تو آن را فرزند خود خواندی.

ازت تشکر می کنم که زبانم را گشودی به مهر ، و سخنان دلنوازم آموختی .

ازت تشکر می کنم. که با اشکهایم گریستی و با خنده هایم ، خندیدی.

تو مرا در عین وابستگیم به وجود عزیزت، شخصیتی جداگانه دادی و مرا مشوق استقلال بودی.

تو که ریشه من بودی و وجودم ، چنان مرا جلوه دادی و خود را نادیده گرفتی که فراموش شدی.

ازت تشکر می کنم. که معنی زندگی را در گرمابخشی وجودت ، به من آموختی.

مادرم تو وجود منی، و هرگز نمی توانم تشکر گوی وجود خودم باشم ، آنطور که باید و شایسته.

تو واسطه آفریدن منی ، و من نه از آفریدگار و نه از واسطه او نتوانم که تشکری شایسته کنم.



و اما از تو معذرت می خواهم

ازت معذرت می خواهم که نشناختمت آنطور که هستی.

پنداشتم که با دسته گلی ، یا هدیه ای قدرشناسی ام را به تو نشان مي دهم و این اشتباهی بزرگ بود.

تو مرا می خواهی ، تو وجودم را می طلبی ، چونکه از وجودت هستم. تو نیازمند گل و شیرینی و هدیه نبودی. تو دوست داشتی که تعلقی که به هم داریم ، برایم روشن باشد.

تو دوست داری که خود را از تو جدا حس نکنم.

تو دوست داری که بدانم وجودمان و روحمان یکی بوده است .

از تو پوزش می خواهم که محبتم فیزیکی شد و در هدیه ای خلاصه شد.

لبخند گرمم را برایت عیان نکردم.

توجه بی واسطه و بی شرط خود را برایت به ظهور نرساندم.

کثرت بارهایی که بر خود تحمیل کردم ، موجب فراموشی یار دیرین مادرم – آن تجلی مطلق عشق – شد.

و امروز تو باز هم غریبی و تنها. در اوج سرو صداهایی که به اسم مادر می شود باز تو در چشمهایم می نگری تا شاید گرمای محبت فرزندت را ببینی. در کلامم دقت می کنی تا عطش قدرشناسی فرزندت را با لبخندت سیراب کنی.

تو امروزهم که خسته تر از گذشته ای ، در پیش فرزند جوانت بر می خیزی و لیوانی آب خنک به دستانش می دهی. و این استعاره را می فهمم که مي گويي: " فرزندم تو همیشه تشتنه وجود مادرت هستی".

مادرجونم منو ببخش که فراموش کردم ؛ تو قبل از اینکه مادرم باشی ، یک زن هستی و قبل از اینکه یک زن باشی ، یک انسانی شریف هستی. تو هزاران رسالت انسانی به جز مادری من بر عهده داری.

پس من اگر بخواهم که امروز قدر تو را بدانم باید قدر زن بودن تو را نیز بشناسم و پیشتر از آن نیز، باید به انسان ارزش نهم.

چگونه می توانم عاشق انسان نباشم ولی مادرم را دوست داشته باشم.

مادری؛ تنها یکی از رسالتهای انسانی به نام زن است. و من اگر بخواهم از تو مادر نازنینم تشکر کنم باید از همه خوبیهایت – نه فقط از مادریت – تشکر کنم.

و وقتی تو مادر خوبم را می بینم و شناخت خود را توسعه می دهم ، می بینم که تو همسر خوبی برای پدرم ، خواهری برای برادرت ، و دوستی خوب برای دوستانت ، شاگرد خوبی برای معلمت ، همیسایه وظیفه شناسی نسبت به همسایگان و شهروند محترمی برای همشهریهایت بوده ای.
و اکنون اگر بخواهم که همه خوبیهایت را بر شمرم پایانی نیست و اگر بخواهم از اصل وجودت تشکر کنم ، باید از همسری خوبت ، از خواهری مهربانانه ات و از همه رسالت هایت تشکر کنم.

خلاصه اینکه اگر بخواهم قدر مادر را بدانم ، باید قدر همسرم ، قدر دخترم ، قدر ناموسم و قدر جنس زن و در نهایت قدر و عظمت انسان را بشناسم و احترام بگذارم.
پس مادرم تو با همه انسانها بلکه بالاتر تو با همه آفرینش یکپارچه ای و اگر بخواهم که تو را قدر بدانم باید هستی را قدر بدانم و "هستی بخش" را بپرستم که وجودم و وجودت را با عشق عجین کرد و آفرید.
پس من امروز و روزهای دگرتو را فراتر از روز زن و فراتر از هدیه ها و کادوها می نگرم
من تو را و خود را یکپارچه با هستی می بینم. و وظایفم و رسالتم را نسبت به تو و خودم و هستی به جا خواهم آورد تا وجودت را به واقع قدرشناس باشم.

مادرم شبنم گلبرگ حيات

پدرم عطر گل ياس بقاست

مادرم وسعت دريای گذشت

پدرم ساحل زيبای لقاست

مادرم آئينه حجب و حيا

پدرم جلوه ايمان و رضاست

مادرم سنگ صبور دل ما

پدرم در همه حال کارگشاست

مادرم شهر اميداست و هنر

پدرم حاکم پيمان و وفاست

مادرم باغ خزان ديده دهر

پدرم برسرما مرغ هماست

مادرم موی سپيد کرده زحزن

پدرم نقش همه خاطره هاست

مادرم کوه وقار است و کمال

پدرم چشمه جوشان عطاست




منبع : سایت همدردی

دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برای همه مادران برکت رحمت و عزت می طلبم.

"ولادت حضرت زهرا رو تبریک میگم"

http://images.persianblog.ir/637610_CIuGwR3h.jpg

ولادت حضرت فاطمه زهرا روز زن و روز مادر مبارک باد
روز زن به تمام خانمهای خوب تالارهمدردی مبارک باد:72::72::72::72::72::72:
روزت مبارک باد:72::72::72::72:

سالروز میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها رو تبریک میگم.
روز زن رو به همه ی خانم های بزرگوار تالار تبریک میگم و آرزوی آرامش و خوشبختی، برای این عزیزان از خداوند می نمایم.

گفتم مادر..

گفت جانم…
گفتم درد دارم..
گفت دردت به جانم..
گفتم گرسنه ام..
گفت بخور از سهم نانم…
گفتم کجا بخوابم؟؟
گفت روی چشمانم…
اما یک بار نگفتم من خوبم ، من شادم،،
همیشه از درد و رنج گفتم!!
به سلامتی مادر،،
برای اینکه دیوارش از همه کوتاه تره،،
هیچ وقت نگفت من، همیشه گفت بچه هام…..
روز مادر ،، این گل زیبای خلقت مبارک….

مادر زیباترین واژه هستی

- - - Updated - - -

http://fararu.com/files/fa/news/1393...119009_726.jpg


طرح از: فیروزه مظفری

منبع: روزنامه شرق

جبريل به عرش نقش کوثر زده است
طوبي گل تسبيح به پيکر زده است
ازخانه کوچک محمد( ص ) امشب
خورشيد زمين وزمان سر زد است
بنده ام علاقه مندم اين روز مبارک وفرخنده را که به بهانه سرور زنان عالم حضرت صديقه اطهر روز مادر وروز زن نام گرفته به همه مادران مهربون ودوست داشتني وطنم وتمامي بانوان پاک دامن وسرشار از عطوفت ومهرباني ميهنم تبريک بگم وآرزو کنم همه زندگي ها وخانواده ها به پاس زحمات مادرانه اين سرزمين وزنان فداکار وبا محبت آن سرشار از سعادت وخوشبختي وکاميابي باشه ................

روز مادروروززن روبه همه خانمهای تالار به ویژه فرشته مهربان وبالهای صداقت عزیز تبریک میگم:72::72:

سلام
روز میلاد دختر خورشید و روز زن را به همه ی خواهرای عزیز در تالار همدردی تبریک می گم

با سلام
:72:ضمن عرض ارادت و احترام و غبطه های فراوان به جایگاه، عظمت و مقام والای شما مادران، و با عرض تبریک خدمت مادران تالار همدردی:72:


رمز و راز مادر بودن ترجیح موجود دیگری بر خویشتن است.
یعنی دقیقا معنای عشق
دخترانی که در آرزوی زندگی عاشقانه هستند باید الگوی عشق را از مادران بیاموزند.


و برای روز مادر
و به بهانه روز مادر
باید مادر را دید.
نه فقط قیافه اش و حرفهایش و رفتارش را.
باید ناگفته هایش را شنید
باید سکوتش را گوش داد
باید حسش را فهمید.

نکند در هیاهوی رفت و آمدها و هدیه ها و رسم ها و عادت ها، غریب تر از همه، خود واقعی مادر باشد.
اگرچه هدیه ها و شلوغ بازی ها بهانه اش مادر هست. اما غایت نتیجه دیدن مادر نیست.
نکند فکر کنیم یک هدیه یعنی قدردانی از مادر و السلام.


بیایید امسال کمی عمیق تر شویم و دقیقا از مادرمان بخواهیم که چه کنیم و چگونه باشیم که مادر لذت و آرامش را از فرزندش تجربه کند.
بیایید خواسته های ناشنیده مادر را بشنویم و اجابت کنیم.
بیاید مادرمان را ببینم.
عمیق ببینیم.

نباشد آنروزی که مادرمان برود و ما حتی نفهمیده باشیم با چه مادرمان سر ذوق می آمد و با چه به آرامش می رسید و از ما چه می خواست؟!!!!

آقای مدیر! سپاس بسیار از این پستتون. بسیار منو به فکر فرو برد و کمکی اشک نشوند تو چشمم ...


اما اون نسل خیلی عادت ندارن به حرف زدن. گاهی احساس می کنم غمگینه ولی هیچی نمیگه ....
گذشته از اون منم خیلی نمی تونم همدمش باشم و باهاش راحت باشم و باهام راحت باشه، هم به خاطر فاصله مکانی و هم فاصله های دلی بسیاری که یواش یواش پیش اومده ...


کاش از راه های عملی بیشتر حرف بزنید :72:

مادرم:پاکی قدومش،صفای وجودش،سنگینی سکوتش،نجابت غرورش،بازمزمه کلامش در جذبه محراب ،گستره وسیع جنت بودو من فقط مادر میخواندمش.

روز زن و مادر رو به همه مادران و زنان تالار تبریک عرض می کنم.

مامان خوبم...تو باشی و خدا:72: دنیا برایم بس است...

قدمین قویسا , گوز اوسته دییرم جان آناما

چیخاری یوخدی گوزون تا اولا قوربان آناما

آغاران ساچلارینین هر بیریسی خاطره دی

قدرتیم یوخدی یازام شعریله دیوان آناما




آنا گونی هاممی آنالارا ، مخصوصا اوز آناما مبارک اولسون

درود

مادر خدا بیامرزم 10 سالی میشه فوت کرده.این حرفش یادمه میگفت:کی بشه شماها برین سر خانه و زندگیتون بتونم یک نفس راحت بکشم:58: بنده خدا بچه هاش میرفتن تازه بجای یکی کم شدن چنتا دیگه هم کار روی سرش میرخت نمیدونم چجوریاست که همه فکر میکنن مادر مثل رستم یا هرکول(قهرمان روم باستان) هستش که خستگی ناپذیره و از پس هرکاری برمیاد:72:

اینو خوب میدونم فقط هرکاری ام بکنیم نمیشه جبران زحمات مادر را بکنیم فقط بهشت شاید بتواند اندکی از زحمات مادر را جبران بکند:43:

خدا بیامرزت ننه:323:

روز مادر و زن به همه ی مامانا و دختر خانما مبارک
اون یکی روز زن کی بود؟ :) اونم مبارک
:72:

سلام به همه مادر ها بالفعل و بالقوه تالار ،ان شاء الله خدا به همه مردان ما بصیرتی بده که قدر زنهایی رو که در زندگی شون جلوه رحمت خدا هستند بدونند.من هم با تمام قصور های خودم به نوبه خودم این روز مهم رو تبریک میگم ،ان شاءالله بتونیم خودمون رو به اسوه هامون نزدیک و نزدیک تر کنیم و بی تردید یکی از بزرگترین اسوه های ما برای زنان و مردان حضرت زهرای اطهر(سلام الله علیها)هست ، شخصیت بزرگی که امام زمان(عج) ایشون رو اسوه خودشون دونستند(حضرت مهدی در بیانی شریف می فرمایند که "ان لی فی ابنته رسول الله اسوه حسنه")

((مسأله ی مادری، مسأله ی همسری، مسأله ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است ... یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است . کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلا محور این است . اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه ی زنبور عسل تشبیه کنیم .
کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آن جا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خامتری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتی نه نوازش مادر باید نوازش ببیند . برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می کند که مادر برای یک بچه ی کوچک آن کار را می کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند . اگر این احساسات و این عواطف محتاج وجود یک محور اصلی در خانه که آن، خانم و کدبانوی خانه است نباشد، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود .)) مقام معظم رهبری- 1370/10/04

مادر یعنی زندگی ، مادر یعنی عشق ، مادر یعنی مهر ، مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه ، با خنده هات می خنده ، مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر لبخندت ، زندگی میکنه ، مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم... مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی ، مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صب بالا سرت می شینه و نگرانه ، مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم ، با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ، مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مرض بشه یا پیر بشه ، چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه ، مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری ... مادر یعنی همه زندگی... دستانت رامیبوسم مادرم


روز مادر و زن به تمام شما عزیزانم مبارک

سلام.

مادربزرگ من روز مادر فوت کرد......بعد 12 سال،روز سالگرد پدربزرگم....

دوسش نداشتم اصلا اصلا اصلا.....بعد دعوا به پدرم دعا کردم داغ ببینن.....اما خیلی خیلی گریه کردم!!!!!!!...خدا مادر همه رو نگه داره و مادر هایی که رفتن بیامرزه.

- - - Updated - - -

من دو خط هم در مورد مادرم بگم......

کوچیکتر بودم خیلی دوسش داشتم....بهش افتخار میکردم...چند سال پیش جز چهرا های ماندگار ایران شد و از دست رییس جمهور لوح گرفت....همه جا میرفتم میشناختنم....تو مدرسه کلی پزش میدادم....سنم رفت بالاتر ازش فراری شدم....اونم تغییر کرد....انگار خیلی زود رفت سراغ تغییرات پیری...شایدم من تغییر کرده بودم.....خیلی جاها اذیتم میکنه....زیر فشار خونمون واقعا گاهی احساس خفگی میکنم اما چیزی واضح و مشخصه من هر چی الان دارم تو درسم و رشتم و ارامشی که الان دارم بخاطر وجود مادرم....به هر حال بلافاصله بعد فارغ التحصیلی دارم کار میکنم....همیشه پول تو جیبیم کم بود اما الان هر خریدی که میکنم یا هر چی ...یاد مادرم میفتم....کسی که باعث شد افق ارزوهام و ایندم وسیع بشه...ازش ممنونم.بخاطر همه خوبیهاش

مادر انگار یک سرچشمه ست..کسی که بخشیدن وفداکاری بیشتر خوشحالش میکنه.روز مادر روبه همه مادرها ومادرانی که توی این تالار حضوردارند تبریک میگم

من که نمی فهمم چرا ملت اصرار دارن کلمه ی "مادر" رو مقدس کنن! البته می دونم چرا اینکارو می کنن. اکثر آدما به مقدسات نیاز دارن!

احساس من نسبت به مادرم یه چیز پیچیده ست که اصلا سر ازش در نمیارم... یه وقتایی یه حس مثبت نسبت بهش دارم، مثل پرتوهای ملایم آفتاب صبح. وقتاییکه یه مدت باهام حرف نزنه. یا وقتاییکه کلا حالم خوب باشه، اونقدر خوب، که صداش چیزی رو در ذهنم تداعی نکنه.

اما اکثر وقتا مثل اینه که خورشید از اون بالا بیفته رو سرم! آتیش می گیرم... با هر کلمه و جمله ایش اعصابم به هم می ریزه.

"مادرجون" یکی از عصبی کننده ترین چیزهاییه که تو عمرم شنیدم.

این روزها مدام در حال فرار کردن ازش هستم.

مادر من یه آدم با انرژی های مثبت و حرف های منفیه. نمی دونم چطور اینجوریه!

پوستش معطره، مثل یه دشت پر از گل، نگاهش روشنه، یه جور خاصه.

نمیدونم. خیلی پیچیده ست. نمی فهمم چطور این آدم می تونه اینقدر مثبت و در عین حال اینقدر منفی و آزار دهنده باشه....


این روز مادر هم چه دردسریه! حالا باید برم بهش تبریک بگم!

البته این یه قید خودنهاده ست! می تونم هم نرم. همون کادو گرفتن کافیه. ولی خب سعی می کنم برم. امیدوارم تا شب درجه نفرتم به حدی برسه که برم! تا الان که کاری به کارم نداشته، ظهر هم نگفت برای ناهار برم پایین، البته تلفن اتاقم رو کشیدم، شایدم زنگ زده. اگه تا شب صداش رو نشنوم، احتمالا اونقدر انرژی پیدا کنم که برم بهش تبریک بگم... چه کار احمقانه ای!

مادرم ! تو را با "میم" محبتت می‌شناسم و می‌ روم تا "ر" ی رستگاری‌ ات را در گوش تک‌ تک قاصدک‌ها زمزمه کنم ...


آغوش گرمت را به خاطر آرامش دریایی‌اش دوست می‌دارم و ساحل بیکران دستانت را در نگاهم جمع می‌کنم و مرغ دل را در آسمان آبی نگاهت پرواز می‌دهم ... تا نفس‌هایت همچون آفتاب سحرگاهی ، نوازشگر روحم باشد ... و لبخند دلنشینت بر کویر دلم باریدن گیرد که سخت تشنه‌ ام و درد مرا جز این ، چه چیز التیام بخشد؟


مادرم ! دستان پرمهرت تا مرز پرستیدن می‏کِشاندم و قدومت بوسه‌گاه من است ...


همواره نسیم ، عطر تنت را برایم به ارمغان می‌آورد تا از یاد نبرم که بهترین رایحه بهاری را نزد خود دارم ... تا تلنگری باشد برای قدرناشناسی‌ هایم ... و تا بفهماندم که هیچکس جز تو حق مادری را اینگونه تمام و کمال ادا نکرده ‌است ...

دوستت دارم جان و دلم ...

مامان من که خیلی باحاله..چند روز پیش یه جراحی کوچیک داشتم

بعد با اینکه کلاس ورزشم میرم و غذامم فقط سوپه 1 کیلو چاق شدم تا اینکه احساس کردم توی کلاس ورزش شیشه ابی که اوردم کمی شیرین شده..

نگو مامانم به خاطر اینکه جراحی کردم ضعف نکنم قند می رییخته تو ابم غافل از اینکه اب قند بعد از ورزش باعث چاقی زود هنگام میشه:58:

ینی عاااااشقشم هاااا ولی بعضی وقتها این مهربونی های زیادش دردسر میشه:103:

دوستای خوب

هر کدومتون به نوعی و با توجه به حس و حال خودتون این روز رو تبریک گفتید و یاد مادرای عزیز تر از جونتون کردین....انشالله زنده باشن و تاج سراتون باشن....اونایی هم که اسیر خاک شدن انشالله با خوده حضرت زهرا همنشین باشن......حالا که اینجا دور هم هستیم چند تا دعا باهم کنیم..و امام زمان رو در این غروب جمعه به ابروی مادرش حضرت زهرا قسم بدیم :

(طبق روایات در این موارد که امام زمان عج رو به ابروی مادرشون حضرت زهرا س قسم میدیم ایشون حاجت میدن و رد خور نداره)

اول از همه برای نادیای777 عزیز که در این چند سالی که میشناسمش همیشه یاد دل شکسته اش بودم و امیدوارم به حق ابروی صاحب این روز چشمش به جمال جگر گوشه اش روشن بشه و ما هم از خوشحالیش خوشحال بشیم (نادیا جان از نظر ما تو یه مادر نمونه ای )

دوم همه مادرای بیمار، ناتوان، از کار افتاده عاقبت به خیر بشن و شفای عاجل دریافت کنن.....

سوم همه مادرای عزیز از بچه هاشون راضی باشن و خشنود.....

چهارم همه زنهایی که به هر دلیل تا به حال مادر نشدن خدایا بهشون کمک کن طعم شیرین این حس رو بچشن......

و در اخر دوستان به عنوان یکی از اعضای خیلی کوچیک این تالار بهتون میخوام بگم تا فرصت هست دست و پای مادرتونو ببوسید.....حتی پاشونو بیشتر ....جلوشون زانو بزنید همونجور که موقعی که بچه بودیم جلومون زانو میزدنن و ما دستمون رو میذاشتیم رو شونه های استوارشون و اونا کفش و جوراب پامون میکردن.....

(اون نامردی که نذاشت من یکسال مادرمو ببینم رو هم به خدا و صاحب این روز میسپرم که یکسال بودن با مادرم رو از دست دادم و هیچی جاشو نمیگیره......هیچ وقت دیگه و خداروشکر الان دارم سعی میکنم جبران کنم اون روزها رو)

و در نهایت برای همه مادران از دست رفته صلواتی برای شادی روحشون بفرستید .......

در پناه خدا باشید سالم و سلامت و دلی خوش

من واقعا زبانم قاصره در برابر بعضی از دوستان که میان و یادی از من میکنن و برام دعا میکنن

مریم عزیزم
چیزی نمیتونم بهت بگم بجز تشکر

مادر عزیزم روزت مبارک

انشاا... همه دختران و پسران سرزمینم لذت مادر بودن رو بچشن
این به اون معنی نیست که حتما حامله بشن و بچه ای رو متولد کنن و شیرش بدن و بزرگش کنن
حس مادری فرای این احساسات هست
هر حسی که آدم رو بدون قید و شرط عاشق کنه
عاشق هر چیز عزیزی

از خدا میخوام این حس برای همتون باشه

یاحق

سلام
چه تاپیک خوبی...
فکر کنم من دیر رسیدم برای تبریک...
اما از آنجا که مادران همیشگی هستند دلم می خواد باز هم روز مادر را به همگی تبریک عرض کنم.:72:

این روز مادر برای من با روزهای مادر دیگه خیلی فرق می کرد... این روز مادر من دلم برای دل مادرم می سوخت...
خیلی حرفها توی دل من بود که به مادرم نگفتم... خیلی حرفها... دلم می خواست بهش بگم ولی نشد...
مادر من همیشه بدون هیچ منتی و هیچ توقعی با من بوده.....
اگر حال من بد بود و من باهاش خوب نبودم هیچ توقعی نداشت... کاملا بی منت به ما فرزندانش محبت می کرد...
به جرات می گم همه چی،همه چی و همه چیمون را مدیون مادرمون هستیم... روحیه ی مادرم بود که همیشه به من نیرو می داد

من هیچ کاری برای مادرم نکردم.... هیچ کاری..... جز اینکه این قدر اذیتش کردم که خدا می دونه...
تو این چند وقته این قدر مادرم سر ازدواج من و سر خواستگاری های من غصه خورده که خدا می دونه...
من واقعادوست نداشتم اینطور بشه...قبلاتر ها سعی می کردم نکات طنز از خواستگاریام و ازدواج پیدا کنم و بگم و مامانم را بخندونم... که یعنی من ناراحت نیستم ببین چقدر خوشحالم.ببین چقدر .....

ولی این اواخر دیگه خسته شدم... دختر بدی شدم.... غم و غصه ام را بروز دادم.... مادرم فهمید من چقدر سر این موضوعات مستهلک شدم...
خیلی بلد نیست منو آروم کنه....گاهی حرفهایی می زنه مثلا می خواد نصیحتم کنه و بگه هیچی نیست ولی بدتر حال منو بد می کنه و ناامیدتر. اما الهی فدای دل مادرم بشم که سعی خودش را به هر حال می کنه...
وقتی میبینم هر روز صبح داره یاسین می خونه... وقتی میبینم گاهی یواشکی گریش می گیره...
دیگه به دل خودم فکر نمی کنم... دوست دارم فقط دعای مادرم مستجاب بشه و اون خوشحال بشه... دیگه نمی خوام مادرمو ناراحت کنم و تو مشکلاتم دخیل... دیگه هیچی بهش نمی گم. دیگه ازش نمی خوام که خودش را با مسائل من درگیر کنه که ناراحت بشه... سعی می کنم خودم تنهایی حلش کنم.

دل خودم چند ماهه از ازدواج بدش میاد ... شاید به خودم باشه نخوام ازدواج کنم... حالم بد میشه از اسم خواستگار و ازدواج.... یه حس لجبازی بد اومده سراغم.....
ولی سعی می کنم به خاطر مادرم با این موضوع لجبازی نکنم و از اتفاقاتی که برام افتاده عبور کنم... و دیگه مادرم را اذیت نکنم..... شاید باورتون نشه چقدر سخته برام.... دعام کنید فقط این حس لجبازی من با موضوع ازدواج از بین بره...و از همه مهمتر علت اصلی این حس لجبازی من حل بشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

سلام
چه تاپیک خوبی...
فکر کنم من دیر رسیدم برای تبریک...

---

سلام به همه ی دوستان عزیز.. منم هر چند دیر ولی با تاخیر روز مادر رو تبریک میگم...اصلا مگه روز مادر باید حتما روز خاصی باشه... منظورم این هست ان شالله همیشه حواسمون به مادرمامون و قدر دان زحماتشون باشیم.

خانم مصباح الهدی سلام ویژه خدمت شما هم دارم و امیدوارم این پست منو بخونید...

درد دل های شما در این پست اخرتون باعث ناراحتیم شد و انگیزه ای شد جسارتا تمام تاپیک های گذشته شما رو بخونم و متوجه خیلی رفتارها و طرز فکرهای مشابه شما در امر ازدواج شدم که خودم دقیقا اونا رو داشتم...(بررسی احتمال های ذهنی که ممکنه صفر باشه... بررسی طرف مقابل در حد اینترنتی و فضا های مجازی...داشتن نگرانی های شما راجب رفتار های اون اقایون در فیس بوک و... و بررسی رفتار های شما در جلسات خواستگاری و تحلیل های بعدی شما و...)
البته من شاید خیلی زود به عنوان یک پسر شروع کردم برای ازدواج و بعدش متوجه اشتباهاتم شدم...(خیلی از دوستام که تا یک سال پیش اصلا نمی دونستند ازدواج چی هست و با من مشورت می کردند و نظر می دادم بهشون شکر خدا ازدواج هم کردند و براشون ارزوی خوشبختی دارم ولی خودم واقعا از بعضی چیرا خسته شدم که برام تجربه خوبی شد)

خواستم بگم قابل باشم دعا گوی شما هستم.. همچنین اگه تاپیک جدیدی در رابطه با خودتون زدید یک سری تجربیاتی رو به عنوان یک فرد کوچیکتر خوشحال میشم بهتون بگم.


از صمیم قلب دعا میکنم تمام دختران ایران زمین با ازدواجی موفق تر طعم مادری رو نیز خودشون تجربه کنند.

سلام اقای فدایی یار حرف خوبی زده . روز مادر نباید تنها روز خاصی باشه . البته روز میلاد حضرت زهرا واقعا روز مبارکیه و خوشحالم که اون روز روز مادر شده . ولی مادران ما هر روز مادرند . حتی هر شب هم مادرند .
گاهی وقتها انگشت به دهن میمونم از این همه صبر و تحملی که خداوند در وجود مادران قرار داده . مادر خود من هم از جمله مادرانیه که به اندازه تک تک روزهای عمرش سختی کشیده .
متاسفم و از خودم بدم میاد وقتی بعضی وقتهابهش خرده میگیرم یا با نظرش مخالفت میکنم . ولی وقتی خودم رو جای اون میگذارم بهش حق میدم .
مادر خوبم من که اصلا نتونستم برات کاری بکنم . توی این دنیا که به غیر از سختی چیزی ندیدی . ولی عشقی که توی قلب مادرانه ات هست سختی ها رو هم برات زیبا میکرد . امیدوارم خدای مهربون هوات رو داشته باشه و هم در این دنیا و هم در اون دنیا دلت رو پر از نور و شادی بکنه .
گرچه روزه مادره . ولی همه اینها رو برای پدرم هم میگم . اه از نهادم بلند شد برای پدر مهربان تر از مادرم . ..................

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فدایی یار

سلام به همه ی دوستان عزیز.. منم هر چند دیر ولی با تاخیر روز مادر رو تبریک میگم...اصلا مگه روز مادر باید حتما روز خاصی باشه... منظورم این هست ان شالله همیشه حواسمون به مادرمامون و قدر دان زحماتشون باشیم.

خانم مصباح الهدی سلام ویژه خدمت شما هم دارم و امیدوارم این پست منو بخونید...

درد دل های شما در این پست اخرتون باعث ناراحتیم شد و انگیزه ای شد جسارتا تمام تاپیک های گذشته شما رو بخونم و متوجه خیلی رفتارها و طرز فکرهای مشابه شما در امر ازدواج شدم که خودم دقیقا اونا رو داشتم...(بررسی احتمال های ذهنی که ممکنه صفر باشه... بررسی طرف مقابل در حد اینترنتی و فضا های مجازی...داشتن نگرانی های شما راجب رفتار های اون اقایون در فیس بوک و... و بررسی رفتار های شما در جلسات خواستگاری و تحلیل های بعدی شما و...)
البته من شاید خیلی زود به عنوان یک پسر شروع کردم برای ازدواج و بعدش متوجه اشتباهاتم شدم...(خیلی از دوستام که تا یک سال پیش اصلا نمی دونستند ازدواج چی هست و با من مشورت می کردند و نظر می دادم بهشون شکر خدا ازدواج هم کردند و براشون ارزوی خوشبختی دارم ولی خودم واقعا از بعضی چیرا خسته شدم که برام تجربه خوبی شد)

خواستم بگم قابل باشم دعا گوی شما هستم.. همچنین اگه تاپیک جدیدی در رابطه با خودتون زدید یک سری تجربیاتی رو به عنوان یک فرد کوچیکتر خوشحال میشم بهتون بگم.


از صمیم قلب دعا میکنم تمام دختران ایران زمین با ازدواجی موفق تر طعم مادری رو نیز خودشون تجربه کنند.

---

سلام آقای فدایی یار
بسیار بسیار از لطف شما متشکرم. اینکه به عنوان یک خواهر من را دعا می کنید و این پستم این قدر براتون مهم بود که زحمت کشیدین و تاپیکهای قبلیم را خوندین خیلی برای من ارزش داره.:72:

راستش به نظر خودم مساله ام (یعنی مساله اصلیم) یکم پیچیده است. دیروز در انجمن آزاد ثبت نام کردم.ولی نمی دونم چرا هنوز پررنگ نشدم.ان شاالله اول می خوام اون موضوع مهمم که دلیل اصلی حس منفیم هست را با آقای مدیر مطرح کنم.هرچند مطرح کردنش برام خیلی سخته ولی دیگه خودمو مجبور کردم که بالاخره در انجمن آزاد مطرحش کنم.شاید همین روز مادر و دعای مادرم باعث شد که فکر کنم ممکنه راه حلی برای مساله من نیز به این واسطه باشد . ممنون که دعام می کنید این مشاوره نتیجه بخش گردد.

ان شاالله بعدش قصد دارم تاپیک بزنم و در مورد دیگر مسائلم در مورد ازدواج و خواستگاری صحبت کنم و واقعا خیلی خیلی خوشحال می شم که از نظرات خوب شخص شما بهره مند بشم.چون من هم به عنوان یک خواننده از بسیاری از پستهای شما استفاده کرده ام و الان که این پست را برایم نوشتین بسیار راغب شدم که از تجربیات ارزشمند شما حتما استفاده ببرم.

درسته که روز مادر برای آقایون نیست ولی به شما هم تبریک عرض می کنم :72:که مادری داشتید که شما را به این مرحله رسانده که توانسته اید برای جامعه و دوستانتان این قدر مفید باشید و راهنمای خوبی برای تشکیل زندگیشان.

پس روز مادر بر همگی خانم ها و آقایون مبارک.:72::72::72::72:
از این جهت که خداوند بهمون توفیق داد که چنین وجود مقدسی را در زندگیمون تجربه کنیم که احساسش با هیچ چیز قابل قیاس نیست.

خودمون برای خودمون موفق می شیم مادره که خوشحال می شه...
خودمون به خودمون ضرر می زنیم مادره که ناراحت میشه...

این وسط هیچ چیز به خودش از مساله ما نمی رسه جز اینکه خوشحالی و نگرانیش با خوشحالی و نگرانی ما تنظیمه...

امیدوارم قلب مادرامون همیشه روی خوشبختی و عاقبت بخیریمون تنظیم باشه و ازمون راضی باشن.
الهی آمین:72:

فایل پیوست 782

فایل پیوست 783

فایل پیوست 784

فایل پیوست 785

فایل پیوست 786


فایل پیوست 787


فایل پیوست 788


فایل پیوست 789


فایل پیوست 790

فایل پیوست 791

عرض تبریک

http://www.hamdardi.net/imgup/5978361ec3cec211a2.jpg





http://www.hamdardi.net/imgup/5978361ec3cb501633.jpg